PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انیشتین سرسفره هفت سین دکتر حسابی!



tania
10-08-2010, 11:46 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شرودینگر" و "دیراک" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: " برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویولونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد. همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت: " وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."

بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند. همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند. ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشمهایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت" دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند..

آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش. ماهی با "م" به نشانه ی جنبش، آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی، شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ... همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرفها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند. بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست. انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟ می گوید : "ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"

خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.



لطفا فاتحه ای نثار روح استاد کنید.

pnugirl
10-08-2010, 04:59 PM
خیلی جالب بود

NEGAHEFARDA
10-08-2010, 08:59 PM
فوق العاده بود !!!!
کاش عمق این حرفها درک بشه !!!!!
حالا پسرهای گولی منگولی دوست داره که هی از مدل فشن ها بزنه : دخنرها هم که پارچه کم میارن همش !!!
کاش بشه یه نگرشی ایجاد کرد که اهاییییییی به خودت بیا ....
یا علی .

ABDAMAZAHER
10-15-2010, 01:12 AM
عالی بود

amir26arak
03-31-2011, 05:50 PM
اخیرا عکسی در رسانه ها چاپ شده از اینشتین و شخص دیگری که گفته شده مرحوم حسابی است. در توضیح عکس آمده که حسابی برای مراسم نوروز اینشتین و برخی از فیزیکدانان دیگر را به خانه اش دعوت کرده بود! در این توضیحات با آب و تاب از مراسم نوروز ایرانیان و سنتهای آنها صحبت به میان آمده است که قلب هر ایرانی را به تپش می اندازد.
متأسفانه همه آنچه فرزند مرحوم حسابی (مهندس ایرج حسابی) به عنوان خاطرات حسابی در ذیل این عکس نقل می کند، دروغ است.
شخص کنار اینشتین در این عکس، گودل، ریاضیدان معروف آلمانی است که کیهان شناسان و نسبیت دانان او را با مدل گودل به عنوان یک عالم نامتناهی چرخان می شناسند. در آن سالی هم که نقل می شود نه حسابی در پرینستون بوده و نه دیگر فیزیکدانان که در این تخیلات زشت مکتوب آمده است.
متأسفانه رسانه های ما به این گونه دروغ پردازی ها و شیادی ها دامن زده اند و بخشی از این اکاذیب متأسفانه به کتب درسی هم راه یافته است. لازم است جهت سلامت جامعه ی علمی کشور همه ی ما با این فساد اخلاقی مواجهه کنیم و نگذاریم بیش از این جوانان ما منحرف شوند!
به عنوان نمونه نگاه کنید به این مقاله در در روزنامه اعتماد 14ر12ر87 (http://www.etemaad.ir/pdf/87-12-14/v-15.pdf) .

[دکتر حسابی نه شاگرد اینشتین بوده است و نه ارائه دهنده ی یک نظریه ی علمی فوق العاده. از وی اسطوره نسازیم. یک فیزیکدان معمولی که کار علمی بزرگی نکرده است.]



بخشی از خاطرات (= خیالات غیرواقعی) مهندس ایرج حسابی:
«... در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند، سفره ی هفت سینی برای اینشتین و جمعی از بزرگ ترین دانشمندان دنیا از جمله بور، فرمی،شرودینگر و دیراک و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند.
... اما اینشتین 20 دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم در جشن سال نو ایرانیان را ببیند.
... به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند.
... اینشتین رنگش می پرد، عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده است؟ می گوید:مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد، اما شما از 10 هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟! »

نوشته ی:


دکتر رضا منصوری - مدیر اسبق انجمن فیزیک ایران
به نقل از:


مجله ی نجوم شماره 184 (http://www.nojumnews.com/)

amir26arak
03-31-2011, 05:57 PM
دکتر منصوری حرف الکی نمی زنه نمی دونم چرا بعضی از مردم دوست دارن از بعضی شخصیتا بت بسازن داستان های دروغی بسازن
انیشتن تو گور بدنش می لرزه بنده خدا انیشتن هر کی می خواد بگه حرفش درسته می چسبونش به انیشتن
اونم دستش از این دنیا خالیه کی به کیه تاریکیه

amir26arak
03-31-2011, 06:06 PM
برخوردهای اغراق آمیز و انتقاد از آن
اغراق‌هایی که در بیان مرتبه علمی حسابی و روابط وی با دانشمندان آن عصر در نشریات و کتاب‌های درسی مطرح شده‌است اعتراض برخی چهره‌های دانشگاهی را بر انگیخته‌است.

طرح اعطای عنوان مرد علمی سال ۱۹۹۰ در رشته فیزیک از سوی مرکز بین‌المللی زندگی‌نامه‌ها (کمبریج) به محمود حسابی، به دلیل بی اعتبار بودن صادرکننده آن خدمات درخشان علمی حسابی را خدشه‌دار کرد.

رضا منصوری عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف و معاون سابق وزارت علوم در مصاحبه‌ای می‌گوید مرحوم حسابی زمانی مقاله‌ای می‌فرستد برای مجله‌ای در پاریس در مورد آنچه در کتب درسی مدارس ما یا برپاکنندگان کتیبه‌ای در دانشگاه اصفهان، آن را نظریه‌ای بسیار عمیق و برتر از نظریه‌های انیشتین تلقی کرده‌اند. بنابر اسناد تاریخی این مقاله برای داوری به سینج، نسبیت‌دان معروف، داده می‌شود که داور به دلیل برخی اشتباهات محاسباتی آن مقاله را برای چاپ نمی‌پذیرد.

هادی اکبرزاده رییس انجمن فیزیک ایران نیز گفت بخشی از مطالبی که در مورد حسابی از جمله همکاری و ارتباط وی با انشتین مطرح می‌شود اغراق‌آمیز و غیر واقعی است. وی همچنین گفت: انجمن فیزیک ایران در سال‌های اخیر همواره با طرح این قبیل مطالب اغراق‌آمیز برخورد کرده و از جمله در دوره قبلی هیات مدیره انجمن طی نامه‌ای به ریاست دانشگاه اصفهان به درج برخی مطالب غیرواقعی و اغراق‌آمیز در کتیبه یادبود حسابی اعتراض کرده‌است.

amir26arak
04-01-2011, 05:07 AM
لطفاً اسم "کورت گودل" Kurt Godel را سرچ کنید و بفهمید که این عکسها متعلق به اوست. و این خاطره هم زاییده تخیل قوی آقای ایرج حسابی است . ایرانی ها احتیاجی به افتخارسازی دروغین ندارند
من وقتی اسم این دانشمندا رو شنیدم لرزه به تنم افتاد

mohsen100
04-07-2011, 10:30 AM
لطفاً اسم "کورت گودل" Kurt Godel را سرچ کنید و بفهمید که این عکسها متعلق به اوست. و این خاطره هم زاییده تخیل قوی آقای ایرج حسابی است . ایرانی ها احتیاجی به افتخارسازی دروغین ندارند
من وقتی اسم این دانشمندا رو شنیدم لرزه به تنم افتاد



دمت گرم خيلي خوب روشن گري ميكني

amir26arak
04-18-2011, 09:07 PM
دوست عزیز داشمند بزرگ نیازی نداره پسرش بگیرعکس یه ریاضی دان رو جا باباش جا بزنه لطفاً اسم "کورت گودل" Kurt Godel را سرچ کنید عکس دکتر حسابی و انیشتن بوده
دکتر حسابی در ایران اون زمان چهره ی علمی بوده و دکتر بوده شخصیت علمی در سطح جهانی نبوده دانشمندا درجه یک نوبل میگیرند در حال حاضر ما شخصیتایی داریم علمی در سطح جهانی شناخته شده هستند
بحث علمی هم کنار بذاریم این مطلبو بش دقت کنید فرموده های مرحوم حسابی قضاوت با خودتون در مورد شخصیتش واقعا نمیدونه ادم چی بگه

آلینوش طریان (نخستین استاد فیزیک زن ایران) در مصاحبه‌ای گفته‌است که در سال ۱۳۲۶ پس از اتمام دورهٔ تحصیلی لیسانس فیزیک در دانشگاه تهران، از محمود حسابی، مدیر وقت گروه فیزیک دانشگاه تهران، درخواست بورس تحصیلی نمود، ولی حسابی با این دلیل که «تو یک زن هستی و تحصیل برای تو تا همین مرحله هم زیاد است» از اعطای بورس تحصیلی به نامبرده خودداری کرد.

amir26arak
04-20-2011, 04:39 PM
کورت گودل

کورت گودل (به آلمانی: Kurt Gödel) (زادهٔ ۲۸ آوریل ۱۹۰۶ در شهر برنو در پادشاهی اتریش-مجارستان[۱]، درگذشتهٔ ۱۴ ژانویه ۱۹۷۸ در شهر پرینستون، ایالت نیوجرسی آمریکا) ریاضی‌دان، منطق‌دان و فیلسوف اتریشی بود.

قابل توجه‌ترین منطق‌دان اعصار که آثارش تاثیرات بسیار وسیعی بر تفکرات علوم و فلسفه قرن بیستم گذاشت، زمانی که بسیاری مانند برتراند راسل، آلفرد وایتهد و دیوید هیلبرت پیشگامان استفاده از منطق و تئوری مجموعه‌ها برای فهم مبانی ریاضیات بودند.[۲]
آرامگاه گودل در نیوجرسی آمریکا


گودل با دو قضایای ناتمامیت شهرت دارد که درست یک سال بعد از اخذ مدرک دکترا از دانشگاه وین در سال ۱۹۳۱ (یعنی در سن ۲۵ سالگی وی) به چاپ رسید.

او همینطور نشان داد که فرضیه پیوستار را نمی‌توان به وسیلهٔ اصول پذیرفته شده در تئوری مجموعه‌ها، به فرض پایداری آن اصول، باطل کرد. او سهم عمده‌ای برای اثبات تئوری به وسیلهٔ تبیین ارتباط بین منطق کلاسیک، منطق شهودی و منطق کیفی داشت.

گودل در ۳۳ سالگی برای گریز از مشکلات جنگ جهانی دوم به کشور آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آن کشور باقی ماند.


http://pnu-club.com/up/images/r3qgqtfuet807218i4ga.jpeg (http://pnu-club.com/up/)

http://pnu-club.com/up/images/fbk689pccivd9vbrdlef.png (http://pnu-club.com/up/)

http://pnu-club.com/up/images/ydcb4jepflh2fhsj4lz.jpg (http://pnu-club.com/up/)

http://pnu-club.com/up/images/j9pw4xgxhar11fointn.jpeg (http://pnu-club.com/up/)

http://pnu-club.com/up/images/n15klgri2dw6io8k9x9m.jpg (http://pnu-club.com/up/)

amir26arak
04-20-2011, 04:43 PM
آشنایی گودل با آلبرت انیشتین
گودل، سال تحصیلی 1934-1933 را در مرکز تازه تاسیس مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون در نیوجرسی آمریکا سپری کرد (جالب است که آلبرت اینشتین نیز در همان سال، کار خود را در پرینستون آغاز کرد و تا آخر عمر، به مدت 22 سال در همان جا باقی ماند). او در آنجا به ایراد سخنرانی در مورد قضیه ناکامل بودن و نتایج آن می پرداخت. از وی دعوت به عمل آمد که سال آینده نیز به آنجا بازگردد و سال تحصیلی را در آنجا سپری کند، اما او اندکی پس از بازگشت به وین، دچار نوعی عدم توازن ذهنی شد. هرچند وضعیت او بموقع به حالت طبیعی بازگشت-به طوری که توانست در آستانه سال تحصیلی بعد یعنی پاییز 1935 در پرینستون باشد- اما هنوز یک ماه از رسیدنش نگذشته بود که بیماری دوباره بازگشت و بدین ترتیب گودل تا بهار 1937 در وین، در هیچ برنامه سخنرانی حاضر نشد. هرچند مشکل مزبور تا آخر عمر با گودل باقی ماند، اما هیچ گاه مگر در زمان های کوتاهی که به اوج خود می رسید، مانع فعالیت های او نشد. کسی که در چنین ایامی به او کمک می کرد، دختری به نام آدل پورکرت بود. گودل با او که شش سال بزرگتر از خودش بود، در دوران دانشجویی آشنا شده بود. آنها در سال 1938 پیش از آنکه گودل بار دیگر به آمریکا بازگردد، با همدیگر ازدواج کردند.
پس از اتمام سال تحصیلی، یعنی در تابستان 1939 گودل برای دیدن همسرش به وین بازگشت، در حالی که خبر نداشت که اجازه تدریس او در دانشگاه های اتریش لغو شده و وی از سوی ارتش نازی به خدمت فراخوانده شده است. بدین ترتیب، گودل در وضعیت ناامیدکننده ای قرار گرفت، اما این وضعیت دوام چندانی نداشت و به طور معجزه آسایی تغییر کرد؛ با کمک های مرکز مطالعات پیشرفته پرینستون، امکان اخذ ویزا و خروج از کشور برای او و همسرش فراهم شد و بدین ترتیب، آن دو در ژانویه سال 1940، سفری طولانی را از مسیر راه آهن سیبری آغاز کردند. سپس از یوکوهاما به مقصد سان فرانسیسکو سوار کشتی شده و از آنجا نیز به کمک راه آهن، مسیر غرب تا شرق آمریکا را طی کرده و نهایتا حدود سه ماه بعد از شروع سفر، یعنی اوایل ماه مارس به پرینستون رسیدند.
گودل تا پایان عمر دیگر آمریکا را ترک نکرد. در طول تمامی آن سال ها دوست نزدیکش آلبرت اینشتین بر خود فرض کرده بود تا جایی که می تواند در بهبود وضعیت روانی گودل به او کمک کند. اینشتین هر روز، زمانی را به قدم زدن با گودل می پرداخت. به نظر می رسد که مصاحبت با اینشتین، در بازگرداندن آرامش به روح بی قرار او نقش موثری داشته است.
گودل در دوران اقامت خود در آمریکا در زمینه نظریه مجموعه های نامتناهی در ریاضیات، فلسفه و همین طور نسبیت، دستاوردهای بزرگی به بشریت ارائه کرد. وی در سال 1949 برای نخستین بار در تاریخ علم، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را بر مبنای قوانین پذیرفته شده علمی و با به کارگیری نظریه نسبیت عام اینشتین مطرح کرد. گودل در سال 1953 به عضویت فرهنگستان ملی علوم آمریکا درآمد.
درگذشت اینشتین در سال 1955 تا حد زیادی او را با خود تنها گذاشت. وی حتی در مراسم اهدای مدال ملی علوم آمریکا که به او تقدیم شده بود نیز شرکت نکرد.

saeidking
04-24-2011, 03:27 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شرودینگر" و "دیراک" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: " برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویولونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد. همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت: " وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."

بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند. همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند. ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشمهایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت" دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند..

آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش. ماهی با "م" به نشانه ی جنبش، آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی، شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ... همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرفها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند. بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست. انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟ می گوید : "ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"

خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.



لطفا فاتحه ای نثار روح استاد کنید.


یه بار هم سر سفره ما نشسته بودن,البته نه هفت سین,سفره شام بود,من از بیرون که برگشتم خونه,دیدم,خونه شلوغه و سر و صدا زیاد هست,تا پشت در ورودی که رسیدم دیدم صدای یه مرد غریبه میاد که داره سر یه چیز بحث می کنن,نرفتم داخل و پشت در گوش وایسادم!!یه کم هم نگران بودم,دیدم بابام با اون مرد داره سر نظریه زمین معلق!(والا تا حالا نشنیده بودم) بحث می کنه و هی میگه من درست می گم و تو حالیت نیست!!!!,رفتم داخل دیدم در کمال ناباوری,جناب اینشتین هستن که با بابام بحث می کنن,بی اختیار گریم گرفت,به بابام گفتم که میدونید ایشون کی هستن,گفتم ایشون نابغه فیزیک هستن,بابام گفت هر کی میخواد باشه,هیچی حالیش نیست,یک دنده و لجبازه!!!!,جالبه بدونید اینشتین فارسی حرف میزد.

این یه داستان تخیلی نبود,این خواب رو اگه اشتباه نکنم,اوایل امسال دیدم(فکر کنم 2 فروردین بود).به بابام تعریف کردم,کلی خندید:58:
شاید چون کتابهای مربوط به ایشون رو زیاد می خونم این خواب رو دیده باشم.