PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سکوت



Fahime.M
06-02-2010, 01:11 PM
حالا بر خواسته ام!
چه ها می بینم؟
چه دنیایی است!چه زمینی چه آسمانی....!
دیگر زمینی نیست و همه آسمان است !
هستی سردری است آبی رنگ ! ملکوت فرود آمده است ! ماورا پرده بر انداخته است! آسمان بهشت بر چشمهای مجذوب من به لبخند بوسه می زند. آسمان های عرش خدا در قطره گرم اشک من غوطه می خورد ....
چه آسمانهایی !
به پهنای عدم ! به جلال خدا! به گرمای عشق! به روشنایی امید ! به بلندی شرف! به زلالی خلوص! به آشنایی انس به پاکی شکوه زیبا و مهربان دوست داشتن...!
چه می گویم؟
کلمات تنبل و عاجز و آلوده را کجا می برم؟ خاموش شوید ای کلمات ! از چه سخن می گو یید؟
و من اکنون در آستانه دنیایی ایستاده ام که در برابرم آنچه از آن دنیای خورشید و خاک و زندگی به چشمم می آ ید سکوت است و بس....


دکتر علی شریعتی

Fahime.M
06-02-2010, 01:15 PM
سکوت سرشار از سخنان نا گفته است
از حرکات نا کرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده .
در این سکوت
حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من.
و باز هم سکوت
سکوتی بی پایان.

Fahime.M
06-02-2010, 01:16 PM
هنگامی که من و شعر نامه هایم
از ابتدای نگاه تو
به انتهای سرزمین تمسخر پرتاب می شویم
دیگر
نه جایی برای ماندن من است
و
نه جایی برای شعرنامه های بی وزنم
گر توان رفتن نیست
باید
شعر سکوت را پیشه خود ساخت

Fahime.M
06-06-2010, 11:23 AM
قبلا حرف می زدم بسیار بسیار



از دیروز که با سکوت اشنا شدم



فقط نگاه می کنم دریا دریا

به درختی که خیالم روی شاخه اش جوانه زده است.

Fahime.M
06-06-2010, 11:24 AM
سخن گفتن دير يا زود به شرارت بدل مي شود. نوشتن دير يا زود به شرارت بدل مي شود. دير يا زود؛بي شک,بي ترديد. تنها سکوت از شرارت تهي است. سکوت اولين و اخرين است. ساعت هاي خاموشي,ساعت هايي هستند که اشکارا اواز سر مي دهند