PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ديويد ريكاردو



donya88
01-20-2010, 12:30 PM
. پدر او از يهوديان بود و چون ديويد ريكاردو تغيير ديانت داد و به مذهب كاتوليك در آمد؛ روابط ايشان سخت تيره شد. ريكاردو به دلالي در بورس لندن پرداخت. در سال 1819 به نمايندگي مجلس عوام انگلستان انتخاب شد. ريكاردو از فعاليت هاي تجاري خود ثروتي عظيم و از كتبي كه تأليف مي كرد شهرتي كم نظير بدست آورد. از تأليفات مهم او يكي كتابي است تحت عنوان «گراني قيمت شمش طلا دليل بر تقليل ارزش اسكناس است» كه در سال 1809 انتشار يافت. از ديگر آثار او مي توان به «پاسخ به ملاحظات بوزانكه»، در تأثير قيمت ناچيز گندم در سود سرمايه»، «پيشنهاداتي به منظور تأمين جريان اقتصادي و مطمئن پول» و «اصول علم اقتصاد و ماليات» اشاره كرد. بر روي هم رفته ريكاردو اقتصاد داني بود دانشمند و عميق، علاقمند به مطالعات نظري و بيان قوانين به ظاهر ساده‌اي كه قادر به جلب و دقت افكار عمومي باشد.
در زمينه تجربي دو واقعه مورد توجه خاص ريكاردو قرار گرفت:
1- افزايش در آمدهاي ارضي: اين افزايش ناشي از ترقي قيمت گندم در اواخر قرن هجدهم و اوايل قرن نوزدهم بود.
2- اعلام جريان اجباري اسكناس بانك انگلستان و تقليل ارزش آن كه مورد مطالعه دقيق ديكاردو قرار گرفت و افكار اورا تحت تأثير قرار داد.
مهمترين عقايد و نظرات ريكاردو را مي توان تحت پنج عنوان زير بيان نمود:
1- ارزش 2- بهره مالكانه يا در آمد ارضي 3- توزيع در آمدها
4- پول 5- بازرگاني بين المللي
1- ارزش:
نظريه اي كه ريكاردو درباره ارزش بيان داشته به هيچ وجه رضايت بخش نيست. اين نظريه در حقيقت بر اساس عقايد آدام اسميت مي باشد. بر طبق آن اساس و پايه ارزش، هزينه واقعي توليد است كه مشتمل بر كار و سرمايه مي باشد، ولي بايد دانست كه سرمايه هم خود ناشي از كار مي‌باشد. بنابراين كار يگانه منبع ارزش است به هر شكل و صورت كه باشد.
2- بهره مالكانه يا در آمد ارضي:
در آغاز بهره برداري هر سرزمين، مردن حاصلخيز ترين اراضي را برگزيده و به كشت و زرع آنها مي پردازند ريكاردو اين اراضي را A و قيمت محصول آنها را a مي خواند. سپس بر اثر افزايش جمعيت اراضي ديگري مورد بهره برداري قرار مي گيرند. اين اراضي را كه به حاصلخيزي زمين هاي اوليه نيستند، ريكاردو B و قيمت محصول آنها را كه بالطبع گران تر تمام و به بازار عرضه مي شوند b مي نامد. اين محصول با وجود گران تر بودن قيمت آن، مشتري پيدا مي كند، چون اصولاً بهره برداري از زمين مربوطه، بر اثر افزايش تقاضا و ازدياد نفوس بوده است؛ ولي در بازار براي هر كالا يك قيمت بيشتر وجود ندارد و چون تنزل قيمت به سطح a، نظر به هزينه توليد بيشتر آن غير ممكن است، به ناچار قيمت ترقي كرد، به ميزان b مي رسد.
نتيجه آنكه مالكين اراضي A يك در آمد اضافي و حتي اتفاقي كه معادل b-a است بدست مي آورند. به موازات افزايش نفوس اين وضع نيز ادامه مي يابد و صاحبان اراضي حاصلخيز تر يك در آمد اضافي تحصيل مي كنند. درباره اين نظر به مشهور ريكاردو بايد به ملاحظات و انتقادات زير مبادرات ورزيد:
الف) از لحاظ قدمت تاريخي نخستين زمين هايي كه در هر كشور مورد بهره برداري ساكنين آن قرار گرفته حاصلخيزترين اراضي نبوده، بلكه زمين هايي بوده است كه كشت و زرع آنها آسان به نظر مي‌رسيده است. كار اقتصاددان آمريكايي اين مطلب را متذكر شد و آن را در وطن خود مشاهده كرد.
ب) نظريه ريكاردو به قانون جمعيت مالتوس متكي است. حال آنكه اين قانون به هيچ وجه صحيح و منطبق با واقعيات نيست.
ج) لازمه صحت نظريه ريكادو اين است كه تقاضاي كالاي مورد بحث غير قابل انعطاف و فاقد حساسيت باشد، يعني نوسانات قيمت در آن مؤثر نيفتد و گرنه ترقي قيمت باعث تقليل ميزان تقاضا و بهره مالكانه خواهد شد.
د) ريكاردو فقط حق مالك زمين را مورد بحث قرار داده حال آنكه ممكن است كسي كه از در آمد ارضي استفاده مي كند مستأجر يا زراع باشد و اين امر نسبت به موارد مختلف فرق مي كند.
در طي قرن نوزدهم نظريه ريكاردو توسعه شگفت انگيزي يافت:
اولاً) به نظر ريكاردو درباره در آمد حاصل از اختلاف قيمت، نظريه در آمد حاصله از انحصار افزوده شد.
ثانياً) در آمد مورد بحث در حقيقت ناشي از قانون عرضه و تقاضا است: عرضه كننده و متقاضي هر دو به بازار آمده مي خواهند كالاي خود را به قيمت معيني بدهند و يا بستانند. در آمد اتفاقي و پيش بيني نشده براي آنها از اين جهت توليد مي شود كه قيمتي كه بدست مي آيد، به ميزان مورد انتظار قبلي آنها نباشد، اين در آمد اضافي و اتفاقي براي يكي از طرفين معامله، عامل تعيين قيمت نيست بلكه خود ناشي از برخورد عرضه و تقاضا يعني مولود قيمت است. ولي از آنجا كه قيمت بازار لزوماً يكي است و برآوردها و پيش بيني هاي فردي خواه ناخواه متفاوتند، هر نوع اختلاف ميان قيمت بازار و پيش بيني عرضه كنندگان و يا متقاضيان، براي يكي از آن دو در آمد غير منتظره است.
ثالثاً) وقتي بازار در آمد مربوط به زمين نباشد طبيعتاً اطلاق كلمه بهره مالكانه يا سهم مالك در مورد آن صحيح نيست و در حقيقت عوايدي شبيه به بهره مالكانه به طريقي كه ريكار دو بيان مي كرد وجود دارد منافع اين نوع عوايد اضافي متنوع و متعدد است. نتيجه آنكه نبايد در آمد اضافي را كه بدين طرق بدست مي آيد ناشي از بذل و احسان طبيعت دانست.
3- توزيع درآمدها:
از نظر ريكاردو مالكين بيش از همه گروه هاي اجتماعي از نتايج توزيع بهره مند و متمتع مي شوند و نفع آنها مخالف منافع صاحبان سود و دستمزد به شمار مي رود كه خود اين دو گروه نيز فاقد هماهنگي منافع ميان يكديگرند. سود كار فرما بستگي به نحوه كار و بهره وري واحد اقتصادي دارد؛ حال آنكه دستمزد تحت تأثير ميزان حداقل معيشت تعيين مي شود. نظريه ريكاردو درباره دستمزد شهرتي فوق العاده يافت و پايه و اساس نظريات و قوانين معروف «مفرغ» كارل ماركس و فرودينال لاسال در اين زمينه به شمار مي رود. ريكاردو قيمت كار را مشابه هر قيمت ديگري مي‌داند كه تابع قانون عرضه و تقاضا است. نرخ دستمزدي كه برخورد عرضه و تقاضاي كار تعيين مي شود، خود بر اساس نرخ طبيعي دستمزد قرار دارد كه ناشي از ميزان پول مورد احتياج كارگر براي تأمين دوام حيات و بقاء نسل اوست. ريكادو امكان اين را كه دستمزد جاري براي مدتي كوتاه بيش از دستمزد طبيعي باشد قبول نمود ولي عقيده داشت كه اين وضع ديري نخواهد پائيد و سرانجام دستمزد در حوالي حداقل معشيت تثبيت خواهد گرديد.
4- پول
ريكاردو هزينه توليد را اساس و پايه قيمت فلزات گرانبها مي دانست و از طرفي ديگر زياده‌ روي‌هايي را كه در انتشار اسكناس صورت مي گرفت مورد انتقاد قرار داد. اين عمل را باعث ترقي قيمت ها تصور مي‌كرد. در مورد سياست پولي عقيده ريكاردو بر اين بود كه اگر بانك انگلستان اسكناس هاي قابل تبديل به زر و سيم انتشار دهد اين عمل سبب خارج شدن فلزات گرانبها از جريان و احياناً فرار آنها از كشور خواهد بود و اگر جريان اجباري پول كاغذي را برقرار ساخته و از تبديل آن به فلزات گرانبها امتناع ورزد، ناچار ارزش پول تنزل خواهد يافت. پس چاره اين است كه براي حفظ ارزش پول بانك انگلستان به تدريج ميزان اسكناس هاي خود را تقليل دهد ولي براي اجتناب از بروز هر گونه مشكل عمده بايد اين عمل با نهايت تأني انجام شود.
بر روي هم رفته مي توان ريكاردو را هوا دار «نظريه مقداري» پول دانست كه بر اساس آن عقايد جديدي درباره‌ي پشتوانه اسكناس بيان داشت. به عقيده او بهترين راه جلو گيري از افراط و بي احتياطي در انتشار اسكناس برقراري روابط غير قابل انعطاف ميان ميزان آن و ذخائر طلا و نقره بانك مركزي است تا بدين وسيله پشتوانه كامل بوجود آيد و ارزش اسكناس تضمين شود.
ريكاردو عقيده داشت كه با تحقق اصل پشتوانه كامل، مي توان اسكناس را بدون هيچ خطري به كار بست و از مزايا و تسهيلات غير قابل انكار آن در برابر مسكوكات فلزي گرانبها استفاده كرد.
5- بازرگاني بين المللي:
چنان كه مي دانيد آدام اسميت عقيده داشت كه نفع هر كشور در اين است كه هر كالايي را كه هزينه توليد آن در خارج كمتر باشد از ساير ممالك خريداري نمايد و اگر كشوري بتواند همه محصولات مورد نياز خود را به قيمت ارزان در داخل سرحدات خود تهيه نمايد از دادوستد با ساير ممالك و بازرگاني بين المللي سودي نخواهد برد.
ريكاردو اين عقيده را مورد تجديد نظر قرار داده و گفته نفع هر كشور در دادوستد با كشورهاي ديگر است و لو آنكه همه كالاهاي مورد نياز خود را به بهاي ارزان تر توليد كند.
ريكاردو در مسائل پولي را از استدلال خود درباره داد و ستدهاي بين المللي بدور داشته ولي به پيروي از سوداگران هر كشور را واحد مستقل و مجزايي مي دانست. گرچه كشورهاي مختلف محصولات خود را با يكديگر داد وستد مي كنند ولي تحرك عوامل توليد فقط محدود سرحدات هر يك از آنها است. نتيجه آنكه در هر كشور و براي هر كالا يك «هزينه توليد متوسط» ملي وجود دارد.
بر اساس دو فرض ساده فوق الذكر يعني وجود رقابت كامل ميان عوامل مختلف توليد در داخل سرحدات هر كشور و ميان ممالك مختلف در عرصه تجارت بين المللي مي توان با اقتصاد رواني چون فوتنانا روسو، بقيه بيان و استدلال ريكاردو را چنين خلاصه كرد: دو كشور الف و ب را فرض كنيم. كشور الف 10 واحد گندم و 24 واحد آهن توليد مي كند. فرض مي كنيم كه هزينه توليد كلي اين دو كالا بر حسب نظريه ارزش بر اساس كار يكي است:
كشور ب 10 واحد گندم و 12 واحد آهن توليد مي كند. هزينه كلي توليد اين دو كالا در كشور ب نيز بر حسب ميزان كار يكي است. نفع هر يك از اين دو كشور الف و ب در اين است كه تمام كوشش خود را مصروف توليد كالايي كند كه برايش ارزان تر تمام مي شود، يعني كشور الف در قسمت توليد آهن بكوشد و كشور ب در قسمت توليد گندم. بدين طريق اگر كشور الف تمام نيروهاي توليدي خود را به توليد آهن اختصاص دهد خواهد توانست 48 واحد آهن توليد كند. سپس همين كشور الف براي تامين گندم مورد نياز خود 12 واحد آهن به كشور ب خواهد فروخت و سرانجام 10 واحد گندم و 36 واحد آهن خواهد دانست يعني منفعتي معادل 12 واحد آهن بدست خواهد آورد كه مي تواند به هر كالاي ديگري از جمله گندم، تبديل كند.
به همين دليل است كه نفع كشور ب در اين است كه همه قوا و عوامل توليدي خود را در زمينه توليد گندم متمركز سازد. در اين صورت 20 واحد گندم توليد خواهد كرد و مي تواند با دادن 5 واحد از آن 12 واحد آهن مورد نياز خود را تهيه كند و سرانجام نفعي معادل 5 واحد گندم بدست خواهد آورد. بديهي است كه اين دو منفعت را نمي توان در يك معارضه و در آن واحد تحصيل كرد. معارضه واقعي در چهار چوبه اي كه حداكثر منافع را براي طرفين تأمين كند، صورت مي گيرد.
بديهي است كه اين بيان جنبه كاملاٌ نظري و فرضي ندارد. مي توان شواهدي براي آن ذكر كرد. از جمله اقتصادان انگليسي "باستيل" حكايت مي كند كه هزينه توليد گندم در ايالت ژرزه كمتر از ايالت انگليسي مجاور بود ولي چون كشت درختان ميوه براي اهالي آن سود فروان در برداشت گندم كاري را رها كرده، غله مورد نياز را از نقاط مجاور خريداري مي كردند.
نتيجه آنكه هزينه توليد كالاهاي مختلف را در داخل هر كشور بايد مورد مقايسه قرار داد نه در كشورهاي مختلف. تخصص بايد در توليد كالايي باشد كه هر كشور در مقام مقايسه با ساير محصولات خود بهتر و ارزان تر تهيه مي كند. بنابراين كشور مورد بحث نبايد كاري به كار ساير ممالك داشته باشد؛ تنها وظيفه او اين است كه درهاي خود را هر چه بيشتر بر روي محصولات ساير ملت ها بگشايد.
بطور خلاصه مي توان عقايد ريكاردو را در «نظريه ازادي مطلق تجارت بين المللي» دانست.
اساس استدلال ريكاردو چنين است: اگر موازنه تجار ميان دو مملكت الف و ب به زيان كشور الف باشد، ناچار براي تأمين و پرداخت ميزان كسري موجود، طلا از اين كشور خارج مي شود؛ در نتيجه حجم پول در جريان كاهش مي يابد و قيمت ها رو به تقليل مي نهند.
در اين موقع مردم كشور ب خواهند كوشيد از مملكت الف كالاهاي مورد نياز خود را تهيه كنند. ولي افزايش حجم پول در كشور ب كه ناشي از ورود طلا است قيمت هاي اين مملكت را افزايش داده و باعث تقليل ميزان خريد مردم سرزمين الف از ان خطه مي شود. نتيجه آنكه واردات كشور الف كاهش و صادرات آن افزايش مي يابد و موزانه بازرگاني آن دوباره برقرار مي شود، طلا باز مي گردد و قيمت ها دوباره در حدود قبلي تثبيت مي شود.
قضاوت درباره ريكاردو
ريكاردو اهميت بسياري از پديده هاي اساسي اقتصاد از قبيل بهره مالكانه را دريافته؛ درباره آنها به بحث و گفتگو پرداخته و از اين حيث مي توان او را شايسه ستايش هايي دانست كه در حق او بيان داشته اند. افكار و داراي جنبه نظري و تجربي است ولي متأسفانه در استدلال خود بيشتر به روش قياس مطلق متوسل شده چنان كه آثار او داراي جنبه اي غير انساني و غير قابل انعطاف به نظر مي رسد و ريكاردو در زمينه ارائه بي پايه و متنزع از واقعيات و كاملاٌ نظري سرآغاز گروهي از اقتصاد دانان است كه ماركس را مي توان از جمله ايشان دانست.
مطالعه آثار او دشوار است چرا كه نوشته هاي او فاقد لطافت و ظرافتي است كه بايد خواننده را مجذوب خود كند.
منبع : انديشه ي اقتصادي