PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اميلي ديكنسون



mahdi271
10-12-2009, 06:09 PM
« Because I could not stop for Death »
By: Emily Dickinson


Because I could not stop for Death,
He kindly stopped for me,
The carriage held but just ourselves,
And Immortality.

We slowly drove; he knew no haste,
And I had put away
My labor and my leisure too,
For this civility

We passed the school, where children strove,
At recess, in the ring,
We passed the fields of gazing grain,
We passed the setting sun

Or rather, he passed us;
The dews drew quivering and chill;
For only gossamer, my gown;
My tippet, only tulle.

We paused before a house that seemed
A swelling of the ground;
The roof was scarcely visible.
The cornice, in the ground.

Since then,`tis centuries, and yet
Feels shorter than the day
I first surmised the horses` heads
Were toward eternity.


« چون مرگ را در آغوش نتوانستم گرفت »
امیلی دیکنسون
ترجمه: صادق عسکری


چون مرگ را در آغوش نتوانستم گرفت،
او مهربانانه خود به پیشوازم آمد؛
مسافرانِ ارابهی مرگ
تنها ما بودیم
و ابدیت.

آهسته بهپیش میراندیم؛
شتابی در کارش نبود.
و من
به حرمتِ مرگ
از همهچیز (رنجها و لذتها)،
گذشته بودم.

از فراز مدرسهای گذشتیم
که بچهها در گاهِ بازی
جستوخیز میکردند.
عبور کردیم از فرازِ کشتزارهای پر محصول،
غروب خورشید را هم
پشتِ سر گذاشتیم.

و شاید هم او ما را پشت سر گذاشت؛
شبنمهای شبانگاهی
سرد و لرزان
و تنها تنپوش ِ من
لباس ِ عروسیام.
و شالِ گردنم
تور عروسی.

دربرابر منزلگاهی ایستادیم
که نبود جز
برآمدگیای بر روی زمین
با سقفی که
بهسختی نمایان بود.
و باقی ِ خانه
ریشه در زمین داشت.

با اینکه از آن زمان،
قرنها میگذرد
اما هنوز کوتاهتر از آن روزی به نظر میرسد
که برای نخستینبار دریافتم،
ارابهی مرگ به سوی جاودانگی میشتابد.

فرناز
10-13-2009, 03:59 PM
thank you so much dear mahdi
very nice:110: