PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعاری راجع به ایثاروشهادت



yamahdi
03-17-2010, 01:32 AM
آرام آرام
خون مي چكد از پيكرش آرام آرام
لرزيد قلب همسرش آرام آرام
بوسيد عكس دخترش رابعد پر زد
زخمي شده بال و پرش آرام آرام
ميدان مين را ديد و با يك يا علي رفت
خاليست حالا سنگرش آرام آرام
يك گام ديگر رفت اما گام بعدي
جا مانده پاي ديگرش آرام آرام
مي سوخت در آتش ولي لبخند مي زد
ققنوس شد خاكسترش آرام آرام
مهر و پلاك و چفيه و پوتين لبخند
انگار پيدا شد سرش آرام آرام
بر روي دوش شهر مي بردند او را
افتاده عكس قاب با ربان مشكي
در چشم هاي دخترش آرام آرام
منبع : كتاب امواج ارغواني برگزيده ي آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
شاعر / نويسنده : مهدي گنجي گوهري

yamahdi
03-17-2010, 01:36 AM
از عطر سيب مي آيي و گاز خردل ها
حماسه ساز نگاه تواند ؛ دعبل ها
شكوه داد تفنگت ، شكفت آزادي
به روي قهقه ي مستي مسلسل ها
شبيه باد كه مسموم مي وزد آن روز
به دست هاي تو بوسه زدند تاول ها
شما بر لب اروند زمزمه شده ايد
شما شهيد ؛ شماييد وحي منزل ها
حروف عشق تو تفسير ديگري دارند
درون اين شب كفتار خيز جنگل ها
از عطر سيب مي آيي ، شكوفه باران است
به روي پيرهنت غنچه هاي مخمل ها
منبع : كتاب امواج ارغواني برگزيده ي آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس

yamahdi
03-17-2010, 01:38 AM
اين جا شلمچه است
دروازه اي براي رسيدن به خدا
و من زايرم
فرشتگان با من نجوا مي كنند كه :
مبادا بي وضو وارد شوي
كه اين جا « ليله الاسراي » عاشقان است
در فصل بي قراري و حماسه ي دفاع
بهشت اين جاست
لحظه اي بي خويش بنشين
وببين خاكي را كه
لاله ها در خويش پرورانده است
و گوش جان به خاطرات قشنگش بسپار .
مي شنوي !!
موسيقي پر صلابت طنين گام هاي استوار مردان بسيجي
واحد مهندسي عشق را
آنان كه پل مي زدند تا افلاك
- پس مي شود در خاك هم ، افلاكي بود –
« فاخلع نعليك
انك بالوادي المقدس طوي »
كفش ها را بايد درآورد
وبي پاي و سربه مكاشفه نشست رمز و راز و سلوك عشق را
بايد وضو گرفت
از ( اروند رود ) اشك ديدگان بي قرار
وقطره اي عشق
نثار شهيدان عمليات ابو الخصيب ( كربلاي 4 ) كرد ....
و باز هم
اين جا همان شلمچه است
قرار گاه مردان مردي كه
با رمز مقدس يا زهرا
عارفان آشناي هفت شهر عشق شدند
و – از هفت خط عشق –
خطوط دفاعي اسوره اي دشمن
با تبسم گذشتند
تماشا كن
اين جا شلمچه است
بردارانم را ببين كه با پيشاني هاي بلند
مردانه ايستاده اند
صف در صف
گردان در گردان
الغدير ، مهدي ، كربلا ، ثارالله ، عاشورا ، فجر ، سيدالشهدا
تا كربلاي ديگري را رقم زنند – كربلاي پنج
ايستادند
تا كانالي به سوي پرواز بگشايند
ودر كانال پرورش ماهي
به شكار كوسه هايي بروند
كه طبل كوبان
بي خبر از موج و طوفان
پا به حريم مقدس دريادلان گذاشته اند
اين جا شلمچه است
خاكش با تو سخن مي گويد :
اگر « اصحاب الفيل » را
« طيرا ابابيل » را
« ترميها بالحجاره من سجيل » را
نديده اي
اي كاش بودي و تماشا كردي
آن روز كه خدا بين « سپاه خودش » و « عراقي ها پرده كشيده »
و آن روز يكي از « يوم الله » ها شد
با حيرت از خود مي پرسم
اين جا كجاست ؟!
اين كدام خاك مقدس است
و مردان مردي كه از اين خط گذشتند
از كدام چشمه ، جرعه اي عشق نوشيده بودند
كه قلم
ناتوان مي شود
از بيان عظمت حماسه ي آنان
وزبان
ازعظمت نامشان الكن .
اين جا شلمچه است
بايد بر خاك مطهر آن
كه قدمگاه مقدس شهيدان است
دو ركعت نماز عشق خواند
با وضويي از چشمه سار اشك روند...

منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس
اين جا شلمچه است/ احسان فرجي

yamahdi
03-17-2010, 01:40 AM
تو آمده اي
1
تو آمده اي
كسي خانه نيست
باز مي گردي
قمقمه ات
پشت در مي ماند
ما اما
درون خانه
از تشنه گي مي ميريم
2
تو آمده اي
كسي خانه نيست
باز مي گردي
ما
سربند خورشيد را
بر تيرك خانه مي بينيم ، اما
آمدنت را
باور نمي كنيم !
3
آن عصر پنجشنبه
زمين از حركت مانده بود
وقتي تو
بر ايوان دراز كشيده
براي هميشه خفته بودي
با گل سرخي شكفته بر سينه ات
آن عصر پنج شنبه
زمين ازحرمت مانده بود
و ديگر
هيچ اتفاق خاصي نيفتاده بود
4
مي خندد به باد
كه موهايش را پريشان مي كند
مي خندد به خاك
كه لاي انگشتانش بند نمي شود
مي خندد به ابر
كه بر گونه هاي كوچكش مي بارد .
مي خندد به من
به تو
به ازدحام سوگواران
كودكي مي خندد ؛ اما
بي حضور تو
دنيا واقعا غم انگيز است !

منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس
تو آمده اي/ رضا كاظمي

yamahdi
03-31-2010, 03:04 PM
بمب وقتي كه خوشه چين افتاد
دست هاي تو بر زمين افتاد
دست هاي گره گشاي تو
تا كه بالا زد آستين ، افتاد
لاله كاري شد آسمان يك دست
تا دو دست تو روي مين افتاد
خم به ابروي خود نياوردي
كي به پيشاني تو چين افتاد ؟
عشق تا گرد وخاك برپا كرد
نقش آيينه بر جبين افتاد
زخم هاي ستاره چين افتاد
دل نبستي به اين و آن هرگز
از دو چشم تو آن و اين افتاد
دل به سرخي سيب ها دادي
دل زدست تو اين چنين افتاد
عشق تكليف شرعي دل شد
چه « خروشي در اهل دل افتاد »
بر لب از اشك شوق ، پي در پي
شور يا رب العالمين افتاد
آه سردي كه از دلت برخاست
چون منور چه آتشين افتاد
بدنت مهر خورد و بر صحرا
پاره هاي صد آفرين افتاد
چشمت از بند صبح شد آزاد
از سحرگاه ، گاه و سين افتاد
ذره بين است عشق و خواهد سوخت
هر كه در زير ذره بين افتاد
پشت دريا به آسمان وصل است
پشت چشمت سه نقطه چين افتاد
تا سبك بال تر روي در امواج
جبرييلي شدي ، « امين » افتاد
دست پر را به آسمان بردي
دست خالي ت بر زمين افتاد
جانماندي از آخرين رخداد
اتفاقي كه آخرين ....... افتاد
متولد شدي در عاشورا
سالگردت به اربعين افتاد

محمد كامراني اقدام

منبع : كتاب امواج ارغواني برگزيده ي آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس

yamahdi
03-31-2010, 03:13 PM
وقتي رسيدم ، چشم هايش اندكي تر بود
گل هاي سرخ صورت و دستش معطر بود
بر چهره اش خواب خداگون حس خوبي داشت
در خاك و شن آن سوي تر يك برگ دفتر بود
برداشتم آوردم ، اين را دوستت مي گفت
همسنگرت آن مرد كه ، با تو بردار بود
متن وصيتنامه ات يك جمله بود اينكه :
« باور كن اين جاودانگي از روي باور بود »
چشمانش از آيينه روشن تر ، دلش دريا
لب هاش مالامال آب – آيات كوثر بود
دستان او با عشق پيوند عجيبي داشت
روحش ضريع پاك بالان كبوتر بود
او مرد بود و مرد بود و.... نه چه مي گويم ؟
او از تمام مردي و مردانگي سر بود
لبخندهايش با اقاقي ها تناسب داشت
او – مادر مي گفت - يك مولاي ديگر بود
اين جان قصه مادرم من را بغل مي كردم
اين جاي قصه مادرم من را بغل مي كرد
مي گفت : « اسماعيل من !»
يك دست در موهاي من يك دست تا خورشيد
مي خواند ذكر و بر لبش الله اكبر بود
آنگاه زمزم از دلش تا چشم مي جوشيد
نبض نفس هايش شبيه سعي هاجر بود
همسنگرت حالا كنارت سرفه مي نالد
من "هست" خود را باز پيدا مي كنم در " بود"

عبدالرضا قيصري
منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس