PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگو با خاطره اسدی بازیگر جوان سینمای ایران



مژگان
08-05-2010, 06:19 PM
خاطره اسدی، بازیگر 27 ساله سینمای ایران است كه این روزها فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» ساخته علیرضا امینی با بازی وی اكران شده است. این بازیگر جوان سینما كار خود را با بازی در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا»ی صدر عاملی آغاز كرد و تاكنون با وجود گزیده‌كاری، یكی از بازیگران بااستعداد به شمار می‌رود. به بهانه حضور او در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» درباره كارنامه كاری وی و نقش‌هایی كه تاكنون در سینما و تلویزیون بازی كرده، به گفتگو پرداختیم.


تا جایی كه می‌دانم شما تحصیلات مرتبط با حرفه بازیگری دارید. انتخاب این حرفه به چه زمانی برمی‌گردد؟
من از بچگی می‌دانستم كه در رشته هنر فعالیت خواهم كرد. به همین دلیل در بیشتر شاخه‌ها همچون نقاشی،‌ سفالگری، عكاسی، موسیقی و... تا حدودی فعالیت كردم. در حدود 14 سالگی به كلاس‌های بازیگری صدا و سیما رفتم و از آنجا به بعد این حرفه برایم جدی شد. در همان زمان دوره‌های این كلاس را گذراندم و در سال 81 هم در دانشگاه هنر و معماری در همین رشته ادامه تحصیل دادم.


اولین كار سینمایی شما حضور در فیلم «دیشب بابا تو دیدم آیدا» بود.
آقای صدر عاملی برای این فیلم فراخوان داده بود و فكر می‌كنم تمام همكلاسی‌های دانشگاه برای این كار تست داده بودند، البته هانیه توسلی كار تست از هنرجویان را انجام می‌داد. خوشبختانه قبول شدم. از همان ابتدا هم قرار بود در نقش ساناز بازی كنم كه از نتیجه آن خیلی راضی هستم.


برای حضور در این حرفه در خانواده مخالفت‌هایی نداشتید؟
اتفاقا‍ پدرم خیلی مخالف بود. حتی چند بار پیش از آن برای بازیگری تست دادم و حتی قبول ‌شدم، اما او نمی‌پذیرفت. وقتی قرار شد كه در كار صدرعاملی بازی كنم، وی حدود 2 ساعت با پدرم صحبت كرد كه خوشبختانه بعد از این موضوع به طور كامل این مشكل برطرف شد. هنوز هم نمی‌دانم آقای صدرعاملی چطوری پدرم را راضی كرد. اما به هر حال حضورم را در سینما مدیون او هستم.


دیشب بابا تو دیدم آیدا، یكی از سه‌گانه‌های رسول صدرعاملی در ارتباط با مشكلات نوجوانان است. چقدر سینمای وی را می‌شناختید و این كار برایتان در ابتدا جذابیت داشت؟
من تمامی فیلم‌های آقای صدرعاملی را دیده بودم ولی دیشب بابا تو دیدم آیدا، فكر می‌كنم كه اثری متفاوت در آن سه‌گانه به شمار می‌رود. نقش ساناز به نسبت سنم كوچك‌تر بود و عمدتا ‌هم نقش‌هایی كه در سینما داشتم همین تفاوت سنی را دارد. اما به هر حال این فیلم یك كار ارزشمند در كارنامه كاری من محسوب می‌شود و معتقدم شروع خوبی برایم بود كه توانستم با یك كارگردان مطرح در همان ابتدا كار كنم.


به هر حال در كنار بازیگران آماتور، این فیلم تركیب حرفه‌ای داشت، چقدر از حضور این افراد تجربه كسب كردید؟
آقای صدرعاملی برای این نقش خیلی به من كمك كرد. فكر می‌كنم وی جنس بازی را می‌شناسد و بخوبی بازیگر را هدایت می‌كند. تجربه‌های اولی كه با آقایان صدرعاملی و داوودی داشتم یكی از بهترین اتفاقات زندگی كاری من بود و همیشه احساس می‌كردم قرار است سینما و پشت صحنه آن مانند همین دو كار باشد، اما جلوتر كه رفتم با تفاوت‌های زیادی روبه‌رو شدم.


فكر می‌كنم بعد از دیشب بابا تو دیدم آیدا، در فیلم «تقاطع» ابوالحسن داوودی بازی كردید كه این نقش بر گرفته از نسل جوانانی بود كه مشكلات خاص خود را دارند.
آقای داوودی فیلم دیشب بابا تو دیدم آیدا را در جشنواره دیده بود و از من دعوت به همكاری كرد. من نقش شادی در فیلم تقاطع را خیلی دوست دارم چرا كه از شخصیت من بسیار دور بود و فكر می‌كنم به لحاظ متن و تركیب عوامل خیلی كار حرفه‌ای بود.
ابتدا برای قبول این نقش كمی مردد بودم، زیرا حس می‌كردم شباهت‌هایی بین نسل ساناز در فیلم « دیشب بابا تو دیدم آیدا» و شادی وجود دارد و ممكن است برای مخاطب تداعی‌كننده همان باشد. ولی آنقدر متن تقاطع خوب و نقش برایم وسوسه‌انگیز بود كه تصمیم گرفتم قبول كنم. در كار با آقای داوودی نیز تجربه‌های زیادی آموختم و آرزو می‌كنم دوباره فرصتی پیش بیاید تا با این دو كارگردان كار كنم.


فكر نمی‌كنید بعد از این 2 تجربه موفق، حضور در فیلم «ستایش» محمدرضا رحمانی انتخاب درستی نبود؟
من بعد از این كار تصورم از سینما تغییر كرد. ابتدا فكر می‌كردم كه تهیه‌كننده فیلم كیانوش عیاری است به همین دلیل احساس كردم با توجه به شناختی كه از ایشان داشتم، قطعا فیلم خوبی خواهد شد، اما بعد متوجه شدم كه فقط از نام ایشان در كار استفاده كردند. تركیب بازیگران هم قرار نبود این باشد و متاسفانه خود كارگردان نیز تعریف درستی از نقش نداشت به طوری كه وی برای گرفتن هر صحنه قبل از فیلمبرداری جلوی من بازی می‌كرد و معتقد بود من هم باید این گونه بازی كنم. متاسفانه این موارد را من بعد از شروع كار متوجه شدم به طوری كه روز اول بعد از فیلمبرداری ساعت‌ها گریه كردم و از این انتخاب راضی نبودم. خیلی سخت بود و اصلا هیچ گره عاطفی با فیلم ندارم و زیاد مایل نیستم اكران عمومی شود، زیرا از بازی خودم راضی نیستم و كلیت فیلم را هم نمی‌پذیرم.


ستایش بر خلاف 2 كار قبلی شما در بخش پایانی جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و موفقیتی هم نصیب خود نكرد. آیا این برای شما كه در ابتدای راه بودید مانع ادامه فعالیت در سینما نشد؟
از همان روزهای اول فیلمبرداری ستایش می‌دانستم كه نتیجه كار آن چیزی نیست كه مورد دلخواه من باشد. به همین دلیل تمام شرایط را پذیرفته بودم و فكر كردم ممكن است زمانی هر كسی انتخابی انجام دهد كه نتیجه خوبی در بر نداشته باشد. فیلمنامه اولیه آن چیزی نبود كه در كار به تصویر كشیده شد.


در میان این كارهای سینمایی در فیلم تلویزیونی با عنوان «گام‌های معلق» شهرام شاه حسینی نیز بازی كردید.
عمده‌ترین دلیلم برای حضور در این كار، طرح آن بود كه متعلق به مسعود كیمیایی است. طرح اولیه كار بسیار فوق‌العاده و قرار بود راوی آن من باشم كه در طول فیلم می‌میرد.
این فیلم در بازنویسی و تدوین خیلی تغییر كرد. خیلی از بازی خودم با وجود این‌كه شاه‌حسینی و حتی برخی دوستانی كه دیده بودند تعریف كردند، راضی نبودم. شاید هم توقع بیشتری از خودم داشتم.


به هر حال شما در كنار بازیگرانی چون هدیه تهرانی، بهرام رادان، حامد بهداد، بازغی و... كار كرده‌ای. چقدر در كنار این افراد تجربه كسب كردید؟
حضور این افراد در هر كاری به هر حال خیلی روی من تاثیر گذاشت. بیژن امكانیان، حامد بهداد و شاهرخ فروتنیان از جمله بازیگرانی بودند كه به من خیلی كمك كردند و از حضورشان لذت بردم.


علاقه‌مندید بیشتر با سینما كار كنید یا تلویزیون؟
زیاد فرقی نمی‌كند ممكن است حتی یك كار تلویزیونی با كارگردانی موفق و حتی نقشی متفاوت به من پیشنهاد شود كه قطعاً قبول می‌كنم. البته پیشنهاداتی داشتم اما برایم جذابیت نداشت.


تا جایی كه می‌دانم حتی شما در فیلم‌های كوتاه و مستند هم گاهی بازی می‌كنید.
بله، به حضور در این گونه آثار هم علاقه‌مندم. به طور نمونه قبل از «شبانه روز» در فیلم مستندی با عنوان «صورتك» ساخته علی عطار بازی ‌كردم كه البته بهاره رهنما هم با من همبازی بودند. این فیلم درباره زنانی است كه برای زیبایی صورت تغییراتی در چهره خود ایجاد می‌كنند و به عمل‌های جراحی دست می‌زنند. تجربه خیلی خوبی برایم بود. فیلم‌های مستند و كوتاه ممكن است برای یك بازیگر تجربه‌‌هایی به دنبال داشته باشد كه هرگز در سینمای بلند و حرفه‌ای این تجربه‌ها به دست نمی‌آید. به همین دلیل از حضور در این آثار لذت می‌برم.


«شبانه روز» هم در سینمای ایران خیلی متفاوت است، درباره حضور خود در این كار هم توضیح می‌دهید؟
البته این فیلم كار اول امید بنكدار و كیوان علی‌محمدی است و زمانی كه در «شبانه روز» قرارداد بستم، اكران نشده بود، اما در جریان ساخت آن بودم و با نگاه و زاویه دید این دو كارگردان آشنایی داشتم. خیلی علاقه‌مندم دوباره فرصتی فراهم شود تا با این دو كارگردان جوان و خوشفكر كار كنم.
نقش نوا در این فیلم در چند اپیزود به نوعی حضور داشت. البته به دلیل این‌كه وقت فیلم طولانی شد، بخشی از بازی‌های من حذف شد. فیلم را دوست داشتم و به این دلیل از حذفیات ناراحت نشدم. البته بعد از این فیلم در كار كوتاهی با عنوان «هفتان» علی عطار بازی كردم كه در ارتباط با موضوع فرهنگ بود.


به فیلمسازی علاقه‌مندید؟
من سال 84 در دوران دانشجویی فیلم كوتاهی با عنوان «ماجرای ما شاید...» ساختم. یك فیلم داستانی بود كه فیلمنامه آن برای خودم بود. در حال حاضر دغدغه این حرفه را ندارم، زیرا كار بسیار جذاب، اما سختی است.

بهتر است برویم سراغ هفت دقیقه تا پاییز كه این روزها خاطره اسدی خیلی در گفتگوهای خود از آن شكایت می‌كند.
پرونده گله‌گذاری از این فیلم را مدتی پیش در گفتگویی برای خود بستم و حالا دیگر دلیلی نمی‌بینم درباره آن صحبت كنم.
حدود 2 سال پیش من برای این پروژه دعوت شدم كه البته قرار بود این فیلم با بازیگران دیگری ساخته شود. ما در پیش تولید تمرین هم كردیم كه به دلایلی متوقف شد و شهریور سال گذشته به تهیه‌كنندگی ساداتیان ساخت آن دوباره دنبال شد.

برای ایفای نقش، دورخوانی هم داشتید؟
بیشتر در زمان پیش‌تولید درباره شناسنامه نقش‌ها و رسیدن به شخصیت‌ها صحبت می‌كردیم.


با وجود این‌كه تصمیم دارید پرونده گله‌گذاری از این فیلم را ببندید، فكر نمی‌كنید با وجود این كه 4 بازیگر
اصلی در كار حضور دارند، چرا شما در پوستر دیده نمی‌شوید؟
نمی‌دانم بهتر است از خودشان بپرسید.


نقش مریم چه جایگاهی در كارنامه شما دارد؟ با توجه به این كه این اولین حضور شما در نقش یك مادر بود؛ نقشی كه پیش از این تجربه نكرده بودید.
من خیلی منتظر حضور در چنین نقشی بودم. این نقش را خیلی دوست داشتم حتی از همان 2 سال پیش. برای حضور در این نقش خیلی انرژی داشتم. در نهایت چیزی كه ارائه شد با آن چیزی كه من می‌خواستم خیلی متفاوت بود. این فیلم قرار بود 2 اپیزودی باشد و در اپیزود دوم در صحنه تصادف این بار امین، بچه من و حامد بهداد جان خود را از دست بدهد كه من متوجه شدم قرار نیست این شكلی گرفته شود و به نوعی شناسنامه نقش برای من تغییر كرد.
من فقط به این فیلم به عنوان یك تجربه بزرگ نگاه می‌كنم. به نوعی فیلم خیلی بزرگم كرد و تصورم را از سینما خیلی تغییر داد.


ارتباط با بچه چطور بود به هر حال قبلاً تجربه نداشتید.
خیلی خوب بود. شاید هم به این دلیل كه من خودم بچه‌ها را خیلی دوست دارم و اصلاً برای من سخت نبود.
در كار از آقای تنابنده خیلی كمك گرفتم و به من ایده‌های زیادی داد.


فكر می‌كنم در «برف روی شیروانی داغ» محمدهادی كریمی هم كه هنوز اكران نشده، بازی كردید.
بله، من بعد از هفت دقیقه تا پاییز با این پروژه همكاری كردم و از كار كردن با آقای كریمی لذت بردم.
در این فیلم نقش دختری را داشتم كه دانشجوی رشته حقوق است و از نقش‌های اصلی به شمار می‌رود. در این فیلم با آنا نعمتی، شهاب حسینی، كوروش تهامی و... همبازی بودم و فكر می‌كنم كار متفاوتی خواهد شد.
بعد از این فیلم هم در كار نیمه بلندی با عنوان «صدای سكوت‌ها»ی شیما جوان بازی كردم. با رضا رویگری و محمدرضا غفاری همبازی بودم و مطمئن هستم فیلم خوبی خواهد شد. داستان فیلم در برزخ می‌گذشت و نقش دختری نابینا را بازی كردم.


تلاش می‌كنید انتخاب‌های محدودی داشته باشید یا همه نقش‌هایی كه به شما پیشنهاد می‌شود، مورد قبولتان نیست؟
اطرافیان همیشه به من می‌گویند چرا آنقدر كم‌كاری می‌كنی و باید فعالیت خود را بیشتر كنم. حقیقتا معتقدم باید در كارهایی حضور یابم كه چیزی به من اضافه كند و به نوعی از دیدن آن انرژی بگیرم.