PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آنچه یافت می نشود آنم آرزوست، یا، کمبود ایده و تنوع در بازار محصولات نرم افزاری کشور



Y@SiN
11-19-2009, 07:06 PM
به جای مقدمه:
بالاخره، نمایشگاه الکامپ و تله کام امسال را دیدم، پس از چند سال که دوباره فرصت و بهانه ای جور شده و چهارشنبه سر زدم. ضمن آنکه باز هم نظر قبلی خودم را دارم، ماحصل این بازدید، نوشته حاضر شد که می خوانید.

اما بعد ...
اگر نگاهی گذرا به بازار محصولات نرم افزاری در کشور داشته باشیم می توانیم آنها را در گروه های زیر خلاصه کنیم:
- سیستم های پردازش تراکنش و عملیاتی سازمانها: نظیر سیستمهای مالی، اداری، اتوماسیون اداری و ERP
-سیستمهای کوچک عملیاتی: نظیر سیستمهای مالی کوچک، حضور و غیاب، سیستمهای آموزشی و سیستمهای فروشگاهی
-سیستم های اطلاع رسانی: وب سایت و پرتالهای سازمانی، تلفن گویا و سیستم های ارسال و دریافت پیام کوتاه
- سیستمهای امنیتی و آنتی ویروس ها
-سیستمهای هوشمند

نکته مهم و مشهود در یک بررسی کلی نشان می دهد که عمده تولید کنندگان را صاحب محصولاتی حداکثر در سه گروه اول فعالیت می کنند. همه محصولات یک جور، یک شکل، حتی با یک نحوه نوشتن کاتالوگ و به شدت تکراری. همه حداقل یکبار حسابداری ساخته اند. همه ادعای ساختن ERP را می کنند، همه پرتال می سازند، همه ....
شاید تک و توک باشند که در زمینه های دیگر برای مثال امنیت، پردازش صوت و یا پردازش تصویر فعالیت می کنند و تازه آنها هم اغلب تولید کننده نیستند و واسطه و نمایندگی هستند برای محصولات خارجی.
جای بقیه انواع سیستم های نرم افزاری هم خالی است. چرا؟
به نظر من عدم وجود تنوع در میان محصولات و خدمات شرکت های نرم افزاری را می توانم در این موارد خلاصه کنم:
1- تقاضا برای محصولاتی مثل سیستمهای مالی/اداری و یا وب سایت و پرتال بالاست و طبیعی است شرکتها هم با توجه به این تقاضا جلو می روند.
2- کارکردن در زمینه های دیگرنیاز به سرمایه گذاری دارد که از عهده شرکتها خارج است. طرح هایی مانند تکفا نیز به دلیل ضعف در اجرا نتوانست این سرمایه را برای همه به شکل عادلانه فراهم کند و تنها در مواردی خاص و شاید نه چندان کامل مؤثر کمکی کرده اند.
3- تقاضا میان سایر فعالیت ها و زمینه های کاری وجود دارد، اما چون گروه متقاضی یا پول کافی ندارند و یا مجوز پرداخت آن را ندارند، نمی توانند هزینه واقعی آن تقاضا را بپردازند بنابراین شرکتهای بزرگ و پرهزینه، سراغ آن کار ها نمی روند و حداکثر گروهی از شرکتهای کوچک، آنهم به دلیل عدم توانایی کار دیگر سراغ آن می روند.
4- عدم وجود قوانین رعایت حقوق مؤلف (Copy Right) که باعث می شود شرکتها بسیاری از نرم افزار ها را در کشور نخرند، بلکه از نسخه های قفل شکسته و یا تکثیر شده استفاده کنند. نگاه کنید به اینکه همه از انواع سیستم عاملها، نرم افزارهای کاربردی مانند Microsoft Office ، نرم افزارهای سرور، مدیریت شبکه، سیستمهای بانک اطلاعاتی، نرم افزارهای سودمند، مانند انواع فشرده سازها، آنتی ویروس ها، تکثیر CD، نرم افرارهای گرافیکی، بازی ها، نرم افزارهای پردازش صوت و تصویر، نرم افزارهای مهندسی در هر زمینه ای اعم از CAD/CAM گر�?ته تا ابزارهای CASE و .... استفاده می کنیم بدون آنکه پول واقعی آن را بپردازیم. آیا حاضریم ویندوز یا آفیس چند صد دلاری را بخریم و یا ترجیح می دهیم یک نسخه از آن را با قیمت یکی دو هزارتومان از یک مغازه رسمی بخریم و تا دلمان خواست از رویش کپی کنیم و نصب کنیم. مشخص است که اغلب دومی را انتخاب می کنیم. پس طبیعی است که تولید کننده داخلی هم سراغ این گونه محصولات نرود و حداکثر برخی تلاششان را در فارسی کردن آنها و یا شکستن قفل آنها بگذارند.
5- ضعف تولید کننده در پیدا کردن ایده جدید: به نظرمی رسد در کشور های پیشرفته وقتی کسی یک چیز را ساخت، بقیه آن را نمی سازند و سراغ ایده های خلاقانه دیگر می روند. اما در ایران شما کافیست یک چیز بسازید و آن چیز مورد استقبال واقع شود. ناگهان مواجه می شوید با حجم گسترده ای از تولید کننده ها که عین همان چیز را می سازند و با کیفیت و قیمت نازل تر از شما وارد بازار می کنند. چرا؟ چون از خودشان ایده ندارند و به خودشان زحمت بررسی وضعیت نیازهای بازار را نمی دهند. شما موقفید پس لابد آنها هم با ساخت آن چیز موفق می شوند، غافل از آنکه هم خودشان شکست می خورند چون ایده دست دوم دارند هم شما را با مشکل مواجه می کنند که بازاری که ساخته اید را خراب می کنند، هم مشتری را دچار سردرگمی می کنند که فرق اینها در چیست و چرا؟
6-ضعف دانشگاه ها در تربیت نیروی متخصص: می شود گفت ما در کشور نیروی متخصص "تربیت" نمی کنیم، "تولید" می کنیم. در گروه های آموزشی که وارد می شوی ، اغلب تعداد زیادی دانشجو می گیرند و با هر مدرسی کلاس را برگرار می کنند، انواع دانشگاه های دولتی، آزاد، غیر انتفاعی، نمایندگی خارجی، پیام نور، علمی کاربردی و .... به بدترین شکل فقط دانشجو را وارد می کنند و پس از مدتی خارج می کنند. اغلب پروژه های تکراری و مشابه انجام می شود و دانشجویان یک شکل می شوند. نگاه کنید به نوع پروژه های کارشناسی دانشجویان که اغلب جنبه پایگاه داده ای دارند و طبیعی است که دانشجوی فارغ التحصیل شده به دلیل داشتن اطلاعاتی در این زمینه، همین راه را در بازار کار ادامه می دهد.
7- عدم شناخت از سایر توانمندی های مهندسین نرم افزار، آنجا که همه آنها را برنامه نویس می دانند و برنامه نویسی را کار با پایگاه داده. این می شود که خودمان هم همین را باور می کنیم و تا به یک همکار می رسیم از وی چند سوال می پرسیم، با چه زبانی برنامه می نویسی، با کدام بانک اطلاعاتی آشنا هستی و .... این می شود که فرهنگ کارهای دیگر به خوبی جا نمی افتد.
....
خلاصه که عجیب دلم لک زده برای دیدن شرکتهایی که در زمینه های عجیب و غریب کار می کنند و موفقند، شرکتهایی که در زمینه اتوماسیون صنعتی فعالند، در زمینه پردازش صوت و یا تصویر صاحب محصول بومی هستند، بازی می سازند، .... امیدوارم که بازار خود را داشته باشند و موفق.
همین.