PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یا مولا دلم تنگم اومده



aram89
08-29-2010, 08:21 PM
http://pnu-club.com/member42034-albums260-940t.jpg (http://pnu-club.com/member42034-albums260-940.html)
خلیفه نیستی سلطان هم فقط امام اول مظلومانی

وجای پنج سال می شد پنجاه سال حاکم باشی
می شد که شامات را چون دندانی کند و پراکند
که سهم بچه های ابوسفیان باشد ودر امارت کوفه کاری هم به ابن ملجم و قطام داد
می شد هر سال به هند و پاریس و چین وماچین دعوت شد
سلطان روم به افتخار حضورت بر پا کند چیزی شبیه همین ضیافت های شام در تالارهای آئینه و مرمر پشت در های بسته
می شد حسین(ع) و حسن(ع) را با خود همراه کرد یکی مشاور اعظم یکی وزیر خزانه داری کل
یا نه حکومت ایران هم می شد سهم حسن (ع)باشدحکومت عراق سهم حسین (ع)
حتی عقیل را می شد سه چهار سالی با حقوق ارزی آنروز به اندلس فرستاد
می شد محمد حنیفه سفیر سازمان ملل باشد مانند این پسر خاله ها که تا هنوز همیشه سفیرند
می شد کنار رود فرات کاخی سبز ساخت برای تابستان ها سری به بغداد زد
بر بالای کوه ابو قبیس کاخی سپید داشت چیزس شبیه کاخ سعد آباد شبیه کاخ ملک فهد کاخی بلندتر از خانه خدا
می شد که بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود مثل همین ملک حسین ملک حسن مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا .......
می شد امام علی بود وبا تمام جهان ارتباط داشت مثل همین امامعلی رحمانف
می شد با خانم رایس دست داد می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمی زاد
از وعده ووعید و افطاری دادن از بیت المال
جامه های اطلس و ابریشم پوشید با میمون و سگ بازی کرد رقاصه های روم را دعوت کرد با چشم بندی و آتش بازی شب را به صبح رساند
در برج های دبی سهمی داشت ودر بازار بورس دستی ......نشست بالای تختی و کلاهی از مروارید وزر بر سر گذاشت
یا دست کم هر روز یک اسب پیش کش قبول کرد یک شمشیر مرصع که نام توبر آن حک شده باشد
شب را زود بخواب که کاترینا وسونامی در راه است
برای کندن چاه به بردگان سیاه فرمان بده به شرکتهای چند ملیتی
برای بردن نان فرصت نیست این را به سازمان غله ونان بسپار !
این وقت شب نشسته ای وبه من لبخند می زنی می دانم اینگونه شعرها خوب نیست
اما مولای من! آن کفش های وصل دار هم مناسب پای حضرت حاکم نیست !
علیرضا قزوه رمضان 1384