PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چند روزي يوسف از جرم زليخا گر به زندان رفته است



یه دوست
08-06-2010, 01:01 PM
با کدامین رو



با کدامین رو ، ما روز شمارش باشیم؟

عصرها منتظر صبح وصالش باشیم

سالها منتظر سیصد و اندی مرد است

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

---------------------------------------------

یک عُمر تو زخمهای ما را بستی

هر روز کشیدی تو به سر ما دستی

شعبان که به نیمه می رسد آقاجان

ما تازه به یادمان می آید هستی

----------------------------------------------------

ای چشمه نور ، انشعاباتت کو ؟

ای خانه‏ات آباد ، خراباتت کو ؟

در شهر نشانه‏ای ز تبلیغ تو نیست

ای عشق! ستاد انتخاباتت کو ؟

------------------------------------------------------

ويرانه نه آنست که جمشيد بنا کرد

ويرانه نه آنست که فرهاد فرو ريخت

ويرانه دل ماست که هر جمعه به يادت

صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت

----------------------------------------------------

يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت

يک قدم مانده، زمين شوق شکفتن دارد

-------------------------------------------------------

روزي ز سفر ، ستاره برمي‌گردد

عشق من و تو دوباره برمي‌گردد

ترديد مكن ، بدون شك فردا شب

آن دلبر ماهپاره بر مي‌گردد

----------------------------------------------------

اين دل اگر کم است بگو سر بياورم

يا امر کن که يک دل ديگر بياورم

مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت

ديگر نشد عبارت بهتر بياورم

-----------------------------------------------------

چند روزي يوسف از جرم زليخا گر به زندان رفته است
يوسف زهرا ببين از جرم ما حبس ابد گرديده است

-------------------------------------------------------

در حسرت روي يار ماندن سخت است
در هجر رخ نگار ماندن سخت است
اي حجت حق تو را منتظريم
يک عمر در انتظار ماندن سخت است

---------------------------------------------------------------

اگر خاطرمان تنها ماند
گر حال خوشی دست داد
جز برای فرجش دعایی نکنیم
اللهم عجل لولیک الفرج :79:
" آمین "