PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شما كداميك را سوار مي‌كنيد ؟!



مژگان
12-14-2009, 09:16 PM
يك شركت بزرگ قصد استخدام تنها يك نفر را داشت. بدين منظور آزموني برگزار كرد كه تنها يك پرسش داشت














پرسش اين بود :
شما در يك شب طوفاني سرد در حال رانندگي از خياباني هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستيد. سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند. يك پيرزن كه در حال مرگ است. يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. يك خانم/آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد. شما مي‌توانيد تنها يكي از اين سه نفر را براي سوار نمودن بر گزينيد. كداميك را انتخاب خواهيد كرد؟ دليل خود را بطور كامل شرح دهيد :

پيش از اينكه ادامه حكايت را بخوانيد شما نيز كمي فكر كنيد ...

..........

.........

........

.......

......

.....

....

...

..

قاعدتاً اين آزمون نمي‌تواند نوعي تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خاص خودش را دارد.
پيرزن در حال مرگ است، شما بايد ابتدا او را نجات دهيد. هر چند او خيلي پير است و به هر حال خواهد مرد.
شما بايد پزشك را سوار كنيد. زيرا قبلاً او جان شما را نجات داده و اين فرصتي است كه مي‌توانيد جبران كنيد. اما شايد هم بتوانيد بعداً جبران كنيد.
شما بايد شخص مورد علاقه‌تان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل او را پيدا كنيد.

از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كردند، تنها شخصي كه استخدام شد دليلي براي پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئيچ ماشين را به پزشك مي‌دهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم به همراه همسر روياهايم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس مي‌مانيم.

پاسخي زيبا و سرشار از متانتي كه ارائه شد گوياي بهترين پاسخ است و مسلما همه مي‌پذيرند كه پاسخ فوق بهترين پاسخ است، اما هيچكس در ابتدا به اين پاسخ فكر نمي‌كند. چرا؟
زيرا ما هرگز نمي‌خواهيم داشته‌ها و مزيت‌هاي خودمان را (ماشين) (قدرت) (موقعيت) از دست بدهيم. اگر قادر باشيم خودخواهي‌ها، محدوديت ها و مزيت‌هاي خود را از خود دور كرده يا ببخشيم گاهي اوقات مي‌توانيم چيزهاي بهتري بدست بياوريم.
تحليل فوق را مي‌توانيم در يك چارچوب علمي‌تر نيز شرح دهيم: در انواع رويكردهاي تفكر، يكي از انواع تفكر خلاق، تفكر جانبي است كه در مقابل تفكر عمودي يا سنتي قرار مي‌گيرد. در تفكر سنتي، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدوديت‌هاي محيطي خود، استفاده مي‌كند و قادر نمي‌گردد از زواياي ديگر محيط و اوضاع اطراف خود را تحليل كند. تفكر جانبي سعي مي‌كند به افراد ياد دهد كه در تفكر و حل مسائل، سنت شكني كرده، مفروضات و محدوديت ها را كنار گذاشته، و از زواياي ديگري و با ابزاري به غير از منطق عددي و حسابي به مسائل نگاه كنند.
در تحليل فوق اشاره شد اگر قادر باشيم مزيت‌هاي خود را ببخشيم مي‌توانيم چيزهاي بهتري بدست بياوريم. شايد خيلي از پاسخ‌دهندگان به اين پرسش، قلباً رضايت داشته باشند كه ماشين خود را ببخشند تا همسر روياهاي خود را به دست آورند. بنابراين چه چيزي باعث مي‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه كنند. دليل آن اين است كه به صورت جانبي تفكر نمي‌كنند. يعني محدوديت ها و مفروضات معمول را كنار نمي‌گذارند. اكثريت شركت‌كنندگان خود را در اين چارچوب مي‌بينند كه بايد يك نفر را سوار كنند و از اين زاويه كه مي‌توانند خود راننده نبوده و بيرون ماشين باشند، درباره پاسخ فكر نكرده‌اند.

مژگان
12-14-2009, 09:18 PM
راستش اینو خیلی وقت پیش یه نفر ازم پرسید وما هم کلی جوابهای خنده دار وجالب وگاهی هم عجیب بهش دادیم که صد البته شوشو گرامی دقیقا همین جوابی رو داد که این شخص هم همون ورو ارائه کرده....الان این مطلب رو دوباره تو اینترنت دیدم ودلم نیومد شما رو از خوندنش بی نصیب بذارم .هر چند اگه تکراری باشه ( اینو گفتم که نگید مطلب سوخته می ذارم :247:)

elili
12-14-2009, 11:28 PM
اتفاقا مژی جونم منم چند وقت پیش این مطلب و خونده بودم اونقده فک کردم نمیتونستم به جوابی برسم که عاقلانه و درست باشه حدس میزدم باید یه کاری کرد که هر سه توش باشه نمیدونستم چیه، ولی وقتی جوابشو خوندم دیدم چه جواب محشری به این سوال داده شده
مرسی:46:

اقاقی
02-27-2010, 12:48 PM
به نظر من باید ماشینو به دکتره داد که پیرزنه رو ببره به بیمارستان بعد خودش با خانومه مورد علاقه اش توی خیابون خیلی شاعرانه و عاشقانه و رمانتیک و پروانه ای و اینا:26::26: برن پیاده روی!!!!1خوبه نه؟؟:227:

okhi
02-27-2010, 01:03 PM
من اگه بودم زود سومیو سوار میکردم فرار:243::243:

دکتری که جون منو نجات داده بره پیرزنه رو هم نجات بده یا اگه خودش نمیتونه تاکسی بگیره ببرش بیمارستان:95::243::243::243:

البته دختر رویاهای من هیچ وقت تو هوای بارانی تو ایستگاه اتوبوس نیست:95::95::95:

m00nlight
04-04-2010, 10:08 AM
من با خودم گفتم پیرزنرو سوار میکنم چون اگه بمیره خدا اون دنیا پدرمو در میاره.... جناب دکتر هم حتما موقعیتودرک میکنه...ایشالا یه فرصت بهتر(اصلا مگه دکتر بدون ماشین هم داریم که قرار باشه اتوبوس سوار شه؟؟؟؟ !) اون بنده خدا هم اگه قرار باشه بهم برسیم میرسم.... خدا خیلی باحاله...اگه ببینه من پیرزنرو سوار میکنم بعدا برام جبران میکنه ....

(یه سوال تخصصی : مگه نمیشه همرو با هم سوار کرد؟؟؟)