PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سرگذشت زن در تمدن هند



Borna66
09-17-2009, 07:51 PM
در هند قديم، زن موجودى دوست داشتنى ولى پست به شمار مى‏رفت. شايد اين افسانه هندويى كه مى‏خواهيم بازگو كنيم بيانگر ريشه اين تصوّر باشد: «در آغاز، هنگامى كه twashtri ، صنعتگر الهى، به آفرينش زن پرداخت، متوجّه شد كه همه موادّ را صرف كرده و ديگر از عناصر صُلب در اختيارش نمانده است و چون به اين بُن بست رسيد زن را از قطعات متفرّقه و بازمانده‏هاى عالم خلقت بيافريد.»(1) نيز در قانون آنان آمده است: «قضا و قدر حتمى، طوفان، مرگ، جهنّم، زهر كشنده، افعى و مار گزنده، آتش سوزان، هيچ كدام از زن بدتر نيست.»(2) اين انديشه هند قديم در باره زن بود و طبق آن با وى رفتار مى‏نمود و چنين مى‏نمود كه زن يعنى موجودى اضافى و زايد در نظام خلقت. در ادامه همين طرز فكر بود كه «مانو» ـ يكى از قديمى‏ترين قانون‏نامه‏هاى هند كه نوشته «مانو»، نياى افسانه‏اى قبيله Manava بود به برهمنان توصيه مى‏كرد كه براى رسيدن به كمال، از هر نوع لذّت جنسى اجتناب كنند.(3)

Borna66
09-17-2009, 07:51 PM
آيين هندو، ازدواج را امرى اجبارى و مرد بى‏زن را مطرود جامعه مى‏دانست كه هيچ شأن و منزلت اجتماعى ندارد. بكارت طولانى هم از نظر آنان مايه ننگ و سرافكندگى بود. آنان بر اين باور بودند كه والدين وظيفه دارند پيش از آن كه تب جنسى فرزندشان طغيان كند و وصلتى را كه از نظر هندوها محكوم به عواقب تلخ و سرخوردگى است پديد آورد، مقدّماتِ ازدواج آنان را فراهم كنند.(4) در قانون‏نامه «مانو»، لفظ «گاندهاروا»(Gaand harva) بر وصلت‏هايى اطلاق شده است كه با ميل طرفين صورت مى‏گرفت واين نوع وصلت‏ها زاده هوس معرّفى شده است. اين نوع ازدواج‏ها مجاز بود، ولى پسنديده نبود. از طرفى، آب و هواى گرم و خاصّ هندوستان باعث بلوغ زودرس دختران هندو مى‏شد و اين مشكلى بود براى استقرار نظم اخلاقى و اجتماعى.(5) هندى‏ها براى مقابله با اين مسئله، ازدواج در طفوليّت را انتخاب كرده بودند و اين راه توانسته بود باعث جلوگيرى از روابط قبل از ازدواج شود.(6) ازدواج از راه‏هاى گوناگونى امكان‏پذير بود. با ربودن عروس، به زور مى‏شد ازدواج كرد. نيز مى‏شد زنى را خريد يا پس از جلب رضايت دختر با وى ازدواج كرد، ولى ازدواج از روى رضايت طرفين، كمى غير آبرومندانه تصوّر مى‏شد و زنان ترجيح مى‏دادند كه خريده شوند. اگر هم كه دزيده مى‏شدند برايشان جنبه تعريف داشت.(7)

Borna66
09-17-2009, 07:51 PM
قانون‏نامه «مانو» هشت نوع ازدواج مختلف را جايز مى‏دانست كه در بين آنان، ازدواج از راه «ربودن» و ازدواج مبتنى بر «عشق» در پايين‏ترين درجه اخلاقى قرار داشت و ازدواج از راه «خريدن» عملى‏ترين راه براى پيوند زناشويى شمرده مى‏شد. قانونگذار هندى فكر مى‏كرد كه عاقبت امر، فقط ازدواجهايى پايدار مى‏مانند كه بر مبناى اقتصادى شكل گرفته باشند؛ حتّى در دوره‏اى از تاريخ هند، كلمه «ازدواج» مترادف بود با كلمه «زن خريدن».(8) يكى از نويسندگان (تقريبا ارسال 20 م.) مراسم غير عادّى وحيرت آورى را در اين باره بازگو مى‏كند: «كسانى كه به علّت فقر نتوانسته‏اند به دختران خود شوهر دهند، دختران خويش را با صداى شيپور و طبل (يعنى عينا همان سازهايى كه در جنگ براى اعلان آماده باش به كار مى‏رود) به بازار مى‏برند و دور خود، افراد را گرد مى‏آورند. هر مردى كه جلو مى‏آيد، اوّل قسمت‏هاى عقب تا شانه‏هاى زن را نشان مى‏دهند و سپس قسمت‏هاى جلو را. اگر دختر موافق ميل پسر بود و به خريده شدن هم رضا داد، پسر بر حسب شرايط خاصّى با او ازدواج مى‏كند.»(9) چندان خالى از لطف نيست كه در اين‏جا، گوشه ديگرى از قانون نامه مانو را كه درباره زن اظهار نظر كرده است، براى شما ذكر كنيم. «مانو» با لحنى كه الهيّات مسيحيان نخستين رابه خاطر مى‏آورد، درباره زن مى‏گويد: «زن، سرچشمه بى‏آبرويى است؛ زن، سرچشمه نزاع است؛ زن، سرچشمه زندگى خاكى است؛ لذا از زن حذر كن.(10)

Borna66
09-17-2009, 07:51 PM
اين برداشت هند قديم از شخصيّت زن بود و زن هندى در برابر اين انديشه، شوهر خود را خاضعانه «سرور» يا «ارباب»، حتّى «خداى من» خطاب مى‏كرد؛ در انظار عمومى و ملأ عام كمى دورتر از او راه مى‏رفت واز وى فاصله مى‏گرفت؛ و به ندرت از او سخنى مى‏شنيد.از زن هندى انتظار مى‏رفت كه دلبستگى خود را با انجام كوچك‏ترين كارها، يعنى تهيّه غذا و خوردن - پس از آن كه همه خوردند ـ آن‏چه را كه از غذاى شوهر و پسرانش به جاى مانده و بوسيدن پاى شوهر به هنگام خواب، نشان دهد. قانون «مانو» مى‏گفت: «زنى كه از شوهر خود اطاعت نمى‏كند، در حيات بعد به يك شغال مبدّل خواهد گشت.»(11) «مگاستنس» ـ يكى از نويسندگان هندى ـ از دوران «چاندرا گوپتا» گزارش مى‏دهد: «برهمن‏ها زنان خود را ـ هر برهمن چندين زن دارد ـ از هر گونه فلسفه بى‏اطّلاع نگاه مى‏دارند؛ زيرا اگر زنان تعليم و تربيت پيدا كنند و با ديد فلسفى بر لذّت و الم، زندگى و مرگ نظر كنند يا فاسد مى‏گردند يا ديگر در انقياد مرد باقى نمى‏مانند». نيز در قانون نامه «مانو» ذكر شده بود كه سه نفر استحقاق كمك مالى را ندارند: همسر، دختر و برده. اينها هر چه كه به دست مى‏آوردند، اربابشان آن را مالك مى‏شد و زن فقط مى‏توانست جهيزيه و هدايايى راكه در هنگام زفاف دريافت كرده بود براى خودش نگاه دارد.(12)

Borna66
09-17-2009, 07:52 PM
تعدّد زوجات در جامعه هند جايز بود و در بين بزرگان تشويق مى‏شد؛ زيرا نگه‏دارى از چند زن و انتقال قابليّت‏ها واستعدادها به نسل بعد از خود، يك عمل شايسته محسوب مى‏شد. داستانِ «دروپادى»(Draupadi) كه در آنِ واحد با پنج برادر ازدواج كرد، داستان شگفت‏انگيزى است كه از آن روزگاران نقل شده و از يك رسم شگفت يعنى«تعدّد شوهر»(Polyandry) ـ يعنى ازدواج يك زن با چند مرد كه معمولاً با هم برادر بودند ـ حكايت مى‏كند كه آثار اين رسم تا سال 1859 م. در سيلان باقى بود و هنوز هم در دهكده‏هاى كوهستانى تبّت باقى مانده است.(13) در خانواده‏هاى هندى، مرد مالك همسر و فرزندان خود بود و در بعضى از موارد مى‏توانست آنان را بفروشد يا اين كه از خانه بيرون كند.(14) قانون‏نامه «مانو» نيز مقرّرداشته بود كه زن در طول حياتش هميشه بايد تحت قيموميّتِ يك مرد باشد؛ نخست قيموميّت پدر، سپس شوهر و سرانجام پسر. شوهر مى‏توانست زنش را به علّت بى‏عفافى طلاق بدهد، امّا زن به هيچ وجه نمى‏توانست شوهرش را طلاق دهد.(15)

Borna66
09-17-2009, 07:52 PM
از جمله آداب و رسوم رايج در هند قديم، مراسم «ساتى»(Sutte) يا زنده سوزى بود كه بر طبق آن، پس از مرگ شوهر، همسر او را نيز همراه وى در گودالى از آتش مى‏سوزاندند يا اين كه زنده زنده دفن مى‏كردند.(60) گذشته از همه اين‏ها، در برّسى تاريخ هند به رسم عجيب ديگرى برمى‏خوريم كه حقيتا مايه شگفتى است: «گاه گاه زنان محترم،يكى از دختران خود را به همان شكل كه پسرى براى روحانيّت وقف مى‏شود، به روسپى‏گرى در معبد وقف مى‏كردند.»(16)

Borna66
09-17-2009, 07:52 PM
پي نوشت ها
1. تاريخ تمدّن، ويل دورانت، ترجمه مهرداد مهرين، انتشارات اقبال، 1337، ج 2، ص 705.
2. تمدّن اسلام و عرب، ص 507.
3. تاريخ تمدّن، ج 2، ص 698.
4. همان، ص 701.
5. همان، ص 702 ـ 701.
6. همان، ص 703.
7. همان، ص 588.
8. همان، ص 705 ـ 704.
9. همان، ص 705.
10. همان، ص 706.
11. همان.
12. همان، ص 707.
13. همان، ص 588.
14. همان.
15. همان، ص 707 - 706.
16. همان، ص 709.
17. همان، ص 704.