PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار دفتر ماه تمام من:سروده مریم حیدرزاده



memol
11-17-2009, 01:03 PM
لیست اشعار
- بدرقه
- بیشتر از تو
- قصه یه روزی
- چی می شد؟
- آخرین نامه
- آزمایش
- آنجا نمی ماند
- اشتباه
- امتحان
- انتخاب من
- اگر شود



ادامه دارد...

memol
11-17-2009, 01:10 PM
اونی که گفتم نرو گفت نمیشه

دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه
وقتی میخواست بره اون منو صدا کرد
واستاد و تو چشام خوب نگا کرد
گفت میدونی خودت برام عزیزی
این اشکارم بهتره که نریزی
مجبورم برم که سفر چاره ی کارمه
یاد اون خاطرات مرحم دل پارمه
تقدیر ما از اولم همین بود
یکی تو آسمون اونیکی زمین بود
تو تقدیر ما هر چی حیرونیه
مال خطوط روی پیشونیه
شاید اگه دائم بودی کنارم
یه روز می دیدی که دوست ندارم
می خوام برم و تا ابد بمونم
سخته برای هر دو مون میدونم
آره گفتی کسی که میشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
گریه نکن گریه هاتو نگه دار
لازم میشه گریه وقت دیدار
خودم میرم عکسام ولی تو قابه
میشنوه حرف اما بی جوابه
بارون که بارید برو زیر بارون
به یاد دیدار اون روزامون
تو چمدونم پر عطر یاسه
چشام با چشای تو در تماسه
رفتن من اسب سرنوشته
همونی که رو پیشونیمون نوشته
فکر نکن دوری و اینجا نیستی
قلب من اونجاست و تنها نیستی
منتظر شعرا و نامه هاتم
هر جا میری، بدون منم باهاتم
غصه نخور زندگی رنگارنگه
یه وقتایی دور شدنم قشنگه
دیگه سفارش نمیکنم عزیزم
نزار منم اینجوری اشک بریزم
شاید یه روزی به هم رسیدیم
همدیگرو شاید یه جایی دیدیم
مراقب گلدون اطلسی باش
یه وقتایی منتظر کسی باش
کسی که چشاش یه کمی روشنه
شاید یه قدری هم شبیه منه
دیگه باید برم خیلی دیره
فقط نزار خاطرمون بمیره
با خدافظی منو در به در کرد
اشکامو دید و بعدش سفر کرد
از وقتی رفت دستام رو به آسمونه
شاید پشیمون بشه برگرده بمونه
فهمیدم امروز سفرم یه درده
من چیکار کنم اگه که بر نگرده
پشت سرش میریزم آب یه دریا
منتظر میشینم بی تاب تا فردا

الهی که بدون هیچ فرودی
بشه ستاره و برگرده به زودی

memol
11-17-2009, 01:13 PM
نمي گم عوض شدي نه تو هنوزم مهربوني
حدسش رو من زده بودم نمي خواي پيشم بموني
روزاي اول اين عشق اشتياقت تازه تر بود
حالا با صد التماسم واسه
من شعر نمي خوني
بعضي وقتا اگه حرف و خبري جايي نباشه
نمي ري ديگه سراغ قصه هاي خودموني
گفتي تنها نامه ي من تو دس همه ست عزيزم
نامتو من بفرستم حالا به كدوم نشوني
بنويسم روي پاكت با يه تيكه ياد غربت
برسه به يه ستاره به يه عشق آسموني
پشت پنجره نشستم واسه ي تو مي نويسم
كه شايد رد شه از اينجا ايه ي محو جنوني
يه روزي خوندم يه جايي از عزيز بي وفايي
واسه ي دوام يك عشق عاشق و بايد بروني
بهترين جمله ي دنيا فكر كنم همينه زيبا
عمري دنبال تو بودم اوني كه مي خوام هموني
صبر و حوصله نداشتن عادت همه ست عزيزم
تو كه نيستي مثل اونها تو
خود رنگين كموني
نه جواب نامت اين نيس اون و بعدا مي نويسم
كه سلام گلدونا رو به گلاشون برسوني
گفتم اين رو بنويسم كه دوست دارم عزيزم
بيشتر از تو مي دونم كه تو اينو نمي دوني

memol
11-17-2009, 01:19 PM
یه نفر بازم کنار پنجره س ، یه نفر عجیب دلش شور میزنه
یکی هم با تیر ، داغ نگاه دو تا چشمو داره از دور میزنه
یه نفر داغ دلش تازه شده ، دلخوشیش یه عکس یادگاریه
یکی هم با غم می نویسه تو دلش ای خدا عجب چه روزگاریه
یه نفر خیری ندیده از حالا پس پناه می بره به گذشته هاش
یکی هم شاعره تا خسته میشه زود میره سراغ دست نوشته هاش
یه نفر خط میکشه رو آرزوش ، سند عشقشو باطل میکنه
یه نفر هر چی که داره تو زندگیش وقف تازه موندن دل میکنه
یکی هست خواب به چشماش نمی یاد شاید علتش غم خستگیه
علت بی خوابی کس دیگه گم شدن تو دشت سر گشتگیه
یکی از بس که نشسته پشت در پُر از غربت شده و بی حوصل س
یکی هم داره به محبوبش میگه چقدر بین من و تو فاصله س
یکی دائم گلدونارو آب میده ، یکی چشم پر اشکش به دره
یکی داره خودشو گول می زنه که میاد حتما بازم تو سفره
یکی آروم با خودش حرف میزنه: « دلت اومد منو تنها بذاری ؟
دلت اومد چمدون دلمو تو فرودگاه دلت جا بذاری؟ »
یه نفر دستاشو برده آسمون از خدا چیزی تقاضا می کنه
یه نفر واسه کسی که نمیاد در خونشو داره وا می کنه

memol
11-17-2009, 01:26 PM
عاشق و معشوقها ای کاش بهم انقد شک نداشتن

سقف اعتمادامون کاش انقدر ترک نداشتن

چی می شد دست من و تو همیشه تو دست هم بود

از ما هرچی که می گفتن واسه ی عاشقی کم بود

چی می شد بی التماسم تو می اومدی به خونه

چی می شد دلت می دونست که باید پیشم بمونه

چی می شد می سوخت دلامون واسه التماس سیبا

چی میشد دنیا رو یک شب بسپاریم دست غریبا

چی می شد من رو تو یک شب ببری به زیر بارون

حتی به قیمت مرگ عزت و آبروهامون

کاش برای کشتی عشق یکی از ما ناخدا بود

که می رفتیم اونجا غیر ما فقط خدا بود

چشمای ناز تو ای کاش یه ضریحی داشت طلایی

انقد دورش می گشتم که نشه پیداش جدایی

کاشکی یادمون نمی رفت عهدامون بدون علت

واسه ی دفاع از خود دست نمی زدیم به تهمت

کاشکی عهدامون نمی شکست با یه اتفاق ساده

به دلیل اینکه آدم توی این دنیا زیاده

کاش برای اون مهم بود چشام از خاطره خیسه

گفته بودم که دل من برای اون می نویسه

یادته واست نوشتم روی صفحه های رنگی

حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی

گفتی تنها راهه پرواز ولی آسمون چه دوره

واسه تو کاری نداره که دسات مثل بلوره

کی میگه سرمای بهمن واسه باریدن برفه

ایراد از عشق من و توست که همش اسیر حرفه

نگرانم واسه اون روز که بازم تازه شه داغم

ونم یه روز نزدیک نمی یای دیگه سراغم

من خودم دیدم ستاره نور نداره بی فروغه

تو اصن دوسم نداشتی هر چی که گفتی دروغه

هنوزم عاشقتم جون چشات جون دریا

ولیکن یادت بمونه خوب من و گذاشتی تنها

می خواد دعاهای ما واسه همدیگه بگیره

یکی از ما با شهامت واسه اون یکی بمیره

قدر بین دلا و حرفهای ما اختلافه

این روزها درد غریبی می کنه ما رو کلافه

چی میشه با هم بسازیم یه روزی یه شهر تازه

بدون اینکه بگیریم از کسی حتی اجازه

یادگاری بنویسیم کاش رو گلبرگای قرمز

بنویسیم که عزیزم هر جا باشم بی تو هرگز

کاش نشه زندگیامون یه روزی اسیر تکرار

و یادت می یاد عزیزم گفتی به امید دیدار ؟

memol
11-17-2009, 01:29 PM
دلم میخواد یه چیزی رو بدونی
دیگه نه عاشقی نه مهربونی
منم دیگه تصمیممو گرفتم
اصلا نمیخوام که پیشم بمونی
دیشب که داشتم فکرامو میکردم
دیدم با تو تلف شده جوونی
یه جا یه جمله قشنگی دیدم
عاشقو باید از خودت برونی
چه شعرایی من واسه تو نوشتم
تو همه چیز بودی جز آسمونی
یادت میاد منتمو کشیدی؟
تا که فقط بهت بدم نشونی؟
یادت میاد روی درخت نوشتی
تا عمر داری برای من میخونی؟
یادت میاد حتی سلام من رو
گفتی به هیچ کسی نمی رسونی؟
حالا بیار عکسامو تا تموم شه
اگه وقت داری اگه میتونی
نگو خجالت میکشی میدونم
تو خیلی وقته دیگه مال اونی
خوش باشی هر جا که میری الهی
واست تلافی نکنه زمونی

memol
11-17-2009, 01:31 PM
در کوچه ای و من دوباره از تو خواهش می کنم
تو می روی و رد پايت را نوازش مي كنم
گفتم شبي تكليف چشمم را مشخص كن و
تو... گفتي صبوري كن كه دارم آزمايش مي كنم...

memol
11-17-2009, 01:36 PM
به من او گفت فردا می رود اینجا نمی ماند
و پرسیدم دلم او گفت : نه تنها نمی ماند
به او گفتم که چشمان تو جادو کرده این دل را
و گفت این چشم ها که تا ابد زیبا نمی ماند
به او گفتم دل دریایی ام قربانی چشمت
ولی او گفت این دل دائما دریا نمی ماند
به او گفتم که کم دارم تو را رویای کمرنگم
و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمی ماند
به او گفتم که هر شب بی نگاه تو شب یلداست
ولی گفت او کمی که بگذرد یلدا نمی ماند
به او گفتم قبولم کن که رسوایت شوم او گفت
کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمی ماند
و حق با اوست عاشق شو همین و هر چه باداباد
چرا که در مسیر عاشقی اما نمی ماند
خدایا خط بکش بر دفتر این زندگی اما
به من مهلت بده تا بشنوم آنجا نمی ماند

memol
11-17-2009, 01:38 PM
او گفت خاطرت هست به تو نگاه کردم
آن شب به خاطر تو کلی گناه کردم
گفتم چطور زیبا چیزی شده مگر ؟ گفت
قدری شبیه اویی من اشتباه کردم

memol
11-17-2009, 01:41 PM
عزیزم سلام یه چیزی بیا بی وفا بشیم
دوست دارم که ما یه جور از همدیگه جدا بشیم

فکر شو کردم و گفتم واسه چی دیوونه شیم
بهتره ما هم مثل تموم عاقلا بشیم

هدف من و تو از حرف های زیبامون چیه؟
کاشکی تصمیم بگیریم با یکی آشنا بشیم

می دونی دیدم نمی شه من و تو با هم باشیم
هر کدوم باید بریم دوباره مبتلا بشیم

ما دو تا اسیر همدیگه شدیم یه جور بد
کاش فراموش کنیم و از دست هم رها بشیم

دور شدیم از حرف های روزای آشنایی مون
سخته اما بیا باز مثل غریبه ها بشیم

ستاره خواستم بچینم دیگه دستم نرسید
ما باید نزدیکتر از این به ستاره ها بشیم

یه چیزی مثل شک من و رها نمی کنه
بیا امشب من و تو غرق یه دعا بشیم

فکرش و کردی دیگه خدا ما رو دوست نداره
بیا باز بنده های عزیز واسه خدا بشیم

خواستم امتحان کنم تو رو ببینم چی می گی
بیا به هر چی که بود تو شعر بی اعتنا باشیم