PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سیاه چاله چیست



ATHENA
12-18-2009, 06:12 PM
به طور كلي، سياهچاله ناحيه اي از فضا است كه تجمع جرم در آن آنقدر زياد است كه اشياء نزديك آن هيچ راهي براي فرار از كشش گرانشي آن ندارند. ازآنجاكه در حال حاضر بهترين نظريه در مورد گرانش نظريه نسبيت عام اينشتين است، مجبوريم براي درك بهتر جزئيات سياهچاله‌ها از برخي نتايج اين نظريه استفاده كنيم. اما اجازه دهيد ابتدا با بررسي گرانش در شرايط نسبتا ساده شروع كنيم.
تصور كنيد روي سطح يك سياره ايستاده‌ايد و سنگي را مستقيما به سمت بالا پرتاب مي‌كنيد. فرض كنيد كه سنگ را با قدرت زيادي پرتاب نكرده باشيد. سنگ براي مدتي بالا خواهد رفت اما در نهايت به خاطر گرانش سياره پايين خواهد افتاد. اگر سنگ را به اندازه كافي محكم پرتاب كنيد، سنگ ممكن است بتواند از گرانش سياره بگريزد. در اين حالت سنگ براي هميشه به بالا رفتن ادامه خواهد داد. سرعتي كه نياز است تا با آن طوري سنگ را پرتاب كنيد كه از گرانش سياره بگريزد، "سرعت گريز" ناميده مي شود. سرعت گريز به جرم سياره بستگي دارد. اگر سياره جرم بسيار زيادي داشته باشدگرانش آن بسيار قوي خواهد بود و در نتيجه سرعت گريز هم بالا مي‌باشد. يك سياره سبكتر، سرعت گريز كمتري هم دارد. علاوه بر اين سرعت گريز به فاصله ما از مركز سياره نيز بستگي دارد. هر چه به مركز سياره نزديكتر باشيم سرعت گريز بالاتر است. سرعت گريز از گرانش زمين 2/11 كيلومتر بر ثانيه است در حاليكه سرعت گريز از ماه 4/2 كيلومتر بر ثانيه است..
اكنون جسمي را در نظر بگيريد كه در آن مقدار عظيمي ماده در شعاع كوچكي جمع شده است، بطوريكه سرعت گريز آن از سرعت نور بيشتر است. از آنجاكه هيچ جسمي نمي تواند از نور سريعتر حركت كند، لذا هيچ چيزی هم نمي‌تواند از ميدان گرانشي اين جسم فرار كند. حتي يك پرتوي نور هم بوسيله گرانش اين جسم به عقب كشيده مي‌شود و نمي‌تواند بگريزد. اينچنين جسمي را سياهچاله مي ناميم.
در نسبيت عام، گرانش نشانه انحناي فضا-زمان است. اجسام پرجرم فضا و زمان را خميده مي كنند، آنچنانكه قوانين هندسه ديگر كارايي خود را از دست مي دهند. در نزديكي يك سياهچاله اين انحناي فضا بينهايت شديد است و سبب مي‌شود سياهچاله‌ها ويژگيهاي عجيبي داشته باشند. يك سياهچاله داراي خصوصيتي بنام «افق رويداد» است. افق رويداد يك سطح كروي است كه محدوده ی سياهچاله را مشخص مي‌سازد. شما مي‌توانيد وارد افق رويداد شويد اما ديگر نمي‌توانيد از آن خارج شويد. در حقيقت زمانيكه وارد افق رويداد مي شويد، هر لحظه به تكينگي مركز سياهچاله نزديك و نزديكتر مي شويد.
افق رويداد را مي‌توان به عنوان ناحيه‌اي در نظر گرفت كه سرعت گريز در آنجا برابر سرعت نور است. خارج از افق رويداد سرعت گريز كمتر از سرعت نور است، بنابراين اگر موشك خود را با توان كافي روشن كنيد، مي توانيد براي خود انرژي كافي براي فرار از سياهچاله فراهم كنيد. اما اگر درون افق رويداد قرار داشته باشيد، ديگر فرقي نمي كند كه موشك شما چقدر قدرت داشته باشد، ديگر راه گريزي نيست! چرا که نمي توان از نور سريعتر حركت كرد..



سياهچاله ها در كيهان
در حال حاضر گمان بر اين است كه تقريبا در مراكز تمام كهكشانها سياهچاله هاي بسيار بزرگي وجود دارند كه جرمي ميليون ها و يا حتي ميليارد ها برابر جرم خورشيد دارند .برخي از اين اجرام جزو خشن ترين و فعالترين اجرام در كيهان هستند. از اين دست مي توان هسته هاي فعال كهكشاني و كوازار ها را نام برد. اين اجرام در حاليكه گازهاي اطراف را به سمت داخل مي كشند، فورانهايي به سمت بيرون ايجاد مي كنند.
همچنين گمان مي رود كه نمونه هاي بسياري از سياهچاله هاي كوچك در كهكشانها وجود دارند كه جرمي تنها چندين مرتبه بزرگتر از جرم خورشيد دارند. تعداد اندكي از اين سياهچاله ها در كهكشان ما نيز شناسايي شده اند. از آنجا كه تعدادي از اين سياهچاله هاي كوچك فوران هاي كوتاهي شبيه آنچه انواع بزرگترشان مي سازند را موجب مي شوند، ميكروكوازار لقب گرفته اند.

شكل گيري سياهچاله ها
گمان بر اين است كه سياهچاله هاي معمولي از ستاره هاي پرجرم تشكيل مي شوند (شايد آنهاييكه با جرمهايي 20 يا 25 برابر جرم خورشيد فعاليت مي كنند). زمانيكه اين ستارگان به زندگي خود به شکل يك انفجار ابرنواختر پايان مي دهند، هسته آنها فرو مي‌پاشد و گرانش بر هر نيروي ديگري كه ممكن است بتواند ستاره را نگه دارد، غلبه مي كند.
در نهايت ستاره آنقدر فرو مي پاشد تا در شعاع شوارتزشيلد يا افق رويداد خود محصور مي گردد. در اين حالت، سياهچاله بي نهايت كوچك است، يك سياهچاله با جرم خورشيد در يك شهر كوچك جاي مي گيرد، در حاليكه سياهچاله اي با جرم زمين در كف دست شما هم جاي مي گيرد!
ماده موجود در شعاع شواتزشيلد به طور نامحدودي به فروپاشي ادامه مي دهد تا به نقطه اي مي رسد كه در آنجا قوانين فيزيك ديگر کارايي خود را از دست مي دهد. در اين ضمن، سياهچاله هاي ابر توده به شكل ديگري ايجاد مي شوند- شايد از ادغام تعداد زيادي سياهچاله كوچكتر در آغاز تاريخ جهان- و در طي ساليان دراز با بلعيدن گازهاي اطرافشان رشد مي‌كنند.
شكل گيري اين اجرام و رابطه آنها با كهكشاني كه آنها را در بر مي گيرد، نكته اي است كه هنوز در دست مطالعه و بررسي قرار دارد.

مشاهده ي سياهچاله ها
دنيايي از نور
سياهچاله ها را نمي توان مستقيماّ مشاهده كرد، اما مي توان اثر آنها بر مواد پيرامونشان را مورد بررسی قرار داد (گاز و غباري كه پيش از اينكه به درون سياهچاله كشيده شود و يا اينكه به شكل يك فوران به بيرون پرتاب شود، ثانيه های پايانی عمر خود را مي گذراند).
در حقيقت سياهچاله ها در تبديل انرژي مواد ورودي به نور و انتشار آن، بازدهي بسيار بالايي دارند. گازي كه به درون سياهچاله كشيده مي شود، به همان دليلي كه زمين به درون خورشيد سقوط نمي كند، مستقيماّ فرو برده نمي شود. درعوض، گاز تلاش مي كند تا در مداري گرد سياهچاله حركت كند، وآنچه كه ما به عنوان حلقه تجمعي مي شناسيم را تشكيل دهد.
در حلقه تجمعي، ماده ضمن اينكه به دليل اصطكاك انرژي از دست مي دهد به آرامي به طرف داخل سياهچاله نوسان مي كند- كشش هاي عظيم گرانشي نزديك سياهچاله در شكافتن اين مواد و بالا بردن دماي آنها به مقادير بسيار بالا، به بهترين نحو عمل مي‌كنند. دماي حلقه هاي داخلي سياهچاله هاي ابر توده به هزارارن درجه كلوين مي رسد (مشابه دمای سطح يك ستاره داغ)، اين درحاليست كه دماي حلقه‌هاي سياهچاله هاي كوچكتر مي تواند تا ميليونها درجه بالا رود، تا جاييكه باعث انتشار پرتوهاي ايكس از آنها گردد.
بنابراين سياهچاله ها جزو نوراني ترين اجرام پيرامون ما هستند.

تغييرات سريع
از آنجاييكه سياهچاله ها كوچك هستند روشنايي آنها مي تواند به سرعت تغيير كند. فرايندهاي پيچيده اي كه در بخشهاي دروني حلقه تجمعي رخ مي دهند، غالباّ بسيار متغيرند و منجر به تغييرات سريع در نور ساطع شده مي گردند.
كوچكترين و در عين حال فعالترين سياهچاله ها، يعني ميكرو كوازارها، مي توانند نورشان را در طول تنها چند ثانيه دو برابر كنند و گاهی اوقات، شواهدي نيز براي تغييرات در مقياس هاي زماني كوتاهتر از خود نشان مي دهند، يعني در برخي موارد صدها برابر در هر ثانيه نوسان مي كنند.

فوران هاي پرانرژي
سياهچاله ها مواد را به خود جذب مي كنند، اما برخي از اين مواد بجاي اينكه بلعيده شوند، به بيرون پرتاب مي شوند. بسياري از سياهچاله ها، فوران هايي را تقريبا با سرعت نور پرتاب مي كنند كه از حلقه تجمعي دور مي شوند. اين فوران ها نه تنها بطور باشكوهي در مراكز كهكشانهاي نزديك (براي مثال m87) مشاهده شده اند، بلكه در ميكروكوازارها هم به صورت فورانها و پرتاب هاي سريع و بسيار پرانرژي پديدار مي گردند، درست مثل اينكه شخصي تصويري ويدئويي از يك كوازار گرفته و دكمه حركت سريع به جلو را فشرده باشد.
فرايندهايي كه بوسيله آنها اين فوران ها شكل مي گيرند، به خوبي شناخته نشده اند، ولي به نظر مي رسد كه وابسته به ميدان هاي مغناطيسي باشند كه حضورشان باعث بي ثباتي هايي در حلقه تجمعي مي گردد و به مواد اجازه مي‌دهد به بيرون پرتاب شوند

moo2010
04-09-2010, 09:36 PM
مقدمه

طبق نظریه ، نسبیت عام (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA+%D8% B9%D8%A7%D9%85) ، گرانش (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) انحنا دهنده فضا - زمان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86) است. فضای حول ستاره (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87) به نحو بارزی خم می‌شود در لحظه‌ای که هسته ستاره تبدیل به حفره سیاه می‌شود. این جرم خطوط فضا زمان را مانند پیله‌ای به دور خود می‌پیچد. امواج نوری کم تحت زوایای خاصی به سمت سیاهچاله روان می‌شود. در سطح کره‌ای که هم مرکز نقطه یکتایی سیاهچاله است، تجمع می‌کنند. در فاصله معینی از سیاهچاله که بسته به جرم ستاره رمبیده دارد، جاذبه آنچنان زیاد است که نور نمی‌تواند فرار کند، به این فاصله افق حادثه گفته می‌شود.



ساختار سیاهچاله‌ها

با حل استاتیک غیر چرخشی با تقارن کروی برای معادلات میدان انیشتین این نکته مشخص می‌شود که سیاهچاله‌ها که از یک سمت به صورت چاه عمل می‌کنند، در سطح دیگری بصورت چشمه عمل می‌کند. یعنی می‌تواند دو سطح مختلف فضا زمان را از جهانهای گوناگون یا دو نقطه بسیار دور از جهان خودمان را به هم متصل کند. که به این حالتکرم چاله یا پل انیشتین رزن گفته می‌شود.
سیاهچاله‌ها چگونه بوجود می‌آیند؟

هر چه ستاره‌های نوترونی بزرگتر باشد کشش جاذبه‌ای داخلی آن نیز بیشتر خواهد بود. در سال 1939 اوپنهایمر فکر کرد که نوترونها (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%88%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%8 6) نمی‌توانند در برابر همه چیز مقاومت کنند. به نظر او اگر یک چیز در حال از هم پاشیدن بزرگتر از 2.3 برابر اندازه خورشید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A F) بود، آنگاه نه تنها الکترونها (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%8 8%D9%86) بلکه نوترونهای آن نیز در هم می‌شکست.

همچنین باید بدانیم که وقتی نوترونها در هم شکستند، دیگر هیچ چیز مطلقا وجود ندارد که از در هم پاشیدن ستاره جلوگیری کند. اگر شما خود را روی سطح یک توده در حال از هم پاشیدن تصور کنید، آنگاه شما با فرو ریختن آن جسم به مرکز آن نزدیکتر و نزدیکتر خواهید شد. و بنابراین نیروی جاذبه بیشتر و بیشتری را حس خواهید کرد. تا هنگامی که ستاره به مرحله کوتوله سفید (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%84%D9%8 7+%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF) برسد، شما بیش از 1.016 تن وزن پیدا خواهید کرد.





وقتی که ستاره به در هم پاشیدن ادامه داد و از مرحله ستاره نوترونی هم گذشت و بطور کامل از هم پاشید، وزن شما از 15000 میلیون تن بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر سیاهچاله به اندازه کافی به ما نزدیک بود، می‌توانستیم نیروی جاذبه بر آن را حس کنیم. اما وقتی یک سیاه چاله در میان ستاره‌ها خیلی دورتر از ما قرار دارد، آیا می‌توانیم وجود آنرا اثبات کنیم؟ برای این منظور اخترشناسان دو راه آشکار شدن حدس می‌زنند.




اول از روی جرم سحابی (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C) برای مثال اگر آنها جرمهای تمام ستارگان (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87) موجود در یک خوشه ستاره‌ای مرئی بطور قابل ملاحظه‌ای کمتر از جرم خوشه وجود داشته باشد، مرکزکهکشانها (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%87%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%8 6) به عنوان مکانهایی تلقی می‌شوند که در آنها سیاهچاله‌ها وجود دارند. زیرا چگالی مواد در آنجا زیاد است.
راه دوم نیز این بوده که اگر چه hc سیاهچاله‌ها هیچ تشعشعی خارج نمی‌شود، اما چیزهایی که در سیاهچاله‌ها سقوط می‌کنند. به هنگام سقوطاشعه ایکس (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87+%D8%A7%DB% 8C%DA%A9%D8%B3) از خود منتشر می‌کنند و هر چیز کوچکی که در سیاهچاله‌ها سقوط کند تنها مقدار کمی اشعه ایکس از خود منتشر می‌کند. این مقدار برای کشف آن در فاصله میلیونها میلیون کیلومتری کافی نخواهد بود.

در سال 1971 یک دانشمند انگلیسی به نام استفن هاوکینگ عنوان کرد که این واقعه بوجود آمدن سیاهچاله‌ها هنگامی که جهان نخستین انفجار بزرگ خود را آغاز کرد اتفاق افتاده است. هنگامی که تمامی مواد تشکیل دهنده جهان منفجر شد، مقداری از این مواد آن چنان به هم فشرده شدند که تبدیل به سیاهچاله گشتند. وزن برخی از این سیاهچاله‌ها ممکن است به اندازه وزن یک سیاره کوچک و یا از آن کمتر باشد و وی آنها را سیاهچاله کوچک نامید.
نتایج تحقیقات هاوکینگ



سیاهچاله‌ها می‌توانند وزن از دست بدهند.
مقداری از انرژی جاذبه‌ای آنها در خارج از محدوده شعاع شوارتز شیلد ستاره به ذرات ماده تبدیل می‌شود.
ممکن است این ذرات به فضای بیرون بگریزند از این طریق مقداری از مواد تشکیل دهنده سیاهچاله‌های بزرگ که به اندازه یک ستاره وزن دارند، برای تبخیر همه مواد تشکیل دهنده‌اش میلیونها میلیون سال وقت لازم است. در حالی که در این مدت خیلی بیشتر از این مقدار ماده به آن اضافه می‌شود. بنابراین هیچگاه از طریق تبخیر وزن آن کاسته نمی‌شود.
هر چه سیاهچاله کوچکتر باشد سرعت تبخیر آن بیشتر است یک سیاهچاله کوچک واقعی باید بیشتر از مقدار ماده‌ای که به خود جذب می‌کند وزن از دست بدهد. بنابراین سیاهچاله کوچک باید بوسیله تبخیر کوچکتر و کوچکتر شود و بالاخره هنگامی که دیگر خیلی خیلی کوچک شد یک مرتبه تبخیر آن حالت انفجاری به خود گرفته و تشعشعاتی حتی با انرژی بیشتر از اشعه ایکس منتشر کند. اشعه منتشر شده از این طریق اشعه گاما (http://pnu-club.com/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87+%DA%AF%D8% A7%D9%85%D8%A7) خواهد بود.
سیاهچاله‌های کوچکی که 15 میلیون سال پیش هنگام نخستین انفجار بزرگ جهان ایجاد شده‌اند، اکنون ممکن است در حال ناپدید شدن باشند. هاوکینگ اندازه اولیه آنها و نوع اشعه گامایی را که هنگام انفجار تولید می‌کنند، حساب کرد.



انواع سیاهچاله



شوارتس شیلد: ساده ترین نوع سیاهچاله‌هاست، بار و چرخش ندارد، تنها یک افق رویداد و یک فوتون کره دارد، از آن نمی توان انرژی استخراج کرد. شامل تکینگی ، نقطه‌ای است که در آن ماده تا چگالی نامحدود در هم فرو رفته است.
رایزنر- نورد شتروم: هم بار دارد وهم چرخش ، می تواند دو افق رویداد داشته باشد ، اما تنها یک فوتون کره دارد. شامل یک تکینگی نقطه ای است که وجود آن در طبیعت نامحتمل است، زیرا بارهای آن همدیگر را خنثی می کنند.
کر: چرخش دارد، اما بار ندارد. بیضی و از بیرونی حد استاتیک است. منطقه تیره میان افق رویداد و حد استاتیک ارگوسفر است، که می توان از آن انرژی استخراج کرد. می تواند دو افق رویداد و دو حد استاتیک داشته باشد. دو فوتون کره دارد. شامل یک تکینگی حلقه‌ای است.
کر- نیومان: هم بار دارد و هم چرخش ، همان سیاهچاله کر است، جز اینکه بار دارد، ساختارش شبیه ساختار سیاهچاله کر است. می‌توان از آن انرژی استخراج کرد. یک تکنیگی حلقه‌ای دارد.

به نظر پژوهشگران چهارنوع سیاهچاله همچنانکه ذکر شد می تواند وجود داشته باشند. مهمترین موضوع در باب سیاه چاله آنست که ، بدانیم ماده در داخل سیاهچاله‌ای که حاصل آمده است در نهایت به چه سرنوشتی دچار می شود؟ اختر فیزیکدانان می‌گویند:

اگر مقداری ماده به داخل حفره سیاه از قبیل آنچه که از یک ستاره وزین مرده بجای مانده بیندازید، نتیجه نهایی همواره الزاما یک چیز خواهد بود و تنها جرم ، بار الکتریکی و اندازه حرکت زاویه ای که جسم با خود حمل می کند باقی خواهند ماند. اما اگر کل جهان به داخل حفره سیاه خود بیفتد، یعنی به شکل سیاهچاله در آید، دیگر حتی کمیاب بنیادی (جرم) ، بار الکتریکی و اندازه حرکت زاویه ای نیز ناپدید می گردند.

مجهولات سیاهچاله‌ها

اگر ستاره شناسان بتوانند نوع پرتوهایی که هاوکینگ پیش بینی کرده است، شناسایی کنند، مدرک خوبی برای تأیید تشکیل و وجود سیاهچاله بدست خواهد آمد. اما تاکنون پرتوهای پیش بینی شده کشف نشده‌اند. با اینحال هر لحظه ممکن است این پرتوها شناسایی شوند. دلیل تابش اشعه ایکس از حفره سیاه این است که جرمی که توسط طوفانهای ستاره‌ای خود ستاره ، از سطح آن می‌گریزند، در فاصله مناسبی که به حفره سیاه رسیدند، توسط حفره شکار می‌شوند و در مداری به دور حفره شروع به چرخش کرده و به این ترتیب شکل یک دیسک عظیم را تشکیل می‌دهند.

با توجه به این نکته که لایه‌های داخلی‌تر دیسک سریعتر از لایه‌های خارجی می‌چرخند، در اثر اصطکاک لایه‌های مختلف دیسک گرم شده و شروع به تابش اشعه ایکس می‌کنند. به این دیسک ، دیسک تجمعی گفته می‌شود. این حالت برای اولین بار در ستاره دوتایی (دجاجه1-X) مشاهده شده است. احتمالا قطر خود حفره سیاه (قطر افق حادثه) 30 کیلومتر است و برای تمامی ستاره دوتایی سیاهچاله ساختمان به همین شکل است.


منبع : دانشنامه رشد