PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شکل گیری شخصیت من



ارسطوو
08-06-2010, 09:26 AM
من شخصیتی سازمان یافته ای نداشتم درواقع دارای یک شخصیت خیابونی بودم مثلا یک بخش از
شخصیتم یایک گزاره از اخلاق روتوتاکسی گرفتم وگفتم آهان این خوبه بعداز این بایداینجوری باشم یه
بارهم تودانشگاه –کلاس –مدرسه-مهمونی و... حرفایی شنیدم راجع به اخلاق وگفتم آهان این خوبه
بایداینجوری باشم طبیعیه که ملاک گزینش اخلاقیات وباورها برای من دوسمت وسو داشت :یا بایدبه
نفعم می بودیابسیارآرمان گرایانه می بود!من نمی دونستم این باورها ودرکل این شخصیت خیابونی بدرد
همون خیابون می خوره ودرزندگی واقعی نه تنها کاربردی نداره بلکه خطرناک هم هست زیرا همیشه
همه چیزمطابق میل من نبود و همه چیزاونجورکه من فکرمی کردم بایدباشه هم نبودتوی زندگی جدیدم
شروع کردم به تبعیت از یک سری اصول واضح ومشخص ویکسان که اساسش واقع نگری بود هیچ نسخه
ای برای زندگی ما کارآمدترومفیدترازسازگاری با واقعیات زندگی نیست اینکه دیگران انسانهایی مستقل
هستندوخواسته ها و نیازها وباورهای خودشونودارن و قرار نیست همه در خدمت من باشندویااونطوری
که من می خام فکرکنند واینکه قرارنیست همگان منو دوست داشته باشندواینکه ملاک درستی
ونادرستی کارهایم دیگران نیستند ملاک درستی ونادرستی کارها وباورهایم خودمن هستم خودمن
تشخیص می دهم کارم صحیح هست یا نه ومشخصه اش اینه که اگرکارمن صحیحه به هیچ وجه منو
نبایددرگیرارزشهاوضدارزشها بکنه اگرمن می دانم کارم درسته بایدباایمان جلوبرم ...تواطرافیان من- اگربه
کسی بگم که چشم اندازآینده من اینه که 8سال بعدبرای خودم کلینیک رواندرمانی ومشاوره ای داشته
باشم به من پوزخندمی زننداما من می دانم با شناختی که از خودم دارم می توانم وبه این ایمان دارم
بنابراین مهم نیست دیگران چه فکری می کنندمن به جلومی رم من می دونم که امروز قرار نیست
هرجی برای من سودی داشته باشه خوب باشه و هرچیز که ضرر داره بده من می دونم که گاهی
چیزهایی صحیح هستند که به ضررمن هستندوبالعکس مثلا:گاهی می تونم مشتریم رودودر کنم
وسودهم ببرم وبگم این دودره بازی یه اخلاق خوبه امااین همون شخصیت خیابونیه من می دونم دودر
کردن اشتباهه اگرچه برای من سودآوره ارزشهای اخلاقی هرفرددر اعماق درونش ودر ضمیرش مندرجه
یعنی هرکس می تونه تشخیص بده چه چیز خوبه و چه چیز بده اما نبایداین ارزش های اخلاقی رو کپی
کنم یا ازدیگران تقلب کنم بلکه بایدخودم باورداشته باشم زیرامن فقط باباور خودم می تونم زندگی کنم
نه باباوردیگران باوردیگران به درد خودشان می خوره!ممکنه چیزهایی که اونا می گن زیباباشه اماتا خودم
باورنداشته باشم برای من کارنخواهدکرد!آیا من می توانم بادست دیگران که سالم است بجای دست
ناسالمم استفاده کنم؟؟به همین دلیل هم نمی تونم باباوردیگران زندگی کنم نقش دیگران فقط در کمک
خلاصه می شه اما درنهایت بایدباباور خودم زندگی کنم!درهمین سطورساده معانی ای بسیار عمیق
نهفته است!!!اگرهم باورمن کاملا برخلاف باورعامه مردمه نبایداحساس گناه کنم وخیال کنم حتمایک
جای کارم ایرادداره !این ضرب المثل غلطه که:" گرخواهی نشوی رسواهمرنگ جماعت شو" هرکس
بایدخودش باشه و فقط باباورخودش زندگی کنه تنها دراین صورت ما رشد می کنیم وبه شکوفایی وآزادی
می رسیم ودر نهایت احساس خوشحالی خواهیم کرد