روی شیشه بخار گرفته , چی مینویسی ؟؟؟

[mojgan77]

میگویند شیشه ها دل ندارند
اما
روی شیشه بخار گرفته ای نوشتم دوستت دارم آرام گریست.::92::72:

[آبجی]

امید رو هیچ وقت از کسی نگیر شاید اخرین چیزی باشه که براش مونده باشه

[YASER.P]

خدایا کمکم کن آنچه را که دانسته ویا نادانسته میشکنم دل نباشد.

[sevenstar]

عشق به خدا عشق به همه ی خوبی هاست

[آبجی]

بین حق و ناحق فقط و فقط یه نون فاصله هست

[mojgan77]

هر وقت تنها شدی ستاره هارو بشمار.
اگه کم اومد قطره های بارونو بشمار.
اگه بند اومد رو رفاقت من حساب کن
که نه کم میاد، نه بند میاد!

[HeshaM]

چیزی نمی نویسم ، فقط بخارها رو پاک می کنم. :26:

[dokhtar]

خدایا دلم گرفته

[راما]

اولاً می نوشتم لطفاً شیشه رو پاک نکنید می خوایم روش چیز بنویسیم (قابل توجه بعضی ها که می خوان پاک کنند)
و بعد می نوشتم:
هرکس ما را ندارد لیاقت ما را ندارد :55::55::55:

[آبجی]

هرکس ما را ندارد لیاقت ما را ندارد

به دلمان نشست :39: جمله زیبایی بود توش کلی حرف هست :281:

[راما]

به دلمان نشست :39: جمله زیبایی بود توش کلی حرف هست :281:

همین گفتم که به دل شما بشین دیگه خوبه که متوجه حرفشم شدی هرکس قدر تو ندونست یکی از جمله ها بهش بگو تا دو سه روزی بر بشین فکر کنه و .... :46::55::46:

[یه دوست]

خیلی چیزا میشه نوشت :

1) باز باران چون همیشه
نم نمک بر روی شیشه
مینویسه تا بدونی
مهربونیت پاک نمیشه


2) دو تا قلب میکشیدم
قلب تو رو بالا
قلب خودمو پایین
که وقتی بخار شیشه مایع شد و اومد پایین
قلبت روی قلبم بیفته و نشکنه

[فرناز]

انقدر روش نقاشی میکشیدم که قلقلکش بیاد و از خنده اشک بریزه و تموم شه!!!:59:

[آبجی]

تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه

[راما]

من دوباره می نوشتم :



خدا کند انگورها برسند جهان مست شود....

[mojgan77]

:57:

[sarun]

می نویسم برای نفس گمشده ی زندگیم:

به عشق رسیدن به تو روزای زندگی رو دو تا یکی می کنم.حتی اگه هزار سال بینمون فاصله

باشه به شوق

دیدن نگاه مهربونت لحظه ها رو می شمرم...بالاخره دنیا تموم میشه...می دونم...

[ripek]

چیزی نمی نویسم
یه چشم می کشم تا همه
اشک هایی رو که از سرازیر میشه ببینن.

[دانو]

صدا کن منو با تموم تنت
من از عطر تو باغ رویا شدم
تو ماهی ومن برکه ای دور دست
ببین روبروی تودریا شدم

[MAHBOOBEH]

هیچی نمینویسم چون به چیزایی که عمری ندارن اعتقادی ندارم

[زهره87]

يادتان باشداكر خاطراتات تنها ماند طلب عشق زهر بى سر و بى با نكنيد.

[donya88]

از دست این افشاری :79:خسته ام خسته ام :167:
نمیگذاره به سریم برسم:164:
( خیلی مبهم بود نه:45: :55:)

[alamatesoall]

هیچی نمینویسم چون به چیزایی که عمری ندارن اعتقادی ندارم


باریکلا ای ول خوششششششششم اومد