PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نشانه های منافقان در قرآن



yamahdi
10-26-2010, 12:35 AM
http://pnu-club.com/imported/2010/10/1791.jpgدر حالی که مومنان با کردار و گفتار سعی در پیراستن جامعه از آلودگی و فساد و آراستن آ ن به خوبی ها دارند، براساس سوره توبه، منافقان در مسیری بر عکس، نهی از معروف و امر به منکر را پیشه می کنند (المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف) و در پوشش اصلاح و پیراستن جامعه از آلودگی ها (قالوا انما نحن مصلحون (بقره/۱۱) تلاش می کنند که فساد، فراگیر و معروف و نیکی از جامعه برچیده شود تا بتوانند در چنان محیط آلوده ای به اهداف شوم خود برسند. (الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون – بقره/۱۲)

نفاق شناسی گامی در راستای افزایش بصیرت


شکی نیست که نفاق شناسی گامی در راستای افزایش بصیرت است. زیرا نفاق یکی از کانون های فتنه است و شناخت چهره نفاق و آگاهی از نشانه های منافقان سبب می شود تا فتنه انگیزی ها و توطئه های آنان خنثی شود و جامعه اسلامی فریب آن ها را نخورد و در دام توطئه ها نیفتد.در حقیقت شناخت نفاق نوعی دشمن شناسی است و لغت نفاق هم گویای این امر است.
زیرا نفاق از ماده «نفق» به معنای تونل های زیرزمینی است که برای فرار یا استتار از آن استفاده می شود و منافق نیز راه پنهان و مخفی برای خود ایجاد می کند تا به هنگام خطر از طریق آن فرار کند. به همین خاطر در آیات متعددی از نشانه ها و رفتارهای منافقان سخن به میان آمده و در کمتر سوره مدنی است که به صراحت یا کنایه به منافقان اشاره نشده باشد و حتی در قرآن ازمنافقان با تعبیر دشمن یاد شده است:« هم العدو فاحذرهم». در حدیثی نیز از پیامبر نقل شده است که: مومن چهار دشمن دارد؛ مسلمانی که به او حسد می ورزد، منافقی که کینه او را در دل دارد، شیطانی که او را گمراه می کند و کافری که به جنگ او می آید (نهج الفصاحه)

نفاق در قرآن


با توجه به این که قرآن کتاب هدایت و رحمت و پیامبر نیز «رحمةللعالمین» است هنگامی که افرادی به خاطر بی قابلیتی از شمول این رحمت محروم می شوند، در حقیقت تقصیر خود آنان است که زمینه محرومیت خویش را فراهم کرده و از زیر آبشار رحمت خداوند بیرون رفته اند. منافقان از این دسته افرادند که با خروج خود از رحمت الهی، غضب الهی را به جان خریده اند. خداوند هم در آیات متعددی ویژگی ها و رفتار آنان را مورد مذمت قرار داده است و از سوی خداوند متصف به صفاتی چون دروغ گو، فاسق، دشمن و… شده اند.
قرآن کریم در همان ابتدای سوره بقره انسان ها را در ارتباط با اعتقاد به خدا به سه دسته مومنان، کافران و منافقان تقسیم در سراسر قرآن روحیات، رفتارها و خصوصیات هر یک را بیان کرده است. در این میان درباره منافقان علاوه بر اختصاص سوره ای به آنان (سوره منافقین) در بیشتر سوره های مدنی از آنان سخن به میان آمده است اما جامع ترین سوره درباره منافقان، سوره توبه است که به بیان ویژگی ها و رفتار آنان پرداخته شده است.(تفسیر نور )
شکی نیست که نفاق شناسی گامی در راستای افزایش بصیرت است. زیرا نفاق یکی از کانون های فتنه است و شناخت چهره نفاق و آگاهی از نشانه های منافقان سبب می شود تا فتنه انگیزی ها و توطئه های آنان خنثی شود و جامعه اسلامی فریب آن ها را نخورد و در دام توطئه ها نیفتد.
منافقان و حکومت نبوی


هنگامی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد و پایه های جامعه و حکومت نبوی را گذارد، مشرکان مکه و منافقان مدینه بیشترین گروه مخالفان حکومت نبوی را تشکیل می دادند و با توطئه ها و ترفندهای مختلف، سعی در ایجاد اخلال در برنامه های پیامبر(ص) داشتند. منافقان مدینه توطئه های خود را به حدی رساندند که تصمیم به ترور پیامبر(ص) گرفتند. اما خداوند پیامبر(ص) را از تصمیم شوم آن ها با خبر کرد و آنان را ناکام گذاشت.
با نگاهی به آیات متعدد مربوط به منافقان، درمی یابیم که هجوم بر ضد پیامبر(ص) در ابعاد مختلف مهم ترین محور فتنه انگیزی های منافقان بود و آنان به انحاء مختلف نسبت به برنامه های پیامبر(ص) کارشکنی می کردند و می خواستند با ایجاد یاس و بدبینی مردم را از گرد آن حضرت پراکنده کنند. از این رو می گفتند:« لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا: به اطرافیان پیامبر چیزی ندهید تا از دور او پراکنده شوند.» از دستور آن حضرت مبنی بر جهاد، سرپیچی می کردند و از این کار خود نیز خرسند بودند: «فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله و کرهواان یجاهدوا: بازماندگان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا(ص) خوشحالند و از این که به جهاد بروند ناراحت.» (توبه) اینان حتی دیگران را تشویق به نرفتن می کردند و می گفتند:«لا تنفروا فی الحر: می گویند هوا گرم است به جبهه نروید» (توبه).
در برابر مسجد پیامبر(ص) که مرکز عبادت و سیاست حکومت نبوی بود، مسجدی ساختند که قرآن آن را «مسجد ضرار» نامید: «والذین اتخذوا مسجداضرارا و کفرا و تفریقابین المومنین…: و کسانی که مسجدی برای ضررزدن و (تقویت) کفر و ایجاد تفرقه میان مومنان ساخته اند..»(توبه)عدالت پیامبر را قبول نداشتند و در تقسیم زکات توسط آن حضرت که حاکم مسلمانان به شمار می رفت، خرده می گرفتند: «و منهم من یلمزک فی الصدقات فان اعطوا منها رضوا و ان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون: برخی از آنان در تقسیم زکات بر تو خرده می گیرند اگر از آن به آن ها بدهند راضی می شوند و اگر از آن به آن ها داده نشود، خشمگین می شوند.» (توبه) به شیوه حکومت داری پیامبر ایراد می گرفتند و آن حضرت را «اذن» یعنی ساده و دهن بین می نامیدند که به حرف هر کس گوش می دهد و هر حرفی را می پذیرد:«ومنهم الذین یوذون النبی و یقولون هو اذن: برخی از آنان (منافقان) کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او دهن بین است.»(توبه)این آیات و مانند آن به روشنی نشان می دهد که منافقان به صورت یک جریان در مقابل پیامبر(ص) عمل می کردند و سعی در کارشکنی در امر حکومت داشتند و از دستورهای حضرت سرپیچی می کردند.
این مخالفت ها به حدی رسید که خداوند به آنان هشدار داد و فرمود :«الم یعلموا انه من یحاددالله و رسوله فان له نارجهنم خالدا فیها ذلک الخزی العظیم: مگر نمی دانند که هر کس با خدا و پیامبرش مخالفت کند، سزای او جهنم است…»(توبه) و یا اسرار آن ها را از طریق وحی برای مردم بیان کرد تا جایی که همین امر ترس و وحشت منافقان را فراهم کرد: «یحذرالمنافقون ان تنزل علیهم سورة تنبئوهم بما فی قلوبهم: منافقان حذر می کنند از این که برایشان سوره ای نازل شود و از آن چه در دل های آنان است خبر دهد.»(توبه)متاسفانه باوجود تعداد زیاد آیاتی که در این باره نازل شده است، مسئله نفاق و حاکمیت اسلام به طور ویژه چنان که باید مورد بررسی قرار نگرفته است در حالی که به وضوح آیات قرآن از این ارتباط خبر می دهد و مشخص می کندکه بیشترین توطئه آنان اخلال در امر حاکمیت پیامبر(ص) و توفیق حکومت نبوی بوده و بیانگر نفوذ آنان در مراکز تصمیم گیری است.
درست برعکس مومنان که دائما از طریق امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح جامعه و پیراستن آن از کژی ها کوشش می کنند، منافقان سعی می کنند که فساد همه جا را فرا بگیرد و معروف و نیکی از جامعه برچیده شود تا بهتر بتوانند در محیطی نامناسب به اهداف خود دست یابند
نشانه های نفاق در قرآن

در قرآن کریم ویژگی های رفتاری و روحی متعددی برای منافقان بیان شده است که مخالفت با پیامبر و نداشتن باور قلبی به آن حضرت و برنامه های ایشان مهم ترین آن به شمار می رود. اما در آیه ?? سوره توبه به چند ویژگی منافقان اشاره شده که در این جا به آن بسنده می کنیم. به جز استهزاء و مکر و خدعه نسبت به مسلمانان، که در آیات متعدد قرآن از آن سخن به میان آمده (مانند این دو آیه – انومن کما آمن السفها-بقره۱۳) – یخادعون الله والذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم-بقره۹) در سوره توبه چند ویژگی برای منافقان ذکر شده است. خداوند در این آیه می فرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوالله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقین.» اولین فراز آیه بیان می کند که منافقان از یک قماشند و گرچه ممکن است روح نفاق به اشکال مختلف ظاهر شود اما همه آن ها در یک سلسله صفات شریکند و با یکدیگر ارتباط دارند.
از این رو به اوصاف آن ها می پردازد و می فرماید: درست برعکس مومنان که دائما از طریق امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح جامعه و پیراستن آن از کژی ها کوشش می کنند، منافقان سعی می کنند که فساد همه جا را فرا بگیرد و معروف و نیکی از جامعه برچیده شود تا بهتر بتوانند در محیطی نامناسب به اهداف خود دست یابند. در حقیقت قانون شکنی و دریدن حریم محرمات و واجبات الهی یکی از مهم ترین ویژگی های منافقان است که نه تنها خود از زی طاعت و بندگی خدا خارج شده اند بلکه تلاش می کنند جامعه را نیز به این سو بکشانند تا فضای تنفسی مناسب برای اجرای برنامه های خود را فراهم آورند. ویژگی دیگر آنان، بخل ورزی و انفاق نکردن آنان در راه خداست،( و یقبضون ایدیهم) اینان دست خود را می بندند و نه در راه خدا انفاق می کنند و نه به کمک محرومان می شتابند و نه به خویشان کمک می کنند؛ چون ایمان به آخرت ندارند و انفاق مال را از دست رفتن و اتلاف آن تلقی می کنند.
اگرچه برای رسیدن به اهداف شوم خود، اموال فراوانی خرج و یا گاه ریاکارانه بذل و بخشش می کنند. ویژگی چهارمی که آیه به آن اشاره می کند آن است که تمام اعمال و حرکات آنان نشان می دهد که خدا را فراموش کرده اند و در عوض خدا هم آنان را در برخورداری از مواهب و برکات خود فراموش کرده است و هیچ گونه سهمی از رحمت و توفیق خود برای آ نان قایل نمی شود.( نسوالله فنسیهم) آخرین ویژگی آنان که در آیه ذکر شده آن است که منافقان از دایره اطاعت و بندگی خدا خارج هستند و به تعبیر قرآن فاسق به شمار می روند. به بیان دیگر این فراز بیان می کند که بین فسق و نفاق ارتباط تنگاتنگی است و فسق و نافرمانی خدا سبب می شود که انسان سر از نفاق درآورد.

منبع : روزنامه خراسان
گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی