O M I D
10-29-2010, 08:11 PM
غيرمنتظره و باور نکردني. او يک آدم ديگر شده است. همه کساني که علي کريمي را از نزديک مي شناسند گواهي مي دهند اين علي با آن که سالهاي سال مي شناختند تفاوت هاي عجيبي دارد.
علي کريمي که تا پيش از اين مي شناختيم يک آدم خجالتي و کم حرف بود که حتي حاضرنمي شد در مصاحبه با خبرنگارها شرکت کند. هيچ وقت يادتان مي آيد او در يک برنامه تلويزيوني نشسته و راحت حرف زده باشد. http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
هيچ وقت نمي آمد. هر وقت هم مصاحبه مي کرد به علت خصوصيات ويژه اش طاقت از کف مي داد و حرفهايي مي زد که جنجال مي شد.
يک بار وقتي در پرسپوليس بود عليه علي پروين مصاحبه کرد و براي چند روز فوتبال ايران را به هم ريخت. چند سال بعد در مصاحبه اي هر چه دلش مي خواست درباره عابدزاده و علي دايي و بقيه گفت ، همان مصاحبه اي که جمله «علي دايي را خدا بغلش کرده» از آن خيلي معروف شد که منظور کريمي خوش شانسي دايي بود.
همين حجب و حيا و ساکت بودن کريمي باعث شده بود از امارات هم تکان نخورد. مي گفت نمي روم. همه فکر مي کردند جايش در ليگهاي معتبر اروپايي است ، اما او حاضر نبود خلوتش را در کناره خليج فارس به هم بزند. همان بازيکن تک رو بود که مي خواست کيف دنيا را بکند و براي خودش دريبل بزند و... اما حالا او يک آدم ديگر شده است.
نشانه هايش از همان چين پيدا شد؛ جايي که آن دريبل هاي ديوانه کننده و تمام نشدني اش را کنار گذاشت و شروع کرد به پاس دادن. کيا و بقيه را راه انداخت و به ستاره جذاب تيم ايران بدل شد.
هيچ کس براي دادن عنوان بهترين بازيکن جام به او، ترديدي به خود راه نمي داد، البته بجز مسوولان بدسليقهAFC. اما همين ها نبود.
وقتي برگشت ايستادنش در فرودگاه ميان جمعيتي که او را از همه طرف مي کشيدند و صحبت کردنش با طرفداران فوتبال يک اتفاق شگفت انگيز بود.
او حالا حرف مي زند. تک و توک مصاحبه مي کند، به ميان مردم مي آيد و بالاتر از همه مدام از اشتياق اش براي رفتن به اروپا مي گويد: «عاشق بازي کردن در اروپا هستم.»
اين ديگر خارق العاده است. او زير و رو شده مي گويند رفاقت با مهدوي کيا روحيه اش را تغيير داده است. حالا دارد براي ترک کردن ليگ کوچک امارات بيتابي مي کند.
در خيابان که راه مي رود لبخند مي زند و براي امضا دادن به هوادارانش مي ايستد و ديگر فرارنمي کند.
علي کريمي هفته هاي گذشته چند روز را در شمال و کنار دريا گذراند. روزها مي شد او را در يک مدرسه فوتبال پيدا کرد که براي بچه ها روپايي مي زند و شيوه دريبل زدن را به آنها نشان مي دهد.
او مي خواهد با حامد کاويانپور يک مدرسه فوتبال در مازندران تاسيس کند و بعد کارش را توسعه بدهد. همه اينها در حالي اتفاق مي افتد که تا ديروز کريمي را به عنوان يک بازيکن بداخلاق و نجوش مي شناختند. او متحول شده است.
باور کردني نيست. ستاره تيم ملي انگار تازه راه افتاده است.
علي کريمي که تا پيش از اين مي شناختيم يک آدم خجالتي و کم حرف بود که حتي حاضرنمي شد در مصاحبه با خبرنگارها شرکت کند. هيچ وقت يادتان مي آيد او در يک برنامه تلويزيوني نشسته و راحت حرف زده باشد. http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
هيچ وقت نمي آمد. هر وقت هم مصاحبه مي کرد به علت خصوصيات ويژه اش طاقت از کف مي داد و حرفهايي مي زد که جنجال مي شد.
يک بار وقتي در پرسپوليس بود عليه علي پروين مصاحبه کرد و براي چند روز فوتبال ايران را به هم ريخت. چند سال بعد در مصاحبه اي هر چه دلش مي خواست درباره عابدزاده و علي دايي و بقيه گفت ، همان مصاحبه اي که جمله «علي دايي را خدا بغلش کرده» از آن خيلي معروف شد که منظور کريمي خوش شانسي دايي بود.
همين حجب و حيا و ساکت بودن کريمي باعث شده بود از امارات هم تکان نخورد. مي گفت نمي روم. همه فکر مي کردند جايش در ليگهاي معتبر اروپايي است ، اما او حاضر نبود خلوتش را در کناره خليج فارس به هم بزند. همان بازيکن تک رو بود که مي خواست کيف دنيا را بکند و براي خودش دريبل بزند و... اما حالا او يک آدم ديگر شده است.
نشانه هايش از همان چين پيدا شد؛ جايي که آن دريبل هاي ديوانه کننده و تمام نشدني اش را کنار گذاشت و شروع کرد به پاس دادن. کيا و بقيه را راه انداخت و به ستاره جذاب تيم ايران بدل شد.
هيچ کس براي دادن عنوان بهترين بازيکن جام به او، ترديدي به خود راه نمي داد، البته بجز مسوولان بدسليقهAFC. اما همين ها نبود.
وقتي برگشت ايستادنش در فرودگاه ميان جمعيتي که او را از همه طرف مي کشيدند و صحبت کردنش با طرفداران فوتبال يک اتفاق شگفت انگيز بود.
او حالا حرف مي زند. تک و توک مصاحبه مي کند، به ميان مردم مي آيد و بالاتر از همه مدام از اشتياق اش براي رفتن به اروپا مي گويد: «عاشق بازي کردن در اروپا هستم.»
اين ديگر خارق العاده است. او زير و رو شده مي گويند رفاقت با مهدوي کيا روحيه اش را تغيير داده است. حالا دارد براي ترک کردن ليگ کوچک امارات بيتابي مي کند.
در خيابان که راه مي رود لبخند مي زند و براي امضا دادن به هوادارانش مي ايستد و ديگر فرارنمي کند.
علي کريمي هفته هاي گذشته چند روز را در شمال و کنار دريا گذراند. روزها مي شد او را در يک مدرسه فوتبال پيدا کرد که براي بچه ها روپايي مي زند و شيوه دريبل زدن را به آنها نشان مي دهد.
او مي خواهد با حامد کاويانپور يک مدرسه فوتبال در مازندران تاسيس کند و بعد کارش را توسعه بدهد. همه اينها در حالي اتفاق مي افتد که تا ديروز کريمي را به عنوان يک بازيکن بداخلاق و نجوش مي شناختند. او متحول شده است.
باور کردني نيست. ستاره تيم ملي انگار تازه راه افتاده است.