PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مالیات



donya88
12-29-2009, 09:08 AM
مالیاتی که دولت از اقشار مختلف جامعه اخذ می‌کند برای کسب درآمد است یا توسعه و رونق اقتصادی کشور و یا هر دو .

بدین ترتیب ابتدا باید گفت، تعریف مالیات چیست؟

وجوهی همچون مالیات بر درآمد املاک، حقوق ، ارث و مشاغل که دولت برای تامین هزینه‌های خود از اشخاص اخذ می‌کند، مالیات نامیده می‌شود.
مردم جامعه‌ای که از طریق درآمدهای مالیاتی اداره می‌شود از دولت پاسخ می‌خواهند و حکومتی که برای نیازهای جامعه از جیب خود خرج کند نیازی به مردم نمی‌بیند. نظام مالیاتی در جوامعی که به سمت حکومت مردمی پیش می‌روند از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مردمی که حکومت خود را قبول داشته باشند در هزینه‌های آن مشارکت می‌کنند. اگر سازمان امور مالیاتی و حسابرسان نشان دهند شفافیت مالی وجود دارد، جو اعتماد و اطمینان و در نتیجه مقبولیت حکومت بوجود خواهد آمد.
بدین ترتیب، تخصیص منابع، توزیع منابع و ثروت در جامعه، و ثبات و رشد اقتصادی سه وظیفه مهم دولت ها به شمار می روند که درآمدهای مالیاتی در هر سه حوزه فوق و به‌ویژه در حوزه توزیع منابع و ثروت در جامعه، نقش اساسی ایفا می کنند. در سال 84 حدود 35 درصد درآمد دولت از محل اخذ مالیات بدست آمده است. در عین حال، عدالت اجتماعی هم در همه کشورها از اهمیت اساسی برخوردار است و در کشورهای پیشرفته عدالت اجتماعی از طریق منابع مالیاتی تحقق می یابد.
در برنامه سوم و چهارم توسعه، گسترش پایه های مالیاتی و حرکت به سمت اقتصاد بدون نفت، مورد تاکید جدی قرار گرفته و در این میان، اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده (VAT)، به عنوان مهمترین پایه مالیاتی تامین کننده درآمدهای دولت در برنامه چهارم توسعه، از اهمیت زیادی برخوردار است.
بر پایه این تعریف، هدف راهبردی برای افزایش درآمد مالیاتی دولت به دو عامل بستگی دارد. نخست ، سیاست مالیاتی دولت که باید به حداکثر سازی نسبت به پایه مالیاتی به محصول ناخالص داخلی بینجامد. عامل دوم، دستگاه وصول مالیات که باید نسبت مالیات وصول شده به پایه مالیاتی را حداکثر کند.
سیاست مالیاتی قابل پیگیری در چارچوب سیاست‌های کلان اقتصادی دولت و با هدف برآوردن کارکردهایی مانند ایجاد
کارایی، کمک به رشد و توسعه اقتصادی، تصحیح ساز و کار توزیعی برای ایجاد برابری و عدالت ، ایجاد هماهنگی بین بخش‌های مختلف اقتصادی، و اصلاح درجه تمرکز مالی دولت تنظیم می‌شود.
توجه به پیوند بین سیاست مالیاتی و دستگاه وصول مالیات در اصلاح نظام مالیاتی کشور از هر حیث موضوعی مهم و قابل تامل به شمار می آید. مقایسه عملکرد مالیاتی و ظرفیت مالیاتی کشور، توجه ویژه ای را نسبت به پایین بودن ظاهری نسبت مالیات به محصول ناخالص داخلی در اقتصاد ایران پدید می آورد. از این رو، به نظر می رسد در کنار توجه به موضوعاتی مانند شناسایی منابع مالیاتی، تعیین میزان بهینه مالیات قابل پرداخت ، و مباحثی مانند میزان مشمولیت یا اصابت مالیاتی، تمکین مالیاتی، و معافیت های مالیاتی، بخش مهمی از کارایی نظام مالیاتی کشور را در پدید آوردن زمینه ها و شرایطی جستجو خواهد کرد که با دقت، سرعت ، کمترین میزان هزینه به ازای هر واحد مالیات وصول شده، و کمترین میزان سوء استفاده بتوان مالیات تعیین شده را وصول کرد.
وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز اعلام کرده است ، هدفگذاری آتی این وزارت برای درآمدهای مالیاتی در درون مجموعه ای از کارکردهای قابل شناسایی برای سیاست بودجه ای و در حالت کلی تر، در چارچوب سیاست های کلان اقتصادی دولت تعیین خواهد شد. براین اساس ، افزایش درآمد مالیاتی به خودی خود یک هدف تلقی نخواهد شد و نیاز به درآمد اضافی با در نظر گرفتن سقف نرخ رشد متعادل و نرخ انتظاری نسبت سرمایه به تولید در اقتصاد ایران تعیین خواهد شد.
همچنین به عوامل مجود در فرار مالیات در ایران نیز بایدتوجه کرد. براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تشکیلات اداری و پیچیده نظام مالیاتی کشور، فرار مالیاتی را گسترش می دهد.
این مرکز با انتشارگزارشی درباره راه های جلوگیری ازفرارهای مالیاتی ضمن اعلام نکته فوق افزوده است:
برای کاهش فرار مالیاتی درسیستم مالیات بر ارزش افزوده باید یک نظام مالیاتی بسیار ساده طراحی شود.
همچنین "تعیین نرخ مناسب مالیات" بررسی می کنیم: مسئله معافیت های مالیاتی باید با ملاحظات خاصی صورت پذیرد وآموزش مامورین مالیاتی باید مدنظر قرارگیرد. ازسوی دیگر جرایم مالیاتی باید به نحوی باشند که موجبات کاهش فرار را فراهم آورند و تصمیم قاطعانه درمورد جریمه ها و سخت گیری دراین رابطه نیز باید به طورجدی دنبال شود زیرا یکی از عوامل موثردر ارتکاب فرارمالیاتی، یادگیری ازرفتار دیگران است.
مرکز پژوهش ها سپس برضرورت ثبات درقوانین ومقررات مالیاتی تاکید نموده و خاطرنشان کرده است: مودیان براساس قوانین و مقررات موجود برنامه ریزی می نمایند و اگر قرارباشد هر روزقوانین و مقررات جدیدی از راه برسند، هرگز نمی توان به کاهش فرار مالیاتی امیدوار شد.
در عین حال، به دور از جنجال‌های سیاسی باید گفت که یکی از اقدامات بسیار مثبت دولت اصلاحات در دوران فعالیت ، تصویب قانون اصلاح موادی از قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی برقراری و وصول عوارض و سایر وجوه از تولیدکنندگان کالا، ارائه دهندگان خدمات و کالاهای وارداتی در برنامه سوم توسعه بوده است. باتصویب قانون تجمیع عوارض، پرداخت عوارض توسط فعالان اقتصادی از 50 تا 60 نوع به یک نوع عوارض سه درصدی تبدیل گردیده است.
در عین حال، با اتخاذ سیاست‌های دولت توسط دولت گذشته و فعلی، میزان درآمدهای مالیاتی دولت در سال 84 نسبت به سال 1376 علی رغم کاهش نرخ مالیات از 65 به 25 درصد، حدود 5 برابر شده است.
در کنار این مسئله، نباید فرهنگ سازی در امر مالیات فراموش شود، چرا که میزان شناخت مردم از قوانین و مقررات مالیاتی و اداری و همچنین میزان شناخت کارمندان ادارات به حقوق مردم و قوانین مالیاتی و اداری بر روند توسعه عدالت اجتماعی و در نهایت توسعه اقتصاد تأثیر مثبت می گذارد.
فرهنگ سازی در کشوری که اقتصاد آن به شدت نامتوازن و در بسیاری از موارد غیرکلاسیک است و خرطوم تورم عصاره توان معیشتی مردم کم درآمد و امنیت اقتصادی جامعه حقوق بگیر را، می بلعد، بسیار اهمیت دارد.
در جامعه ای که صاحبان نقدینگی های کلان که عموما هم تولیدکننده نیستند و همچنین کارتل های اقتصاد زیرزمینی، پشیزی مالیات به دولت نمی دهند، مدیریت کردن برای تحقق عدالت به صورت عملی در پروسه اخذ مالیات از سودهای سرسام آور، نیاز مبرم به اطلاع رسانی جامع و مستمر، تعمیق فرهنگ مالیاتی جامعه و تحولات ساختاری دارد.
به هر حال، مالیات در هر کشوری به دو بخش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‌شود. در سال 84 حدود 35 درصد درآمد دولت از محل اخذ مالیات بدست آمده است. بدین ترتیب این مسئله از دو منظر قابل بررسی است . نخست مالیات مستقیم که شامل شرکت‌های دولتی، شرکت ملی نفت، شرکت های غیر دولتی، مالیات بر درآمد و مالیات بر ثروت است ، در تحقق آن ظرف دو سال گذشته تقریبا مشکلی وجود نداشته و حدود 90 درصد آن همواره محقق شده است.
براساس آمار خزانه داری کل کشور، درآمدهای مالیاتی دولت در سال گذشته، 134 هزار و 574 میلیارد ریال بوده است که 84 هزار و 30 میلیارد ریال آن به مالیات های مستقیم اختصاص دارد. به عبارت دیگر، درآمد دولت از محل مالیات‌های مستقیم در سال 84 نسبت به سال 83 بیش از دو برابر شده است.
این درحالی است که بیشتر عدم تحقق بودجه ای دولت در بخش مالیات‌های مستقیم عمدتا به عملکرد مالیات‌های نقل و انتقال سهامف املاک و سرقفلی برمی گردد.
البته وزارتخانه ها ، موسسات دولتی ، شهرداری ها ، موسسات وابسته به دولت و شهرداری ها و کلیه اشخاص حقوقی اعم از انتفاعی و صاحبان مشاغل موضوع بند الف ماده 96 قانون مالیات های مستقیم مکلفند از پرداخت بابت حق الزحمه و کارمزد ارائه خدمات جزئی مشاغل مختلف در فعالیت های روزانه ، پنج درصد را به‌عنوان مالیات علی الحساب کسر کنند.
از سوی دیگر، مالیات غیر مستقیم که حقوق ورودی کالا و خدمات را شامل می شود نیز در سال 84 برخلاف سال‌های قبل، نمره قبولی کسب کرده است، زیرا نسبت به رقم مصوب بودجه‌ای بیش از 100 درصد تحقق نشان می دهد. در این بخش مالیات نیز اصولا درآمد مالیات حاصل از ورادات خودرو محقق نمی شود، به طوری که در سال 84 تحقق این بخش حدود 44 درصد بوده است و برای تحقق کامل آن در سال جاری نیز به برنامه ریزی منسجم از سوی سه وزارت خانه اقتصاد و دارایی، صنایع و معادن و بازرگانی دارد.
برخی گزارش‌های سازمان‌های بین المللی نیز از بهبود رتبه ایران از لحاظ شاخص مالیات در سال 2005 نسبت به سال 2004 حکایت دارد . واحد اطلاعات اکونومیست نوشته است، رتبه ایران از لحاظ شاخص مالیات در سال 2005 نسبت به سال 2004هفت پله بهبود یافته است.
رتبه شاخص مالیات ایران در سال 2005 از میان 60 کشور جهان 53 است که نسبت به رتبه 60 ایران در سال های 2000 تا 2004 بهبودی قابل توجه نشان می دهد.
شاخص مالیات هر کشور بر اساس شش معیار بار مالیاتی شرکت ها، مالیات بر درآمد اشخاص، ارزش افزوده مالیات، شاخص های امنیتی-اجتماعی کارمندان و کارگران، میزان تشویق سرمایه گذاری توسط نظام مالی، و ثبات و عادلانه بودن نظام مالیاتی هر کشور تعیین می شود. هر یک از این معیارها بر اساس شاخص 1 (نامطلوب) تا شاخص 4 (مطلوب) تعیین می شوند و آنگاه شاخص کلی مالیات هر کشور به دست می آید.
واحد اطلاعات اقتصادی اکونومیست، شاخص بار مالیاتی شرکتها را در ایران در سال 2005 برابر با 3 اعلام کرده که دو واحد نسبت به سال گذشته رشد نشان می دهد. همچنین شاخص مالیات بر درآمد اشخاص در سال 2005 با دو واحد رشد
نسبت به سال 2004 به 4 رسیده است. شاخص ارزش افزوده مالیات ایران نیز از 1 در سال 2004 به 3 در سال 2005 رسیده است.
شاخص های امنیت-اجتماعی کارمندان و کارگران در ایران طی سال جاری میلادی نسبت به سال گذشته یک واحد بهبود یافته و به 3 رسیده است. بعلاوه میزان مشوق بودن نظام مالی ایران برای سرمایه گذاری نیز یک واحد ارتقا پیدا کرده و از 2 در سال 2004 به 3 در سال جاری میلادی رسیده است.
در مقابل، شاخص ثبات و عادلانه بودن نظام مالیاتی ایران در سال 2005 نسبت به سال 2004 تغییری نکرده و در همان واحد 2 مانده است.
اکونومیست معتقد است، اصلاحاتی که از آغاز سال مالی 2002 در نظام مالیاتی ایران به وجود آمد، و دولت ایران نظام مالیات مستقیم سال 1988 را اصلاح نمود برای شرکتهای خارجی که در ایران فعالیت داشتند بسیار جذاب بوده است.
مهمترین مزیت این نظام مالیاتی جدید، نرخ یکنواخت مالیات بر درآمد 25 درصدی برای شرکتها و بدون هیچگونه تفاوتی میان شرکتهای داخلی و خارجی است. به عنوان مثال، شرکت های خارجی که در بخش های ساخت وساز، حمل ونقل، طراحی، و آموزش در ایران فعالیت می کردند تا قبل از سال 1382 شمسی (2003 میلادی) می بایستی 12 درصد
درآمدهای سالیانه خود را به مالیات اختصاص می دادند، اما از آن پس نرخ مالیاتی آنان با نرخ مالیاتی شرکتهای داخلی یکی شد.
نظام مالیاتی جدید ایران علاوه بر اینکه بار مالیاتی شرکت های خارجی را کم کرده است، همچنین با ارائه نرخ مالیات یکسان، نحوه محاسبه مالیات پروژه های سرمایه گذاری مشترک میان شرکتهای داخلی و خارجی را نیز تسهیل نموده است.
علاوه بر این، نرخ مالیات بر درآمد اشخاص نیز کاهش یافته و حداکثر به 35 درصد رسیده است. با این وجود تا زمانی که این نظام مالیاتی جدید به طور کامل اجرا نشود، نگرانی ها درباره ناکارآمدی نظام مالیاتی ایران به طور کامل رفع نخواهد شد.
در عین حال ، برخی مراجع تقلید نیز در خصوص اخذ مالیات گفته اند، فرهنگ سازی در امر مالیات بسیار مهم است.
آنان معقتدند که اولاً مالیات‌ها باید عادلانه باشد . ثانیاً اینکه مردم بدانند مالیات‌های اخذ شده در کجا مصرف می شود و این وظیفه رسانه هاست . جهت گیری مالیات‌ها باید به سمت و سوی درآمدهای کلان باشد. قشرهای ضعیف جامعه تا آنجا که می شود از پرداخت مالیات معاف باشند و اخیراً هم معافیت مالیاتی نظر در گرفته شده خوب است . این مراجع تقلید تصریح کرده اند، اگر مالیات هایی که وصول می شود در راستای مسائل زیربنایی اقتصادی و ساخت موسسات فرهنگی مصرف شود، اقدام بسیار پسندیده ای است.

همچنین برخی کارشناسان معتقدند که دیدگاه اقتصادی، میزان درآمدهای مالیاتی دولت در سنجش با ظرفیتهای قابل حصول در مقیاس محصول ناخالص داخلی قابل ارزیابی است. به بیان دیگر، نسبت درآمد مالیاتی به حصول ناخالص داخلی یا بازده درآمدی مالیات، مبنا یا محدوده افزایش درآمدهای مالیاتی را متناسب با شرایط کسب و کار اقتصادی معین می کند.
مالیات از دیدگاه خاتمی
سید محمد خاتمی در دورانی که رئیس جمهور ایران بود، با اشاره به اینکه شاخص سنجش سلامت با بیماری اقتصاد یک کشور را می توان در وضعیت مالیات آن کشور دید، گفته بود: هر چه مالیات گسترده تر، فراگیر تر و بیشتر باشد، نشان دهنده رونق اقتصادی و فعالیت و تولید ثروت در جامعه است و نیز اعتماد جامعه به دولت بیشتر می شود.
وی خاطر نشان کرده بود، علاوه بر وضعیت خوب اقتصادی، عامل دیگر موثر در فعال و بهتر شدن جریان مالیات دهی و توزیع مالیات , رابطه مردم با حکومت است .
اعتماد مردم به حکومت سبب می شود تا مردم با خیال راحت تر مالیات خود را بپردازند و احساس کنند که این مالیات در جهت بهبود وضعیت زندگی آنان بکار گرفته می شود.
خاتمی اظهار داشته بود، از سوی دیگر دادن مالیات، احساس مسئولیت را در دولت بیشتر می کند و هم ایجاب می کند که دولت پاسخگویی بیشتری به ولی نعمتان خود که تامین کننده مخارج او هستند ، داشته باشد و هم دولت کارایی و کارآمدی بیشتری داشته باشد تا بتواند این منبع را در آینده تقویت کند.
وی ادامه داده بود، وضعیت خوب و رونق اقتصادی سبب می شود روند مالیات صحیح تر باشد چون ممکن است برخی دولت‌ها بدون رعایت وضعیت جامعه و با جبر و روش های غیر منطقی و غیر علمی از کیسه ملت بگیرند و در برابر مردم پاسخگو نباشند، معمولاً نظام های دیکتاتوری این طور هستند که این روند قابل دوام نیست و آثار و نتایج بسیار بدی برای جامعه ایجاد می کند.
خاتمی گفته بود، متاسفانه در کشور ما وضعیت مالیاتی ،مطلوب نیست. شاید این امر در مورد همه کشورهایی که به نحوی به منابع طبیعی و کم زحمت دسترسی دارند ، صادق باشد . خاتمی با بیان اینکه امروز آسیب پذیرترین بخش جامعه ما حقوق بگیران هستند، افزوده بود، در قانون مالیات‌ها پایه معافیت مالیاتی حقوق بگیران از 80 هزار تومان به 160 هزار تومان رسید که هر چند درآمد دولت کم می شود اما به آن افتخار می کنیم.
در همین حال، رئیس سازمان امور مالیاتی نیز در سال گذشته گفته است، بحث اقتصاد از حالت تک بعدی باید خارج و به مولفه سیاستگذاری یک کشور تبدیل شود. علی اکبر عرب مازار با بیان این که سیاست خارجی با مفاهیم اقتصادی گره خورده است، به نقش کلیدی عوامل اقتصادی در تثبیت حکومت ها اشاره کرده و اظهار داشته است: هم اکنون بخش نفت نیز توانسته به ایران در مسایل سیاسی و دیگر مسایل کمک فوق العاده ای کند.
وی با اشاره به این که اقتصاد درون زا می تواند پایدار باقی بماند، گفته است: نباید اقتصادی داشته باشیم که به نفت وابستگی داشته باشد و در چشم اندازه 20 ساله نظام و برنامه های 5 ساله کشور نیز بر تامین هزینه های جاری از محل درآمدهای مالیاتی تاکید شده است.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی از بیان این مطالب این طور نتیجه گیری کرده است: حرکت اقتصاد صرفا با وضع قوانین نمی تواند به نتیجه برسد و باید بسترهای آن سیاست ها به نحوه مطلوب فراهم شود که یکی از این زمینه ها به سیاست های پولی و مالی کشور بر می گردد.
وی خاطرنشان کرده است: سیاست های پولی به شبکه بانکی و سیاست های مالی به مباحث بودجه ای و همچنین سیستم مالیاتی برمی گردد و البته نباید به سیستم مالیاتی به عنوان منبع ایجاد درامد نگاه کرد و تعیین نرخ مالیاتی نیز سیاستگذاری اقتصادی است.
قوانین مالیاتی را به دو بخش عدالت افقی و عمودی تقسیم می کنیم: در بخش عدالت افقی، به میزان درآمد از هر منبعی ، مالیات اخذ می شود ولی در بخش عدالت عمومی، از کسانی که در رده های درآمدی بالایی قرار دارند، مالیات گرفته می شود...
تاریخچه‌ی مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر ارزش افزوده ، مالیاتی است که برای نخستین‌بار توسط فون‌زیمنس در 1951 به منظور فائق‌آمدن بر مسائل مالی آلمان طرح‌ریزی شد که به‌رغم علاقه و تمایل شدید کشورهایی نظیر آرژانتین و فرانسه برای آگاهی از چگونگی ساختار آن این مالیات، به طور رسمی، تا سال 1954 در هیچ کشوری به‌کار گرفته نشد.
از 954به بعد برزیل ، فرانسه ، دانمارک و آلمان در زمره کشورهایی بودند که این نوع از مالیات را در نظام مالیاتی کشور خود به‌کار انداختند و کره‌ی‌جنوبی نیز نخستین کشور آسیایی بود که از 1997با کمک صندوق‌بین‌المللی‌پول توانست این مالیات را در نظام خود پیاده کند و به دنبال آن کشورهای ترکیه ،‌پاکستان ، بنگلادش و لبنان هم نسبت به اجرای این مالیات اقدام کردند .
درخصوص شیوه‌ی اجرایی مالیات بر ارزش افزوده می‌توان گفت که در سیستم مالیات برارزش افزوده، هر فروشنده در هنگام فروش کالا و خدمات ، مالیات مورد نظر را به صورت‌حساب می‌افزاید و آن را همراه با قیمت کالا و خدمات از مشتری دریافت می‌کند . نخستین فروشنده مالیات دریافتی را وصول و به دولت پرداخت می‌کند و در مراحل بعدی هر فروشنده ما‌به‌التفاوت مالیات را از مشتری می‌گیرد و به حساب سازمان امور مالیاتی واریز می‌کند .
مالیات برارزش افزوده چند نوع است که عبارتند از : مالیات از نوع تولیدی ، درآمدی و مصرف . در مالیات برارزش افزوده از نوع تولیدی ، مالیات کلی بر فروش اعمال می‌شود . در حالی که درنوع درآمدی، مالیات بر فروش کالاهاست .
در مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف نیز که مالیات بر کالاها و خدمات مصرفی است، تمام مخارج سرمایه‌گذاری ناخالص از پایه مالیاتی حذف می‌شود .
دراین‌حال واعظان این نوع مالیات و برخی کارشناسان معتقدند این نوع مالیات آثار مناسبی در سطوح مختلف جامعه و به‌ویژه شهرها دارد و بعضی دیگر آن‌را تیر خلاص برای صنعت کشور می‌دانند .
مالیات برارزش افزوده
مالیات به‌عنوان یکی از منابع درآمداصلی دولت‌ها، درتمام کشورهای جهان ازجایگاه ویژه واهمیت والایی برخورداراست،به‌طوری که هرکشوری برای ساختن زندگی بهترشهروندان خویش سعی در گرفتن مالیات به‌مطلوب‌ترین شکل ممکن ازمردم دارد.
اما درکشورمان، مالیات وچه‌گونگی گرفتن‌آن از مؤدیان،همواره یکی ازمعضلات اصلی دولت بوده است به‌گونه‌ای که گاه وضع یک‌نوع مالیات وگرفتن آن،صنعت‌گران وتولیدکنندگان را به‌سوی نابودی سوق می‌دهد وگاه باعث فرارمالیاتی آن‌ها می‌شود.
به‌راستی چرا چنین است؟ چرا طی سال‌های متمادی به‌خصوص پس ازپیروزی انقلاب هیچ‌گاه نتوانسته‌ایم قانون مالیات را به‌گونه‌ای وضع کنیم که مانندسایرکشورهای صنعتی وپیشرفته‌ی دنیا مردم با دل‌وجان مالیات خود را پرداخت‌کنند و بدانند که این مالیات درجهت آبادانی کشور و رفاه حال همان شهروندان هزینه می‌شود؟
اگرچنین حسی درمردم یک کشور به وجودآید که گرفتن‌ مالیات توسط دولت تنها برای ساختن فردایی بهتر برای آن‌ها و فرزندان‌شان‌ است،آن وقت،معضلی به‌نام فرارمالیاتی برای دولت وکابوسی به‌نام مالیات برای مؤدیان وجود ندارد.
درحال حاضرمالیاتی که ازتولیدکنندگان وصنعت‌گران و… گرفته می‌شود براساس قانونی است به ‌نام تجمیع عوارض، که طبق این قانون ازابتدای1382، برقراری ودریافت هرگونه وجوه ازجمله مالیات وعوارض، اعم از ملی ومحلی، ازتولیدکنندگان کالاها،ارائه‌دهندگان خدمات وهمچنین کالاهای وارداتی، انجام می‌شود و کلیه‌ی قوانین و مقررات مربوط به برقراری ،اختیار یا اجازه‌ی برقراری ودریافت وجوه که توسط هیأت وزیران، مجامع،شوراهاوسایرمراجع،وز ارت‌خانه ها،سازمان‌ها،مؤسسات وشرکت‌های دولتی ازجمله آن‌دسته از دستگاه‌های اجرایی که شمول قوانین برآن‌ها مستلزم ذکر نام یا تصریح نام است،همچنین مؤسسات ونهادهای عمومی غیردولتی، صورت می‌پذیرد ، به استثنای قانون مالیات‌های مستقیم مصوب 3/12/1366 واصلاحات بعدی آن ،قانون چه‌گونگی اداره مناطق آزاد تجاری - صنعتی مصوب 7/6/1372،قانون مقررات تردد وسایل نقلیه‌ی خارجی مصوب 12/4/1373،عوارض آزادراه‌ها،عوارض موضوع ماده‌ی 12 قانون حمل ونقل وعبورکالاهای خارجی از قلمرو ایران مصوب 22/12/1374 وعوارض موضوع بند(ب)ماده‌ی 46،بند(ب)ماده‌ی130 ، بندهای (الف) و(ب) ماده‌ی 132 قانون برنامه‌ی سوم توسعه اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی ایران مصوب 17/1/1379 ،لغوگردید.
قانون تجمیع عوارض درتاریخ 5/2/1383 طی نامه‌ای به‌شرح زیرتوسط سیدمحمدخاتمی به وزارت اموراقتصادی‌ودارایی جهت اجراابلاغ شد:
«وزارت اموراقتصادی ودارایی!
قانون اصلاح ماده‌ی 2 قانون اصلاح موادی از قانون برنامه‌ی سوم توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی وچگونگی برقراری وصول عوارض وسایروجوه ازتولیدکنندگان کالا،ارائه‌دهندگان خدمات وکالاهای وارداتی مصوب 1381 که درجلسه‌ی علنی روزچهارشنبه، نوزدهم فروردین1383 مجلس تصویب شد و در 19/1/1383 به تایید شورای‌نگهبان رسید وطی نامه‌ی شماره‌ی 2809 ، 24/1/1383 مجلس واصل گردیده است، به‌پیوست جهت اجرا ابلاغ می گردد.»
اجرایی‌شدن این قانون باعث به‌وجودآمدن نقدوانتقادهای فراوانی میان صاحب‌نظران اقتصادی کشورشد، به‌طوری که بسیاری ازصاحبان صنایع معتقد بودندکه‌ این مالیات باعث بالا رفتن قیمت کالاهای داخلی می‌شود، تاحدی که قدرت رقابت باصنایع مشابه خارجی راازآنان می‌گیرد.به سبب بالابودن قیمت فروش نهایی آن‌ها و پایین‌بودن مشابه خارجی همین محصولات ،تولیدکنندگان حتی بازارهای داخلی را نیزازدست داده‌اند به‌گونه‌ای که مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند همین محصول را با مارک خارجی وقیمت پایین‌تر بخرند.این امرسبب می‌شود که صنعت‌گران داخلی به‌خاطر پایین‌آوردن قیمت نهایی،ازکیفیت محصول بکاهند تا بتوانند لااقل به‌خاطر قیمت پایین‌تر بازار داخلی،خودراحفظ کنند و عطای صادرات را به‌لقای آن ببخشند.
دکتر عبدالحسین زرین کوب
« جزیه مالیات سرانه و خراج مالیات ارضی بود که ذمی ها مادام که مسلمان نشده بودند طبق قوانین خاصی میبایست بپردازند چون رفته رفته میزان این مالیاتها بالا میرفت و قدرت پرداخت در مردم نقصان می یافت، ذمی ها برای آنکه از پرداخت این باج ها آسوده شوند اسلام می آوردند و مزارع خویش را فرو میگذاشتند و بشهرها روی میاوردند.

به این حال حجاج همچنان جزیه و خراج را از آن ها مطالبه میکرد.
کارگزاران حجاج باو نوشته بودند که « مالیات رو بکاستی گذاشته است زیرا اهل ذمه مسلمان و شهرنشین شده اند. »

دو قرن سکوت

دکتر عبدالحسین زرین کوب
خراج و جزیه گذشته از وزیران و امیران که با « استصفاء» و مصادره و رشوه ستانی ثروت و مکنت بچنگ میاوردند٬ عاملان خراج و جزیه نیز از راه جبایت این اموال٬ جنایت بسیار بر خلق روا میداشتند. اما این جزیه و خراج چه بود؟ در این باب جای آنست که اینجا سخنی گفته آید.
خراج مالیات اراضی بود که از اهل ذمه گرفته میشد در مقابل جزیه که مالیات سرانه بود. در آغاز فتح اسلام کسانی از اهل کتاب که بآیین خویش باقی ماندند و در ذمه مسلمانان درآمدند زمین هایی که داشتند همچنان در تصرف آنها باقی ماند اما از آنها پاره یی از محصول را بعنوان خراج میگرفتند. گذشته از خراج٬‌ در هر سال نیز مبلغی بعنوان جزیه از این ذمی ها میگرفتند. جزیه از مردان بالغ و تندرست گرفته میشد و زنان و کودکان و بینوایان از پرداخت آن معاف بودند.
این جزیه٬ که از آنها گرفته میشد آنانرا در ذمه اسلام قرار میداد و مال و جانشان از تعرض مصون بود. از این ذمی ها٬ اگر کسی از پرداخت جزیه خودداری میکرد جایز نبود که آنرا به شکنجه از او بستانند. تنها وسیله ای که برای الزام وی به تادیه جزیه جایز شمرده میشد٬ آن بود که او را بزندان بیندازند. در ستاندن خراج نیز٬ شکنجه و تعذیب مودیان را ناروا
شمرده بودند.
با اینهمه٬ عاملان خراج در اخذ و جبایت این اموال٬‌ هرگز از آزار و شکنجه مردم دریغ نمیکردند و اهل ذمه که بار سنگین جزیه و خراج بر دوش آنان بود٬ ازین رهگذر جفای بسیار کشیدند.

اهل ذمه
در حقیقت این اهل ذمه٬ ‌هر چند در کنف حمایت مسلمانان بشمار می آمدند. اما غالبا در کار آنها هیچ مساحمه را جایز نمی شمردند. تاکید میشد که در دولت مسلمانی هیچ آنها را بعمل نگمارد در روزگار خلفایی که تا اندازه یی پای بند دین بودند٬ کار کتابت نیز٬ جز بندرت بدانها سپرده نمی شد و خلفا آن را زشت و ناروا می شمردند.
گذشته از آن٬ بنای معابد تازه برای آنها ممنوع بود و نیز به آنها اجازت نمی دادند آتشکده یی را که ویران شده بود تعمیر کنند. با اینهمه٬ ‌در بعضی از بلاد ایران٬‌ پاره یی از آتشکده های قدیم همچنان برپا ماند. چنانکه در کرمان٬ که تا

آخر عهد بنی امیه بعضی مردم همچنان به آيين دیرین خویش مانده بودند آتشکده ها برپا مانده بود.

این ذمی ها٬ که جزیه و خراج می پرداختند البته در پناه مسلمانان بودند. با اینهمه٬ از بسیاری جهات قیود بسیار بر آنها

تحمیل گشته بود. زی و جامه شان از زی و جامه مسلمانان جدا بود. در آغاز فتح اسلام٬ بر پیشانیشان داغ می نهادند و

آنها را وا می داشتند کستی به بندند تا از دیگران شناخته باشند. بر اسب نشستن نیز برای آنها ممنوع بود٬ در مجالس هم

حق نداشتند بر صدر بنشینند و هم نمیتوانستند بناهایی برتر از بناهای مسلمین بسازند.

در پرداخت جزیه نیز در حق آنها تحقیر و استحفاف بسیار میرفت زیرا که٬ ‌لازم بود این جزیه را با خاکساری و فروتنی به

مسلمانان بپردازند از این رو٬ عامل که برای گرفتن جزیه مامور بود خود می نشست و ذمی را که برای پرداخت جزیه

آمده بود در پیش روی خویش بر پای می داشت.

اگر ذمی توانگر بود در هر سال معمولا چهار دینار از او می گرفتند و اگر بینوا بود دیناری بیش نمی داد. اما وقتی برای

ادای این جزیه او را پیش می خواندند. عامل او را « قفایی (پشت گردنی) » سخت می زد و می گفت جزیه بده٬ ای

کافر ! و ذمی بیچاره ناچار بود دست به جیب برد و جزیه خویش را برآورد و بر کف دست نهد و با نهایت شکستگی و

خاکساری بپردازد. هنگام گرفتن جزیه لازم بود که دست برفراز دست آنکس باشد که جزیه می دهد.

غالبا٬ بعد از آنکه این جزیه ادا میشد٬ مهری از سری بجای رسد جزیه٬ بدان ذمی می دادند که « برائت» نام داشت و آنرا

به گردن می آویخت تا از مطالبه مجدد مصون بماند. عامه مسلمانان حق داشتند در این مجلس حاضر شوند٬ ‌و این زبونی

و حقارت ذمی ها را که نشانه قدرت و پیروزی آیین مسلمانان بود تماشا کنند.


خراج ستانی

جمع آوری خراج در ولایات٬ غالبا با تهدید و فشار بسیار توام بود. کسانی بودند که جمع خراج را بعهده می گرفتند و آن

را از مردم بزور و شکنجه می ستاندند و با وضع ظالمانه و خشونت آمیزی آن را جبایت می نمودند. اینها بقول قاضی ابو

یوسف کسانی بودند که « جز بر گرفتن سود و بهره خویش اندیشه دیگر نداشتند٬ خواه آنرا از مال خراج برگیرند و خواه

از مال رعیت بربایند. آنگاه این همه را نیز با جور و بیداد می ستاندند. و مردم را در گرمای آفتاب نگاه می داشتند و

بسختی می زدند .... »

......

در سراسر قلمرو خلافت٬ بیش از همه جا خراسان و سواد عرضه دستبرد و دستخوش ستم وبیداد کارگزاران خلفا بود زیرا

خراسان و سواد بیش از سایر ولایات خراج می پرداخت. از تامل در فهرستی که ابن خلدون در باب خراج عصر مامون

دارد و مقایسه آن با جدولی که قدامهّ بن جعفر در کتاب الخراج خود راجع بخراج در عصر معصم نقل می کند٬ این دعوی

تایید می شود. مجموع خراج خراسان و سواد بالغ بر نصف تمام خراج مملکت عباسی می شد. این خراج هنگفت و سنگین

نیز از قدیم غالبا در معرض تغییر بود. سعید بن عاص والی بنی امیه در عراق٬ گفته بود « السواد بستان القریش ماشئنا اخذ

نامنه و ماؤئنا تر کناه» و این گفته حتی در دوره مامون و معتصم نیز معتبر و صادق شمرده میشد.

عمال و کارگزاران خلیفه در خراسان و عراق٬ هر وقت می خواستند خراج را می افزودند و هر وقت می خواستند آن را

می کاستند.

.......

اما چنان نبود که همواره خلیفه و عمال او را از این رعایای ضعیف شرم آید. بسا نیز که در گرفتن خراج و غارت کردن

رعیت بیرحمی و بشرمی را از حد بدر می بردند...........

بدینگونه خلفا و عمال بمیل خود هر چه می خواستند از هرکه دلشان می خواست بعنوان خراج مطالبه میکردند. و درین

مطالبه نیز غالبا از ارتکاب فجایع شرم انگیز دریغ نمی ورزیدند. این بیداد و ستم عاملان مردم را بچاره جویی وامیداشت.

و این چاره جویی صورت های مختلف داشت:

رسم الجاء
گاه صاحبان اراضی برای آنکه از شر عاملان ظالم ایمن باشند بحیله دست می زدند. بدینگونه که ملک و ضیاع خویش را

بنام یکی از محتشمان و مقربان خلیفه ثبت می کردند تا کسانی که مامور جبایت خراج میشوند بر آنها ستم نکنند . بپاس

حشمت آن بزرگ بگرفتن نیمی یا کمتر از خراج اکتفا نمایند. این کار در تاریخ اسلام به « الجاء » معروفست و درین

طریقه «الجاء» صاحب زمین مزارع و کشتکار شمرده میشد و زمین او بتدریج در تملک مرد صاحب نفوذی که باو پناه داده

بود در میامد و صاحب زمین اصلی فقط شریک غله و سود آن می گردید.

.......


در دوره خلافت ولید بن عبدالملک اهالی سواد برای آنکه ظلم عاملان ستمکار رشوه خوار ایمن بمانند به مسلمهّ بن

عبدالملک برادر خلیفه که والی سواد بود الجاء جستند. از آن پس اراضی سواد ضیاع مسلمه گردید و در دست اعقاب و

احفاد او باقی ماند تا آنکه خلافت بدست بنی عباس افتاد و آن اراضی نیز جز ضیاع خلافت ضبط گشت. مردم مراغه نیز

هنگامیکه کروان بن محمد والی ارمنستان و آذربایجان بود با او الجاء نمودند و اراضی انها بتملک مروان درآمد تا پس

از سقوط مروان مانند سایر املاک بنی امیه از آنها ماخوذ گردید.

در دوره عباسیان نیز این شیوه دوام یافت. مردم زنجان از بیم صعالیک و از شر عمال مجبور شدند اراضی خود را بنام

قاسم پسر هارون الرشید ثبت کنند و اراضی آنها نیز از این را رفته رفته جز ضیاع سلطانی گشت.

در فارس نیز ظلم و بیدادن کارگزاران و جمع آورندگان خراج مردم را مجبور کرد که اراضی خود را بنام بزرگان و

محتشمان دربار خلافت ثبت کنند.

بدینگونه ظلم و فشار و عمال و کارگزاران خلیفه٬ مردم را بترک املاک خویش وا می داشت و توازن و تعادل اجتماع را

بهم می زد با اینهمه بهم خوردن تعادل اجتماع را مردم بمثابه یک چاره و درمان جهت رهایی از جور و بیداد عمال خلیفه

تلقی می کردند.


آشوب و شورش

گاه نیز چاره یی که مردم برای رهایی از بیداد ستمکاران می توانستند بیابند شورش و قیام برضد خلیفه بود. توجه با این

نکته که قسمت عمده خراج قلمرو عباسیان را مردم خراسان و عراق می پرداختند نشان می دهد که چرا بیشتر شورشها و

قیام های خونین و بزرگی که بر ضد خلفای عباسی انجام شد از خراسان و عراق پدید آمد: اینهمه فشار و شکنجه و بیداد

که بر ستمدیگان خراسان و سواد وارد می آمد آنان را بشورش و قیام بر ضد خلیفه وا می داشت.


عیاران و رهزنان

کارگزاران حکومت٬ با شکنجه و آزار از مردم خراج میستاندند و برزگران و بازرگانان که حاصل عمر خود را چنین عرصه

تاراج می دیدند ناچار میشدند دست ار کار خویش برگیرند. برای فرار از بیداد و شکنجه عمال دولت بسا که مردم مجبور

بودند سر بشورش برآوردند. همه جا ناامنی حکمفذما بود. رهزنان و سالوکان در راهها بجان مردم می افتادند. عیاران و

شاطران در شهرها امنیت را تهدید می کردند.


« و گویی چنان شده بود٬ که بقول یک محقق٬ این رعایای ضعیف ناچار بودند زمین را بکارند تا عربان درو کنند وحاصل

آن بردارند. »



تاریخ ایران بعد از اسلام؛ دکتر عبدالحسین زرین کوب

« چنانکه تقریبا در تمام دوره امویان داستان خراج مشکل عمده زندگی موالی بود. این خراج نوعی مالیات ارضی بود که

اهل ذمه – گذشته از جزیه خویش – و همچنین موالی – از بابت اراضی خود - در شهرهایی که به جنگ گشوده می شد

می پرداختند.

در هر حال اراضی شهری که به جنگ گشوده می شد اگر بین فاتحان تقسیم می شد ارض عشر به حساب می آمد و اگر به

حکم خلیفه در دست مالکان قدیم می ماند ارض خراج بود. درینصورت، با آنکه مالکان این اراضی در ملک خویش همه

گونه تصرف می توانستند کرد جز بادستوری خلیفه آن اراضی عشر که ملک خاص افراد می بود تبدیل کنند.

بــــــــنابراین، از مالکان اینگونه اراضی کسی که اسلام می آورد هر چند از جزیه معاف می شد لیکن از خراج

ارض معاف نبود مگر آنکه زمین خود را رها کند و به شهر برود.

اما شهرهایی که به صلح و بموجب «عهدنامه» تسلیم شده بودند هر چند زمین آنها نیز ارض خراج محسوب می شد لیکن

مالکان آن اراضی اگر مسلمان می شدند زمینشان ارض عشر می شد و از خراج معاف بود.

در هر حال اینگونه اراضی بیتشر در خراسان و ماروالنهر بود. مرزبانان و دهقانان که میدیدند با شکستهایی که در سواد و

عراق بر ساسانیان وارد آمده است دیگر امیدی به تجدید حیات آن دولت نیست بدون جنگ و غالبا بموجب عهدنامه های

جداگانه تسلیم می شدند. در این عهدنامه ها مقرر می شد که اهل شهر سالیانه مبلغی به عنوان باج و جزیه بپردازند.

از جمله بر حسب اینگونه عهدنامه ها قرار شده بود از شهرهای مهم خراسان و ماورالنهر نشابور هزار هزار درم، هرات

هزار هزار درم، بخارا هزار هزار درم، سمرقند هفتصد هزار درم، طوس ششصد هزار درم، ابیورد چهارصد هزار درم، و

فسا سیصد هزار درم سالیانه به اعراب بپردازند.

اما چون قبول اسلام موجب معافیت از جزیه بود ناچار وقتی از اهل ذمه کسانی اسلام می پذیرفتند می بایست جزیه آنها

از مبلغی که در عهدنامه ها آمده بود کسر شود: کاری که البته در عمل کمتر اتفاق می افتاد. لیکن بار جزیه این

نومسلمانان هم بر دوش کسانی که بر دین پداران خویش مانده بودند نمی ماند زیرا دهقانان و کسانی که مامور جمع

آوری مالیات و باج بودند چون غالبا از جانب امرا مسلمان در کار آنها نظارتی نمی رفت این جزیه یا معادل آنرا به بهانه

ها و عنوانهای گوناگون همچنان ازین نومسلمانان وصول می کردند و بدین سبب نشر اسلام در خراسان از جانب اعراب –

مخصوصا در دوره اموی – چندان تشویقی نمیشد. گرویدن مجوس به آیین اسلام گاه بمثابه نوعی فرار از «جزیه» تلقی

میشد و بسا که در بعضی موارد برای انکه خراج خراسان دچار زیان نشود ازین تازه مسلمانان همچنان باز نه همان خراج

بلکه جزیه نیز مطالبه می کردند.



حتی یک وقت اشرس بن عبدالله سلمی که چندی والی خراسان گشت درصدد برآمد کسانی را به آن سوی آموی گسیل

دارد و مردم را به اسلام بخواند با این وعده که اگر اسلام اورند از جزیه معاف باشند. اما اقبالی که مردم آن بلاد به آیین

مسلمانی کردند دهقانان و بزرگان خراسان را که متعهد جمع و پرداخت خراج معهود بودند به وحشت انداخت و اشرس را

وادشتند تا از نومسلمانان سغد همچنان مثل سابق جزیه مطالبه کند: کاری که سبب خشم و نارضایی آنها شد و به شورش

خونین منتهی گشت.

راه حلی که نصربن سیار برای رفع این بیدادی یافت آن شد که هر که را اسلام می آورد از خراج معاف دارد و تفاوتی را

که از بخشودگی خراج وی حاصل میشد از کسانی که همچنان بر دین قدیم خویش باقی مانده بود بستاند.

اما از اهل ذمه – چه در آبادیها و چه در شهرها – مالیات سرانه یی نیز دریافت می شد که جزیه نام داشت. این جزیه از

اهل ذمه در قبال حمایتی که از آنها می شد وصول می گشت و وصول آن نشانه فرودستی و خواری اهل ذمه و برتری

مسلمین نیز بود. از این ور آنرا با تشریفات مخصوص و در حالی که فرودستی و پستی مغلوبان بطور بارزی نمودار بود از

آنها دریافت می کردند. »


*****



تاریخ یعقوبی

« در دوران معاویه خراج عراق و مضافات آن در کشور ایران بر ششصد و پنجاه و پنج میلیون درهم قرار گرفت،

خراج سواد صد و بیست میلیون درهم بود،

خراج فارس هفتاد میلیون،

و خراج اهواز و مضافات آن چهل میلیون؛

و خراج یمامه و بحرین پانزده میلیون درهم؛

و خراج شهرستانهای دجله ده میلیون درهم؛

و خراج نهاوند و ماه کوفه که دینور باشد و ماه بصره که همدان است و مضافات آن از اراضی عراق عجم، چهل میلیون
درهم؛

و خراج ری و مضافات آن سی میلیون درهم؛

و خراج حلوان بیست میلیون درهم؛

و خراج موصل و متعلقات آن چهل و پنج میلیون درهم؛

و خراج آذربایجان سی میلیون درهم

؛ و این پس از آن بود که از هر سرزمینی املاک آبادی را که پادشاهان ایران خالصه خود قرار می دادند، بحساب نیاورد و

آنها را خالصه خود قرار داد و تیول جمعی از بستگان خویش ساخت و عامل عراق از درامد خالصه هایی که معاویه در این

نواحی داشت، صد میلیون درهم نزد وی فرستاد وصله ها و جایزه های معاویه از همین درآمد بود.

خراج مصر در دوران معاویه بر سه میلیون دینار قرار گرفت و عمر بن عاص اندکی از آن را نزد وی می فرستاد. پس چون

عمر بمرد، خراج نزد معاویه فرستاده می شد بدین ترتیب که مقرریهای مردم داده می شد و یک میلیون درهم بسوی او

حمل می گردید.



خراج فلسطین بر چهار صد و پنجاه هزار دینارمستقر شد؛ و خراج اردن بر صد و هشتاد هزار دینار؛ و خراج دمشق بر

چهارصد و پنجاه هزار دینار؛ و خراج شهرستان حمص بر سیصد و پنجاه هزار درهم؛ و خراج قنسرین و عواصم بر چهارصد و

پنجاه هزار درهم؛ و خراج جزیره که دیار مضر و دیار ربیعه باشد بر پنجاه و پنج هزار درهم؛ و خراج یمن بر یک میلیون و

دویست هزار دینار و(گفته شده) نهصد هزار دینار. »


*****


تاريخ تمدن اسلام، جرجی زیدان
« ماموران خلافت برای دریافت ماليات زمين از اهل ذمه(ايرانيانی که مسلمان نشده بودند) بيداد ميکردند و آنچه ميخواستند از آنان ميگرفتند٬‌ خواه چيزی برای زمينداران باقی ميماند و خواه باقی نميماند. ترتيب این بود که زمينی را مساحی ميکردند و از روی آن باج ميستاندند٬‌ ولو در آن کشت نشده بود. يکی از شرايط باج ستانی این بود که مبلغی برای زمينداران بعنوان مساعده ميگذاردند که صرف حوائج آنان در صورت اتفاقات غير مترقبه شود. با اين وصف ... حجاج بن يوسف ... نامه ای به خليفه عبدالملک نوشت و اجازه خواست که همان مختصر مساعده باقی مانده را نيز از زمينداران بستاند. اين پيشنهاد بقدری ظالمانه بود که عبدالملک٬ با همه ستمگری معروف خويش آنرا رد کرد و به حجاج نوشت: برای اين بينوايان حداقل گوشت و استخوانی باقی گذار تا در اطراف آن بتوانند چربی جمع کنند.

ظاهرا همین فشارها پاره ای از زمین داران و روستاییان را بر آن داشت که اسلام آورند و در پناه دین از بیدادگری رها شوند ولی اینکار هم آنانرا از پرداخت جزیه و خراج آزاد نساخت. و با آنکه از ده ها گریختند و کشت زارهای خود را بکسان خویش واگذارده بشهرها رو آوردند باز هم آسوده نماندند. چه که حجاج دستور داد آنانرا بروستاها بازآورند و از آنان خراج بستانند! »
تاريخ تمدن اسلام، جرجی زیدان
« عاملان خلافت در فارس ميوهای باغها را ببهای زیادتر از معمول تخمین ميزدند و مطابق ارزيابي ظالمانه خود از آنان مالیات ميگرفتند.
دیگر از بیدادگری آنان برای افزایش درآمد آنکه بر زمینهای بایر نیز مالیات وضع کردند، و از ایرانیان هر سال عید نوروز مالیاتی به نام عیدی میگرفتند و در زمان معاویه این عیدی ده میلیون درهم میشد و هر کس زن میگرفت و یا میخواست عرضحال بنویسد باید مالیات فوق العاده بپردازد.
پيمانه آنان در موقع تحويل گرفتن جنس غير از پيمانه دیگران بود و موقع جنس تحویل دادن پیمانه دیگری بکار میبردند . بهای کاغذ و دفتر و اجرت باربری خواربار را از اهالی میستاندند. و خواربار(عامل) را نقدا یا جنسا علاوه بر مالیات دریافت میداشتند و کسانیکه مباشر سنجیدن غله بودند اجرت خود را از روستاییان میستاندند. و همینکه دهاتیان وجه نقد برای پرداخت مالیات میاوردند مقداری از آن درهم ها را بعنوان صرف و غیره برایگان میگرفتند. »

تاريخ تمدن اسلام، جرجی زیدان
« درباره همين ماليات جرجی زيدان از قاضی ابی يوسف نقل ميکند که :
اطلاع يافتم که ماليات نوروزی را با ظلم و زور ميستانند٬‌ بدينقسم که موديان ماليات را در هوای بد نگاه ميدارند و به سختی کتک ميزنند و خمره های سنگين بر آنان مياويزند و دست و پايشان را در کند و زنجير می بندند. »

*****


کتاب الخراج و صنتعه الکتابه بنیاد فرهنگ ایران
« قدامه بن جعفری می نویسد: مامور مالیاتی و مسئولین جمع آوری خراج افرادی بودند که جز گرفتن سود و بهره خویش اندیشه دیگری نداشتند، خواه آنرا از مال خراج بر گیرند و خواه از مال رعیت به یغما برند، آنگاه این همه را با جور و بیداد و تجاوز و تاراج می ستادندند......... و مردم را در گرمای آفتاب نگه میداشتند و به سختی میزدند »

*****

I.P. Petrushevskii در کتاب تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادی٬ ‌تاليف دستجمعی ۶ خاورشناس روسی٬ « فاتحان عرب نه اينکه تنها املاک و اراضی ايرانیان را در سرزمين های تسخير شده تصرف کردند و غنائم عظيمی را بصورت وجوه نقد و طلا و نقره و منسوجات و گله های اسبان و گاوان و گوسفندان و .... هزاران برده .... به ديار خود فرستادند٬‌ بلکه در کشاورزی و دامداری در همين اراضی نيز به بهره کشی از صاحبان اصلی آنها پرداختند. »

*****

A.U. Yakubovskii در کتاب تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادی٬‌تاليف دستجمعی ۶ خاورشناس روسی٬ « همينکه خلفا موضوع «مهر کردن» افراد روستاها را معمول داشتند وضع کشاورزان تحمل ناپذير شد. اين عمل چنین بود که به گردن هر روستايي که خراج و جزيه ميپرداخت صفحه ای سربی مياوختند و روی آن مشخص ميکردند که اين مرد اهل کدام رستاق(بخش) و دهکده است. اگر روستايي به ناحيه ديگری ميرفت وی را بازداشت کرده و به محل سکونتش که بر صفحه نوشته شده بود بازميگرداندند و اگر کشاورزی به نقطه ای میرفت و صفحه سربی را به گردن نميداشت او را به عنوان ولگردی بازداشت ميکردند. این صفحه را فقط پس از پرداخت تمام ماليات از گردن ها دور ميکردند و مجداد هنگام حاصل نو مياوختند. اين رسم که داغ بردگان را به ياد مياورد در نظر روستاييان که هنوز نظامات جماعت آزاد و خود مختار روستايي دوران پيش از عرب رت به ياد داشتند تخفيف و توهينی شمرده ميشد. »
A.U. Yakubovskii در کتاب تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادی٬‌تاليف دستجمعی ۶ خاورشناس روسی٬ ترجمه فارسی٬ ميزان خراج از چه قرار بود؟ مقايسه مدارک قبل از اسلام با دوره اسلامی نشان ميدهد که اعراب ميزان ماليات اراضی را نسبت به دوران ساسانيان بلااستثنا٬ افزایش دادند٬‌ چنانکه از هر جريب گندم زار ۴ درهم و از هر جريب جوزار ۲ درهم خراج ميگرفتند٬ در صورتيکه در عهد خسرو انوشيروان از هر جريب گندم زار يا جو زار تنها يک درهم ماليات گرفته ميشد.
در عهد آخرين خلفای اموی ايرانیان مغلوب و مطیع از ربع تا ثلث تمام محصول خود را به رسم خراج به حکومت عرب ميپرداختند. »

بن مایه ها:
۱- برای اطلاعات بشتر در باب جزیه و خراج و کیفیت جمع و جبایت آنها و همچنین برای حدود و میزان و طرز وصول این اموال رک به کتاب Daniel C. Dennett راجع به « تبدیل مذهب و امر جزیه در اوایل اسلام» چاپ ۱۹۵۰ و کتاب Lokkegard راجع بنرخ مالیات در دوره قدیم٬ چاپ کپنهاک ۱۹۵۰ که درین باره اطلاعات و معلومات مفیدی در انها هست. کتاب دنت ترجمه فراسی هم دارد.
۲- الاموال ابی عبید
۳- رک: معالم القربه
۳۹ و کتاب الخراج برگ ۱۸ ؛ ۶۱؛ ۶۲؛ ۷۰ و ۷۱ و همچنین برای اطلاعات بیشتر درباب اهل ذمه و رفتار مسلمین با انها رجوع شود بکتاب٬ اهل الذمهّ فی الاسلام. تالیف ا. س. ترتون. ترجمه و تعلیق حسن حبشی. مصر ۱۹۴۹
۴- کتاب الخراج
۵- رک: جرجی زیدان٬ تاریخ التمدن الاسلامی ج ۲ برگ ۵۴ و برگ ۶۱. این کتاب جرجی زیدان را آقای علی جواهر کلام بفارسی نقل کرده است و در تهران بسال ۱۳۳۳ چاپ شده است.
۶- تاریخ قم
۷- ابن الفقیه
۸- ابن الفقیه
۹- اصطخری
۱۰- فون کومر؛ رجوع شود به Van Volten
گرفتن مالیات از نویسندگان غیر قانونی است...
طبق بخش " ل " ماده 139 قانون مالیات ها، فعالیتهای انتشاراتی ، مطبوعاتی ، فرهنگی و هنری که به موجب مجوز
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کنند از پرداخت مالیات معاف هستند.
دبیر و سخنگوی انجمن نویسند گان کودک با اشاره به نشست اخیر هیات مدیره این انجمن با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت : طبق تبصره 2 ماده 104 همین قانون کسر 5 د رصد مالیات د ر مواردی که منابع د ر آمد شان از پرداخت مالیات معاف شده باشد ، منتفی است .
علی اصغر سید آبادی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری مهر افزود : براین اساس " نوشتن "موردی است که منبع د رآمد ش از انتشارات است و فعالیت های انتشاراتی و مطبو عاتی از پرداخت مالیات معاف شده اند ، پس نویسند گان از پرداخت مالیات معاف هستند اما متأسفانه با وجود این قانون هنوز از نویسندگان مالیات کتاب دریافت می شود.
سید آبادی اظهار داشت : همچنین مسجد جامعی « وز یر ارشاد» در پاسخ به د رخواست این انجمن مبنی بر حق د خالت نهادهای غیر د ولتی د ر تصمیم گیری های مربوط به حوزه فعالیت نهادهای مذ کور ، بررسی این مسئله را منوط به یافتن راهکارهای اجرایی مناسب دانست
این سخنگو د ر مورد اقدام انجمن نویسند گان برای تأسیس دانشکده ادبیات کودک گفت : این موضوع د ر حوزه کاری ما قرار ندارد و ما در حال طراحییک د وره ادبیات کود ک و نوجوان هستیم که هم اکنون این طرح د ر کمیته آموزش و پژوهش انجمن در حال طراحی است .
قطعنامه :‌
برای آن‌که لایحه‌ی مالیات برارزش افزوده اجرایی شود باید : 1- این قانون مطابق آنچه از مفهوم و طریقه‌ی اجرای آن مستفاد می‌شود (‌قانون مالیات افزوده برارزش )‌ نامیده شود ،‌چون ایجاد ارزش افزوده پدیده‌ی مطلوبی است که برای ایجاد ثروت ملی و رفاه بیشتر مردم مورد تأیید همه‌ی محققان اقتصادی بوده است و معمولاً دولت‌های پیشرفته بر فعالیت‌های مفید مالیات وضع نمی‌کنند.
اجرای این قانون بایستی حداقل 6سال مسکوت بماند تا :‌
واحدهای تولیدی (‌به‌خصوص کوچک و متوسط )‌از قدرت بیشتری برخوردار شوند و آن‌گاه به پرداخت مالیات مجبور گردند .
مؤدیان و مأموران مالیاتی کاملاً با فرهنگ مالیات آشنا گردند که نه از پرداخت مالیات بگریزند و نه بیش از مالیات واقعی چیزی از مردم بخواهند .
از تفسیر مفاد مواد قانون حتی، به نفع دولت، احتراز شود تا وصول این مالیات مانند مالیات‌های مستقیم درگیر تفسیر کلمات کش‌دار نشود و عدالت مالیاتی پایمال نگردد .
این مالیات درپای صندوق فروش‌گاه‌ها ازمصرف‌کنندگان نهایی دریافت شود تا موجب ایجاد هزینه‌های اضافی نگردد .
تکلیف موجودی‌های اولین دوره‌ی اجرای قانون مشخص شود که خریدهای قبل از شمول این مالیات، مجبور به پرداخت مالیات‌ اضافی نشوند .
کالاهای مشمول نیز درطبقه‌بندی شود؛ اول از کالاهایی که مورد استفاده‌ی طبقات مرفه‌تر واقع می‌شود مالیات گرفته شود و به‌تدریج به طبقات پایین‌تر تعمیم داده شود .
از خدمات حسابداران رسمی برای مواردی که اختلافی بین مؤدی و وزارت‌دارایی و اموراقتصادی به‌وجود می‌آید استفاده شود .
مطلقاً از روش تشخیص خودسرانه استفاده نشود و در مواردی که مودی از ارائه مدارک خودداری می کند از نظرات انجمن‌های مربوطه غیردولتی استفاده شود .
پرداخت مالیات به‌عنوان افتخاری برای افراد ملت تلقی شود و برای کسانی که مالیات‌های خود را منظم می‌پردازند نوعی تقدیر به‌عمل آید .
این قطعنامه در همایش “ نگاهی بر مالیات ارزش افزوده ” بررسی و مورد تصویب حاضران قرار گرفت .
در1370بخش امور مالی صندوق‌بین‌المللی‌پول در راستای اصلاح نظام مالیاتی ایران ، اجرای سیاست مالیات بر ارزش افزوده را به عنوان یکی از عوامل اصلی افزایش کارایی و اصلاح نظام مالیاتی پیشنهاد کرد . با توجه به نظرات کارشناسان صندوق‌بین‌المللی‌پول ، مطالعات و بررسی‌های متعددی دراین زمینه در وزارت اموراقتصادی‌ودارایی صورت پذیرفت و اجرای مالیات بر ارزش افزوده در سمینارها و کمیته‌های مختلف علمی با حضور کارشناسان داخلی و خارجی مورد تأکید قرار گرفت ، اما درعمل به‌اجرا درنیامد . وزارت اموراقتصادی‌ودارایی درراستای طرح ساماندهی اقتصادی کشور ، انجام اصلاحات اساسی در سیستم مالیاتی ازجمله حذف انواع معافیت‌ها، حذف انواع عوارض و گسترش پایه‌ی مالیاتی را با تأکید خاص بر کارایی نظام مالیاتی‌ ،‌شروع کرد و مطالعات جدید امکان‌سنجی دراین زمینه به‌عمل آورد . با توجه به اهمیت بسط پایه‌ی‌ مالیاتی به‌عنوان یکی از اصول اساسی سیاست‌های مالی طرح ساماندهی اقتصاد کشور ، معاونت درآمدهای مالیاتی وزارت اموراقتصادی‌ودارایی، مطالعات علمی متعددی را با درنظرگرفتن خصوصیات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشور در زمینه‌ی اجرای مالیات برارزش افزوده ،‌از دی1376 آغاز کرد . لایحه‌ی مالیات بر ارزش افزوده، اکنون با درنظرگرفتن اثرات اقتصادی ناشی از اجرای این مالیات با اصطلاحات و بازنگری‌های متعدد به مجلس ارائه شده است .