PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظریه انتخاب عقلانی



donya88
09-21-2009, 02:18 AM
نظریه انتخاب عقلانی نظریه ایT HE RATIONAL CHOICE THEORY مشترک در جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و خصوصا روابط بین الملل است لذا به دلیل حالت بین رشته ای که دارد مورد توجه صاحبنظران معاصر در علوم انسانی است. پس می توان آن را به طور نظریه ای در مورد علوم انسانی دانست.

1. تاريخچه و ريشه هاي نظريه انتخاب عقلاني
مهم ترين ريشه نظريه انتخاب عقلاني (كه اختيار عاقلانه و گزينش معقولانه نيز ناميده شده است) از ديدگاه صاحبنظران، اقتصاد كلاسيك و نوكلاسيك مي باشد. اقتصاددانان كلاسيك انسانها را به عنوان جستجوگران منطقي كه به دنبال حداكثر كردن سود خويش هستند مي شناسند. آدام اسميت تقسيم كار و اشتغال افراد به مشاغل مختلف را نتيجه منطقي تمايل افراد به مبادله مي داند كه منشأ آن نفع شخصي است. «اقتصاددانان نوكلاسيك در ادامه همين راه مي خواستند علم اقتصاد را براساس تنها اصل مسلمي كه «انسان در جستجوي تمتع بيشتر با كوشش كمتر است پايه ريزي كنند». مفهوم مرد اقتصاد (Homo economics) براي آنها انساني فرضي است كه به طور منطقي و با روش كاملاً عقلاني در تعقيب منافع شخصي خود مي باشد (قديري اصلي 1376: 4-323) ؛ كه البته نفع شخصي افراد در كنار هم تشكيل دهنده نفع اجتماعي نيز مي باشد.
ديگر سرچشمه نظريه انتخاب عقلاني ديدگاه وبر در باب عقلانيت است. وبر چهار نوع كنش را از يكديگر تفكيك مي كند. بر اين مبنا كنش عقلاني معطوف به هدف را تنها كنشي مي داند كه در كاملترين مفهوم خود عقلاني است. وي در تعريف اين كنش هدفِ عقلاني و كارآمدترين راه نيل به هدف را ويژگي اين نوع كنش مي داند كه با توسعه جامعه سرمايه داري و جامعه صنعتي بيش از پيش سيطره پيدا كرده است.
مهمترين ريشه درون جامعه شناسي نظريه انتخاب عقلاني، رويكرد جامعه شناسي رفتاري و نظريه مبادله مي باشد. نظريه مبادله بر محور اقتصاد كلاسيك و مفروضات آن شكل گرفت. هومنز با تكيه بر نظريه اسكينر معتقد بود هر رفتاري كه پاداش بيشتري براي فرد داشته باشد، احتمال اينكه آن رفتار از وي سر بزند بيشتر است. هومنز معتقد بود كه انسان از يك سو در جستجوي حداكثر سود و از سوي ديگر در پي حداقل هزينه هاست. پيتر بلاو ديگر نظريه پرداز مكتب مبادله نيز همان قضاياي هومنز را در سطح ساختارهاي كلان اجتماع بررسي كرده است. نهايتاً بايد گفت قضاياي عام هومنز ريشه اي منفعت طلبانه براي رفتار انسان قائل است.
رويكرد انتخاب عقلاني از دهه 1970 توانست حضور جدي خود را در علوم اجتماعي تحكيم بخشد و اكنون بخش قابل توجهي از نظريه پردازان و تبيين هاي نظري را در اين علوم تشكيل مي دهد. طرفداران رويكرد انتخاب عقلاني از سال 1989 به بعد با چاپ مجله اي به نام «عقلانيت و جامعه» نظريه خويش را بيش از پيش بسط دادند. انتشار كتاب «بنيادهاي نظريه اجتماعي» نوشته جيمز كلمن كه از مهم ترين نظريه پردازان اين ديدگاه محسوب مي شود ؛ يك حركت رو به جلو در نظريه انتخاب عقلاني محسوب مي شود. مهمترين نظريه پردازان كنوني اين ديدگاه عبارتند از: جيمز كلمن (Coleman. James)، جان الستر (Elster. Jon)، گري بكر (Becker. Gary)، رابرت اكسل رود (Axelrod. Robert)، ماكنور اولسون (Olson. Macnur) و مايكل هكتر (Hechter. Michael)

2. مفروضات و مباني نظريه انتخاب عقلاني
نظريه انتخاب عقلاني را براساس تقسيم بندي ريتزر از انگاره هاي جامعه شناختي بايد جزء انگاره تعريف اجتماعي دانست. ريتزر موضوع مطالعه انگاره تعريف اجتماعي را جهان ذهني خرد و آن بخش از جهان عيني خرد كه به فراگردهاي ذهني (يعني كنش) مي پردازد، مي داند. (ريتزر 1380 ص 645)
براساس الگوي تلفيقي جفري الگزندر مي توان جايگاه نظريه انتخاب عقلاني را در پيوستار كنش و نظم يافت. بر اين اساس نظريه انتخاب عقلاني را بايد نظريه بررسي كنش فردي دانست. (همان ص 606)
حتي در جايي كه كنشهاي جمعي مورد بررسي قرار مي گيرد، بيش از آنكه به مانند نظريات كلان، ساختارهاي كلان و نهادهاي اجتماعي واحد تحليل واقع شود، كنشهاي جمعي به كنشهاي فردي تجزيه شده و كنش فردي مورد تحليل قرار مي گيرد.
از بعد تقسيم بندي توافق - تضاد، انتخاب عقلاني را بايد طرفدار توافق دانست. بنا بر پيش فرض اقتصاد كلاسيك كه معتقد به عدم مداخله دولت در بازار و نظم خود به خودي كه توسط ساز و كارهاي دروني بازار ايجاد مي شود، نظريه انتخاب عقلاني جامعه را در وضعيت عادي خويش سرشار از توافق مي داند. كرايب اشاره مي كند: «ثبات و نظم را افرادي پديد مي آورند كه دست به انتخابهاي عقلاني آزاد مي زنند. در چنين حالتي ماهيت نظام يافته جامعه نتيجه آن چيزي تلقي مي شود كه آدام اسميت آن را «دست نامرئي» ناميده است.» (كرايب ص 1-90) لذا بي دليل نيست كه اين نظريه را ايدئولوژي جريانهاي ليبرال و جناح راست مي دانند.
نظريه انتخاب عقلاني براساس مفروضات و مباني زير بنا شده است. ترنر در ساخت نظريه اجتماعي آنها را به اين شرح آورده است:
1. انسانها موجوداتي داراي قصد و نيت هستند.
2. انسانها سلايق يا منافع خود را براساس اهميت هر كدام ار آنها رتبه بندي مي كنند.
3. انسانها در انتخاب روشهاي رفتار از محاسبات عقلاني استفاده مي كنند. (با رعايت موارد زير):
1. منافع حاصل از روشهاي جايگزين رفتار، با رجوع به سلسله مراتب اميال و ترجيحات فرد مشخص مي شود.
2. هزينه استفاده از هر روش برابر است با صرفنظر كردن از منافع ساير روشها (هزينه فرصت از دست رفته).
3. روشي بهترين است كه منجر به حداكثر سود شود.
4. پديده هاي اجتماعي بيروني مثل ساختارهاي اجتماعي، تصميمات جمعي و رفتار جمعي، ناشي از تصميمات عاقلانه افرادي است كه سود خود را به حداكثر مي رسانند.
5. پديده هاي اجتماعي بيروني كه از تصميمات عقلاني افراد ناشي شده، تشكيل يك مجموعه از عوامل را مي دهد كه ساير انتخابهاي عقلاني بعدي افراد را به وسيله عوامل ذيل مشخص مي كند:
1. توزيع منابع به اشخاص
2. توزيع فرصتها و امكانات براي راههاي مختلف رفتار
3. چگونگي توزيع هنجارها و تعهدات در يك موقعيت خاص و ماهيت اين هنجارها و تعهدات
اين مفروضات به شكل RREEMM مخفف شده است.
مبتكر Resourceful: انسان مي تواند جستجو كند و توانايي كشف دارد، او مي توان بياموزد و ابتكار به خرج دهد: محصور (در مضيقه) Restricted: انسان با كميابي مواجه است و بايد انتخابش را جا به جا كند: انتظار داشتن Expecting: انسان احتمالات ذهني وقايع آينده را مد نظر قرار مي دهد: ارزيابي Evaluating: انسان اولويتها و ارزيابي هاي خويش را بر اساس وقايع آينده رتبه بندي مي كند: حداكثر كردن Maximizing: انسان سود مورد انتظارش حداكثر است زماني كه راهي را براي عمل خويش در پيش مي گيرد: انسان Man
(http://hirr.hartsem.edu/ency/Rational. htm William H.swatos)

3. عمده مسائل مطرح شده و رويكردهاي مختلف در نظريه انتخاب عقلاني٭٭
نظريه انتخاب عقلاني خود شامل چند نظريه مي باشد. ويژگي اين نظرات اين است كه علاوه بر اينكه تبييني از واقعيت مي باشد يعني كنش هاي انساني را توصيف مي كند، وجه كاربردي و توصيه اي براي رفتار انساني دارد. «اين نظريه همانطور كه جان الستر آن را ارائه مي كند، نظريه اي هنجاري است كه به كارآمدترين شيوه دستيابي به يك هدف معين در يك شرايط معين اشاره مي كند» (كرايب1991: 91). اين بعد در چارچوب بحث جامعه شناسي نيست ؛ بلكه در مسابقات، علوم سياسي، فنون مذاكره و ديپلماسي، مديريت و زير شاخه هاي آن و بسياري از ديگر شاخه هاي علوم مورد استفاده قرار مي گيرد. به عنوان مثال درباره رفتارهاي رأي دهندگان يا فعاليت احزاب كوشش مي شود تا اين گونه فعاليتها را تحت عنوان انتخاب عقلاني بررسي كنند.

3-1- نظريه تصميم گيري (Decision theory)
اين نظريه بر اين فرض مترتب است كه 1- هر فرد مجموعه اي منظم و رتبه بندي شده از اهداف دارد. 2- در هر موقعيتي چند راه پيش پاي فرد قرار دارد. 3- هر كدام از اين راهها پيامدهايي را به دنبال دارند كه ميزان مثبت يا منفي بودن اين پيامدها در برآورده ساختن اهداف مد نظر فرد مي باشد. در نتيجه فرد بر حسب پيامدي كه براي هر راه وجود دارد، راهي را بر مي گزيند كه بهترين پيامد را براي فرد در پي داشته باشد. اهدافي كه ذكر گرديد متنوع و گوناگون هستند. تحصيل درآمد، فراغت، فرهيختگي و مانند آن به عبارتي ديگر اهداف مادي و عيني و اهداف غير مادي.
معضل اين نظريه اين است كه اهداف و پيامدها به راحتي قابل مقايسه نيستند. به عنوان مثال اگر كسي براي گذران تعطيلات آخر هفته چند راه داشته باشد، مثلاً به سفري تفريحي برود يا به ميهماني دوستانه برود يا در خانه بماند و كتابي را مطالعه كند. مي بينيم كه معيار مشخصي براي مقايسه وجود ندارد. با اين حال مي توان پذيرفت كه اهداف و پيامدهاي مختلف قابل مقايسه اند ؛ زيرا انسانها در نهايت يك راه را انتخاب مي كنند.
اگر مفهوم Risk (خطر كردن) را نيز اضافه كنيم بحث پيچيده تر مي شود. به اين معني كه هر عمل پيامدهايي مثبت يا منفي دارد با درصد خاصي از احتمال.
در مقابل اين قاعده هربرت سايمون استدلال كرده كه «ريشه بسياري از افعال عاقلانه، تصميمگيريهاي مُقنِع است. در اين نوع تصميمگيري شخص فاعل اقلّ شروطي را كه براي حل مسئله بدانها حاجت است معين مي سازد و سپس دنبال راه حلي مي گردد كه آن شروط را برآورد و نخستين راه حل را بر مي گزيند. اين شيوه راه حل بهينه را نشان نمي دهد، لكن راه حل مقنعي را فراهم مي آورد». رفتار مقنع نشان دهنده اين قيد بر دست و پاي عقلانيت است كه افراد وقت و هزينه زيادي را براي كشف بهترين راه صرف نمي كنند و با يك بررسي اجمالي پاسخي را كه به نظر قابل قبول مي رسد انتخاب مي كنند.

3-2- نظريه مسابقه (Game theory)
عقلانيت موجود در نظريه تصميم گيري به بيان الستر عقلانيت پارامتريك است. عقلانيت پارامتريك مستلزم تصميمات كنشگر مي باشد اما نوع ديگري از عقلانيت نيز وجود دارد كه الستر آن را عقلانيت استراتژيك ناميده است كه مربوط به موقعيتهايي مي شود كه فرد براي تصميمگيري بايد تصميمات افراد ديگر را نيز لحاظ كند. به عنوان مثال يك فرمانده عاقل بايد علاوه بر عقلانيت تصميمات خود، تصميمات دشمن را كه او نيز عاقلانه رفتار مي كند، در نظر گيرد. در حقيقت عقلانيت استراتژيك «خويشاوندي و پيوند نزديكتري با علوم اجتماعي دارد. زيرا با تفاعلات اجتماعي سر و كار دارد». نظريه مسابقات جزء عقلانيت استراتژيك مي باشد.
مسابقات دو گونه هستند مسابقات سرجمع صفر كه برد يك طرف برابر است با باخت طرف ديگر. مثل پرتاب سكه و مسابقات سرجمع ناصفر كه به جز حالت برد و باخت، تساوي نيز وجود دارد. مثل قرارداد ميان سرمايه دار و كارگر كه ممكن است يكي از دو طرف بيشتر سود برد و يا هر دو به يك اندازه سود برند. مسابقات سرجمع صفر زمينه ساز رقابت صرف است در حاليكه مسابقات سرجمع ناصفر آميخته اي از همكاري و رقابت هستند و از اين جهت بيشتر مورد توجه علوم اجتماعي قرار گرفته اند.
يك نمونه از مسابقات سر جمع صفر «دو راهي شخص زنداني» مي باشد. در اين وضعيت دو كنشگر وجود دارد كه هر كدام دو راه پيش رو خواهد داشت: همكاري يا ترك همكاري. ماتريس مسابقه در جدول ذيل نمايش داده شده است.
ترك همكاري همكاري الف ب
2 2- 1 1 همكاري
1- 1- 2- 2 ترك همكاري
(همان: 88)
در اين مسابقه اگر هر دو همكاري كنند هر دو يك امتياز مثبت كسب مي كنند، اگر هر دو ترك همكاري كنند هر دو يك امتياز منفي و اگر يكي همكاري و ديگري ترك همكاري كند كسي كه همكاريس كرده دو امتياز منفي و طرف مقابل دو امتياز مثبت كسب مي كند. حال پرسش اين است كه بنا بر مفروضات نظريه انتخاب عقلاني هر كدام از دو طرف چه خواهند كرد ؟ بهترين انتخاب براي هر كدام به طور مجزا حداكثر كردن سود يعني ترك همكاري است ولي نتيجه چنين امري ضرر هر دو خواهد بود. اين وضعيت را پارادوكس عقلانيت جمعي ناميده اند. زيرا عقلانيت فردي هر بازيگر در تضاد با نفع شخصي وي است. «گويي در اينجا عقلانيت فردي به ضرر جمعي مي انجامد».
در ميان رفتارهاي اجتماعي نمونه هاي بسياري بدين گونه است. مثل مسابقات تسليحاتي و جنگ سرد و فرو پاشيدن كارهاي دسته جمعي. به همين دليل دو راهي شخص زنداني با امر اعتماد ارتباط پيدا مي كند. احتمال همكاري دو طرف زماني افزايش خواهد يافت كه دو طرف با زنجيره اي از تصميمگيريهاي دو طرفه مواجه باشند. در اين حالت ترك همكاري استراتژي مناسبي نخواهد بود زيرا اگر يك طرف در دور اول ترك همكاري كند و سود كسب كند طرف مقابل در دور بعد حاضر به همكاري نخواهد شد لذا استراتژي دو طرفه ترك همكاري - ترك همكاري پيش خواهد آمد كه در كل براي نفر اول نيز زيان به همراه خواهد داشت ؛ لذا همكاري دو طرفه استراتژي عقلاني براي هر دو خواهد بود. طرفداران نظريه انتخاب عقلاني براي اثبات چرايي پايداري همكاري و انسجام اجتماعي در جامعه به همين مثال متوسل شده اند.

3-3- نظريه عمل جمعي (Theory of collection action)
نسلي از اقتصاددانان كه به معضلات مربوط به كالاهاي همگاني همت گماشته اند مبرهن كرده اند كه ميان عقلانيت فردي و عمل جمعي تزاحم برقرار است. (كالاي همگاني، كالايي است كه غير قابل قسمت كردن باشد و كسي را نتوان از استفاده از آن محروم كرد. مثل هواي پاك، آب و حتي قوانين عام المنفعه) ماكنور اولسون از نظريه پردازان انتخاب عقلاني نظريه اي را در باب رفتار گروهي مطرح كرده است كه بر خلاف سنت فكري معمول كه تلاش گروهها را براي تحقق اهداف خويش امري بديهي مي داند، معتقد است كه گروهها متشكل از افرادي است كه هر يك به تنهايي تصميم مي گيرند. لذا كافي نيست كه بگوييم اگر از همه يا بيشتر اعضاي يك گروه توقع انجام امري برود، آن امر به نفع همه گروه خواهد بود. بلكه بايد نشان دهيم كه همه يا بيشتر اعضاي آن گروه، در انجام آن عمل نفع عقلايي دارند. اولسون مي گويد در بيشتر موارد اعضاي گروهها به دنبال نفع شخصي هستند و در همه آنها انگيزه هاي «طفيلي گري» و سربار شدن وجود دارد. يعني ترجيح مي دهد كه عمل جمعي كه براي وي نفع شخصي نيز دارد توسط ديگر اعضاي گروه انجام شود ولي وي دچار هزينه اي نشود. مثال ذيل را در نظر بگيريد:
اتحاديه اي بازر گاني براي كاستن نرخ هزينه پست تصميم مي گيرد تا هر عضو مبلغ 1000 دلار به تعدادي حقوقدان بپردازد تا آنها نمايندگان مجلس را راضي كنند كه نرخ هزينه پستي بايد كاهش يابد. اگر احتمال توفيق 90% باشد و در صورت موفقيت به مدت پنج سال، هر سال هزينه پستي هر كدام از اعضا 800 دلار كاهش يابد. نفعي كه اعضا مي برند مشترك است يعني اگر كسي 1000 دلار خود را پرداخت نكند باز هم مي تواند از منافع كاهش هزينه پستي بهره مند شود. همانطور كه ملاحظه مي شود اين مورد از قوانين عام المنفعه از جمله كالاهاي همگاني است كه براي همه اعضاي اتحاديه قابل استفاده است.
در اينجا اولسون اشاره مي كند كه در گروه بزرگي كه پرداخت سهميه فرد تأثير محسوسي در منافع ديگر اشخاص گروه ندارد، تا اجبار و تشويقي از بيرون، اعضاي گروه را وادار نكند كه در جهت نفع مشتركشان عمل كنند، آن منفعت جمعي حاصل نمي شود.جدول ذيل نشان مي دهد كه نپرداختن عقلاني ترين استراتژي است:
ناكامي كاميابي
1000- 3000 پرداختن
0 4000 نپرداختن
با توجه به جدول فوق انتخاب عقلاني براي افراد نپرداختن پول است. با اين حال اولسون بر تحليل خود دو استثنا مي گذارد. 1- گروههاي كوچك: كه گاه چنان از كالاي همگاني منتفع مي شوند كه به دست آوردن آن را شرط عقل مي شمارند. 2- وجود كيفر و پاداش.
راسل هاردين نكته ديگري در باب عمل جمعي عنوان مي كند كه اگر در درون يك گروه بزرگ گروه كوچكي باشند كه از انجام عمل نفع بسيار زيادي ببرند ؛ آنها جور ساير گروه را خواهند كشيد. به مثال ذيل توجه كنيد:
اگر 1000 نفر از كشيدن جاده به روستايي دوردست بهره مند شوند و اين 1000 نفر شامل دو گروه باشد. گروه اول 990 نفر از مردم عادي كه بدينوسيله سالي 100 دلار از خرجشان كاسته مي شود و گروه دوم 10 نفر تاجر كه سالي 5000 دلار به خاطر توسعه تجارت سود مي برند. و اگر هزينه ساخت جاده 10000 دلار باشد، سود 990نفر عادي 99000 دلار خواهد بود كه از هزينه ساخت جاده بسيار زيادتر است. بنا بر قاعده طفيلي گري اطميناني به همكاري مردم عادي نيست ولي آن 10 نفر تاجر به خاطر سود زيادتري كه مي برند به احتمال زياد هزينه ساخت جاده را متقبل خواهند شد.

3-4- تلفيق نظريه انتخاب عقلاني با نظريه ماركسيستي
كرايب اين رويكرد را به اين شكل تبيين مي كند:
ظاهراًً اين طور به نظر مي رسد كه ماركسيسم در تقابلي مستقيم با مفروضات نظريه انتخاب عقلاني قرار دارد، زيرا ماركسيسم غالباً (و غالباً هم به غلط) با تبيين هاي جبر باورانه مشخص شده است.ماركسيسم انتخاب عقلاني را شايد بتوان واكنشي در قبال جبر باوري ظاهري ماركسيسم ساخت گرا در دهه 1970 به شمار آورد، اما پاسخي به خيزش دوباره سياستهاي بازار آزاد جناح راست طي سالهاي دهه 1980 نيز هست كه آن را به سمت اتخاذ مفروضات فردگرايي روش شناختي مي راند. يعني سياست برخورد با دشمن در ميدان خود او.
....الستر در بحثي با استناد به گفته هاي اريك اولين رايت، براي آنچه كه در نگاه اول معضل دردسر آفرين شكل بندي طبقاتي به نظرمي رسد راه حلي ارائه مي دهد. طبقه اجتماعي را بايد شكلي از ائتلاف افراد دانست و نه موجوديتي در فراسوي افراد (كرايب: 4-93).
ليتل نيز در بازگويي تبيين آلن بوكانان از انقلاب كارگري به اين تلفيق اشاره مي كند:
مطابق نظريه ماركسيسم، منافع طبقاتي كارگران حمايت از حركات انقلابي بر ضد سرمايه داري را نزد آنان كاري عاقلانه و سنجيده جلوه گر خواهد كرد. به نوشته ماركس «پرولتاريا جز زنجيرهايشان چيزي نخواهند باخت و به عوض جهاني را خواهند برد» (ليتل 1381: 111).

4. نقدهاي مطرح شده به نظريه انتخاب عقلاني
اين نظريه آماج انتقادهاي گوناگون بوده است. همانطور كه قبلاً گفته شد اين نظريه را ايدئولوژي جناح راست و جريانهاي ليبرال دانسته اند و به خاطر تأكيد بيش از اندازه بر توافق در جامعه آن را نظريه اي محافظه كارانه دانسته اند.
جدا از انتقادهاي سياسي، مباني و مفروضات اين نظريه از سوي بسياري از منتقدان مورد نقد واقع شده است. نفع طلب بودن صرف آدمي از سوي اينان مورد ترديد واقع شده و انسان اقتصادي را هالويي اجتماعي بيش ندانسته اند. سِن كه يك اقتصاددان مي باشد معتقد است كه بايد به جاي عقل سودجو مفهوم مضبوط تري از عقل عملي را نهاد كه تعهدات را هم در مقام تصميمگيري مد نظر داشته باشد. مثالهاي تاريخي فراواني ذكر شده كه با تصميمگيري عقلاني در تناقض است. راه حل اين است كه يا بگوييم انسانها نوعاً عقلاني عمل نمي كنند، يا مفهومي از عقل عملي بنا نهاده شود كه علاوه بر دغدغه هاي مادي جايي براي تعهدات شخصي و اخلاقي نيز بگذارد. بسياري از مدافعان نظريه انتخاب عقلاني به راه دوم رفته اند. جان راولز نيز به نحوي سعي كرده است تا مفهوم انصاف را در تصميمگيري سنجيده بگنجاند (ليتل 1381: 98، 99 و 100).
نظريه انتخاب عقلاني را متهم به اين كرده اند كه رنگ و بوي فرهنگ غرب را دارد. در حاليكه به اعتقاد ناقدان، تعريف اهداف و اعتقادات از يك فرهنگ تا فرهنگ ديگر متفاوت است. همانگونه كه در نظريه وبر نيز اشاره شده است، روحيه سرمايه داري و عقلانيت عاملي در غرب برخاسته از اخلاق پروتستاني است و نمي توان لزوماً اين عقلانيت را به جوامع ديگر بسط داد.
از زاويه ديد ساختاري نيز اين نظريه تأثيرات ساختاري و نهادي كلان جامعه را بر رفتار فرد ناديده گرفته و به نوعي تقليل گرايي دچار گرديده است. اين اعتراض را مي توان به درجه بسط و تفصيل اين نظريه وارد دانست نه خود نظريه، چنانكه گيدنز اشاره كرده است:
فاصله اي است بين گري بكر كه مدعي است كل فعاليتهاي مختلف و متنوع را مي توان بر حسب نظريه اقتصادي كلاسيك تحليل كرد و كسي چون جان الستر كه روي مدلهاي كلي تر عقلانيت با استفاده از انديشه هاي اقتصادي كار مي كند، اما از كل ذخيره نظريه اقتصادي كلاسيكها استفاده نمي كند. الستر اكنون محدوديتهايي كه شبيه به آن را صد سال پيش دوركيم و ديگران درباره آن مناقشه مي كردند به رسميت شناخته است. براي مثال مي پذيرد كه نظريه ارزشهاي فرهنگي و چارچوب فرهنگي نمي تواند ناشي از كنشهاي مبادله فردي باشند.
منبع : سايت انديشه