PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راز خوشبختی



فرناز88
01-19-2010, 10:52 AM
راز خوشبختی

روزگاری مردی فاضل زندگی می کرد او هشت سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد . او هر روز از دیگران جدا می شد و دعا می کرد که روزی با یکی از اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود.
یک روز همچنان که دعا می کرد ، ندایی به او گفت به جایی برود. در آنجا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را به او نشان خواهد داد. مرد وقتی این ندا را شنید بی اندازه مسرور شد و به جایی که به او گفته شده بود رفت. در آنجا با دیدن مردی ساده ، متواضع و فقیر با لباس های مندرس و پاهایی خاک آلود متعجب شد.
مرد آن اطراف را کاملا نگاه کرد اما کس دیگری را ندید. بنابراین به مرد فقیر رو کرد و گفت : روز شما به خیر. مرد فقیر به آرامی پاسخ داد : هیچ وقت روز شری نداشته ام .

پس مرد فاضل گفت : خداوند تو را خوشبخت کند.
پس مرد فقیر پاسخ داد: هیچ گاه بد بخت نبوده ام .
تعجب مرد فاضل بیشتر شد : همیشه خوشحال باشید.
مرد فقیر پاسخ داد : هیچ گاه غمگین نبوده ام .
مرد فاضل گفت : هیچ سر در نمی آورم، خواهش می کنم که همه ی این ها را به من توضیح بدهید.
مرد فقیر گفت : با خوشحالی این کار را می کنم . تو روزی خیر را برایم آرزو کردی من هرگز روز شری نداشته ام ، زیرا اگر غذایی برای خوردن نیابم بازهم خدا را ستایش می کنم . اگر باران ببارد یا برف ، اگر هوا خوب باشد یا بد ، من همچنان خدا را می پرستم. اگر تحقیر شوم و هیچ انسانی دوستم نباشد ، باز خدا را ستایش می کنم ، بنا براین هیچ گاه روز شری نداشته ام.
تو برایم خوشبختی آرزو کردی اما من هیچ وقت بد بخت نبوده ام، زیرا همیشه به درگاه خداوند متوسل بوده ام و می دانم هرگاه که خدا چیزی بر من نازل کند ، آن بهترین چیزی است که می توانست برای من روی داده باشد.با خوشحالی هر آنچه برایم پیش بیاید ، می پذیرم . سلامت یا بیماری ، سعادت یا دشمنی ، خوشی یا غم ، همه هدیه هایی از سوی خداوند هستند ، من هیچ گاه بدبخت نبوده ام.
تو برایم خوشحالی آرزو کردی ، من هیچ گاه غمگین نبوده ام ، زیرا عمیق ترین آرزوی قلبی من ، زندگی کردن بنا بر خواست و اراده خداوند است و من خواست خود را سراسر به خواست خداوند تسلیم کرده ام و خواست او خواست من است .