PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زرتشتیان : دیروز ، امروز ، فردا



ATHENA
03-10-2010, 08:11 PM
تاريخ زرتشتيان با پيدايش اشوزرتشت آغاز مي شود . در دوران پادشاهي گشتاسب كياني زرتشتيان افزايش مي يابند . در دوران هخامنشي ،بيشتر پادشاهان و مردمان زرتشتي بودند بدون آن كه آيين زرتشت دين رسمي باشد . ساسانيان دين زرتشتي را دين رسمي كشوراعلام نمودند . دين وحكومت هستند كه مي توانند به يكديگر نيرو دهند . ولي تاريخ نشان مي دهد كه هر زمان دين سالاران با كشورمداران يكي شده اند، دين تحريف و حكومت فاسد شده است .
در دوران هخامنشي ، كه دين رسمي وجود نداشت و پادشاهان به ساير دين ها احترام مي گذاشتند ، ايران زمين مهد آزادی انديشه بود و آفريننده حقوق بشر شد. در دوران ساسانيان كه دين و حكومت يكي شد ، دين در خدمت سياست درآمد و خرابي دين و حكومت هر دو را باعث گرديد !
در سده هفتم ، تازيان بر ايران چيره شدند ، گروهي از زرتشتيان ، زير فشار تازيان و تعصب ايرانيان تازه مسلمان ، ترك دين كردند و گروهي ، در سده نهم به هندوستان مهاجرت نمودند تا در محيطي آزاد ، فرهنگ ديني خود را پاسداری كنند و به آيندگان بسپارند . گروهي از زرتشتيان كه در ايران مانده بودند ، آتش عشق به دين بهي را در كانون سينه و خانواده خود گرم و پر فروغ نگاهداشتند .
يورش سخت تر در دوران استيلای مغول و مغولان به زرتشتيان ، كليميان ، مسيحيان و مسلمانان وارد آمد . بسياری كشته شدند و گروهي به نقاط دور دست پناه بردند تا از ستم و تهديد مغولان درامان بمانند .
در زمان صفويان كه اسلام دين رسمي ايران شد ، فشار به غيرمسلما نان شدت گرفت، اين وضع تاسف بار در زمان قاجار هم ادامه داشت . در دوران سلطنت ناصرالدين شاه قاجار ، پارسيان هند كه از بيداد و فشار وارده به همكيشان خود در ايران آگاهي يافتند ، نماينده عالي رتبه به نام مانكجي ليمنجي هاتريا را به ايران فرستادند . او نزد شاه شكايت برد و با پشتيباني حكومت هند ( امپراطوري انگليس ) موفق شد ، از آن فشارها تا حد زيادي بكاهد . از روی نامه های مبادله شده بين مانكجي و ناصر الدين شاه كه امروز موجود است ، فشار و تبعيض ظالمانه نسبت به زرتشتيان از جمله شامل موارد زير بود :
· زرتشتيان مجبور بودند علامت مشخصه اي روي لباس خود بزنند تا از مسلمانان تميز داده شوند (همانند يهوديان در آلمان نازی )
· زرتشتيان در موقع خريد ، حق نداشتند به اجناس مورد نظر و به ويژه به اغذ يه و ميوه دست بزنند. زيرا به عقيده مسلمانان آن مواد ، نجس مي شد !
· زرتشتيان حق نداشتند در برابر مذهبيون ، سوارچهارپا بمانند و يا در بازار سواره حركت كنند . ( در آن زمان وسيله نقليه معموليچاهارپا بود )
· زرتشتيان روزهاي باراني نمي بايست بيرون بروند كه مبادا خيابان آلوده شود.
· اگر جواني زرتشتي مسلمان مي شد، برادران و خوهران او ، از ارث والدينشان محروم مي شدند و همه ارث ، به جوان تازه مسلمان شده مي رسيد ( اين كار نسبت به يهوديان هم انجام مي شد و وسيله ای بود برای ترغيب و اجبار زرتشتيان و يهوديان به پذيرفتن مذهبی ديگر )
· هنگامي كه يك نفر زرتشتي به دست يك نفر مسلمان كشته مي شد ،مسلمانِ قاتل قصاص نمي شد و تنها مي بايست خون بها ( ديه ) به وارث مقتول زرتشتي بپردازد و به اين ترتيب مسلمانان از ريختن خون زرتشتيان ترس نداشتند .
با پا در مياني مانكجي و پشتيباني دولت هند ِ انگليس ، ناصرالدين شاه دستور داد تا پاره ای از اين موارد اصلاح شود و از فشار و بيداد كاسته گردد . در جريان انقلاب مشروطيت ايران كه منجر به پديد آمدن قانون اساسي 1906 شد ، گروهي از زرتشتيان به مشروطه طلبان ياری دادند .
اردشير جي ريپورتر سومين نماينده پارسيان در ايران كه استاد مدرسه علوم سياسي هم بود در آموزش اصول دموكراسي وآزادی به دانشجويان وهمراهي بامشروطه طلبان و رجال آزادی خواه ايران ، موثر بود . زرتشتيان چند تن كشته دادند و سر انجام توفيق يافتند در مجلس شوراي ملي كرسي برای زرتشتيان و ساير اقليت های مذهبي تأمين نمايند .
امروز: از سال 1950 عده ای از پارسيان هند ، در طلب زندگي بهتر و فرصت هاي فرهنگي و اقتصادي اميدبخش تر ، به اروپا و آمريكا آمدند . پس از انقلاب 1979 ايران هم عده اي از زرتشتيان ايران به امريكا ، اروپا ، كانادا ، استراليا و ديگر كشورها مهاجرت كردند . در حال حاضر، زرتشتيان مقيم اين قاره ها اجتماعات و انجمن هايي براي حفظ سنت های فرهنگي و مذهبي خود تشكيل داده اند . در آمريكا ، كانادا و استراليا به همت و سرمايه ايراني زرتشتي رستم گيو در ده مل ، مراكز زرتشتي « دَرِ مِهْر » ساخته و بر پا شده است و خدمت بزرگي به يگانگي و بقای فرهنگ زرتشتي در خارج از ايران و هند انجام داده است .
در هندوستان زرتشتيان با نام پارسي، از پيشگامان و بنياد گزاران صنعت ، تجارت ، بانكداری ، كشتي سازی ، بيمارستان های مدرن و مدارس عالي هستند . هواپيمايي تجارتي هند ( ايراينديا ) ، نخستين كارخانه ذوب آهن در جمشيد پور ، نخستين شركت كشتي سازی هند ، و نخستين كارخانه نساجي هند متعلق به پارسيان است. عده ای از نخبه ترين ، قضات ، سفيران ، مديران ، پژوهشگران و افسران هند پارسي بوده و هستند .
پدر انرژي اتمي هند يكنفر پارسي است . فرماندهان نيروهای مختلف هند، از پارسيان بودند و تنها مارشال هند و فاتح جنگ هند و پاكستان، يك تن پارسي است . در پاكستان هم زرتشتيان به مقام وزارت و سفارت رسيده اند .
در ايران نيز زرتشتيان با وجود كمي عده ، در دوران پهلوی، در آباداني و سازندگي ايران سهم مهمي به عهده گرفتند . نخستين بانكدار مدرن، موسس آبياری نوين و پدر شهرسازي نوين در ايران زرتشتي بودند . در شماری از شهرها ، زرتشتيان اولين كارخانه برق و تلفن را داير كردند . مدارس زرتشتيان در تهران ، يزد وكرمان از برجسته ترين مدارس بوده و زماني تعداد مدارس زرتشتيان در يزد از شمار مدارس دولتي ، بيشتر بود .
سهم زرتشتيان در فرهنگ و بهداشت ايران – به نسبت جمعيت – بر اكثريت فزوني داشت . در بين زرتشتيان ايران بي سواد وجود نداشت و زرتشتيان – به نسبت جمعيت – بيشترين شمار پزشك ، مهندس و استاد دانشگاه را به ميهن خود ايران دادند . نخستين غير مسلمانان ايراني كه به مقام معاونت نخست وزيري ، معاونت وزارت ، سپهبدی و رياست دانشگاهي رسيدند ، زرتشتي بودند .
در امريكا و كانادا عده ای از زرتشتيان و پارسيان در دانشگاه های معتبر به كار آموزش و پژوهش ، سرگرمند و يكي از رهبرهای بزرگ اركستر فيلار مونيك امريكا پارسي است . با وجود ويژگي های اخلاقي ، اجتماعي و قومي مشترك زرتشتيان در اجتماع پارسيان هند و زرتشتيان ايران – كه سازندگي ، كوشش ، پركاري ، ابتكار درستي و دهشمندي ، از جمله آن هاست – بيشتر خارجي هايي كه درباره پارسيان گزارش داده اند ، فكرشان متوجه ثروت و دهشمندی آنان بوده و روش دخمه و احترام به آتش را هم هيجان آميز دانسته اند . ولي به ساير توفيقات و برجستگي های زرتشتيان كمتر اشاره كرده اند.
مثلاً كمتر كسي در خارج از هند و ايران از سهمي كه پارسيان در تحصيل استقلال هند داشته اند و يا سهم زرتشتيان در انقلاب مشروطيت ايران آگاه است .سه رئيس كنگره هند ،درنخستين بيست ساله مبارزه آزادی طلبانه بر عليه امپراطوری انگلستان، پارسي بودند . پارسيان دوش به دوش گاندی ، نهرو و ساير رهبران هند ، برای آزادی آن كشور مبارزه كردند . نخستين كس در انگلستان به نمايندگي مجلس عوام انتخاب شد ( از حزب ليبرال ) يك تن پارسي بود. در انقلاب مشروطه ايران زرتشتيان فعال بودند و كشته دادند !
موفقيت های زرتشتيان ، انعكاس معتقدات و باورهای آنان در الگوهای رفتاريشان است . وفاداری ، درستي ، پركاری ، شجاعت و سازندگي اجزاء تفكيك ناپذير تعاليم زرتشت است .
پرفسور جكسن استاد دانشگاه كلمبيا ، درباره ايرانيان باستان ( زرتشتي ) مي نويسد : ايرانيان تحت باورهای ديني شان ، دارای فروزه هايي هستند كه در سازندگي كوشش و ارزش های علمي جلوه گر مي شود .
بدون شك ، زرتشتيان امروز نيز از همان ويژگي ها بهره دارند . بررسي درباره اين كه چرا و چگونه زرتشتيان در هر كجا بوده هستند ،توانسته اند تا اين اندازه موفق باشند ، پژوهشگر را به بررسي درباره خصوصيات ديني زرتشت مي رساند .ارتباط بين باورهای عقيدتي و الگوهای رفتاري غير قابل انكار است . انديشه ، گفتار و كردار زرتشتيان نيز از آبشخور عقيدتي آنان سيراب شده و شكل مي گيرد . چنين تحقيقي بينش بيشتر درباره راز بقای قوم زرتشتي را در طول دست كم چهل قرن به دست مي دهد .
از مسايلي كه پس از مهاجرت های سي سال اخير ، فكر رهبران زرتشتي را به خود معطوف داشته است ، مسأله بقا است . در ارتباط با اين مسأله ، موضوعاتي از قبيل پذيرش به دين به صورت حاد مطرح است . براي زرتشتيان نگراني « بقا » نبايد وجود داشته باشد به شرط آنكه طبق اصول گات ها عمل كنند . در گات ها ، پذيرش دين يك امر شخصي است و مبني بر اختيار است . هر كس مي تواند با رايزني انديشه نيك و پذيرش اشا به دين زرتشتي در آيد . قبول عقيده ي خاص ، تأييد ديگری را نمي خواهد . بنابراين هر كس مي تواند اگر بخواهد و اگر راه اشا را انتخاب كند ، زرتشتي باشد .
پذيرش فرد زرتشتي شده در داخل انجمن های زرتشتي ، يك امر اجتماعي و مربوط به كساني است كه آن انجمن ها را تشكيل داده و با رأي اكثريت اعضاء ، آن را اداره مي كنند . پس اگر تازه زرتشتي شده ای را انجمني نپذيرد ، در زرتشتي بودن آن فرد تأثيری نمي كند . او زرتشتي است . تازه زرتشتيان مي توانند براي خودشان انجمني درست كنند . در بعضي از شهرهای امريكا ، دو يا سه انجمن زرتشتي ، تشكيل شده است . تعداد انجمن ها ، اگر به وحدت و يگانگي زرتشتيان زيان وارد كند ، قابل قبول نيست .
همه زرتشتيان و همه كساني كه به گات ها باورهای زرتشتي وفا دارند ، بايد به گفته گات ها در انجمن برادری و دوستي با هم همكاري كنند . داوطلب پذيرش دين ، بايد با قبول معنويت دين ، طالب آن باشد نه اين كه به خاطر جلب منفعت مادی ويا به خاطر ازدواج و مانند آن زرتشتي شود . قبول معنويت اصل است .
فردا: دين زرتشتي ديني است كه با پيشرفت و نوگرايي ( مدرنيسم ) سازگار است . مقررات و قواعد دست و پاگير و قهقرايي ، در دين نيست . دين زرتشتي دين جهاني است در دين زرتشت ، امريا نهي غالباً كلي است نه موردی .دستور رعايت سلامت و بهداشت تن و روان كلي است . مسائل موردی ، مثل روزه گرفتن از طلوع تا غروب آفتاب ( كه از لحاظ عملي در بعضي نقاط جغرافيايي مثلاً قطب شمال يا جنوب ايجاد اشكال مي كند ) در دين زرتشتي نيست. در عين حال سنت زرتشتي بر اين است كه زرتشتيان در ماه دست كم زرتشتي چهار روز گوشت نمي خورند . بعضي هم اساساً سبزيخوارند . اين خوبي دين است . همان گونه كه مي دانيم روزه گرفتن از طلوع تا غروب آفتاب در نقاطي مثل قطب شمال يا جنوب ايجاد اشكال مي كند . يا الزام به خوردن گوشت حيواني كه به ترتيب خاص ذبح شده باشد ممكن است از جهت علمي قابل توجيه نباشد و فقط يك سنت مذهبي باشد .
تعطيل يك روز معين در هفته ( روزی كه به باور پيروان مذهبي ، خدا استراحت كرد و ممكن است در كشورها جمعه ، شنبه يا يكشنبه باشد ) در دين زرتشتي نيست . بنابر اين ، زرتشتيان در هر كشوری باشند ، مي توانند به اقتضای وضع آن كشور، يكي از اين روزها را تعطيل كنند بدون آن كه بر خلاف مذهبشان كاری كرده باشند
مسأله آدم وحوا در دين زرتشتي نيست . بنابراين ، جنگي بين طرفداران نظريه تكامل و طرفداران نظريه خلقت پيش نمي آيد .
مسأله پرداخت مبلغ معيني به عناوين ديني به روحانيان ، يا هيچ مرجعي حكم نشده است . بنابراين ، زرتشتيان در هر كشوري ، با رعايت تصميمات اقتصادي دولت كه با توجه به الزامات تورم و توسعه گرفته مي شود ، ماليات خود را مي پردازند بدون آن كه از مقررات ديني عدول كرده باشند و رعايت نظامات محيط زيست وحقوق بشر ، تساوی حقوق زن و مرد و عدم تبعيض مبني بر نژاد و رنگ براي زرتشتيان ممكن است ، زيرا با اصول كلي گات ها سازگار است .
در كتاب مقدس زرتشتيان راجع به حقوق زن و يا سهم الارث او و فرزندان و مانند اين ها ، احكامي وجود ندارد كه عمل بر خلاف آنها ، مغاير دين باشد . بالاخره وفاداری نسبت به حكومت قانوني و دادگستر ، جزو سنت مذهبي زرتشتي است و مسايل مربوط به حكومت پيروان مذهب خاص بر اساس مذاهب پيش نمي آيد .اين قابليت تطبيق با رعايت اصول كلي دين ، يكي از اسرار بقای جامعه زرتشتي است .
مشكل فوری زرتشتيان مهاجر ، قبول يا عدم قبول ديگران به دين نيست ، بلكه اطلاع خود زرتشتيان از ارزش هاي معنوی ، اخلاقي و اجتماعي زرتشتي است . مشكل فوری آزادی از خرافات و تحريفات ديني است كه در طول زمان و در ارتباط با ساير اديان و ايدئولوژي ها وارد دين زرتشتي شده است . زرتشتيان مهاجر بايد با دانش دين مجهز شوند تا از روی ناآگاهي ، پيرو اديان و ايدئولوژي های ديگر نشوند . با اين ترتيب ، نگراني نسبت به بقاي زرتشتيان نخواهد بود . در مورد تشريفات ديني ، پاره ای از تشريفات دست وپاگير و خرافاتي كه وارد سنت شده است ، بايد كنار گذارده شود و يا با شرط روز تطبيق داده شود .
ولي مقررات و تشريفاتي هم وجود دارد كه از لحاظ بقا و همبستگي زرتشتيان ، نهايت اهميت را دارد و بي اعتنايي به آن ها متضمن تضعيف يگانگي در جامعه مي شود . از آن جمله است ، مراسم سدره پوشي ، حفظ گهنبار ، و برپا داشتن جشن هاي مذهبي وملي . اين مراسم زيباي شادي آفرين قسمتي از هويت ملي و مذهبي زرتشتيان است . حفظ گاهنماي ملي و ديني در كشورهای مقيم ، پيروی از تقويم و تاريخ دولتي و در عين حال به ياد داشتن تقويم ملي ، امكان پذير است . همچنين ، آموزش زبان و ادب فارسي به جوانان تا آنجا كه امكانات اجازه دهد ، از اسرار بقا و پايداري جامعه زرتشتي خواهد بود .
باشد كه نسل جوان زرتشتی ، وارث فرهنگ كهن و ارزشمند مذهبی ايرانی بتواند مشعل پر فروغ دين را نگهداری كند و روشن تر به نسل آينده بسپارد .
باشد كه با رايزنی منش نيك ( وهومن ) ، پيمودن راستی و داد ( اشا ) ، به كار بردن مهر و ايثار ( آرميتی ) ، از چنان نيروی اهورايی ( خشترا ) ، برخوردار شوند كه به رسايی ( هَائروَتات ) رسند و جاودان ( اَمرتات ) دست يابند .
جاويد مزديسنا