Y@SiN
11-19-2009, 07:31 PM
يکي از مسائلي که در تدوين برنامه هاي کوتاه مدت و بلند مدت يک شرکت نرم ا�?زاري بايد در نظر گر�?ته شود مبحث توازن، تعادل و يا رعايت عدالت در نوع وظائ�? است. به چه معني توضيح مي دهم:
در يک شرکت نرم ا�?زاري معمولا مجموعه اي از وظائ�? (Task) وجود دارد که مي توان آنها را در چهار گروه اصلي طبقه بندي کرد:
- وظائ�? مرتبط با توليد
-وظائ�? مرتبط با بازاريابي و �?روش
-وظائ�? مرتبط با خدمات پس از �?روش
- وظائ�? حمايتي
در سه گروه اول، همانگونه که مشخص است کارهايي را دسته بندي مي کنيم که به ترتيب مرتبط با �?رآيند توليد، �?روش و خدمات پس از �?روش يک محصول نرم ا�?زاري باشد. در اين بين ممکن است کارهايي باشد که بتوان در بيش از يک گروه طبقه بندي کرد که مساله اي نيست. وظائ�? حمايتي هم شامل کارهاي جاري يک شرکت است که براي تسهيل �?رآيند هاي ديگر شرکت انجام مي پذيرد.
نکته اي که يک مدير شرکت نرم ا�?زاري بايد به آن توجه کند، رعايت توازن و تعادل در تعدد اين کارهاست. بدين معني که بايد تلاش کند بين تعداد وظائ�?ي که در سه دسته اول قرار مي گيرند يک رابطه با معني برقرار کند.
براي مثال اگر تعدد وظائ�? توليدي زياد باشد اما در �?روش و خدمات پس از �?روش خير، شرکت يک شرکت توليد کننده خواهد شد که نمي تواند محصول خود را خوب ب�?روشد و يا خوب پشتيباني کند. بالعکس اگر تعدد وطائ�? خدمات پس از �?روش زياد باشد اما توليد خير، شرکت با عدم به روز آوري و ارتقاء محصولاتش مواجه مي شود. اگر وطائ�? �?روش زياد باشد اما خدمات پس از �?روش و توليد خير، شرکت ممکن است در کوتاه مدت �?روش خوبي داشته باشد اما به دليل عدم توليد محصولات جديد و يا جايگزين و يا عدم پشتيباني مناسب از محصولاتي که هم اکنون در حال است�?اده است با مشکل مواجه خواهد شد.
اين رعايت تعادل به معني مساوي کردن تعداد آنها نيست. بلکه ممکن است به دليل شرايط زمانبندي و يا در مواقع خاص به يک نوع وظب�?ه بيش از سايرين توجه شود ويا در مورد شرکت هاي تک محصولي، توليد محصول جديد مطرح نباشد. همانطور که گ�?تم پيدا کردن يک رابطه با معني در بين اين خدمات کا�?ي است که جهت گيري يک �?عاليت شرکت صورت گيرد.
هر چند مورد �?وق به نظر من، مهمترين جايي است که بايد در آن توازن را رعايت کرد اما در مورد بخش هاي زير نيز بايد تعادل و توازن به خوبي در نظر گر�?ته شود:
- جذب نيرو براي تيم هاي مختل�? توليد و يا توليد و �?روش و پشتيباني به شکلي که همه تيم ها در يک حد باشند و کسي ضعي�? تر از بقيه نباشد.
- توزيع وظائ�? بين نيروهاي کاري به شکلي که به کسي کار بيش از سايرين ندهيد مگر آنکه در ميزان پاداش هاي کاري هم وي را در نظر بگيريد. در بين ا�?راد با يک رده شغلي و يک سطح حقوق تلاش کنيد به شکل منص�?انه کار را تقسيم کنيد.
-هزينه هاي شرکت: هم در بخش هزينه هاي جاري، هم در بخش هزينه هاي بازاريابي و �?روش به شکلي متعادل عمل شود و يک بخش �?داي بخش هاي ديگر نشود.
-نوع برخورد با مشتري: بين مشتري يک محصول ارزان قيمت با مشتري محصول گران قيمت ت�?اوت معنادار قائل نشويد. تلاش کنيد به هر يک به اندازه توجه نشان داده و برخورد يکساني داشته باشيد.
-ميزان پرداختي به کارکنان: تلاش کنيد، پايه حقوق پرسنل، بسيار مت�?اوت از يکديگر نباشد و يک متوسط براي همه رعايت گردد، مگر در مورد نيروهاي خاص. با است�?اده از پارامترهاي کارانه و پاداش مي توانيد به نيروي کار بهتر، بيشتر توجه کنيد ،به شکلي که براي سايرين هم قابل توجيه و د�?اع باشد.
-نوع برخورد با پرسنل شرکت : به نظر من حتي در محبت کردن، دادزدن، پاداش دادن، دعوا کردن، توجه کردن و يا بي توجهي به يک نيروي کار نيز بايد بين همه تعادل ايجاد کرد و به طور يکسان برخورد کرد. در مورد معلم ها مي گويند سعي کنيد در مورد نگاه کردن به دانش آموز يا دانشجوي خود هم تعادل داشته باشيد و به همه به يک اندازه نگاه کنيد، اين مساله در مورد رابطه مدير شرکت با پرسنل خود هم صادق است.
-...
نمي دانم، چرا اينقدر به توازن علاقه مندم، شايد به قول نوجوان تر ها به خاطر سمبل ماه تولدم است که يک ترازو است! شما که باور نمي کنيد به اين دليل باشد!؟
همين!
در يک شرکت نرم ا�?زاري معمولا مجموعه اي از وظائ�? (Task) وجود دارد که مي توان آنها را در چهار گروه اصلي طبقه بندي کرد:
- وظائ�? مرتبط با توليد
-وظائ�? مرتبط با بازاريابي و �?روش
-وظائ�? مرتبط با خدمات پس از �?روش
- وظائ�? حمايتي
در سه گروه اول، همانگونه که مشخص است کارهايي را دسته بندي مي کنيم که به ترتيب مرتبط با �?رآيند توليد، �?روش و خدمات پس از �?روش يک محصول نرم ا�?زاري باشد. در اين بين ممکن است کارهايي باشد که بتوان در بيش از يک گروه طبقه بندي کرد که مساله اي نيست. وظائ�? حمايتي هم شامل کارهاي جاري يک شرکت است که براي تسهيل �?رآيند هاي ديگر شرکت انجام مي پذيرد.
نکته اي که يک مدير شرکت نرم ا�?زاري بايد به آن توجه کند، رعايت توازن و تعادل در تعدد اين کارهاست. بدين معني که بايد تلاش کند بين تعداد وظائ�?ي که در سه دسته اول قرار مي گيرند يک رابطه با معني برقرار کند.
براي مثال اگر تعدد وظائ�? توليدي زياد باشد اما در �?روش و خدمات پس از �?روش خير، شرکت يک شرکت توليد کننده خواهد شد که نمي تواند محصول خود را خوب ب�?روشد و يا خوب پشتيباني کند. بالعکس اگر تعدد وطائ�? خدمات پس از �?روش زياد باشد اما توليد خير، شرکت با عدم به روز آوري و ارتقاء محصولاتش مواجه مي شود. اگر وطائ�? �?روش زياد باشد اما خدمات پس از �?روش و توليد خير، شرکت ممکن است در کوتاه مدت �?روش خوبي داشته باشد اما به دليل عدم توليد محصولات جديد و يا جايگزين و يا عدم پشتيباني مناسب از محصولاتي که هم اکنون در حال است�?اده است با مشکل مواجه خواهد شد.
اين رعايت تعادل به معني مساوي کردن تعداد آنها نيست. بلکه ممکن است به دليل شرايط زمانبندي و يا در مواقع خاص به يک نوع وظب�?ه بيش از سايرين توجه شود ويا در مورد شرکت هاي تک محصولي، توليد محصول جديد مطرح نباشد. همانطور که گ�?تم پيدا کردن يک رابطه با معني در بين اين خدمات کا�?ي است که جهت گيري يک �?عاليت شرکت صورت گيرد.
هر چند مورد �?وق به نظر من، مهمترين جايي است که بايد در آن توازن را رعايت کرد اما در مورد بخش هاي زير نيز بايد تعادل و توازن به خوبي در نظر گر�?ته شود:
- جذب نيرو براي تيم هاي مختل�? توليد و يا توليد و �?روش و پشتيباني به شکلي که همه تيم ها در يک حد باشند و کسي ضعي�? تر از بقيه نباشد.
- توزيع وظائ�? بين نيروهاي کاري به شکلي که به کسي کار بيش از سايرين ندهيد مگر آنکه در ميزان پاداش هاي کاري هم وي را در نظر بگيريد. در بين ا�?راد با يک رده شغلي و يک سطح حقوق تلاش کنيد به شکل منص�?انه کار را تقسيم کنيد.
-هزينه هاي شرکت: هم در بخش هزينه هاي جاري، هم در بخش هزينه هاي بازاريابي و �?روش به شکلي متعادل عمل شود و يک بخش �?داي بخش هاي ديگر نشود.
-نوع برخورد با مشتري: بين مشتري يک محصول ارزان قيمت با مشتري محصول گران قيمت ت�?اوت معنادار قائل نشويد. تلاش کنيد به هر يک به اندازه توجه نشان داده و برخورد يکساني داشته باشيد.
-ميزان پرداختي به کارکنان: تلاش کنيد، پايه حقوق پرسنل، بسيار مت�?اوت از يکديگر نباشد و يک متوسط براي همه رعايت گردد، مگر در مورد نيروهاي خاص. با است�?اده از پارامترهاي کارانه و پاداش مي توانيد به نيروي کار بهتر، بيشتر توجه کنيد ،به شکلي که براي سايرين هم قابل توجيه و د�?اع باشد.
-نوع برخورد با پرسنل شرکت : به نظر من حتي در محبت کردن، دادزدن، پاداش دادن، دعوا کردن، توجه کردن و يا بي توجهي به يک نيروي کار نيز بايد بين همه تعادل ايجاد کرد و به طور يکسان برخورد کرد. در مورد معلم ها مي گويند سعي کنيد در مورد نگاه کردن به دانش آموز يا دانشجوي خود هم تعادل داشته باشيد و به همه به يک اندازه نگاه کنيد، اين مساله در مورد رابطه مدير شرکت با پرسنل خود هم صادق است.
-...
نمي دانم، چرا اينقدر به توازن علاقه مندم، شايد به قول نوجوان تر ها به خاطر سمبل ماه تولدم است که يک ترازو است! شما که باور نمي کنيد به اين دليل باشد!؟
همين!