PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت



مژگان
01-27-2010, 01:12 PM
(http://pnu-club.com/post-9.aspx)


شناخت‌: متضمن‌مشخص‌كردن‌ عنوان‌ و مبلغ‌ پولی‌ یك‌عنصر و احتساب‌ آن‌ مبلغ‌ در جمع‌ اقلام‌ صورتهای‌ مالی‌ است‌. شناخت‌ از نقطه‌ای‌ آغاز می‌شود كه‌ یك‌ رویداد گذشته‌ موجب‌ تغییری‌ قابل‌ اندازه‌گیری‌ در داراییها یا بدهیهای‌ واحد تجاری‌ شود بدیهی است كه رویداد آغازگر شناخت‌ باید قبل‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ اتفاق‌ افتاده‌ باشد.

شناخت‌ داراییها و بدهیها در سه‌ مرحله‌ انجام‌ می‌شود:شناخت‌ اولیه، تجدید اندازه‌گیری‌ بعدی، قطع‌ شناخت


معیارهای‌ شناخت‌
شناخت‌ اولیه‌

یك‌ عنصر باید در صورتهای‌ مالی‌ شناسایی‌ شود اگر:
الف‌ ـ شواهد كافی‌ مبنی‌بر وقوع‌ تغییر در داراییها یا بدهیهای‌ مستتر درآن‌ عنصر (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدی‌ مبنی‌بر اینكه‌ یك‌ جریان‌ آتی‌ ورودی‌ یا خروجی‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد) وجود داشته‌ باشد
ب‌ ـ آن‌ قلم‌ را بتوان‌ با قابلیت‌ اتكای‌ كافی‌ به‌ مبلغ‌ پولی‌ اندازه‌گیری‌ كرد.

تجدید اندازه‌گیری‌ بعدی‌

تغییر در مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ یا بدهی‌ باید شناسایی‌ شود اگر:
الف‌ ـ شواهد كافی‌ مبنی‌بر وقوع‌ تغییر در مبلغ‌ دارایی‌ یا بدهی‌ وجود داشته‌ باشد
ب‌ ـ مبلغ‌ جدید دارایی‌ یا بدهی‌ را بتوان‌ با قابلیت‌ اتكای‌ كافی‌ اندازه‌گیری‌ كرد.

قطع‌ شناخت‌

ادامه‌ شناخت‌ یك‌ دارایی‌ یا بدهی‌ در صورتهای‌ مالی‌ باید قطع‌ شود اگر شواهد كافی‌ مبنی‌بر دستیابی‌ به‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ یا تعهد انتقال‌ منافع‌ اقتصادی‌ (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدی‌ مبنی‌ براینكه‌ جریان‌ آتی‌ ورودی‌ یا خروجی‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد) دیگر وجود نداشته‌ باشد.

شناخت‌ درآمد و هزینه‌
در هر مرحله‌ از فرایند شناخت‌، درصورتی‌ كه‌ یك‌ تغییر در جمع‌ داراییها با تغییری‌ مساوی‌ و متقابل‌ در جمع‌ بدهیها یا آورده‌ و ستانده‌ صاحبان‌ سرمایه‌ خنثی‌ نشده‌ باشد، درآمد یا هزینه‌ای‌ حاصل‌ می‌شود.
شناخت‌ درآمد متضمن‌ ملاحظه‌ این‌ امر است‌ كه‌ آیا شواهد كافی‌ مبنی‌بر وقوع‌ یك‌ افزایش‌ درخالص‌ داراییها (یعنی‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌) قبل‌ از پایان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد یاخیر
شناخت‌ هزینه‌ متضمن‌ ملاحظه‌ این‌ امر است‌ كه‌ آیا شواهد كافی‌ مبنی‌بر وقوع‌ كاهش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ قبل‌ از پایان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد یا خیر. اعمال‌ احتیاط‌ موجب‌ می‌گردد كه‌ برای‌ شناخت‌ هزینه‌ در مقایسه‌ با شناخت‌ درآمد، به‌ شواهد وقوع‌ و میزان‌ اتكاپذیری‌ اندازه‌گیری‌ كمتری‌ نیاز باشد.
هرگاه‌ نتوان‌ بین‌ مخارج‌ انجام‌ شده‌ و ایجاد درآمدهای‌ مشخص‌ در آینده‌ ارتباط‌ موجهی‌ برقرار نمود، مخارج‌ مزبور باید در دوره‌ وقوع‌، به‌عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ شود. این‌ گونه‌ مخارج‌ شامل‌ مبالغی‌ است‌ كه‌ به‌ انتظار منافع‌ آتی‌ خرج‌ شده‌ لیكن‌ رابطه‌ آنها با این‌ منافع‌ درحدی‌ دچار ابهام‌ است‌ كه‌ شناسایی‌ یك‌ دارایی‌ را مجاز نمی‌شمرد. ازجمله‌این‌ مخارج‌، می‌توان‌ از برخی‌ مخارج‌ تحقیق‌ و توسعه‌ نام‌ برد.

نكته: استفاده‌ از براوردهای‌ معقول‌ در تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ امری‌ عادی‌ است‌ و به‌شرط‌ آنكه‌ بتوان‌ براوردی‌ معقول‌ از یك‌قلم‌ انجام‌ داد، آن‌قلم‌ باید شناسایی‌ شود

نكته: قبل‌ از اجرای‌ مفاد قرارداد، یك‌ دارایی‌ (یابدهی‌) به‌استناد قرارداد قابل‌ شناسایی‌ است‌، به‌شرط‌ آنكه‌ معیارهای‌ عمومی‌ شناخت‌ رعایت‌ شده‌ باشد، یعنی‌:
الف‌ ـ شواهد كافی‌ مبنی‌بر جریان‌ آتی‌ منافع‌ وجود داشته‌ باشد. این‌ امر مستلزم‌ این‌ است‌ كه‌ بتوان‌ قرارداد را در عمل‌ به‌اجرا درآورد و طرفین‌ به‌سهولت‌ و بدون‌ تحمل‌ جریمه‌ قابل‌ ملاحظه‌ نتوانند قرارداد را فسخ‌ كنند.
ب‌ ـ مبلغ‌ قرارداد را بتوان‌ با قابلیت‌ اتكای‌ كافی‌ اندازه‌گیری‌ نمود. این‌ معیار در مورد قراردادهایی‌ صدق‌ می‌كند كه‌ موضوع‌ آنها خرید و فروش‌ اقلامی‌ باشد كه‌ ارزش‌ بازار مشخص‌ دارند و لذا ممكن‌ است‌ در مورد محصولات‌ خاص‌ كه‌ طبق‌ سفارش‌ ساخته‌ می‌شود، صدق‌ نكند.
اتكاپذیری‌ اندازه‌گیری‌ تحت‌ تأثیر سه‌ عامل‌ است‌:
الف‌ ـ توانایی‌ اندازه‌گیری‌ منافع‌ مستتر در قلم‌ مورد نظر برحسب‌ مبالغ‌ پولی‌،
ب‌ ـ تغییرپذیری‌ میزان‌ این‌ منافع‌ (پراكندگی‌ سطوح‌ مختلف‌ منافع‌ و نیز احتمال‌ وقوع‌ یك‌ سطح‌ منفعت‌ خاص‌)، و
ج ـ وجود یك‌ مبلغ‌ حداقل‌.

مبانی شناخت و اندازه گیری:
الف- مفروضات بنیانی: تفكیك شخصیت، تداوم فعالیت، دوره مالی، واحد اندازه گیری
ب- اصول حسابداری: اصل بهای تمام شده، اصل شناخت درآمد، اصل تطابق، اصل افشا
ج- اصول محدودكننده: محافظه كاری، اهمیت، فزونی منافع بر مخارج، خصوصیات صنعت

مفروضات بنیانی:
فرض تفکیک شخصیت( Separate Entity Assumption): یعنی هر واحد اقتصادی به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر در نظر گرفته می شوند.
فرض تداوم فعالیت( Going Concern Assumption): یعنی واحد اقتصادی تا آینده قابل پیش بینی به فعالیتهای خود ادامه دهد مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
فرض دوره مالی(Time- Period Assumption): عمر یک واحد اقتصادی به دوره های زمانی نسبتا کوتاهی به نام دوره حسابداری تقسیم می شود.این دوره ها ممکن است یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. اما متداولترین آنها دوره مالی یکساله است که اصطلاحا سال مالی خوانده می شود. این امر قابلیت مقایسه را فراهم کرده و امکان سنجش و ارز یابی نتایج حاصل از فعالیتهای موسسات اقتصادی را در دوره های زمانی مختلف ایجاد میکند.
فرض واحد اندازه گیری(Unit-of- measure Assumption): یعنی عملیات، معاملات و رویدادهای مالی باید بر حسب پول مورد سنجش قرار گرفته و گزارش شود.

اصول حسابداری:
اصل بهای تمام شده (Cost Principle) : طبق این اصل، داراییهای تحصیل شده در مبادلات باید به جای قیمتهای جاری بازار، بر حسب بهای تمام شده ثبت و بر همین اساس نیز در صورتهای مالی منعکس كرد. بهای تمام شده که به آن بهای تمام شده تاریخی نیز می گویند مبلغی است که نشان دهنده ارزش اقلام تحصیل شده در معاملات حقیقی و شرایط عادی بوده و به هیچ وجه مبتنی بر برآورد و یا حدس و گمان نمی باشد.
اصل شناخت درامد(Revenue Realization Principle) : بر اساس این اصل درآمد هنگامی شناسایی می شود که فرآیند کسب سود کامل شده باشد و مبادله ای انجام گرفته باشد . البته در قراردادهای بلندمدت پیمانکاری، درآمد متناسب با پیشرفت کار یا خدمات مورد قرارداد و قبل از تکمیل عملیات شناسایی می شود که استثنایی بر اصل تحقق درآمد تلقی می گردد.
اصل تطابق (Matching Principle) : هزینه های یک دوره مالی باید از درآمدهای همان دوره كسر گردد.
اصل افشا (Disclosure Principle): واحدهای اقتصادی موظفند کلیه واقعیتها و اطلاعات با اهمیت مربوط به فعالیتهای مالی خود را به نحو مناسب در متن مناسب در متن صورتهای مالی اساسی و در صورت عدم امکان, در یادداشتهای پیوست صورتهای مالی گزارش و افشا نمایند.

اصول محدودكننده:
محافظه کاری ((Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.
اهمیت (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت، محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.
فزونی منافع بر مخارج (Cost-benefit Constraint): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities): در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.