PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سال نو فرخنده و همایون باد



ATHENA
02-17-2010, 02:44 PM
درود



سال نو فرخنده و همایون باد



هیچ مناسبتی به زیبایی نوروز نیست . نوروز همه هویت ما است . نوروز روز زندگی دوباره است
شاید کمی زود باشه به نظر شما اما برا من زود نیست حتی دیر شد http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بیایین تا رسیدن سال جدید زهر شیرین هم نوکنیم و یه خونه تکونی اساسی تو این تاپیک پیام های تبریک و ایده هاتون رو بگینن http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



پيدايش نوروز


جهان انجمن شد برِ تخت اوی از آن بر شدهِ فره بخت اوی


به جمشید بر، گوهر افشاندند مر آن روز را روزِ نو خواندند


سر سالِ نو، هرمزِ فرودین بر آسوده از رنج روي زمين


به نوروزِ نو شاهِ گیتی فرو ز بر آن تخت بنشست فیروز روز


چنین جشنِ فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار



مانند هر رسم و آيين باستاني تاريخ نويسان پيدايش نوروز را به اولين پادشاهان نسبت ميدهندو همگي بر اين امر معتقدند كه جمشيد پيشدادي اين رسم را بنيان نهاد.همچنين فردوسي شاعر وطن دوست ايراني پيدايش نوروز را منتسب به جمشيد ميداند. گرچه وقايع ذكر شده بسياري در شاهنامه با اوستا كتاب مقدس زرتشتيان مطابقت دارد اما متاسفانه نشانه اي از جشن نوروز و انتصاب آن به جمشيد در اوستا نمي بينيم كه اين امر پرسشي را در ذهن بسياري از تاريخ نگاران مطرح كرده كه آيا اين امكان وجود دارد كه اين جشن ريشه ي ايراني نداشته باشد و مربوط به آداب و سنن اقوام و مللي مانند سومريان-ايلاميان-آشوريان و بابليان باشد كه پيش از ورود آريائيان به فلات ايران در اين سرزمين يا در مناطق همجوار آن زندگي مي كرده اند و از طريق آنها وارد فرهنگ ايران شده باشد؟

ولي اگر به اخبار مندرج در شاهنامه ي فردوسي و ديگر كتب تاريخي و گفتار مورخان مبني بر اينكه جمشيد در هفت هزار سال پيش دستور به برگذاري جشن نوروز ميدهد كه در چهار گوشه ي امپراطوري او به شادي مي پرداخته اند استناد كنيم بايد گفت كه مهمترين و با شكوه ترين جشن هاي ايرانيان كهن جشن فروردين گاهن بود.

قبلا" گفتيم كه ايرانيان سال را 365 روز به حساب مي آوردند و هر سال را به 12 ماه تقسيم كردند . ماهاي ايراني 30 روز داشتند و هر روز نام مخصوصي داشت.روز نوزدهم هر ماه فروردين نام داشت(فروردين گان بمعني فروهر يا نيروي پيشرفت)همانطور كه ميدانيم فريدون هنگام مرگ بر اساس اولين مرز بندي در تاريخ قلمروي حكومتي خود را بين سه فرزند خود ايرج و تور و سلم تقسيم كرد و ايران را كه از نظر سر سبزي و پرباري محصول پر رونق تر بود به ايرج واگذار كرد. واگذاري ايران به ايرج حسادت دو برادر ديگر را برانگيخت .ايرانيان معتقدند كه در فروردين گان ايرج به دست برادران خود به قتل رسيد به همين مناسبت ايرانيان روز نوزدهم فروردين ماه هر سال به گورستان ها مي رفتند و طي مراسم سنتي ويژهاي ياد پادشاه خود را گرامي مي داشتند.(نا مگذاري روز هاي ديگر هر ماه هم كه قبلا" در وبلاگ آورده شده)

بر طبق اين نامگذاري ها هرگاه يكي از اين روزهايي كه با نام ماهها اسمگذاري شده بودند در ماه همنامش قرار مي گرفت ايرانيان آن روز را جشن مي گرفتند و مهمترين و با شكوهترين جشنهاي ايرانيان باستان جشن فروردين گان بود كه به علت پايان يافتن فصل سرما و آغار فصل رويش و زندگاني(بهار) بر پا مي شدو اين امر ريشه در اين اعتقاد مذهبي ايرانيان باستان دارد كه آنها بر اين باور بوده اند كه خداوند جهان را در شش مرحله آفريده است كه اول آسمان را آفريد سپس آب بعد گياهان و بعد جانوران و در مرحله ي آخر انسان را آفريد و در پايان كار خلقت كه مصادف با آغاز سال نو بود به استراحت پرداخت . كه البته ايرانيان باستان به مناسبت هر يك از اين مراحل ششگانه نيز جشنهايي برگزار مي كردند !!!

كه اين جشنها بيان كننده ي اين واقعيت است كه ايرانيان از ديرباز شادي را مهمترين بخش از زندگاني خويش ميدانسته اند .

جشن نوروز در دوران حكومت هخامنشيان شكوه و عظمت زيادي داشت كه اين امر را مي توان از حجاري هاي باقي مانده در دو طرف پله هاي منتهي به كاخ آپادانا در تخت جمشيد مشاهده كرد (تقديم هداياي نمايندگان ملل به پادشاهان در اين روز)

نوروز در دوران اشكانيان هم داراي عزت و شكوه بود ولي در زمان ساسانيان اين عزت به اوج خود رسيد . علت آن هم اين است كه پس از حمله ي اسكندر مقدوني به ايران و نابودي امپراطوري داريوش سوم نوروز نيز رو به كمرنگي مي رفت ولي باز در دوره ي ساسانيان برگذاري اين جشن به اوج خود رسيد و اردشير بابكان به قصد زنده كردن افتخارات نياكان خويش (داريوش و كوروش كبير) دستور به بر پايي هر چه باشكوه تر نوروز در سراسر امپراطوري ساساني داد و اين جشن تا چهار صد سال تا زمان يورش تازيان با همين شكوه بر گذار مي شد.....

کوروش می‌گوید :


شهریاران را
از میان دانایان و دلیران برگزیدم
دبیران و درباریان را
از میان حکیمان
و گفتم جز به پندارنیک
در سرنوشت مردم ننگرند
و گفتم جز به گفتارنیک
با مردمان سخن نگویند
و گفتم جز به کردارنیک
همراه مردمان نشوند
بدین تدبیر است
که بزرگی، بزرگی می‌آورد
و عدالت، عدالت.


جشنى به وسعت يك فلات


نوروز و آيين هاى باشكوه آن، مسيرى سه هزار ساله و پر پيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسال ترين آيين ملى در جهان است كه جاودانه مانده و يكى از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان (آرين هاى جنوبى) است. آيين هاى برگزارى اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگى ساكنان ايران زمين به شمار مى رود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند يكسان برگزار مى كنند و بزرگ مى دارند و به همين جهت است كه انديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايرانى خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند، زيرا كه در طول تاريخ نيروى عظيم و كارآيى هاى فراوان آن را مشاهده كرده اند.«نوروز» روز ملى و جشن همه كسانى است كه در فلات ايران (ايران زمين)، خود يا نياكانشان به دنيا آمده اند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجيك ها، افغان ها، قفقازى هاى جنوبى، كردها و ساكنان سرزمين هايى كه در طول قرون و اعصار، امپراتورى ايران را تشكيل داده بودند.
نزديك به دو قرن است كه امپراتورى ايران بر اثر توطئه استعمارگران اروپايى از ميان رفته است، اما فرهنگ مشترك و مدنيت غنى قوم ايرانى باقى مانده و نوروز همچنان روز ملى همه مردمى است كه از كوه هاى پامير و بدخشان تا انتهاى كوه هاى كردستان سوريه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خليج فارس سكونت دارند.نوروز، هدف هاى آن و وقايعى كه در طول قرون و اعصار در اين روز روى داده است در خور توجه فراوان است.در بسيارى از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبرى، شاهنامه فردوسى و آثار بيرونى، نوروز به جمشيد، شاه افسانه اى و در پاره اى ديگر به كيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.به نوشته برخى از مورخين بر پايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزى، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستانى حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تاثير آفتاب درخشان و خرمى و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمين از بدى ها و روز سپاسگزارى از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه هر سال در اين روز آيين ويژه اى برگزار شود. آيينى كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هر گونه تحول سياسى و اجتماعى مصون مانده است.لازم است بدانيم كه مهاجرت آرين ها به صورت سه دسته مادها، پارس ها، پارت ها به سرزمين ايران در قرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از آرين ها از گروهى كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند كه مورخان آنان را آرين هاى جنوبى مى خوانند. مادها در منطقه غرب رى (تهران امروز) تا مرز ايلام از جمله آترپاتكان (آذربايجان) و كردستان مستقر شدند و بعداً حكومتى به پايتختى همدان تاسيس كردند كه به احتمال زياد جمشيد از ميان آنان برخاسته بود. زيرا پارس ها در جنوب و جنوب شرقى «رى» تا سواحل خليج فارس و بيشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارت ها در شرق درياى مازندران از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان _ تپورستان (مازندران) و نواحى اطراف استقرار يافته بودند.ترويج آموزش هاى زرتشت _ تنها پيامبرى كه از ميان آرين ها برخاسته _ به نوروز جنبه معنوى ترى بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تاكيد داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفى مى كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدى و خوبى مى دانست كه سرانجام با شكست قطعى بدى، آرامش، صفا، شادى، صميمت و عدالت جهانيان تامين خواهد شد، نوروز فرصت خوبى براى زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمنى ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دست بوسى آنان و مبادله هديه بوده است.كوروش بزرگ موسس امپراتورى ايران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستين حكمران ايرانى بود كه به نوروز جنبه رسمى داد و در سال ۵۳۴ پيش از ميلاد دستورالعملى براى آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاى سبز و پاكسازى محيط زيست _ از منازل شخصى گرفته تا اماكن عمومى _ بود. چهار سال پيش از آن، كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخى از مورخان، زمان اعلام رسمى و عمومى شدن نوروز به عنوان عيد ملى را سال ۵۳۸ قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در ۲۹ اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود.




شاد و مهرورز و مهرافزون