PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزش پاسکال - ساختار تكرار و توابع



TAHA
10-01-2009, 05:29 PM
حلقه ها:
1.حلقه FOR:

حلقه for برای تعداد تکرار 0 یا بیشتر و در ضمن برای تعداد تکرار معین به کار می رود .

شکل کلی دستور for به صورت زیر است:
Do مقدار نهایی To} مقدار شروع =: متغیرfor

Downto

To زمانی به کار میرود که مقدار اولیه از مقدار نهایی کمتر باشد.
downTo زمانی به کار میرود که مقدار اولیه از مقدار نهایی بیشتر باشد.

مثال:برنامه ای بنویسید که مجموع مضارب 5 بین 0 تا 100 را حساب کند؟


Program zarb;
Uses wincrt;
Var I,sum:integer;
Begin
Sum:=0;
For i:=1 to 20 do
Begin
Sum:=sum+i*5;
End;
Writeln('sum is:',sum);
End.

مثال:برنامه ای بنویسید که تعداد مضارب 5و7 را در بازه [231,846] چاپ کند؟


Program number;
Uses wincrt;
Var I,s,k:integer;
Begin
S:=0;
K:=0;
For i:=846 downto 231 do
Begin
If I mod 7=0 then
S:=s+1;
If I mod 5=0 then
K:=k+1;
End;
Writeln('7=',s);
Writeln('5=',k);
End.

حلقه های for می توانند علاوه بر نوع integer ، از انواع دیگر ترتیبی نیز استفاده کنند . در مثال زیر ، از متغییر char استفاده شده است.

مثال :


For nextch := ‘ A’ to ‘Z’ do Write (nextch );

2.حلقه while:

ساده ترین دستور کنترل حلقه دستور While می باشند. دستوراتی که تکرار می شوند بدنه حلقه نام دارند و بعد از کلمهdo قرار می گیرند. بدنه حلقه یک دستور مرکب است که بین begin و end محصور شده است.

حلقه While یک حلقه با تکرار 0 یا بیشتر و تعداد تکرار در آن نامعین است.

شکل آن بصورت زیر است:
Do شرطWhile
begin

دستورات
End;

مثال:برنامه ای بنویسید که تعدادی از اسامی را از ورودی دریافت کند و سپس بگوید اسم 'ali' چند بار تکرار شده است؟(آخرین اسم end باشد)

Program repeat_ali;
Uses wincrt;
Var s:integer;
Name:string;
Begin
S:=0;
Writeln('Enter names ');
Readln(name);
While name<>'end' do
Begin
Readln(name);
If name='ali' then
S:=s+1;
End;
Writeln('ali repeat:',s);
End.
3.حلقه Repeat:

دستور repeat یک حلقه شرطی را مشخص می کند که تا وقتی که شرط آن درست بشود ، حلقه تکرار می گردد (یعنی این حلقه تا زمانی اجرا می شود که شرط آن نا درست باشد و به محض درست بودن شرط حلقه دیگر اجرا نمی شود ).
Repeat
loop-body
Until termination-condition

حلقه شرطی دستور repeat ، یک حلقه repeat – until نامیده می شود. توجه داشته باشید که چون کلمات repeat و until بدنه حلقه را محصور می کنند نیازی به کلمات begin و end نیست . این نوع حلقه حداقل یکبار تکرار می شود.

مثال:


Repeat
write (‘Enter a digit >’);
read (ch)
Until (‘0’ <= ch) and (ch <= ‘9’)

حلقه های لانه ای:

همانند دستور if حلقه ها را می توان درون یک دیگر قرار داد .حلقه های لانه ای شامل یک حلقه خارجی یا بیرونی و یک یا چند حلقه درونی است . هر بار که حلقه بیرونی تکرار می شود حلقه های درونی نیزاجرا می شوند و عبارت کنترل حلقه در آنها مجدد ارزیابی می شود وتمام تکرارهای الزامی انجام می شوند .

مثال:


Program m_n;
Uses wincrt;
Var
I , j : integer ;
Begin
Writeln (‘I’ :12 , ‘j’ :5);
For I:=1 to 3 do
Begin
Writeln (‘outer’ :5,I :7 );
For j:= 1 to I do
Writeln (‘inner’ :7 , I :5 , j:5)
End;
End.

دستورات break,continue:
Break: این دستور در داخل حلقه ها بکار رفته و باعث خروج از داخلی ترین حلقه شده و دستور بعد از آن حلقه اجرا شود.
Continue: این دستور نیز مانند break در درون حلقه ها بکار رفته و باعث می شود کنترل برنامه به ابتدای حلقه باز گردد.

دستورات halt,exit:
Halt پرس و جویی است که باعث خروج کامل از برنامه و بازگشت به سیستم عامل می گردد.
Exit پرس و جویی است که باعث خروج از زیر برنامه می شود و چنانچه در قسمت اصلی برنامه به کار رود مانند halt عمل می کند.

دستور goto

این دستور کنترل را به خط دلخواه می برد نحوه استفاده آن با اینصورت است که از یک برچسب در جلوی آن استفاده می شود کنترل برنامه زمانی که به آن رسید به برچسب مورد نظر پرش می کند.

برچسبها نیز می بایست در ابتدای برنامه تعریف شوند .تعریف آن به صورت زیر است.
; نام برچسبLABEL

تعریفی از پارامتر ها:

پارامترها خطوط ارتباطی بین برنامه اصلی و پیمانه های آن هستند . پارامترها باعث می شوند که توابع و رویه ها روانتر عمل کنند زیرا آنها به یک پیمانه این قابلیت را می دهند که با هر بار فراخوانی ، داده های مختلفی را مورد پردازش قرار دهد. در بخش بعدی خواهید دید که چگونه برنامه نویسان برای ارسال اطلاعات بین برنامه اصلی و پیمانه ها و یا ارسال اطلاعات بین پایانه ها ، از پارامتر استفاده می کنند.

پارامتر های واقعی و صوری:

هر دستور فرا خوانی رویه ، دو قسمت دارد :نام رویه و لیست پا رامترهای واقعی .برای مثال ، رویه Line را در نظر بگیرید که از یک نقطه روی صفحه به نقطه دیگر خطی رسم میکند . دستور فراخوانی آن شامل نام رویه یعنی line و لیست پارامتر های واقعی یا ((x1,y1,x2,y2 می باشد.

Line ( X1 , Y1 , X2 , Y2 )
در هر بار فراخوانی این رویه ،برنامه نویس چهار متغیر یا چهار عدد را که مختصات دو نقطه را نشان می دهند، در آن قرار می دهد. چون با هر بار فراخوانی line، مختصات نقاط می توانند تغییر کنند ، باید آنها را در قسمت تعاریف رویه نشان دهیم . برای اینکار، از نامهای ساختگی که اصطلاحا" به آنها، پارامترهای صوری می گوییم ،استفاده می کنیم.

Procedure Line ( XStart , YStart , XEnd , YEnd : Integer ) ;

رویه line تا وقتی فراخوانی نشود ، نمی داند که چه داده ای دریافت خواهد کرد. برنامه فراخوان،اطلاعات مورد نیاز line را از طریق پارامتر های واقعی به رویه ارسال می کند و هر پارامتر واقعی با پارامتر صوری متناظر با آن جفت می شود .

پارامتر واقعی پارامتر صوری
X1 <-------------------Xstart
Y1 <------------------- Ystart
X2 <---------------------Xend
Y2 <-------------------- Yend

ناحیه داده های رویه:

هر بار که رویه ای فراخوانی می شود ،ناحیه ای از حافظه برای ذخیره داده های رویه اختصاص می یابد . ناحیه داده های رویه شامل سلولهایی از حافظه است که برای ذخیره پارامتر های صوری و متغیرهای محلی یا ثابتهایی که در رویه تعریف می شوند ،می باشد. هر گاه که رویه ای پایان می یابد ناحیه داده های مربوط به آن پاک می شود .

انواع پارامتر های صوری:

پارامتر های صوری به دو دسته تقسیم می شوند:
1.پارامتر های مقدار
2.پارامتر های متغیر

پارامتر های مقدار ، اطلاعاتی که به رویه فرستاده می شود را در یافت می کند.
پارامتر متغیر ، محتوی یک پارامتر واقعی را تغییر داده و آن را به عنوان نتیجه حاصل از رویه بر می گر داند.

مثال: رویه ComputerSumAve چهار پارامتر دارد : دو پارامتر برای ورودی (Num1,Num2) و دو پارامتر برای خروجی (Average,Sum) .رویه ComputerSumAve مجموع و میانگین دو عدد را محاسبه می کند ولی آنها را نمایش نمی دهد.



Procedure computesumave (num1, num 2, {input}: real ;
Var sum , Average {output}: real ) ;
begin { computeSumAve }
sum := num1 + num2 ;
average := sum / 2.0
end ;{ ComputeSumAve }

دستور فراخوانی :
ComputerSumAve( x , y , total , Mean )
قواعد تناظر لیست پارامتر ها:

• تناظر میان پارامتر های واقعی و صوری از روی موقعیت آنها در لیست پارامتر ها تعیین می شود.این لیستها باید هم اندازه باشند ولی اسامی پارامتر ها ی واقعی و صوری متناظر می توانند با هم متفاوت باشند.
• در مورد پارامتر های متغیر ، نوع پارامتر های واقعی و صوری باید با یک دیگر یکسان باشند.در مورد پارامترهای مقدار ، نوع داده پارامتر واقعی باید با نوع پارامتر صوری متناظرش سازگار باشد.
• در مورد پارامتر های متغیر ، پارامتر های واقعی باید یک متغیر باشد ولی برای پارامتر های مقدار یک پارامتر واقعی می تواند ، متغیر ، ثابت یا یک عبارت باشد.

زیر برنامه ها:

1.پروسی جر((Procedure:

یک نوع از زیر برنامه ها در پاسکال پروسی جر است که بصورت پردازه، رویه ، روال و غیره نیز ترجمه شده است.
فرم کلی پرو سی جر بصورت زیر است:
;(پارامتر های پروسی جر)نام پروسی جرP rocedure


[ type
Const
Var
Label ]
Begin

دستورات پروسی جر

End;

با یک مثال نحوه صدا زدن رویه ها را شرح می دهیم.
مثال:برنامه ای با پروسی جر بنویسد که طول و عرض مستطیلی را گرفته و محیط آن را حساب کند؟


Program environment;
Uses wincrt ;
Procedure rectangle ( a,b:integer;var k:integer ) ;
Begin
K:=2*( a+b ) ;
End;
Var
X,y,p:integer ;
Begin
Readln( x,y ) ;
Rectangle( x,y,p ) ;
Writeln( p ) ;
End.

تعریف رویه با کلمه کلیدی procedure آغاز می شود بعد از آن یک نام اختیاری که این نام از قواعد نامگذاری متغییرها پیروی می کند آورده می شود. پارامتر های رویه در درون پرانتز ها نوشته می شوند. در رویه بین آرگومان ها سمی کالن(; ) قرار می گیرد ولی هنگام صدا زدن بین آرگو مان ها کاما (, )قرار می گیرد.
رویه میتواند هیچ، یک یا چند خروجی داشته باشد.
نکته:هنگام صدا زدن رویه نمی توان از عبارات محاسباتی، عبارات مقایسه ای، دستور write و یا مقدار دهی به کار برد.


P:=rectangle( x,y,p ) ;
Write( rectangle(x,y,p ) ) ;
.......If rectangle( x,y,p ) >20 then
P:= rectangle(x,y,p )* 2+6 ;

همه عبارات بالا دارای خطای کامپایلری است.

اعلان forward:
در حالت معمولی قبل از صدا زدن یک زیر برنام،آن روال باید در قسمت بالاتر تعریف شود.اگر در یک برنامه یک زیر برنامه قبل از تعریف شدنش صدا زده شود می بایست از کلمه کلیدی forwad استفاده شود تا خطا گرفته نشود.


Procedure add1( i:integer );forward ;
Procedure add2( m:integer ) ;
Begin
Add1( m ) ;
End ;
Procedure add1 ;
Begin
Writeln( i+10 ) ;
End ;
Begin
Add2( 7 ) ;
End.

2.تابع((Function :

توابع مانند رویه ها ، پیمانه های مستقلی هستند . با این تفاوت که رویه ها می توانند هر تعداد خروجی داشته باشند در حالی که توابع فقط یک خروجی دارد. با نوشتن اسم تابع در یک عبارت می توان یک تابع از پیش تعریف شده را فراخوانی کرد.
توابع استاندارد:
نوع داده خروجی آرگومان تابع
با نوع آرگومان یکسان است real یا integer Abs (x)


Real real یا integer Arctan(x)
Real real یا integer Cos(x)
Real real یا integer Exp(x)
Real real یا integer Ln(x)
integer real Round(x)

با نوع آرگومان یکسان است real یا integer Sin(x)


Real real یا integer Sqr(x)
Real real یا integer Sqrt(x)
integer real Trunc(x)

توابع تعریف شده توسط کاربر:

برای تعریف توابع خاص خودمان ، تعریف تابع را بنویسید و آن را در قسمت تعریف برنامه فراخوان قرار دهید. تابع، خروجی خود را توسط پارامترهایش ارائه نمی کند.

1) عنوان تابع با کلمه رزرو شده Function بجای Procedure شروع می شود:
;نوع خروجی:(پارامتر های ورودی)نام تابعFunction
2) تمام پارامترهای تابع باید از نوع پارامتر مقدار باشند.

3) نوع داده نتیجه تابع در انتهای عنوان تابع و بعد از لیست پارامترهای صوری قرار می گیرد.

4) در بدنه تابع، خروجی تابع با نسبت دادن مقدار به نام تابع مشخص می شود.
آخرین داده ای که به نام تابع نسبت داده می شود به عنوان نتیجه تابع
بر می گردد.
نحوه نوشتن تابع:



;نوع خروجی تابع: (پارامتر های تابع)نام تابع function
[ type
Const
Var
Label ]
Begin

دستورات تابع

End ;

فراخوانی تابع:
;(Z : = Exponent ( X , Y

توابع بازگشتی:

توابع بازگشتی دارای دو ویژگی اصلی می باشند:
1.خودش را صدا می زند.
2.یک شر برای اتمام فراخوانی ها وجود دارد.

نکته: در پاسکال هم توابع و هم رویه ها را می توان بصورت بازگشتی تعریف نمود.

مثال:برنامه ای بنویسد که یک عدد را از ورودی دریافت کرده و به کمک تابع بازگشتی و غیر بازگشتی فاکتوریل آن را حساب کند؟


Program factorial ;
Uses wincrt ;
Var x:integer ;
Function fact1 ( n:integer ):integer ;
Var I,f:integer ;
Begin
F:=1 ;
For i:=1 to n do
F:=f*I ;
Fact1:=f ;
End;
Function fact2( n:integer ):integer ;
Begin
If n<=1 then
Fact2:=1
Else
=n*fact2( n-1) ;:Fact2
End;
Begin
Readln( x ) ;
Writeln( fact1(x) ) ;
Writeln( fact2(x) ) ;
End .