PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانشمندان فیزیک



moo2010
04-02-2010, 05:45 PM
استيون هاوكينگ
( Stephen Hawking )

متولد 8 ژانويه 1942
او از هر گونه تحرك عاجز است. نه مي تواند بنشيند نه برخيزد. نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر توانايي سخن گفتن را نيز ندازد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلبش و ريه هايش و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است. يك مغز خارق العلده كه دمي از جستجو و پژوهش و رهگشايي بسوي معماها و نا شناخته ها باز نمي ماند.


اين اعجوبه مفلوج استيفن هاوكينگ پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج همان كرسي استادي را در اختيار داردكه بيش از دو قرن پيش زماني به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنين وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد.
اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت.
استيفن هاوكينگ شهرت و اعتبار علمي خود را مديون محاسبات رياضي پيچيده و بسيار دقيقي است كه در مورد چگونگي پيدايش و تحول سياهچاله هاي آسماني يا حفره هاي سياه انجام داده است.اين اجرام فوق العاده متراكم كه به علت قدرت جاذبه بسيار قوي حتي نور امكان جدايي از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوري نسبيت انيشتين پيش بيني شده بود و به همين جهت هم سياهچاله ناميده شدند.رديابي و رويت آنها بوسيله قويترين تلسكوپ ها يا هر وسيله ديگر تا كنون ممكن نبوده است. با وجود اين استيفن هاوكينگ با قدرت انديشه و محاسبات رياضي چون و چرا ناپذيرش- نه فقط وجود سياهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگي شكل گيري و تحول آن ها را نشان داده بلكه به نتايج جالبي در رابطه اين اجرام با كيفيت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پيدايش كيهان دست يافته است كه در دانش فيزيك اختري و كيهان شناسي اهميت بسزايي دارد و به عقيده صاحبنظران بناي اين علوم را در قرن آينده تشكيل خواهد داد.

كتاب جديد هاوكينگ در اين زمينه كه بعنوان سياهچاله ها و جهان هاي نوزاد انتشار يافت در محافل علمي جهان مثل يك بمب صدا كرد و شگفتي فراوان برانگيخت. اما قبل از اشاره خلاصه اي مي آوريم از زندگي نويسنده اش كه براستي از كتاب او شگفتي بر انگيز تر است .

استيفن هاوكينگ در 8 ژانويه 1942 در شهر دانشگاهي آكسفورد زاده شد و دوران كودكي و تحصيلات اوليه اش را در همان شهر گذرانيد. از همان زمان به علوم رياضيات علاقه داشت و آرزوي دانشمند شدن را در سر مي پروراند اما در مدرسه يك شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته مي شد و هرگز خود را در محدوده كتاب هاي درسي مقيد نمي كرد بلكه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از كلاس بالاتر بود هميشه سعي داشت در كتاب هاي درسي اشتباهاتي را گير بياورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد !

پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با يك زندگي ساده در خانه اس شلوغ و فرسوده اما مملو از كتاب كه عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقويت مي كرد. فرانك پدر خانواده پزشك متخصص در بيماري هاي مناطق گرمسيري بود و به همين جهت نيمي از سال را به سفرهاي پژوهشي در مناطق آفريقايي مي گذرانيد. اين غيبت هاي متوالي برلي بچه ها چنان عادي شده بود كه تصور مي كردند همه پدر ها چنين وضعي دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابي مهاجرت مي كنند و بعد به آشيانه بر مي گردند. در عين حال غيبت هاي پدر نوعي استقلال عمل و اتكا به نفس در بچه ها ايجاد مي كرد.

استيفن در 17 سالگي تحصيلات عاليه را در رشته طبيعي آغاز كرد و از همان زمان به فيزيك اختري و كيهان شناسي علاقه مند شد زيرا در خود كنجكاوي شديدي مي يافت كه به رمز و راز اختران و آغاز و انجام كيهان پي ببرد. سالهاي دهه 60 عصر طلايي كشف فضا- پرتاب اولين ماهواره ها و سفر هيجان انگيز فضانوردان به كره ماه بود و بازتاب اين وقايع تاريخي در رسانه ها جوانان را مجذوب مي كرد. بعلاوه استيفن از كودكي عاشق رمان هاي علمي تخيلي بود و مطالعه آن ها نيز بر اشتياق او به كسب معلومات بيشتر در فيزيك و نجوم و علوم ديگر مي افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقيت به پايان برد و آماده مي شد تا دوره دكترا را در رشته كيهان شناسي آغاز كند اما . . .



اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام ALS شناخته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود.

نوميدي و اندوه عميقي را كه پس از آگاهي از جريان بر استيفن مستولي شد مي توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهاي خود را بر باد رفته ميديد. دوره دكترا-روياي دانشمند شدن - كشف رمز و راز كيهان - همگي به صورت كاركاتورهايي در آمدند كه در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند مي زدند. بجاي همه آن خيال پروريهاي بلند پروازانه حالا كاري بجز اين از دستش بر نمي آمد كه در گوشه اي بنشيند و دقيقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومي بدن زمان مرگش فرا برسد.

به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد!

اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بيشتري براي مبارزه با نوميدي و بدبيني داد آشنايي اش در همان ايام با دختري به نام (جين وايلد) بود كه عد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جين اعتقادات مذهبي عميقي داشت و معتقد بود كه در هر فاجعه اي بذراهي اميد وجود دارد كه با استقامت و قدرت روحي خود مي تواند رشد كند. و بارور شود. بايد به خداوند توكل داشت و از ناكاميهايي كه پيش مي آيد خيزگاههايي براي كاميابي ساخت.

جين دانشجوي دانشگاه لندن بود اما تحت تاثير هوش فوق العاده و شخصيت استثنايي استيفن چنان مجذوب او شده بود كه هر هفته به سراغش مي آمد و ساعتي را به گفتگوي با او مي گذرانيد و آمپول خوشبيني تزريق مي كرد.آنها پس از چندي رسما نامزد شدند و استيفن تحصيلات دانشگاهي اش را از سر گرفت زيرا براي ازدواج با جين مي بايست هرچه زودتر دكتراي خود را بگيرد و كار مناسبي پيدا كند.

و او طي دو سال با اشتياق و پشتكار اين برنامه را عملي كرد در حاليكه رشد بيماري لعنتي را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به كمك يك عصا و سپس دو عصا راه مي رفت. ازدواجش با جين در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق اميد و شادي بود كه به پيش بيني دو سال پيش پزشكان در مورد مرگ قريب الوقوعش نمي انديشيد.

پروفسور استيفن هاوكينگ اكنون 61 سال داردو ظاهرا بيش از يك ربع قرن قاچاقي زندگي كرده است. البته اگر بتوان وضع كاملا استثنايي او را در حال حاضر زندگي ناميد.!

پيش بيني پزشكان در مورد بيماري فلج پيش رونده او نادرست نبود و اين بيماري اكنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 براي نقل مكان از صندلي چرخدار استفاده مي كند و قدرت تحرك از همه اجزاي بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با اين دو انگشت او مي تواند دكمه هاي كامپيوتر بسيار پيشرفته اي را فشار دهد كه اختصاصا براي او ساخته اند و بجايش حرف مي زند. و رابطه اش را با دنياي خارج برقرار مي كند زيرا از سال 1985 قدرت تكلم خود را هم ازدست داده است.

در آن سال او پس از بازگشت از سفري به درو دنيا براي مدتي در ژنو بسر مي برد كه مركز پژوهشهاي هسته اي اروپاست و دانشمندان اين مركز جلسات مشاوره اي با او داشتند. يك شب كه استيفن هاوكينگ تا دير وقت مشغول كار بود ناگهان راه نفس كشيدنش گرفت و صورتش كبود شد بيدرنگ او را به بيمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراري قرار دادند. معمولا مبتلايان به بيماري ALS در مقابل ذات الريه حساسيت شديدي دارند و در صورت ابتلاي به آن ميميرند كه اين خطر براي استيفن هاوكينگ هم پيش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشي از ذات الريه بود. پس از چند روز بستري بودن در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصميم گرفته شد كه با عمل جراحي مخصوص مجراي تنفس او را باز كنند اما در نتيجه اين عمل صداي خود را براي هميشه از دست مي داد

عمل جراحي با موفقيت صورت گرفت و بار ديگر استيفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تكلم خود را از دست داد اما با جايگزيني كامپيوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافيانش حتي بهتر از سابق شد زيرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتي با دشواري و نارسايي زياد صحبت مي كرد. كامپيوتر سخنگو را يك استاد آمريكايي كامپيوتر در كاليفرنيت براي او ساخت و تقديمش كرد. برنامه ريزي اين دستگاه شامل سه هزار كلمه است و هر بار كه استيفن بخواهد سخني بگويد مي بايست با انتخاب كلمات و فشردن دكمه هاي كامپيوتر به كمك دو انگشتش كه هنوز كار مي كنند جمله مورد نظرش را بسازد و صداي مصنوعي به جاي او حرف مي زند. البته اينگونه سخنگويي ماشيني طولاني تر است اما خود استيفن كه هرگز خوشبيني اش را از دست نمي دهد عقيده دارد كه به او وقت بيشتري مي دهد براي انديشيدن آنچه مي خواهد بگويد و سبب مي شود كه هرگز نسنجيده حرف نزند.

ويلچر يا صندلي چرخدار استيفن كه بوسيله آن رفت و آمد مي كند نيز از پيشرفته ترين پديده هاي تكنولوژي است و با نيروي الكتريكي حركت مي كند. وي اتكاي زيادي به ويلچر خود دارد چون علاوه بر حركت با آن وسيله اي براي ابراز احساساتش نيز محسوب مي شود. مثلا اگر در يك ميهماني به وجد آيد با ويلچرش به سبك خاص خود مي رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد يك شخص مزاحم از دست بدهد در يك مانور سريع از روي پاهاي او رد مي شود !!! بسياري از شاگردانش ضربه چرخهاي ويلچر او را تجربه كرده اند و به گفته خودش يكي از تاسف هايش اين است كه طعم اين تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است !

يكي از شگفتيهاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست كه بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش ديده مي شود. در حاليكه اجزاي چهره اش بي حركت و فاقد هرگونه واكنش احساسي و عاطفي هستند اما چشمانش مي درخشند.


انگار به هزار زبان با مخاطب سخن مي گويند. او بهيچوجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود. در رستوران غذا مي خورد. در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند. و سر به سر شاگردانش كه هميشه او را سوال پيچ مي كنند مي گذارد. شيوه شيطنت آميزش اينست كه پاسخگويي را گاهي عمدا كش مي دهد و در حاليكه پرسش كنندگان پس از چند دقيقه انتظار پاسخ مفصلي را براي سوال خود پيش بيني مي كنند با يك كلمه بله يا نه از كامپيوتر سخنگويش همه را به خنده مي اندازد.

اين اعجوبه فاقد تحرك عاشق جنب و جوش و گشت و سياحت است و تا كنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت كرده است و به ايراد سخنراني پرداخته است. كه البته اين سخنراني ها قبلا در نوار ضبط و در روز كنفرانس پخش مي شود.


پرفروشترين كتاب علمي

از نكات جالب ديگر در زندگي استيفن هاوكينگ يكي هم اينست كه او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد از او صاحب سه فرزند شد يك دختر و دو پسر. لذت پدري و احساس مسئوليت در تامين زندگي فرزندان يكي از مهمترين انگيزه هايي بود كه او را در مقابله با مشكلاتش ياري داد زيرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت كه بهترين امكانات زندگي و تحصيل را براي بچه هايش فراهم كند و اين امر مخارج هنگفتي روي دستش مي گذاشت. هزينه خودش هم كم نبود چون مي بايست به دو پرستار تمام وقت و يك دستيار حقوق بپردازد و درامد استادي دانشگاه كفاف اين مخارج را نمي داد. به همين جهت در اواسط دهه 80 به فكر نوشتن كتاب افتاد و در سال 1988 كتاب معروف خود به نام ( تاريخ كوتاهي از زمان) را منتشر كرد.{بزودي اين كتاب را در سايت خواهيم آورد}

در اين كتاب كه به فارسي هم ترجمه شده است استيفن هاوكينگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پيچيده ترين مسائل فيزيك جديد و كيهان شناسي و بخصوص ماهيت زمان و فضا را بررسي كرده و نظريات و محاسبات خودش را شرح داده است. بي آنكه خواننده را با فرمولها و معادلات رياضي بغرنج گيج كند. اما به رغم سادگي بيان و جذابيت مباحث بسياري از مردم از آن سر در نمي آورند. زيرا ايده هاي مطرح شده در كتاب در سطح بالاي علمي است. با وجود اين كتاب مزبور 8 ميليون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در ليست 10 كتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنين موفقيت بيمانندي مشكلات مادي استيفن را براي هميشه حل مي كند.

كتاب جديد استيفن به نتايج پژوهشها و يافته هاي او درباره ي سياهچاله ها اختصاص دارد. اين اجرام مرموز و فاقد نورانيت آسماني كه بر اساس تئوري پذيرفته شده اي در سالهاي اخير از فروريزي و تراكم ستارگان سنگين وزن پس از اتمام سوخت هسته اي آن ها پديد مي آيند ستارگان ديگر را در اطراف خود مي بلعند و با افزايش جرم و در نتيجه دستيابي به نيروي جاذبه قويتر به تدريج ستارگان دورتر را به كام مي كشند. بدينگونه در سياهچاله ها ماده به حدي از تراكم مي رسد كه هر سانتي متر مكعب آن مي تواند ميليونها و حتي ميلياردها تن وزن داشته باشد و نيروي جاذبه آنچنان قوي است كه نور و هيچگونه تشعشعي امكان خروج از سطح آن ها را ندارد. به همبن جهت ما هرگز نمي توانيم حتي با قويترين تلسكوپها اين غولهاي نامرئي را رديابي كنيم.

اما استيفن هاوكينگ در كتاب تازه اش برداشتهاي متفاوتي از سياهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به اين نتيجه مي رسد كه اين اجرام بكلي فاقد نورانيت نيستند و بعلاوه موادي را كه از ستارگان ديگر جذب و بلع مي كنند در مرحله نهايي تراكم به حالتي انفجار گونه از يك كانال ديگر بيرون مي ريزند. منتها آنچه دفع مي شود به همان صورتي نيست كه بلعيده شده است. به عبارت ديگر سياهچاله ها نوعي بوته زرگري هستند كه طلا آلات مستعمل را به شمش تبديل مي كنند. از كانال خروجي عناصر تازه در يك جهان نوزاد تزريق مي شود كه مي توان آن را در مقابل سياهچاله ( سپيد چشمه) ناميد.

شايد سالها طول بكشد تا صحت و سقم نظزيه هاي جديد استيفن هاوكينگ روشن شود زيرا آنقدر تازگي دارد كه عجيب به نظر مي رسد. اما عجيب تر از آن مغز اين مرد است كه اين نظزيه پردازي ها و رهگشائيها از آن مي تراود. او براي محاسبات طولاني و پيچيده رياضي و نجومي خود حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت چون فكر مي كند پس وجود دارد.

اما اين موجود اين آدم معلول و نحيف و عاجز از تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .

براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .

براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .

براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .

به سخن استيفن هاوكينگ : ( در آنسوي هر سياهچاله سپيد چشمه اي وجود دارد )


به نقل از :: مقالات فيزيك : اخبار فیزیک : انجمن فیزیکدانان جوان ایران : شبکه فیزیک هوپا : (http://www.hupaa.com)
منبع :physics.ir
و
منبع 2 :پایگاه اطلاعات، مطالب و دانستنیهای علمی،فیزیک،شیمی،ریاضی،گال ری تصاویر iranika.ir (http://www.iranika.ir)

moo2010
04-09-2010, 02:21 AM
نخستین بانوی استاد فیزیك ایران بعد از بنیانگذاری نخستین رصدخانه و تلسكوپ خورشیدی تاریخ نجوم ایران، فارغ التحصیلی از دانشگاه سوربن پاریس و 30 سال تدریس در دانشگاه هم اكنون با خیالی آسوده و خاطراتی خوش بر روی تخت آسایشگاه سالمندان، تنها افتخار خود را تربیت دانشجویان موفق (استادان امروز) می‌داند.

آلینوش طریان در سال 1299 در خانواده ارمنی در تهران متولد شد. وی در خرداد سال 1326 با درجه لیسانس فیزیك از دانشكده علوم دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل و در مهرماه همان سال به سمت كارمند آزمایشگاه فیزیك دانشكده علوم استخدام شد و یكسال بعد به عنوان متصدی عملیات آزمایشگاهی در دانشكده علوم منصوب شد.
پس از تلاش بی‌نتیجه برای متقاعد كردن استادش (دكتر حسابی) برای كمك به اعزام وی به خارج از كشور، با هزینه شخصی خود به بخش فیزیك اتمسفر دانشگاه پاریس رفت.
دانشنامه دكترای دولتی را از دانشگاه علوم پاریس در سال 1956 میلادی(1335 شمسی) دریافت كرد و به دلیل خدمت به كشورش پیشنهاد كرسی استادی دانشگاه سوربن را رد كرد و به ایران بازگشت و با سمت دانشیار فیزیك رشته ترمودینامیك در گروه فیزیك مشغول به كار ‌شد.
در سال 1338 دولت فدرال آلمان غربی بورس مطالعه رصد‌خانه فیزیك خورشیدی را در اختیار دانشگاه تهران قرار داد و وی برای این بورس انتخاب شد و از فروردین سال 1340 به مدت 4 ماه به آلمان رفت و بعد از انجام مطالعات به ایران بازگشت.
3 سال بعد در تاریخ 9 خرداد 1343 به مقام استادی ارتقا پیدا كرد و بدین ترتیب او اولین فیزیكدان زن است كه در ایران به مقام استادی رسید.

در تاریخ 29 آبان سال 45 عضو كمیته ژئو فیزیك دانشگاه تهران انتخاب شد و در سال 48 رسما به ریاست گروه تحقیقات فیزیك خورشیدی موسسه ژئوفیزیك دانشگاه تهران منصوب شد و در رصدخانه فیزیك خورشیدی كه خود وی در بنیانگذاری آن نقش عمده‌ای داشت، فعالیت خود را آغاز كرد.
وی كه اولین كسی بود كه در ایران درس فیزیك ستاره‌ها را تدریس كرد، در سال 58 تقاضای بازنشستگی داد و به افتخار بازنشستگی نائل شد.

عزت‌الله ارضی رئیس انجمن فیزیك ایران كه مدتی دانشجوی آلینوش طریان بوده است در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی فارس گفت: استاد طریان بسیار مهربان بود، با دانشجویان به صورت دوستانه و محترمانه رفتار می‌كرد و با همه دوست بود. منش و برخورد انسانی از ویژگی‌های بارز وی است. وی یكی از تاثیرگذاران بر علم فیزیك خورشیدی در ایران بود كه منجر به رشد شاخه اختر فیزیك و فیزیك ستاره‌ها شد.

آلینوش طریان منزل خود را وقف كرده و از آنجا كه فرزند و بستگانی در ایران ندارد هم اكنون در خانه سالمندان به سر می‌برد.
برای گفت‌وگو با نخستین بانوی استاد فیزیك ایران به همراه یكی از همكاران قدیمی‌اش به آسایشگاه سالمندان توحید رفتیم. با روی باز و در حالی كه شادی و رضایت در چهره‌اش نمایان بود از ما استقبال كرد و با لبخند ما را دعوت به نشستن كرد.
وقتی از وی خواستیم خاطره‌ای از دوران تدریسش در دانشگاه برای ما تعریف كند، خنده‌ای كرد و گفت: تمام خاطراتی كه در دروان تدریس داشتم برای من شیرین است. من دانشجوها را خیلی دوست داشتم و بالطبع دانشجوها هم من را خیلی دوست داشتند و این مسئله باعث شده بود تا كوچكترین ناراحتی‌ای در دوران تدریسم احساس نكنم و با دانشجویانم مثل دوست رفتار می‌كردم و اصلا خودم را نمی‌گرفتم. معلم باید مهربان باشد زیرا مهربانی را باید به دانشجوها و دانش آموزانش یاد دهد چرا كه این جوانان آینده كشور هستند . اگر اساتید بداخلاق باشند، نمی‌تواند درس اخلاق بدهند.

منبع : ؟؟

moo2010
04-10-2010, 09:06 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://pnu-club.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Hessabi4.jpg)
محمود حسابی


تولد۱۲۸۱ ه.ش

ملیت : ایرانی والدین : سید عباس معزالسلطنه ، گوهرشاد حسابی

پیشه : فیزیکدان (http://pnu-club.com/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%86)

سید محمود حسابی، فیزیکدان (http://pnu-club.com/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%86) ایرانی، در سال ۱۲۸۱ ه.ش در تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) متولد شد و در سال ۱۳۷۱ ه.ش در ژنو (http://pnu-club.com/wiki/%DA%98%D9%86%D9%88) درگذشت.


زندگی

پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%81%D8%B1%D8%B4) بودند. او چهار سال اول دوران کودکی‌اش را درتهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) سپری نمود. سپس به همراه والدین و برادرش عازم شامات (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA) شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%AA) با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیش‌های فرانسوی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87) آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%81%D8%A7% D8%B1%D8%B3%DB%8C)را نزد مادرش فرا می‌گرفت. او قرآن (http://pnu-club.com/wiki/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86) و دیوان حافظ (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8) را از حفظ می‌دانست. او همچنین بر کتب بوستان (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86)، گلستان (http://pnu-club.com/wiki/%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) سعدی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C)، شاهنامه فردوسی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%81% D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C)، مثنوی مولوی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D9%86% D9%88%DB%8C) و منشات (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D9%85%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%AA&action=edit&redlink=1) قائم مقام فراهانی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%85_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85_ %D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C) اشراف کامل داشت. محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B1) هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8% B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A F%D8%A7%D9%87_%DA%98%D9%86%D9%88&action=edit&redlink=1) درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%81%D8%B1%D8%B4) قرار دارد.
تحصیلات

شروع تحصیلات متوسطه او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C_ %D8%A7%D9%88%D9%84) و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات، و در سن نوزده سالگی لیسانس بیولوژی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A8%DB%8C%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C) را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فرانسوی مهندسی در بیروت فارغ التحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشه کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‌کرد. او همچنین در رشته‌های پزشکی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C)، ریاضیات (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA) و ستاره شناسی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%B4%D9%86%D8%A7% D8%B3%DB%8C) به تحصیلات دانشگاهی پرداخت.

حسابی در دانشگاه سوربن (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B3% D9%88%D8%B1%D8%A8%D9%86) فرانسه، در رشتهٔ فیزیک (http://pnu-club.com/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) به تحصیل و تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۲۷ میلادی در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را، با ارائهٔ رساله‌ای تحت عنوان «حساسیت سلول‌های فتوالکتریک»، با درجه عالی دریافت نمود.


آثار

آثار به جای مانده از محمود حسابی در زمینه‌های فیزیک، زبان فارسی و پژوهش‌های فرهنگی شامل ۲۱ کتاب و مقاله‌است. برخی از آثار وی عبارتند از:


کتاب فیزیک دوره اول متوسطه ۱۳۱۸
کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران ۱۳۴۰
الکترودینامیک (۱۹۴۵) Essaid Interpretation des Ondes de Broylie
مقاله تفسیر امواج دو بر در شش رساله با عنوان A Strain Theory of Matter، دانشگاه تهران ۱۹۴۶.
مقاله‌ای دربارهٔ پیشنهاد تفسیر قانون جاذبهٔ عمومی نیوتون و قانون میدان الکتریکی ماکسول چاپ شده در گزارش ذرات اصلی در دانشگاه کمبریج انگلیس ۱۹۴۶.
مقاله‌ای دربارهٔ ذرات پیوسته Continuous چاپ شده به وسیلهٔ آکادمی علوم آمریکا ۱۹۴۷.
مقاله‌ای دربارهٔ مدل بی‌نهایت گسترده در نشریهٔ فیزیک فرانسه.
رساله‌ای دربارهٔ نظریه ذره‌های بی‌نهایت گسترده دانشگاه تهران ۱۹۷۷.



برخی عقاید

دکتر حسابی نسبت به تحصیلات عالیه زنان نظری منفی داشت. هنگامی که آلینوش طریان (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A2%D9%84%DB%8C%D9%86%D9%88%D8%B4_%D8%B7%D8%B1% DB%8C%D8%A7%D9%86) (مادر نجوم ایران) پس از اتمام دوره تحصیلی لیسانس فیزیک در دانشگاه تهران از وی درخواست بورس تحصیلی نمود، دکتر حسابی با این دلیل که تو یک زن هستی و تحصیل برای تو تا همین مرحله هم زیاد است از اعطای بورس تحصیلی به نامبرده خودداری کرد


فعالیت‌های شغلی و اجتماعی

او هم‌زمان با تحصیل در رشته معدن، در راه آهن برقی فرانسه نیز کار می‌کرد. پس از فارغ التحصیل شدن در رشته معدن (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C_%D9%85%D8%B9% D8%AF%D9%86)، در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت «سار» به کار مشغول شد.


وی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایه گزاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکده‌های فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش ده‌ها کتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گزاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
وی همچنین در کابینه محمد مصدق (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82) ، وزیر فرهنگ بود.


طرح تاسیس دانشگاه تهران

کليات طرح تاسيس‌ دانشگاه‌ تهران‌ از سال‌ 1307 توسط محمود حسابی‌ به‌ وزير فرهنگ‌ وقت‌ آقای‌ حكمت‌ پيشنهاد شد. طرح‌ تفصيلي تاسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ نيز در سال‌ 1310 تهيه‌ و به‌ وزير فرهنگ‌ تقدیم‌ شد و با تلاش‌‌هاي دكتر حسابی‌ و مذاكرات‌ وی‌ با نمايندگان‌ مجلس،‌ اين‌ طرح‌ در سال‌ 1312 به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ رفت‌ و در سال‌ 1313 از تصويب‌ مجلس‌ گذشت‌.[۳] (http://pnu-club.com/#cite_note-2)
مهدی خزعلی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%AE%D8%B2%D8%B9%D9%84% DB%8C) به هنگام نقل خاطره دیدارش از دکتر حسابی چنین نقل می‌کند: وقتی خواستم دانشگاه تهران را تاسیس کنم با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» و من عرض کردم: «دکتر و مهندس‌ها که برای تحصیل به فرنگ می‌روند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.»
متاثر از کوته فکری وزیر معارف و ناامید از انجام رسالتی که بر دوش داشتم از دفتر وزیر خارج شدم، رفیق شفیق که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت من می توانم از اعلیحضرت (رضا شاه (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%A7%D9%87)) برایت وقت ملاقات بگیرم مشروط به اینکه وزیر معارف نفهمد که من این وساطت را انجام داده ام! وقت ملاقات با رضا شاه تعیین شد، برای او طرح تاسیس دانشگاه تهران را شرح دادم، و شاه پرسید «که چه شود؟» عرض کردم، به جای آنکه جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضا شاه باز پرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جاده‌ها و راه آهن را آلمان‌ها می‌سازند مهندسین خودمان بسازند و ...» شاه بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید به مجلس می‌گویم رای بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم.
فردای آن روز از دربار به در خانه‌ام آمدند، تعجب کردم که با من چه کار دارند، دیدم یکصد هزار تومان پول فرستاده‌اند که اعلیحضرت فرموده‌اند، کارتان را شروع کنید و طرح تان را نیز بنویسید. و این همان مبلغ خرید زمین دانشگاه تهران است و کار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد


موسیقی

حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود. وی با کمک تنی چند از دانشجویان خود در دانشسرای عالی توانست تغییراتی در کاسه تار (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1) (ساز ایرانی) ایجاد نماید.

ورزش

وی در چند رشته ورزشی نیز موفقیت‌هایی کسب کرد، از جمله کسب مدرک نجات غریق در رشته شنا در دوران نوجوانی. کوه پیمایی و راه پیمایی از ورزش های مورد علاقه ایشان بود.از ورزش های مورد علاقه وی فوتبال،دوچرخه سواری،دوی استقامت،چوب پا،دشت نوردی و... بود.

افتخارات

به دریافت بالاترین نشان فرانسه لژیون دونور (http://pnu-club.com/wiki/%D9%84%DA%98%DB%8C%D9%88%D9%86_%D8%AF%D9%88%D9%86% D9%88%D8%B1) نائل گردید.

خدمات


اولین نقشه برداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%84%D9%86%DA%AF%D9%87) به بوشهر (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1))
اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) به شمشک (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B4%D9%85%D8%B4%DA%A9))
اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D9%86 %D9%81%D8%AA_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری اولین مدارس عشایری کشور
پایه گذاری دارالمعلمین عالی
پایه گذاری دانشسرای عالی
ساخت اولین رادیو در کشور
راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور
راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور
راه اندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور
راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D B%8C) در ایران
محاسبه و تعیین ساعت ایران
پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران، به نام بیمارستان گوهرشاد
شرکت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی
تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%AA% D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87_%D9%81% D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D 9%87_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87_%D8%B9% D9%84%D9%88%D9%85_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D 8%A7%D9%87_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری شورای عالی معارف
پایه گذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران
پایه گذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام‌های موسیقی ایرانی به روش علمی
پایه گذاری انجمن موسیقی ایران و مرکز پژوهش‌های موسیقی
پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی
پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%AA% D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران
پایه گذاری سازمان انرژی اتمی ایران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86% D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C_%D8%A7% DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
پایه گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران
پایه گذاری مرکز مدرن تعقیب ماهواره‌ها در شیراز
پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان
پایه گذاری کمیته پژوهشی فضای ایران
ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)
تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی استاندارد (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%B3%D9%87_%D9 %85%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8% AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF&action=edit&redlink=1)
تدوین آیین نامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت
پایه گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الکترونیک (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%D A%A9)، فیزیک، فیزیک اپتیک،هوش مصنوعی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4_%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9% DB%8C))
راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور (http://pnu-club.com/wiki/%DA%98%D9%86%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1)) در کشور
ایجاد اولین کارگاه‌های تجربی در علوم کاربردی در ایران
ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در کشور

موزه دکتر حسابی

اندک زمانی پس از مرگ دکتر حسابی در سال ۱۳۷۲، خانه او تبدیل به موزه‌ای شد که در آن وسایل شخصی، مدارک علمی و تحصیلی، نشان‌ها و تقدیرنامه‌ها و عکس‌های قدیمی و متن نطق‌ها و نوشته‌ها در آن به نمایش گذاشته شده‌است. این موزه در خیابان تجریش – خیابان مقصودبیک قرار دارد.

برخورد با پروفسور حسابی پس از جمهوری اسلامی

برخورد روح الله خمینی

زمانی که خمينی به اتاقی که عده‌ای از جمله دکتر حسابی در آن حضور داشتند، وارد شد ابتدا به سمت پروفسور حسابی آمد و وی را دعوت به نشستن کرد و سپس گفت: شما ۷ نسل خدمت ارزنده به این مرز و بوم داشته‌اید و ۷ نسل استاد و دانشجو برای کشور تربیت کرده‌اید و صلاح نیست که من پیش از شما بنشینم


برخوردهای اغراق آمیز و انتقاد از آن

اغراق‌هایی که در بیان مرتبه علمی دکتر حسابی و روابط وی با دانشمندان آن عصر در نشریات و کتاب‌های درسی مطرح شده‌است اعتراض برخی چهره‌های دانشگاهی را بر انگیخته‌است.
عکسی که به ادعای برخی منابع مربوط به دکتر حسابی و انشیتن می‌باشد در واقع متعلق به گودل (http://pnu-club.com/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%AA_%DA%AF%D9%88%D8%AF%D9%84) ، ریاضی دان مشهور، است. مرحوم حسابی در بیان خاطرات خود به دیداری کوتاه با آلبرت انشتین (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%D9%86%D8%B4% D8%AA%DB%8C%D9%86) اشاره می‌کند که طی آن نظریه خود را برای آن فیزیکدان بزرگ مطرح کرده و انشتین از او خواسته به تحقیقاتش در آن زمینه ادامه دهد
طرح اعطای عنوان مرد علمی سال ۱۹۹۰ در رشته فیزیک از سوی مرکز بین‌المللی زندگی‌نامه‌ها (کمبریج) (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2_%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80% 8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C_%D8%B2%D9%8 6%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9% 87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7_%28%DA%A9%D9%85%D8%A8%D8%B 1%DB%8C%D8%AC%29) به مرحوم دکتر محمود حسابی، به دلیل بی اعتبار بودن صادرکننده آن خدمات درخشان علمی مرحوم دکتر حسابی را خدشه‌دار کرد.
رضا منصوری (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1% DB%8C) عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B5% D9%86%D8%B9%D8%AA%DB%8C_%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81) و معاون سابق وزارت علوم در مصاحبه‌ای می‌گوید مرحوم حسابی زمانی مقاله‌ای می‌فرستد برای مجله‌ای در پاریس در مورد آنچه در کتب درسی مدارس ما یا برپاکنندگان کتیبه‌ای در دانشگاه اصفهان، آن را نظریه‌ای بسیار عمیق و برتر از نظریه‌های انیشتین تلقی کرده‌اند. بنابر اسناد تاریخی این مقاله برای داوری به سینج، نسبیت‌دان معروف، داده می‌شود که داور به دلیل برخی اشتباهات محاسباتی آن مقاله را برای چاپ نمی‌پذیرد.
دکتر هادی اکبرزاده رییس انجمن فیزیک ایران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86_%D9%81%DB%8C%D8%B2% DB%8C%DA%A9_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) نیز گفت بخشی از مطالبی که در مورد مرحوم دکتر حسابی از جمله همکاری و ارتباط وی با انشتین مطرح می‌شود اغراق‌آمیز و غیر واقعی است. وی همچنین گفت: انجمن فیزیک ایران در سال‌های اخیر همواره با طرح این قبیل مطالب اغراق‌آمیز برخورد کرده و از جمله در دوره قبلی هیات مدیره انجمن طی نامه‌ای به ریاست دانشگاه اصفهان به درج برخی مطالب غیرواقعی و اغراق‌آمیز در کتیبه یادبود دکتر حسابی اعتراض کرده‌است.
چه بسا اگر دکتر حسابی می‌توانست به عشق سرشار خود به رفع عقب‌ماندگی‌ها و پیشرفت کشورش غلبه کرده و آسایش کار در آزمایشگاه‌ها و محیط‌های علمی پیشرفته غرب را به شوق خدمت در جامعه عقب نگه‌داشته‌شده ایران دهه‌های نخست سده ۱۳۰۰ رها نکرده و تحقیقات علمی موفق خود را در عرصه فیزیک پی می‌گرفت، روزی به فیزیکدانی نامدار در عرصه جهانی و صاحب نظریه تبدیل می‌شد؛ اما روح بلند و متعهد دکتر حسابی که با اغنای خودخواهانه حس علم‌دوستی و کسب عناوین و افتخارات فردی سیراب نمی‌شد، آینده دیگری را برای او رقم زد


حراج منزل و موزه

بنا به گفته ایرج حسابی (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC_%D8%AD%D8 %B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C&action=edit&redlink=1)، پروفسور حسابی چند سال قبل از فوت وامی به مبلغ ۴۸ میلیون تومان به جهت انجام فعالیت‌های تحقیقاتی از یکی از بانک‌ها دریافت نمود و منزل خود را به رهن بانک در آورد. پس از چندی وی درگذشت و موفق به بازگرداندن مبلغ نشد و در سال ۱۳۸۸ مبلغ وام با احتساب بهره اش بر ۵ میلیارد تومان بالغ گردیده‌است و بانک بر درب منزل دکتر حسابی که موزه نیز در آن واقع است آگهی حراج نصب نمود !



منبع : دانشنامه آزاد ویکی پدیا

moo2010
04-10-2010, 11:44 PM
مقدمه

مايكل فارادی 22 سپتامبر ، 1791م - 25 آگوست ، 18م دانشمندی (یک فیزیکدان و شیمیدان ) انگلیسی که با زمینه‌های الکترومغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3) و الکتروشیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C)مرتبط بود و چراغ بونزن را ابداع کرد. تمامی جهان اذعان دارند که مايكل فارادی یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بوده است. برخی از تاریخدانهای علم او را به عنوان بزرگترین تجربه‌گر در تاریخ علم می‌دانند. تبدیل شدن الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) به عنوان یک منبع انرژی حیاتی نیز بیشتر به علت تلاشهای او است.



زندگی اولیه

مايكل فارادی در نزدیکی الفنت و کستل ، لندن به دنیا آمد. خانواده وی فقیر بودند و او مجبور بود که خودش درس بخواند. در چهارده سالگی او کارآموز یک صحافی و فروشگاه کتاب شد و در مدت هفت سال کارآموزیش کتابهای زیادی خواند که این امر علاقه‌اش را به علم زیاد کرد. در بیست سالگی او در سخنرانیهای دانشمند سرشناس هامفری داوی ، رئیس انجمن رویال ، شرکت کرد و به مباحث وی علاقه‌مند شد. پس از اینکه او نمونه‌ای از نوشته‌هایش را به داوی ارسال کرد، داوری فارادی را به عنوان دستیارش استخدام کرد. در آن دوران فارادی فرد متشخصی شناخته نمی‌شد و گفته می‌شود که همسر داوی با او برخورد خوبی نداشت. به هر حال طولی نکشید که فارادی از داوی پیش افتاد.
زندگی علمی

بزرگترین کار وی با الکتریسیته بود. در سال 1821م ، کمی بعد از اینکه شیمیدان دانمارکی ، هانس کریستن اورستد ، الکترومغناطیس را کشف کرد، داوی و ویلیام هید ولاستون سعی کردند تا یک موتور الکتریکی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D8%AA%D9%88%D8%B1+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) را طراحی کنند، اما نتوانستند. فارادی پس از صحبت با این دو نفر ، تصمیم به ساخت دو وسیله برای تولید آنچه که او گردش الکترومغناطیسی (یک حرکت چرخشی پیوسته ناشی از نیروی مغناطیسی اطراف یک سیم) می‌نامید، گرفت. اگر یک سیم غوطه‌ور در یک ظرف جیوه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%DB%8C%D9%88%D9%87) با یک آهنربا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%A8%D8%A 7) که در وسط آن قرار داده شده، با الکتریسیته تولید شده توسط یک باتری شیمیایی شارژ می‌شد، در اطراف آهنربا می‌چرخید.

این آزمایشات و ابداعات پایه‌های فنآوری الکترومغناطیسی پیشرفته کنونی را ساختند. فارادی طی یک اقدام نابخردانه بدون اینکه از والستون و داوی بخاطر دینش نسبت به آنها ، قدردانی کند نتایج آزمایشاتش را منتشر کرد و منازعه حاصل باعث شد که فارادی از تحقیقات الکترومغناطیسی برای سالها کنار بکشد. ده سال بعد در سال 1831م او سری بزرگ آزمایشاتش را که در آن به کشف القای الکترومغناطیسی نایل شد، آغاز کرد. او فهمید که اگر یک آهنربا را از وسط یک حلقه سیمی عبور دهد، یک جریان الکتریکی در سیم ایجاد می‌شود. دلایل او نشان داد که جریان الکتریکی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) مغناطیسم را ایجاد کرده است. سپس فارادی از این اصول برای ساخت دینامو ، شکل قدیمی ژنراتورهای توان پیشرفته الکتریکی ، استفاده کرد.

فارادی بیان داشت که نیروهای الکترومغناطیسی در فضای خالی اطراف هادی وجود دارد، اما او کارش را بر روی این پروژه تکمیل نکرد. تجسم آزمایشی فارادی ازخطوط شار نشأت گرفته از بدنه بارها ، برای بار اول بصورت ریاضی توسط قانون القای فارادی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86+%D8% A7%D9%84%D9%82%D8%A7%DB%8C+%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%A 7%D8%AF%DB%8C) (که بعدا جزو معادلات ماکسول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A 7%D8%AA+%D9%85%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%84) شد) مدل شد که در تعمیم کلی تکمیل شده و به عنوان تئوری میدان شناخته شده است. فارادی بصورت تفننی به شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) نیز پرداخت و مواد شیمیایی نظیر بنزن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A8%D9%86%D8%B2%D9%86) را کشف و سیستم اعداداکسیداسیون و میعان گازها را ابداع کرد. او همچنین قانون الکترولیز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D9%84%DB%8C%D8%B2) را کشف کرده و الفاظی نظیر آند ، کاتد ، الکترود و یون را عمومی ساخت.

در سال 1845م او آنچه را که اکنون اثر فارادی می‌نامیم و پدیده‌ای را که او دیامغناطیسم نامید، کشف کرد. سطح پلاریزاسیون نوری که بصورت خطی قطبی شده و از میان یک محیط مادی منتشر شده را می‌توان توسط بکار گیری یک میدان مغناطیسی خارجی که در جهت انتشار تنظیم شده ، چرخاند. او در دفترچه‌اش نوشت که من در نهایت در توصیف یک منحنی مغناطیسی یا خطوط نیرو و در مغناطیس کردن یک شعاع از نور موفق شدم. این نشان داد که نیروی مغناطیسی و نور به هم مرتبط هستند.

در کار روی الکتریسیته ساکن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87+%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D9%86 ) ، فارادی نشان داد که بار تنها بر روی سطح خارجی یک هادی باردار قرار می‌گیرد و بار روی سطح خارجی هیچ اثری روی چیزی که داخل هادی قرار دارد، نمی‌گذارد. این اثر حفاظتی در آنچه که ما به عنوان قفس فارادی می‌شناسیم بکار رفته است.
موارد متفرقه

او یک سری سخنرانی موفق راجع به شیمی و فیزیک شعله‌ها در انستیتوی رویال ارائه داد که بنام تاریخ طبیعی شمع بود. این سخنرانیها ، مبدأ سخنرانیهای کریسمس برای جوانان بود که هنوز هم همه ساله در آن مکان ارائه می‌شود. فارادی در طراحی آزمایشات معروف بود، اما فاقد تعلیم خوب ریاضیات بود. او آنقدر کم توقع و سخاوتمند شناخته می‌شد که مقام ریاست انجمن رویال (مقام پیشین داوی) را منحل کرد. واحد خازن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D8%A7%D8%B2%D9%86) ، فاراد پس از او نام گذاری شده است و تصویر او روی اسکناس 20 پوندی انگلیس چاپ شد.

فارادی متأهل بود اما فرزندی نداشت. حامی و مشاور او جان مدجک فولر بود که کرسی استادی فولرین شیمی را در انستیتوی رویال ایجاد کرد. فارادی اولین و معروفترین فرد دارنده این مقام بود که تا آخر عمرش برای این مقام انتخاب شد. او در منزلش در همپتون کورت در 25 آگوست ، 1867میلادی وفات یافت.
نقل قولها

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که درست نباشد.
کار. اتمام. انتشار. ، نصیحت معروف او به ویلیام کروکس جوان.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:46 PM
پیتر سیمون لاپلاس در 23 مارس 1749 در حوالی پون لوک فرانسه متولد شد پدرش دهقان فقیری بود و از کودکی خودش اطلاعی در دست نیست لاپلاس از جمله مؤثرترین دانشوران در طول تاریخ می باشد او به محض اینکه ریاضیدان مشهوری شد و افتخاراتی کسب نمود اصل و نسب خود را مخفی نگاه می داشت، مشهور است که لاپلاس برای ملاقات دالامبر ریاضیدان با ارزش در یکی از روزهای سال 1770 به خانه او می رود و با وجود توصیه هایی که ارائه می دهد کمک قابل توجهی از طرف زیاضی دان بزرگ نسبت به او نمی شود لاپلاس مایوس نمی شود و نامه ای برای دالامبر (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A 8%D8%B1) می فرستد و در آن افکار خویش را درباره اصل مکانیک شرح می دهد دالامبر به محض خواندن نامه نویسنده را احضار می کند و به او می گوید چنانچه ملاحظه میکنید من به توصیه و سفارش ترتیب اثر نمی دهم ولی شما برای شناساندن خود وسیله خوبی بدست آوردید دالامبر فوراٌ‌ لاپلاس را به سمت استاد مدرسه نظامی پاریس انتخاب می کند.

در مرحله اول لاپلاس نوشته هایی در باره مسائل حساب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8) انتگرال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A 7%D9%84)، اختر شناسی، ریاضی کیهان شناسی نظریه بازیهای بخت آزمایی و علیت تالیف کرد در این دوره سازنده وی سبک و شهرت و موضع فلسفی و برخی شیوه های ریاضی خود را ساخته و پرداخته کرد و برنامه ای برای پژوهش در دو زمینه – احتمال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%8 4)ات و مکانیک آسمانی – تنظیم نمود که بقیه عمر را به کار ریاضی در باره آنها پرداخت در مرحله دوم در هر دو زمینه به بسیاری از نتایج عمده ای رسید که به سبب آنها مشهور است و بعدها آنها را در رساله های بزرگ خو«مکانیک سماوی 1799 – 1825) ونظریه تحلیلی(1812) گنجانید اطلاع از بخش اعظم این مسائل به وسیله شیوه های ریاضی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C) صورت گرفت که او در آن زمان یا قبل از آن، به وجود آورد ابداع کرده بود مهمترین آنها عبارتند از توابع مولد، که از آن پس به نام وی خوانده شدند. بسط، که آن نیز در نظریه دترمینانها به نام وی گردید، تغییر مقادیر ثابت به منظور رسیدن به راه حلهای تقریبی در انتگرال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A 7%D9%84) گیری عبارتهای اختر شناسی و ابع گرانشی تعمیم یافته که بعدها با دخالت پواسون به صورت تابع (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9) پتانسیل برق ومغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) قرن 19 در آمد همچنین در طی همین دوره بود که لاپلاس به سومین حوزه علایقش – یعنی فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) که با همکاری لاوازیه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8 C%D9%87) در زمینه نظریه گرما بود، وارد گردید و تا حدودی در نتیجه آن همکاری بود که وی تبدیل به یکی از اعضای مؤثر حلقه درونی مجمع ملی شد.

اولین مسئله مورد توجه لاپلاس دنبال نمودن کار اسحاق نیوتن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82+%D9% 86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) بود زیرا اسحاق نیوتن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82+%D9% 86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) قانون اصلی مکانیک آسمانی را یافته بود و لاپلاس می خواست این قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) به کار برد لاپلاس شروع به تعیین قوانین مکانیک سیارات کرد تا نشان دهد که این اجسام مانند سایر اجسام تابع (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9) قوانینفیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)ی هستند اولین موضوعی که لاپلاس نزد خود مطرح می کند موضوع ثبات دستگاه شمسی است که آیا به وضعی که داراست می ماند یا بالاخره ماه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D9%87+%C2%AB%D9%82%D9% 85%D8%B1+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%C2%BB) روی زمین سقوط می کند و سیارات بر جرم خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) پرتاب شده و معدوم می گردند اسحاق نیوتن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82+%D9% 86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) هم این سؤال را مطرح کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که باید گاهگاهی دست خداوند در کار بیاید و حرکات آنها را به جریان عادی برگرداند ولی لاپلاس گفت اگر چه وضع سیارات نسبت به خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) تغییر می کند ولی این تغییرات تناوبی است لاپلاس تمام این اکتشافات را تحت عنوان مکانیک آسمانی منتشر ساخت ولی چون فهم مطالبش برای همه کس مقدور نبود لذا تصمیم گرفت کتابی دیگر بنویسد که مردم عادی هم از آن بهره مند گردند این کتاب تحت عنوان شرح دستگاههای جهانی منتشر شد.

لاپلاس علاوه بر نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) و ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) استادی عالیقدر در علم فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) بود و در باره لوله های موئین و انتشار امواج صوتی مطالعات فراوانی داشت از مهمترین آثار لاپلاس تئوری تحلیلی احتمال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%8 4)ات را که در سال 1812 نوشته است می توان نام برد لاپلاس را که دانشمندی بی همتا می توان گفت متاسفانه نسبت به تمام حکومتهایی که پی در پی عوض می شدند تملق می گفت و از آنها استفاده می کرد در مقابل ناپلئون تا زانو تعظیم می کرد و به همین علتها بود که از طرف امپراطور به مقامهای کنت – سناتور – ریاست مجلس سنا انتخاب شد با وجود اینها وقتی ناپلئون اسیر شد به او پشت کرد و به عزلش رای داد و خود را در دامان لویی هجدهم انداخت و از طرف او به سمت رئیس کمیته تجدید تشکیلات مدرسه پلی تکنیک و عضو مجلس عیان انتخاب شد. لاپلاس با تمام این اوصاف جوانان را تشویق و کمک می کرد به طوری که روزی یکی از اکتشافات جوان ناشناسی بنام بیو از طرف آکادمی مورد تمجید قرار گرفت او را نزد خود خواند و معلوم گردید لاپلاس قبلاٌ این اکتشاف را مورد مطالعه قرار داده سات.

لاپلاس اواخر عمر را در آرکوری نزدیک پاریس در عمارت ییلاقی خود که نزدیک دوستش برتوله بود گذارنید او روز 5 مارس 1812 در 78 سالگی در گذشت در حالیکه آخرین حرف او این بود: آنچه می دانیم بسیار ناچیز و آنچه نمی دانیم عظیم و وسیع است.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:47 PM
گاسپار مونژ در سال 1746 در شهر کوچک بون واقع در فرانسه متولد شد. مونژ که فرزند کاسب دوره گردی بود در 16 سالگی به تیزکردن چاقو و قیچی و غیره می پرداخت وی با وسایلی که به دست خود ساخته بود نقشه بزرگی از وطن خود تهیه کرد که مورد توجه و تحسین فراوان واقع شد و نقشه او را در فرمانداری نصب کردند.

معلمین او پس از مشاهده نقشه گفتند او داناتر از آن است که شاگرد ما باشد و او را برای تدریس فیزیک به مدرسه کشیشان شهر لیون فرستادند وی دستیار شارل بوسو، استاد ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA)، شد در سال 1768 مونژ جانشین او شد اگر چه مقام استادی نداشت سال بعد به عنوان مدرس فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) تجربی در مدرسه جای آبه نوله را گرفت در این سمتهای دو گانه که قسمتی از آن اختصاص به هدفهای علمی داشت مونژ نشان داد که ریاضیدان و فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)دا نی توانا، طراحی با استعداد، آزمایگشری ماهر و معلمی در تراز اول است. مونژ به مطلعه بعضی از شاخه های هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) دوباره جان بخشید و کار وی نقطه شروع شکوفایی فوق العاده آن رشته در سده 19 بود علاوه بر این پژوهشهای وی به رشته های دیگر تحلیل ریاضی کشیده شد خصوصاٌ به نظریه معادلات دیفرانسیل جزئی و مسائل فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)،ش یمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) و فناوری. مونژ که معلمی نامدار و رئیس مدرسه ای بی نظیر بود، مسئولیتهای مهم اداری و سیاسی را در طول انقلاب و دوره امپراطوری بر عهده گرفت بنابراین وی یکی از مبتکرترین ریاضیدانان عصر خود بود مونژ خیلی زود کارهای شخصی خود را آغاز کرد پژوهشهای وره جوانی او(1766 – 1772) بسیار متنوع اما جلوه دهنده خصوصیاتی بودند که نشانه استعداد کامل وی بود: از جمله حس تند و تیز درک واقعیت هندسی، علاقه به مسائل علمی، توانایی عظیم تحلیلی و توجه به جنبه های متعدد تحلیلی هندسی. در جریان سالهای 1777 تا 1780 مونژ عمدتاٌ به فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) علاقه مند بود و مقدمات تهیه آزمایشگاه شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C)مجهزی را برای مدرسه مهندسی فراهم آورد انتخاب شدنش به عضویت فرهنگستان علوم به عنوان هندسه دان دستیار در سال 1780 زندگی مونژ را دگرگون ساخت زیرا وی را مجبور کرد که بر اساس منظمی در پاریس اقامت کند در پاریس در طرحهای فرهنگستان شرکت کرد و مقاله هایی در باره فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) وریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) تنظیم و عرضه نمود فهرستی از مطالبی که به فرهنگستان تقدیم کرد گواه بر تنوع آنها است: ترکیب اسید نیتریک، ا=تولید سطوح منحنی، معادلات تفاضلی متناهی و معادلات دیفرانسیل (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A 7%D8%AA+%D8%AF%DB%8C%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3 %DB%8C%D9%84) جزئی، انعکاس مضاعف و ساختار اسپات اسبند، ترکیب آهن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%87%D9%86)، فولاد و چدن و تاثیر جرقه های برقی و بر گاز بیو کسید کربن، پدیده موئینگی و علل بعضی از پدیده های هواشناختی و بررسی در نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) شناسی فیزولوژیک.

وقتی انقلاب در 1789 آغاز شد مونژ در زمره شناخته شده ترین دانشمندان فرانسوی بود او که عضو بسیار فعال فرهنگستان علوم بود شهرتی در ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) وفیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) کسب کرده بود به عنوان ممتحن دانشجویان افسری نیروی دریایی، شاخه ای از مدارس نظامی فرانسه را رهبری می کرد که در آن زمان عملاٌ تنها مؤسسات نظامی بودند که تعلیمات علمی شایسته ای به دانشجویان خود می دادند و این مقام وی را، در هر بندری که از آن دیدار می کرد با دیوانسالارانی در تماس می گذاشت که اندکی بعد تحت مدیریت او قرار می گرفتند این مقام همچنین وی را قادر ساخت که معدنهای آهن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%87%D9%86)، کارخانه ذوب آهن و کارخانه های دیگر را ببیند و بدین ترتیب در کار فلز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B2) پردازی و مسائل فناوری خبره و صاحب نظر شود علاوه بر این اصلاح مهمی که در 1776 در روش تعلیم در مدارس نیروی دریایی انجام داده بود وی را برای تلاشهایی آماده ساخت کهدر زمان انقلاب برای تازه کردن روشهای علمی و فنی بر عهده گرفت در سال 1794 مسئولیت تاسیس مدرسه مرکزی کارهای عامه(که بعداٌ به مدرسه پلی تکنیک تبدیل شد) به وی محول گردید مونژ مه در سال 1794 به عنوان معلم هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87)تر سیمی منصوب شد بر عمل تربیت سرکارگران آینده نظارت کرد و هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) ترسیمی را در دوره های انقلابی که برای تکمیل تربیت دانشجویان آینده طراحی شده بودند تدریس نمود و یکی از فعالترین عضوهای شورای مدیریت بود. این مدرسه پس از دو ماه تاخیر که بر اثر مشکلات سیاسی پیش آمد در سال 1795 به نجومی منظم شروع به کار کرد. هر چند وظایفی که به عنوان سناتور به عهده مونژ محول شد موجب گردید که او چند بار از درسهایش در مدرسه پلی تکنیک دور شود از علاقه شدیدش به مدرسه هیچ کاسته نشد مراقبت دقیق در پیشرفت دانشجویان داشت و کارهای پژوهشی انان را دنبال می کرد و دقت خاصی به برنامه تعلیمات مبذول داشت بیشتر آنچه مونژ در این دوره منتشر کرد برای دانشجویان مدرسه پلی تکنیک نوشته شده بود موفقیت گسترده کتاب او بنام«هندسه ترسیمی) (1799) باعث اشاعه سریع این شاخه جدید هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) هم در فرانسه و هم در خارج از آن شد. این اثر چند بار چاپ شد.

کار عملی مونژ ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA)(شاخه های گوناگون هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) و تحلیل ریاضی) فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)، مکانیک و نظریه ماشینها را در می گرفت اگر چه اطلاع از جزئیات خدمات مونژ بهفیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) بسیار ناچیز است زیرا وی هرگز اثر عمده ای در این زمینه منتشر نساخت خدمات اصلی وی متمرکز بودند بر نظریه گرما، صوت (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B5%D9%88%D8%AA)، برق ساکن، نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) شناسی(نظریه سرابها) مهمترین پژوهش مونژ در شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) مربوط بود به ترکیب آب. خیلی زود، در سال 1781 وی ترکیب اکسیژن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C%DA%98%D9%8 6) با ئیدروژن را در لوله اکسیژن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C%DA%98%D9%8 6) سنج تحقق بخشید و در سال 1783 – همزمان با لاووازیه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%84%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%A7%D8%B 2%DB%8C%D9%87) و بی ارتباط با او – آب را ترکیب کرد. با این که اسباب مونژ بسیار ساده تر بود نتایج اندازه گیریهایش دقیقتر بودند. در قلمرو تجربی در سال 1784 مونژ با همکاری کلوله برای نخسین بار موفق شد که گازی را مایع (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B9) سازد و آن انیدرید سولفور(بیوکسیدگوگرد) بود.

سراجام بین سالهای 1786 و 1788 مونژ با برتوله و اندر مونه در اصول فلز پردازی و ترکیب آهن و چدن و فولاد به پژوهش پرداخت. مونژ مردی شجاع و از دوستان ناپلئون بود و در سال 1798 به اتفاق او به کشور مصر (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%B5%D8%B1) رفت در این سفر ناپلئون نتوانست او را از شرکت در حمله به اسکندریه منصرف سازد.

بعد از آنکه ناپلئون روانه سنت هلن گردید مخترع هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) ترسیمی و ایجاد کننده اصلی مدرسه پلی تکنیک هم تمام عناوین خود را از دست داد و از آکادمی رانده شد. مونژ در 28 سال 1818 در 72 سالگی در پاریش درگذشت مخترع هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) ترسیمی میراثی عظیم از خود به جا گذاشت زیرا ساختن ماشینهای مدرن و عمارات عظیم بدون کمک آن ممکن نیست.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:49 PM
ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک در 23 آوریل سال 1858 در شهر کیل آلمان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86) زاده شد وی فرزند ششم ویلهلم پلانک استاد علوم قضایی دانشگاه شهر بود افراد خانواده پلانک احترام زیادی برای آموزش و پرورش و فرهنگ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF) و حفظ ارزشهای سنتی خانواده قائل بودند والدین همه آن خصوصیات را به فرزند انتقال داده بودند نامه های پلانک گوشه ای از زندگی خانواده اش را بازگو می کنند که در آنها سخن از گذرانیدن تابستان در تفرجگاه الدنای کنار دریای بالتیک و بازی کروکه روی چمن و از خواندن رمانهای والتر اسکات در هنگام شب و از به روی صحنه آوردن نمایش و موسیقی با شرکت افراد خانواده زیاد به میان می آید پلانک دوره دبیرستان را در گیمنازیوم مکسیمیلان شهر مونیخ گذرانید و در آنجا بود که به علاقه خود به علوم پی برد پلانک اعتبار و امتیاز تفهیم معنای قوانین فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) به خود برای اولین بار را به هرمان مولر دبیر ریاضی خویش می دهد.


پلانک یک تیزهوش استثنایی نبود دبیرانش در گیمنازیوم از لحاظ رتبه او را به شاگرد اولی نزدیک می دانستند اما او را در هیچ زمانی شاگرد اول نشناختند معلمان وی در او جز رفتار شخصی خوب و سختکوشی در کار نشانه ای که حاکی از تابناکی هوش یا وجود استعداد خاصی باشد، ندیدند به هر حال مهارتهای او در برخوردهای اجتماعی باید از گونه تراز اولی بوده باشد چرا که محبوب معلمان و همکلاسان خود بود. پلانک در پایان دوره گیمنازیوم خود در سال 1874 هنوز تصمیمی در زمینه انتخاب رشته برای آموزشهای بعدی خود نگرفته بود تا اینکه سرانجام ابتدا دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه مونیخ و چندی بعد دانشجوی آن دوره دانشگاه برلین شد وی به خواندن فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) عملی و ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) پرداخت و در پی انتقال به دانشگاه برلین در کلاسهای فیزیکدانان مشهور آن روز هرمان فن هلمهولتز و گوستاو کیرشهوف شرکت کرد پلانک علاقه خویش به ترمودینامیک را مدیون این دو استاد می دانست. پلانک نظریه مکانیکی گرمای کلاوزیوس را به تفصیل مطالعه کرد و بعدها خاطر نشان ساخت که این مطالعه خصوصی چیزی بود که سرانجام وی را به فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) کشانید پلانک که تحت تاثیر کار و روشنی روش استدلال کلاوزیوس قرار گرفته بود رشته اصلی درس خود را ترمودینامیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%AF%DB%8 C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%DA%A9) انتخاب و بررسی در قانون دوم آن را موضوع تز دکترای سال 1879 خویش در دانشگاه مونیخ کرد.
تز دکترای پلانک مروری بر دو اصل کلاسیک ترمودینامیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%AF%DB%8 C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%DA%A9) بود اصل اول، اصل بقای انرژی و اصل دوم مفهوم انتروپی(کمیتی که اندازه اش در تمام فرآیندهایفیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)ی حقیقی مدام در افزایش است) افکار پلانک در باره انتروپی و آزمایشهای پیشنهادی او در آن باره هیچکدام از راهنمایان دانشگاهی ممتاز او را تحت تاثیر قرار نداد استاد هلمهولتز او را اصلاٌ نخواند و کیرشهوف هم آن را نخواند از آن خوشش نیامد حتی کلاوزیوس که منبع الهام او بود کمترین علاقه ای به موضوع نشان نداد. پلانک با آن واکنش استادان نسبت به پایان نامه دکترای خود با وقار و آرامش برخورد کرد و با اشتیاقی حتی بیش از پیش به کار برگشت فارغ التحصیل شدن وی به سبب بیماری اش با دو سال تاخیر همراه بود اما درجه دکترایی که سرانجام در سال 1879 گرفت با رتبه ممتاز بود.
پلانک در سال 1880 با سمت دانشیاری به هیات علمی دانشگاه مونیخ پیوست و 5 سال پس از آن به مقام استادی دانشگاه کیل رسید استخدام به عنوان استاد غیر رسمی در دانشگاه کیل پلانک را از استفاده از استقلال علمی بیشتری برخوردار ساخت گوستاو کیرشهوف استاد راهنمای قدیمی پلانک در سال 1889 در گذشت وکرسی استادی او در دانشگاه برلین خالی ماند و پلانک به جای کیرشهوف به عنوان استاد یار و مدیر مؤسسه فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) نظری منصوب شد پلانک در یکی از روزها که به یاد نداشته است در چه کلاسی از دانشگاه برلین درس دارد جلوی اتاق دفتر بخش ایستاده و از کارمندی نشانی محل برگزاری درس آن روز پروفسور پلانک را جویا می شود کارمند در جواب می گوید: آنجا مرو مرد جوان تو بسیار جوانتر از آن هستی که بتوانی درس پلانک، استاد فرهیخته ما را بفهمی.


پلانک در پی استقرار در کرسی استادی خویش توجه خود را معطوف پدیده تابش جسم سیاه مشکل روز فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) کلاسیک کرد که آن را نخستین بار کیرشهوف به میان آورده بود. پلانک در سال 1900 به این نتیجه رسید که برای توضیح پدیده تابش جسم سیاه باید ایده کاملاٌ‌ جدیدی را پیش کشید وی این فکر را در میان نهاد که انرژی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C) نیز مانند ماده (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87) از آحاد یا بسته های کوچکی درست شده است. او آن آحاد را کوانتوم نام داد که کلمه ای ماخوذ از زبان لاتینی به معنی چقدر و جمع آن کوانتا بود، این فکر که با اصول و قوانین آن زمان وفق نمی کرد بالطبع مخالفانی بوجود آورد ولی این مخالفتها بیش از 5 سال طول نکشید زیرا تئوریانیشتین که متکی به تئوری کوانتا بیان شد ارزش واقعی و حقیقی تئوری بیان شده بوسیله پلانک را معلوم نمود بعد از آن پلانک و انیشتین با یکدیگر مکاتباتی آغاز کردند که تا پایان عمر پلانک ادامه یافت و سبب همکاری های مهمی بین آنهاد در زمینه خواص نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) نیز شد.


سهمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D9%87%D9%85%DB%8C) که پلانک در پیشبرد علم ادا کرد او را دانشمند دانشمندان کرد. او مورد احترام همکاران خود در همه حوزههای علمی و از همه ملیتهای جهان بود. در سال 1918 که جایزه نوبل در فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) اعطاء می شد، آلبرت انیشتین، نیلز بوهر، ارنست رادرفورد (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%81%D9%8 8%D8%B1%D8%AF) و ورنر هایزنبرگ – که همه می توانستند خود مستحق کسب آن افتخار باشند – مناسبت را با توافق بئدون شرط خویش تاریخی کرده و مستحق ترین شخص برای جایزه را پلانک دانستند بدین ترتیب پلانک به اخذ جایزه نوبلنائل آمد و استاد دانشگاه برلین گردید. همچنین شاهد تاسیس انجمن ماکس پلانک برای پیشبرد علم به جای انجمن قیصر ویلهلم که در سال 1911 پی افکنده شده وبد – گردید(خود او از 1930 تا 1937) ریاست این انجمن را بر عهده داشت.
پلاک در روز 4 اکتبر 1947 در 92 سالگی در پی یک حمله قلبی در گذشت تاریخ او را به پاس دو کشف عمده اش به یاد خواهد داشت: کشف نظریه کوانتومی و کشف آلبرت انیشتین –انیشتین در سال 1948 در ستایشنامه ای که عنوان آن در رثاء ماکس پلانک بود چنین نوشت: انسانهای زیادی عمر خود را وقف علم می کنند اما آنها همه به خاطر خود علم آن کار را نمی کنند عده ای برای آن معبد علم می آیند که علم به آنها بروز فرصت استعدادهای ویژه شان را می دهد برای این گروه علم گونه ای ورزش (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4) است که آنها از تمرین در آن به وجد می آیند مانند آن ورزش (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4)کاری که تمرین دادن به ماهیچه های قوی خود شاد می شود گروه دیگری از انسانها به معبد علم برای عرضه توده مغز خود می آیندبه آن امید که از آن کار بازده مفیدی بیندوزند. این عده تنها از آن رو سر از کار علمی در می آورند که شرایط گزینش حرفه انتخابی را به حسب اتفاق پیش روی آنها نهاده است اگر شرایط حاکم بر آن گزینش به گونه دیگری بود، آنها ممکن بود سیاستمدار یا مدبر تجاری بشوند چنانچه پیش آید که خدا فرشته ای از فرشتگان خود را برای بیرون راندن گروههایی که نام بردیم از معبد به پایین بفرستد، بیم آن دارم که معبد از بن خالی شود. با این حال هنوز شمار اندکی از عابدان در آن باقی خواهند ماند برخی از زمانهای گذشته و برخی از عصر خود ما. پلانک ما جای در گروه اخیر دارد و از این روست که ما همه او را دوست داریم.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:50 PM
جیمز کلارک ماکسول در 13 نوامبر سال 1831 در ادینبرای اسکاتلند متولد شد از کودکی به ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) و فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) علاقه فراوان داشت از سال 1841 ماکسول درفرهنگ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF)ست ان ادینبرا حضور می یافت و در آنجا با لوئیس کمبل زندگینامه نویس ودانش پژوه افلاطونی و دوست تمام عمر دیدار می کرد در 1847 وارد دانشگاه ادینبرا شد و تحت تاثیر جیمز دیوید فاربز و سر ویلیام همیلتن قرار گرفت در 1850 به کمبریج رفت و زیر نظر معلم خصوصی بزرگ ویلیام هاپکینز به تحصیل پرداخت و همچنین تحت تاثیر استوکس و ویلیام هیوئل واقع شد او در سال 1854 از تحصیل فراغ یافت و در سال 1855 به عضویت ترینیتی برگزیده شد.

ماکسول از سال 1856 تا 1865 استادی کالج مارشال در ابردین و کالج کینگ در لندن را عهده دار بودآنگاهاز کارهای نظم دانشگاهی کناره گرفت تا به نگارش اثر معروفش رساله ای در باره برق و مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) بپردازد در 1871 به عنوان نخستین استاد فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) تجربی در کمبریج منصوب شد و نقشه آزمایشگاه کوندیش را طرح کرد و آن را گسترش داد ماکسول علاوه بر پژوهشهای انقلابی در برق مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) و نظریه جنبشی گازها که نام وی را در تاریخ علم جاودان ساختند خدمات قابل توجه دیگری در چندین زمینه انجام داد نخستین مقاله اش در باره روش جدید ترسیم یک مرغانه کامل زمانی انتشار یافت که وی 14 ساله بود کارهای ابتدایی او در نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1)شناسی هندسی بود از جمله عدسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%AF%D8%B3%DB%8C) چشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85) ماهی(1843) و نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) کشسانی(1840) که با استفاده از یک جفت منشور قطب دهنده که ویلیام نیکل به وی داده بود صورت پذیرفت ماکسول در سال 1839 پژوهش در مخلوط رنگها را در آزمایشگاه فاربز آغاز کرد و آنقدر پیش رفت تا دانش رنگ سنجی کمی را آفرید او ثابت کرد که نظیر همه رنگها را می توان با مخلوط کردن عامل طیفی بوجود آورد مشروط بر اینکه افزایش یا کاهش عاملها امکان پذیر باشد او نظریه تامس یانگدرباره سه گیرنده در دیدن رنگها را احیاء کرد و نشان داد که کوررنگی به علت ناکارآیی یکی یا بیشتر از یکی از این گیرنده هاست او اولین عکس سه رنگی را طرح ریزی کرد(1851).

بیشتر وقت ماکسول بین سالهای 1845 و 1849 صرف بررسیهای ریاضی حرکات و پایداری حلقه های کیوان(زحل) گردید. ماکسول بر اثر مطالعه در حلقه های زحل که مساله تعیین حرکات تعداد زیادی از اجسام متصادم را پیش آورد و بر اثر مقالات کلاوزیوس(1847 و 1848) با تصوری از احتمال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%8 4) و مسیرهای آزاد و نیز در نتیجه مطالعات قبلی(یعنی نظریه جنبشی گازها) به فرمولهای آماری برای توزیع سرعتها در گازی با فشار یکنواخت انجامید و از آغاز عصر نوینی در فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) خبر داد که از تازگی فوق العاده اندیشه ماکسول در باره توصیف فرآیندهای عملی فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) به وسیله تابع (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9)ی آماری پدید آمد پژوهشهای ماکسول در زمینه برق در سال 1844 آغاز شد این پژوهشها به دو چرخه گسترده تقسیم می شوند چرخه اول از زمان پنج مقاله عمده است در زمینه نظریه برق مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) چرخه دوم با تنظیم رساله ای در باره برق و مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) و بیشتر از ده مقاله کوناهتر در زمینه مسائل خاص ادامه می یابد.

اندازه گیری ناروانی های گازی در فشار ها و دما (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D9%85%D8%A7) های مختلف، که ماکسول و همسرش در سال 1855 انجام دادند در آن زمان مفیدترین خدمت به فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) تجربی بود مقاله نظریه پویشی گازها که بعد از آن عرضه شد بزرگترین تک مقاله ماکسول بود و ماکسول در آن نظریه تازه ای پرورد که در آن مولکول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%8 4)های گاز به صورت مراکز نیرویی بودند دستخوش نیروی رانش مولکول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%8 4)ی از درجه «ان» و به جای میانگین مسیر آزاد زمان مشخص کننده ای را قرار می داد و آن مدول زمان واهلش تنشها در گاز بود فرآیندهای کوتاه مدت که با زمان و اهلش مقایسه شوند کشسانند و فرآیندهایی که طول مدتشان درازتر باشد ناروانند این نظریه آغازگر تغییر شکل ماده (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87) شد و به طور نامستقیم به هر شاخه فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) مولکول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%8 4)ی اثر گذاشت ماکسول در دو سال آخر عمر خود دو مقاله بسیار قوی در باره فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) مولکول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%8 4)ی منتشر ساخت کتاب درسی ماکسول بنام نظریه گرما در سال 1870 منتشر شد و چندین چاپ با تجدید نظر بسیار انتشار یافت همچنین در سال 1873 کتاب خود را بنام دوره الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) و مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) منتشر ساخت و بلافاصله به سمت استاد کرسی فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) دانشگاه انتخاب شد ولی عمر وی کوتاه بود و در 5 نوامبر 1879 در 49 سالگی وفات یافت.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:52 PM
مقدمه

نیکلا کپرنیک یک پزشک و ستاره شناس لهستانی است که نظریه‌های قبلی را نسبت به موقعیت زمین (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B1%D9%87+%D8%B2%D9%85%DB% 8C%D9%86) در کیهان عوض کرده است. او در کتاب مشهورش (گردش افلاک آسمانی) می‌گوید: زمین در هر روز یکبار به دور خود و در مداری که یک سال به طول می‌انجامد، به دور خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) می‌چرخد. این ادعا مخالف عقاید رایج مبنی بر گردش جهان به دور زمین بود. وی همچنین روشهایی را برای بدست آوردن اندازه منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) و حرکات سیارات ابداع نمود. بیش از یک قرن طول کشید تا صحت نظرات وی بوسیله علم تأیید و پذیرفته شود.


زندگی نیکلا کپرنیک

نوزدهم فوریه سال 1473 در شهر تورون لهستان به دنیا می‌آید. اسم محلی وی میکاج کپرنیک بود. ولی وی بیشتر با معادل لاتینی اسم خود یعنی نیکلا کپرنیک شناخته می‌شود. نیکلا برای تحصیل به مدرسه سنت جان در شهر خود می‌رود.
مهمترین وقایع زندگی

94 ـ 1491: در دانشگاه کراکف لهستان در رشته ریاضی و نور شناسی به تحصیل می‌پردازد.


1496: در دانشگاه بولوگنا در ایتالیا در رشته قوانین شریعت و ستاره شناسی مشغول تحصیل می‌شود.


1497: کشیش کلیسای فرانبورگ اتریش می‌شود. این سمت را تا پایان عمرش حفظ می‌کند.


5 ـ 1501: در دانشگاه پادوا در ایتالیا در رشته‌های حقوق ، زبان یونانی و پزشکی مشغول تحصیل می‌شود.


1506: به فرانبورگ باز می‌گردد. او بیشتر به عنوان یک پزشک و یک مرد روحانی شناخته می شود تا یک ستاره شناس.


1512 ـ 1506: به عنوان پزشک و منشی عمویش کار می‌کند.


1512: بر روی نظریه خود که خورشید را مرکز جهان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87+%D9% 85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C%D8%AA+%D8%AE%D9%88%D8%B 1%D8%B4%DB%8C%D8%AF+%DA%A9%D9%BE%D8%B1%D9%86%DB%8C %DA%A9) فرض می‌کند، شروع به کار می‌کند.


1530: کارش را کامل می‌کند ولی منتشر نمی‌سازد.


1543: 24 ماه مه در فرانبورگ از دنیا می‌رود. کمی قبل از مرگش یک نسخه چاپ شده از کتاب جدیدش را که عنوان آن گردش افلاک آسمانی بود دریافت می‌کند.


1616: چاپ و فروش کتاب وی از سوی کلیسای کاتولیک رم ممنوع می‌شود. این ممنوعیت تا سال 1835 ادامه می‌یابد.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-10-2010, 11:59 PM
مقدمه

نیکولا تسلا (10 جولای ، 1856 - 7 ژانویه ، 1943) یک فیزیکدان ، مخترع و مهندس برق صربی - آمریکایی بود. مشهورترین کوشش تسلا ارائه تئوری الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87)جریان متناوب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D9% 85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A8) چند فاز بود که او در ساخت اولین موتور القایی در سال 1882م بکار برد و نیز توسعه طراحی تعداد زیادی از دیگر ماشینهای الکتریکی و فنآوریهای مرتبط. تئوری او و بسیاری از |اختراعات ثبت شده او زیر بنای سیستم توان الکتریکی پیشرفته کنونی را پایه گذاری کردند. تسلا همچنین برای اختراع سیم پیچ تسلا و توربین بدون تیغه (که بر اساس اصول روان روی مایعات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A 9+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA) و اثر لایه مرزی کار می‌کند) مورد توجه قرار گرفته است.



مجله life در یک شماره اختصاصی که یک بار چاپ مجدد شد، تسلا را در بینصد نفر از مهمترین افراد هزاره گذشته شمرد. او رتبه 57 را در این بین کسب کرد و در موردش گفته شده بود یکی از دور اندیشترین مخترعین عصر الکتریکی. آنها بیان می‌کنند که کار او بر روی میدان دوار مغناطیسی و جریانهای متناوب به برقدار کردن جهان کمک کرد. تسلا، واحد SI اندازه گیری چگالی شار مغناطیسی یا القای مغناطیسی (که عموماً به عنوان میدان مغناطیسی B شناخته می‌شود)، به افتخار او نام گذاری شده است (درConférence Générale des Poids et Mesures ، پاریس ، 1960م).
سالهای اولیه

تسلا در دهم ژولای 1856 در سمیلجان در نزدیکی گوسپیک ، لیکا به دنیا آمد. پدرش ، پدر روحانی میلوتین تسلا ، در مرکز صرب ارتودکس کارلوچی یک کشیش بود. مادرش ، دوکا ماندیک تجهیزات صنایع خانگی درست می‌کرد. تسلا یکی از پنج فرزند این خانواده بود. او یک برادر و سه خواهر داشت. تسلا در کارلواک (آستریا - هانگری) به مدرسه رفت و سپس مهندسی برق را در پلیتکنیک آستریا در گراز ، آستریا در سال 1875م به پایان رساند. در این هنگام او به مطالعه کاربردهای جریان متناوب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D9% 85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A8) پرداخت.

در سال 1881م او به بوداپست رفت تا برای شرکت تلگراف کمپانی آمریکایی تلفن کار کند. هنگام گشایش مرکز تلفن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86) در بوداپست ، سال 1881م ، تسلا سرتکنسین شرکت بود و بعدها مهندس دولت یوگوسلاو و مهندس اولین سیستم تلفن کشور شد. او یک تکرار کننده تلفن (یا تقویت کننده) را نیز ساخت. برای مدت کوتاهی او در ماریبور اقامت کرد. او در اولین شغلش به عنوان کمک مهندس استخدام شد. در این زمان تسلا از یک آشفتگی روانی رنج می‌برد.

در سال 1882م او به پاریس رفت تا در آنجا به عنوان یک مهندس برای شرکت آمریکای شمالی ادیسون بر روی بهبود طراحی تجهیزات الکتریکی کار کند. در همین سال او به فکر موتور القایی افتاد و شروع به ساخت دستگاههای مختلفی کرد که از میدانهای مغناطیسی دوار استفاده می‌کردند (که او برای آن در سال 1888م حق ثبت اختراع گرفت). با شنیدن خبر بیماری مادرش ، تسلا به سرعت سراغ مادرش رفت و تنها چند ساعت قبل از مرگ مادرش در سال 1882م پیش او رسید. پس از مرگ مادرش تسلا بیمار شد. او مدت دو الی سه هفته در تومینگاژ صرف بهبود خود کرد. در سال 1896م ، تسلا (بنابر مصاحبه‌ای که در سال 1916م انجام داد)، نوعی بلندگو (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8 8) ساخت. صداهای بلندگو دارای کیفیت صدای تلفنهای آن زمان بود. این اختراع هیچگاه نه ثبت شد و نه بطور عمومی منتشر شد (تا سالها بعد توسط خود تسلا).
سالهای میانی

در سال 1884م با رها کردن زادگاهش ، تسلا به ایالات متحده آمریکا رفت تا شغلی را در شرکت ادیسون در شهر نیویورک بپذیرد. او با 4 سنت) ، یک کتاب شعر و یک توصیه نامه (از طرف چارلز بتچلور ، مدیر او در کار سابقش) به آمریکا رسید.
استخدام اولیه

تسلا برای توماس ادیسون کار کرد و او برای ارتقای دیناموهای DC ادیسون مبلغ 50000 دلار به تسلا پیشنهاد داد. تسلا حدود یک سال برای طراحی جدید آنها کار کرد و وقتی که راجع به پنجاه هزار دلار از ادیسون سوال کرد، او پاسخ داد، تسلا ، تو شوخی ما آمریکاییها را نمی‌فهمی. تسلا استعفا داد. در سال 1886م تسلا شرکت خودش را تأسیس کرد، روشنایی الکتریکی و تولید صنعتی تسلا. سرمایه گذاران مالی اولیه با تسلا بر سر طرح وی برای یک موتور جریان متناوب مخالفت کردند و در نهایت او را از مسئولیتهایش در شرکت عزل کردند.

تسلا از سال 1886م الی 1887م در نیویورک برای تأمین مالی خودش و جمع آوری سرمایه برای پروژه بعدی‌اش به عنوان یک کارگر ساده کار کرد. در سال 1887م او موتور القایی ابتدایی جریان متناوب بدون جاروبک را ساخت که آن را در سال 1888م به موسسه مهندسین برق آمریکایی (که اکنون IEEE نامیده می‌شود) ، ارائه داد. در همان سال او اصول سیم پیچی تسلا را توسعه داد و شروع بکار با وستینگهاوس ، آزمایشگاه پیتسبرگ وستینگهاوس کرد. وستینگهاوس به ایده‌های او راجع به سیستمهای چند فاز که انتقال جریان الکتریکی AC (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D9% 85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A8) را در طول فواصل بلند ممکن می‌سازد، توجه کرد.
اشعه‌های X و دوستیها

در آوریل 1887م تسلا شروع به تحقیق راجع به آنچه بعدها به عنوان اشعه X (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87+%D8%A7%DB% 8C%DA%A9%D8%B3) شناخته شد، کرد اما توسط دستگاههای خودش کرد که از تیوبهای اشعه X بدون الکترود هدف گیری متفاوت بود، مانند تیوبهای انحنا. واژه جدید این فرآیند برمسترالانگ است. در سال 1891م او یک شهروند آمریکایی به تابعیت در آمده شد و آزمایشگاه خیابان هاستون خودش را تأسیس کرد. او تیوبهای خلا را بصورت بدون سیم در آن روشن کرد و نشان داد که قابلیت انتقال توان بی‌سیم وجود دارد. در این هنگام ، تسلا دوستی نزدیک و همیشگی را با مارک توین آغاز کرد.

آنها زمان بسیاری از اوقاتشان را باهم در آزمایشگاه تسلا و دیگر جاها صرف کردند. دوستان نزدیک تسلا هنرمندان بودند. او همچنین با آر. ا. جانسون دوست بود که بسیاری از شعرهای صربی زماج را اقتباس کرده بود (که تسلا آنها را ترجمه کرد). وقتی که او 36 ساله بود، اولین حقوق ثبت اختراع او که راجع به سیستم قدرت چند فاز بود پذیرفته شد. او تحقیقاتش را راجع به سیستم و اصول میدان مغناطیسی دوار ادامه داد. پیش از سال 1892م تسلا از آنچه که بعدهاویلهلم رونتگن به عنوان اثر اشعه X شناسایی کرد، آگاه شد.

او آزمایشات متعددی انجام داد (شامل عکس گرفتن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88%D9%8 4%D9%88%DA%98%DB%8C) از استخوانهای دست خودش ، بعدها او این تصاویر را برای رونتگن فرستاد) اما او یافته‌هایش را در معرض اطلاع عموم قرار نداد، اکثر تحقیقات او در آتش سوزی آزمایشگاه خیابان هاستون در سال 1895م از بین رفت. تسلا اولین کسی بود که خطرات کار با اشعه Xرا گزارش داد اما با دلایل غلط: "راجع به اثرات مضر بر روی پوست ... من فهمیدم که آنها به غلط تفسیر شده‌اند، این مسایل به علت اشعه‌های رونتگن نیست، بلکه به علت ازن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%88%D8%B2%D9%88%D9%86) تولید شده در تماس با پوست است. اسید نیتروژن هم ممکن است علت این امر باشد، اما به میزان بسیار کمی." (تسلا ، در نقد الکتریکی ، 30 نوامبر 1896).
بی‌سیم و AIEE

تسلا به عنوان جانشین رئیس موسسه مهندسین برق آمریکا (که الان بخشی از IEEE است) از سال 1892م تا 1894م فعالیت کرد. از سال 1893م تا 1895م او بر روی جریانهای متناوب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D9% 85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A8) فرکانس بالا تحقیق کرد. او ولتاژ متناوبی به اندازه یک میلیون ولت ایجاد کرد که از یک سیم پیچی تسلای مخروطی استفاده می‌کرد و اثر پوستی را در اجسام هادی مورد تحقیق قرار داد. همچنین او مدارات تنظیم شده را طراحی کرد و یک ماشین برای القای خواب ، لامپهای خلا گازی بدون سیم و انرژی الکترو مغناطیسی انتقال یافته بدون سیم را ابداع کرد، که با این کار ، عملا اولین فرستنده رادیویی را ساخت.

در سنت لوییس ، میسوری در سال 1893م ، تسلا نمایشی راجع به ارتباطات رادیویی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9+%D8% B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88) انجام داد (او عبور انرژی رادیویی را در فضا از یک طرف صحنه به طرف دیگر نشان داد). او اصول این آزمایش را بطور دقیق برای موسسه فرانکلین در فیلادلفیا ، پنسیلوانیا و انجمن روشنایی الکتریکی ملی توضیح داد. هنریش هرتز چنین نمایشهایی را بطور مکرر پنج سال پیش انجام داده بود. نمایشهای هنریش عمومی نبودند (او این کار را در دوران درس فیزیکش ارائه داده بود) اما اگر بخواهیم به دقت صحبت کنیم کارهای تسلا هم عمومی نبودند (موسسه فرانکلین تا سال 1934م برای عموم مردم باز نشد).
نمایشگاه جهان

در سال 1893م نمایشگاهی در شیکاگو ، الینویس با عنوان نمایشگاه کلمبیای جهان برگزار شد که برای اولین بار ساختمانی را به نمایشگاه الکتریکی اختصاص داد. تسلا و وستینگهاوس طی یک واقعه تاریخی ، برق AC را با روشن کردن نمایشگاه توسط آن ، به بازدید کنندگان معرفی کردند.
جنگ جریانها

در عصر جنگ جریانها در اواخر دهه 1880م ، به علت تبلیغ ادیسون بر استفاده از جریان مستقیم در توزیع توان الکتریکی در مقابل جریان متناوب که توسط تسلا حمایت می‌شد، نیکولا تسلا و توماس ادیسون تبدیل به دو رقیب و دشمن شدند. برای اطلاعات دقیقتر جنگ جریانها را مشاهده کنید. وقتی که تسلا 41 ساله بود، اولین حق اختراع رادیوی پایه را به ثبت رساند (به شماره US645576) یک سال بعد ، او طرز کار یک قایق کنترل از راه دور را به ارتش ایالات متحده نشان داد و معتقد بود که ارتش به چیزهایی نظیر اژدرهایی با هدایت رادیویی نیاز خواهد داشت.

این دستگاهها دارای یک کوهیرر ابداعی و یک سری از گیتهای منطقی بودند. کنترل از راه دور رادیویی تا دهه 1960م یا همان عصر فضا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%B5%D8%B1+%D9%81%D8%B6%D8% A7) تازگی خودش را حفظ کرد. در همان سال ، تسلا یک شمع الکتریکی برای موتورهای گازوئیلی اختراع کرد که طرز کارش تقریبا مشابه فرآیند بکار رفته توسط موتور احتراق داخلی پیشرفته بود.
ورود به کلورادو اسپرینگس

در سال 1899م تسلا تصمیم گرفت که به کلورادو اسپرینگس رفته و با داشتن مکانی برای آزمایشات فشار قوی و فرکانس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B 3) بالا ، تحقیقاتش را آغاز کند. او این مکان را اولا بخاطر طوفانهای همیشگی‌اش ، ارتفاع بالا (که در آن هوا به علت فشار پایین ، توانایی شکست دی الکتریک کمتری داشته و راحتتر منجر به یونیزاسیون می‌شود) و خشکی هوا (که نشتی بار الکتریکی را از طریق عایقها کمینه می‌کند) ، انتخاب کرد. و ثانیا هزینه‌ها رایگان بودند و توان الکتریکی از شرکت برق E1 پاسو فراهم می‌شد.

امروزه ، جدولهای شدت مغناطیسی نیز نشان می‌دهند که زمین اطراف آزمایشگاههای او میدان مغناطیسی چگالتری را نسبت به محیط اطراف دارد. تسلا در تاریخ 17 می 1899م به کلورادو اسپرینگس رسید. پیش از رسیدن به خبرنگاران گفت که او در حال انجام آزمایشاتی برای ارسال سیگنالها از قله پیکس به پاریس بوده است. تسلا خاطراتی از آزمایشاتش را در کلورادو اسپرینگس که حدود 9 ماه را در آنجا سپری کرد، نگاه داشت. این خاطرات شامل: 500 صفحه از دست نوشته‌های تسلا و حدود 200 طراحی که بین 1 ژوئن 1899م و 7 ژانویه 1900م به ترتیب تاریخی انجام شده به همراه توضیحات آزمایشاتش ، می‌شود.

او در حال ساخت سیستمی بود برای تلگراف بی‌سیم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%8 1) ، تلفن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86) و انتقال توان ، که با الکتریسیته فشار قوی آزمایش می‌شدند و امکان انتقال بیسیم و توزیع مقادیر بالای انرژی الکتریکی در طول فواصل بلند را داشت. او همچنین سیستمی را برای تحقیقات جغرافیایی سیسمولوژی طراحی کرد که او آنرا تلجیودینامیکسنامید ... و بیان داشت که از یک دنباله بلند انفجارهای کوچک می‌توان برای یافتن سنگهای معدن و ایجاد زمین لرزه‌هایی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86+%D9%84%D8% B1%D8%B2%D9%87) که قادر به تخریب زمین باشد، استفاده کرد. او این آزمایش را انجام نداد چرا که گمان می‌کرد نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
ساخت و ساز آزمایشگاه

کمی بعد از رسیدن به کلورادو اسپرینگس ‏‏، تسلا و یک پیمان کار محلی و تعدادی از دستیارانش شروع به ساخت یک آزمایشگاه کردند. آزمایشگاه در نوب هیل واقع در شرق مدرسه نابینایان و ناشنوایان کلورادو و یک مایلی (1.6 کیلومتر) شرق مرکز شهر ، تأسیس شده بود. اهداف این آزمایشگاه در ابتدا آزمایش با الکتریسیته فرکانس بالا و دیگر پدیده‌ها و دوما تحقیق بر روی انتقال بیسیم توان الکتریکی بود.

تسلا برای آزمایشگاه ، یک ساختمان پنجاه در شصت فوت (15 در 18 متر) با یک سقف هشتاد فوتی (24متر) در نظر گرفت. یک آنتن هادی یک صد و چهل و دو فوتی (43 متر) با یک توپ چوبی پوشیده شده با فویل روی ، به ضخامت سی اینچ (760 میلیمتر) ، بر روی پشت بام برافراشته شده بود. پشت بام برای جلوگیری از آتش سوزی ناشی از جرقه‌ها و دیگر اثرات خطرناک آزمایشات ، صاف شده بود. آزمایشگاه تجهیزات و دستگاههای حساسی داشت.
فرستنده تقویت کننده

این آزمایشگاه دارای بزرگترین سیم پیچی تسلا بود که تا بحال ساخته شده است که قطرش پنجاه و دو فوت (16 متر) بود و به عنوان فرستنده بزرگ کننده (MT) شناخته می‌شد. این دستگاه بر خلاف سیم پیچهای تسلای کلاسیک ، یک سیستم تقویت کننده سه سیم پیچه بود که نیازمند تحلیلهای مختلفی ، متفاوت از تحلیل بر اساس سیم پیچهای رزونانسی کوپل شده ثابت متمرکز بود. این دستگاه در یک فرکانس طبیعی یک چهارم طول موج نوسان می‌کرد و می‌توانست در یک حالت موج پیوسته و در یک حالت نوسانی موج ناقص میرا شده نیز کار کند. مطابق محاسبات ، تسلا از این دستگاه برای ارسال دهها هزار وات توان بصورت بیسیم استفاده کرده است. این دستگاه می‌توانسته میلیونها ولت الکتریسیته را تولید کرده و صاعقه‌هایی بلندتر از یک صد فوت (30 متر) را بوجود بیاورد.

تسلا اولین کسی بود که اثرات الکتریکی در حد صاعقه را بوجود آورد. دستگاه MT رعدهایی را بوجود آورد که از فواصلی به اندازه کریپل کریک شنیده می‌شدند. مردم نزدیک آزمایشگاه جرقه‌هایی را مشاهده می‌کردند که از زمین و از طریق کفشهایشان ، به پاهایشان ساطع می شد. برخی جرقه های الکتریکی را از شیر آتشنشانی مشاهده می‌کردند (تسلا برای مدتی زمین کردن را توسط لوله کشی شهر زمین انجام می‌داد). محیط اطراف آزمایشگاه با یک کرونای آبی، درخشان شده بود (مشابه آتش الموی مقدس).

یکی از آزمایشات تسلا با MT، ژنراتور شرکت برق کلورادو اسپرینگس را به دلیل باز خورد ژنراتورهای شهر ، از بین برد و شهر را دچار خاموشی کرد. شرکت از دسترسی تسلا به تغذیه ژنراتورهای پشتیبان در صورت عدم تعمیر ژنراتور اولیه با هزینه خود تسلا ، جلوگیری به عمل آورد. طی چند روز ، این ژنراتور دوباره به راه افتاد.
مدارات تنظیم شده

به علاوه تسلا ترانسفورماتورهای رزونانسی بسیار کوچکی ساخت و ایده مدارات الکتریکی تنظیم شده را کشف کرد. او همچنین تعدادی کوهیرر را برای جداسازی و دریافت امواج الکترومغناطیس ساخت و کوهیرر دوار را طراحی کرد و از آن برای شناسایی انواع خاص پدیده‌های الکترو مغناطیسی که مشاهده کرده بود، استفاده کرد. این دستگاهها دارای مکانیسمی متشکل از چرخه‌ای دنده دار بودند که توسط یک مکانیسم رانشی فنری حلقوی که استوانه‌های شیشه‌ای کوچکی را می‌چرخاند، گردانده می‌شدند. این آزمایشات آخرین مرحله سالهای کار بر روی مدارات تنظیم شده هم زمان شده بود.

تسلا در تاریخ 3 ژولای ، 1899م در دفترچه‌اش نوشت که یک ترانسفورماتور رزونانسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%8 1%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1) جداگانه که در فرکانسی مشابه فرکانس یک ترانسفورماتور بزرگتر و تنظیم شده با ولتاژ بالاتر ، انرژی را از سیم پیچی بزرگتر که به عنوان یک فرستنده انرژی بیسیم عمل می‌کند، دریافت و ارسال می کند. از این مطلب برای تصویب حق انحصاری اختراع تسلا برای رادیو در طی آخرین مباحث مطرح شده دادگاه استفاده شده است. این سیم پیچهای رزونانس فرکانس بالای هسته هوایی ، شکل ابتدایی سیستمهای رادیویی تا رادار (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1) و تصویر نگاری رزونانسی مغناطیسی پزشکی بودند.
انتشار و رزونانس

در تاریخ 3 ژولای ، 1899م تسلا امواج ساکن زمینی را در داخل زمین کشف کرد. او نشان داد که زمین مانند یک هادی نرم و صیقل خورده رفتار می‌کند و دارای ارتعاشات الکتریکی است. او امواجی را مورد آزمایش قرار داد که ویژگیشان یک کمبود ارتعاش در نقاطی بود که بین آن نقاط نواحی ارتعاش حداکثر ، بصورت دورهایی رخ می‌دهد. این امواج ایستا توسط محدود کردن امواج در مرزهای هادی ساخته شده ، ایجاد می‌شده‌اند. تسلا نشان داد که زمین می‌تواند به فرکانسهای از پیش تعریف شده ارتعاشات الکتریکی پاسخ دهد. در این هنگام ، تسلا فهمید که دریافت و ارسال توان در اطراف جهان ممکن است.

تسلا آزمایشاتی را به منظور فهمیدن نحوه انتشار الکترومغناطیسی و رزونانس زمین انجام داد. از روی اسنادی که به دقت موجود هستند (از عکسهای مختلف گرفته تا تاریخ آزمایشات) معلوم است که او صدها لامپ را از فاصله 25 مایلی (40 کیلومتر) بصورت بی‌سیم روشن کرده است. او چندین کیلومتر سیگنالهایی را ارسال کرد و لامپهای نئون را که از طریق زمین هدایت می‌شدند روشن کرد.

او در رابطه با روشهای بهینه سازی یون کره برای ارسال انرژی بدون سیم در طول فواصل بلند ، تحقیق کرد. او در تحقیقاتش فرکانسهای بسیار پایینی از طریق زمین و بخشهایی از یون کره که لایه طرف سنگین کنلی خوانده می‌شد، ارسال کرد. تسلا محاسبات ریاضیاش را بر پایه آزمایشاتش انجام داد و کشف کرد که فرکانس رزونانس این بخش تقریبا هشت هرتز است. در دهه 1950 محققین تأیید کردند که فرکانس رزونانس در این محدوده بود.
امواج کیهانی

در آزمایشگاه کلورادو اسپرینگس تسلا، سیگنالهای رادیویی فرا زمینی را ضبط کرد و یافته‌هایش را در برخی از ژورنالهای آن زمان منتشر کرد. اطلاعات و اخبار او توسط کمیته علمی که سخنان او را نپذیرفته بودند رد شد. او متوجه شد که اندازه گیریهای گیرنده او از سیگنالهای مکرر با سیگنالهایی که او از طوفانها و نویز زمین دریافت کرده بود، اساسا متفاوت بودند. خصوصا این که او بعدا به یاد آورد که سیگنالها بصورت گروههایی از کلیکهای 1تایی ، 2 تایی ،3تایی و 4 تایی باهم ظاهر شدند.

او در مقاله‌ای به نام یک چشم عظیم در حال دیدن اطراف جهان در 25 فوریه 1923م عنوان کرد که: بیست و دو سال پیش هنگام انجام آزمایش در کلورادو با یک دستگاه توان بی‌سیم ، به شواهدی تجربی غیر عادیای از وجود حیات در مریخ دست یافتم. من یک گیرنده بی‌سیم با حساسیت فوق العاده را بدون این که هیچ چیزی را بدانم ساخته بودم و بدین وسیله سیگنالهایی را دریافت کردم که من از آنها به عنوان 1-2-3-4 تعبیر می‌کنم. من اعتقاد دارم که مریخیها از اعداد برای ارتباطات استفاده می‌کنند چرا که اعداد جهانی هستند. (تلگرام آلبانی &#8212 25 فوریه ، 1923م)

تسلا بوضوح احساس کرد که گروههای سیگنال از سیاره مریخ نشأت گرفته‌اند. در سال 1996م


منبع :دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:01 AM
کودکی هوک


"رابرت هوک" در خانواده ای روحانی در دهکده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشود. کودکی ضعیف و نحیف بود که دچار سوء تغذیه نیز بود و شب ، هنگام خواب دچار کابوسهای وحشتناکی می‌شد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود.
کار و تحصیل علم

چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت. اما بوی رنگها بر سردردش می‌افزود، لذا آنجا را ترک کرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت. در آنجا نشان داد که بچه خارق‌العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد. در آن هنگام به حکاکی روی چوب و خواندن آواز اشتغال می‌ورزید و از این راه پولی بدست می‌آورد.

چندی نگذشت که استعداد او در مکانیک برای جامعه علمی آنجا که "تامس ویلیس" و "رابرت بویل" از جمله اعضای آن بودند، آشکار شد. هوک مدتی دستیار هر یک از آن دو نفر بود. هنگامی که قانون بویل طرح‌ریزی می‌شد، هوک دستیار وی بود. مشارکت هوک در آن قانون روشن نیست.

پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیر رسمی آکسفورد ، هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد و در سال 1662، هوک متصدی آزمایشهای آن گردید. طی 15 سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت. در سال 1662 در کالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید.
نظریه‌های مهم هوک در مورد زیست شناسی

هوک در سال 1665 میکرو گرافیا را که یکی از شاهکارهای علمی قرن 17 بود، منتشر کرد. آن اثر علاوه بر بسیاری نکات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشه‌های واحدهایی بود که یاخته (سلول) نامیده می‌شدند ( اصطلاحی که او به کار برده بود ).


نظریه‌های مهم هوک در فیزیک

وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود که شیوه برخورد با حرکت دورانی بطور اعم و پویایی شناسی کیهانی بطور اخص را از نو تدوین و تنظیم کرد.هوک در مکاتبه مشهوری با "آیزاک نیوتن" این عقیده را بیان کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش می‌یابد ( نظریه ای که نیوتن را به راه درک رابطه عکس مجذور کشانید و وی را در مسیر کشف جاذبه عمومی قرار داد.

وی در کتاب 1679 که مجموعه ای از شش اثر کوتاه بود، قانون هوک را شرح داد که عبارت بود از قانون کشسانی با این بیان که تنش با کرنش متناسب است.
نظریه‌های مهم هوک در زمین شناسی

هوک ، زمین شناس ارزنده ای بود. نظریه‌هایش درباره منشاء سنگواره‌ها ، طلیعه ای از نظریات قرن 19 در این مورد بود. وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آورده‌اند. وی همچنین متخصص ورزیده معماری بود. پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن ، نقشه شهر را طرح کرد که بعداٌ‌ از روی آن شهرنیویورک را بنا کردند. او در این کار مامور شد که به عنوان زمین‌سنج با "کریستوفر رن" در تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند.
کارهای شگرف هوک در ساخت ابزارها

او به کارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوک به علم در رشته ساخت و کاربرد ابزارها باشد. او به هر ابزار مهمی که در قرن 17 ساخته شده بود، چیزی افزود. تلمبه بادی را در شکل ماندگارش اختراع کرد. ساعت سازی و میکروسکوپ سازی را جلو برد. تار چلیپایی را برایتلسکوپ ، دریچه دیافراگم و نیز پیچ تنظیمی را که از روی آن ، قرائت وضع مستقر بصورت مستقیم ممکن می‌شد، اختراع نمود.

همچنین پاندول ساعت ، دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات ، بارومتر (هواسنج و غلظت سنج الکلی) و رطوبت سنج را نیر اختراع کرد.

وی بنیاد گذار هواشناسی علمی نامیده شده است. هوا سنجی را که او اختراع کرد، دارای سوزن متحرکی بود که فشار هوا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1) را روی آن ثبت می‌کرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنجها طرح ریزی کرد. ساعت هوا سنجی او ، فشار هوا ، میزان بارندگی ، رطوبت و سرعت باد را روی طبلکی چرخان ثبت می‌کرد.
کارهای مهم هوک در شیمی

هوک تفاوت فلزات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B2) و نمکها را نشان داد. کتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لوله‌ها نوشت. این دانشمند دریافت که حرکت اجسام ریز و کوچک در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%81%D8%AA+%D8%AE%D8%A7%D9% 85) از فتیله و حرکت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله‌های موئین می‌باشد.
مرگ هوک

"رابرت هوک" در سال 1702 در سن 67 سالگی در لندن در گذشت. دو سال پس از مرگ این دانشمند ، مجموعه رسالاتش انتشار یافت.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:07 AM
ولتا، آلساندور جوزپه آنتونیو آنستازیو

ولتا در سال 1745 در کومو که در نزیکی میلان ایتالیا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8 C%D8%A7) بود بدنیا آمد دایی ولتا مسئولیت تربیت وی را که در کالج یسوعی محلی آغاز شده بود، به عهده گرفت سپس دایی دیگرش که از فرقه دومینیکی و در معتقدات یسوعی با او سهیم بود آن را به پایان رسانید ولتا تحصیلاتش را در مدرسه مذهبی بنتسی ادامه داد و در آنجا بود که کتاب لوکرتیوس سخت بر او اثر گذارد داییهای او می خواستند که او پیشه وکالت را که از سوی خانواده مادرش شغل آبرومندی شناخته شده بود برگزیند ولتا ترجیح داد که از آنچه او نبوغ خود می نامید پیروی کند و این نبوغ او را در 18 سالگی به مطالعه در باره برق کشانید ولتا در 29 سالگی معلم مدرسه شبانه روزی کوم گردید در همین موقع اسبابهای مختلف الکتریکی از قبیل الکتروفور، آب سنج، الکتروسکوپ و غیره را ساخت و شهرت بسیاری کسب نمود و در سال 1779 با سمت استادی در دانشگاه پاوی مشغول به کار شد. ولتا در اختراع الکتروفور(دستگاه برق ساز) خود یعنی شگفت انگیزترین ابزار برقی پس از بطری لید این بینش را که صمغ(رزین) برق خود را بیش از شیشه حفظ می کند با این واقعیت تلفیق کرد که یک ورقه فلزی و عایق بارداری که خوب تنظیم شده باشند می توانند جرقه های فراوان تولید کنند بی آنکه برق را ضعیف سازند در سال 1772 ولتا صورت مفصل و دشواری از الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) را منتشر کرد که بیش از پیش مؤید این نظر عجیبش بود که برقهای ناهمنام در پیوند یک عایق باردار و یک هادی که موقتاٌ‌ به زمین وصل شده است فقط به این منظور یکدیگر را خنثی می کنند که در تجزیه های بعدی با تقویت مجدد پدید آیند

گازسنج ولتا یکی از مهمترین کشفهای سده 18 را محقق ساخت و آن عبارت بود از کشف ترکیب آب که لاووازیه در یمان چیزهای دیگر با جرقه زدن اکسیژن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C%DA%98%D9%8 6) وئیدروژن روی جیوه بدان پی برد مطالعات بعدی ولتا در مورد هوا مربوط می شد به عمل و تاثیر گرما در گاز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%AF%D8%A7%D8%B2)ها و بخارها تصور کلی او از گرما دنباله نظریه های کرافردوکرون در باره سیالات است با یک استثنای خاص گو آنکه منابع او پدیده گرمای نهان را به ترکیبی شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C)ایی نسبت می دادند که موجب تغییر حالت بود او گرما را عمده ساخت وگرمای نهان را نتیجه جهش بعدی در ظرفیت گرمای ویژه دانست ولتا در اندازه گیری انبساط هوا به عنوان تابعی از گرما یا شاید تابعی از دمایی که در دماسنج جیوه ای نشان داده می شود موفقتر بود ولی مجلاتی که مخصوص انتشار این نتایج بودند در خارج ایتالیا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8 C%D8%A7) کمتر خوانده می شدند در هر حال حق قضیه ثابت بودن ضریب انبساط هوا بنا بر رای یکپارچه کنگره بین المللی فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)دا نان در کومو که به پاس صدمین سال درکذشت او تشکیل شده بود بار دیگر به ولتا برگردانده شد

در سال 1780 موضوع بحث مجامع علمی الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) بود والش ثابت کرده بود که تکان حاصل از تماس یا ماهی تورپیل از نوع تکانهای الکتریکی است. در سال 1773 ماهی مزبور را تشریح کرد و عنصر مولد الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) را پیدا نمود هنتر در همان عنصر مشابهی در بدن یکی از انواع ماهی ها پیدا کرد به این ترتیب فکر اینکه حیوانات دیگر هم باید دارای این عضو باشند قوت گرفت لویی گالوانی استاد تشریح دانشگاه بولونی در سال 1780 این آزمایش را روی قورباغه انجام داد به طوری که قورباغه را به برق گیر آویزان نمود و ملاحظه می شود گالوانی برای اطمینان کامل در هوای خوب قورباغه را به بلکن فلزی منزل خودش آویزان کرد ولی نتایج قبلی را مشاهده ننمود یک شب که حوصله اش از نگرفتن نتیجه به سر آمده بود با عصبانیت قورباغه را از محلی که آویزان کرده بود جدا کرد و در این موقع به موجب تصادف در اثر تماس گاز انبری که به وسیله آن قورباغه را گرفته بود با بالکن تکانی در قورباغه مشاهده می نماید و فکر می کند که واقعاٌ الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87)حیوانی را کشف کرده است. ولی صدای مخالفی از ولتا بلند شد که الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) ای در این عمل به وجود آمده فقط در اثر تماس گازاتبر و بالکن آهنی است ولتا در واقع تجربیات گالوانی را تکرار نمود و در صدد بر آمد که ثابت کند قورباغه دخالتی در ایجاد الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87) نداشته است آنگاه سکه ای از نقره (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%82%D8%B1%D9%87) و قطعه ای روی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D9%88%DB%8C) به کار برد و آنها را به وسیله پارچه ابریشمی اسیددار از هم جدا نمود و بدینوسیله پیل الکتریکی تشکیل شد این پیل فقط جرقه تولید نمی کرد بلکه جریانی متصل که در حال عبور بود ایجاد می نمود دانشمند بزرگ روز 20 مارس 1800 ضمن نامه ای اکتشاف خودرا به جامعه پادشاهی اطلاع می دهد و از همین زمان شهرت فراوانی در سراسر اروپا کسب می نماید کشف او تاثیر عمیقی در مجامع علمی به وجود آورد و ناپلئون او را به پاریس دعوت می کند و از او می خواهد که تجربه اش را در مقابل آکادمی تکرار کند و بعد از اثبات آن‌، او را به سمت کنت و سناتور کشور ایتالیا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8 C%D8%A7) انتخاب می کند ولتا بعد از سه سال از شغل خود کناره می گیرد و به کوم می رودو او در سال 1827 در 82 سالگی زندگی را وداع می گوید.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:08 AM
دوران کودکی

والتر بروخ مخترع سیستم پال در تاریخ دوم مارس 1908 در شهر نیو اشتات (Neustadt) در آلمان غربی (سابق) به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده فنی شد.
دوران جوانی

والتر بروخ در سال 1929 وارد دانشگاه شد. در زمان دانشجویی خود در یک اداره تحقیقاتی و طراحی متعلق به مجارستانی‌هابه نام Denes Von Miholy مشغول بکار شد. درست همان موقعی که اولین بار تلویزیون سیاه و سفید توسط بال نیپ کو (NIPKO) در معرض نمایش گذارده شده بود، بروخ علاقه خود را نسبت به تلویزیون ابراز کرده و دنبال این رشته را گرفت. در سال 1935 به استخدام شرکت تلفن (AEG) در آمد و در قسمت طراحی و تحقیقات شروع بکار کرد.
فعالیت بروخ در آزمایشگاه فیزیک

از همان ابتدا بروخ سعی می‌کرد برنامه‌های تئوری خود را با آزمایشات و تحقیقات توام سازد. در این رشته چنان شایستگی از خود نشان داد که آقای پروفسور شورتر (Prof-Fritz Schorter) او را دستیار خود کرده و در قسمت آزمایشگاه و تحقیقات فیزیک فعالیت خود را شروع کرد.
اولین اختراع بروخ

بروخ در سال 1936 موفق به ساخت دوربینی به نام ایکونسکپ (Ikonoskop) شد و با همان دوربین شخصا از بازیهای المپیک 1936 فیلمبرداری کرد. در سال 1937 در نمایشگاه بین المللی پاریس دستگاه فیلمبرداری ایکونسکپ به نمایش گذاشته شد. در آن سال دستگاه او به عنوان اعجاب انگیزترین اختراع به مردم جهان معرفی شد.
تاسیس آزمایشگاه فیزیک در برلین

در طی جنگ جهانی دوم ، بروخ در برلین یک آزمایشگاه فیزیک جهت تحقیقات و طراحی با کمک مهندسین و محققین فیزیکدان شوروی سابق افتتاح کرد که این آزمایشگاه معروف به فیزیک الکترونیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9 ) بود. بعد از جنگ جهانی ، یعنی در سال 1950 بروخ به کارخانه تلفن برگشت و دوباره کارش را در آنجا ادامه داد.
اختراع سیستم پال

در سال 1960 بروخ آزمایشات خود را درباره تلویزیون رنگی آغاز کرد و در این راه از کوشش و تلاش مضایقه نکرد تا اینکه موفق شد این سیستم را که به نوبه خود بی نظیر بود به مردم جهان هدیه کند. این سیستم بخصوص از نظر نیازهای جغرافیایی و اقتصادی طراحی شده بود. او در سوم ژانویه 1963 یک برنامه رادیویی انجام داد و سیستم خود را به دنیا معرفی کرد. در 25 اگوست 1967 تصویر رنگی از جایی به جای دیگر پخش شد و این افتخار بزرگی بود که نصیب مردم آلمان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86)شد . این تنها سیستم رنگی می‌باشد که بشر با اعتماد و اطمینان کامل آن را برای پخش تصاویر رنگی بکار برد.
بزرگترین جایزه بروخ

بروخ جوایز متعددی را از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه الکترونیک کشورهای آمریکا و انگلستان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86) دریافت کرده است. ولی بزرگترین جایزه بروخ گرفتن انگشتر زیمنس(جایزه بزرگ تکنیک) بود. این جایزه به او و ورنرفون برای اختراع راکت V2 و راکت V4 تعلق گرفت.
نامگذاری سیستم پال

این مرد تمام موفقیتهای خود را زاییده تعلیم و تربیت جامعه خویش می‌دانست و معتقد بود که کشور او توانسته است او را در این راه یاری دهد و به موفقیت برساند. وی سیستم را به نام خود نامگذاری نکرد بلکه آن را پال نامید. به زبان آلمانی (PAL = Phase Alternation Line) ، آلمانیها بروخ را پدر تلویزیون نام نهاده‌اند.

moo2010
04-11-2010, 12:10 AM
مقدمه

یوهان کپلر در 16 ماه مه 1571 در وایل در اشتات ورتمبرگ آلمان ، که شهری خارج از امپراتوری مقدس روم بود متولد شد. دوران کودکی کپلر با فقر و تنگدستی و بدبختی توأم بود، کپلر برای تحصیل به مدرسه طلاب پروتستان رفت و در اثر هنر و استعدادی که از خود نشان داد بوسیله استادانش دوانه دانشگاه توبینگن شد. کپلر در سال 1594 به سمت معلم ریاضیات مدرسه شبانه روزی پروتستان در گراتز انتخاب شد، وی برای افزودن به درآمد ناجیز خود تقویمهای نجومی که در میان سایر چیزها وضع هوا ، سرنوشت شاهزاده‌ها ، خطرات وقوع جنگ و قیام ترکها را نیز پیش بینی می‌کرد، چاپ و منتشر می‌نمود.

شهرت وی در این زمینه‌ها بزودی پخش و سرانجام طالع بین امپراتور رودلف و اعضای برجسته دیگر در بار او شد و این روش منبع درآمد کپلر شده بود. از وی نقل شده است که: طالع بینی از گدایی بهتر است. از سر زدن گهگاه او به عالم فالگیری که بگذریم، یوهان کپلر کسی است که جایگاه او در یمان غولان است. او نخستین انسانی است که با فراست رمز معماری منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) را گشود و قوانینی برای حرکت سیارات آن فرمول بندی کرد.

کپلر در اثر مطالعات در علم نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) با خود گفت چون به موجب هیأت کوپرنیک سیارات به دور خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) دوایری طی می‌کنند، بنابراین مجموعه تمام اوضاع مریخ که بوسیله تیکو (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D9%88+%D8%A8%D8% B1%D8%A7%D9%87%D9%87) رصد شده است باید روی یک دایره فضایی قرار گیرد (تیکو براهه نشان داد که حرکت سیارات کاملاٌ با نمایش و تصویر دایره‌های هم مرکز وفق نمی‌دهد از آنجا که تیکو براهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازه گیری سرگرم بود، هیچ کوششی برای تجزیه و تحلیل نتایج خود را انجام نداد و این کار به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی تیکو براهه دستیار وی بود محول گشت).
کشفیات

کپلر مسلح به این گنجینه معلومات و با ایمان به درستی نظریه کپرنیک کمر به کشف قوانین ریاضی حل کننده مسأله حرکت سیارات بست. اطلاعات رصدی یاد شده در نظریه بزرگ خورشید مرکزی کوپرنیک بطور کامل صدق نمی‌کرد و کپلر ناچار شد مدت ده سال از عمر خود را صبورانه وقف کار سخت بررسی عملی در حرکت سیارات و قوانین ریاضی حاکم بر آنان کند. او همه این کارها را به تنهایی و بدون یاری گرفتن از کسی کرد و ارزش کار او بجز از سوی چند تن ، درک نشد.

کپلر در 1609 ناگهان به نیروی الهام متوجه حقیقتی شد، سیاره مریخ روی مسیر بیرونی است. نبوغ کپلر با کشف بیضی بودن شکل حقیقی مسیر زمین به دور خورشید ظاهر شد که پیش از آن یک دایره کامل دانشته و پذیرفته شده بود. وقتی کپلر مسیر بیضی شکل ستاره را کشف کرد شروع به پیش بینی حرکت آن نمود و گفت که فلان وقت باید در فلان موضع قرار گیرد و همه جا ستاره را در رأس موعد در محل موعد مشاهده کرد. او آن نتیجه را از راه محاسبه رابطه موقعیتهای مکانی زمین و مریخ و خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) با یکدیگر گرفت، زیرا داده‌های رصدی تنها در یک مسیر بیضی صدق می‌کردند.

کپلر در پی انجام آن کار دست به کار انجام محاسبات مربوط به حرکت و مدار سیارات شناخته شده دیگر شد. دست آورد او در آن زمینه با در نظر گرفتن پیشرفت کم ریاضیات در آن زمان بسیار بزرگ و چشمگیر بود، وی علاوه بر کشف انطباق دقیق ارقام معلومات رصدی با بیضی بودن مدارها کشف کرد که سرعت حرکت هر سیاره به دور خورشید با فاصله آن از خورشید نسبت عکس دارد. در سال 1609 در کتاب(نجوم جدید) دو قانون که اولی نام او را ابدی ساخته ذکر نموده، این بار دیگر حرکت دایره‌ای که اینقدر در نظر بطلمیوس عزیز بوده‌اند به کلی از بین رفت و نجوم قدیم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8% B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C+%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86%DB%8C) را همراه برد.

یوهانس کپلر ، ستاره شناس آلمانی ، وقتی ادعا کرد که سیاره‌ها (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87) در مدارهای بیضوی به دور خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) می‌گردند و خورشید تنها نیروی اداره کننده مدارهای سیارات است؛ مورد اعتراض سنتها و باورهایی که قرنها پایدار بود قرار گرفت. قوانین سه گانه او در مورد حرکت سیاره‌ای ، که به قوانین کپلر معروفند تأثیری عمیق بر ستاره شناسان بعد از او بجا گذاشتند و امروزه نیز برای تجسم و درک منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) دارای اهمیت فراوانی می‌باشند. او یکی از طرفداران سر سخت نظریه خورشید مرکزی منظومه شمسی بود.



http://pnu-club.com/img/daneshnameh_up/3/3c/ellipse.gif
قوانین کپلر

کپلر پس از چندین سال مطالعه در حرکت سیارات در سال 1618 موفق به کشف قانون سوم خود شد. کپلر بر پایه آن یافته‌ها قوانین سه گانه زیر را درباره حرکت سیارات بیان کرد:




مدار حرکت سیارات به گرد خورشید یک بیضی است که خورشید در یکی از دو کانون آن قرار دارد.
خط وصل کننده هر سیاره به خورشید در زمانهای مساوی مساحتهی مساوی جاروب می‌کند.
مکعب فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید با مربع زمان یک دور کامل گردش سیاره تناسب مستقیم دارد.

قانون دوم را می‌توان به صورت زیر نیز بیان کرد: زمانی که سیاره دور بیضی مسیر در حرکت است فاصله تا خورشید زیادتر و سرعت حرکت کمتر است، به تدریج که سیاره (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87) به نقاط نزدیک بیضی مسیر می‌رسد، سبب می‌شود فاصله تا خورشید کمتر و سرعت سیاره زیادتر می‌شود. این تغییر در سرعت سبب می‌شود که سیاره چه به خورشید نزدیک و چه از آن دور باشد، مساحت در نور دیده‌اش در فضا در فواصل زمانی ثابت ، ثابت می‌ماند.

قانون سوم کپلر را هم می‌توان به اینگونه بیان کرد: هرگاه فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید به توان سه و زمان کامل شدن یک دور سیاره به توان دو رسانده و نسبت اعداد حاصل تشکیل شود. این نسبت همواره ثابت و برای تمام سیارات یکی است گذشته از این ، کپلر نخستین بار اصل ماند (اصل جبر) را در مکانیک حدس زد که بعدها بوسیله گالیله (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%8 7) صورت تحقق یافت.

کپلر در 15 نوامبر 1631 در اطاق میخانه‌ای زندگی را بدرود گفت. کپلر به زودی پس از مرگ از خاطرها رفت و هیچ کس آثار او را مطالعه نمی‌کرد، ولی دوران افتخار او زمانی آغاز گردید که اسحاق نیوتن (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82+%D9% 86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) و لاپلاس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%84%D8%A7%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B 3) شناخته شدند، او خود قبلاٌ در این خصوص چنین نوشته بود، من کتاب خود را می‌نویسم خواه خوانندگان آن مردان فعلی یا آیندگان باشند تفاوتی ندارد. این کتاب می‌تواند سالها انتظار خوانندگان واقعی خود را بکشد، مگر نه خداوند شش هزار سال انتظار کشید تا تماشاگری برای آثار او پیدا شد.

مهمترین رویدادهای زندگی کپلر

1577: کپلر از مشاهده یک ستاره دنباله دار عظیم به ستاره شناسی علاقمند می‌شود.


1588: بخش اول مطالعاتش را در دانشگاه «توبینگن» آلمان کامل می‌کند، جایی که هدفش از مطالعه احراز مقام کشیشی در کلیسای اوتر است.


1589: در دانشگاه به مطالعه در رشته‌های فلسفه ، ریاضی و ستاره شناسی مشغول می‌شود.


1519: در دانشگاه توبیتگن موفق به دریافت درجه استادی می‌شود، سپس به تعالیم معنوی روی می‌آورد.


1594: از کشیش شدن منصرف می‌شود و به عنوان معلم ریاضی و ستاره شناسی در گرتس بلژیک مشغول به کار می‌گردد.


1595: کپلر تقویمی از پیش بینیهای نجومی منتشر می‌کند. (او با نشر تقویمهای ستاره شناسی منبع در آمدی برای خود فراهم کرده بود).


1596: کتاب «رموز جهان» را منتشر می‌کند. کپلر در این کتاب عنوان می‌کند که فواصل هر یک از 6 سیاره شناخته شده از خورشید را می توان به پنج شکل هندسی رایج مرتبط دانست (تتراهدرون چهار وجهی ، مکعب 6 وجهی ، اکتاهدرون هشت وجهی ، دو دکاهدرون 12 وجهی و ایکوساهدرون 20 وجهی).


1598: کپلر به دنبال یک پاکسازی مذهبی بوسیله متعصبان فرقه پروتستان مجبور به ترک گراتس می‌شود. او قبل از بازگشت به گراتس ، یکسال در پراگ می‌ماند.


1600 دوباره از «گراتس» رانده می‌شود و به پراگ باز می‌گردد و دستیار ستاره شناس هلندی ، تیکو براهه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D9%88+%D8%A8%D8% B1%D8%A7%D9%87%D9%87) (1601 ـ 1546) می‌شود.


1601: پس از مرگ «براهه» کپلر به عنوان ریاضیدان سلطنتی امپراتور رادلف دوم که امپراتور مقدس روم بود، مشغول به کار می‌شود.


1602: در ماه اکتبر یک ابر نواختر (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%A8%D8%B1+%D9%86%D9%88%D8% A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1) رصد می‌کند که آنرا از آن زمان نواختر کپلر می‌نامند.


1609: کتاب ستاره شناسی نوین را منتشر می‌سازد و در آن نشان می‌دهد سیاره‌ها در مدارهای بیضی شکل به دور خورشید و حول یک کانون مشترک حرکت می‌کنند و اینکه اگر خطی بین خورشید و یک سیاره در حال حرکت رسم شود، این خط در زمان مساوی از نواحی مساوی از مدار بیضوی خواهد گذشت. این ادعاها را به عنوان قوانین اول و دوم کپلر می‌شناسند.


1611: کتاب دیوپتریس را منتشر می‌کند که مباحثی در مورد نور شناسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%BE%D8%AA%DB%8C%DA%A9) و طراحی تلسکوپ دارد. طرح تلسکوپ او به عنوان معمار در ستاره شناسی پذیرفته می‌شود.


1612: کپلر پس از مرگ امپراتور رادلف دوم به اینتس نقل مکان می‌کند و به عنوان ریاضیدان در ایالتهای شمال اتریش مشغول به کار می‌شود.


1617: سه کتاب اول از کار هفت جلدی کپلر به نام «خلاصه‌ای از ستاره شناسی کپرنیک» چاپ می‌شوند. این کتابها در بر گیرنده نگرشی منظم به ستاره شناسی خورشید مرکزی بوده و از اهمیت بسیاری برخوردارند. مجلدات باقیمانده در سالهای 21ـ 1920 چاپ شدند.


1619: کتاب «هماهنگی جهان» را منتشر می‌کند و در آن کتاب به پایه گذاری رابطه بین فاصله سیاره از خورشید و زمانی که طول می‌کشد تا سیاره به دور خورشید بگردد، می‌پردازد (این رابطه اکنون قانون سوم کپلر نامیده می‌شود).


1627: «جداول رادولفین» که فهرستی از 1005 ستاره است را کامل می‌کند. رسم این جداول که توسط «تیکو براهه» شروع شدند، شامل نمودارهایی از موقعیتهای پیش بینی شده سیارات با توجه به قوانین جدید کپلر می‌باشند.


1928: ریاضیدان خصوصی آلبرت والنشتاین دوک فریدآند و فرمانده سپاه سلطنتی امپراتور فردیناند دوم می شود.


1630: در 15 نوامبر هنگامی که عازم «ریجنزبورگ» ایالت باواریا بود بر اثر نوعی تب می‌میرد.


1631: سولمنیوم که یک داستان علمی تخیلی به قلم کپلر است و 20 سال قبل نوشته شده است منتشر می‌گردد. این کتاب داستان یک سفر رؤیایی به ماهاست.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:13 AM
در 16 مارس سال 1750 در شهر هانوور آلمان متولد می شود.

کار کارولین لوکرتیا هرشل به عنوان یک ستاره شناس جدا از فعالیت برادرش ویلیام نیست. او از سرزمین اجدادی خود، آلمان برای انجام کارهای خانه برادرش به انگلستان آمد ولی بعد از مدتی دستیار برادرش در مطالعات ستاره شناسی شد. او با حفظ ونگهداری دقیق و منظم مشاهدات برادرش کمک شایانی به کار او کرد و بالاخره خودش هم بک کشفیات زیادی دست پیدا کرد که کشف 8 ستاره دنباله دار شامل آنهاست. بعلاوه او به دسته بندی و فهرست نویسی 2500 سحابی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C)هم ت گماشت.


1772
برادرش ویلیام هرشل (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%88%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%8 5+%D9%87%D8%B1%D8%B4%D9%84) او را از آلمان به شهر بث انگلستان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86) می برد.

1782
ویلیام به سمت منجم شاه جورج سوم منصوب می شود سپس به شهر «ویندسور» در «برکشایر» می رود تا در دربار «ویندسور» در کنار شاه باشد.

1783
به جای همراهی و کمک ویلیام و صرفا بخاطر علاقه خودش به مشاهده آسمانی می پردازد و 3 سحابی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C) کشف می کند.

1786
در ماه آوریل به همراه برادرش ویلیام به شهر اسلاف در برکشایر می رود و همانجا هم به مشاهده آسمان ادامه می دهد. در 11 سال بعد هشت ستاره دنباله دار کشف می کند.

1787
جورج سوم سالانه پنجاه پوند به او می پردازد تا برادرش ویلیام را همراهی کند.

1798
انجمن سلطنتی فهرست ستاره های او را منتشر می کند.

1822
ویلیام هرشل می میرد و کارولین به هانوور بر می گردد. اکنون در 70 سالگی روی فهرست سحابی برادرش کار می کند.

1828
بخاطر کارش در تهیه فهرست سحابی ها، جایزه طلای انجمن سلطنتی ستاره شناسی لندن را می گیرد.

1835
یکی از اولین زنانی است که موفق می شود به عضویت افتخاری انجمن سلطنتی نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) در آید.

1838
موفق به عضویت در آکادمی سلطنتی ایرلند (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%84%D9%86%D8%A F) می شود.

1846
مدال طلای علم را از پاشاه پروس دریافت می کند.

1848
کارولین هرشل در نوزدهم ژانویه، در سن 97 سالگی در شهر «هانوور» از دنیا می رود.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:17 AM
فردریک ویلهلم هرشل پانزدهم نوامبر سال 1738 در هانوور آلمان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86) متولد شد. او تحت تعلیم پدرش موسیقی را فرا گرفت. در چهارده سالگی به عنوان نوازنده قره نی به گروه نگهبانان هانوور می پیوندد.


ویلیام هرشل ستاره شناس آلمانی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86) تبار است که سیاره سیاره اورانوس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8% A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3) را بوسیله یک تلسکوپ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%84%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%B E)دست ساز با کیفیت فوق العاده قوی، کشف کرد. وی بیشتر به ستاره ها علاقه داشت و فعالیتش در این زمینه و موضوعات مربوطه، او را برجسته ترین و با نفوذترین ستاره شناس زمان خود کرد. هرشل اولین کسی بود که نشان داد ستارگان مزدوج بدور مدار همدیگر می چرخند. او همچنین برای اولین بار موضوع حرکت خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) در فضا را مطرح نمود. بعلاوه، او هزاران خوشه ستاره ای و سحابی را شناسایی کرده، شکل و ساختار کهکشان راه شیری (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%87%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%8 6+%D8%B1%D8%A7%D9%87+%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C) را بررسی نموده و تکامل جهان را مورد مطالعه قرار داده است.


1756
همراه گروه نگهبانان هانوور از انگلستان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86) بازدید می کند.

1757
موقع اشغال هانوور توسط فرانسه، برای اقامت دائم به انگلستان باز می گردد. نامش را به ویلیام تغییر می دهد و از طریق بازسازی اثرها و تدریس موسیقی و کار به عنوا آهنگساز و رهبر گروه ارکستر در بخشهای مختلف یورک شایر امرار معاش می کند.

1766
جهت فراگیری نواختن ارگ، به شهر «بک» می رود. همچنین به تدریس خصوصی موسیقی نیز می پردازد.

1772
برای آوردن خواهرش، کارولین (1848 ـ 1750)، به هانوور می رود. کارولین با وی به شهر «باث» بر می گردد.

1773
هرشل علاقه زیادی به ستاره شناسی پیدا می کند. خواهرش در ساعت تلسکوپ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%84%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%B E) و مشاهده ستارگان به او کمک می کند.

1779
اولین بررسی خودش را از آسمان تکمیل می کند و دومین بررسی خود را بیشتر روی ستاره های مزدوج معطوف می دارد.

1781
در 13 مارس، سیاره سیاره اورانوس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8% A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3) را کشف می کند. این کشف او، اندازه منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) شناخته شده را دو برابر بسط داد. او آن را به افتخار پادشاه جورج سوم، ستاره جورج نامگذاری می کند. هرشل به عضویت انجمن سلطنتی انتخاب می شود و بخاطر کشف اورانوس نشان کاپلی به او اهداء می شود. با الهام از کار ستاره شناس فرانسوی، شارل مسیه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%84+%D9%85%D8% B3%DB%8C%D9%87) (1817 ـ 1730)، هرشل شروع به مطالعه آسمان برای یافتن سحابی ها (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C) می کند.

1782
هرشل به عنوان ستاره شناس پادشاه جورج سوم منصوب می شود. او به ویندسور برکشایر، می رود و سپس به اسلو (باز هم در برکشایر) می رود تا نزدیک به محل اقامت پادشاه در قلعه ویندسور باشد. اولین فهرست خودش را در مورد ستاره های مزدوج به پایان می رساند.

1784
کتابی تحت عنوان در مورد ساختار آسمان منتشر می کند. با شمارش ستاره ها در نواحی مختلف آسمان، الگویی برای کهکشان راه شیری (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%87%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%8 6+%D8%B1%D8%A7%D9%87+%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C) می سازد.

1785
دومین فهرست خود را در مورد ستاره های مزدوج به اتمام می رساند.

1787
دو تا از قمرهای اورانوس یعنی تیتانیا و ابرون را کشف می کند.

1789
کار ساخت بزرگترین تلسکوپ آن زمان یعنی تلسکوپ انعکاسی خودش به اندازه 3/12 متر (40 فوت) را به پایان می رساند. دو تا از قمرهای زحل به نامهایآنسلادوس و میماس را کشف می کند.

1793
هرشل نشان می دهد که ستاره های مزدوج بدور مدار همدیگر می چرخند. این برای اولین بار است که وجود جاذبه در خارج از منظومه شمسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) مطرح می شود.

1800
او اشعه مادون قرمز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87+%D9%85%D8% A7%D8%AF%D9%88%D9%86+%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2) (امواج انرژی با طول موج بزرگتر از نور) را در اشعه های ستاره ها کشف کرد.

1802
اولین فهرست سحابی را منتشر می کند که در برگیرنده بیش از 2500 نمونه است.

1816
نشان افتخار شوالیه را از طرف پادشاه «جورج سوم» دریافت می دارد.

1820
دومین فهرست خود را زا سحابی ها منتشر می کند که شامل 500 نمونه است.

1821
سومین فهرست ستاره های مزدوج را تکمیل می کند

1822
در بیست و پنجم اوت، زندگی ویلیام هرشل پایان می یابد.




منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:18 AM
گالیلئو گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8 C%D8%A7) متولد شد وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A A) متمرکز کرده بود تا یانکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد او هنگام مشاهده توجه کرد که هر چند دامنه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87) نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاوی و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنهنوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگگالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاٌ‌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنندآزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) دینامیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8 C%DA%A9) جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) باقی ماند.

او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%B7%D9%88) که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85)ه تمامی علوم به شمار می آمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین دها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)ی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).

در همین موقع گالیله مشغول مطالعه بود که ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%AF%D8%B3%DB%8C)‌ها را با هم ترکیب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8) کرده اند وتوانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%8 6) نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمدند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85)ی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D9%87+%C2%AB%D9%82%D9% 85%D8%B1+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%C2%BB) بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87)مش تری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) را به چشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85) دید دانشمند بزرگ در سال 1610 تماماین نتایج را در جزوه ای به نام کتاب قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان قط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B2)ات 7 است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد ودر کله آدمی 7 سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85) خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.

مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) و سارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%88%D9%BE%D8%B1%D9%86%DB%8 C%DA%A9) اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت کرد خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87) ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله اشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدید را برانگیخت روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کردهو آن را مطرود شمردند گاللیه با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازهنمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را به مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاٌٌ می بایست گاللیه محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود وی کتابی به زبان ایتالیا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8 C%D8%A7)یی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای شخص پاپ این سوءتفاهم ایجاد شد که شخص ابله واحمقی در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعانامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.

در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D8%B4%D9%85) دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم.

گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.

گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پای برجا ماند او به طور پنهانی به آزمایش‌های تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه،(لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:20 AM
مقدمه

عبدالسلام در سال 1305 در شهرک چهنگ پاکستان به دنیا آمد. او تحصیلات دوره لیسانس خود را در دانشگاه پنجاب آغاز و در کالج سنت جان ، دانشگاه کمبریج انگلستان ، با کسب بالاترین امتیاز در درسهای فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و ریاضی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C) تمام کرد. وی درجه دکترای خود را در فیزیک نظری از دانشگاه کمبریج دریافت کرد. او در سال 1333 در کالج دولتی پاکستان و دو سال بعد در دانشگاه پنجاب آن کشور استاد بود. وی دو سال بعد نیز در دانشگاه ، کمبریج استاد بود.

عبدالسلام در سال 1336 استاد فیزیک نظری امپریال کالج دانشگاه لندن گردید. وی از سال 1343 با حفظ سمت ، مدیر مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست ایتالیا نیز بوده است. وی تا به حال حدود 200 مقاله عملی در موضوع ذرات بنیادی و همچنین بررسی دوران شکوهمندی تمدن اسلامی ‌و علل توقف نو آوری منتشر نموده است.



سمتهای بین‌المللی عبدالسلام

عبدالسلام برای سازمان ملل متحد در سمتهای مختلف کار کرده است. دبیر علمی ‌گردهماییهای ژنو درباره استفاده‌های مسالمت ‌آمیز از انرژی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C)(133 4 تا 1337) ، عنصر مجمع مشورتی علوم و فنون آن سازمان (1343 تا 1354) و ریاست آن در فاصله (1350 تا 1351). سمت دیگر عبدالسلام معاونت اتحادیه بین المللی فیزیکدانان نظری و عملی بوده است.

وی برای کشور خود پاکستان ، در مجمعهای مربوط به آموزش و پرورش ،انرژی اتمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C+%D9% 87%D9%85%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C+%D8%A7%D8%A A%D9%85) ، ‌فضا و جو خدمت کرده است. علاوه بر آن او از سال 1340 تا 1353 مشاور علمی ‌ارشد رئیس جمهور پاکستان نیز بوده است.
نشانهای افتخار عبدالسلام

سلام در طی چهار دهه در حدود 20 جایزه بین المللی دریافت کرد. بجزجایزه نوبل سال 1358 فیزیک ، جایزه هایکنیز دانشگاه کمبریج بخاطر نقش ارزنده او در پیشبرد فیزیک در سال 1337 ، نشان هیوز انجمن سلطنتی انگلیسی ، جایزه آماندو و … دریافت داشته است. عبدالسلام باید جایزه نوبل دیگری هم دریافت می‌‌داشت. کافی است به نامه هرویک اشاپر ، رئیس انجمن فیزیک اروپا که یکی از برجسته‌ترین دانشمندان فیزیک معاصر می‌‌باشد، مراجعه کنیم که به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد سلام نوشته است. وی می‌‌گوید:

« عبدوس عزیز! روز 10 بهمن 1374 ، هفتادمین سالگرد تولدت را جشن خواهی گرفت و من می‌‌خواهم بهترین آرزوهای خود و همکاران اروپایی را برایت مسألت نمایم … روزی را به یاد می‌‌آورم که برای نخستین بار شما را ملاقات کردم. یکی از روزهای آذر ماه 1335 بود که در آزمایشگاه رادفورد درباره نظریه دو مؤلفه‌ای خود در اجلاس سخنرانی می‌‌کردی که رییس آنولفانگ / پائولی بود و او در پایان سخنرانی بخاطر دلسرد کردن شما از چاپ این نظریه بنیادی جدید ، رسما از شما معذرت خواست … بجز موفقیت‌های علمی ‌‌، پایه‌گذاری مرکز بین‌المللی فیزیک نظری در تریست ایتالیا ، یکی از بزرگترین کارهای این قرن بوده است … »

منظور شاپر ، در اشاره به نظریه منتشر نشده دو مؤلفه‌ای سلام ، این است که ولفانگ / پائولی در حق وی کار درستی انجام نداده است، زیرا دو فیزیکدان آمریکایی با انتشار همین نظریه ، جایزه نوبل فیزیک 1337 را بطور مشترک به خود اختصاص دادند و سلام از آن محروم گردید و اگر این جایزه را نیز دریافت می‌‌داشت، برنده دو جایزه نوبل شده بود.
وحدت نیروها و نقش عبدالسلام در آن

یگانه‌سازی و وحدت نیروها یا میدانهای فیزیکی با آزمایشهای ارستد و فاراده (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84+%D9% 81%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C) در زمینه ایجاد میدان مغناطیسی از میدان الکتریکی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) و برعکس آغاز شد. سرانجام کشف آنها در آزمایشگاه توسط هرتز به اندیشه فیزیکدانها راه نیافت، ولی پیش از همه انیشتین در اندیشه وحدت بخشی میدانهای فیزیکی بود و تا پایان عمر نیز در زمینه وحدت میدان کار کرد. نیرو یا میدان و یا برهمکنشهای فیزیکی به چهار صورت بنیادی:




نیروهای گرانشی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C+%DA% AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C)
نیروهای الکترومغناطیسی
نیروهای هسته‌ای ضعیف
نیروهای هسته‌ای قوی

دسته‌بندی می‌‌شوند. انیشتین می‌‌کوشید تا وحدتی میان میدانهای گرانشی و الکترومغناطیسی پدید آورد که موفق نشد و تا به امروز نیز این دسته‌ از نیروها یا میدانهای فیزیکی تن به یگانگی و برخورداری از سرچشمه واحدی نداده‌اند، ولی سلام توانست نیروی الکترومغناطیسی و نیروی هسته‌ای ضعیف را وحدت بخشد که در انرژیهای بسیار بالا (فیزیک انرژی بالا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9+%D8% A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C+%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A 7)) ، نیروی الکترومغناطیسی و نیروی ضعیف هسته‌ای ، جلوه‌هایی از نیروی یگانه به نامنیروی الکتروضعیف هستند.

این نیروی یگانه تنها در انرژیهای پایین به صورت دو نیرو و با چهره‌های متفاوت رخ می‌‌نمایاند، درست مانند هنگامی ‌است که کباب داغ را از روی آتش برمی‌‌داریم و قطره‌های چربی از آن فرو می‌‌چکد. این قطره‌ها وقتی داغ و سوزان هستند، مایعی همگن به نظر می‌‌رسند، ولی هنگامی ‌که سرد می‌‌شوند و دمای آنها تا دمای اتاق افت می‌کند، به دو بخش تقسیم می‌‌شوند: بخش چرب سفید رنگ در بالای قطره و بخش دیگر که قهوه‌ای رنگ و در زیر جای گرفته است.

ما همه در جهانی هستیم که در شرایط معمول آن ، نیروی الکتروضعیف واحد ، به دو جز یا به صورت دو نیروی جداگانه ، خودنمایی می‌‌کند، ولی تا کنون این نیروهای چهارگانه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1+%D9%86%DB% 8C%D8%B1%D9%88%DB%8C+%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%A F%DB%8C) چهره آغازین خود را نشان نداده‌اند و هیچ نظریه فیزیکی نیز هنوز راز و رمز آن یگانگی و این جداییها را باز ننموده است. گو اینکهفرضیه مهبانگ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87+%D8% A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1+%D8%A8%D8%B2%D8%B 1%DA%AF) این وحدت نخستین را یادآور می‌‌شود.

خصوصیات عبدالسلام

عبدالسلام دانشمند مسلمان خستگی ‌ناپذیری بود و یک از مدافعان سرسخت سهیم کردن جهان سوم در نعمت علم و فن به شمار می‌‌رفت. وی بر این باور بود که باید کشورهای جهان سوم بویژه مسلمانها به تربیت دانشمندان و فرزانگان جامعه خود همت گمارند تا از دیگرانی که روزگاری پشت‌تر بوده‌اند، فراتر روند و با همین نیت مرکز فیزیک بین‌المللی تریست را در ایتالیا ، برای کمک به جهان سومیها یا جنوبیها ، پایه گذاری کرد و تا هنگامی ‌که بیماری پارکینسون او را رنجور نساخته بود، ریاست این مرکز و مهمانداری فیزیکدانها و ریاضیدانهای کشورهای بسیاری از جمله فیزیکدانهای ایران را به عهده داشت و با مهربانی آنها را می‌‌پذیرفت.
سفر عبدالسلام به ایران

استاد عبدالسلام پس از پیروزی انقلاب اسلامی ‌یک بار نیز به دعوت مرکز فیزیک نظری و ریاضیات سازمان انرژی اتمی ‌به ایران آمد. در آن زمان استاد محمود حسابی ، پدر فیزیک ایران ، نیز در قید حیات بود و استاد را همراهی می‌‌کرد. بعدها که مرکز تریست دچار دشواری مالی شد، دولت جمهوری اسلامی ‌ایران این مرکز را کمک مالی نمود.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:33 AM
مقدمه

آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد. اما شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است، زیرا یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه‌ کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره‌برداری می‌کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش می‌کرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می‌داشت.

مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می‌گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت کوچولو به هیچ مفهوم کودک اعجوبه‌ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام می‌گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین می‌شود را دوست نداشت.

آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم کاتولیک تحصیل کرد و از آن لذّت فراوان می‌برد وحتّی در مواردی از دروس که به شرعیات و قوانین مذهبی کاتولیک بستگی داشت چنان قوی شد که می‌توانست در هر مورد که همشاگردانش قادر نبودند به سؤالهای معلّم جواب دهند او به آنها کمک می‌کرد.

انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می‌شدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می‌بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه‌ای واقعی محسوب می‌شد.
ذوق هنری

ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود، روزی پدرش قطب نمایی جیبی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%B7%D8%A8+%D9%86%D9%85%D8% A7) را به وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کوک تأثیر عمیقی گذاشت. با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت، کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند. وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه‌ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت.

هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آنجا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهایی بود، تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت و نابهنجار است.
دوران دانشجویی

در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد، ولی بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه‌ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک «آرائو»که با روش جدیدی اداره می‌شد معرفی کرد.

بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با اینکه درسهای فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) دارالفنون آمیخته با هیچگونه عمق فکری نبود، باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجو کنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولتزمان ، ماکسول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%8 4) و هرتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می‌گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه‌ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.

از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پلی تکنیک بدست آورد، تنها یک راه باقی ماند و آن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه متوسطه‌ای جستجو کند. اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می‌تواند به پرورش جوانان بپردازد، امّا بزودی متوجّه شد معلمّان دیگر نیکی را که او می‌کارد ضایع و فاسد می‌کنند و این شغل را ترک کرد.

بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر «برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ همشاگردی قدیم خود در مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می‌نمود وظیفه وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می‌آوردند، مورد آزمایش اوّلیه قرار می‌داد.

شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی‌مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین بخصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند.

کسب کرسی استادی دانشگاه

در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله امپراتور اتریش انجام می‌گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می‌گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده فیزیکدانی به نام «آنتون لامپا» بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها «کوستاو یائومان» و دیگری «انیشتین» بود. «یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسهای فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت.

وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او می‌زیسته‌اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت می‌برند.

هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود، انیشتین با کمک اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.
عزیمت از پراگ

در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می‌کرد، نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره کوانتوم نو (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%8 8%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86+%D8% B3%D8%A7%D8%AF%D9%87) را که در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. با همه این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع داد که در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر شد، در سر مقاله بزرگترین روزنامه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: «که نبوغ و شهرت فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترک کرد.»

انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به عنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می‌کردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد، بلکه در عین حال کانون فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از زوجه خویش هیلوا که از جنبه‌های مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می‌گذارند.

هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن‌تر بودند بیش از حد جوان می‌نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله اوّل مردی مؤدب و دوست داشتنی به نظر می‌آوردند. فعالیت اصلی انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87+%D9%81%DB% 8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) درباره کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در تهیه برنامه جستجوی علمی راهنمایی کند.
انیشتین و جنگ جهانی اول

هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اول ، روزنامه‌های برلین همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه خویش الزا آشنایی پیدا کرد. الزا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت، با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.

وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه‌ای برای ثقل و جاذبه عمومی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) بنا نهد که مستقل از نظریه‌های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کامل بود. اهمیت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید که دارای قدرت خلاق علمی بودند. تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود از این پس دیگر انیشتین مردی نبود که فقط مورد توجّه دانشمندان باشد و بس. بزودی وی نیز همچون زمامداران مشهور ممالک ، بازیگران بزرگ سینما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.
مسافرتهای انیشتین

تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می‌شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی نظریه‌های او جلب شود. مفاهیمی که برای توده‌های مردم هیچگونه اهمیتی نداشته است و عامه ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمی‌کردند، موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین در این زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی ، اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند که به احتمال قوی نظیر آن هرگز هنگام ورود یکی از دانشمندان رخ نداده بود.

انیشتین به آسیا و به کشورهای چین ، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سود فاشیسم می‌دانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می‌رود. بعد از چندی همسرش الزا در سال 1936 از دنیا می‌رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد.

در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می‌پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او بوجود نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر می‌برد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.
آخرین سالهای زندگی انیشتین

این دوران تجسس در نیمه انزوای شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته ‌شده بود. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عصر بمب اتمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A8%D9%85%D8%A8+%D8%A7%D8%AA%D9% 85%DB%8C) شروع می‌گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می‌کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود، با وجود اینکه منظور ما در اینجا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ سیاسی آخرین سالهای زندگی او می‌باشد، باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود. یکی از آنها نامه مشهور است که وی می‌بایست برای همکاری خود در شوروی سابق بفرستد و دوم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد.

اکنون می‌توانیم بصورت شایسته‌تری همه آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می‌شد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955 بزرگترین دانشمند و متفکر قرن بیستم ، پیغمبر صلح و حامی و مدافع محنت دیدگان جهان ، مردی که احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه‌ مردان جهان بوده است، در شهر پرنیستون واقع در ممالک متحده آمریکای شمالی از زندگی و تفکر و مبارزه دست کشید و از دار دنیا رفت و در گذشت.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:39 AM
آندره ماری آمپر



خانواده و تعلیمات

آندره ماری آمپر در بیست و دوم ژانویه 1775 در لیون فرانسه متولد شد. آمپر تنها پسر ژاک آمپر و ژان آنتوانت دسوتیته سارس بود که از بازماندگان خانواده‌های بازرگانان مرفه ابریشم در لیون بودند. یکی از دو خواهر او در جوانی فوت کرد و دیگری بعدها خانه‌دار خانه وی در پاریس شد. آمپر از کودکی به ریاضیات علاقه داشت و مقدمات حساب دیفرانسیل و انتگرال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8+%D8%AF%DB% 8C%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%84+%D9%8 8+%D8%A7%D9%86%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84) را نزد یکی از دوستان پدرش مطالعه نمود. آمپر بر اساس اصولی که در کتاب امیل روسو مطرح شده بود تربیت گردید، او در برابر کتابخانه در خور توجهی قرار گرفت، به وی اجازه داده شد که خود را مطابق آنچه ذوقش به او تلقین می‌کند پرورش دهد.

احتمالاٌ مهمترین تأثیر بر او از دائره المعارف (ژان لوروند دالامبرودنیس) بود، اما کاملاٌ مطابق آئین کاتولیک نیز تعلیم دید. در سال 1793 که آمپر 18 ساله بود، یعنی در حکومت وحشت و پر هرج و مرج‌ترین دوران انقلاب فرانسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A 8+%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87) ، پدرش ناعادلانه محکوم به اعدام با کیوتین شد و پس از مرگ پدرش در آن سال ناراحتی عجیبی او را احاطه نمود، بطوریکه مدت یکسال طول کشید تا به وضع عادی خود برگشت.
ازدواج

در همین هنگام که بیست و یکسال بیش نداشت، به عشق دختری بیست و سه ساله گرفتار گردید. در سال 1799 آمپر با کاترین آنتوانت کاروان ازدواج کرده و در 1800 پسر آنها ژان ژاک به دنیا آمد. اما پس از مدت کوتاهی ، مادر تندرستی خود را از دست داد و در 1803 فوت کرد. بر اثر این حوادث غم انگیز دوران جوانی ، آمپر همواره شخصیت افسرده از خود نشان می‌داد.
علایق و زمینه‌های فعالیت

آمپر هیچگونه آموزشی رسمی ندیده ، پدرش او را به زیاد خواندن تشویق می‌کرد و آمپر جوان همه مقالات دایره المعارف مشهور ژان لوروند دالامبرودنیس دید روی را بخاطر سپرد. پدر و مادر او کاتولیکهای معتتقدی بودند و آمپر همواره از تنش میان تمایلات روشنفکرانه و باورهای مذهبی رنج می‌برد. یکی از اولین رشته‌های مورد علاقه‌اش گروه بندی گیاهان بود و نیز استعداد زود رسی در ریاضیات از خود نشان داد. آمپر پس از کمی تدریس خصوصی و عمومی در بورگ و لیون ، در 1804 برای تدریس ریاضیات در مدرسه پلی تکنیک ، که موسسه معتبری در زمینه آموزش علوم در پاریس بود، انتخاب شد.

وی چندین یادداشت ریاضی درباره معادلات دیفرانسیل جزئی نوشت و در 1814 عنوان ریاضیدان به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه برگزیده شد. در این دوره آمپر در کنار ریاضی به تکمیل و بسط در زمینه شیمی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) نیز پرداخت. وی مفهومی کاملا هندسی از ساختار مولکولی طرح کرد، طرحی در دسته بندی عناصر شیمیایی ارائه داد و آنچه را که بطور کلی فرضیه آووگادرو نامیده می‌شود، نیز بصورتی مستقل عرضه کرد. آمپر در پاریس با دیدن دختری به نام ژان پوتو تمام غم و اندوه خود را فراموش نمود ولی کار این ازدواج به جایی رسید که یک روز زنش او را از خانه بیرون کرد، در این موقع آمپر سمت استادی مدرسه پلی تکنیک را داشت.
دیدگاهها

بر طبق نظر آمپر دو سطح شناخت جهان خارجی وجود دارد، نمودها که مستقیماٌ‌ از راه جوابی به ما عرضه می‌شوند و بودها که علل عینی نمودها به شمار می‌روند. ما می‌توانیم روابط میان نمودها و بودها را نیز بشناسیم و این روابط درست به اندازه بودها واقعیت دارند. شور فکری مداوم زندگی آمپر از سال 1801 تا زمان مرگش دستگاه فلسفی بود، اما این سالها به پژوهشهای علمی فوق العاده مبتکرانه نیز اختصاص داشتند.
آمپر و علم فیزیک

آمپر از 1801 تا حدود 1815 خود را عمدتاٌ وقف ریاضیات کرد به تدریج که دلبستگیش به ریاضیات کاهش یافت شیفته شیمی گردید و از 1821 تا 1828 دانش برق پویایی (الکترودینامیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%DA%A9)) را پایه گذاری کرد و توسعه داد و همین کار عملی است که او را شهره ساخته و در ردیف اول فیزیکدانان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%8 6%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9 ) جایگاه والایی به او بخشیده است. بزرگترین مقاله ریاضی آمپر با عنوان یادداشت درباره محاسبه انتگرال (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A 7%D9%84) معادلات دیفرانسیل جزئی به بحث پیرامون مسائل گوناگون انتگرال گیری معادله‌های دیفرانسیل جزئی مربوط می‌شود. در سال 1815 آمپر نامه خود به برتوله را منتشر ساخت با عنوان نامه آقای آمپر به آقای کنت برتوله درباره تعیین نسبتهای ترکیب اجسام بر حسب تعداد و حالت مولکولهایی که اجزای تشکیل دهنده آن اجسام از آنها ترکیب شده‌اند.

از نظریه جاذبه عمومی که بطور عادی مایه پیوستگی اجسام دانسته می‌شود و از این واقیعت که نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) به آسانی از اجسام شفاف می‌گذرد، آمپر نتیجه گرفت که نیروهای جاذبه و دافعه که با هر مولکولی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%8 4) ملازمند، مولکولهای دیگر اجسام را در فواصلی از یکدیگر نگاه می‌دارند که به گفته آمپر مقایسه با ابعاد این مولکولها بی‌نهایت بزرگند، در سال 1821 آمپر هم به عنوان ریاضیدان و هم تا اندازه‌ای به عنوان شیمیدانی نو آور شهرتی بدست آورده بود.

آمپر تا 1840 که 45 ساله شده بود، توجه زیادی به فیزیک نداشت. در آن سالها هانس کریستیان اورستد کشف کرد که جریان الکتریسیته (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) می‌تواند جهت قرار گرفتن آهنربای (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%A8%D8%A 7) آویخته را تغییر دهد. آمپر بی درنگ کار اورستد را دنبال کرد و به این نتیجه رسید که دو جریان الکتریکی خطی ، بسته به جهتهایشان نسبت به هم ، یکدیگر را جذب یا دفع می‌کنند. وی سپس نظر داد که همه پدپده‌های مغناطیسی در نتیجه نیروهای مشابهی که بین مدارهای ظریف مولکولی درون آهنربا وجود دارند ناشی می‌شوند. او موفق شد که برای این نیروهای وارد بر اجزای بینهایت کوچک مدار ، فرمولی ریاضی کشف کند و این فرمول را برای ترتیبهای آزمایشی بسیار متنوعی از مدارها و آهنرباها بکار ببرد.

بدین سان ، شاخه جدیدی از فیزیک که او آنرا "الکترودینامیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%DA%A9)" نامید بوجود آمد. وی در سال 1822 به کشف القایش الکترومغناطیسی بسیار نزدیک شده ، ولی افتخار کشف آن در سال 1831 نصیب مایکل فاراده شد. مهمترین خدمات و خلاقیت آمپر در مرحله گذار از نظریه‌های الکترو استاتیک و مغناطیس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8 C%D8%B3) اوایل سده نوزدهم به نظریه میدان الکترودینامیکی که صورت گرفت. نبوغ او در زمینه‌های نظری و تجربی سبب شد که جیمز کلرک ماکسول (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%8 4) ، فیزیکدان معروف انگلسیی از او به عنوان نیوتن الکترویسته نام ببرد. در 1881 بکای جریان الکتریکی به نام او ، آمپر نامیدند. آمپر علاوه بر سهمی که در پیشرفت ریاضیات ، شیمی و فیزیک داشت، به فلسفه و بویژه روش شناسی علمی و طرحهای دسته بندی علاقمند بود.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:44 AM
معدودی از متفکران یونانی، مخصوصا آریستارخوس (250 ـ 320 قبل از میلاد) اندیشه زمین مرکزی بودن دنیا را به زیر سوال بردند. آریستارخوس به کمک هندسه از روی اندازه سایه زمین (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86)، ماه و خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) در خلال خسوف (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D8%B3%D9%88%D9%81) و کسوف (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%81)، اندازه نسبی آنها را محاسبه کرد. اعداد و ارقامش کاملا نادرست بودند، ولی از آنجا که دریافت خورشید از زمین بسیار بزرگتر است، اظهار داشت که طبیعتا خورشید باید در مرکز جهان باشد. اکثر یونانیان این ایده را نپذیرفتند و اندیشه های آریستارخوس رد شدند. در عوض، المجسطی بطلمیوس تا 1500 سال بعد بر علم ستاره شناسی سیطره داشت.


منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:46 AM
بیرونی

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) در علوم حکمت و اختر شناسی و ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) و تاریخ (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE) و جغرافیا مقام شامخ داشت، در سال 326 هچری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج خوارزم معروف شده. هیچ اطلاعی در باره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست. نزد ابو نصر منصور علم آموخت در 17 سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F)ی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر 15 ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D9%87+%C2%AB%D9%82%D9% 85%D8%B1+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%C2%BB) گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF) رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8) کنند وی همچنین باابن سینا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%A8%D9%86+%D8%B3%DB%8C%D9% 86%D8%A7) فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%8 4+%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7) و نور (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%B1) پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود بههندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF) معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمع‌آوری کرد.

بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود 11 شهر هند (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF) را تعیین نمود خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D9%87+%C2%AB%D9%82%D9% 85%D8%B1+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%C2%BB) گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.

بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیات و منطق و حکمت دارد از جمله تالیفات او قانون مسعودی است در نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) و جغرافیا که به نامه سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85)ی که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی دررلیپزیک ترجمه وچاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر کتاب ماللهند من مقوله فی العقل اومر ذوله در باره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است دیگر التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم در علم هیات و نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) و هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87). بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازیپزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد این فهرست به 113 عنوان سر می زند که بعضی از آنها بر حسب موضوع گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم 14 سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد به علاوه 7 اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباٌ‌ چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد از آنچه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباٌ‌ در همه شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بودند سخت کار می کرد وی از فلسفه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87) و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت به سوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانی شناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی در رشته هایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصولات کار او در اختر شناسی، اختر بینی و رشته های مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار می رفتند ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) به سهم خود در مرتبه بعدی جای می گرفت اما آن هم همواره ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) کاربسته بود از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند و می توان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C)ها ، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه، بیرونی در باره حرکت وضعی زمین (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86) و قوه جاذبه آن دلالیل علمی آورده است و می گویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد ابوریحان آن مال را پس فرستاد وگفت: من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده ام و ترک آن سزاوار نیست.

نظر پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:48 AM
زندگینامه‎

اسمعیل بیگی در 1284 در شیراز به‌دنیا آمد و خدمات فرهنگی‌اش را از سال ‏‏1299 با آموزگاری در ‏دبستان شریعت شیراز شروع کرد. از سال 1356 ضمن ‏ادامه کار معلمی در تهران به تحصیل دارالمعلمین ‏متوسطه و عالی پرداخت و ‏در سال 1311 لیسانس فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) گرفت. در همان سال برای ادامه تحصیل به ‏‏‏فرانسه رفت و در سال 1316 پس از گرفتن دکترای فیزیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) از دانشگاه ناسنی ‏به ایران (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) ‏برگشت. ‏

استاد از سال 1318 با سمت دانشیار به خدمت دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A 7%D9%87+%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) در آمد. دکتر ‏ضیاالدین اسمعیل بیگی ‏استاد بازنشسته فیزیک دانشگاه تهران در هفدهم ‏اسفند 1366 در 82 سالگی در آمریکا درگذشت.‏
‎فعالیت دانشگاهی استاد

دکتر اسمعیل بیگی ضمن دوران فعالیت طولانی عمر خود علاوه بر دانشگاه ‏تهران در دانشسرای عالی ‏‏دانشگاه تبریز (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A 7%D9%87+%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2) ، دانشکده افسری ، و دانشگاه ‏مشهد ( بین سالهای 41 تا 47 که ریاست این دانشگاه ‏را به عهده داشت) ‏تدریس کرد. ‏

وی در سال 1349 از دانشگاه تهران بازنشسته شد و مدتی هم دانشکده ‏علوم دانشگاه ‏ملی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A 7%D9%87+%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF+%D8%A8%D9%87%D8%B 4%D8%AA%DB%8C) شهید بهشتی) را سرپرستی کرد.‏
‎زمینه‌های تحقیقاتی استاد‏‎



دکتر اسمعیل بیگی در سال 1330 به ام آی تی دعوت شد و یک سال ‏درباره جذب صوت تحقیق ‏کرد. ‏




مدتی در دانشگاه کاتولیک در شهر واشینگتن به تحقیق درباره جذب امواج ‏فوق صوتی در ‏‏مواد شفاف چشم پرداخت. ‏




اسمعیل بیگی در سالهای 37 تا 39 به عنوان استاد مدعو در دانشگاه‌های ‏نورت داکوتا و آلاباما (در آمریکا) ‏تدریس کرد و تحقیقاتی هم در زلزله شناسی ‏انجام داد‎.‎

‎تالیفات دکتر اسمعیل بیگی‎



‎دو مقاله درباره اثر حرارت بر اکسیدهای فلزی (به زبان فرانسه) ‏




مقاله‌ای درباره رادار (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1) (که انجمن فیزیک قدیم آن را چاپ کرده است) ‏




مقاله‌ای درباره کیفیت جذب صوت در الیاف شیشه (به زبان انگلیسی در ‏مجله انجمن اکوستیک آمریکا)




سه جلد کتاب درسی صوت (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B5%D9%88%D8%AA) ( چاپ دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A 7%D9%87+%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)) ‏



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:50 AM
مقدمه

محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در تاریخ 15 جمادی الاول 598 هجری قمری در طوس ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران کودکی جوانی در علوم ریاضی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C) و نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%8 6%D8%AF%D8%A7%D9%86) معروف زمان خود گردید. طوسی یکی از سرشناس‌ترین و با نفوذترین چهره‌های تاریخ فکری اسلامی است. علوم دینی و علوم عملی را زیر نظر پدرش و منطق (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82) و حکمت طبیعی را نزد خالویش بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. خواجه نصیرالدین طوسی را دسته‌ای از دانشوران خاتم فلاسفه‌ای و گروهی او را عقل حادی عشر (یازدهم) نام نهاده‌اند.
خواجه نصیرالدین طوسی از نگاه علامه حلی

علامه حلی که یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی می‌باشد، درباره استادش چنین می‌نویسد: خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقیله و نقلیه مصنفات بسیار داشت، او اشراف کسانی است که ما آنها را درک کرده‌ایم، خدا نورانی کند ضریح او را. در خدمت او الهیات ، شفای ابن سینا (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%A8%D9%86+%D8%B3%DB%8C%D9% 86%D8%A7) و تذکره‌ای در هیأت را که از تألیفات خود آن بزرگوار است قرائت کردم. پس او را اجل مختوم دریافت و خدای روح او را مقدس کناد.
ایجاد رصد خانه مراغه

وقتی که هولاکو به فرمانروایی اسماعیلیان در سال 635 هجری قمری پایان داد طوسی را در خدمت خود نگاه داشت و به او اجازه داد که رصدخانه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%B5%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%8 6%D9%87) بزرگی در مراغه ایجاد کند، که شروع آن از سال 638 هجری قمری بود. برای کمک به رصدخانه علاوه بر کمکهای مالی دولت اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذاره شده بود که از عشر (یک دهم) آن جهت امر رصدخانه و خرید وسایل و اسباب و آلات و کتب استفاده می‌نمود. در نزدیکی رصدخانه کتابخانه بزرگی ساخته شده بود که حدود 400000 جلد کتب نفیس جهت استفاده دانشمندان و فضلا قرارداده بود که از بغداد و شام و بیروت و الجزیره بدست آورده بودند. در جوار رصدخانه یک سرای عالی برای خواجه و جماعت منجمین ساخته بودند و مدرسه علمیه‌ای جهت استفاده طلاب دانشجو. این کارها مدت 13 سال به طول انجامید تا اینکه ایلخان هولاکوی مغول در سال 663 هجری قمری در گذشت. لیکن خواجه تا آخرین دقایق عمر خود اجازه نداد که خللی در کار آنجا رخ دهد و کوشش بسیار نمود که آن رصدخانه و کتابخانه از بین نرود.
تألیفات

خواجه نصیرالدین طوسی زمانی پیش از سال 611 هجری قمری در مقال پیشروی مغولان به یکی از قلعه‌های ناصرالدین محتشم فرمانروای اسماعیلی پناه برد، اینکار به وی امکان داد که برخی از آثار مهم اخلاقی ، منطقی ، فلسفی و ریاضی خود از جمله مشهورترین کتابش اخلاق ناصری را به رشته تحریر درآورد. قسمت اعظم 150 رساله و نامه‌های طوسی به زبان عربی نوشته شده است. وسعت معلومات و نفوذ او با ابن سینا قابل قیاس است، جز آنکه ابن سینا پزشک بهتری بود و طوسی ریاضیدان برتری. از 5 کتابی که در زمینه منطق (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82) نوشته شده است اساس الاقتباس از همه مهمتر است.

در ریاضیات تحریرهایی بر آثار آوتولوکوس ، آرستارخوس ، اقلیدس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%B 3) ، آپولونیوس ، ارشمیدس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%A F%D8%B3) ، هوپسیکلس ، تئودوسیوس منلائوس و بطلمیوس نوشت. از جمله مهمترین آثار اصیل اصیل وی در حساب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8) ، هندسه (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D9%87) و مثلثات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%D8%A7%D8%A A) ، جوامع الحساب بالتخت و التراب ، رساله الشافیه و اثر معروفش کتاب شکل القطاع است که به نوشته‌های رگیومونتانوس اثر گذارده است. معروفترین آثار نجومی وی زیج ایلخانی که در سال 650هجری قمری نوشته شده می‌باشد و همچنین تذکره فی علم الهیئه است، کتاب تنسوق نامه و کتابهایی در زمینه اختر بینی نیز نوشته است. احتمالاٌ برجسته ترین کار طوسی در ریاضیات در زمینه مثلثات بوده است.

در کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ، وی نخستین کسی بود که مثلثات را بدون توسل به قضیه منلائوس یا نجوم توسعه بخشید و هم او بود که برای نخستین بار قضیه جیوب را که رویداد برجسته‌ای در تاریخ ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE+%D8% B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA) است به روشنی بیان کرد. در نجوم تذکره فی علم الهیئه وی شاید کاملترین نقد بر نجوم بطلمیوسی در قرون وسطی و معرف تنها الگوی ریاضی جدید حرکت سیارات است که در نجوم قرون وسطی نوشته شده است. این کتاب به احتمال زیاد از راه نوشته‌های منجمان بیزانسی به کوپرنیک (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%88%D9%BE%D8%B1%D9%86%DB%8 C%DA%A9) اثر گذاشته است و همراه با کار شاگردان طوسی متضمن تمام تازه‌های نجوم کوپرنیکی است، به استثنای فرضیه خورشید مرکزی آن.

خواجه نصیرالدین با اینکه سر و کارش بیشتر در سیاست و اجتماع بوده ، روشنترین راه را که برای رسیدن به جهان جاودانی نشان می‌دهد دیانت است. اگر چه در تمام نوشته‌های خود دم از استقلال و معرفت می‌زند اما آشکارا می‌گوید دانش تنها از ایمان و دین حاصل می‌شود و حقیقت دانش را دین می‌داند که تسلی بخش جانها و روان بخش کالبدهای افسرده است. طوسی بیشتر به عنوان منجم معروف است و رصدخانه وی یک مؤسسه علمی در تاریخ علم به شمار می‌رود. کتاب تنسوق نامه او از لحاظ موضوع فقط در مقایسه با مشابهش یعنی کتاب بیرونی (کتاب الجماهر فی معرفت الجوهر) در درجه دوم اهمیت قرار دارد، طوسی یکی از پیشروترین فلسفه اسلامی است که تعلیمات مشایی ابن سینا را پس از آنکه در طول دو سده در محاق کلام قرار گرفته بودند احیاء کرد. او مظهر نخستین مرحله ترکیب تدریجی مکتبهای مشایی و اشراقی است، اخلاق ناصری وی رایجترین کتاب اخلاقی بین مسلمانان هند (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%86%D8%AF) و ایران (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) بوده است.

تجرید العقاید او در کلام مبنای الهیات اصولی شیعه دوازده امامی است. طوسی احتمالا‌ بیش از هر فرد دیگر مایه احیای علوم اسلامی بوده است. گروهی خواجه را برهم زننده وحدت دو ملت عربی و اسلامی می‌پندارند و می‌گویند بدست او وحدت عربی در آن زمان پاشیده شد. در حقیقت خواجه در این باب گناهی نداشت و اگر لیاقت خواجه پس از آن همه خونریزی به داد مسلمانان نرسیده بود جهان اسلامی امروز چه وضعیتی داشت؟
وداع با دنیا

در سال 672 هجری قمری خواجه نصیرالدین طوسی با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه بازگرداند. اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در کاظمین نزدیک بغداد دار فانی را وداع گفت. خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مقول درخشید و در هر شهری که پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخت و در آن دوره تاریک وجود چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز بود.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-11-2010, 12:59 AM
چکیده

جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاث‌الدین که در غرب به الکاشی(al-kashi) مشهور است. ریاضی‌دانی برجسته و ستاره‌شناس و محاسبی ماهر و زبردست بود. آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و از حدود ۸۰۸ (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%DB%B8%DB%B0%DB%B8_%28%D9%82%D9%85 %D8%B1%DB%8C%29&action=edit&redlink=1) (۱۴۰۶ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B6_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)) تا پایان عمرش۸۳۲ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B8%DB%B3%DB%B2_%28%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C%29) (۱۴۲۹ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1%DB%B4%DB%B2%DB%B9_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)) فعالیت علمی داشته است. در دوران فعالیت علمی‌اش به تالیف کتاب‌های متعددی در زمینه ریاضیات و نجوم پرداخته است مهم‌ترین این آثار عبارت‌اند از: زیج خاقانی، مفتاح الحساب، رسالهٔ محیطیه و رسالهٔ وتر و جیب. مطالب تکمیلی را در این دو سایت پیگیری کنید :


شهرداری کاشان (http://www.kashan.ir/)



پایگاه مرجع شهرستان کاشان(کاشان تایمز) (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.kashantimes.co m%2F)


زندگی‌نامه

هر چند فیزیکدان بود، ولی علاقهٔ اصلی‌اش متوجه ریاضیات (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA) و اخترشناسی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C) بود؛ پس از دورهٔ طولانی بی‌نوایی و سرگردانی، سرانجام در سایهٔ حمایت سلطان الغ‌بیگ (http://pnu-club.com/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%BA%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%DA%AF)، که خود دانشمند بزرگی بود، موقعیت شغلی مطمئنی در سمرقند به‌دست آورد.
زندگی وی در قالب سریالی به نام «نردبام آسمان (http://pnu-club.com/wiki/%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%85_%D8%A2%D8%B3% D9%85%D8%A7%D9%86)» از شبکه ۱ سیما در ایام ماه رمضان ۱۳۸۸ پخش شده است. این سریال به کارگردانی محمدحسین لطیفی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_% D9%84%D8%B7%DB%8C%D9%81%DB%8C) می باشد و بازیگرانی همچون برزو ارجمند، رحیم نوروزی، وحید جلیلوند و داریوش کاردان در آن نقش آفرینی کرده اند.
مهم‌ترین دست‌آوردها

ابداع و ترویج کسرهای اعشاری به قیاس با کسرهای شصتگانی (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D8%B4%D8%B5%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9% 86%DB%8C&action=edit&redlink=1) که در ستاره‌شناسی متداول بود. محاسبهٔ عدد پی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%AF_%D9%BE%DB%8C) تا شانزده رقم اعشار به نحوی که تا صد و پنجاه سال بعد کسی نتوانست آن را گسترش دهد: ۲π=۶.۲۸۳۱۸۵۳۰۷۱۷۹۵۸۶۵
محاسبه سینوس (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%88%D8%B3) (جیب (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AC%DB%8C%D8%A8_%28%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB% 8C%29)) زاویهٔ یک درجه با روش ابتکاری حل یک معادلهٔ درجه سوم: sin۱=.۰۱۷۴۵۲۴۰۶۴۳۷۲۸۳۵۱۰۳۷۱ هفده رقم اعشاری عدد به دست آمده با مقداری که امروزه محاسبه می‌شود هم خوانی دارد. در واقع کاشانی مقدار سینوس یک درجه را تا ده رقم صحیح شصتگانی حساب کرد.
اختراع ابزار اخترشناسی دقیق از جمله وسیله‌ای به نام «طبق المناطق (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D8%B7%D8%A8%D9%82_%D8%A7%D9%84%D9 %85%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%82&action=edit&redlink=1)» برای محاسب طول ستارگان که کتاب نزهت‌الحدائق (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D9%86%D8%B2%D9%87%D8%AA%E2%80%8C% D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%A6%D9%82&action=edit&redlink=1) در شرح آن است.
غیاث الدین

غیاث‌الدین جمشید کاشانی (۷۹۰-۸۳۲ قمری/۱۳۸۸-۱۴۲۹ میلادی) زبردست‌ترین حساب‌دان و آخرین ریاضی‌دان برجسته‌ی دو ه‌ی اسلامی و از بزرگ‌ترین مفاخر تاریخ ایران به شمار می‌آید. وی به تکمیل وتصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روش‌های جدید و ساده‌تری برای آن‌ها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به‌ ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره‌ی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همه‌ی آثار ریاضی سده‌های میانه می‌دانند.
شرح حال

جمشید ملقب به غیاث‌الدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال ۷۹۰ قمری (۱۳۸۸ میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همه‌ی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: «کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ». بیش‌تر آنچه که از زندگی وی می‌دانیم از بررسی آثار علمی ارزنده‌اش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
دوران کودکی و جوانی وی درست هم‌زمان با اوج یورش‌های وحشیانه‌ی تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن علوم مختلف غافل نشد. پدرش مسعود، چنان‌که گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهره‌ی بسیار داشت. به طور مثال، از یکی از نامه‌های کاشانی به پدرش معلوم می‌شود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.
نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در ۱۲ ذیحجه‌ی ۸۰۸ قمری، برابر با دوم ژوئن ۱۴۰۶ میلادی در کاشان است. غیاث‌الدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری مطابق با اول مارس ۱۴۰۷ میلادی، یعنی ۲ سال پس از مرگ تیمور و فرو نشستن فتنه‌ی او، نوشت. چهار سال بعد در ۸۱۳ قمری هنوز در کاشان بود و رساله‌ی مختصری به فارسی درباره‌ی علم هیأت(کیهان‌شناسی) نوشت. در ۸۱۶ قمری کتاب نجومی مهم خود یعنی زیج خاقانی را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوه‌ی تیمور، که در سمرقند به سر می‌برد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهش‌های علمی خود را ادامه دهد.
کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند تلخیص المفتاح ، یعنی ۷ شعبان ۸۲۴ قمری مطابق با ۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی، هنوز در کاشان به سر می‌برد. این نکته خود مایه‌ی شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون الغ بیگ پس از مطالعه‌ی زیج خاقانی به نبوغ کمنظیر پدیدآورنده ، یعنی کاشانی، پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامه‌ی خود از یک سو به طور تلویحی از این‌که بسیار دیر مورد توجه دولت‌مردان قرار گرفته گلایه می‌کند و از سوی دیگر از این‌که پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده است، سر از پا نمی‌شناسد.
کاشانی به احتمال قوی در ۸۲۴ قمری به همراه معین‌الدین کاشانی(همکار غیاث‌الدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامه‌هایش کم و بیش اشاره کرده، در پی‌ریزی رصدخانه‌ی سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آن‌جا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود. وی سرانجام صبح روز چهارشنبه ۱۹ رمضان ۸۳۲ قمری برابر با ۲۲ ژوئن ۱۴۲۹ میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت.
امین احمد رازی در کتاب تذکر ه هفت اقلیم می‌گوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمی‌کرد ، الغ بیگ فرمان به قتل او داد. از نامه‌های کاشانی به پدرش چنین برمی‌آید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا نامه‌هایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانی‌های پدر، نمونه‌های متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده است.
نوآوری‌های کاشانی

۱. اختراع کسرهای دهگانی(اعشاری). گرچه کاشانی نخستین به کار برنده‌ی این کسرها نیست، اما بی‌تردید رواج این کسرها را به او مدیونیم. ۲. دسته‌بندی معادلات درجه‌ی اول تا چهارم و حل عددی معادلات درجه‌ی چهارم و بالاتر ۳. محاسبه‌ی عدد p . کاشانی در الرسالة المُحیطیة (ص ۲۸ )، عدد p را با دقتی که تا ۱۵۰ سال پس از وی بی‌نظیر ماند محاسبه کرده است. ۴. تکمیل و تصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی و اختراع روش‌های جدیدی برای آن‌ها . در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب ( به‌ ویژه ضرب و تقسیم) دانست. ۵. اختراع روش کنونی پیدا کردن ریشه‌ی n اُم عدد دلخواه. روش کاشانی در اصل همان روشی است که صدها سال بعد توسط پائولو روفینی (ریاضی‌دان ایتالیایی، ۱۷۶۵-۱۸۲۲میلادی )، و ویلیام جُرج هارنر (ریاضی‌دان انگلیسی، ۱۷۸۶-۱۸۳۷میلادی )، باردیگر اختراع شد. ۶. اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشه‌ی دوم) که در اصل ساده شده‌ی روش پیدا کردن ریشه‌ی n اُم است. ۷. ساخت یک ابزار رصدی. کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید. رساله‌ای نیز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق درباره‌ی چگونگی کار با آن نوشت. ۸. تصحیح زیج ایلخانی. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت. ۹. نگارش مهم‌ترین کتاب درباره‌ی حساب. کتاب مفتاح الحساب کاشانی مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر درباره‌ی ریاضیات عملی و حساب در دوره‌ی اسلامی است. ۱۰. محاسبه‌ی جِیب یک درجه. کاشانی در رساله‌ی وَتَر و جِیب مقداری برای جِیبِ یک درجه (۶۰ sin ۱˚) به دست آورده که اگر آن را بر ۶۰ تقسیم کنیم ، حاصل آن تا ۱۷ رقم اعشاری با مقدار واقعی سینوس یک درجه موافق است.
آثار کاشانی

۱. سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) یا رساله‌ی کمالیه به عربی. کاشانی این رساله را در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری (اول مارس ۱۴۰۷ میلادی) در کاشان به پایان رسانده است. کاشانی در این رساله از قطر زمین، و نیز قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصله‌ی آنها از زمین سخن گفته است. ۲. مختصر در علم هیأت به فارسی. کاشانی این رساله را در ۸۱۳ قمری برابر با ۱۴۱۰ میلادی، یا اندکی پیش از آن نوشت. وی در این رساله درباره‌ی مدراهای ماه، خورشید، ستارگان، و سیاره‌ها و چگونگی حرکت آن‌ها سخن گفته است. ۳. زیج خاقانی به فارسی: این کتاب یکی از آثار مهم نجومی کاشانی به شمار می‌رود. کاشانی این زیج را در ۸۱۶ قمری ( ۱۴۱۳ میلادی) کامل کرد. هدف کاشانی از نگارش این زیج، تصحیح اشتباهاتی است که در زیج ایلخانی روی داده است. کاشانی در مقدمه‌ی زیج خود با به رغم انتقاد از مطالب زیج ایلخانی، از نویسنده‌ی آن، خواجه نصیرالدین طوسی، با تجلیل و احترام بسیار یاد کرده است. ۴.شرح آلات رَ صَد به فارسی : کاشانی این رساله را در ذیقعده‌ی ۸۱۸ قمری(ژانویه‌ی ۱۴۱۶ میلادی) برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته است. برخی این اسکندر را «اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو» دانسته‌اند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت می‌کرده است. ۵. نُزْهَةُ الحَدائِق به عربی: کاشانی این رساله را در دهم ذیحجه‌ی ۸۱۸ قمری مطابق ۱۰ فوریه‌ی ۱۴۱۶ میلادی (حدود یک ماه پس از نگارش رساله‌ی شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهی به نام طبق المناطق را که اختراع خود وی بوده، شرح داده است. با این دستگاه می‌توان محل ماه و خورشید و پنج سیاره‌ی شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصله‌ی هر یک از آن‌ها را تا زمین، و برخی پارامترهای سیاره‌ای دیگر را به دست آورد. ۶. ذِیلِ نزهة الحدائق. کاشانی در نیمه‌ی شعبان ۸۲۹ قمری (۲۲ ژوئن ۱۴۲۶ میلادی) و هنگامی که در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پیوست) را به نزهة الحدائق افزوده است. ۷. تَلْخیصُ المِفْتاح به عربی. این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیده‌ی مفتاح الحساب کاشانی است. کاشانی کار تلخیص را در ۷ شعبان ۸۲۴ قمری (۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی) به پایان رسانده است. وی در مقدمه‌ی این رساله چنین آورده است: « اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آن‌ها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم.» ۸. الرِسالةُ المُحیطیة به عربی. کاشانی این رساله را که یکی از مهم‌ترین آثار اوست در اواسط شعبان ۸۲۷ قمری (ژوئیه‌ی ۱۴۲۴ میلادی) به پایان رسانده است. وی در این رساله نسبت محیط دایره به قطر آن، یعنی عدد پی ‌را به دست آورده است. ۹. وَتَر و جِیب. کاشانی این رساله‌ی را درباره‌ی چگونگی محاسبه‌ی جِیب یک درجه ( ) نوشته است. متأسفانه متن اصلی این رساله باقی نمانده اما از شرح‌هایی که بر آن نوشته‌اند می‌توان به مطالب آن پی برد. ۱۰. زیج تَسْهیلات. کاشانی این اثر را پیش از ۸۳۰ قمری تألیف کرده است زیرا در مقدمه‌ی مفتاح الحساب از این کتاب نام برده(ص ۳۶ ) ولی تا کنون وجود نسخه‌ای قطعی از آن گزارش نشده است.
مفتاح الحساب

کاشانی کار نگارش مفتاح الحساب را، که بی‌تردید مهم‌ترین، مفصل‌ترین و برجسته‌ترین کتابِ ریاضیات عملی در دورة اسلامی بشمار می‌آید، در ۳ جمادی الاولی سال ۸۳۰ قمری برابر با ۲ مارس ۱۴۲۷ ‌ میلادی به پایان رسانده و آن را به الغ بیگ هدیه کرده است. اما پیش‌نویس این کتاب را دست کم از ۶ سال پیش، یعنی ۸۲۴ قمری فراهم آورده و در این مدت، مشغول تکمیل و اصلاح آن بوده است. زیرا او در مقدمه‌ی تلخیص المفتاح که در همین سال نوشته شده، تأکید کرده که این تلخیص را پس از به پایان رساندن تألیف مفتاح الحساب فراهم آورده است. برای نشان دادن اهمیت مفتاح الحساب کاشانی نزد شرق شناسان، بویژه محققان اروپایی، در این‌جا به چاپ‌های مختلف متن عربی و ترجمه‌های این اثر اشاره می‌کنیم: ۱. در ۱۸۶۴ میلادی فرانتس ووپکه، محقق آلمانی الاصل ساکن فرانسه، بخشی از این کتاب را به فرانسه ترجمه کرد. ۲. در ۱۹۴۴ میلادی، پاول لوکی بخش قابل توجهی از مفتاح الحساب را به آلمانی ترجمه و شرح کرد. این ترجمه نیز، همچون ترجمه‌ی رسالة محیطیه ، پس از مرگ لوکی و در سال ۱۹۵۱ میلادی منتشر شد. وی همچنین مقاله‌ی مهمی درباره‌ی روش کاشانی در پیدا کردن ریشه‌ی n ‌اُم اعداد نوشت. ۳. در ۱۹۵۱ میلادی نائله رجایی در پایان‌نامه‌ی دوره‌ی دکترای خود در دانشگاه آمریکایی بیروت، با استفاده از مطالب مفتاح الحساب و رسالة محیطیه به بحث درباره‌ی اختراع کسرهای اعشاری توسط کاشانی پرداخت. ۴. در همان سال و در همان دانشگاه، عبدالقادر الداخل نیز در پایان‌نامه‌ی دکترای خود روش کاشانی درباره‌ی پیدا کردن ریشه‌ی n ‌اُم در دستگاه شمار شصتگانی ا بررسی کرد. ۵. در ۱۹۵۶ میلادی نیز برویس رُزنفلد، آدُلف یوشکویچ، و سِگال، تصویر یک نسخه‌ی خطی این اثر و نیز تصویر یک نسخه‌ی خطی رساله‌ی محیطیه‌ی را همراه با ترجمه‌ی روسی آن در مسکو به چاپ رساندند. ۶. در ۱۹۶۷ میلادی احمد سعید الدمرداش و محمد حمدی الحفنی الشیخ، متن عربی این کتاب را در قاهره به چاپ رساندند. غلط‌های این چاپ حتی از غلط‌های نسخه‌ی خطی چاپ مسکو بیشتر است. ۷. در ۱۹۷۷ میلادی نادر النابلسی یک بار دیگر تمامی این کتاب را با حواشی به نسبت سودمند و با دقتی بیشتر از دو مصحح قبلی در دمشق به چاپ رساند. گفتنی است که در هیچ یک از ترجمه‌ها یا چاپ‌های یاد شده از نسخه‌ی خطی کتابخانه‌ی ملی ملک، که کهن‌ترین و بهترین نسخه‌ی موجود مفتاح الحساب به بشمار می‌آید استفاده نشده است.
نظرات دانشمندان معاصر

پاول لوکی، پژوهشگر برجسته‌ی آلمانی که بیش از هر مورخ دیگری در راه شناساندن اهمیت آثار ریاضی این دانشمند بزرگ به جهان علم کوشش کرده، درباره‌ی آثار کاشانی چنین آورده است: « پس از پژوهش درباره‌ی برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آن‌ها در کتابخانه‌های شرق و غرب موجود است، او را ریاضی‌دانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم. کاشانی از آثار ریاضی‌دانان پیش از خود آگاه و بویژه در فن محاسبه و به کار بستن روش‌های تقریبی بسیار آگاه و چیره‌دست بوده است. اگر رساله‌ی محیطیه او به دست ریاضی‌دانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل درباره‌ی اندازه‌گیری دایره (=محاسبه‌ی عدد پی) بی‌نیاز می‌شدند. اگر نظریه‌ی واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وی‌یتْ ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمی‌شدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند.»
اِدوارد اِستوارت کنِدی، پژوهشگر برجسته‌ی آمریکایی، که مدتی نیز در ایران می‌زیست و با زبان فارسی آشنایی دارد درباره‌ی کاشانی چنین گفته است: «پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت خارق العاده داشت. و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب می‌کرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار می‌بست. با چیره دستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم می‌نمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیش‌بینی کند و در هر جا صحت اعمال را امتحان می‌کرد.»
آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سده‌های میانه در باره کتاب ارزشمند کاشانی می‌نویسد: «مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره‌ی ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشته‌اند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همه‌ی آثار ریاضی سده‌های میانه یگانه است.»
نویسنده: مهندس یونس کرامتی
مهم‌ترین تالیفات


http://pnu-club.com/imported/2010/04/852.jpg (http://pnu-club.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Resaleye_mohi tiye_end.jpg)
http://pnu-club.com/imported/2010/02/56.png (http://pnu-club.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Resaleye_mohi tiye_end.jpg)
عکس صفحهٔ آخر رسالهٔ محیطیه موجود در کتاب‌خانهٔ آستان قدس رضوی شماره ۲۲۹.


در زمینهٔ ریاضیات



مفتاح الحساب (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D8%AD% D8%B3%D8%A7%D8%A8)
رسالهٔ محیطیه (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D9% 94_%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7%DB%8C%D9%87&action=edit&redlink=1)
رساله وتر و جیب (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%88%D8%AA%D8%B1_ %D9%88_%D8%AC%DB%8C%D8%A8)

در زمینهٔ اخترشناسی



زیگ (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B2%DB%8C%DA%AF) خاقانی در تکمیل زیگ ایلخانی تالیف نصیرالدین طوسی (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87_%D9%86%D8%B5%DB%8C% D8%B1_%D8%B7%D9%88%D8%B3%DB%8C) (به فارسی)
زیج التهسیلات
نزهت الحدایق شرح دو ابزاری که خود اختراع کرده بود، طول‌یاب سیاره‌ای، و دستگاهی برای اجرای درونیابی خطی، می‌پردازد.

فیلم و سریال ساخته شده

از زندگی و سرگذشت غیاث‌الدین جمشید کاشانی تاکنون دو فیلم و سریال ساخته شده است.


شهرآشوب (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A2%D8%B4%D9%88%D8%A8_%28%D9% 81%DB%8C%D9%84%D9%85%29) به کارگردانی یدالله صمدی (http://pnu-club.com/w/index.php?title=%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9% 87_%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C&action=edit&redlink=1)، محصول سال ۱۳۸۴ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B4)
نردبام آسمان (http://pnu-club.com/wiki/%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%85_%D8%A2%D8%B3% D9%85%D8%A7%D9%86) به کارگردانی محمدحسین لطیفی (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_% D9%84%D8%B7%DB%8C%D9%81%DB%8C)، محصول سال ۱۳۸۸ (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B8)، پخش شده از ۱ شهریور (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B1_%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B1) ۱۳۸۸ تا ۲۴ شهریور (http://pnu-club.com/wiki/%DB%B2%DB%B4_%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B1) ۱۳۸۸ (رمضان (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86) ۱۳۸۸)


به نقل از ویکی پدیا
منابع



قربانی، ابوالقاسم. کاشانی‌نامه، احوال و آثار غیاث‌الدین جمشید کاشانی. چاپ دوم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۸.
خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان؛ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی؛ زیر نظر احمد بیرشک
دهخدا، علی‌اکبر (http://pnu-club.com/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B 1_%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7). لغت‌نامه دهخدا. دکتر محمد معین (http://pnu-club.com/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86) . تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86): سازمان لغت‌نامه، دانشگاه تهران (http://pnu-club.com/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%AA% D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)، ۱۳۳۵، ۳۸۶.
گوشه‌هایی از ریاضیات دوره اسلامی؛ تالیف: جی. ال. برگرن، ترجمهٔ دکتر محمد قاسم وحیدی، دکتر علیرضا جمالی. انتشارات فاطمی

moo2010
04-11-2010, 01:02 AM
مقدمه

خوارزمی ابو جعفر محمد بن موسی از دانشمندان بزرگ ریاضی و نجوم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%8 6%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9 ) می‌باشد از زندگی خوارزمی چندان اطلاع قابل اعتمادی در دست نیست الا اینکه وی در حدود سال 780 میلادی در خوارزم(خیوه کنونی) متولد شد شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) مخصوصا‌ در رشته جبر انجام داده بطوری که هیچ یک ازریاضیدانان قرون وسطی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%8 6%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C ) مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته‌اند. اجداد خوارزمی احتمالا اهل خوارزم بودند ولی خودش احتمالا از قطر بولی ناحیه‌ای نزدیک بغداد بود. به هنگام خلافت مامون عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مأمون بود، گردید.
تألیفات خوارزمی

خوارزمی کارهای دیونانتوس را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت خود نیز کتابی در این رشته نوشت.الجبر و المقابله که به مأمون تقدیم شده کتابی است درباره ریاضیات مقدماتی و شاید نخستین کتاب جبری باشد که به عربی نوشته شده است. دانش پژوهان بر سر اینکه چه مقدار از محتوای کتاب از منابع یونانی و هندی و عبری گرفته شده است اختلاف نظر دارند. معمولا در حل معادلات دو عمل معمول است، خوارزمی این دو را تنقیح و تدوین کرد و از این راه به وارد ساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد. اثر ریاضی دیگری که چندی پس از جبر نوشته شد، رساله‌ای است مقدماتی در حساب که ارقام هندی (یا به غلط ارقام عربی) در آن بکار رفته بود و نخستین کتابی بود که نظام ارزش مکانی را (که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می‌داد.

اثر دیگری که به مأمون تقدیم شد زیج السند هند بود، مکه نخستین اثر اختر شناسی عربی است که به صورت کامل بر جای مانده و شکل جداول آن از جداول بطلمیوس تأثیر پذیرفته است. کتاب صورت الارض که اثری است در زمینه جغرافیا اندک زمانی بعد از سال 195 – 196 نوشته شده است و تقریبا فهرست طولها و عرضهای همه شهرهای بزرگ و اماکن را شامل می‌شود این اثر که احتمالاٌ مبتنی بر نقشه جهان نمای مأمون است (که شاید خود خوارزمی هم در تهیه آن کار کرده باشد)، به نوبه خود مبتنی بر جغرافیای بطلمیوسی بود این کتاب از بعضی جهات دقیق‌تر از اثر بطلمیوس بود، خاصه در قلمرو اسلام. تنها اثر دیگری که بر جای مانده است رساله کوتاهی است درباره تقویم یهود. خوارزمی دو کتاب نیز درباره استرلاب (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%84%D8%A 7%D8%A8) نوشت.

آثار علمی خوارزمی از حیث تعداد کم ولی از نفوذ بی بدیل برخوردارند، زیرا که مدخلی بر علوم یونانی و هندی فراهم آورده‌اند. بخشی از جبر دوبار در قرن ششم / دوازدهم به لاتین ترجمه شد و نفوذی عمده بر جبر قرون وسطایی داشت. رساله خوارزمی درباره ارقام هندی پس از آنکه در قرن دوازدهم به لاتین ترجمه و منتشر شد، بزرگترین تأثیر را بخشید. نام خوارزمی مترادف شد با هر کتابی که درباره حساب جدید نوشته می‌شد (و از اینجا است اصطلاح جدید الگوریتم (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88%D8%B1%DB%8 C%D8%AA%D9%85) به معنی قاعده محاسبه کتاب جبر و مقابله خوارزمی که به عنوان الجبرا به لاتین ترجمه گردید باعث شد که همین کلمه در زبانهای اروپایی به معنای جبر بکار رود. نام خوارزمی هم در ترجمه به جای الخوارزمی به صورت الگوریتمی تصنیف گردید و الفاظ آلگوریسم و نظایر آنها در زبانهای اروپایی که به معنی فن محاسبه ارقام یا علامات دیگر است مشتق از آن می‌باشد.

ارقام هندی که به غلط ارقام عربی نامیده می‌شود از طریق آثار فیبوناتچی به اروپا وارد گردید. همین ارقام انقلابی در ریاضیات بوجود آورد و هر گونه اعمال محاسباتی را مقدور ساخت. باری کتاب جبر خوارزمی قرنها در اروپا مأخذ و مرجع دانشمندان و محققین بوده و یوهانس هیسپالنسیس و گراردوس کرموننسیس و رابرت چستری در قرن دوازدهم هر یک از آن را به زبان لاتین ترجمه کردند. نفوذ کتاب زیج السند چندان زیاد نبود، اما نخستین اثر از این گونه بود که به صورت ترجمه لاتین به همت آدلاردباثی در قرن دوازدهم به غرب رسید. جداول طلیطلی (تولدویی) یکجا قرار گرفتند و به توسط ژرار کرمونایی در اواخر قرن یازدهم به لاتین ترجمه شدند، از مقبولیت گسترده‌تری در غرب برخوردار شدند و دست کم یکصد سال بسیار متداول بودند. از کارهای دیگر خوارزمی تهیه اطلسی از نقشه آسمان و زمین و همچنین اصلاح نقشه‌های جغرافیایی بطلمیوس بود. جغرافیای وی تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا ناشناخته ماند، دیگر از کتب مهم خوارزمی کتاب مفاتیح العلوم است که کتاب مهم و ارزنده‌ای است. خوارزمی در حدود سال 848 میلادی مطابق با 232 هجری قمری در گذشت.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-16-2010, 07:05 PM
رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ عصر رنسانس (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25B1%25D9%2586%25D8%25B3% 25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25B3) در روز 31 ماه مارس 1596 میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنِ(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود.

دکارت در سال 1606 میلادی، هنگامیکه پسر ده ساله ای بود، وارد مدرسه لافلش(La Fleche) شد. این مدرسه را فرقه ای از مسیحیان به نام ژزوئیتها یا یسوعیان تاسیس کرده بودند و در آن علوم جدید را همراه با تعالیم مسیحیت تدریس می کردند. دکارت طی هشت سال تحصیل در این مدرسه، ادبیات (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25A7%25D8%25AF%25D8%25A8% 25DB%258C%25D8%25A7%25D8%25AA)، منطق (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D9%2585%25D9%2586%25D8%25B7% 25D9%2582)، اخلاق، ریاضیات (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25A7% 25D8%25B6%25DB%258C%25D8%25A7%25D8%25AA) و مابعدالطبیعه (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D9%2585%25D8%25A7%25D8%25A8% 25D8%25B9%25D8%25AF%25D8%25A7%25D9%2584%25D8%25B7% 25D8%25A8%25DB%258C%25D8%25B9%25D9%2587) را فرا گرفت. در سال 1611 میلتدی، دکارت در یک جلسه سخنرانی تحت عنوان اکتشاف چند سیاره سرگردان در اطراف مشتری، از اکتشافات گالیله (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25DA%25AF%25D8%25A7%25D9%2584% 25DB%258C%25D9%2584%25D9%2587) اطلاع حاصل کرد. این سخنرانی در روح او که تاثیر فراوان گذاشت.

پس از اتمام دوره و خروج از لافلش، مدتی به تحصیل علم حقوق (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25AD%25D9%2582%25D9%2588% 25D9%2582) و پزشکی مشغول گردید، اما در نهایت تصمیم گرفت به جهانگردی پرداخته و آن گونه دانشی را که برای زندگی سودمند باشد، فرا بگیرد. به همین منظور، مدتی به خدمت ارتش هلند درآمد؛ چرا که فرماندهی آن را شاهزاده ای به نام موریس بر عهده داشت که در فنون جنگ و نیز فلسفه و علوم، مهارتی به سزا داشت و بسیاری از اشراف فرانسه دوست داشتند تحت فرمان او فنون رزمی را فرا بگیرند.
دکارت در مدتی که در قشون ارتش هلند بود، به علم مورد علاقه خود، یعنی ریاضیات می پرداخت.

در بهار سال 1619 میلادی از هلند به دانمارک و آلمان (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25A2%25D9%2584%25D9%2585% 25D8%25A7%25D9%2586) رفت و به خدمت سرداری به نام ماکسیمیلیان درآمد. اما زمستان فرا رسید و در دهکده نوبرگ(Neuberg) در حوالی رود دانوب، بی دغدغه خاطر و با فراغت تمام، به تحقیق در ریاضیات پرداخت و براهین تازه ای کشف کرد که بسیار مهم و بدیع بود و در پیشرفت ریاضیات، تاثیر به سزایی گذاشت.

پس از مدتی، به فکر یکی ساختن همه علوم افتاد و در شب دهم نوابر 1619 سه رویای امید بخش دید و آن ها را چنین تعبیر کرد که:
روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانش ها را به صورت علم واحدی در آورد.
این رویاها به قدری او را مشعوف ساخت که نذر کرد تا مقبره حضرت مریم را در ایتالیا (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25A7%25DB%258C%25D8%25AA% 25D8%25A7%25D9%2584%25DB%258C%25D8%25A7) زیارت نماید. وی چهار سال بعد به نذر خود وفا کرد.

از 1619 به بعد، چند سالی در اروپا به سیاحت پرداخت و چند سالی هم در پاریس اقامت کرد، اما زندگی در آن جا را که مزاحم فراغت خاطر خود می دید، نپسندید و در سال 1628 میلادی بار دیگر به هلند بازگشت و در آن دیار، تا سال 1649 میلادی، مجرد ، تنها و دور از هر گونه غوغای سیاسی و اجتماعی تمام اوقات خود را صرف پژوهش های علمی و فلسفی نمود.
تحقیقات وی، بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود و کمتر از کتاب استفاده می کرد.

در سپتامبر 1649 به دعوت کریستین، ملکه سوئد برای تعلیم فلسفه خویش به دربار وی در استکهلم (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8%25AA% 25DA%25A9%25D9%2587%25D9%2584%25D9%2585) رفت. اما زمستان سرد این کشور اسکاندیناوی از یک سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب و هوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت.
< سرانجام، رنه دکارت در 11 فوریه سال 1650 در همان جا درگذشت و پس از مدتی، جسدش به فرانسه انتقال یافت.

دکارت از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به حساب می آید. او قانون شکست نور (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25B4%25DA%25A9%25D8%25B3% 25D8%25AA) را در علم فیزیک کشف کرد و هندسه تحلیلی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25AF% 25D8%25B3%25D9%2587%2B%25D8%25AA%25D8%25AD%25D9%25 84%25DB%258C%25D9%2584%25DB%258C) را در ریاضیات و هندسه بنا نهاد.
در تاریخ فلسفه غرب (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1% 25DB%258C%25D8%25AE%2B%25D9%2581%25D9%2584%25D8%25 B3%25D9%2581%25D9%2587%2B%25D8%25BA%25D8%25B1%25D8 %25A8) ، فلسفه جدید با دکارت آغاز می کنند.

برای اطلاعات بیشتر موارد زیر را ببینید:


آراء و افکار فلسفی دکارت (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25A2%25D8%25B1%25D8%25A7% 25D8%25A1%2B%25D9%2588%2B%25D8%25A7%25D9%2581%25DA %25A9%25D8%25A7%25D8%25B1%2B%25D9%2581%25D9%2584%2 5D8%25B3%25D9%2581%25DB%258C%2B%25D8%25AF%25DA%25A 9%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25AA)



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-16-2010, 07:08 PM
تولد رادرفورد

"ارنست رادرفورد" در تاریخ سی‌ام ماه اوت سال 1871در حومه برایت واتر شهر نلسون ، واقع در ساحل شمالی جزیره جنوبی زلاندنو به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از دوازده فرزند "جیمز" و "مارتا رادرفورد" ، نیوزیلندی‌های نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پُر جمعیت دوازده بچه‌ای بود که اعضای آن ، همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می‌کردند. اهل خانه ، همه افرادی جدی کلیسا رو ، خوشحال و بافرهنگ بودند.
علاقمندی رادرفورد به علوم

علاقه‌مندی "رادرفورد" به علوم در مرحله بزودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری به نام خواندنی‌های اولیه در فیزیک تالیف معلمی به نام "بالفور استوارت" بدست آورد. کتاب استوارت ، مشابه کتابهای خود آموز فیزیک امروزی بود که در آنها ، نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه ، شمع ، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می‌شود. رادرفورد جوان ، سخت شیفته آن کتاب شده بود.
تحصیل علم

"رادرفورد" ، نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال 1887 که 16 ساله بود، بدست آورد. بورس تحصیلی دوم ، وی را قادر به ثبت‌نام در کالج کنتر بوری شهر کریست‌چرچ کرد که مؤسسه ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشته‌های تحصیلی اصلی خود را ، فیزیک (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و ریاضیات (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) انتخاب کرد که از بخت مساعد ، در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت.

رادرفورد ، در پایان دوره آموزشی سه ساله خود ، درجه کارشناسی ریاضی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C) و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم درباره فعالیت تشعشعی مواد در سال 1895 ، بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد.

مقررات اعطای جایزه ، حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه می‌داد که رادرفورد ، آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت "جی .جی تامسون" (صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترو مغناطیس) را برگزید.
کشفهای تاثیرگذار در زندگی علمی رادرفورد

در آن سال ،‌ "ویلهلم کنراد رونتگن" فیزیکدان آلمانی ، موفق به کشف اشعه ایکس شد. کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد، کشف "هانری بکرل" فرانسوی در سال 1898 بود.
شناسایی تابشهای رادیواکتیوی

رادرفورد در سال 1895 ، به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا ، تحت مدیریت "جی.جی تامسون" مشغول بکار شود. "تامسون" که استاد فیزیک تجربی بود، رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه بکار گرفت. رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A 7%DA%A9%D8%AA%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%87) ناهمانند شناسایی کرد. او پی برد که بخشی از تابش ، با برگه ای به ضخامت یک‌پانصدم سانتی‌متر قابل ایستادن بود، اما برای متوقف کردن بخش دیگر ، برگه‌های ضخیم‌تری لازم بود. او اولین اشعه ای را که تابشی با بار الکتریکی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A8%D8%A7%D8%B1+%D8%A7%D9%84%DA% A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می‌شد اشعه آلفا (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B0%D8%B1%D9%87+%D8%A2%D9%84%D9% 81%D8%A7) نام داد. اشعه دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می‌کرد، اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B0%D8%B1%D9%87+%D8%A8%D8%AA%D8% A7) نامید.

تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود، در سال 1900 بوسیله "پل اوریچ ویلارد" ، فیزیکدان فرانسوی کشف شد. این پرتو ، نافذترین تابش را داشت. طول موج (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B7%D9%88%D9%84+%D9%85%D9%88%D8% AC) آن بسیار کوتاه و فرکانس (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B 3) آن فوق‌العاده زیاد بود. تابش جدید ، پرتو گاما (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87+%DA%AF%D8% A7%D9%85%D8%A7) نام گرفت.

رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8 C%D9%88%D9%85): فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%87%D9%84%DB%8C%D9%85) و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است. از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88%D9%8 5) ، تنها عنصر (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D9%86%D8%B5%D8%B1) از گروه عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.
شهرت در جهان علم

رادرفورد در سال 1903 ، به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال 1904 ، نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می‌شود، منتشر کرد. شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی ، سبب شد که از طرف دانشگاه ها تصدی کرسی‌های زیادی به وی پیشنهاد شود. او در سال 1907 به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد.

رادرفورد در دانشگاه منچستر ، رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه درباره ساختار اتم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AA%D9%85) شدند. آن دوره پُرثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود. رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر ، نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال 1907 در شیمی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) ، نقطه اوج آن بود. این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود، به او دادند.
بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر

بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر ، کشف ساختار هسته اتم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87) بود. پیش از رادرفورد ، اتم به گفته خود او ، یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود. اما اینک یک منظومه شمسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) بسیار ریز ، متشکل از ذرات بی‌شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.
مرگ رادرفورد

رادرفورد در سال 1937 ، در اثر یک فتق محتقن(گونه‌ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت. او در آن هنگام ، 66 ساله و هنوز سرزنده و قوی بود.
رادرفورد ، پدر انرژی هسته‌ای

سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87) از هر کس دیگری بیشتر است. او آشکارا ، از بزرگترین فیزیکدانان است و تا آن زمان ، آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود. دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند. او را پدر انرژی هسته‌ای نامیده‌اند.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-16-2010, 07:11 PM
مقدمه

شرح حال بزرگ مردی که نگاه تیز بین او فراسوی هر پرده مات و کدری را در می‌یافت و وقتی به دنیا می‌نگریست به قدری آن را خوب می‌شناخت که درک نوع نگاه او به دنیا به بررسی بسیار نیاز دارد. در سال هزار و دویست و هشتاد و شش خورشیدی در شهر تبریز در خانواده‌ای فرهیخته کودکی به دنیا آمد که او را محسن نام نهادند، پدرش همچون اکثر آذریها مردی بود کوشا و با همت که چهارده سال در نجف اشرف تحصیل کرده بود. یک روحانی وارسته و پرهیزگار که چون از نجف به تبریز برگشت اشراف و اعیان شهر برای او هدیه‌های بسیار فرستادند و او که انسانی وارسته بود تمام هدیه‌ها را پس فرستاد حتی هدیه صولت السلطنه را. و با این شیوه به آنان فهماند که وابستگی به یک طبقه و دلسوزی برای طبقه دیگر باهم منافات دارد، این بود که در کنار ستارخان سردار ملی به مبارزه پرداخت و در دور اول و دوم به نمایندگی مردم تبریز به مجلس شورا رفت. او مرد پارسا و سخت کوشی بود که از مال دنیا چیزی نیندوخت و همواره سعی می‌کرد چهار فرزند پسرش را پارسا و سخت کوش و دانش دوست بار آورد و در این امر نیز موفق شد به گونه‌ای که هر چهار فرزندش به نحوی در زمینه کاری خود موفق بودند.
تحصیلات

چهل روز که از حضور محسن در خانواده آنان گذشت خانواده هشترودی به تهران نقل مکان کرد. محسن هشترودی تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس سیروس و اقدسیه گذراند. وی مرد بسیار سخت کوشی بود و از کلاس هفتم بدون معلم به فراگیری زبان فرانسه همت گماشت و در آن خصوص چنان پیشرفت کرد که خیلی زود شروع به خواندن کتابهای فرانسوی نمود. محسن از کلاس هشتم به مدرسه دارالفنون رفت و چون سطح مدرسه دارالفنون از بقیه مدارس بالاتر بود، بطور معمول هر دانش آموز تازه واردی را در کلاسهای مختلف می‌سنجیدند. به همین دلیل معلم هندسه از او خواست قضیه‌ای را ثابت کند آن روز هیچ کس نمی‌دانست که روزی همین دانش آموز یکی از ریاضیدانهای بزرگ دنیا خواهد شد.

محسن در آنروز معلم هندسه را مات و مبهوت نمود و معلم در شگفت شد که او چگونه این قضیه را بدون استفاده از راههای مطرح شده در کتاب ثابت نموده است؟ از او پرسید این راه را از کجا آموخته ای؟ و دور ازذهن نبود که محسن هشترودی با این همه کلنجار رفتن با کتابها این راه را خودش ابداع کرده باشد. دیری نپایید که از پرتو آوازه نام او در مدرسه نام دیگر شاگردان برجسته مدرسه کم رنگ شد و محسن هشترودی کانون توجه معلمان و شاگردان مدرسه شد. پروفسور هشترودی دوران دبیرستان را که به پایان رساند. تحصیل در رشته پزشکی را آغاز نمود، پس از مدتی تحصیل در این رشته آن را رها کرد و به فرانسه رفت تا در رشته مهندسی مکانیک (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87+%D9%85%D9% 87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C+%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%8 6%DB%8C%DA%A9) تحصیل نماید، اما این رشته نیز با ذوق او موافق نبود. این بود که به تهران برگشت و در دارلمعلمین عالی به تحصیل در رشته ریاضی مشغول شد.

ریاضی با روح ذوق پروفسور هشترودی موافق بود و او باعشق تمام به تحصیل پرداخت. پس ازدریافت درجه لیسانس به فرانسه رفت و در دانشکده علوم پاریس مشغول به تحصیل در رشته ریاضی شد و سپس به دانشگاه سوربن رفت و در آن دانشگاه تحصیلات خود را در دوره دکتری ریاضی به پایان رساند. پروفسور هشترودی در سال هزار و سیصد و پانزده خورشیدی در سن بیست و نه سالگی به ایران بازگشت و با سمت دانشیاری در دانشکده علوم و دانشسرای عالی مشغول به تدریس شد و پس از پنج سال به درجه استادی رسید.
دکتر هشترودی و اطرافیان

وی نیز چون همه انسانها از محیط و افراد پیرامون خود تأثیر پذیرفته بود، اما چند فرد به گفته خود او بیش از همه بر وی تأثیر گذاشتند. در درجه اول برادر بزرگترش محمد ضیا هشترودی که دکتر هشترودی بنیان تعلیم خود را از او می‌دانست. محمد ضیا مردی خود ساخته بود تا کلاس یازده در دارالفنون خواند و چون معلومات او بیش از حد کلاس و گاهی بیش از سواد معلمان بود مرتب بر معلمان خرده می‌گرفت. سرانجام او را از مدرسه اخراج کردند، وی در شهرهای مختلف به معلمی پرداخت و تا پایان عمر معلم بود. زبان فرانسه را بسیار خوب فرا گرفته بود به گونه‌ای که فرانسویان تحصیل کرده را شگفت زده می‌کرد. زبان عربی را نیز خوب می‌دانست و مطبوعات عربی و ادبیات آن زمان را مطالعه می‌کرد، ریاضیات را در حد عالی می‌دانست و این همه را خود آموخته بود.

به ادبیات فارسی عشق می‌ورزید و خط خوبی داشت. شبانه روز مطالعه می‌کرد و این عادت تا پایان عمر با او بود. می‌بینیم که خطوط اصلی سیمای فرهنگی دکتر محسن هشترودی نیزهمین موارد بود. از برادر که بگذریم استادانی که بر دکتر هشترودی تأثیر فراوان گذاشته‌اند غلامحسین رهنما عبدالعظیم قریب دکتر سیاسی والی کارتان فرانسوی بنیانگذار ریاضیات جدید را می‌توان نام برد.
خصوصیات فردی و فعالیتهای غیر ریاضی

پروفسور هشترودی نیز همچون پدرش انسانی وارسته بود وارسته و آزاد از بسیاری قید وب ندهای دست و پا گیر ، قید و بندهایی که درصد بسیار زیادی از توان افراد را به خود اختصاص می‌دهد و همین امر یکی از رموز موفقیت او بود. بیشتر پول و وقتش را صرف مطالعه می‌کرد و مطالعه او هیچگاه به یک زمینه خاص محدود نمی‌شد. علاوه بر ریاضی در ادبیات و بسیاری زمینه‌های دیگرنیز مطالعه داشت. هر شبانه روز سه تا چهار ساعت می‌خوابید و بقیه وقتش را صرف مطالعه و کارهای اجتمای و فرهنگی می‌کرد. استاد هشترودی پا به پای تدریس در دانشگاه در سال هزار و سیصد و بیست و یک خورشیدی رئیس فرهنگ تهران ، در سال هزار و سیصد و سی خورشیدی رئیس دانشکده علوم تهران شد.

روش خاص پروفسور هشترودی در هنگام کار بر روی یک موضوع توجه عمیق و تمرکز کامل بر روی آن بود او وقتی به یک موضوع خاص می پرداخت تمام ذهن و حواسش را برروی آن متمرکز می کرد به گونه ای که درهنگام کار وقتی او را صدا می‌زدند متوجه نمی‌شد و بعد از چند بار صدا زدن برای چند لحظه‌ای به طرف صدا خیره می‌شد. درست شبیه فردی که از خوابی عمیق برخاسته باشد. از دیگر ویژگیهای او در هنگام کار دست کشیدن از بقیه کارها و اختصاص دادن تمام توان خود به یک کار واحد بود. نقل است از همسر وی رباب هشترودی که وقتی کاری را شروع می‌کرد تا به نتیجه دلخواه دست نیافته بود از خواب و خوراک خبری نبود و گاهی اوقات حتی چند وعده پشت سر هم غذا نمی‌خورد. از دیگر ویژگیهای برجسته وی نگاه تیز بین او بوده است، نگاه وی چنان تیز و متمرکز بود که همگان را به حیرت وا می‌داشت.

از دیگر صفات و ویژگیهای پروفسور هشترودی حافظه بسیار قوی او بود، حافظه یک دارایی خدادادی است اما استفاده بهینه از آن به خود شخص بر می‌گردد. پروفسور هشترودی هیچگاه از حافظه‌اش برای مسایل پیش پا افتاده استفاده نمی‌کرد، تنها موضوعاتی را به خاطر می‌سپرد که ارزش به خاطر سپاری را داشته باشند. این ویژگی در اکثر دانشمندان وجود دارد، یعنی توجه به آنچه ارزش توجه کردن داشته باشد و بی‌توجهی نسبت به سایر امور ، از این روست که مرم عادی بعضی وقتها دانشمندان را به حواس پرتی متهم می‌کنند.

نظم ویژگی دیگری است که نزد پروفسور جایگاه خاص خودش را داشت به ویژه نظم وی برای حضور در کلاسهای درس. از آنجایی که او به تدریس عشق می‌رزید نظم وی برای حضور در کلاسها چنان بود که هیچگاه دیده نشد که پروفسور دیر به کلاس درس برود و در این امر بی نظمی کند، اما در پایان دادن به کلاس درس قایل به نظم نبود. کلاسهای او گاهی اوقات سه تا چهار ساعت بیش از زمان قانونی طول می‌کشید. وی در ارج گذاشتن به دبیران و آموزگاران نیز چنان بود که این موضوع را می‌توان جزو ویژگیهای او دانست و در همین راستا توجه او به انسان و همه مردم مثال زدنی است او به انسان و استقلال آن مهر می‌ورزید چنان که معتقد بود:

اگر قرار باشد سر رشته دانش و فن در دست زورمندانی باشد که آن را ضد انسانها بکار گیرند چه بهتر که تمدنی در کار نباشد و بر همان حالت انسانهای نخستین زندگی کنیم. یک دانشمند هنگامی می‌تواند بر مراد دل خود زندگی کند که استقلال داشته باشد. نازک دلی ، داشتن احساس پاک و لطیف و حساسیت او نسبت به ظلم و ستم از دیگر ویژگیهای او بودند. پروفسور هشترودی چنانچه نشانی از ستم می‌یافت بی درنگ واکنش نشان می‌داد، حتی اگر در کوچه و خیابان مادری کودکش را تنبیه می‌کرد با بانگ و فریاد آن مادر را از این عمل زشت باز می‌داشت. نقل است روزی در حین تدریس پروفسور هشترودی متوجه کفشهای پاره پاره دانشجویی شد و نتوانست به درس دادن ادامه دهد، کلاس را ترک کرد بعد آن دانشجو را خواست و چون از تهیدستی بی حد او خبر دار شد از حقوق خود برای او مستمری در نظر گرفت.

پروفسور هشترودی مطرح کننده یوفوها (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A8%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A8+%D9% BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87) و کسی که به شوروی سابق کمک کرد زمانی که سفینه یوری گاگارین داشت از مسیر منحرف می‌شد. سفینه با محاسبات پروفسور به مسیر خود باز گشت. این دانشمند بزرگ بیش از صد مدال جهانی دارد. بطور خلاصه می‌توان ویژگیهای پروفسور هشترودی که از عوامل اصلی موفقیت او بودن را چنین فهرست نمود:




وارستگی و ساده زیستی که از پدر خود به ارث برده بود.
سخت کوشی و تلاش مستمر.
توجه به ذوق و استعداد خود در انتخاب رشته تحصیلی.
توجه و تمرکز عمیق بر روی موضوع مورد نظرخود و بی توجهی نسبت به موضوعات باز دارنده.
حافظه قوی و استفاده بهینه از آن.
نظم در کارهایی که می‌پذیرفت.
ارج گذاشتن به انسان در کل و توجه خاص به معلمان و جوانان ، نازک دلی و احساسی پاک و لطیف داشتن.

پیشرفت علمی از دیدگاه پروفسور هشترودی

پروفسور هشترودی همواره بر این اعتقاد بود که با شکوفا کردن استعدادها و جهت دهی صحیح به آنها می‌توان از لحاظ علمی جایگاه شایسته‌ای در دنیا بدست آورد. او همواره در تلاش بود تا مسئولین را متقاعد کند که پژوهشگاه بزرگی در ایران تأسیس کنند تا تمامی استعدادها در آن گرد آیند و در جهت شکوفا نمودن جامعه تلاش نمایند. امکانات پژوهشی در آن جمع آید، جوانان علاقه‌مند و مستعد در شهرها و روستاها بی هیچ تبعیضی شناسایی شوند و این امکانات را در اختیار آنان بگذارند تا استعدادها به موقع شکوفا شود و پژمرده نگردد. بر سر هر کوچه باید کتابخانه‌ای باشد و فراخور محل کتابهای مقدماتی همه علوم و هنرها را در آن گرد آورند. جوانان را باید به کتابخانه و مراکز فرهنگی کشاند، تنها از این راه است که دانشمندان و هنرمندان بسیاری از جامعه سر بر می‌آورند و ایران جایگاه شایسته و دیرین خود را در دنیای علم بدست خواهد آورد.

علاوه بر آنچه بیان شد مشخص است که همواره در کنار یک مرد یا زن موفق انسان دیگری نیز وجود دارد که با ایجاد یک فضای مساعد زمینه را برای پیشرفت دیگری آماده می‌کند. این مسئله به نوع نگاه فرد دوم به جامعه و مردم بر می‌گردد، چه بسا استعدادها و نیروهایی که بخاطر خود خواهی‌ها ممکن است به هدر رود و هیچگاه درخدمت جامعه قرار نگیرد، زیرا توجه به کل جامعه و بکار گیری تمام توان خود برای آیندگان نیازمند از خود گذشتگی و ایثار است. رباب هشترودی همسر پروفسور هشترودی نیز از این امر بر کنار نیست، چون پروفسور هشترودی را با لذت تحمل نمود، نقل است هشترودی در هنگام ازدواج هیچ ثروتی جز کتاب نداشت و زندگی ساده او همینطور ادامه یافت.

پس از مدتی حدود شش هزار تومان پول بدست آورد و آن مبلغ را به همسرش داد و به او گفت چون زمان عروسی هیج برایت نخریدم اکنون که گشایشی دست داده برو و انگشتری یا چیز دیگر برای خود تهیه کن. اما همسر فداکار او پول را نگه داشت و با فروختن فرش و یکسری اسباب دیگر خانه‌ای با آن پول خریداری نمود. خانم رباب هشترودی در مورد لذت زندگی با چنین مرد سخت کوشی می‌گوید زن و مرد اگر سلیقه‌شان در یک راستا باشد، برای هم نشینی و هم صحبتی باهم چه رنجها که بر خود هموار خواهند کرد. ادب و دانشی که هشترودی کسب می‌کرد نه تنها جان خود را تازه می‌کرد بلکه به اطرافیان خود نیز گرمی می‌بخشید و پرتو آن دم به دم بر تن آدمی احساس می‌شد. معلومات او در گفتار و کردار او بازتاب داشت، چون لب به سخن می‌گشود چنان لطافت و ظرافتی از آن می‌تراوید که آدمی را بسوی خود می‌کشاند.
مقالات و تألیفات پروفسور

حاصل زندگی پر بار پروفسور هشترودی را نمی‌توان به سادگی با معیارهای کمی قیاس کرد، وی طی سالهای استادی خود شاگردان برجسته‌ای تربیت نمود که هر کدام راه او را پیش گرفتند و مایه سر بلندی ملت ایران شدند. آیا تعلیم انسان آن هم انسانهای برجسته و بزرگی که پرتو وجود هر کدام از آنها به تنهایی روشنی بخش قسمت وسیعی ازجامعه است را می توان به آسانی سنجید و با معیارهای موجود ارزیابی کرد؟ حاصل شصت و نه سال زندگی پر ثمر علاوه بر کارهای فرهنگی ، علمی و مدیریتهای فرهنگی مقاله‌ها و کتابهای بسیاری است که مشهورترین آنها به قرار زیر می‌باشد:




نظریه اعداد
دانش و هنر
تمرینهای ریاضیات مقدماتی
سایه‌ها
سیر اندیشه بشر
LES CONNEXION SNORMAL AFFINES ET WEYLIENNES
SUR LESS ESPACES DE RIMANN DE WEYL ET DE SCHOUTEN

وداع با دنیا

سر انجام پروفسور هشترودی در روز سیزدهم شهریور سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج خورشیدی چشمان تیز بین و کنجکاو خود را بر این جهان پر فسون بست و این چنین خلأی دردناک و سنگین در میان جامعه علمی ایجاد شد. او در حالی این جهان را بدرود گفت که همچنان به کار با جوانان عشق می‌ورزید و آرزو می‌کرد ای کاش سنت جاری اجازه می‌داد تا جسدش در دانشگاه دفن شود تا باز خاک نشین قدم جوانان باشد.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-16-2010, 07:31 PM
(http://cimorgh.blogfa.com/post-3.aspx)
http://pnu-club.com/imported/2010/04/1284.jpg (http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.aftab.ir/lifestyle/images/7856826fc30e09f79fb407f89e17f7b9.jpg&imgrefurl=http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php%3Fid%3D2966&h=424&w=300&sz=17&hl=fa&start=13&um=1&tbnid=StsSoZrrgFBDwM:&tbnh=126&tbnw=89&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2585%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%2 58A%2B%25D9%2583%25D9%2588%25D8%25B1%25D9%258A%26u m%3D1%26hl%3Dfa%26rlz%3D1T4GGLJ_en___IR202%26sa%3D N)
ما ری کوری
ماریا اسکودووسکا در 7 نوامبر 1867 در ورشو لهستان چشم به جهان گشود . وی در سال 1883 با کسب مدال طلا دیپلم دبیرستان را دریافت کرد. پس از 2 سال به دریافت لیسانس فیزیک و سال بعد، لیسانس ریاضیات نائل آمد. در بهار سال 1984 با پی یر کوری آشنا شد و سال بعد با او ازدواج کرد و رسما نام خانم ماری کوری را به خود گرفت. در سال 1986 با درجه ي ممتاز پرفسوری فیزیک را گذراند. از دسامبر 1897 پژوهش بر روی اشعه حاصل از اورانیوم را آغاز کرد. در سال 1896، هانری بکرل موفق به کشف این اشعه ها شده بود. در سال 1898، همسرش پی یر کوری با تغییر شغل، به پژوهش های او می پیوندد. در 18 ژوئیه 1897، ماری کوری پولونیوم را کشف می کند و در 26 دسامبر 1898 با همکاری گوستاو بمون موفق به اعلام کشف رادیوم می گردد. در سال 1900، ماری کوری به استادی دانشسرای عالی دختران منصوب شد. او در ژوئن 1903 با موفقیت از تز دکترایش در مورد مواد رادیو اکتیو دفاع کرد. در 10 دسامبر 1902، ماری و پی یر کوری و هانری بکرل به دریافت جایزه ي نوبل فیزیک نائل شدند. ماری کوری نخستین زنی است که جايزه ي نوبل دریافت کرده است.در سال 1906، پی یر کوری در اثر تصادف با کالسکه ای در پاریس فوت کرد. در پائیز همان سال کرسی استادی وی را در سوربن به همسرش واگذار کردند. ماری کوری اولین استاد زن در دانشگاه سوربن است.در دهم دسامبر 1912، ماری کوری به خاطر خدمات فراوانش به پیشرفت شیمی در مجرای کشف عناصر جدید، به دریافت دومین جایزه ي نوبل نائل شد. او نخستین دانشمندی بود که 2 جایزه ي نوبل دریافت نمود. در سال 1909 به همت دکتر امیل رو (دستیار پیشین پاستور) و رئیس وقت انستیتو پاستور ، یکی از بزرگترین مراکز جهانی برای درمان سرطان را بنیاد نهادند.
ماری کوری در اثر سال ها تماس با مواد رادیو اکتیو به بیماری سرطان خون مبتلا شد. او در 4 ژوئیه 1934 درگذشت. در بیستم آوریل 1995، با تصمیم فرانسوا میتران، رئیس جمهوری وقت فرانسه، خاکستر ماری کوری و همسرش پی یر کوری به پانتئون منتقل شد.




http://pnu-club.com/imported/2010/04/71.gif (http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.users.bigpond.com/Sinclair/fission/meitner.gif&imgrefurl=http://earanian.blogfa.com/post-349.aspx&h=213&w=180&sz=38&hl=fa&start=1&um=1&tbnid=d6qhYtuZ71TjBM:&tbnh=106&tbnw=90&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2584%25D9%258A%25D8%25B2%25D9%2 587%2B%25D9%2585%25D9%258A%25D8%25AA%25D9%2586%25D 8%25B1%26um%3D1%26hl%3Dfa%26rlz%3D1T4GGLJ_en___IR2 02%26sa%3DN)

لیزه میتنر
لیزه در سال ۱۸۷۸ در یک خانواده ی هشت نفری به دنیا آمد. وی که سومین فرزند خانواده بود در سال ۱۹۰۱ وارد دانشگاه وین شد و تحت نظارت بولتزمن که یکی از فیزیکدانان بنام دنیا بود فیزیک را آموخت.لیزه توانست در سال ۱۹۰۷ به درجه ی دکترا نائل گردد و سپس راهی برلین گردید تا در دانشگاهی که ماکس پلانگ ریاست آن را برعهده داشت به مطالعه و تحقیق بپردازد. در سال ۱۹۳۸ به یک انستیتو در استکهلم رفت. لیزه مینتر به همراه همکارش اتوفریش در سال ۱۹۳۹ نظرات خود را در مورد شکافت هسته ای ارائه دادند. به همین دلیل پس از جنگ جهانی دوم به میتنر لقب مادر بمب اتمی داده شد ولی چون ساخت بمب اتمی مغایر با اهداف لیزه بود بهتر است به او لقب مادر انرژی اتمی داده شود.






ژاکلین بل برنل

ژاکلین بل برنل در سال ۱۹۴۳ به دنیا آمد . او کاشف نخستین ستاره ی تپنده به شمار می آید.




ماریا گوپر مایر



ماریا گوپر مایر در سال ۱۹۶۳ در زمینه ی فیزیک اتمی برنده ی جایزه ی نوبل گردید.








آ نا ماریا ستو


آنا ماریا ستو (Ana Maria Cetto )پنجاه و نه ساله ی مکزیکی تبار که اکنون معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی است سال گذشته به خاطر ۳۵ سال تلاش و تحقیقات در علم کوانتوم مدال افتخار مکزیکوسیتی را از آن خود کرد. دکتر ستو در تهیه ی ۷۰ مقاله ی علمی همکاری داسته و سال ها ریئس دانشکده ی علوم دانشگاه UNAM در مكزيكوسيتي بوده است. او علاوه بر اين كه در ميان دانشمندان فيزيك نظري شناخته شده است، فعال جنبش دانشمندان براي جلوگيري از گسترش سلاح هاي كشتار جمعي است و در سال 1995 به خاطر 40 سال تلاش در اين زمينه جايزه صلح نوبل را دريافت كرد. فعاليت هاي انسان دوستانه آنا ماريا ستو به همين موضوع محدود نمي شود. براي او بهبود وضعيت دانشمندان در مكزيك و بقيه ي كشورهاي منطقه بسيار مهم است . از فعاليت هاي جالب توجه دكتر ستو در مكزيك، راه اندازي موزه ي نور در اين كشور است. موزه اي كه در يك كليساي قرن هفدهمي واقع شده است و سعي دارد مردم عادي را با پديده ی نور آشنا كند. آنا ماريا ستو در سال 2003 توانست با يك جهش كوانتومي در مديريت، به سمت معاون مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي منصوب شود. او هم زمان مدير بخشي است كه به استفاده هاي بهينه
از انرژي اتمي مانند درمان بيماري سرطان و بهبود وضعيت كشاورزي مي پردازد.او اعتقاد دارد دسترسي به آب گوارا يكي از حقوق انسان است و تلاش مي كند به كمك آژانس بين المللي انرژي اتمي به گسترش استفاده هاي مثبت از انرژي اتمي كمك كند.





http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://images.google.com/imgres?imgurl=http://goonagoon.nasseh.ir/images/successful_iranians/10.jpg&imgrefurl=http://honeynaz.blogfa.com/8512.aspx&h=300&w=259&sz=19&hl=fa&start=9&um=1&tbnid=Ne9i38a408xDRM:&tbnh=116&tbnw=100&prev=/images%3Fq%3D%25D8%25A2%25D8%25B2%25D8%25A7%25D8%2 5AF%25D9%2587%2B%25D8%25AA%25D8%25A8%25D8%25A7%25D 8%25B2%25D8%25A7%25D8%25AF%25D9%2587%26um%3D1%26hl %3Dfa%26rlz%3D1T4GGLJ_en___IR202%26sa%3DN)

آزاده تبازاده
دكتر آزاده تبازاده دانشمند ایستگاه فضایی ناسا تحقیقات مهمی در زمینه ی ارتباط ابرها و آلاینده ها در جو زمین داشته است. به همین علت ضمیمه ی علم و تکنولوژی مجله ی تایم در سال ۱۳۸۳ شمسی تصویر او را روی جلد خود به چاپ رساند و مقاله ای در تجلیل از فعالیت علمی این دانشمند ۳۹ ساله ی ایرانی منتشر کرد.


http://pnu-club.com/imported/2010/04/1285.jpg (http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.ece.northwestern.edu/faculty/images/razeghi.jpg&imgrefurl=http://iranianbiotec.blogspot.com/&h=1033&w=744&sz=61&hl=fa&start=2&um=1&tbnid=BlxJLH_YRUF06M:&tbnh=150&tbnw=108&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2585%25D9%2586%25D9%258A%25DA%2 598%25D9%2587%2B%25D8%25B1%25D8%25A7%25D8%25B2%25D 9%2582%25D9%258A%26um%3D1%26hl%3Dfa%26rlz%3D1T4GGL J_en___IR202%26sa%3DN)

منيژه رازقي


دكتر منیژه رازقی، محقق و سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه «نورت وسترن» موفق به ساخت قوی ترین لیزر نیمه رسانا در جهان موسوم به لیزر كوانتوم آبشاری(Quantum Cascade Laser) شده است كه به لحاظ قدرت و كارایی ، ركورد لیزرهای قبلی را شكسته است.
این استاد و محقق ایرانی كه سرپرستی تیم تحقیقاتی در این پروژه را در مركز ابزار كوانتومی (CQD)در دانشگاه «نورت وسترن» آمریكا بر عهده داشته است ، هم چنین توانسته كارایی و نفوذ دو شاخه ي توكار لیزر یعنی توانایی تغییر انرژی الكتریكی به نور را در این لیزر افزایش دهد.
دكتر رازقی در این زمینه گفت: این لیزرهای منفرد كه ۳۰۰ تای آن ها به راحتی روی یك سكه كوچك جای می‌گیرند، در طول موج های ۵/۴ میكرون منتشر می‌شوند و می‌توانند بیش از ۷۰۰ میلی وات انرژی خروجی پیوسته در دمای معمولی اتاق و بیش از یك وات انرژی خروجی در دماهای پایین‌تر تولید كنند.
به گفته وی، لیزرهای مزبور هم چنین در تبدیل الكتریسته به نور، بی نهایت كارآمد و مؤثر هستند.
پروفسور منیژه رازقی، تحصیلات خود را در رشته ي فیزیك تا اخذ مدرك دكتری در دانشگاه پاریس (۱۹۸۰) سپری كرده است. وي بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ دانشمند محقق ارشد در پروژه ي تامسون CSF در ارسی فرانسه فعالیت داشته و در سال ۱۹۹۱ ریاست آزمایشگاه مواد اكتشافی را عهده‌دار شده است.
دكتر رازقی كه یكی از دانشمندان برجسته در رشته ي علوم و فن‌آوری نیمه رساناها است، از پیشگامان توسعه و اجرای تكنیكهای مدرن و مهم هم سو محوری از قبیل MOMBE, GASMBE, MBE, VPE,MOCVD برای رشد درجه ي كامل تركیبی نیمه رساناهای تركیبی III-V ، هتروساختارها و دیوارهای كوانتومی است.
وی كتابی با عنوان چالش MOCVD نوشته است كه این كتاب یك اثر پیشگام در زمینه ي سیستم بر اساس InP-GaInA SP و سیستم GaAs-GaInA SP است.
دكتر رازقی در سال ۱۹۸۷ جایزه ي علوم فن‌آوری اروپا IBM را كسب كرده است.
در سال ۱۹۹۵ موفق به اخذ جایزه از انجمن مهندسان زن شد و در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین مقاله را از سمپوزیوم اتوالكترونیك وست فوتونیك ۹۸ دریافت كرد.
وی نویسنده ي ۵ كتاب و ۱۵ فصل كتاب است.
این پژوهشگر ایرانی هم چنین نویسنده یا دستیار نویسنده بیش از یك‌هزار مقاله بوده و برای شركت در بیش از ۳۰۰ سخنرانی دعوت شده است.
منیژه رازقی كه ۵۰ اختراع را نیز به ثبت رسانده است،از پاییز سال ۱۹۹۱ به هیأت اساتید دانشگاه نورت وسترن ملحق شده است.
وی هم چنین به عنوان رییس مركز جدید ابزار كوانتوم در این دانشگاه فعالیت دارد.
رازقی تاكنون ریاست چندین كنفرانس بین‌المللی را نیز در زمینه ي مفاهیم فیزیك ماده برای كاربردهای ابزار نوری الكترونیكی برعهده داشته است.




منبع : سیمرغ - دانشمندان فیزیک زن (http://cimorgh.blogfa.com/post-3.aspx)