m.rosoukhi
05-23-2010, 02:13 PM
حرف بزنتو ماه رمضان حالم گرفته بود رد احسان كرده بودم بنا بر دلایلی و بعدش هم چوبش را خورده بودم و نشستم سر سفره افطار بعد از نماز مغرب و به دلم گفتم كه الان من چیم چه شكلیم مثل چیم؟؟؟از خانه دل ندایی بر امد كه فلانی زیرعبات رو نگاه كن .
گفتم چی هست؟حالش را نداشتم؟؟
گفت ببین .
نگاه كردم دیدم مورچه ایست ریز و ناز گفتم كه چی؟
گفت بگیرش بذار رو سنگفرش بغلت؟
گفتم بابا دست و پاش می شكنه!!!!
گفت بگیر!
گرفتم گذاشتمش رو سنگفرش بغل حیوونی دست و پاش درد گرفته بود و لنگ و لنگان می رفت
گفتم كه چی خب حیوون داغون شد ؟؟؟؟؟http://blogfa.com/images/smileys/12.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/27.gif
گفت از كنار سفره از اون سبوس ریخته شده نانها بر دار و یه دونه اش را بنداز جلوی اون
بر داشتم و یواش انداختم جلوش ؟؟؟دیدم مورچه یواش یواش با دست و پای شكسته رفت طرف اون سبوس ریز تر از خودش بر داشت و با همون دست و پای درد اومده حركت كرد و رفت طرف اونجایی كه از اونجا اومده بود)خونشhttp://blogfa.com/images/smileys/12.gif
گفتم چی می خوای بگی بگو؟؟؟؟؟
http://blogfa.com/images/smileys/06.gifگفت هر شب جمعه میگی (انا المسكین و المستكین المستجیر )http://blogfa.com/images/smileys/06.gif
http://blogfa.com/images/smileys/28.gifیعنی خدایا من ضعیفم .(مورچه ام) و می خوای یه راه حلی یه معجزه ای بذاره جلوت تا بری برسیhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif
خب از این مورچه یاد بگیر.ببین با این دست و پای داغون یه چیزی انداختند جلوش و مامور بود به گرفتن آذوقه و رفتن به خونه.ببین چقدر قشنگ وظیفه اش را انجام میده!!!!!
تو مامور به چی هستی؟http://blogfa.com/images/smileys/12.gif
خدا گفته بنده ناز من(من و شما را میگه هااااااااااااhttp://blogfa.com/images/smileys/25.gif) تو اومدی تو این دار گذر تا فقط آذوقه بگیری برای مقر اصلیت((مگه آقامون امیر المومنین نگفت؟؟:خذوا من ممركم لمقركم))
خب آذوقه چیه؟؟؟امر و نهی خدا((انجام واجبات و ترك محرمات))http://blogfa.com/images/smileys/28.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gifمعطل چی هستی!!!!این كار ها هم جوائز دنیوی داره و هم اخرویhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif
نوشته:حرف حساب ملتمس دعا
گفتم چی هست؟حالش را نداشتم؟؟
گفت ببین .
نگاه كردم دیدم مورچه ایست ریز و ناز گفتم كه چی؟
گفت بگیرش بذار رو سنگفرش بغلت؟
گفتم بابا دست و پاش می شكنه!!!!
گفت بگیر!
گرفتم گذاشتمش رو سنگفرش بغل حیوونی دست و پاش درد گرفته بود و لنگ و لنگان می رفت
گفتم كه چی خب حیوون داغون شد ؟؟؟؟؟http://blogfa.com/images/smileys/12.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/27.gif
گفت از كنار سفره از اون سبوس ریخته شده نانها بر دار و یه دونه اش را بنداز جلوی اون
بر داشتم و یواش انداختم جلوش ؟؟؟دیدم مورچه یواش یواش با دست و پای شكسته رفت طرف اون سبوس ریز تر از خودش بر داشت و با همون دست و پای درد اومده حركت كرد و رفت طرف اونجایی كه از اونجا اومده بود)خونشhttp://blogfa.com/images/smileys/12.gif
گفتم چی می خوای بگی بگو؟؟؟؟؟
http://blogfa.com/images/smileys/06.gifگفت هر شب جمعه میگی (انا المسكین و المستكین المستجیر )http://blogfa.com/images/smileys/06.gif
http://blogfa.com/images/smileys/28.gifیعنی خدایا من ضعیفم .(مورچه ام) و می خوای یه راه حلی یه معجزه ای بذاره جلوت تا بری برسیhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif
خب از این مورچه یاد بگیر.ببین با این دست و پای داغون یه چیزی انداختند جلوش و مامور بود به گرفتن آذوقه و رفتن به خونه.ببین چقدر قشنگ وظیفه اش را انجام میده!!!!!
تو مامور به چی هستی؟http://blogfa.com/images/smileys/12.gif
خدا گفته بنده ناز من(من و شما را میگه هااااااااااااhttp://blogfa.com/images/smileys/25.gif) تو اومدی تو این دار گذر تا فقط آذوقه بگیری برای مقر اصلیت((مگه آقامون امیر المومنین نگفت؟؟:خذوا من ممركم لمقركم))
خب آذوقه چیه؟؟؟امر و نهی خدا((انجام واجبات و ترك محرمات))http://blogfa.com/images/smileys/28.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gifمعطل چی هستی!!!!این كار ها هم جوائز دنیوی داره و هم اخرویhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif
نوشته:حرف حساب ملتمس دعا