PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی ساعت پخش فیلم های نوزوزی شبکه ها



مژگان
03-27-2010, 08:26 PM
فيلم‌هاي نوروزي شبكه يك سيما (http://pnu-club.com/post-5884.aspx)



اين فيلم‌ها هرروز ساعت 16 پخش مي‌شوند

جام جم آنلاين: ناتمام (Ghost town) - بيست و ششم اسفند‌: دكتر پيسنكوس دندانپزشك منزوي و غيرمعاشرتي است كه طي يك عمل جراحي ساده به مدت 7 دقيقه مي‌ميرد و پس از مدتي دوباره به زندگي برمي‌گردد. به اين واسطه او توانايي ديدن ارواح را مي‌يابد.

http://pnu-club.com/imported/2010/03/1201.jpg

پس از مرخص شدن از بيمارستان، ارواح سرگردان شهر به سراغش آمده و از او مي‌خواهند تا كارهاي ناتمامشان را انجام دهد، اما دكتر پيسنكوس كه مردي خودخواه است، پيشنهاد آنها را رد مي‌كند. او كه از مزاحمت كلافه شده به دنبال راه گريزي مي‌گردد. روحي به نام فرانك سراغ دكتر مي‌آيد و از او مي‌خواهد تا همسرش را از ازدواج با مرد كلاهبرداري به نام ريچارد نجات دهد و در عوض او نيز شر ارواح را از سر دكتر باز كند. دكتر اين معامله را قبول مي‌كند و... .

لذت حقيقت - 27 اسفند
داستان اين تله‌فيلم از آنجا شروع مي‌شود كه يك پرستار مهربان و شريف مي‌خواهد خوب باشد، رضاي خداوند را به منفعت‌طلبي ترجيح بدهد، از حيثيت شغلي‌اش دفاع كند و قصد دارد برخلاف كساني كه مي‌خواهند مجبورش كنند تا حقيقت را افشا نكند همه را از دانستن رازي سر به مهر آگاه سازد، اما آدم‌هاي دل سياه اين روزگار كه هر روز هم به تعدادشان اضافه مي‌شود، اجازه اين كار را به او نمي‌دهند.
اين فيلم را فريدون فرهودي كارگرداني كرده و الهام حميدي در آن بازي مي‌كند.

تك تيرانداز - 28 اسفند‌
سرجوخه لين جينگ كه افسر ارشد و تك‌تيرانداز در نيروي پليس است و به علت سرپيچي از مافوقش فرمانده كومينگ كه متهم به قتل غيرعمد شده و به مدت 4 سال در زندان به سر برده است، از زندان آزاد مي‌شود. او كه به علت شهادت كومينگ و گفتن حقيقت توسط او در دادگاه از او كينه به دل دارد، تصميم مي‌گيرد با رئيس تبهكاران، يه‌تائو همكاري كند و جان او را در زمان عملياتش براي دزدي نجات دهد.
لين جينگ دچار اختلال رواني روحي شده است و نمي‌تواند مرگ همسرش را باور كند، او همچنين داراي عذاب وجدان به علت كشتن فرد بي‌گناهي است كه 4 سال پيش در عمليات، هنگام نشانه‌گيري يه‌تائو، تبهكار معروف كشته است. از اين رو تصميم مي‌گيرد برخلاف قولي كه به يه‌تائو براي همكاري داده است، او را بكشد...

در انتهاي كوچه زمستان - 29 اسفند
پروانه، گوينده راديو و فرهاد، كارشناس ميراث فرهنگي است. اين دو به علت سوءتفاهم در شرف جدايي هستند. شب سال تحويل زمان متوقف مي‌شود، پروانه و فرهاد پشت ديوار سال نو در انتهاي زمستان مي‌مانند، در اين تكرارها اتفاقاتي مي‌افتد كه... در اين فيلم كه رضا بهشتي آن را كارگرداني كرده است آزاده صمدي، هومن سيدي و سيدمهرداد ضيايي ايفاي نقش مي‌كنند.

دشمنان ملت (Public Enemies) - اول فروردين

‌اوايل دهه 1930 كه آمريكا با ركود شديد اقتصادي دست به گريبان است، گروهي گانگستر به سركردگي شخصي به نام جان دلينجر (جاني دپ)‌‌دست به سرقت بانك‌ها مي‌زنند و هر بار به شكل شگفت‌انگيزي از چنگال قانون و عدالت مي‌گريزند.
پليس كه نتيجه تلاش‌هايش را بيهوده مي‌بيند، اين بار با تشكيل يك گروه ضربت به سرپرستي شخصي به نام هوور، قصد به دام انداختن جان را مي‌كند. گرچه جان چندين بار با زرنگي و فريبكاري از چنگال قانون فرار كرده، اما سرانجام وقتي پليس نامزدش را دستگير مي‌كند، طي عملياتي گسترده به ضرب گلوله پليس كشته مي‌شود.

سرباز فراري - 2 فروردين‌
اين فيلم مضموني اجتماعي دارد و داستان آن درباره جواد است كه مدت‌هاست از خدمت سربازي فرار كرده و برايش ماجراهايي پيش مي‌آيد. در اين فيلم رضا داوودنژاد، افشين سنگ‌چاپ، مهرداد رجبي و هوشنگ حريرچيان به كارگرداني آرش قادري ايفاي نقش مي كنند.

سرگذشت عجيب بنجامين باتن - 3 فروردين
ديزي، پيرزني است كه در بستر مرگ، داستان زندگي‌اش را براي دخترش كارولاين بازگو مي‌كند. سال 1918، پسري به نام بنجامين با ظاهري همچون پيرمردان به دنيا مي‌آيد و مادرش همان شب فوت مي‌كند. پدر بنجامين او را پشت در يك آسايشگاه سالمندان رها مي‌كند. مستخدمي سياهپوست به نام كوئيني عهده‌دار سرپرستي بنجامين مي‌شود و او را بزرگ مي‌كند. نكته عجيبي كه درباره بنجامين وجود دارد، رشد برعكس او در طول زمان است به گونه‌اي كه با گذشت زمان، جوان‌تر مي‌شود.
بنجامين با دختربچه‌اي به نام ديزي آشنا شده و دلباخته او مي‌شود. سال‌ها بعد وقتي بنجامين تجربيات زيادي در دريانوردي به دست مي‌آورد و ظاهرش نيز به يك جوان نزديك مي‌شود، دوباره به شهرش بازمي‌گردد و با ديزي ازدواج مي‌كند و ... .

جشن ايراني - 4 فروردين
داستان اين فيلم تلويزيوني درباره سرايدار مدرسه‌اي است كه تصميم مي‌گيرد، در فاصله تعطيلي مدرسه در ايام نوروز، جشن عروسي پسرش را در حياط مدرسه برگزار كند، به همين منظور كلاس‌هاي مدرسه را براي مهمانانش آماده مي‌كند. اين اتفاق در حالي رخ مي‌دهد كه او خبر ندارد، آموزش و پرورش اين مدرسه را در اختيار مهمانان نوروزي قرار داده است. در اين فيلم به كارگرداني عباس رافعي بازيگراني چون اسماعيل محرابي، رامين راستاد، شهين تسليمي، مهران نائل و... حضور دارند.

12 راند - 5 فروردين‌
يك افسر پليس به نام دني فيشر طي عملياتي، موجب كشته شدن زني مي‌شود كه نامزد يك تبهكار خطرناك به نام مايلز بوده است. مايلز توسط دني دستگير و روانه زندان مي‌شود. يك سال بعد مايلز از زندان گريخته و در پي انتقام از دني برمي‌آيد. او خانه و ماشين دني را منفجر مي‌كند و همسر دني، مالي را به گروگان مي‌گيرد. دني و پليس مي‌كوشند مايلز را متوقف و گروگانش را آزاد كنند. دني سرانجام در حالي مالي را از چنگ مايلز نجات مي‌دهد كه مايلز قصد دارد همراه با يك هلي‌كوپتر از محل فرار كند. مالي با كمك دني از هلي‌كوپتر فرار مي‌كنند و مايلز همراه با هلي‌كوپتري كه خودش آن را بمبگذاري كرده، سقوط مي‌كند.

تنهايي رود - 6 فروردين
«تنهايي رود» درباره برخي بازماندگان جنگ تحميلي و مربوط به سال‌هاي 1369 و 1370 است كه قسمت عمده‌اي از فيلم در كشتي به گل نشسته‌اي در اروندرود و در منطقه مرزي مي‌گذرد. علي رزازي اين فيلم را كارگرداني كرده است.

آتش - 7 فروردين‌
فيل و ايو زوج جوان و هنرمندي هستند كه براي دريافت وام مسكن به بانك مراجعه مي‌كنند. همزمان سرقتي از بانك صورت مي‌گيرد و سارقان ايو را به گروگان مي‌گيرند. فيل براي نجات جان همسرش مجبور به همكاري با آنها مي‌شود. از طرفي يكي از سارقان قبل از اين حوادث تلفن همراه خود را با فيل عوض مي‌كند. درگوشي او صدايي ضبط شده كه دستور انجام يك بمبگذاري را صادر كرده است. فيل همراه يك گزارشگر تلويزيوني به نام نيكول با رديابي اين صدا پي مي‌برند كه صدا مربوط به كانديداي نمايندگي شهردار است. آنها به اين ترتيب اين كانديدا را رسوا كرده و ايو را از چنگ سارقان نجات مي‌دهند و از انفجار بمب در ايستگاه متروي شهر جلوگيري مي‌كنند.

شمشيرهاي پرنده - 8 فروردين
2 سياره آلانيس و نب درگير جنگي چندين ساله با سلاح‌هاي مدرن هستند. فرمانده جو كه افسر ارتش آلانيس است، نامه‌اي از پايگاه نظامي ارتش نب دريافت مي‌كند كه در آن فرمانده كوپر از ارتش نب خواستار مذاكره صلح با او شده است.
او همراه سربازي عازم پايگاه نظامي نب مي‌شود. در راه آنها با نوعي ماشين به نام شمشيرهاي پرنده روبه‌رو مي‌شوند كه به شكل موش ساخته شده و ارتش آلانيس آن را در جنگ براي دفاع از خود ساخته بود، اما اين ماشين تغيير شكل داده است. آنها در پايگاه نظامي نب با چند سرباز به فرماندهي به نام جسيكا روبه رو مي‌شوند. جسيكا در گذشته همسر فرمانده جو بوده است و براي يافتن فرمانده كوپر عازم ديگر پايگاه‌ها مي‌شود و... .

صداي پاي ترديد - 9 فروردين
داستان اين فيلم از يك شب بهاري آغاز مي‌شود، مردي بر اثر ضربه قفل فرمان خودرو در خيابان به قتل مي‌رسد و داستاني پيرامون اين قتل شكل مي‌گيرد كه همسر مقتول به عنوان متهم اصلي و قاضي دادگاه به عنوان گره‌گشاي داستان بيشترين نقش را در اين ميان دارند.
بازيگران: سعيد نيكپور، رزيتا غفاري، نگين صدق‌گويا، مهدي صبايي و ...

نقاب - 10 فروردين‌
در دوران يوآن، سربازان، دختري بي‌سرپرست به نام ژائو را كه از سوي بيابانگردان اسير شده، نجات مي‌دهند. ژن وانگ سرداري است كه ژائو را نجات داده و به روستاي خود مي‌برد.
همسر ژن وانگ از ژائو پرستاري و به او محبت زيادي مي‌كند و ژائو ميان مردم روستا جايگاه خود را پيدا مي‌كند. 3 ماه بعد خبر قتل‌هايي مي‌رسد كه قاتل، قلب اجساد را از قفسه سينه‌شان بيرون مي‌كشد. پي‌رونگ (همسر ژن‌وانگ) به ژائو شك مي‌كند و براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر درباره ژائو به ين‌پنگ (از دوستان همسرش) و دوست او ژيا پول مي‌دهد تا در اين باره براي او تحقيق كنند.
در اين فاصله ژائو كه يك موجود اهريمني است و با خوردن قلب انسان‌ها قادر است جواني‌اش را حفظ كند، مي‌كوشد خود را به ژن وانگ نزديك كند تا ژن وانگ او را به همسري خود بپذيرد. ژن وانگ گمان مي‌كند تصورات همسرش درباره اين كه ژائو اهريمن است ناشي از حسادتي است كه به او مي‌ورزد. سرانجام پي‌رونگ به اين امر كه ژائو يك اهريمن است پي مي‌برد.
ژائو، پي‌رونگ را به اهريمن تبديل مي‌كند تا ژن وانگ او را به همسري خود درآورد، ولي ژن وانگ وفادارانه در برابر او مي‌ايستد و حاضر نيست پس از همسرش با شخص ديگري ازدواج كند. سرانجام ژائو تسليم شده و طلسمش باطل مي‌شود. ژن وانگ و پي‌رونگ دوباره به هم مي‌پيوندند و همه چيز در روستا به حالت آرام و سابق خود درمي‌آيد.

دنده معكوس - 11 فروردين
«قشنگ» كه برادرش به دليل بدهي 2 روز مانده به عيد دستگير مي‌شود براي خلاصي برادرش تصميم به فروش اتومبيل كهنه‌اش مي‌گيرد، اما رحمان كه جوان كارگري است مدعي مي‌شود كه اين خودرو متعلق به پدر نامزدش است كه مدتي پيش به سرقت رفته است قشنگ براي اثبات حرف خود به همراه رحمان سراغ فروشنده مي‌روند و ماجراهاي جالبي بين شان اتفاق مي‌افتد.
بازيگران مهران رجبي، احمد پورمخبر، بيتا بادران، هومن برق‌نورد و امير دلاوري.

وضعيت بازي - 12 فروردين
در پي كشته شدن يكي از نمايندگان آمريكا در ايستگاه مترو همه روزنامه‌ها اين خبر را به عنوان خودكشي منتشر مي‌كنند ولي ... .

آواي وحش - 13 فروردين
مرد جواني كه به منظور يافتن طلا وارد يك شهر شمالي شده متوجه سگي مي‌شود كه از نژاد گرگ‌هاست و با سگ‌هاي وحشي مسابقه مي‌دهد. پس از پايان يك مسابقه صاحب آن سگ،‌آن را به مرد جوان مي‌فروشد، اكنون مرد جوان با سگش كه «باك» نام دارد راهي كوه‌هاي سربه فلك كشيده براي يافتن طلا مي‌شوند. مرد جوان عاقبت مقداري طلا كشف مي‌كند و ...

مژگان
03-27-2010, 08:27 PM
اين فيلم‌ها هرشب ساعت 23 پخش مي‌شوند

جام جم آنلاين: مسافران - 26 اسفند: يك هواپيما سقوط مي كند و تعداد كمي از مسافران آن زنده مي‌مانند.

http://pnu-club.com/imported/2010/03/1202.jpg

دلتنگي - 27 اسفند
داستان فيلم در مورد مردي به نام ليو است كه در كار ساختن بازي‌هاي كامپيوتري مي‌باشد و براي بستن قرارداد جديدي مجبور به ترك همسر و تنها فرزندش جكي شده و همراه دوستش وارد شهر بانكوك مي‌شود.
از طرفي جكي، دختر كوچك آنها با پرستار خود گلوريا رابطه بسيار نزديكي برقرار كرده و به علت مشغله مادر بيشتر وقت خود را با او مي‌گذراند.
گلوريا نيز براي تأمين مخارج خود و دو فرزند پسرش، سالوادور و مانوئل، فيليپين را ترك كرده و در خانه ليو زندگي مي‌كند و درآمدش را براي فرزندانش مي‌فرستد. در اين بين سالوادور كه از ابراز دلتنگي مانوئل براي مادر درمانده شده تصميم مي‌گيرد تا به دور از چشم مادربزرگ براي خود كاري دست و پا كند و بتواند از اين طريق بازگشت مادر را جلو بيندازد، اما....

ربوده شده - 28 اسفند
برايان ميلز، ايرلندي بازنشسته‌اي است كه به دليل دارا بودن برخي قابليت‌هاي رزمي و دفاع شخصي، هر از چند گاهي به عنوان محافظ اشخاص سرشناس فعاليت مي‌كند. برايان در حالي كه يك دختر به نام «كيم» دارد از همسرش جدا شده و اكنون به تنهايي زندگي مي‌كند. همسر او «لينور» نيز با مردي به نام «استوارت» ازدواج كرده است. روزي كيم و مادرش به ديدار برايان مي‌روند.
ماجرا از اين قرار است كه كيم به علت نرسيدن به سن قانوني 18 سال، براي خروج از كشور و سفر به فرانسه نياز به رضايت‌نامه پدر دارد. برايان ابتدا مخالفت مي‌كند، اما به دليل اصرار كيم و لينور با اكراه مي‌پذيرد.
كيم و دوستش آماندا راهي فرانسه مي‌شوند و با رسيدن به پاريس به خانه يكي از اقوام آماندا مي‌روند. در حالي كه كيم مشغول گفتگوي تلفني با پدرش است متوجه مي‌شود چند مرد وارد خانه شده آماندا را مي‌ربايند. سپس به سراغ او نيز آمده او را هم مي‌برند. كيم تا قبل از ربوده شدن، مشخصاتي از دزدان را از طريق تلفن به پدرش مي‌دهد... .

بخوان و بسوزان (Burn After Reading)‌ - اول فروردين
آزبورن كاكس يك مامور سازمان سيا است كه اخراج مي‌شود. او از اين امر ناراحت است و تصميم مي‌گيرد براي مقابله با آنها خاطرات خود را بنويسد تا زيرآب سازمان سيا را بزند.
او در همين زمان با همسرش كاتيا نيز مشكل دارد. وكيل كاتيا به او مي‌گويد كه قبل از دادخواست طلاق همه اطلاعات مالي آزبورن را براي او بياورد تا وكيل بتواند حقوق كاتيا را استيفا كند. كاتيا نيز از همه اطلاعات سري آزبورن نسخه‌اي تهيه مي‌كند و به منشي وكيلش مي‌دهد.
ليندا ليتزكي و تد ليتزكي زن و شوهري هستند كه در يك باشگاه بدنسازي كار مي‌كنند. برادر ليندا، چد فلهايمر نيز با آنهاست. ليندا اخيرا به اين فكر افتاده است كه جراحي زيبايي كند اما بيمه هزينه‌هاي آن را تقبل نمي‌كند. لذا ليندا به دنبال تامين مالي عملش است كه ناگهان منشي وكيل كاتيا سي‌دي حاوي اطلاعات آزبورن را در سالن ورزشي ليندا و تد جا مي‌گذارد.

آواز گنجشك‌ها - 2 فروردين
كريم كه كارگر مزرعه پرورش شترمرغ است، در حاشيه شهر و خانه كوچكش زندگي خوبي دارد. حوادثي در مزرعه منجر به خروج كريم از كار مي‌شود. او براي انجام كاري به شهر مي‌آيد و در آنجا اتفاقاتي زندگي‌اش را دستخوش تغيير مي‌كند.
بازيگران: محمدرضا ناجي، حامد آغازي، پويا صالحي و...

پاول بلارت، پليس فروشگاه -‌ 3 فروردين
پاول بلارت مامور امنيتي يك فروشگاه بزرگ است. او مردي چاق و بي‌عرضه است كه مشكل قند دارد و هر 20دقيقه يك بار بايد چيز شيريني بخورد تا از حال نرود. به همين دليل نمي‌تواند وارد نيروي پليس شود. او كار خود را دوست دارد.
همسر پاول از او جدا شده و او را ترك كرده است، ولي دخترش، مايا با او زندگي مي‌كند. مايا و مادر پاول مي‌خواهند كه او دوباره ازدواج كند اما پاول موافق نيست، ولي به اصرار مادر و مايا در يك سايت مشاوره‌اي ازدواج ثبت‌نام مي‌كند تا از آنها مشورت بگيرد و يك فيلم و مشخصات خود را براي مشاوران در سايت مي‌گذارد.

گروگانگيري در پلهام 1، 2، 3 - 4 فروردين
‌ «رايدر» يك سابقه‌دار است كه با عده‌اي ديگر از سابقه‌داران قطار پلهام 1 - 2 - 3 مترو را مي‌دزدند. آنها سعي دارند از طريق گروگان گرفتن شهرونداني كه سوار بر اين قطار هستند شهردار را وادار كنند كه به آنها 10 ميليون دلار بپردازد.
والتر گاربر، مسوول اعزام قطارها در سازمان حمل و نقل است. رايدر با او تماس مي‌گيرد و خواسته خود را به او مي‌گويد. از اين به بعد والتر رابط ميان سازمان حمل و نقل، شهردار و رايدر مي‌شود.
والتر هرچه سعي مي‌كند نظر رايدر را درباره گروگانگيري تغيير دهد، نمي‌تواند. رايدر نيز براي اين كه نشان دهد در تصميم خود مصمم است راننده قطار را مي‌كشد و ....

محبوبه - 5 فروردين
محبوبه داستان دختري 15 ساله به نام شريفه را روايت مي‌كند.
وي متوجه مي‌شود كه ناپدري‌اش قصد دارد در مقابل مبلغي حدود 9 ميليون تومان او را به پيرمردي پولدار بفروشد. محبوبه تلاش مي‌كند جلوي اين اقدام پدر را بگيرد.
بازيگران: افسانه بايگان، رضا رويگري، جهانگير الماسي.

درياسالار - ‌6 فروردين
دريادار نيكولاي منشيكوف، يكي از افسران دلاور ارتش روسيه در جنگ جهاني اول است.
او در آب‌هاي ساحلي فنلاند عليه ناوگان دريايي آلمان مي‌جنگد و موفقيت‌هاي زيادي را كسب مي‌كند. يكي از افسران عاليرتبه‌اي كه زيردست او هستند «ابرهارت آنتونوف» نام دارد.
نيكولاي زماني كه به همراه سربازانش در ساحل در استراحت به‌سر مي‌برد با «كلارا» خواهر ابرهارت آشنا مي‌شود و از او خواستگاري مي‌كند. گرچه كلارا به او پاسخ مثبت مي‌دهد، ابرهارت با اين ازدواج مخالف است، چرا كه او زندگي يك افسر نظامي را در يك قدمي مرگ مي‌داند.

شمال و جنوب - 7 فروردين
قاضي هيل به علت فشار نخست‌وزير براي تبرئه كردن متهمان يك پرونده به ميلتون مهاجرت مي‌كند. ميلتون يك شهر صنعتي است كه كارخانه‌هاي پارچه‌بافي بزرگي در آن قرار دارد. صاحبان اين كارخانه‌ها علناً كارگرانشان را استثمار مي‌كنند.
قاضي هيل دختري به نام مارگارت دارد. مارگارت در اولين برخورد با صاحبان يكي از كارخانه‌ها به نام آقاي «تورنتون» به عمق شقاوت او پي مي‌برد اما آقاي تورنتون به او علاقه‌مند مي‌شود و سعي دارد كه دير يا زود از خانم مارگارت خواستگاري نمايد. اما با توجه به جو كارخانه‌هاي پارچه‌بافي روابط آنها تيره‌تر مي‌گردد.
مارگارت با خانواده يكي از كارگران به نام «نيكلاس» آشنا مي‌شود. نيكلاس عضوي از اتحاديه كارگران است كه به صورت مخفي در حال تدارك براي اعتصاب است. حركت‌هاي كارگري شروع مي‌شود، آنها در انتهاي يك روز كاري دست از كار مي‌كشند، اغلب كارخانه‌دارها راضي شده‌اند تا با خواسته‌هاي كارگران موافقت كنند اما آقاي تورنتون تصميم مي‌گيرد تا از ايرلند كارگر وارد و اعتصاب را خفه كند. با اين حركت عده‌اي از كارگران با محوريت «باوچر» كه كارگري مفلوك است جلوي كارخانه آقاي تورنتون تجمع ‌كرده و حركات خشني را آغاز مي‌كنند و ... .

حس ششم - 8 فر وردين
بازيگران: شبنم مقدمي، سولماز غني، فاطمه طاهري، اصغر طبسي، لطف‌الله سيفي، ساناز قرباني و مينا لاري.
خلاصه: اين فيلم روايت زني به نام طوبي است كه به اتهام قتل همسر و دخترش در زندان است اما از آنجا كه اقرار نكرده، پليس سعي دارد راز قتل‌ها را كشف كند...

تاراس بولبا - 9 فروردين
«تاراس» پيرمردي كه به همراه قومش در كشور اكراين زندگي مي‌كند به دليل روحيه سلحشوري و جنگاوري از زندگي كسالت‌بار و روزمرگي خسته شده است. او روستا را ترك كرده و راهي اردوگاه مي‌شود تا به مردان جنگاور بپيوندد. همزمان خبر مي‌رسد كه دشمن به كشور تجاوز كرده است. سپاهيان به دليل سرسپردگي خان، او را بركنار و تاراس را به فرماندهي برمي‌گزينند و راهي جنگ مي‌شوند...

آسايشگاه وودلين - 10 فروردين
«الي» زني است كه تصميم دارد به همراه نامزدش «دان» به دور دنيا سفر كند. او براي اين‌كه پول سفر را تامين كند، نزد خواهرش «كيت» كه صاحب يك آسايشگاه سالمندان است مي‌رود و از او مي‌خواهد به او يكي از اتاق‌هاي آسايشگاه را مجاني بدهد و او در مقابل براي آسايشگاه كار خواهد كرد. كيت نيز با اكراه مي‌پذيرد. آسايشگاه 4 سالمند بداخلاق دارد و سال نو نيز نزديك است. اين 4 سالمند هيچ جايي را ندارند بروند و آسايشگاه‌هاي ديگر نيز آنها را به هيچ وجه نمي‌توانند بپذيرند. لذا آسايشگاه كيت در سال نو نيز بايد باز بماند.
ناگهان خبر مي‌رسد كه حال مادر كيت و الي خراب شده است. الي رابطه خوبي با مادر خود ندارد، لذا كيت از او مي‌خواهد كه برنامه سفر خود را لغو كند و به جاي او در سال‌نو از سالمندان بداخلاق آسايشگاه مراقبت كند. الي اگر چه ناراضي است، اما در برابر لطفي كه كيت كرده است مجبور مي‌شود اين كار را انجام دهد.

خرس بزرگ - 11 فروردين
مهاجران اروپايي سال‌هاست كه سرزمين بوميان آمريكا را اشغال كرده‌اند. گسترش شهرنشيني و افزايش جمعيت مهاجران، آنها را نسبت به زمين‌هاي پهناوري كه همچنان در اختيار بوميان سرخپوست منطقه است، حريص مي‌كند. به دليل ترس از درگيري، دولت سفيدپوست‌ها قاصدهايي را با وعده‌هاي اغواكننده به سوي روساي قبايل مختلف گسيل مي‌كند. ولي بوميان از پذيرش معامله يك‌جانبه‌اي كه سرزمين آنها را در قبال حقوقي ماهانه و چند خانه چوبي، از آنها مي‌ربايد، سر باز مي‌زنند.
به تدريج فشارهاي نظامي و اقتصادي بيشتر مي‌شود تا بوميان مجبور به مصالحه و فروش زمين‌هاي خود شوند.

محيا - 12 فروردين
جاويد دانشجوي پزشكي كه از ديدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقي در يك مراسم ختم در گورستان با محيا، دختري كه بعدا درمي‌يابد همكار او در بيمارستان است، آشنا مي‌شود و پس از مدتي از او خواستگاري مي‌كند، اما جواب رد مي‌شنود.
اين در حالي است كه شهره، دخترخاله جاويد كه به او علاقه‌مند است، از شيراز به منزل جاويد آمده، اما جاويد به شهره مي‌گويد كه مايل به ازدواج با او نيست. جاويد پس از اصرار فراوان براي خواستگاري از محيا متوجه مي‌شود پدر و مادر او غسال هستند و گاهي خودش هم در شستن مرده‌ها به والدينش كمك مي‌كند. كرم، پسردايي و عاشق محيا كه متوجه علاقه جاويد مي‌شود، او را تهديد مي‌كند. محيا به دليل شغل خانواده‌اش و نيز تهديدهاي كرم، نمي‌خواهد جاويد دچار مشكل شود، پس شرط سختي را براي ازدواج مي‌گذارد.

از چاندي چوك به چين - 13 فروردين
«سيدهو» يك جوان سر به هوا و بلندآرزوي هندي است كه از زندگي فعلي‌اش خوشش نمي‌آيد. او آشپزي است كه در رستوران برادرش كار مي‌كند و با رجوع مداوم به طالع‌بين‌ها و كف‌بين‌ها مي‌خواهد آينده خود را بداند و در صورت امكان آن را تغيير دهد. اما هر چه برادرش به او مي‌گويد كه اين كارها بيهوده و واهي است او گوش نمي‌دهد.
در همين زمان مردم روستايي در چين از ظلم مردي به نام «هوجو» به تنگ آمده‌اند. اين مرد كه يك استاد كونگ‌فو است دارايي‌ها و دسترنج مردم اين روستا را به يغما مي‌برد. اين روستا در قرن‌ها پيش مبارزي به نام «لو شنگ» داشته كه از حقوق محرومان دفاع مي‌كرده است. تنها فرزند لوشنگ پس از مرگ او راهي هند مي‌شود و بازنمي‌گردد. اكنون مردم روستا به دنبال يكي از نوادگان لو شنگ به هند مي‌روند تا از او بخواهند مانند پدرش براي احقاق حقوق آنها با دشمنان مردم مبارزه كند.

مژگان
03-27-2010, 08:32 PM
مخاطبان شبكه 3 مي‌توانند اين فيلم‌ها را هر شب ساعت 20:15 تماشا كنند

جام جم آنلاين: جك هانتر - 26 اسفند‌: «ليتمن و پترو» درصدد يافتن يكي از آثار باستاني به جا مانده و گنجينه كنستانتين كه شامل 2 قطعه است و خاصيت ليزري دارد و با آن مي‌توان دنيا را نابود كرد هستند.

http://pnu-club.com/imported/2010/03/1266.jpg

جك هانتر كه براي جلوگيري از اين خطر با گروهي ويژه كار مي‌كند به همراه ناديا و خليف درصدد پيدا كردن اين آثار مي‌باشند. اين آثار توسط فردي به نام آرمن آنتاكي سال‌ها پيش به فردي فروخته شده بود كه او آن را به صومعه‌اي در «قونيه» اهدا كرده بود، آرمن توسط ليتمن كشته مي‌شود و پسرش فواد كه زماني با ناديا نامزد بود به آنها در يافتن اين آثار كمك مي‌كند. بالاخره آن را پيدا مي‌كنند افراد ليتمن و پترو و خود آنها نيز كشته مي‌شوند و آن شيء ملقب به ستاره نيز در مواد مذاب از بين مي‌رود.

شنود - 27 اسفند
در پي شنود از يك شركت فاسد اقتصادي 2 پليس كه از لحاظ مالي، موقعيت خوبي نداشتند با استفاده از اطلاعات شركت در خريد سهام و بازار بورس شركت مي‌كنند و سود خوب مي‌برند ولي هر دو جان خود را براي اين قضيه مي‌گذارند.

قهرمانان - 28 اسفند
يك تيم رزمي دبيرستاني با شركت در ليگ سراسري چين براي انتخاب تيمي جهت اعزام به المپيك خود را براي مسابقات المپيك آماده مي‌كند. روشي كه به كار مي‌برند مخلوطي از كونگ‌فوي سنتي، ووشو و وايرفو است. تيمي كه زيرنظر يك گنگستر كار مي‌كند به هر وسيله‌اي از جمله گروگان گرفتن فرزند يكي از حاميان تيم، ‌درگيري خياباني و ... متوسل مي‌شوند تا جلوي تيم را بگيرد، ولي در نهايت طي مبارزاتي كه صورت مي‌گيرد تيم اصلي موفق به شركت در المپيك مي‌شود.

اسلحه ويژه -‌ 2 فروردين
در پي فشار و زور و استبداد امپراتور، شهر جوسئون تصميم به ساخت دستگاهي به نام سينگي جيون مي‌گيرد كه بتواند در مقابل امپراتور ايستادگي كند البته اين كار به صورت مخفيانه صورت مي‌گرفت كه قضيه لو مي‌رود و به گوش امپراتور مي‌رسد و او به اسم فرستاده تعدادي از سران و ژنرال‌هايش را به جوسئون مي‌فرستد تا از قضيه سر در بياورد. ژنرال كاسونگ كه مسوول ساخت اين سلاح موسوم به سلاح مقدس بود در اين بين كشته مي‌شود و دخترش ادامه كار پدر را به عهده مي‌گيرد. ژنرال چانگ از فردي به نام سوئيچي و افرادش كه تاجر هستند كمك مي‌گيرد تا مخفيانه كار را ادامه دهند و در اين بين با مشكلات و فراز و نشيب‌هاي زيادي مواجه مي‌شوند و بعضي از افراد وفادارشان را از دست مي‌دهند ولي بالاخره موفق مي‌شوند و سپاه امپراتور را شكست مي‌دهند و خود به استقلال مي‌رسند.

بوران -‌ 3 فروردين
كاري استكو، بازرس جنايي براي بررسي اولين قتل به قطب جنوب مي‌رود. در حين بررسي كه براي آن صرفا 3 روز فرصت دارد قبل از زمستان و شب 6 ماهه قطب، مورد سوءقصد قرار مي‌گيرد و در توفان قطب 2 انگشت دستش را نيز از دست مي‌دهد. در نهايت مشخص مي‌شود 6 سال قبل هواپيمايي در قطب سقوط كرده كه حامل گنجينه‌اي با ارزش از الماس است و براي تصاحب آن قتل صورت گرفته است. در نهايت بازرس پي مي‌برد كه قاتل اصلي در توفان قطب از بين رفته است.

بادشاه - 4 فروردين
شاهرخ‌خان (بادشاه)‌ يك كارآگاه است كه موفق مي‌شود يك پرونده مهم را به طور اتفاقي انجام دهد و همين باعث مي‌شود اسمي و رسمي پيدا كند و در يك ماموريت ديگر او به عنوان يك افسر اطلاعاتي (جيمز باندهندي)‌ اشتباه گرفته مي‌شود كه طي حوادث كمدي و انجام كارهايي شبيه كارهاي جيمزباند (مستربين)‌ جان نخست‌وزير را نجات مي‌دهد.

از كوچه‌هاي باران - 5 فروردين
داستان اين فيلم درباره يك پيرزن روستايي به نام حيات است كه بنا به اصرار پسرش اسماعيل به تنهايي راهي سفري به سوي تقدير و قسمت مي‌شود. بازيگران: اسماعيل خلج،‌ پري كربلايي، حبيب‌الله ياري و...

شهروند مطيع - 6 فروردين
كلايد در پي كشته شدن همسر و دختر كوچكش درصدد انتقام از دستگاه قضايي كشور بر مي‌آيد. وي با وجود اين كه قاتل را ديده بود ولي با زيركي تمام از اعدام شدن فرار مي‌كند و دوستش را به جاي خود به كام مرگ مي‌فرستد كلايد 10سال تمام وقت صرف مي‌كند و بعد تك‌تك افرادي كه در مجرم شناخته شدن قاتل و كوتاهي كردن آن نقش داشتند را مي‌كشد و در نقشه آخر خود كه قرار بود شهرداري و جلسه‌اي كه شهردار و سران كشور در آن حضور داشتند را منفجر كند ناكام مي‌ماند و آن بمب در سلول انفرادي توسط نيك نصيب خود وي مي‌شود.

دعوت - 7 فروردين
چند زوج مختلف با بحراني مشابه مواجه مي‌شوند كه هر كدام بنا به تصميم خودشان واكنش مختلفي درباره آن از خود بروز مي‌دهند. بازيگران: محمدرضا فروتن، مهناز افشار، مريلا زارعي و...

لارگوينچ - 8 فروردين
مردي به نام نديو 2 پسربچه را از پرورشگاه مي‌آورد كه يكي را به دوستانش هانا و جوسيت هديه مي‌دهد و ديگري را كه به نام لارگو است به فرزند خواندگي قبول مي‌كند وي كه پنجمين فرد ثروتمند جهان است در حالي كه از تومور مغزي رنج مي‌برد، توسط همكارش به قتل مي‌رسد.

كي 20 - 9 فروردين
شخصي به نام كي 20 در جامعه ژاپن وجود دارد كه تمام چيزهاي با ارزش طبقه مرفه را به يغما مي‌برد و پليس به هيچ عنوان نمي‌تواند او را دستگير كند. او كه در واقع كارآگاه معروف آلكچي مي‌باشد يك پاپوشي را براي راندو ستاره سيرك درست مي‌كند تا او را به عنوان كي 20 دستگير كنند. كي 20 در واقع درصدد دست يافتن به اختراع تسلا مي‌باشد كه در نزد پدر بزرگ يوكو نامزد او قرار داشته ولي هيچ‌كس از جاي او خبر ندارد.
در اثر يكسري اتفاقات راندو با الكچي و چند نفر ديگر ويوكو موفق به كشف مكان دستگاه مورد نظر مي‌شوند كه او را نابود كنند و در آنجاست كه هويت اصلي آلكچي فاش مي‌شود دستگاه به همراه آلكچي نابود مي‌شود و راندو در قالب كي 20 ولي اين بار به منظور كمك به قشر كم درآمد به زندگي خود ادامه مي‌دهد.

تبديل شنوندگان - 10 فروردين
يك سري آدم آهني از فضا احيا شده (از ترانسفورمرز 1) و به زمين مي‌آيند تا شيئي كه دست پسري در زمين است را تصاحب كرده و آ ن‌را در اهرام مصر گذاشته و توسط آن قدرتي فوق‌العاده پيدا كنند و زمين را تصاحب كنند ولي توسط پسر و آدم آهني‌هاي زميني شكست خورده و به مقاصد خود نمي‌رسند.

خواب فروش - 11 فروردين
«خواب فروش» درباره جواني است كه آينده اطرافيانش را در خواب مي‌بيند و براي بيان آن، با دريافت مبلغي، آينده آنها را برايشان تعريف مي‌كند.

سيزده - 12 فروردين‌
جمشيد جوان 25 ساله و شمالي است كه چون روز سيزدهم ماه متولد شده براثر اتفاقات خانواده، اطرافيان او را فردي نحس مي‌دانند، وقتي براي پيش خريد يك آپارتمان براي شوهرخواهرش اقدام مي‌كند به علت مشكوك بودن به وضعيت معامله، از واريز پول به حساب فروشنده سر باز مي‌زند و معامله سرنمي‌گيرد.
بازيگران: يوسف صيادي، مهدي امين‌خواه.

كفش عروسي - 13 فروردين
اين فيلم داستان جوان كفاشي است كه از كودكي آرزوي دوختن كفش عروسي داشته كه در ادامه به دختري به نام اكرم علاقه‌مند مي‌شود اما با ايجاد شرايط دشوار از سوي خانواده اكرم و فشار مالي با مشكلاتي مواجه مي‌شود كه ...

مژگان
03-27-2010, 08:32 PM
اين فيلم‌ها هرروز ساعت 17 پخش مي‌شوند

جام جم آنلاين: احضار ارواح - 26 اسفند:دختربچه‌اي در حال بازي در يك پارك توسط يك پليس اخراجي از كار ربوده مي‌شود. پس از آن مدتي اين دختربچه از دست آدم‌ربا فرار مي‌كند و در يك منطقه كوهستاني خود را داخل يك چمدان وسايل صدابرداري پنهان مي‌كند.

http://pnu-club.com/imported/2010/03/1267.jpg

چمدان متعلق به مردي با نام ساتو است كه در اين منطقه در حال صدابرداري است. او بدون آن كه از ماجرا با خبر باشد چمدان را به خانه مي‌برد. ساتو به همراه همسر بيمارش به نام جان كو زندگي مي‌كند. همسر او داراي مشكلات رواني و افسردگي است و به كارهاي تله‌پاتي و احضار ارواح مشغول است. جان كو قرار است براي اثبات توانايي خود در دانشگاه آزمايش دهد.

خاطرات قتل - 28 اسفند
داستان از آنجا شروع مي‌شود كه دو كارآگاه ساده و كودن جنازه يك زن را در حومه شهري كوچك پيدا مي‌كنند. آنها به دنبال قاتل مي‌گردند و تنها يك جاي پا از او دارند، ولي به نتيجه‌اي نمي‌رسند تا اين كه پسر عقب‌افتاده‌اي را در همان حوالي به دليل آن كه شماره پايش نزديك به شماره پاي قاتل است دستگير مي‌كنند؛ اما در همين حين كه مظنون در بازداشت پليس است، جنازه ديگري هم پيدا مي‌شود كه به همان شيوه كشته شده است. كارآگاه جواني از سئول به آنجا فرستاده مي‌شود تا قاتل را پيدا كند.

تصرف پلهام - 29 اسفند
4 سارق مسلح يكي از قطارهاي متر و نيويورك را براي باجگيري با تمام مسافرانش به گروگان مي‌گيرند. آنها قطار را در يكي از تونل‌هاي بين دو ايستگاه متوقف مي‌كنند و با مركز تماس مي‌گيرند و درخواست خود را مطرح مي‌كنند. آنها همچنين درخواست يك ماشين در يكي از خيابان‌هاي اطراف مترو هم دارند.
پليس ايستگاه را محاصره مي‌كند، اما در عين حال پول را هم آماده تحويل مي‌كند. اما در لحظه تحويل پول، ناگهان از طرف پليس شليك مي‌شود و از همين‌جا درگيري بين پليس و گروگانگيرها شروع مي‌شود. با اين حال گروگانگيرها پول را تحويل مي‌گيرند؛ اما فرار از اين ايستگاه زيرزميني آنچنان كه گروگانگيرها نقشه كشيده‌اند، ساده نيست. آنها از قطار پياده مي‌شوند و قطار را بر روي سيستم حركت خودكار قرار مي‌دهند.

اقليما - 1 فروردين
زندگي مرفه و آرام سارا و عماد، با بستري شدن عماد در بيمارستان به علت ناراحتي قلبي از آرامش و سكون خارج مي‌شود.
از يكسو دغدغه بيماري عماد و از سوي ديگر اتفاقات عجيب و غريبي كه در بيمارستان و بويژه در خانه براي سارا مي‌افتد، آرامش روحي و رواني سارا را به هم مي‌ريزد. در اين ميان سارا حس مي‌كند علاوه بر موجود غريبي كه زندگي و آرامش او را دگرگون كرده، موجود ديگري در درونش در حال شكل‌گيري است.

انتقام - 3 فروردين
فرانسيس كاستلو، مرد ميانسالي است كه در فرانسه رستوران دارد، داماد و دختر او در خانه‌شان در ماكائو مورد هجوم چند مرد مسلح قرار مي‌گيرند. داماد و نوه‌‌هاي كاستلو كشته مي‌شوند، اما دخترش جان سالم به در مي‌برد. كاستلو به دخترش قول مي‌‌دهد كه قاتلين را پيدا كند. او در ماكائو با چند مرد آشنا مي‌شود كه تمام خلافكارهاي ماكائو را مي‌شناسند. كاستلو به آنها وعده مي‌دهد كه اگر او را در اين راه كمك كنند، رستورانش در فرانسه را به آنها بدهد. آنها خيلي زود قاتلين را پيدا مي‌كنند، اما در يك درگيري كاستلو زخمي مي‌شود.

زمستان اورلوگز - 4 فروردين
هلند 1945 جنگ جهاني دوم، خلبان نيروهاي متفقين در يكي از شهرهاي هلند سقوط مي‌كند، اما خلبان با چتر نجات به بيرون مي‌پرد و نجات پيدا مي‌كند. اما او با پاي زخمي توان حركت ندارد و در يك انبار قديمي در زير برف‌ها پنهان مي‌‌شود.
ميشائيل نوجوان هلندي كه براي دوچرخه سواري با دوستش به حومه شهر رفته‌اند، لاشه هواپيماي سقوط كرده توجه او و دوستش را جلب مي‌كند.
ميشائيل در اطراف هواپيما يك ساعت پيدا مي‌كند و متوجه مي‌شود كه خلبان هم بايد همين اطراف پنهان شده باشد، او خلبان را پيدا مي‌كند و براي او لباس و غذا مي‌برد، خواهر ميشائيل هم كه پرستار است پاي خلبان را مي‌بندد و براي او دارو تهيه مي‌كند.

جعبه -‌ 5 فروردين
آرتور و لوييز زوجي جوان كه به همراه پسر كوچكشان زندگي مي‌كنند. يك روز صبح زود مامور پست يك جعبه عجيب كه فقط يك كليد دارد براي آنها از طرف مردي به نام استوارت مي‌آورد. درست در همان روز هر دوي آنها كارشان را از دست مي‌دهند و ناگهان سر و كله آقاي استوارت پيدا مي‌شود. او به لوييز مي‌گويد كه اگر كليد اين جعبه را در 24 ساعت آينده فشار دهند يك نفر در يك جايي از دنيا مي‌ميرد و در عوض آنها صاحب يك ميليون دلار مي‌شوند. لوييز و آرتور موضوع را يك شوخي تصور مي‌كنند اما از طرفي مي‌ترسند كه با فشار دادن اين كليد باعث مرگ كسي شوند.

بيست - 6 فروردين
داستان فيلم در يك تالار پذيرايي اتفاق مي‌افتد كه تعدادي كارگر در آن مشغول به كارند و وابستگي عاطفي و كاري به تالار دارند.
تالار قرار است 20 روز ديگر تعطيل شود و آنها در روزهاي باقيمانده بايد تلاش كنند اين اتفاق نيفتد.
بازيگران: پرويز پرستويي، مهتاب كرامتي، عليرضا خمسه و... .

در مه برقي - 7 فروردين‌
به دنبال پيدا شدن جسد سياهپوستي به نام چري بلانگ در يك جنگل، ديو روبيچاكس پليس جنايي سعي مي‌كند قاتل را در ايالت نيو اورلئان شناسايي كند.
او شواهد و مدارك را كنار هم مي‌گذارد و تمام مظنونان را تحت نظر مي‌گيرد. او در محل قتل چري زنجيرهايي را پيدا مي‌كند كه نهايتا او را به يك كلوپ شبانه راهنمايي مي‌كند. صاحب كلوپ مردي به نام جلي يك مرد خوشگذران است. ديو مي‌داند كه اين جنايت به نحوي به جلي مربوط است، اما مدركي ندارد.

دوچرخه بيجينگ - 8 فروردين
گونل كوپيلين كه از روستا به شهر بيجنيك آمده است مي‌تواند شغلي در موسسه تحويل سريع (في دا)‌ پيدا كند. قرارداد كار در اين موسسه به اين صورت است كه دوچرخه‌اي در اختيار جواناني كه كار تحويل سريع را انجام مي‌دهند، قرار مي‌گيرد و بعد از مدتي كار به صورت تقريبا مجاني براي موسسه، دوچرخه به خود كارگران تعلق مي‌گيرد و پس از آن كارگران دوچرخه‌سوار به صورت پورسانتي حقوق مي‌گيرند. گونل كه بسيار كاري است، به سرعت به زماني كه دوچرخه مال خودش شود نزديك مي‌شود، اما در يك قدمي اين موفقيت ناگهان دوچرخه او دزديده مي‌شود.

قصه‌ها و واقعيت‌ها - 9 فروردين
داستان فيلم درباره احمدي است كه در پي احضار بي‌موقع رئيس اداره‌اش و در مسير رفتن به محل كار با يك تريلي حامل آهن تصادف مي‌كند و كشته مي‌شود. در اين ميان با آدم‌هايي آشنا مي‌شويم كه به نوعي در رخ دادن اين حادثه نقش داشته‌اند. بازيگران: مهدي هاشمي، آتنه فقيه نصيري، امين زندگاني، مريم بوباني و...

گرگ‌هاي واشنگتن -‌ 11 فروردين
آلبرتو، پابلو و ميگوئل، دوستاني هستند كه با يكديگر كار مي‌كنند و يك رستوران را اداره مي‌كنند. همسر سابق آلبرتو تصادف كرده و آلبرتو بشدت نگران اوست. كلوديو، پول‌هايي را كه از شركت خود اختلاس كرده است، به طور امانت به ميگوئل و آلبرتو مي‌سپارد، اما ميگوئل هم امانت‌دار خوبي نيست چون قصد دارد پول‌ها را به تنهايي بردارد و با سارا همسر سابق آلبرتو موضوع را به كلوديو خبر مي‌دهد، اما كلوديو كه گمان مي‌كند آلبرتو با ميگوئل در بردن پول‌ها همدست است، آلبرتو را تهديد مي‌كند كه همسر وي را خواهد كشت.

داشتن و نداشتن - 12 فروردين
جوان طلبه‌اي كه بعد از فوت پدر بايد مخارج زندگي خانواده‌اش را تامين كند، در شهري كه مشغول به تحصيل است به كار مي‌پردازد و ...

كوهستان تسوروگيداك‌ - 13 فروردين
در سال 1907 يك گروه از مردان كوهنورد تلاش مي‌كنند قله‌اي را در ژاپن فتح كنند كه پاي هيچ كس تاكنون به آنجا نرسيده است.