PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگینامه ی شیمیدان هاي معروف



Borna66
04-10-2009, 03:22 PM
شيميدان هاي نامي اسلام

آغاز كيمياگري اسلامي با اسامي مرداني همراه است كه احتمالا خود كيمياگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسيدن قرن دهم ميلادي ، كيمياگران شهيري از ميان آنان برخاستند كه علاوه بر تفكراتشان ، نوشتارهاي كاملا جديد و نويني خلق كردند.

امام جعفر صادق عليه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)

محضر پر فيض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جويندگان علوم بود. با دانش پژوهي كه به محفل آن حضرت راه مييافت از خرمن لايزال دانش او بهره مند ميشد. در علم كيميا ايشان نخستين كسي بودند كه عقيده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرموده‌هاي ايشان است كه : «من تعجب ميكنم مردي چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك يك عنصر نيست. بلكه عنصرهاي متعددي در آن وجود دارد.» ايشان هزار سال پيش از پرسينلي ، لاووازيه و ... دريافته بود كه در آب چيزي هست كه ميسوزد (كه امروزه آن را هيدروژن مينامند).

از امام صادق (ع) ، رساله‌اي در علم كيميا تحت عنوان «رسالة في علم الصناعة و الحجر المكرم» باقيمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلماني ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شيعيان ، كيمياگر عربي» در «هايدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و براي آشنايي با نظرات حضرت صادق (ع) در شيمي ، خلاصه‌اي از بررسي دكتر «محمد يحيي هاشمي» را در ذيل درج ميكنيم:

از شرحي كه امام صادق (ع) براي اكسيد ميدهد، چنين معلوم ميشود كه اكسيد جسمي بوده كه از آن براي رفع ناخالصي در فلزات استفاده شده است. ايشان تهيه اكسيد اصغر (اكسيد زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسايل آزمايشگاهي آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتيجه عمل را كه جسمي زرد رنگ است، اكسيد زرد نام نهاده‌اند. اين شرح كاملا با فروسيانيد پتاسيم كه جسمي است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتيجه عمل بعد از طي مراحلي ايجاد و تهيه طلاي خالص است. امروزه نيز از همين خاصيت سيانور مضاعف طلا و پتاس براي آبكاري با طلا استفاده ميشود.

جابر بن حيان (200 ـ 107 هـ . ق / 815 ـ 725 ميلادي)

جابربين حيان معروف به صوفي يا كوفي ، كيمياگر ايراني بوده و در قرن نهم ميلادي ميزيسته و بنا به نظريه اكثريت قريب به اتفاق كيمياگران اسلامي ، وي سرآمد كيمياگران اسلامي قلمداد ميشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نميشود و غربيها او را تحت عنوان «گبر» ميشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:

جابربن حيان پيشواي تدوين كنندگان فن كيمياگري است.

جابربن حيان ، كتابي مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله ، تاليف كرده است. «برتلو» شيميدان فرانسوي كه به «پدر شيمي سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثير جابر واقع شده و ميگويد: «جابر در علم شيمي همان مقام و پايه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون ميگويد: «جابر را بايد بزرگترين دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطي دانست.» اريك جان هوليمارد ، خاورشناس انگليسي كه تخصص وافري در پژوهشهاي تاريخي درباره جابر دارد، چنين مينويسد:

جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصي والا و مهربان يافت؛ بطوري كه نميتوانست از او جدا ولي بي نياز بماند. جابر ميكوشيد تا با راهنمايي استادش ، علم شيمي را از بند افسانه‌هاي كهن مكاتب اسكندريه برهاند و در اين كار تا اندازه‌اي به هدف خود رسيد. برخي از كتابهايي كه جابر در زمينه شيمي نوشته عبارتند از : الزيبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسيرالذهب ، الخواص ، الرياض و ... .

وي به آزمايش بسيار علاقمند بود. از اين رو ، مي توان گفت نخستين دانشمند اسلامي است كه علم شيمي را بر پايه آزمايش بنا نهاد. جابر نخستين كسي است كه اسيد سولفوريك يا گوگرد را از تكليس زاج سبز و حل گازهاي حاصل در آب بدست آورد و آن را زينت الزاح ناميد. جابر اسيد نيتريك يا جوهر شوره را نيز نخستين بار از تقطير آميزه‌اي از زاج سبز ، نيترات پتاسيم و زاج سفيد بدست آورد.

رازي ، ابوبكر محمد بن زكريا (313 ـ 251 هـ . ق / 923 ـ 865 م.)

زكرياي رازي به عنوان يكي از بزرگترين حكيمان مسلمان شناخته شده و غربيها او را به نام «رازس» ميشناسند. رازي در علم كيميا ، روش علمي محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهاي تمثيلي و متافيزيك ، به روشهاي علمي ارزش زيادي قائل شده. رازي موسس علم شيمي جديد و نخستين كسي است كه «زيست شيمي» را پايه‌گذاري نموده است. دكتر «روسكا» شيميدان آلماني گفته است: «رازي براي اولين بار مكتب جديدي در علم كيميا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شيمي تجربي و علمي مي توان ناميد.

مطلبي كه قابل انكار نيست اينست كه زكرياي رازي پدر علم شيمي بوده است.» كتابهاي او در زمينه كيميا در واقع اولين كتابهاي شيمي است. مهمترين اثر رازي در زمينه كيميا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازي 24 كتاب يا رساله در علم كيميا نوشته كه متاسفانه فقط معدودي از آنها بدست آمده و در كتابخانه‌هاي مشهور دنيا نگهداري ميشود. وي نخستين بار از تقطير شراب در قرع و انبيق ماده‌اي بدست آورد كه آن را الكحل ناميد كه بعدها به هر نوع ماده پودري شكل حتي به جوهر هم داده شد، از اين رو آن جوهر را جوهر شراب نيز ناميدند. گفته ميشود كه رازي كربنات آمونيوم را از نشادر و همچنين كربنات سديم را تهيه كرده است.

ابن سينا ، حسين (428 ـ 370 هـ . ق / 1036 ـ 980 م.)

ابن سينا ملقب به شيخ الرئيس ، بزرگترين فيلسوف و دانشمند اسلامي و چهره‌اي بسيار موثر در ميدان علوم و فنون است. غربيها وي را به نام «اوسينيا» ميشناسند. ابن سينا ، رنجي براي كيمياگري و ساختن طلا نكشيد؛ زيرا او به استحاله باور نداشت و صريحا تبديل فلزات به يكديگر را ناممكن و غير عملي ميدانست.

ابو علي سينا از ادويه منفرد ، 785 قلم دارو را به ترتيب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهيت آنها پرداخته و خواص تاثير آن داروها را شرح داد. وي ضمن توصيف اين مواد ، آگاهيهاي جالبي در زمينه «شيمي كاني» به خوانندگان ميدهد و ميگويد از تركيب گوگرد و جيوه مي توان شنگرف تهيه كرد. وي نخستين كسي است كه خواص شيميايي الكل و اسيد سولفوريك را از نظر دارويي شرح داد.

بيروني ، ابوريحان محمد (442 ـ 362 هـ . ق / 1050 ـ 972 م.)

كاني شناس و دارو شناس جهان اسلام و يكي از بزرگترين دانشمندان اسلام است كه با رياضيات ، نجوم ، فيزيك ، كاني شناسي ، دارو سازي و اغلب زبانهاي زنده زمان خود آشنايي داشته است. يكي از آثار مهم بيروني در شيمي كتاب الجواهر وي است كه در بخشي از آن ، نتايج تجربي مربوطه به تعيين جرم حجمي امروزي آنها تفاوت خيلي كم دارد و يكي از كاربردهاي مهم وي به شمار ميرود كه در علوم تجربي ، انقلابي بزرگ به وجود آورد. براي تعيين جرم اجسام ، ترازويي ابداع كرد.

بيروني همچنين در كتاب الجماهير (در شناسايي جوهرها) به معرفي مواد كاني به ويژه جواهرات گوناگون پرداخت. بيروني ، چگالي سنج را براي تعيين جرم حجمي كانيها به ويژه جوهرها و فلزها نوآوري كرد كه در آزمايشگاه امروزي كاربرد دارد.


منبع : دانشنامه رشد

Borna66
04-10-2009, 03:23 PM
لاوازیه

http://karami01.persiangig.com/image/Lavazieh.jpg
تولد
"آنتوان لوران لاووازیه" در 26 اوت 1743 در پاریس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد.

فراگیری علوم
او زیر نظر استادانی قابل ، نجوم ، گیاه شناسی ، شیمی و زمین شناسی را بخوبی فرا گرفت. پس از اتمام دوره حقوق ، بار دیگر به علوم گرایید و 3 سال بعد در آن هنگام که جوانی 25 ساله بود، به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد.

بنیانگذار شیمی جدید
لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی جدید محسوب می‌شود. تجربه و سنجش توام با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد. وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمایشگاه وارد عمل کرد.

نظریه فلوژیستون
قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن ، عقیده عجیبی داشتند و آن را این طور تعریف می‌کردند که هر جسم سوختنی دارای ماده ای است نامرئی به نام فلوژیستون و چون جسم مشتعل شود، این ماده از آن خارج می‌شود. هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده را در بردارد و شعله همان فلوژیستیک است که از جسم متصاعد می‌گردد.

به موجب این نظریه ، قدما معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد، سبکتر می‌شود. زیرا ماده فلوژیستون آن خارج می‌گردد. این نظریه نادرست ، سراسر قرن 18 را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند. چنانکه "پریستلی" هنگامی که گاز اکسیژن را برای نخستین بار تهیه نمود، آن را هوای بدون فلوژیستون نام نهاد.

تلاش لاووازیه برای رد نظریه فلوژیستون
لاووازیه که شیمیدان برجسته‌ای برای همیشه است، امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتشزایی (نظریه ای که در بالا ذکر شد)، وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد. "انگلس" نوشت: "لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که "پریستلی" بدست آورده بود، بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتشزایی را از پا دراورد.

اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتشزاها را از بین ببرد. برعکس آن نظریات پا برجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند، برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم تر از راه دیگر هم عصرانش بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت. ولی هر چه بیشتر به نتایج می‌رسید، بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت. در اول نوامبر سال 1772 شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: "وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد."

نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند، لاووازیه نتیجه‌گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد ، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود. در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت "بلاک" تلقی کرد. ولی بزودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود، مناسبترین جزء هوا برای تنفس است.

به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت. ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

معرفی اکسیژن
در اکتبر سال 1774 "پریستلی" کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد. وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه(که مناسبترین مولد اکسیژن) بود، پرداخت. در آوریل 1775 لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود، به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود. لاووازیه نوشت که این نوع هوا را "پریستلی" و "شیل" و خودش تقریباٌ‌ بطور همزمان کشف کرده‌اند. ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید. ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توانبخش گذاشت. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود، تا چه اندازه بر همزمانانش پیشی گرفت.

علت نامگذاری اکسیژن
در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست، یعنی مهمترین قسمت همه اسیدهاست. بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند). ولی در سال 1779 لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس ، این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسید ساز گرفته شده است.

حق اکتشاف اکسیژن با کسیت؟
"انگلس" نوشته است: "پریستلی" و "شیل" بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته‌اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را همزمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود، با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده اند لاووزایه را باید کاشف اکسیژن شناخت.

فعالیتهای سیاسی لاووازیه
از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت، هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاووازیه رساله معروفی در باب اقتصاد سیاسی موسوم به "ثروتهای زیرزمینی فرانسه" به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

مرگ لاووازیه
سرانجام آنتوان لاووازیه در سال 1794 در دادگاه انقلابی به ریاست "ژان باتیست کوفن هال" به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد، در حالیکه 51 سال داشت. پس از مرگ لاووازیه ، "لاگرانژ" گفت:

"تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد."
منبع:دانشنامه ی رشد

Borna66
04-10-2009, 03:23 PM
همفری دیوی


http://karami01.persiangig.com/image/humphry-davy.jpg





تولد دیوی
"همفری دیوی" ، دانشمند انگلیسی در 17 دسامبر سال 1778 در پنزانس در انگلیس بدنیا آمد. دیوی پسر ارشد خانواده اش بود که از طبقه متوسط جامعه بودند.

تحصیل علم و دانش
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه گرامر که در نزدیکی پنزانس بود آغاز کرد و آغاز تحصیلاتش در سال 1793 بود. دیوی هنگامی که نزدیک داروفروش جراح ، شاگردی می‌کرد، برنامه خودآموزی شامل الهیات ، جغرافیا ، هفت زبان و تعدادی موضوعهای علمی برای خود طرح‌ریزی کرد، به مطالعه فلسفه پرداخت و از طریق آثار نیکلسن و لاوازیه ، شیمی آموخت.



روحیات و علایق دیوی
او بسیار مهربان و سر زنده بود و قوه تخیل قوی داشت. او دوستدار ترکیب کردن برای ساختن شعر بود. همچنین آتش‌بازی ، ماهیگیری ، دویدن و جمع آوری مواد معدنی از دیگر تفریحات او بود. یکی از عادات او و علایقش این بود که یک جیبش را با قلاب ماهی‌گیری پر کند و جیب دیگرش را با نمونه‌های سنگ که جمع آوری کرده بود. او هرگز علاقه قلبیش به طبیعت را از دست نداد. در جوانی بسیار بی‌ریا و ساده دل بود.

آغاز تحقیقات در دنیای شیمی
دیوی با "دیویس ژیلبرت" دوست صمیمی بود. بعدها ژیلبرت (رئیس جمهور جامعه سلطنتی) (30 – 1827) به او پیشنهاد داد که از کتابخانه اش استفاده کند و به او یک لابراتوار شیمی داد که در آن دوران بسیار نادر و عالی بود. او در آنجا با طبیعت گرما ، نور و الکتریسیته آشنا شد. او در لابراتوار کوچکش گاز نیترو اکسید(گاز خنده آور) را آماده و اسنشاق کرد و ادعا کرد که این گاز ، خواص بیهوش کننده دارد.

دیوی در سال 1807 به عنوان منشی جامعه سلطنتی برگزیده شد. وی در سال 1815 لامپ بی‌خطری را اختراع کرد که نامش را در تاریخ زنده کرد. این دانشمند انگلیسی در فیزیک و شیمی تحقیقات جالب و جامعی کرد. سدیم، پتاسیم ، کلسیم ، باریم ، منیزیم و استرانسیم را جدا کرد. مطالعاتی در باب گاز خنده آور کرد. در الکتروشیمی بررسی‌های عالمانه ای انجام داد. چراغ بی‌خطری را که دیوی اختراع کرد، خطر انفجار در معادن زغال سنگ را از بین برد.

جداسازی فلزات قلیایی و قلیایی خاکی
اگر چه شیمیدانان از زمان درازی احتمال داده بودند که خاکهای قلیایی ، اکسید فلزهایی باشند، با این حال طبیعت سود و پتاس تا اوائل قرن 19 مورد بررسی قرار نگرفته بود حتی لاوازیه در این مورد ، نظر مشخصی نداشت. او نمی‌دانست که جزء اصلی سود و پتاس چیست و حدس می‌زد که ازت یکی از اجزای تشکیل‌دهنده این مواد است.

به نظر می‌رسد که این اشتباه از شباهت میان نمکهای سدیم و پتاسیم با نمکهای آمونیوم مایه گرفته است. امتیاز تعیین این اجزا از آنِ دیوی است.

جداسازی پتاسیم و سدیم
ابتدا ناکامی عرصه را بر دیوی تنگ کرده بود، به این معنی که نمی‌توانست به کمک یک پیل گالوانیک از سود و پتاس ، فلز استخراج کند.

بزودی وی به خطای خودش پی برد و فهمید که با بکار بردن محلول آبی اشباع شده ، وجود آب مانع از تجزیه نمکها می‌شود. در اکتبر سال 1807 ، دیوی تصمیم گرفت که پتاس بی‌آب را ذوب کند و به محض اینکه با این مذاب ، الکترولیز را شروع کرد دانه‌های کوچک مشابه جیوه و دارای جلای فلزی در روی قطب منفی که در ماده مذاب قرار داشت، ظاهر شدند. برخی از دانه‌ها فوراٌ‌ به حالت انفجاری سوختند و شعله درخشانی پدید آوردند، در حالیکه بقیه آنها آتش نگرفتند، بلکه کدر شدند و با قشر نازک سفیدی پوشیده شدند.

دیوی از تجربه‌های متعددی که در این زمینه کرد، نتیجه گرفت که آن دانه‌ها همان ماده ای هستند که وی در جستجویش است و این ماده هیدروکسید پتاسیم است که شدیداٌ‌ قابل اشتغال می‌باشد. دیوی آن فلز را به دقت مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که وقتی با آب ، ترکیب می‌شود، شعله حاصل از واکنش ، ناشی از سوختن هیدروژن آزاد شده از آب است.

وقتی دیوی بر روی فلز تهیه شده از هیدروکسید پتاسیم بررسی‌های لازم را انجام داد، به فکر جستجو در هیدروکسید پتاسیم افتاد و با بکار بستن همان روش قبلی موفق به جدا کردن فلز قلیایی دیگری شد. در زمان کوتاهی این دانشمند ، بررسی دقیق خواص پتاسیم و سدیم را به انجام رساند، برخی شیمیدانان درباره طبیعت عنصری سدیم و پتاسیم تردید داشتند و تصور می‌کردند آن دو ترکیبات قلیایی‌ها با هیدروژن هستند. سرانجام "گی لوساک" و "تنار" بطور واقعی ثابت کردند که آنچه را که دیوی بدست آورده است، در حقیقت عناصر ساده می‌باشند.

جداسازی فلزات قلیایی خاکی
دیوی ، نخستین بار در سال 1808 ، منیزیم فلزی را بدست آورد. وی برای این کار به همان روشی متوسل شد که برای تهیه سدیم و پتاسیم پیش گرفته بود. گذشته از این عناصر ، دیوی موفق به کشف کلسیم ، باریم و استرانسیم نیز شد. وی ثابت کرد که عناصر شیمیایی به عنوان مواد اصلی قدرت اسیدی یا قدرت قلیایی عمل نمی‌کنند و نتیجه گرفت که خواص شیمیایی ، تابعی از آرایشهای نسبی و نیز تابعی از ترکیبات ماده‌اند.

نظریه‌های دیوی در مورد سایر عناصر
دیوی نشان داد که اکسیژن در واکنشهایش با اسید اوکسی موریاتیک ، هرگز بدون وجود آب تولید نمی‌شود. وی این اسید را جزو عناصر قرار داد و آن را کلر نامید.

دیوی ، ماهیت و خواص اساسی ید را روشن ساخت.وی فقط با کار سه ماهه در مورد گاز انفجاری آتشدمه ، تائید کرد که ماده اصلی تشکیل دهنده آن ، متان است و فقط در دماهای بالا آتش می‌گیرد.

مشاغل مهم دیوی
وی همچنین رئیس مؤسسه گازدرمانی "تامس بدوز" در کلیفتن شد. وی پس از 5 سال که اولین کتاب شیمی خود را قرائت کرد، در مؤسسه پادشاهی به تدریس و سخنرانی در شیمی مشغول شد و آنجا را به مرکزی برای تحقیقات پیشرفته تبدیل کرد و خود نیز بیشتر حیات شغلیش را در آنجا گذرانید. دیوی در رساله ای قدیمی به نظریه گرمایی لاوازیه به علت وارد کردن مواد تخیلی و واژه ذهنی گرمایی حمله کرد و نظریه ای داد که در آن ، گرما همچون حرکت و نور به عنوان ماده انگاشته می‌شد. وی به جای واژه گرمایی عبارت حرکت رانشی را پیشنهاد داد.

مرگ دیوی
دیوی سرانجام در 29 مه سال 1829 در شهر ژنو در سوئیس درگذشت، در حالیکه 51 سال داشت.

منبع:دانشنامه ی رشد

Borna66
04-10-2009, 03:26 PM
زندگینامه شیمیدانان(پل کارر)
پل كارر
شيميدان سوئيسي (۷۱۱۹-۱۸۸۹)
Paul Karrer
شيمي كارتنوئيدها ۷۱۹۳http://imagehost.tehranshahr.net/is.php?i=952&img=005440.jpg
كارر، فرزند دندانپزشكي از اهالي مسكو، در دانشگاه زوريخ به تحصيل پرداخت و از همان جا درجه دكترا گرفت. پس از مدتي كار در فرانكفورت به سال ۱۹۱۸ به دانشگاه زوريخ بازگشت و تا هنگام بازنشستگي اش در ۱۹۵۹ به عنوان استاد شيمي در آنجا به خدمت پرداخت. كارر پژوهش هايش را با كار بر روي شيمي رنگدانه هاي گياهي آغاز كرد. با آنكه او به بررسي رنگدانه هاي بسياري پرداخت اما مهم ترين بخش كار وي به تعيين ساختار كاروتن، رنگدانه زرد رنگي كه در سبزيجاتي نظير هويج يافت مي شود، اختصاص داشت. علاوه بر اين او تا سال ۱۹۳۱ پرده از ساختار شيميايي ويتامين A و همتاي مصنوعي آن نيز برداشت. شباهت بين ساختار مولكولي كاروتن و ويتامين A از نظر كارر دور نماند و بعدها نشان داده شد كه ويتامين A از شكسته شدن كاروتن در كبد حاصل مي شود. كارر در سال هاي ۱۹۳۵ به سنتز ويتامين B (ريبوفلاوين) و در ۱۹۳۸ به سنتز ويتامين E (توكوفرول) پرداخت. سرانجام او به اتفاق نورمن هاورث (N.Haworth) به خاطره پژوهش هايش درباره ساختمان كارتنوئيدها، فلاوين ها و ويتامين هاي A و B، برنده جايزه نوبل شيمي سال ۱۹۳۶ شد. از جمله آثاري كه از وي به جا مانده مي توان به كتاب درسي مشهور شيمي آلي اشاره كرد.

Borna66
04-10-2009, 03:26 PM
زندگينامه مندليف


(http://www.samanghan.blogfa.com/post-3647.aspx)کمتر کسی است که با جدول تناوبی مندلیف در دروس شیمی آشنایی نداشته باشد و حداقل نام این جدول را شنیده و دیده است. این جدول به شیمیدانان تا کنون کمک های شایایانی کرده است ، زیرا همه عناصر موجود و کشف شده ، وزن و نوع خاصشان توسط دانشمند مشهور روسی ، دیمیتری ایوانویچ مندلیف طبقه بندی شده است. این دانشمند برجسته توانست با تبحر کافی در شیمی به خواص عناصر مختلف دست یابد و آن ها را به همگان معرفی کند. در این مقاله به زندگی پر فراز و نشیب این شیمیدان اشاره می کنیم تا اطلاع کامل در زمینه نحوه زندگی و تلاش های مستمر او به دست آورید.


کودکی یک یتیم
دیمیتری ایوانویچ در هفت فوریه سال 1834 در شهر تویولسک سیبیری در یک خانواده متوسط و پرجمعیت چشم به جهان گشود. او چهاردهمین فرزند خانواده مندلیف به شمار می رود. پدرش ایوان مدیر یکی از مدارس محلی بود و مادرش ماریا در کارگاه شیشه گری که از پدرش به ارث برده بود کار می کرد تا بتوند کمک خرج شوهرش باشد. پدربزرگ ایوانویچ نیر مسئول اولین روزنامه محلی در سیبری بود. دیمیتری ایوانویچ زندگی خوب و آرامی داشت تا این که پدرش را بر اثر یک بیماری قلبی از دست داد و یتیم شد. از آن به بعد اندوه و ناامیدی فضای خانه را پر کرده و ایوانویچ که پنج سال بیشتر نداشت در غم از دست دادن پدر افسرده شد. مادر بیشتر کار کرد تا هزینه خانواده پر جمعیتش را درآورد . او شبانه روز در کارگاه شیشه گری مشغول ساخت انواع ظروف بلوری بود تا بچه هایش در آسایش زندگی کنند و به تحصیل بپردازند. دیمیتری ایوانویچ به مدرسه توپولسک رفت و استعداد درخشان خود را در زمینه ریاضی و فیزیک به معلمان خود نشان داد. عصر ها بعد از اتمام مدرسه به کارگاه نزد مادرش می رفت و او را در شیشه گری کمک می کرد. دایی اش بسارگین راهنما و دوست خوبی برای دیمیتری بود. وقتی دیمیتری پا به 14 سالگی گذاشت مادرش به او قول داد که وی را به مدرسه سن پترزبورگ برای ادمه تصیل بفرستد اما بخت با آنان یار نبود و کارگاه شیشه گری آتش گرفت و همه سرمایه شان از دست رفت.
¤ ¤ ¤
دیمیتری برای یافتن شغل پز درآمد به سن پترزبورگ رفت و در آن جا به تدریس در یک مدرسه پرداخت. او در سال 1850 توانست بورس تحصیلی بگیرد و و به تحصیل در رشته ریاضی ، فیزیک و شیمی بپردازد. او خانواده خود را هم به سن پترزبورگ آورد اما متاسفانه مادر و خواهرش به بیماری سل دچار شدند و او را به با یک دنیا غم و اندوه تنها گذاشتند.
درخشش در دانشگاه
علی رغم مشکلات و فشار روحی بر دیمیتری ، او از درس غافل نشد و با نمرات عالی دروس دانشگاهی را می گذراند.
دیمیتری بر اثر فقر و و اندوه بیمار شد تا حدی که پزشکان تصور کردند او نیز به سل میتلا شده است. لذا به او توصیه کردند که به یک جای خوش آب و هوا برود و کمی استراحت کند.دیمیتری به جزایر کریمه سفر کرد و کمکم سلامت خود را به دست آورد و بعد به سنت پترزبورگ بازگشت. او زیر نظر آ. وسکرسنکا شیمیدان بزرگ روسی به آموختن علم شیمی پرداخت و در سال 1855 با دریافت یک مدال طلا فارغ التحصیل و به تدریس در دبیرستان مشغول شد و کتاب شیمی آلی را منتشر کرد که اولین کتاب درسی شیمی آلی روسی بود. او به فرانسه و آلمان دعوت شد تا در کنفرانس ها شرکت کند. سپس با ارائه کتابی تحت عنوان اتحاد آب و الکل در زمینه شیمی صنعتی درجه دکتری گرفت و استاد شیمی در دانشگاه سن پترزبورگ شد. او چند کتاب با عنوان شیمی معدنی و اصول شیمی منتشر کرد که مرد توجه اساتید شیمی قرار گرفت.
در سال 1864 با دختری به نام فزووز لشوا در دانشگاه آشنا شد و ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند بود یک پسر به نام ولودیا و یک دختر به نام الگا. اما این ازدواج فرجام خوبی نداشت و به طلاق و جدایی منجر شد.
خلق جدول مندلیف
در سال 1869 جدول عجیبی را تنظیم کرد که عناصر بر اساس خواص مواد در خانه های عمودی و افقی قرار گرفته شده بود . به یان ترتیب این جدول از سبک ترین عنصر ینی هیدروژن آغاز و به سنگین ترین آنها یعنی اورانیوم خاتمه پیدا می کرد . دیمتری عاشق خواهر دوستش پوپوف شد لذا با او ازدواج کرد که ثمره یان ازدواج چهار فرزند بود . دیمتری برای خلق عجیب و غریبش مورد تمسخر اعضای انجمن و شیمیدانان روسیه قرار گرفت ، ولی فقط لوتادمیر دانشمند بزرگ شیمی بود که او را تشویق به ادامه کارش می کرد . در سال های بعد اسکاندیوم و ژورمانیم را کشف کردند که مندلیف این عناصر را هم در جدولش قرار داد .
مهاجرت
دیمتری مردی آزادی خواه و خستگی ناپذیر و علاقه مند به مسائل اجتماعی بود لذا مورد انتقاد از سوی دولت تزار قرار گرفت . وقتی حکومت تزار او را سد راه خود دیدند وی را به کشورهای خارجی فرستادند تا از روسیه دور باشد . مندلیف به پاریس رفت و در آزمایشگاه ورتس شیمیدان فرانسوی مشغول به کار شد . وپمدتی را هم به همکاری با بونزن شیمیدان و فیزیکدان آلمانی پرداخت . سپس به آمریکا سفر کرد و از چاه نفتی پنسسیلوانیا بازدید به عمل آورد . مندلیف هنگام کسوف سال 1906 به فرانسه رفت و برای تحقیق فضایی با بالون به هوا پرواز کرد .
او در همان سال در لیست نامزدهای جایزه نوبل قرار گرفت ولی به دلیل این که « مواسان » شیمیدان فرانسوی یک رای بیش از او آورد این جایزه به مندلیف نرسید . مندلیف یکی از چهره ها و شخصیت های دوست داشتنی نزد مردم روسیه بود . لذا به هنگام جنگ روس و ژاپن آنان از مندلیف خواستند که به کشورش باز گردد و قوت قلب مردم کشورش باشد .
از این رو سالهای آخر زندگی مندلیف در غم و نگرانی جنگ و خونریزی گذشت .
مدلیف به کتاب های غپعلمی و تخیلی ژول ورن علاقه زیادی داشت و در اوقات فراغت به مطالعه این کتب می پرداخت . در سال 1907 هنگام مطالعه یکی از کتاب های ژول ورن بود که به آنفلوآنزا دچار شد . بسیاری از پزشکان سن پترزبورگ برای معالجه او تلاش زیادی کردند اما او بر اثر تب و عفونت گلو و سینه دوام نیاورد و در سن 73 سالگی چشم از جهان فروبست . از آن زمان به بعد همه خانه های جدول وی پر شد و آخرین خانه خالی در سال 1938 با کشف اکتینیم در پاریس پر شد و به این ترتیب جدول عجیب و غریب این شیمیدان پرکار به بار نشست . در سال 1955 عنصر شماره 101 این جدول نیز کشف شد و افتخار وی مندلیفیم نام گذاری شد .

kamelahmadi
01-04-2011, 02:05 AM
مرسی عالی بود:104: