PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیشگویی که راز دستان را میدانست



Borna66
09-17-2009, 06:21 PM
" چیروی بزرگ ,مردی که راز دستان را میدانست"

جسد مرد سالخورده روی کف اتاق , جلو شومینه افتاده بود . فضای اتاق نیز مانند بدن پیرمرد کاملا سرد بود. برای بازپرسان اسکاتلندیار کاملا واضح بود که قربانی توسط سه پایه کنار بخاری بقتل رسیده بود . ولی این حقیقت که چه کسی جهت کشتن پیرمرد از این وسیله استفاده کرده است کاملا نامعلوم بود . مطمئنا هدف از این قتل دوزدی نبوده , چون وسائل داخل ساختمان بقدری فقیرانه و فرسوده بود که ارزش سرقت نداشت , علت درگذشت ناگهانی وی برای کسی مشخص نبود , پیرمرد دشمن شناخته شده ای نیز نداشت, اسکاتلندیار در بهت و حیرت فرو رفته بود . هنگامی که ماموران در حال ترک اپارتمان پیرمرد بودند , مرد جوانی با چهره معصومانه پشت درب ایستاده بود و خود را به انها معرفی نمود, ایا او جزء خدمه اپارتمان بود.؟ در حالی که جسد از اتاق به بیمارستان منتقل میگردید , مرد جوان توسط مامورین به اتاقی که قتل در ان صورت گرفته بود هدایت گردید . مرد جوان نگاهی به اطرافش انداخت و سئوال کرد ایا اجازه دارد اثار خونی را که بر روی دیوارها بر جا مانده ازمایش نماید یا خیر .؟ مرد جوان که حالتی تفکرامیز بخود گرفته بود , لحظه ای به اثاری که از دست بر روی دیوار بر جای مانده بود خیره شد . قاتل مرد جوانی است اقایان , بسیار هم ثروتمند است و در جیب سمت چپ شلوارش ساعتی طلائی داشته.. و یکی از اقوام مقتول می باشد . مسئولین اسکاتلندیارد تصمیم گرفتند این مرد را از محل دور کنند . چون هیچکس نمیخواست وقت خود را روی مسائل پوچ و بی معنی هدر دهد , واقعا چه افراد دیوانه ای پیدا می شوند . ولی در این هنگام اخباری به مطبوعات لندن گزارش گردید . انها به این داستان توجه نشان دادند . مرد جوانی که از روی نقاط خونی روی دیوار کثیف و دود گرفته چنین نتایجی گرفته بود چه کس میتواند باشد.؟جوان در حالی که کارت تجاری خود را به انها نشان می داد , گفت : چیرو , چیروی بزرگ ! این داستان روز دوشنبه در مطبوعات بچاپ رسید . صبح روز بعد دوباره موضوع فال بین ها سر فصل روزنامه ها شده بودند . چون رئیس پلیس تمام مطالب چیرو را تائید کرده بود!! قاتل نه تنها پسر جوان و ثروتمندی بود بلکه پسر خود مقتول بود!! رابطه خویشاوندی نزدیکی که چیرو پیشبینی کرده بود !! در طی چند هفته چیرو زبانزده مردم لندن شده بود . وی مورد ستایش مردم قرار گرفته بود و از این طریق پول هنگفتی به جیب زد چون مردم علاقه زیادی به پیشگوئی های او داشتند . چیرو در سال 1893 انگلیس را به قصد نیویورک ترک کرده و در خیابان پارک سکنی گزید و انجا نیز به تدریج برای خود شهرتی کسب نمود . مطبوعات به پیشگوئی های این مرد جوان و روش او علاقه مند گردیدند . زن جوانی از روزنامه" نیویورک ورلد" نزد وی امد وبه او گفت ایا حاضر است به یکسری از ازمایشاتی که مورد نظر روزنامه هاست عمل نماید یا خیر .؟ اگر چیرو در این ازمایش موفق نمی شد و یا دعوت انها را رد میکرد , قطعا اعمال او زیر سئوال میرفت . چیرو بدون لحظه ای تردید درخواست انها را پذیرفت . روزنامه ورلد این خبر را در سطحی گسترده منتشر نمود . انها به چیرو پیشنهاد کردند تا سیزده نفر از شهروندان نیویورکی را کف بینی نماید . این افراد به هیچ وجه نزد او شناخته شده نبودند ولی با وجود این چیرو قادر بود در مورد هر سیزده نفر پیشگوئی نماید . در ساعت مقرر جمعی از شهروندان معروف و شناخته شده جهت داوری و قضاوت حضور بهم رساندند . سیزده تن از شهروندانی که جهت کف بینی انتخاب گردیده بودند دستهایشان را به پشت روی میز قرار دادند . چیرو جهت کف بینی و اعمال اسرار امیزش حاضر شد . چیرو نگاهی به کف دست یکی از انان افکند و انرا وارانه روی میز گذاشت و گفت اقایان , این کف دست یک ایرلندی است , او زمانی به سختی زندگی می کرده ولی حالا ثروتمندی بانفوذ میباشد .همهمه ای در میان هیئت داوران ایجاد شد . چیرو کف دست شخصی بنام " ریچارد کروکر " را نگاه کرده بود . وی مهاجری ایرلندی بود که زمانی کارگر ناوکش بود ولی حالا به عنوان رئیس انجمن محلی انتخاب شده بود . ولی چیرو به این گفته ها قناعت نکرد و ادامه داد علاوه بر این اقایان , این ایلندی زمانی کشتی گیر بوده و به عقیده من او سخنگوی شایسته ای در مورد سیاست می باشد !! چیرو دست دیگری را از روی میز در دست گرفت و نگاهی به ان افکند و ان را به پشت روی میز قرار داد : این شخص اگر چه کاملا یک نابغه نیست ولی استعداد زیادی دارد . او لیاقت و شایستگی بیشتری از انچه در زندگی اش بدست اورده دارد . این پیش بینی مربوط به " رینالد دی کوون " اهنگساز اوپرای " رابین هوود " بود . کاری که او دیگر هرگز نتوانست نظیرش را بیافریند . چیرو بدون معطلی کف دست هر سیزده نفر را در حضور هیئت داوران نگاه کرد و بدون انکه مرتکب اشتباهی شود هر سیزده نفر را کف بینی کرد !!! از جمله خانمی که چیرو در مورد فرزندش چنین گفت : بچه ای که بسیار باهوش است ولی همواره غمگین و افسرده می باشد و او " لیلین راسل " بود . در کمتر از ده دقیقه وی کف دست همه را پیشگوئی کرد جزء یکنفر ... وی بارها دست او را نگاه کرد وبدون اینکه حرفی بزند اخمی کرد و ان را روی میز گذاشت . حالا تنها همین یکنفر مانده بود . چرا در مورد او چیزی نمیگقت ؟ ایابه دلیل این که قادر نبود در مورد او پیشگوئی کند ؟ اعضای هیئت داوران روی صندلی هایشان نشسته بودند . هنگامی که چیرو از کار خود فارغ شد و بادستمال عرق پیشانی را خشک کرد سکوتی سنگین بر جمعیت حکمفرما شده بود . ایا نمخواست دراین باره چیزی بگوید ؟ چرا ؟ چیرو اخرین مورد را در دست گرفت و بدون انکه نگاهی به ان بیفکند ان را روی میز گذاشت . متاسفم اقایان من از گفتن حقایق در مورد این اقا پرهیز میکنم ! سپس مکثی کرد . در این هنگام همهمه میان اعضای هیئت داوران و خبرنگاران ایجاد شد . چیرو دستش را بالا برد و تماشاچیان را وادار به سکوت کرد . اجازه دهید کار را همین جا تمام کنم . من این موضوع را فقط به صاحب دست میگویم و از بازگو کردن ان نزد عموم معذورم .. چون علامتهایی از قاتل در ان میبینم . این شخص اعتماد به نفسش را از دست میدهد و از نگرانی و دلتنگی در گوشه زندان خواهد مرد !! پیشگوئی های چیرو صدرصد درست بود . اخرین پیش بینی او درمورد دکتر " هنری میر " بود که بعدها به اتهام قتل در زندان "تامبز" محبوس گردید , وی در اثر فشارهای روحی و روانی دیوانه شد و چندماه بعد در زندان درگذشت . روزنامه نگاران با کمال حیرت شاهد واقعیت پیشگوئیهای چیرو بودند و او را با پیشگوی بزرگ "نوستراداموس " قیاس میکردند .درصدی برای خطاهای او نمتوان تعین کرد چون تا ان زمان هیچگونه خطائی در گفته هایش وجود نداشت . مردم نقاط مختلف جهان بخصوص از اروپا خواهان پیشگوئی های او بودند . به طور مثال " اسکار وایلد " در اوج شهرت خویش خواهان پیشگوئی های چیرو شد . او به این نویسنده معروف گفت : در طی مدت پنچ سال نزد عموم رسوا خواهد شد و تبعید می شود . مردم به او خندیدند , ولی زمان طرفدار چیرو بود و تنها در عرض سه سال رسوائی " اسکار وایلد " زبانزد مردم شد و سرانجام وی به تبعیدی که چیرو از ان نام برده بود محکوم گردید . کف خوانی های چیرو تنها گوشه ای از برنامه های او را تشکیل میداد . وی از اعداد مرموزی نیز استفاده میکرد , این روش بر اساس تارخ تولد اشخاص قرار داشت و چیرو از قدرت عجیبش قادر بود تاریخ مرگ افراد را نیز تعیین کند ! وی ماه و سال مرگ " ادوارد هفتم " را پیشگوئی کرد و این پیشگوئی یازده سال قبل از وقوع ان صورت گرفته بود . پادشاه پیشگوئی های چیرو را روی کاغذی نوشت و انرا درون صندوقی که داخل میزش بود قرار داد . در ژوئن 1902 پادشاه که هنوز تاجگذاری نکرده بود مورد تحسین و تشویق مردم قرار گرفت ولی ناگهان بیمار شد و بیماریش به حدی شدید بود که چیرو را احضار نمود و از ان خواست اینده اش را پیش بینی نماید چیرو به او اظهار داشت جای نگرانی وجود ندارد چرا که در 9 اگوست تاجگذاری خواهد کرد و 9 سال دیگر زندگی خواهد کرد . یکبار دیگر پیش بینی او به حقیقت پیوست و شهرت چیرو را جهانی کرد . در یکی از سفرهایش که به مسکو بود از او خواسته شد از روی علایمی پیشگوئی کند . مردی که این علایم به او تعلق دارد بسیار افسرده و ناراحت خواهد شد و در تمام دوران زندگیش از جنگ میهراسد . حدود سال 1917 همه چیز خود را از جمله زندگیش را از دست خواهد داد . چیرو این پیشگوئی را در سال 1897 کرده بود . دقیقا بیست سال قبل از اینکه این مرد , سزارنیکولاس تاج و تخت و زندگی خود را در اثر انقلاب سال 1917 از دست بدهد . چیرو با استفاده از قدرت حیرت اورش اینده هزاران نفر را پیش بینی کرد , ولی به تدریج احساس کرد که قدرتش کاهش یافته و در پائیز سال 1906 متوجه شد که در عملکردش مشگلی پیدا شده , دیگر به گفته های خود اطمینان نداشت و درصد خطاهایش بالا رفته بود . شاید به استراحت نیاز داشت , برای همین مدتی کار خود را تعطیل کرد و چند هفته ای عازم برمودا شد . ولی این سفر در بازگرداندن نیروی خارق العاده اش بیهوده بود . وی دیگر قادر به پیش بینی اینده نبود . خودش به این موضوع کاملا واقف بود . در سال 1907 اعلام بازنشستگی کرد . او با سرمایه هنگفتی که طی سالهای زیادی بدست اورده بود دیگر احتیاجی به پیشگوئی نداشت . او یک دفتر روزنامه و مجله و یک بانک خصوصی داشت که برای ادامه زندگیش کافی بود . با اینکه چیرو اعلام بازنشستگی کرده بود ولی هنوز هم ادمهای پولداری به او مراجعه میکردنند تا از اینده اشان خبردار شوند . همانطور که گفتم چیرو یک بانک خصوصی راه اندازی کرده بود که اکثرا ادمهای سرمایه دار در انجا حساب داشتند , ولی در یکروز متوجه شدند که چیرو حدود نیم میلیون پول را برداشته و متواری شده . او بعدها دستگیر شد و به چهارده ماه زندان محکوم شد . چیرو بزرگ . انسانی که مشاور پادشاه و وزیران و اعضای مجلس بود کم کم از یادها رفت . عاقبت مرگ دامان او را گرفت در یکی از روزهای سال 1936پلیس مردی را در خیابان دید که حال مناسبی نداشت ابتدا تصور کردند که او مست میباشد ولی اینگونه نبود , او هرگز به بیمارستان نرسید و اگر هم رسید جانی در بدن نداشت روزنامه " نیویورک ورلد" بعد از مرگ چیرو اینگونه نوشت : روزی که او حاضر شد که در حضور افراد سرشناس پیشگوئی کند . ایکاش از او میخواستیم نگاهی هم بدستان خودش بیندازد