PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پژوهش‏های باستان‏شناسی با قوت علمی خود، تا چه حد می‏تواند به تفسیر و پژوهش‏های قرآنی کمک کند؟



Borna66
09-18-2009, 03:59 PM
پژوهش‏های باستان‏شناسی با قوت علمی خود، تا چه حد می‏تواند به تفسیر و پژوهش‏های قرآنی کمک کند؟

به طور قطع زحماتی که باستان شناسان در مورد آثار انبیا متحمل شده‏اند، در فهم بهتر و بیشتر مطالب قرآنی و پی‏بردن بیشتر به عظمت انبیا کمک شایانی کرده است. تأثیر اول این که مطالعات آنها وجود واقعی انبیا را اثبات کرد. بسیاری عنوان کردند که حضرت نوح (ع) یا حضرت ابراهیم (ع) اصلاً وجود نداشته‏اند و همه این‏ها افسانه بوده است. باستان شناسان کشف کردند که این‏ها وجود واقعی داشته‏اند.
کارکرد دیگر کاوش‏گران باستانی صحه گذاشتن بر مسائلی است که اعجاز علمی قرآن به شمار می‏روند. خداوند در مورد فرعون فرمود: فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ایةً....
امروز جسد تو را به بلندایی می‏آوریم و از دریا نجات می‏دهیم برای آن که نشانه‏ای برای آیندگان باشد. امروزه باستان‏شناسان اجساد فراعنه را کشف کرده‏اند که از جمله آنها، فرعون زمان حضرت موسی(ع) است که در موزه مصر قرار دارد و تصویر آن در کتاب باستان‏شناسی در قرآن آمده است. این اعجاز قرآن را نشان می‏دهد که داستانش با نتیجه تحقیقات دیرین شناسان کاملاً منطبق است.
نکته دیگر بی‏اساسی بسیاری از اوهام پیرامون برخی از انبیاست. در قدیم فکر می‏کردند حضرت آدم(ع) قد بسیار بلندی داشته است و روایت کرده‏اند قامت ایشان آن قدر بلند بوده که گرمای آفتاب وی را می‏سوزانده پس خداوند قد او را کمی کوتاه‏تر نمود. حاصل این تفکر آن بود که مقبره‏های ساختگی برای انسان‏های قدیم همانند هابیل و قابیل به طول 100 متر ساخته‏اند. این موضوع نشان دهنده دید تخیلی آنها به مسائل بوده است.
باستان شناسان با کشف خانه‏هایی از انسان‏های اولیه که اندازه درگاه و سقف آن به اندازه انسان‏های امروزی است، خط بطلانی بر این تفکرات نادرست کشیدند. مدائن صالح در شمال عربستان که در دل کوه تراشیده شده، نمونه‏ای از این خانه‏هاست که ابعاد و اندازه‏های انسان‏های معمولی دارد.
نکته مهم دیگری که بزرگی پیامبران را بیشتر نمایان می‏کند این است که مهاجرت‏های آنان از مراکز تمدن بشری به سرزمین‏های لم یزرع و بی‏آب و علف بوده است. آنها به همراه اهل خود برای اطاعت از دستور خداوند و اصلاح تمدن بشری حاضر به گذشتن از شهرهای آباد و ثروتمند و آوارگی در واحه‏ها و بیابان‏ها شدند. تحقیقات دیرین‏شناسان این موضوع را در مورد برخی از پیامبران ثابت کرده است. مثلاً حضرت ابراهیم(ع) از شهر اور - که از مراکز مهم تمدن قدیم و پر از زرق و برق‏های مادی بوده - به سوی طبیعت وحشی عربستان مهاجرت کرده است. حضرت موسی(ع) از مصر - مهد فرهنگ بشری - به سوی صحرای سینا مهاجرت می‏کند، نوح (ع) و سایر پیامبران هم همین طور. این مسائل، بزرگی این انسان‏ها و عمق توکل و ایمان و اعتقاد آنها را نشان می‏دهد.
همانطور که در کتاب خود اشاره کرده‏اید، یکی از آثار پیامبران، انتشار فن‏آوری، دانش و فرهنگ به نقاط مختلف جهان بوده است و مستحضرید که این موضوع از لحاظ چگونگی انتقال و گسترش در دوره‏های مختلف باستان‏شناسی بسیار مهم است. لطفاً در این مورد توضیح بیشتری بفرمایید.

اغلب مردم وقتی وضعیت فعلی فرهنگی جهان را می‏بینند تصور می‏کنند که مذهب رو در روی علم ایستاده و مانع پیشرفت آن می‏شود. برای آنها تعجب‏آور است که بگوئیم پیامبران آورنده تمدن صحیح بوده‏اند. در کتاب طلوع و غروب تمدن‏ها و نیز در یکی از جلدهای تفسیر کاشف در سوره اعراف آورده‏ایم که پیامبران به وسیله مبارزه مستمر با تمدن‏های باطل اندیش و بی‏هویت، راه گسترش و اشاعه فرهنگ صحیح را هموار نموده‏اند.
نکته بسیار مهمی که در قرآن کریم نیز می‏توانیم آن را به وضوح مشاهده کنیم این است که بیشتر انبیا در زمانی مبعوث شده‏اند که تمدن‏ها رو به فساد و تباهی می‏رفته و کار آنها غلبه بر سایر تمدن‏ها بوده است. قرآن می‏فرماید قوم حضرت نوح (ع) افرادی بودند که کور کورانه عمل می‏کردند و این کار آنها را تقلید عمیق به معنای کورکورانه نامیده است.
همین طور در زمان حضرت ابراهیم (ع) تمدن بشری به سوی بت‏پرستی و ستاره‏پرستی کشیده شده بود و ابراهیم خلیل‏اللّه(ع) مبارزه‏ای عظیم علیه این تمدن مادّی و کفرآمیز آغاز کرد و جهان را به سوی وحدانیت سوق داد. حضرت لوط (ع) برای اصلاح قومی می‏رود که در اوج انحراف جنسی به سر می‏بردند و سرانجام نیز نابود شدند.
در ترویج و اصلاح علوم نیز انبیا نقش بی‏بدیلی داشتند، ابراهیم (ع) چندین سال در مصر نجوم تدریس می‏کرد و چون این علم در خدمت شرک و ستاره‏پرستی قرار گرفته بود، آن را از چنگال بی‏دینان نجات داد. این چنین بود که علم ستاره‏شناسی در مصر به حد کمال رسید و دست‏آوردهای فراوانی برای بشر به همراه آورد.
در قرآن می‏خوانیم که حضرت یوسف (ع)، با علم الهی خود ارائه دهنده یک طرح بلند مدّت اقتصادی جهت کاهش تبعات خشکسالی در مصر گردید. در همان داستان حضرت یوسف (ع) درس‏های فراوان دیگری از سایر موضوعات علمی وجود دارد. قرآن در مورد حضرت داود(ع) و حضرت سلیمان (ع) نیز اشاره به اهتمام آنها در گسترش صنعت ذوب فلزات می‏کند. ولقد اتینا داود منا فضلاً یاجبال اوّبی معه والطیر والنّا له الحدید همین موضوع را باستان‏شناسان کشف کرده‏اند که در زمان زندگی حضرت داود (ع) صنعت زره‏سازی بسیار رایج بوده است. هم چنین کاوش‏ها از رونق فراوان صنایع مسی در زمان حضرت سلیمان (ع)، خبر می‏دهد که این موضوع نیز منطبق با آیات قرآنی است.
در حوزه علوم انسانی نیز بزرگ‏ترین درسی که از پیامبران به جا مانده است، قضاوت صحیح میان مردم است. در علم سیاست و کشورداری هم متون کهن نشان‏گر پیشرفته بودن حکومت پیامبران نسبت به حکم‏رانان هم عصر خود می‏باشد.
نمونه بارز، پیامبر اسلام (ص) است که با نامه نگاری‏های خود به کشورهای جهان پایه‏گذار یک فرهنگ جهانی می‏شود. در واقع باید باستان‏شناسی را دنبال کنیم تا با کمک این علم بتوانیم تاریخ واقعی اسلام را بازسازی کنیم. به عنوان مثال باستان‏شناسان، خانه پیامبراسلام(ص) و حضرت خدیجه (س) را کشف کرده‏اند که این کشف می‏تواند روشن‏کننده بسیاری از مسائل باشد.