PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جامعه‌شناسي توسعه Sociology of development



زهره87
07-19-2010, 09:41 PM
جامعه شناسى توسعه در ابتدا، متضمن تحليل اثرات اجتماعي و سياسي توسعه صنعتي بر جوامع جهان سوم بود. در دهه 1960 اين رشته زير سيطره مفروضاتي قرار داشت كه از مكتب كاركردي به عاريت گرفته شده و تغييرات ناشي از رشد صنعتي را تا حد زيادي در پيدايش اين رشته مؤثر مي‌دانست. در دهه 1970 جامعه‌شناسي ماركسيستي، منفي بودن اثرات توسعه صنعتي سرمايه‌دارانه را مورد تأكيد قرار داد و احتجاج كرد كه برنامه‌هاي توسعه كه با وام گرفتن از جوامع صنعتي اجرا مي‌شود لزوماٌ رشد اقتصادي يا بهبود وضع اجتماعي كشورهاي كمتر توسعه‌يافته را به ارمغان نمي‌آورد. در دهه‌هاي 1960 و 1970 از لحاظ نظري و عملي رويكرد نوسازي بر مباحث توسعه تفوق و حاكميت پيدا كرده بود. اين رويكردكه ابتدا با انديشه اقتصاددانان آغاز شده بود، رفته رفته مباحث توسعه را از حالت اقتصادي خارج كرده و ابعاد اجتماعي، روان‌شناسي، سياسي و فرهنگي آن را مورد توجه قرار داد.
در مجموع رويكرد نوسازي الگوي توسعه غربي را براي كشورهاي جهان سوم توصيه کرده و بر خط مشي‌هايي چون اولويت دادن به مبادلات بين‌المللي و سرمايه‌گذاري خارجي در جهان سوم تأكيد مي‌نماید. بنابراين از دهۀ 1960 به بعد جامعه‌شناسي توسعه، تحت تأثير جامعه‌شناساني چون لرنر، انگلس، اسميت، هوزلیتز، ايزنشتاد و ... اهميت بيشتري به تحول صنعتي داد.

تفاوت رشد با توسعه
توسعه(Development) از رشد(Growth)متفاوت است. هر دو واژه، معنی پيشرفت را در خود دارند؛ اما رشد يك پيشرفت صعودي اقتصادی است؛ در حالیکه توسعه، مفهومي ذوابعاد است؛ كه شامل ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ...مي‌شود. بسياري به اشتباه رشد اقتصادي را برابر با توسعه مي‌پندارند و از ساير مؤلفه‌ها غافل مي‌شوند. عده‌اي از جامعه‌شناسان كه تأكيد بر آثار منفي تحول صنعتي داشتند، استدلال مي‌كردند كه برنامه‌هاي توسعه‌اي(كه منابع مالي آن توسط جوامع غربي تأمين مي‌گردد)، لزوماٌ به بهبود اجتماعي منجر نمي‌گردد. رويكرد وابستگي معتقد بود كه نظام سرمايه‌داري با سرمايه‌گذاري خود در دنياي توسعه نيافته، نظام نفوذ نابرابر جهاني خود را در كشورهاي توسعه نيافته تقويت كرده است. این رویکرد تأکید بر این داشت که براي نيل به توسعه‌يافتگي، طبقات كارگر، بايد استقلال سياسي خود را به دست آورده و كشورهاي توسعه‌نيافته با يكديگر متحد شوند.

مباحث مطرح در جامعه‌شناسي توسعه
جامعه‌شناسي توسعه، ماهيت توسعه را در قالب جامعه‌شناسي آن مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد. در اين زمينه از جامعه‌شناسي، نهادهايي همچون حمل و نقل، توليد و توزيع، مصرف، جمعيت و شهرنشيني، توسعه سياسي، طبقات اجتماعي، نوگرايي و...مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد. جامعه‌شناسي توسعه طي دهه‌هاي اخير، به دلیل اینكه جوامع، تا حد زيادي تغيير كرده‌ و بافت سنتي خود را از دست داده‌اند و متعاقباٌ به الگوهاي جديدي براي شيوۀ زندگي دست يافته‌اند، اهميتي بيش از پيش پيدا كرده است. مقوله صنعتي‌شدن از مسائل با اهميت در جامعه‌شناسي توسعه است. از آنجا كه توسعه صنعتي به گونه‌اي روزافزون ادامه دارد و متعاقب آن روابط اجتماعي نيز در حال تغيير است، جامعه‌شناسان توسعه اين قبيل تغييرات را عموماٌ ارزيابي کرده و به دنبال قوانين فرايندهاي اجتماعي، قوانين توسعه و تغيير گروههاي اجتماعي هستند.

رابطه جامعه‌شناسي توسعه با ساير علوم
جامعه‌شناسي توسعه موضوعي میان رشته‌اي بوده و با ساير تخصص‌ها در كنش قرار مي‌گيرد. از سوي ديگر اقتصاددانان و حقوقدانان نيز تا حد زيادي به جامعه‌شناسي توسعه وابسته‌اند. جامعه‌شناسي توسعه علاوه بر بررسي فرايند‌ها و تعاملات در حين صنعتي شدن و پرداختن به چگونگي بهره‌وري، به تضاد، تناقض و برخوردها(يي كه در جريان توسعه و صنعتي شدن بطور اجتناب‌ناپذيري پديدار مي‌گردد)، نيز توجه دارد و ضمن بررسي آن، راه‌حل‌هاي لازم و عملي را ارائه مي‌دهند. اين رشته همچنين تأثير عوامل رواني مؤثر در توسعه صنعتي را بررسي مي‌كند؛ لذا با روان‌شناسي مرتبط است. جامعه‌شناسي توسعه در مطالعات خود از روشهاي عمومي جامعه‌شناسي نظير پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و ...جهت تحقيقات خود بهره می‌برد.

منابع
1. شيخي، محمدتقي؛ جامعه‌شناسي توسعه، تهران نشر حرير، چاپ اول سال 1385، ص 9 و 10 و 11 و 19 و 20و 21.
2. آبر كرامبي، نيكلاس وهيل، استفن؛ فرهنگ جامعه‌شناسي، ترجمه حسن پويان. تهران چاپخش، چاپ اول بهار 1367، ص 364.
3. وبستر، اندرو؛ درآمدي بر جامعه‌شناسي توسعه، ترجمه اميرحسين اصغري، كوهسار، چاپ اول، 1381، ص 11تا 13.
4. ازكيا، مصطفي؛ جامعه‌شناسي توسعه، تهران، كلمه، چاپ چهارم، 1381، ص 167 تا 170.