PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاریکلماتور



memol
10-06-2009, 03:14 PM
واژه كاريكلماتور اولين بار توسط احمد شاملو بر روي نوشته هاي پرويز شاپور نهاده شد

memol
10-06-2009, 03:16 PM
- وقتي عكس گل محمدي در آب افتاد ماهيها صلوات فرستادند.
- اگر بخواهم پرنده اي را محبوس كنم قفسي به بزرگي آسمان ميسازم .
- به عقيده گيوتين سر آدم زيادي است .
- به ياد ندارم نابينائي به من تنه زده باشد .
- وقتي بهار ديد با دسته گل انتظارش را ميكشم بابت چيدن گلها مرا سرزنش كرد .
- واژه سلام متواضعترين واژه هاست
- با اينكه گلهاي قالي خار ندارند اغلب مردم با كفش روي آن راه ميروند.
- قلبم پر جمعيت ترين شهر دنياست

memol
10-06-2009, 03:17 PM
-به حال موجودی اشک میریزم که می خواهد با زنگ ساعت از خواب غفلت بیدار شود.
-عاشق سکوتی هستم که از فریاد تقاضای پناهندگی میکند.
-عمر هزار پا کفاف بستن بند کفشهایش را نمیدهد.
-سقوط در آبشار آبتني ميکند.
-مسافر منزوي در جاده متروک سفر میکند.
-گامهایم صدای پایت را نها نمیگذارند.
-عاشق پرنده ای هستم که ازادیش را با آب و دانه معاوضه نمی کند.

memol
10-06-2009, 03:19 PM
- پرواز را نمی شناخت ، هر چه بالاتر رفتم در نگاهش کوچکتر شدم
- قرص ماه را به جای مسکن خوردم !!
- به روی افکار خوابیده ام لحاف انداختم !!
- با یک نسخه از کتابم به داروخانه رفتم !!
- برای رام کردن طبیعت وحشی ، مربی استخدام کردم !!
- مدادي که کلفت بنويسه سرشو مي تراشن
- عينکي که رو چشم نباشه فرصت ديدن نداره

memol
10-06-2009, 03:20 PM
- آن‌قدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه می‌گذاشت و در فصول دیگر کلاه‌شان را بر می‌داشت.
- همیشه می‌گفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گم شده‌اش, خودش را گم کرد!
- برای‌این‌که پرنده خیالش به پرواز در نیاید، با‌‌‌لهایش را چید.
- از ترس مجازات ، افکار عریانش را حجاب پوشاند.
- آن قدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت

فرناز
10-06-2009, 03:42 PM
جملات قشنگي بود
ممنون :183:

memol
11-08-2009, 11:30 AM
۱ـ بعضی ها تند می نویسند و بعضی ها آرام می خوانند.
۲ـ ویزای سفر افکارم را رویاها صادر می کنند.
۳ـ قلم خسیس هیچ گاه خوب نمی نویسد.
۴ـ آنهایی که مغز ندارند ، دچارمرگ مغزی نمی شوند.
۵ـ وقتی به بالایی ها نگاه می کنم سرگیجه می گیرم.
۶ـ اونهایی که دنبال روابط می گردند ، باید فراماسون باشند.
۷ـ زمان دشمن عمر ماست ، زمانه را چه عرض کنم.
۸ـ از حرفهای سر بسته سردرد گرفتم.
۹ـ راهزنان پائیزی درختان را لخت کردند.
۱۰ـ کوتاهترین راه برای رسیدن به شادی ، لبخند است.
۱۱ـ آدم لال درون حنجره اش تار سکوت می نوازد.
۱۲ـ بعضی ها مشغول ساخت و ساز هستند و بعضی ها مشغول ساخت و پاخت.
۱۳ـ دستهایم حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
۱۴ـ هنوز حقوق بشر پرداخت نشده ، تورم چند برابر شده است.
۱۵ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کند.
۱۶ـ آدمهای افتاده مواظبند که لگد مال نشوند.
۱۷ـ بعضی ها خوب حرف می زنند و بعضی ها حرف خوب می زنند.

memol
11-08-2009, 11:31 AM
۱ـ برای اینکه حرف های پخته بزنم ، به کلاس آشپزی رفتم .
۲ـ وقتی چشم های نخودی اش را دیدم از آبگوشت خوشم آمد .
۳ـ آنقدر آزادی زیاد بود که حتی بدون اجازه می توانست ***که کند .
۴ـ باد دیوانه وار کتابم را ورق زد .
۵ـ کلیه نوشته هایم سنگ ساز شده است .
۶ـ شست پایم گاهی از روزنه جورابم سلام می کند .
۷ـ بعضی ها خنده رو لبشونه ولی دلشون هیروشیماست .
۸ـ از بس مریض بود خط شکسته اش را هم گچ گرفت .
۹ـ چون آسمان شهر آلوده بود ، روحش پس از مرگ به آسمان نرفت .
۱۰ـ گاهی کلمات خوش گذران از میان نوشته هایم فرار می کنند .
۱۱ـ با هجوم کلمات ، نفس قلم به شماره افتاد .
۱۲ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است .
۱۳ـ گاهی نگاهم در خیابان چشمانش راهپیمایی می کند .
۱۴ـ بعضی ها با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا می روند .
۱۵ـ گاهی کلمات از ترس سانسور ، پشت چند نقطه پنهان می شوند .
۱۶ـ گاهی قلم در حال نوشتن وقایع بر روی کاغذ می گرید

memol
11-08-2009, 11:31 AM
۱ـ بعضی ها خنده رو لب هایشان است ولی دلشان هیروشیماست .
۲ـ با گرانی تخم مرغ ، خروس ها وام ازدواج می گیرند .
۳ـ با هجوم کلمات ، نفس قلم به شماره افتاد.
۴ـ بعضی ها قانون را خم میکنند و بعضی ها می شکنند.
۵ـ هیچ وقت فراموش شدگان ، فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند.
۶ـ فریاد را همه میشنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۷ـ بعضی ها باور ها و عقاید خود را از بازار آزاد تهیه میکنند

memol
11-08-2009, 11:32 AM
۱ـ آنقدرآزادی زیاد بود که حتی بدون اجازه می توانست سک سکه کند.
۲ـ بیشتر اوقات موهای سرم را با لالائی سشوار می خوابانم.
۳ـ وقتی به بختم لگد زدم ، مچ پایم از ترس در رفت.
۴ـ زبانم سکوت کرده ولی اندیشه ام فریاد میکشد.
۵ـ معمولا میکرب عشق از راه چشم وارد بدن میشود.
۶ـ میکروفن به دهان بسته ام ، دهن کجی میکند.
۷ـ افراد شکمو فقط کتاب آشپزی را میخوانند.
۸ـ با گرانی تخم مرغ ، خروس ها وام ازدواج می گیرند.
۹ـ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
۱۰ـ وقتی حواسم را جمع کردم به دارائی هایم اضافه شد.
۱۱ـ بعضی ها قانون را خم می کنند و بعضی ها می شکنند.
۱۲ـ بعضی ها اراده ملی دارند و بعضی ها رسانه ملی
۱۳ـ دروغ غالبا تقصیر سوال کننده است که با سوالش نقل حقیقت را خطرناک میسازد.
۱۴ـ گاهی زیباترین احساسها در سکوت گفته میشود.
۱۵ـ فریاد را همه میشنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۱۶ـ خودنویسم از بکار بردن تجربه سیاهش ترس دارد.
۱۷ـ در کشورهای جهان سوم ، قانون اراده سینه فرمانرواست.
۱۸ـ بعضی ها با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا می روند.
۱۹ـ گاهی به اسم دموکراسی ، آزادی را تنبیه میکنند.
۲۰ـ بعضی ها باورها و عقاید خود را از بازار آزاد تهیه می کنند.
۲۱ـ بیشتر آدمها ، نگهبان ثروت و انباردار وارث هستند

memol
11-08-2009, 11:33 AM
۱ـ گاهي اوقات گونه هايم پيست سرسره بازي اشکهايم مي شود.
۲ـ بعضي ها راه خودشان را باز مي کنند و بعضي ها مي گذارند به مناقصه.
۳ـ دلم هواي تازه مي خواد، همان طور که پشه هاي آن سوي پنجره خون تازه.
۴ـنبض کيف پولم در آخر ماه تندتر مي زند.
۵ـ بيشتر نژاد پرستان سياه فکر مي کنند.
۶ـ آخرين آواز عمرش غزل خداحافظي بود.
۷ـ در اوج قدرت بود، ولي هميشه به حباب فکر مي کرد.
۸ـ تصميم گرفت راه پولدار شدن را آسفالت کند.
۹ـ وقتي پول به صدا در مياد، خيلي ها خاموش مي شوند.
۱۰ـ متفکري که شنا بلد نيست، حتماً در افکارش غرق مي شود.

memol
11-08-2009, 11:36 AM
۱ـ شیرین ترین ماه ، ماه عسل است.

۲ـ خیلی از موشها حتی به گربه ها هم محل سگ هم نمی گذارند.
۳ـ شاید کرسی همان بخاری با حجاب باشد.
۴ـ خروپف همان پر حرفی کردن در خواب است!
۵ـ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.
۶ـ آدمهای بی بته ، چهار شنبه سوری را دوست ندارند.
۷ـ برای گوش های سنگینش نیاز به یک بار بر داشت.
۸ـ کرم شب تاب ، چراغ قوه حیوانات است.
۹ـ لطفا میخ نشوید ، چون چکش ندارم.
۱۰ـ وقتی گفتم حرف دلت را بزن ، گفت گرسنه ام.
۱۱ـ اگر دلتان « قرص » است از « دردسر » نترسید.
۱۲ـ وقتی از ناراحتی منفجر شد ، همه به دنبال پیدا کردن جعبه سیاهش بودند.
۱۳ـ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
۱۴ـ عمرم را شکنجه کردم ولی تاریخ وفاتم را فاش نکرد.
۱۵ـ خیلی ها تنها پشت گرمیشان آفتاب داغ است .
۱۶ـ چون مادرش لال بود به زبان پدریش صحبت میکرد.
۱۷ـ خیلی ها در زمستان از گرسنگی سرما خوردند.
۱۸ـ شاید پوست موز هم یک کشتی گیر حرفه ای باشد.
۱۹ـ بازداشتگاه عکسها آلبوم است .
۲۰ـ بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه ازش میترسند.
۲۱ـ در هنگام خواب می ترسم عزرائیل ، نفسم را تشویق به اعتصاب کند.
۲۲ـ دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم .
۲۳ـ تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهوار شد .
۲۴ـ عاشق با تلسکوپ و حسود با میکروسکوپ به دنیا نگاه میکند.

memol
11-08-2009, 11:37 AM
۱ـ هروقت کاسه صبرم لبریز میشود ، جرعه ای از آن را می نوشم.
۲ـ زندگی یعنی سوخت و ساخت و پاخت و نباید باخت.
۳ـ به افکار بیدارم قرص خواب دادند.
۴ـ اعتیاد یعنی حراج زندگی.
۵ـ گاهی قلم به تیز بودن تیغ جراحی می خندد .
۶ـ سخنان شیرینش قند خونم را بالا برد.
۷ـ وقتی مینویسم کاغذ از حرکات قلم احساس قلقلک میکند.
۸ـ نبض کیف پولم در آخر ماه تندتر میزند.
۹ـ وقتی نوشته هایم به پایان رسید ، قلمم از فرط خستگی به خواب رفت.

memol
11-08-2009, 11:39 AM
۱ـ در جاده زندگی ، صداقت راهی است هموار اما بعضی ها در این راه لیز میخورند.
۲ـ آمپول ب کمپلکس عشاق ، مهربانی است.
۳ـ بعضی ها خیاط نیستند اما خوب به آدم وصله می چسبانند .
۴ـ با اخلاق سگی که داشت ، گربه ها هم از او می ترسیدند.
۵ـ بیشتر اوقات قصابها آزادانه تر از روزنامه نگارها قلم می زنند.
۶ـ کشاورز عصبانی بادمجان را زیر چشم میکارد .
۷ـ چون دل و دماغ نداشت در انظار ظاهر نمی شد.
۸ـ لذت بخش ترین سکوت ها پس از خداحافظی آدم پر حرف ایجاد میشود.
۹ـ بعضی ها با هم جفتند ولی جور نیستند.
۱۰ـ در آخرین دم ، بازدمی وجود ندارد.

memol
11-08-2009, 11:40 AM
۱ـ وقتی هوای آزاد کم شد ، برای پرنده ها هم نوبت پرواز گذاشتند.
۲ـ همیشه افکارم برخلاف وزش باد حرکت میکند.
۳ـ در تولد عشق ، افکارش لباس دامادی پوشید.
۴ـ امید و آرزو تنها دوستان آدمهای فقیر هستند.
۵ـ در هوای ابری،ماه از آفتابی شدن می ترسد.
۶ـ زمستان می لرزاند و بهار می رویاند.
۷ـ شاید اجداد چراغ چشمک زن ، ستاره بودند.
۸ـ از عشق بازی ابرها باران متولد شد.
۹ـ کاریکلماتور اشک را تهدید و لبخند را تمدید میکند.
۱۰ـ با نگاهش دلم را شخم زد.
۱۱ـ چون بی سواد بود رو حرف هیچ کس حساب نمی کرد.
۱۲ـ برای اینکه دستش به دهانش برسد از قاشق کمک گرفت.
۱۳ـ معمولا یک فنجان چای را با کلمات شیرین میخورم.
۱۴ـ با فکر کردن به بهار گل از گلش شگفت.
۱۵ـ شاید پای کت همان شلوار باشد.
۱۶ـ ظاهر سازها با هر سازی میرقصند.
۱۷ـ با دل شکسته اش ، پازلی جدید ساخت.
۱۸ـ برای فقرا ، جاده خوشبختی همیشه در دست تعمیر است.
۱۹ـ هنوز هوا تاریک نشده بود که یک ستاره به من چشمک زد.
۲۰ـ آیینه شکسته ، لبخند را هزار بار تکرار میکند.

50cent
11-08-2009, 12:08 PM
مرسی و ممنون

memol
11-08-2009, 03:27 PM
۱ـگاهی به مهمانی لب هایم ، گل لبخند می آید.
۲ـ زیباترین منحنی دنیا ، لبخند است.
۳ـ ویروس زخم زبان ، درمان ندارد.
۴ـ قلب زندگی ام ، دل پر خونی از روزگار دارد.
۵ـ چتر افکارم را در زیر باران باز کردم.
۶ـ نمی دونم شما سبزی چه کسی را پاک میکنید ، اما من کشک خودم را می سابم.
۷ـ آسمان زیباست ولی نباید بیش از حد سر به هوا بود.
۸ـ اگر زنبور عسل بودم ، هرگز لبهای غنچه را ترک نمی کردم.
۹ـ آدم های با نمک ،حرف های شیرین می زنند.
۱۰ـ درون جیب پالتویم کمی از هوای تابستان را ذخیره نمودم.
۱۱ـ وقتی حواسم را جمع کردم به دارایی هایم اضافه شد.
۱۲ـ گاهی زیباترین احساس ها در سکوت گفته میشود.
۱۳ـ پشه ها با پوست تنم دارت بازی میکنند.
۱۴ـ دلم برای آدمهای گرسنه کباب است.
۱۵ـ با تکه های اعصاب خورد شده ام ، پازلی جدید ساختم.
۱۶ـ الگوی مصرف را برای اصلاح به سلمانی بردم.
۱۷ـ برای سرگرمی سرم را با کلاه گرم کردم.

memol
11-08-2009, 03:28 PM
۱- گاهی تجدید آرایش از تجدیدی در امتحانات مهمتر است.
۲ـ قبل از اینکه « پایتان » بلغزد « دست » نگهدارید.
۳ـ امتحانات دوران تحصیل ،آسانترین امتحانهای زندگیست.
۴ـ هر وقت زنگ زدم فلسطین ، دیدم اشغال است.
۵ـ وقتی از پست و مقام بالایش خلع شد ، دیدم از من هم کوتاهتر است.

memol
11-08-2009, 03:28 PM
۱ـ موش توی سوراخ نمی رفت ، گربه گفت آخ جون .
۲ـ فقط حرفهای استاد ریاضی ، حرف حساب بود !
۳ـ باران خجالتی از ناودان پایین آمد .
۴ـ با بالا رفتن آب بها دیگر کسی سیلی آبدار نمی زند.
۵ـ عده ای قانون را پیاده میکنند که خود سوار شوند.
۶ـ سخنان شیرینش قند خونم را بالا برد.
۷ـ وقتی سرش را زدند ، نوشت آزادی ، مداد را میگم.
۸ـ وقتی برایم چک کشید ، نوشته هایش را نقد کردم .
۹ـ در هوای سرد استاد دانشجویان را نقره داغ کرد .
۱۰ـ بعضی ها حیاط منزلشان قناس است و بعضی ها حیات زندگی اشان .
۱۱ـ آنقدر گفتند شتر دیدی ندیدی که بالاخره کور شد.
۱۲ـ آزادی در میادین و مجسمه های شهر اسیر شد .
۱۳ـ خیلی ها از گرسنگی فقط حرص میخورند .
۱۴ـ وقتی کاری از "دست" شما ساخته نیست از "پا"هاتون کمک بگیرید.
۱۵ـ قفل دلی که هرز باشد ، حتما با هر کلیدی باز میشه.
۱۶ـ وقتی گوشم سنگین میشه ، وزنم تغیری نمی کنه !
۱۷ـ آنهایی که پول ندارند مجبورند حرف مفت گوش کنند.
۱۸ـ بعضی از خیابانها دو طرفه اند و بعضی یک طرفه ، اما خیابان بی طرف نداریم.
۱۹ـ سریش سیاسی ، بر چسب است.
۲۰ـ سفیدی موهایش را باور نداشت ، شاید ملافه رنگ پس داده!

memol
11-08-2009, 03:29 PM
۱ـ تاج دندانم بدون تخت است .
۲ـ درد را از هرسو نوشتند درد شد .
۳ـ خیلی از معتادها تابلو هستند ، اما ارزش هنری ندارند .
۴ـ از بیم طلوع خورشید ، موهای شب یکپارچه سفید شد .
۵ـ با مرگ مغزی افکارش یتیم شد .
۶ـ قرص ماه مسکن عشاق است .

memol
11-08-2009, 03:29 PM
۱ـ قلم خسیس هیچ گاه زیبا نمی نویسد.
۲ـ برای شکستن سرم نانم را آجر کرد .
۳ـ آدمهای فقیر نه مشت دارند نه پشت .
۴ـ برای باز شدن اشتهایش کلید ساز آورد .
۵ـ به افکار بیدارم قرص خواب دادند.
۶ـ با آنکه شغلش حسابدار بود ، ولی نتوانست آن دنیا حساب پس بدهد.
۷ـ بعضی ها تا یک قدمی کار میروند اما سر کار نمی روند.
۸ـ اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.
۹ـ در فوتبال هیچ کس کاری از دستش بر نمیآید ، بجز دروازه بان.
۱۰ـ در بر خورد با آدمهای بی حال ، حالم گرفته می شود .
۱۱ـ دل خیلی ها به اندازه حرفهایشان بزرگ نیست .
۱۲ـ زیادی رفته بود تو فکر ، با طناب بیرونش آوردند .
۱۳ـ میخ مدعی شد که از من تو سری خورتر وجود ندارد.
۱۴ـ شوک هنگام تولدم ، تا دو سال مانع سخن گفتنم شد.
۱۵ـ قبل از عقد دنبال جراح متخصصی بود که سرنوشتشان را پیوند زند.
۱۶ـ بعضی ها را از سر راه برمی دارند و بعضی ها را سر راه می گذارند.
۱۷ـ افکارم را با سکوت زندانی نمودم .
۱۸ـ گاهی خودم را در لحظه ای از زمان جا می گذارم.
۱۹ـ چون از کلمات کاری ساخته نبود ، کاریکلماتور متولد شد .
۲۰ـ بعضی از آدمهای پر حرف ، حروف نشخوار می کنند.

memol
11-16-2009, 12:13 PM
۱ـ وقتی کاسه ی سرم داغ میشود، افکارم را فوت میکنم.
۲ـ بعضی ها با هم میخورند و بعضی ها به هم.
۳ـ مخرب ترین اسحله ی زمان، زبان است.
۴ـ گاهی قلم در مسیر نوشته هایم سرسره بازی می کند.
۵ـ آن هایی که بلند فکر می کنند، هیچ وقت کوتاه نمی آیند.
۶ـ دست زیاد است، اما به صدا در نمی آید.
۷ـوقتی غمگینم، نگاهم کدر میشود.
۸ـدر مواقع خوشحالی سلول های تنم بشکن می زنند.
۹ـ زندگیم به خودم رفته.
۱۰ـوقتی خواندن کتاب های سیاسی ممنوع شد، مردم به خواندن دیوارهای شهر پرداختند.
۱۱ـاگر خودتان را به آن راه زدید، مواظب باشید گم نشوید.
۱۲ـ کبوتر آزادی با نام مستعار به پرواز ادامه می دهد.
۱۳ـ شاید فکاهی همان فکر کاهی باشد.
۱۴ـ در سیاست بعضی ها گذرگاهند بعضی ها توقفگاه و بعضی ها هم جاده.
۱۵ـ برای اینکه غرورم به اسارت نرود، وجدانم را هین کردم.

memol
11-16-2009, 12:14 PM
۱ـ بعضی ها را از سر راه بر می دارند و بعضی ها را سر راه میگذارند.
۲ـ همه چیز بر وفق مراد است و بعضی ها سوار بر خر مراد.
۳ـ شاید زیبا ترین منحنی دنیا ، لبخند باشد.
۴ـ شیرین ، زندگی تلخی را برای فرهاد رقم زد.
۵ـ بعضی ها برای رسیدن به داد ، بیداد میکنند.
۶ـ مشق نگاهش جوهر قلمم را تمام کرد.
۷ـ برای فاسد نشدن افکارم ، آنها را داخل فریزر گذاشتم.
۸ـ بلند پروازی های پرنده ، نتیجه اش قفس بود.
۹ـ اونایی که دنبال شر میگردند خیرشون به کسی نمی رسه.
۱۰ـ تا دهانتان را گل نگرفته اند گل بگویید.
۱۱ـ در مواقع بیکاری چرخ افکارم لنگ میزند.
۱۲ـ شب در کارنامه سیاه زندگیش بی نهایت ستاره دارد.
۱۳ـ بعضی از زنها چون موج تلاطم دارند و بعضی از مردها چون صخره تحمل.
۱۴ـ نمیدانم شما تره چه کسی را پاک میکنید ، اما من کشک خودم را می سابم.
۱۵ـ این از شیرینی گفتار کاریکلماتورهاست وگرنه حقیقت به همان تلخی هست که میدانید.
۱۶ـ وقتی از ناراحتی منفجر شد همه بدنبال پیدا کردن جعبه سیاه او بودند.
۱۷ـ زندگی بدون عشق مثل بیژامه بدون کش است.
۱۸ـ در اولین آشنایی وقتی با من دست داد، من ، دلم را از دست دادم

memol
11-24-2009, 11:36 AM
کاریکلماتور
۱ـ درسیاست بعضی ها گذرگاهند ، بعضی توقفگاه و بعضی ها هم جاده.

۲ـ بعضی ها به هم میخورند و بعضی ها با هم.
۳ـ دست زیاد است اما به صدا در نمی آید.
۴ـ وقتی غمگینم ، نگاهم کدر می شود.
۵ـ گل را چه عرض کنم ، اما بعضی ها پشت و رو ندارند.
۶ـ صمیمیت تو بیشتر از شما است !
۷ـ وقتی خواندن کتاب های سیاسی ممنوع شد،مردم به خواندن در ودیوارهای شهرپرداختند!
۸ـ بعضی ها محرم اسرارشون ،چراغ خواب است.
۹ـ مخرب ترین اسلحه زمان ، زبان است.
۱۰ـ سریال های آبکی مردم را در افکارشان غرق می کند.
۱۱ـ دوست همه ، دوست هیچ کس نیست!
۱۲ـ عیب چیزی است که معمولا در دیگران می بینیم.
۱۳ـ فیل ها به جراحی بینی ما آدمها می خندند.
۱۴ـ کبوتر آزادی با نام مستعار به پرواز ادامه می دهد.
۱۵ـ پسته خاموش ، هیچگاه خورده نمی شود مگر به زور !
۱۶ـ آدم های بی سر و پا ، هیچ رد و پایی از خود به جا نمی گذارند.
۱۷ـ خواب تا صبح بیدار ماند اما شب تمام شدنی نبود.
۱۸ـ بعضی ها در خواب خرگوشی ، بهشت هویج می بینند.
۱۹ـ سخنان خوب ،گوش های نا آگاه را آزار می دهد.
۲۰ـ شاید آسانسور ترقی ، همان روابط باشد!

زهره87
07-24-2010, 10:32 PM
از دودلي خسته شده بودم ، يكي از آنها را براي زاپاس كنار گذاشتم.

مگسهاي قرن 21 ، غذايشان را از زباله هاي اتمي تامين مي كنند.

براي اينكه حرف هاي بزرگ بزنم ، هميشه آنها را متر مي كنم.

در انتخاب واحد زندگي ، دروغ پيش نياز همه درسهاست.

بهترين جا براي تبعيد زنبوران مجرم ، گلهاي قالي است.

براي تفسير لحظه ، ثانيه شمار را متوقف كرد.

سيب زميني خاكي ترين ميوه هاست.

قلم زلزله نگار انديشه است.

زهره87
07-24-2010, 10:32 PM
در روز سالگرد تعصب ، افكارم كروات مشكي زده بود


هنگامي كه تعصب مرد افكارم يك صدا شدند


افكارم را پشت ديوار قاب عكس پنهان كردم


تعصبم خودكشي كرد ، تا من راحتر فكر كنم


افكارم مرا دنبال مي كند حتي در خواب


افكارم را در لابلاي كاغذها گم كردم


افكارم بر خلاف من حركت مي كنند


در را به روي افكارم محكم بستم


افكارم را در سكوت زنداني كردم

زهره87
07-24-2010, 10:32 PM
بعضي ها ، براي اينكه آفتابي نشوند ، خودشان را گم مي كنند و بعضي خودشان را گم مي كنند كه آفتابي نشوند

عينك تان ايرادي ندارد ، سعي كنيد نگاه تان را عوض كنيد

حواسم پرت شد دست و پاش شکست

طرف زد به سیم آخر برق گرفتش

ديروز رفته كه فردا بيايد ، حالا كجاست

بردمش زیر سوال له شد !

زهره87
07-24-2010, 10:33 PM
گاهی اوقات سکوت بلندترین و رساترین فریاد است.....!
سکوت واژه ای است سرشار از حروف.....!
قلبم سرشار از تهی بودن است....!

زهره87
07-24-2010, 10:33 PM
در اكثر جوامع ، بعضي ها رديف ند و بعضي را رديف مي كنند .
تنهايي واسه فكر كردنه ، نه واسه زندگي كردن
آنها كه سر ندارند از كله شدن باكي ندارند
عشق ،*فنا شدن نيست ، فدا شدن است
ديروز رفته كه فردا بيايد ، حالا كجاست

زهره87
07-24-2010, 10:34 PM
برای آغازی دوباره از پایان شروع کردم!

ده دقیقه چیست در عرض یک دقیقه می گذرد!

زهره87
07-24-2010, 10:34 PM
مين مي‌خواست ابراز احساسات كند، آتشفشان سرازير شد.
خورشيد كه قهر كرد، خسوف شد.
دريا براي صرفه‌جويي در آب، كمتر موج مي‌فرستد.
روزگار غريبي است. يكي در آبپاش گلاب دارد و يكي در گلاب پاش آب هم ندارد.
فكرهايم تابعيت مغزم را از دست دادند.
ساز شكسته را در دستگاه سكوت كوك مي‌كنم.

زهره87
07-24-2010, 10:35 PM
خوشا به حال ملوانان که می توانند به وعده های آبکی دل بسپارند.

مرغ وفادار، آدامس خروس را به آدامس های دیگر ترجیح می داد.

امیدوارم "تبعیض نژادی" دامن رنگین کمان را آلوده نکند.

زهره87
07-24-2010, 10:36 PM
قرص ماه را به جای مسکن خوردم !!

به روی افکار خوابیده ام لحاف انداختم !!

با یک نسخه از کتابم به داروخانه رفتم !!

برای رام کردن طبیعت وحشی ، مربی استخدام کردم

* عينکي که رو چشم نباشه فرصت ديدن نداره*