PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پدر قلابی عروس برای ازدواج اینترنتی



sevenstar
08-23-2010, 11:03 AM
http://www.up.pnu-club.com/images/sekdzz3hzklzst8f8tv.jpeg
چند روز پیش خواهر کامران با دختر بزرگم تماس گرفت و گفت که نگار می‌خواهد با کامران ازدواج کند. به همین خاطر قرار است پدر یکی از دوستان کامران به عنوان پدر عروس در دفترخانه حاضر شود.
وطن امروز: داماد اینترنتی، شناسنامه‌ای برای پدر عروس جعل کرد تا سر سفره عقد بنشیند.
رویاهای این دختر و پسر عاشق‌پیشه وقتی رنگ باخت که خواهر داماد با خواهر عروس تماس گرفت و راز پدرزن 2 میلیونی را فاش کرد.
کامران وقتی به خواستگاری دوست اینترنتی‌اش رفت، جواب مثبت نگرفت. پدر نگار مخالف این ازدواج بود. اما کامران 18 ساله و نگار 16 ساله به یکدیگر علاقه داشتند و می‌خواستند زندگی مشترکشان را آغاز کنند. کامران فکر عجیبی به سرش زد و برای اینکه پای سفره عقد بنشیند، پدرزن قلابی‌ای اجیر کرد. اما این پایان ماجرا نبود‌ چون خواهر کامران با خواهر نگار تماس گرفت و ماجرا را فاش کرد.
پدر نگار برای شکایت در شعبه اول بازپرسی حاضر شد و گفت: 6 ماه پیش کامران به همراه خانواده‌اش به خواستگاری دخترم آمدند اما دخترم فقط 16 سال دارد و دانش‌آموز است به همین خاطر با ازدواج وی مخالفت کردم و گفتم که باید درس بخواند و وارد دانشگاه شود و در سن مناسب‌تری ازدواج کند اما نگار اصرار داشت که به کامران علاقه دارد.
وی ادامه داد: فکر می‌کردم ارتباط دخترم با کامران قطع شده و دوستی‌شان پایان یافته است اما در این مدت یکدیگر را می‌دیدند و هر روز با هم تماس تلفنی داشتند. چند روز پیش خواهر کامران با دختر بزرگم تماس گرفت و گفت که نگار می‌خواهد با کامران ازدواج کند. به همین خاطر قرار است پدر یکی از دوستان کامران به عنوان پدر عروس در دفترخانه حاضر شود.
باورم نمی‌شد وقتی به دخترم گفتم او با گریه تایید کرد که به کامران علاقه دارد و می‌خواهد در کنار او زندگی کند. من هم عصبانی شدم و حالا از کامران به اتهام جعل و اغفال دخترم شکایت دارم.
وقتی کامران تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: یک سال پیش از طریق اینترنت با نگار آشنا شدم. با هم قرار گذاشتیم و وقتی یکدیگر را دیدیم علاقه بین ما به وجود آمد. هر روز با هم تماس تلفنی داشتیم تا اینکه همراه خانواده‌ام به خواستگاری وی رفتم اما پدرش گفت که سن ما کم است و با این ازدواج مخالفت کرد. من به نگار علاقه داشتم و می‌خواستم هر طور که شده در کنار او زندگی کنم به همین خاطر با کمک یکی از دوستانم شناسنامه‌ای جعل کردیم و قرار شد پدرش به عنوان پدر نگار در دفترخانه حاضر شود و من و دختر موردعلاقه‌ام ازدواج کنیم. برای حضور پدرزن قلابی قرار شد 2 میلیون تومان به وی پرداخت کنم‌ اما خواهرم متوجه این موضوع شد و مرا تهدید کرد که چنین کاری نکنم. ولی من اصرار داشتم که هرچه زودتر با نگار ازدواج کنم. خواهرم مرا نصیحت کرد که چند سال صبر کنم تا درس نگار تمام شود. من نپذیرفتم و خواهرم با خواهر بزرگ نگار تماس گرفت و ماجرا را لو داد.
این پسر جوان به اتهام جعل تحت بازداشت قرار گرفت و تحقیقات برای بازداشت همدست وی ادامه دارد تا زوایای پنهان پرونده آشکار شود.