PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا حضرت زرتشت پیامبری از سوی پرورگار است؟



ATHENA
10-19-2010, 12:41 AM
در هات 29 از گات ها سروده ای به صورت نمایشنامه اهورایی آمده است که رایزنی بین روان آفرینش و هنجار هستی با یاری وهومن و در نتیجه ندای اهورایی است که به گزینش فردی می پردازند

که می تواند جهان را از ستم و بیداد و خرافه پرستی نجات دهد و به راستی و اشویی دعوت کند او زرتشت نام دارد که برگزیده می شود و از آن پس با تراوش اندیشۀ والای خود سخنانی می گوید

که تازگی دارد و مردم را به سوی پیشرفت و دانایی رهنمون می گردد، این گفته های ورجاوند به گونۀ شعر است و وزن دارد و هم اکنون گات ها نام گرفته است.در برخی از بند های گات ها زرتشت خود

را آموزگار راستی می داند.


زرتشت پیامبر است.برگزیده از سوی خداوند.

اعظم1366
10-19-2010, 12:50 AM
من از اسلام بدی ندیدم که به فکر زرتشتی شدن باشم.اینجا که جای تبلیغ نیست

tall.boy64
10-19-2010, 02:57 AM
خیر زرتشت یک فیلسوف بوده

ATHENA
10-19-2010, 05:38 PM
تو گات ها آمده . دوستانی که گمان می کنند من دروغ می گم یا شکمی حرف می زنم یک سری به تارنگار کورش نیکنام بزنن , بخش پرسش و پاسخ را خوب نگاه کنند.

افزون بر این می توانید نگاهی به ماتیکان " فلسفه زرتشت" نوشته دکتر فرهنگ مهر بکنید.

زمانی که دریافتید , دروغ گفتید یا از روی ناآگاهی و به نادرستی سخن گفتید از هموند گرامی کورش کبیر پوزش بخواهید.چون زرتشت پیامبر است و شما ایشان را گمراه کردید .

ATHENA
10-19-2010, 05:38 PM
گات ها را , نه نیکنام و نه فرهنگ مهر نوشتند.

می دانی گات ها چیست؟




در هات 29 از گات ها سروده ای به صورت نمایشنامه اهورایی آمده است که رایزنی بین روان آفرینش و هنجار هستی با یاری وهومن و در نتیجه ندای اهورایی است که به گزینش فردی می پردازند

که می تواند جهان را از ستم و بیداد و خرافه پرستی نجات دهد و به راستی و اشویی دعوت کند او زرتشت نام دارد که برگزیده می شود و از آن پس با تراوش اندیشۀ والای خود سخنانی می گوید

که تازگی دارد و مردم را به سوی پیشرفت و دانایی رهنمون می گردد، این گفته های ورجاوند به گونۀ شعر است و وزن دارد و هم اکنون گات ها نام گرفته است.در برخی از بند های گات ها زرتشت خود

را آموزگار راستی می داند.




من تبلیغی نکردم :105:

amir26arak
04-04-2011, 04:57 AM
اهـــورا:

واژه اهورا مزدا از دو کلمه جداگانه تشکیل شده که در بندهای گاتها گاه بصورت تک، گاه بصورت با هم و گاهی بصورت برعکس، یعنی مزدا اهوره آمده است.

بیاییم و به معنای آنها نگاهی بیاندازیم:
"اهو" به معنای هستی است[1] و "را" پسوندی برای ساختن اسم.
نگاه نکنید که بعضی ها آنرا برای راحتی کار "آفریدگار" خوانده اند و حتی آنرا در لغتنامه ها آورده اند.[2]
این اشتباه است.
زبانشناسان به اینکه "اهو"=هستی است، متفق القول بنظر میرسند.
به نکته ای هم توجهتان را جلب میکنم؛ "را" پسوند اسم ساز است نه فاعل ساز.
اینجا اولین فرق میان زرتشت و سایر ادیان پدید میآید؛ آن مفهومی که زرتشت میخواهد بشناساند برابر با کل هستی است، یعنی؛
"اهورا" مساوی با "هستی" است، نه "هستی دهنده".[3]
و این در بحثها و براهین بسیار مهم است.

توضیح زبانشناسانه دیگری هم برای "اهورا" هست که البته همگان با آن موافق نیستند:
"اَ" + "هو" + "را": "اَ" پیشوند نفی است، "هو" ریشه مصدر راندن، به حرکت درآوردن، انگیختن و "را" نیز همانطور که قبلاً اشاره کردم، پسوند اسم ساز است.
یعنی ثابتی در رانش، حرکت و انگیختگی است.
این اساس مفهوم اصالت در فلسفه است.
آنچه در اصل، پایه و اساس افکارمان گذاشته، آنرا ازلی و نامیرا میدانیم.
در تاریخ فلسفه به انواع این اصالتها برخورد میکنیم؛ ماتریالیستها معتقد به اصالت ماده اند یعنی ماده را ازلی و منشأ میدانند، در مقابل ایدآلیستها اعتقاد دارند که ذهن، ازلی و منشأ است چراکه از نظر استدلالی نمیتوان به وجود چیز دیگری اطمینان داشت. بعضی دیگر هم به اصالت اراده معتقدند و اگزیستانسیالیستها هم به اصالت وجود.
اشتباه نکنید؛ زمانی که زرتشت از ورای آن با ما سخن گفته بسیار قبل تر از تشکیل مقوله ای بنام فلسفه و چهارچوب یونانی آنست. اما اینکه زرتشت تا چه اندازه به معنای فیلسوف یعنی "علاقمند به خرد" معترف بوده، در ادامه بحث خواهیم دید.

ثوابت، مبناها یا اصول :
تعریف دوم اهورا را میتوان بشکل دیگری هم توضیح داد؛
هر کدام از ما اصولی ثابت یا مبناهایی در ذهن داریم که چهارچوبه یا فورمات اصلی افکار یا شخصیت ما را میسازد.
یعنی از آن اصول، برای نتیجه گیریها و رفتارمان استفاده میبریم.
در عرصه اخلاق میتوان به آنها "پرنسیب" گفت؛ آنچیزی که برای ما اهمیت دارد به درست بودن آن اعتقاد داریم، و سعی میکنم از آن تخطی نکنیم.
مثالی بزنم؛
فردی معتقد به هستی را به عنوان ثابت خود انتخاب کرده است، آنگاه نتایج مختلفی از این در افکار و رفتار او ظاهر میگردد:
او به هستی اعتقاد دارد پس به زندگی آدمیان ارج مینهد.
برای زندگی هر چه بهتر انسان میکوشد و در مقابل، مخالف زجر و شکنجه و آزار آدمی است چراکه این مفاهیم ضد هستی است.
کودک را نمادی از بقای هستی میداند، پس برای او ارزشی دیگر قائل است.
زن را بجز مقام انسانیش، بدلیل تداوم دهنده زندگی میشناسد (واژه زن با زندگی همریشه است) پس برای بقای او کوشش بیشتری میکند.
پس لااقل به این نتیجه میرسد که باید حساب زن و بچه را از دعواها و جنگها جدا نگهدارند.

پس هر کدام از ما ثوابتی در ذهن داریم که به اصطلاح "فورمات" ذهنمان را بر آن اساس انجام میدهیم.
شاید بتوان این ثوابت را در عرصه اخلاق "پرنسیب" نامید، اما باور کنید که تنها یکی از ابعاد آنها اخلاق و رفتار را میسازد.
حال به ثوابت ذهنی زرتشت خواهیم پرداخت.
فورمات ذهنی او چگونه است؟

*در میان مستشرقین، خصوصاً محققان تاریخ ادیان یک نظر بسیار شایع است:
در اعتقادات هندوئی در ابتدا دو دسته خدا موجود بوده؛ اسورا ها و دیواها. کم کم اسورا ها حالت منفی و دیواها حالت مثبت بخود گرفتند. همچنانکه هنوز رد پای "دیوا" در بسیاری از زبانهای غربی باقی مانده است (مانند divine در زبان اینگلیسی)
متقابلاً در باور زرتشت، "دیوا" به "دیو"؛ نماد های نیستی و احتمالاً "اسورا"ها به "اهورا" تبدیل گشته است.
زرتشت بارها تصریح کرده که با دیو پرستی مخالف است. شاید قبل از او ایرانیان به ورزیونی از هندوئیسم اعتقاد داشتند.
اما مشکل اصلی این تز در اینست که "اهو" به معنای هستی است. اگر آنرا به شکل شخصیتی مورد بحث قرار دهیم، آنگاه میتوان چنین ریشه یابی میتولوژیکی نمود.

[1] یادداشتهای گات ها، پژوهش ابراهیم پورداوود، انتشارات اساطیر، 1381، ص: 32، 88، 111، 381
و نیز:
بغان یسن، ترجمه مهشید میرفخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی، 1382، ص:134

البته تعریف دیگری نیز برای اهو=سرور هم وجود دارد که همانطور که دکتر پورداوود اشاره کرده بر پایه تعریف آن در اوستای نو است.
[3] در دستور زبان اوستایی حالت نهادی وجود دارد اما حالت نهادی همواره فاعل نیست.

amir26arak
04-04-2011, 05:00 AM
مـــزدا:
شاید بتوان پس از هستی، دومین ثابت زرتشت را "مزدا" نامید.
"مزدا"= "مز" + "دا". "مز" یعنی بزرگ و "دا" سه معنی متفاوت دارد: "دا" مثل دانستن، "دا" مثل دادن، "دا" مثل آفرینش.[1]
جالب است که با بکار بری یک ریشه (دا) سه مفهوم را در خود جای داده است:
دانستن
دهش
و آفرینش
اما بنا به نگاهی کلی بر مفاد بند بند گاتها و نیز اعتقاد نگارنده بغان یسن، که یکی از پاره های اوستای نو است، تأکید اصلی بر آفرینش میباشد.
پس اهورا بشکل لغوی یعنی اصالت هستی + آفرینش بزرگ.[2]
"آفرینش"،
نه "آفریننده"...
و این مفهومی است که در وجود ما نیز هست؛ سنتز افکار جدید، خلاقیت، نو آوری، ابتکار و...
فکری در ذهنمان جرقه میزند که تا بحال به عقل کسی نرسیده.
نظریه ای را مطرح میکنیم که در گذشته کسی به آن اشاره نکرده.
وسیله ای را اختراع میکنیم که سابقاً نبوده.
تابلویی میکشیم، مجسمه، قطعه شعری، پیس تئأتری یا فیلمی را میسازیم که پیش از این کسی نساخته است.
و ابرازسازی قرین با معنی انسان بودن است.
مگر آفرینش به معنی این نیست که چیزی را از "نیست"، "هست" کنند؟
مگر خلاقیت، یک چیستی که تابحال نبوده را به عرصه وجود نمیآورد؟
مثلاً سنگ را بر سنگی میزنی تا لبه آن تیز گردد و به ابزاری بنام "چاقوی سنگی" حیات میبخشی.
مفهوم و ماهیت "چاقوی سنگی" با این ابتکار شما بوجود آمده است. در چاقوی سنگی یک چیستی وجود دارد که سابقاً در سنگ وجود نداشته است.
به تمامی محصولات انسانی اطراف خود نگاه کنید؛ از میز گرفته تا رایانه بغرنج شما یک چیستی یا ماهیتی خوابیده است که در وجود مواد اولیه یافت نمیشود.
رایانه از مقداری سیم مسی و اکسید آهن و پلاستیک و... تشکیل یافته است. این مواد اولیه را اگر بحال خود بگذاری هرگز خودبخود به رایانه تبدیل نمیگردند. تفاوت رایانه با آنها مفهومی است که به خلاقیت مخترع و در عرصه تولید به اعتقاد مارکس "نیروی مولد" نامیده شده است.
زرتشت مفهوم این قابلیت یا ماهیت سازنده را ارج مینهند و آنرا جزء ثوابت خود قرار میدهد.
ارزشمندترین ثابت خود.
بدین ترتیب میتوان اهورامزدا را چنین تعریف کرد: "هستی بزرگ آفرینش" یا "اصل بزرگ آفرینش"

[1] گاتها، تحقیق موبد فیروز آذرگشسب، نشر فروهر، 1383، ص:49)

[2] میتوان بجای "مزدا" از "دهش بزرگ" یا "دانستن بزرگ" هم یاد کرد. در گزارش زند پهلوی بشکل "داناک" برگردانیده شده اما تاراپوروالا و میلز آفرینش را انتخاب کرده اند (گاتها، تحقیق موبد فیروز آذرگشسب، نشر فروهر، 1383، ص:50) چنانکه در بغان یسن، در هنگامی که نخستین تفسیر سرود اهون ور را بدست میدهد، بشکلی زیبا بر معنی آفرینش تأکید شده است

amir26arak
04-04-2011, 05:03 AM
سپنتا:
سپنتا یعنی "افزایش یابنده"[1]
زرتشت اعتقاد دارد که جهان در حال حرکت و تغییر است. او نهایتی برای جهان قائل نیست.
اما کلیت این حرکت بسوی افزایش هستی است.
یعنی این جهان نسبی است و حرکت موجود در آن در جهت پر کردن نسبیت هستی دار کمتر است.
در مورد ثوابت ذهنیمان گفتم.
ثوابت ذهنی زرتشت در عین ثبوت متغیر است.
کمی گیج کننده است، برای همین سعی میکنم بیشتر توضیح دهم:
وقتی میگوئیم؛ "همه چیز در حال تغییر است."، به دلیل استفاده از واژه های "همه چیز" هر آنچه موجود است را شامل تغییر خواهیم دانست.
بدین ترتیب این عبارت هم دچار تغییر میشود. در حالیکه ما منظورمان این نیست؛ ما از طریق تجربه به این نتیجه رسیده بودیم و سپس بدنبال قانون یا فرمولی بودیم که بتواند این مشاهده ما را بیان کند.
پس باید "لااقل یک چیز موجود است که تغییر نمییابد."
آن "یک چیز" چیست؟ معلوم است! خود این عبارت.
یعنی همه چیز در حال حرکت و تغییر است به جز این عبارت:
"همه چیز در حال تغییر است."
باز بصورت ساده تر شرح دهم:
وقتی قبول کنیم که همه چیز نسبی است و مرتباً در حال تغییر، آنگاه چگونه میتوانیم تصمیم بگیریم؟ چطور میتوانیم از چیزی کاملاً مطمئن شویم؟
بوسیله ثوابت متغییر.
درست مثل اینکه در رودخانه ای سوار قایقی باشیم. قایق برای ما ثابت است اما خود قایق در حال حرکت. مثل اتومبیل؛ ما در داخل آن ساکنیم اما اتومبیل در حال حرکت است. مثل سیاره زمین: ما روی آن ایستاده یا نشسته ایم، اما او همچنان بدور خود و خورشید و... میچرخد.
پس ثوابت زرتشت متغیرند، یعنی در عین ثبوت حالت فزایندگی دارند.
به عنوان مثال به معنی "آفرینش" نگاه کنیم: "آفرینش" خود اصل تغییر است.
تبدیل ماهیتی به ماهیتی دیگر.
* سپنتا را بعضی از مترجمین، "مقدس" برگردانده اند. در حالیکه این واژه در معنا هیچ حالت تقدسی ندارد. در ضمن "مقدس" قادر به تعریف مفهوم بندهای اشعار و اصول تفکر او نیست.
اما بلکه بتوان برعکس آنرا بشکلی نسبی گفت: برای زرتشت هر آنچه در هرحال فزایندگی هستی است، حکم تقدس دارد.
[1] سپنت در گزارش پهلوی بشکل اوزونیک (=افزونی) برگردانیده شده. (یادداشتهای گات ها، پژوهش ابراهیم پورداوود، انتشارات اساطیر، 1381، ص:185)

ستاره ی سهیل 10
04-05-2011, 08:56 AM
من از اسلام بدی ندیدم که به فکر زرتشتی شدن باشم.اینجا که جای تبلیغ نیست

سعی کنید دوست گرامی به بحث جهت ندهید. و اجازه دهید موضوع مسیر اصلی خود را طی کند. بحث درمورد یک دین و یا پیامبر آن ، تبلیغ آن و نفی سایر ادیان نمی باشد. هدف بالا بردن سطح اطلاعات علمی دوستان است...

موفق باشید.:72:

philosopher
04-07-2011, 02:57 PM
امیر خان عالی بود

ستاره ی سهیل 10
04-07-2011, 05:30 PM
امیر خان عالی بود

چه نونی به هم قرض میدن این پسرا :39: