PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : توليد تحت فشار



Y@SiN
11-19-2009, 07:05 PM
اين روزها گروهی از بچه هاي دفتر درگير پروژه اي هستند که ناخواسته در شرايطي قرارگرفته اند که ناچارند در درون سازمان مشتري، نرم افزار را توسعه دهند، رفع خطا را انجام دهند و پروژه را به پيش ببرند. قصه از آنجا شروع شد که مشتري به دليل نيازهاي فوري واقعي يا غير واقعيش، اصرار کرد که پروژه را جلوتر از زمانبندي تعهد داده شده در آنجا نصب کنيم که بر اثر يک تصميم گيري اشتباه، با آن درخواست موافقت کرديم و به آن اشتباه اعتراف مي کنم. اين شد که محصول نا آماده نصب شد و مشکلات و تغيير نيازها روي يک محصول تست نشده خودش را نشان داد. هر چند در اين چند هفته با تلاش ويژه بچه هاي درگير اين پروژه، تقريبا به جز موارد کوچکي همه مشکلات گرفته شد و سيستم در چند روز آينده کاملا تحويل مي شود اما ....

این مساله باعث شد گروهي از بچه ها تجربه کارکردن تحت فشار را تجربه کنند، اينکه با بهانه گيري هاي لحظه اي مشتري برخورد کنند و تمرکز لازم را در موقع نوشتن برنامه -که لازمه يک توليد درست است- را نداشته باشند. مي دانم اين گروه واقعا اذيت شدند اما شايد اين تجربه براي آنها و ما لازم بود که باید از اشتباهاتمان درس بگیریم، اينکه:
- با وعده مشتري مداري، برنامه توليد خود را دچار تغيير و تعجيل نکنيد که نتيجه عکس مي دهد.
-مشتري مي تواند بدجور بهانه گير باشد، با اين نوع مشتري باید مدارا کرد تا پروژه به شرایط باثبات برسد.
-هميشه در بهترين شرايط و ايده آل ترين لحظات نمي توانيد کار کنيد، شايد فشاري مضاعف، استرسي بي پايان و بهانه هايي بي شمار در انتظار شما باشد. در اين گونه موارد هم بايد کار کرد و کار را جلو برد.
- هميشه پروژه آن شکل که فکر مي کنيد پيش نمي رود، ساده ترين کارها، تحت فشار ممکن است به دشوار ترين کارها تبديل شوند.
-نگذاريد مشتري حساس و بهانه گیر سيستم شما را تست کند(همانگونه که پيشتر هم گفته ام اين يک سياست رايج در تست نرم افزار است)، بلکه با حوصله، غر زدن هايش را به جان بخريد، يک کم ديرتر اما با مشکلات کمتر محصولتان را تحويل دهيد.
- در اين موارد براي آنکه يک تيم بتوانند درست کار کنند، يک نفر بايد ضربه گير تیم باشد، يعني مانند يک کاميکازه! (داوطلب مرگ) در مقابل مشتري صبورانه بايستد و فحش ها را بخورد و از انتقال تنش هاي غير ضروري به بقیه تيم جلوگيري کند تا آنها بتوانند با تمرکز بيشتري کارها را انجام دهند.
- کار جاي با تجربه هاست، پس در اينگونه موارد را باید به يک دانش سازماني تبديل کرد تا همه از آن در پروژه های بعدی استفاده کنند. (Lesson Learned)
- ...
اگر اين پروژه موفق بشود و يا خدای نکرده نهايتا به شکست بيانجامد، درس هايي خواهيم گرفت که فکر مي کنم نه تنها برای این بچه ها، بلکه براي خودم و همه بچه هاي تيم توليد و پشتيباني، درس خوبي بوده است که هزينه زيادي بابت آن پرداخته ايم: آرامشمان را، و فکر مي کنم به همين دليل هم که شده، بايد از نتیجه آن خوب استفاده کنیم.
همين!