PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاریخچه سومر



Borna66
09-16-2009, 12:51 AM
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان (سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات) و شمال خلیج فارس بودند. ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی بسیارغنی و با کیفیت متعالی و بلند مرتبه پی ریزی نمودند.



ورود سومریان

تاریخ ورود سومریان به این سرزمین دقیقا معلوم نیست، ولی بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ.م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از بوجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می‌توان گفت سومریان ۴۵۰۰-۵۰۰۰ سال پ.م در منطقه میانرودان بوده‌اند.این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می‌خوانند چند علت دارد.ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است،ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات،خط و نوشته که مهم‌ترین اختراع بشری است(خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد.)و وجود شهرهای مستقل.

خاستگاه سومریان

درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد اکثر دانشمندان خاستگاه ایشان را از فلات ایران و از دامنه‌های زاگرس دانسته‌اند. علی‌پاشا صالح سومریان را از تبار قفقازی (همنژاد با چچن‌ها و گرجی‌ها) دانسته و خط سیر مهاجرت ایشان را از شمال غربی ایران نوشته‌است ولی برای اثبات این نظریه مدرکی تاریخی وجود ندارد.

زبان سومریان

زبانشناسان زبان سومری را جزء زبان‌های تک خانواده (منفرد) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان‌های امروزی دسته بندی کرده‌اند. برخی تلاش‌ها در پیوند دادن زبان سومری با زبان‌های دراویدی هند, اورالی و نیز آلتایی با شکست روبرو شده‌است.البته زبان‌های ایلامی و دراویدی در کنار سومری به صورت ردیف قرار گرفته‌اند.
http://pnu-club.com/imported/2009/09/2439.jpg
لوحه سومری دربرگیرنده‌ نام‌های خدایان سومری به‌ خط میخی حدود سده‌ ۲۴ پیش از میلاد.



در مورد ریشه زبانی این قوم اختلاف نظر بین تاریخ دانان وجود دارد. دانشنامه بریتانیکا می‌نویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهن‌ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ.م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ.م. رشد و توسعه یافته‌است. در حدود ۲۰۰۰ پ.م،زبان سومری به عنوان زبانی محاوره‌ای، با زبان سامی اکدی (آشوری- بابلی) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن‌های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت».

وام‌واژه‌های سومری در دیگر زبان‌ها


دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی (خوزی) به گونهٔ Tup-pi-me به همان معنا دیده می‌شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می‌شود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر (دبیر)، دیپیستان (دبستان)، دیپی‌وان (دیوان) و دبیرستان. اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی‌ها هم همپای سومریان بوده‌اند.

تصورات دینی سومریان

باستان‌شناسان براین باورند که سومریان بت پرست بوده‌اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی‌ها، اورارتوها و... همه بت می‌پرستیدند و البته یکتاپرستی در آن زمان تبدیل به چندخدایی شده بود. ذکر این نکته لازم است که بت پرستی سومریان با نوع بت پرستی اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته‌است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده‌است سه رب‌النوع مشترک نیزداشته‌اند:
۱- آنو – فرمانروای آسمانها
۲- بئل – خدای زمین
۳- اِآ – خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح‌های پاک ونجیب بودند وسومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث،دعفریت و دیو قربانی نموده و نذرونیاز می‌کردند. به بیان دیگر ایشان به مثابه تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر وشر اعتقاد داشتند، آنها به روح و غلبه نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی می‌کردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوع‌ها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و مانند روحانیان زرتشتی خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی در توده‌های مردم داشتند.
سومریان اعتقاد داشتند که خدایان نیز چون شاهان زندگی توام با رفاه و آسایش دارند به این دلیل عبادتگاهایشان را مزین به اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل زینتی می‌کردند که شباهتی تام با آتشکده‌های زرتشتی داشته‌است.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون (Dilmun) بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود. باغ مقدس که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو (Utu) خدای خورشید باید از زمین به آن باغ مقدس بیاورد.[1]
آنان بزرگِ شهر را “پاتئسی” می‌نامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق وفتق امور شهر می‌پردازد.

Borna66
09-16-2009, 12:51 AM
سومر
قريبا" در اوايل هزاره چهارم بيش از ميلاد ، حادثه اي عظيم در بين النهرين به وقوع پيوست و آن مسکون شدن دره هاي بزرگ رودخانه ها بود . پس از اين حادثه بود که نوشتن ، هنر ، معماري ساختماني ، و شکلهاي جديد سياسي در بين النهرين و مصر ، اما با تفاوتهاي چشمگيري در کارکردشان ، به ظهور مي رسند . هنري فرانکفورت در اين باره مي نويسد :
کهن ترين اسناد مکتوب بين انهرين ... شناخت واحدهاي بزرگ اقتصادي يعني اجتماعات کنار معابد را آسانتر کرد . نخستين اسناد مکتوب مصري ، نوشته هايي بر روي ساختمانهاي شاهي يا کنده کاريهاي مهر گونه اي براي شناسايي مأموران پادشاه بودند . نخستين آثار هنري بين انهرين ، غالبا" جنبه مذهبي دارند ؛ در صورتي که در هنر مصري به ستايش از کارهاي پادشاهان مربوط مي شوند و موضوعات تاريخي را نمايش مي دهند . معماري ساختماني در بين انهرين شامل معابد و در مصر شامل آرامگاههاي پادشاهان مي شود . نخستين جامعه متمدن در بين النهرين به صورت هسته هاي جداگانه ، چندين شهر مجزا و مستقل – حکومتهاي مشخص و متکي به خود – با سرزمينهاي قابل کشت در اطرافشان ، تبلور يافت . جامعه مصر شکل قلمرو واحد ، يکپارچه ولي روستانشين يک پادشاه مستبد را به خود گرفت .
بدين ترتيب ، نه يک تمدن بلکه دو تمدن در اين نقاط به ظهور رسيدند و هريک خصلتهاي ويژه اي براي خود داشت . از آن لحاظه به بعد تاريخ جهان به صورت ثبت پيدايش ، رشد ف زوال تمدنها و خيزش و سقوط خلقتها ، دولتها ، و ملتها در چارچوب آنها درآمد . با پيدايش همين دو تمدن قدرتمند و متضاد درر منطقه ساحل شرقي درياي مديترانه است که درام بشريت غربي ، حقيقتا" آغاز مي شود .
در دره حاصلخيز سفلاي رودهاي دجله و فرات ، بشر احتمالا" چيزي همپاي باغ عدن که در سفر پيدايش از آن ستايش مي شود و مدتهاي مديد بخشي از سنتهاي بين النهرين به شمار مي رفت ساخته بود . به محض آنکه بشر با فنون آبياري و تا اندازه اي مهار کردن سيلها آشنا شد ، امکان ايجاد واحه اي بزرگ را دريافت . تاريخ پرآشوب بين النهرين ثابت مي کند که اين سرزمين با چشم اندازي که براي ايجاد يک زندگي مرفه و بي سابقه داشت ، انسان را شديدا" به خود جلب مي کرد .

Borna66
09-16-2009, 12:51 AM
كشور- شهر و زيگورات

دين پس از غلبه بر زندگي و معني بخشيدن به آن ، شکل جامعه و طرز بيان يا نمايش آن در معماري و هنر را نيز تعيين کرد . کشور – شهر بين النهرين ، در زير حمايت خداي شهر بود ؛ پادشاه نماينده او در روي زمين و مباشر داراييهاي زميني او بود . رابطه پادشاه با خدايان آسماني و زيردستان زميني اش را مي توان از دعايي که يکي از نخستين پادشاهان سومري به درگاه انليل خدا در شهر نيپور کرده است ، دريافت : اي انليل ، سلطان کشورها ، از تو مي خواهيم به آنو بگويي دعاي مرا به گوش پدر محبوبش برساند ؛ بر زندگي ام روحي تازه بخشد ، و آرامش را از اين سرزمينها دور نگرداند ؛ جنگاوراني به من ارزاني دارد که تعدادشان به تعداد علفها برسد ؛ ا ز رمه هاي آسماني چشم برندارد ؛ اين کشور را غرق نعمت کند ؛ نعمتهايي را که خدايان به من ارزاني داشته اند تغيير ندهد ؛ و من همواره آن چوپاني باشم که بالاي سر گوسفندان است .
نقشه شهر ، اين مرکزيت خدا را در زندگي خود نشان مي داد ، زيرا معبد خدا هسته ساختماني با عظمت آن را تشکيل مي داد .اين معبد نه فقط کانوني براي دين شهر بلکه مرکز فعاليتهاي اداري و اقتصادي آن نيز بود . معبد ، در واقع قلمرو خدايي بود که در نزد مردم زميندار و رمه داري بزرگ و ثروتمند و نگهبان شهر به شمار مي رفت . وظيفه اصلي شهر ، خدمت به خدا در مقام يک ارباب بود ، همچنان که وظيفه همه شهروندان به طور کلي خدمت به خدايان بود . مجتمع گسترده و بزرگ معبد که در نوع خود شهري در دل شهري ديگر بود ، وظايف و نقشهاي بيشمار داشت . کارمندان معبد شامل کاهنان و کاتبان ، امور و ستد شهر را مي چرخاندند و از داراييهاي خدا و پادشاه مراقبت مي کردند . احتمالا" در چنين محيطي بوده است که نوشتن ابزاري دقيق در دست برخيها تبديل شد ؛ کهن ترين نمونه هاي آن به نگه داري حسابها ، شرح معاملات ساده ، و ذخاير موجود مربوط مي شوند .
برجسته ترين بخش مجتمع معبد و در واقع شناخته شده ترين ساختمان در دره بين النهرين ، زيگورات ناميده مي شد . ازز چگونگي پيدايش يا نقش اين ساختمانهاي عظيم و چند طبقه خشتي اطلاعي به دست نيامده است . بعضي ها اين ساختمانها را « پلکانهايي از آسمان » يا کوههاي ساختگي توصيف کرده اند و وجودشان را به اين اعتقاد همگاني در جهان باستان که نوک قلل رفيع را جايگاه خدايان مي دانست مربوط کرده اند ( مقايسه کنيد با جبال اولمپوس در دين يوناني ) . زيارتگاههاي بالاي اين زيگوراتها « اتاقهاي انتظار » يا « اتاقهاي گذري » مي ناميدند و احتمالا" آنها را همچون تالارهايي مي پنداشته اند که انسان مؤمن مي توانسته است در آنها به انتظار ظهور خدا بنشيند .
بيشتر شهرهاي ويران شده سومر – اور ، وارکا ، نيپور ، لارسا ، اريدو – همچنان در پاي زيگوراتهاي نابود شده خود قرار دارند . زيگورات اور ، نمونه مناسبي از اين مورد است که به دوره سومري نوين – از سده 22 تا سده 21 پيش از ميلاد – مربوط مي شود ؛ در اين دوره ، معماران مي کوشيدند بلندترين و کوه پيکرترين بناي ممکن را روي زمين برپادارند ( تصويرهاي 36 و 37 ) . در تصوير نخست کوهي از خشت خام را مي بينيم که در اثر عواملي چون زمان ، آب و هوا ، و تاخت و تاز دشمنان تقريبا" به صورتي بي شکل درآمده است ؛ در تصوير دوم بازسازي طرح گونه همان بنا ديده مي شود . بر روي شالوده اي از اين به ارتفاع 15 متر ، دو طبقه سوار برهم قرار دارند که به ترتيب کوچکتر مي شوند ؛ و از آن دو احتمالا" طبقه بالا در حکم پي زيارتگاه بوده است . سه پلکان خرپشته اي ، هريک با يکصد پله ، در يک نقطه ، به دروازه برج دار زيگورات مي رسند و از آنجا احتمالا" پلکان ديگري به زيارتگاه يعني مرکز نمايشهاي آييني منتهي مي شود . ساختمان اين زيگورات ، کوه محکمي از خشت خام با نماسازي ضخيمي از آجر پخته با ملات قيري است . آجر پخته را به اين علت با ملات قير در نماسازي به کار مي بردند که بر قدرت و استحکام ساختمان در برابر سيلها و اثر ديگر عوامل طبيعي بيفزايند . طبقات زيگورات ، احتمالا" در اصل به رنگهاي متفاوت با معني نماديني ساخته مي شده اند و احتمالا" در محوطه پشته آنها درختکاري و گياهکاري نيز مي شده است . ارتفاع زياد اين بنا و دشواري صعود و دستيابي به نوک زيارتگاه ، احتمالا" مانند مذاهب ديگر ، نمادي از گونه اي تدارک دشوار روح براي روشنايي گرفتن از خدا به شمار مي رفته است . بدون ترديد رفعت زيگوراتهاي بزرگ ، که ظاهرا" به قلب اسمان مي رسيدند تأثير ژرفي بر عبريان کهن داشته است . زيرا زيگوراتي در بابل به نام برج بابل ساختند و به يادگار گذاشتند که نشانه اي از غرور بلند پروازانه نوع بشر .
سه کشف بزرگ سومريان – شبکه اي از خدايان و روابط ميان خدايان و آدميان ، خود کشور – شهر ، و هنر نوشتن – شالوده اي براي سازماندهي جديد جامعه بشر پي افکند . در کشور – شهر ، که به علت حضور خداي شهر به صورت موقوفه درآمده بود ، انسانها روابط جديدي با خدا و ميان خودشان برقرار کردند و با ثبت اين روابط به صورت مکتوبي ، صورتي رزمي و دائمي به آنها دادند . زندگي داراي نظم شد و وظايفي که پيشتر در دوش فرد بود بر دوش اجتماع گذاشته شد مانند دفاع از حملات انسانهاي ديگر و نوسانات طبيعت . اين دگرگوني به اضافه تقسيم کار ( تخصصي شدن کار هرکس ) ، که هرگاه تعداد زيادي از مردم به صورت يک اجتماع همبسته در جايي متمرکز شوند تشويق و تسريع مي شود ، ساکنان کشور – شهر را از رسيدگي به الزمات زندگي روزانه رها کرد به طوريکه ايشان توانستند مهارتها و استعدادهاي خود را به شکلي باور نکردني در اجتماعات سيال و چند پارچه آن روزگار بروز دهند و به کار گيرند . حالت نسبتا" ثابت کشور – شهر نيز هويتي پايدار به عنوان يک شهر با خدا و پادشاهي شناخته شده و موجود به اين اجتماع داد . اين حس هويت ، تک تک اهالي را نيز شامل شد زيرا اينان نيز به عنوان اعضاي اجتماع ، هويتي داشتند و متوجه نوع روابط خويش با شهر ، خدا ، پادشاه ، و شهروندان ديگر بودند . زبان مدون جديد نيز احتمالا" به اين هويت يابي رشد يابنده کمک کرد و فرد خود را با نامي در ميان نامهاي اشياء و کارهاي ديگر بازشناخت . بدين ترتيب ، با پي ريزي الگوهاي ثابت زندگي توسط سومريان ، آن احساس هويت و احساس خودآگاهي تاريخي آدمي آغاز مي شود که در تمدن يونان بالغ مي شود و به اوج تکاملش مي رسد .


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
تصوير 36 -زيگورات اور, حدود 2100 ق.م

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
تصوير37 - -طرح بازسازي شده زيگورات اور, حدود 2100 ق.م (از روي يك طرح خطي در موزه بريتانيا , لندن)

Borna66
09-16-2009, 12:51 AM
پيکر تراشي

ديديم که در ميان نقاشيهاي درون غارها تصوير انسان تقريبا" هيچگاه ديده نمي شود ؛ او هنوز به عرصه خودآگاهي گام ننهاده است . گرچه تصوير انسان عملا" در نقاشيهاي پناهگاهي شرق اسپانيا ظاهر مي شود ، اين نمايش جنبه اي صرفا" طرح گونه دارد و نوعي خط تصوير نگاري به شمار مي رود.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
38 سرديس زن واركا ،حدود 3500-3000 ق.م . مرمر سفيد . بلندي حدود 20cm ،موزه عراق ، بغداد .

بدين ترتيب ، تدارکي براي آفرينش سرديس زيباي زن ( تصوير 38 ) از وارکا ديده نمي شود . اصل و نسب اين سرديس ناشناخته است ، و چون در نخستين دوره پيدايش خط ساخته شده ، سرديس کاملي نيست ، بلکه چهره اي از مرمر است که براي نصب در زمينه اي چوبي و احتمالا" گذاشتن گيسواني زرتار بر آن آفريده شده است . کاسه هاي گود کره چشم و دو چشم اين سرديس از صدف يا سنگ رنگي پر شده بود . قالب گيري صاف و نرم گونه ها ، احساس برانگيز بودن دهان ، ترديدي که در تشخيص ملاحت و دلتنگي به بيننده دست مي دهد ، او را نه فقط در نظر ما به شخصي فريبنده و اسرار آميز تبديل مي کند ، بلکه حکايت از چنان پيشرفت مهارتي در کار هنرمند دارد که از حد انتظار ما براي آن زمان فراتر مي رود . در سرديس متعلق به واکا بيننده بي درنگ متوجه بزرگي بي تناسب چشم ها مي شود . اين ويژگي گروه بزرگي از پيکره هايي است که از تل اسمر به دست آمده اند ( تصويرهاي 39 و 40 ) .

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
39 -پيكره هاي كوچك اندامي از معبد ابو ، تل ، اسمر ، حدود2700-2500 ق.م .مرمر، بلندترين پيكره حدود 75 cm . موزه عراق ، بغداد ، و موسسه شرقي دانشگاه شيكاگو


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

40 - سرديس ابوي خدا ، تل ، اسمر ، حدود2700-2500 ق.م .مرمر. موزه عراق ، بغداد .

Borna66
09-16-2009, 12:52 AM
ميثاق سازي

درست همان طور که دين رسمي و زندگي شهري سومريان در سپيده دمان تاريخ مدون گونه جديدي از تجربه انساني را پي افکند ، همينان با استفاده از خط و هنر پيکري نيز شيوه جديدي را براي بازنمايي آن تجربه ابداع کردند . خط يا نوشتن از طريق ساده و تبديل کردن تصاوير ف به علايم يا الفباي ميخي با ترکيبهاي بيشمار که با قلمي نوک تيز درر الواح گلي نقر مي شد ، ابداع گرديد . در هنر پيکري ، به کمک روند ساده سازي مشابهي ، انبوه شکلهاي ظاهر اشياء موجود در دنياي بصري ، به چند ويژگي مؤثر و کافي براي نماياندن پيکره انسان و عمل انسان تقليل يافتند . اين روند ساده سازي را با اصلاحات و واژه هاي گوناگوني چون طرح پردازي ، سبک سازي ، ميثاق سازي ، تعميم ، رسمي سازي ناميده اند . ساده سازيهاي قرار دادي پيکره انسان عام هستند و صرفا" به هنر دنياي کهن تعلق ندارند . در واقع تمام سبکهاي هنري ، از اين لحاظ ، در جوامعي که مسلطند و به طور ضمني به عنوان وسيله شبيه سازي جامعي شناخته شده اند ، قراردادي يا ميثاقي هستند . ميثاقها ممکن است پر دامنه يا کم دامنه ، يا مانند روزگار ما بطئي التغيير يا در معرض بازنگري هميشگي باشند . به هر حال از معيارهايي چون وفاداري به « واقعيت » بصري ، نبايد در ارزيابي سبک هنري استفاده شود . گرچه از دهه 1880 – 1889 به بعد گرايشهاي اصلي هنر مدرن از« واقعيت » بصري فاصله گرفته اند ، وگرچه هنرمندان امروزي در بيشتر موارد عملا" « حقيقت » عکس گونه را ناديده مي گيرند ، تصاويري که مي آفرينند – مانند تصاويري که در کارتونهاي روزنامه اي و هنر تجارتي و آگهيها مي بينيم – براي ما تماما" پذيرفتني هستند .
سومريها که دست اندر کار تدوين الگوها و ميثاقهايي بودند که به زندگي جديد و در واقع ابداعي خود ايشان را تنظيم مي کرد ، براي ساختن چهره هاي انسان نيز ميثاقهايي مقرر کردند . چشمهاي درشت پيکره هاي وارکاوتل اسمر ، تنها جزئيات قراردادي شده نيستند . در پيکره هاي کوچک يک صندوق مرصع کاري شده با صدف که پرچم اور ناميده مي شود . ( لوحه رنگي 4 ) چندين روش شبيه سازي مي بينيم که روايت را ساده تر مي کنند ، عمل را شرح مي دهند ، و حتي احساس حرکت را به بيننده القا مي کنند . اين قاب تزييني تجسمي از يک پيروزي نظامي سومريها و رويدادهاي پس از آن – پيشروي سربازان پياده ، حمله گردونه ، صفوف اسيران و خدمتکاراني را که غنايم .


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
41 - كاسه چنگ اور . حدود 2600 ق.م

__________________

Borna66
09-16-2009, 12:52 AM
وحدت عنصر صوري و طبيعي

روي کاسه مرصع کاري شده جنگ به دست آمده از اور (تصوير41) در صفحه اول از بالا پيکره اي از يک پهلوان سومري که با دو گاو داراي سر انسان کشتي مي گيرد ، و در دو صحنه زير آن جانوراني واقعي و خيالي ديده مي شوند که مقدمات يک ميهماني را فراهم مي آورند . پيکره هاي نخستين صحنه اين مرصع کاري با تقارني اشاراتي نمايانده شده اند و صرف نظر از اينکه سرها تماما از روبرو ديده مي شوند ، حالت قراردادي و قالبي قاي تزئيني پرچم اور را به نمايش در مي آورند . از طرفي ديگر پيکره هاي جانوران در صحنه هاي پايين ، با فورماليسم و به مراتب تخفيف يافته تري نشان داده شده اند.
نيم تنه هاي اين پيکره ها به طور طبيعي مانع ديد دستهايي مي شوند که در سمت بيننده نيستند ، و پاهاي سمت بيننده مانع ديده شدن پاهاي ديگر مي شوند . کتفها در جاي درست خود قرار داده شده اند ، و خطوط و برجستگيهاي چهره با دقت نمايانده و طراحي شده اند ، پيکره هاي پهلوان مانند انسانها از رسميتي برخوردارند که در جانوران غير طبيعي روي نشان نجابت خانوادگي به آن بر مي خوريم ، ولي جانوران صحنه هاي اين ميهماني، خيلي راحت اند يا دست کم به نظر مي رسد که از رژه باشکوه خدمتکاران و نوازندگان تقليد مي کنند.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
42- سر گاو از کاسه چنگ . طلا و سنگ لاجورد با چشمان مرصع ، بلندي تقريبا 45 سانتي متر . موزه دانشگاه فيلادلفيا

روي همان چنگ ، سر با شکوه گاو نر ديده مي شود که با ورق طلا ساخته شده است و تزئينات ريش و کاکلش از سنگ لاجورد است ( تصوير 42 ) . ( به محل اتصال سر گاو نر به چنگ در سومين صحنه تصوير 41 از بالا توجه کنيد ) . گاو نر که تمثيلي از باروري و قدرت است ، طبيعتا جانوري شد که نخستين انسانهاي گله دار به پرستشش پرداختند ؛ و دعا کنان از او مي خواستند که دشمنان طبيعي احشام – خشکسالي و جانوران درنده – را نابود کند . هنرمند روزگار باستان ، از لحاظ بازنمايي دقيق خطوط و برجستگيهاي چهره جانوران ، و به بيان ديگر از لحاظ بازنمايي شخصيت آنها ، نبوغي همپاي سلف پيش از تاريخ خويش دارد . در سراسر خاور نزديک باستاني و سرزمينهاي اطراف مديترانه ، گاو جانوري بود که به آن احترام گذاشته مي شد . در اين نمونه ، ريش ممکن است افزوده اي فوق طبيعي به نشانه قدرت گاو نر باشد . ريش و نشانه هاي انساني ديگري چون سر آدم که قدرت گاو نر باشد . ريش و نشانه هاي انساني ديگري چون سر آدم که در صحنه بالايي کاشه چنگ بر گاوها افزوده شده اند ، گاوها و شيرهاي داراي سر آدم را که مدتها بعد در آشور ساخته مي شوند تحت الشعاع قرار مي دهند .
ستيز ميان نيروهاي طبيعي و فوق طبيعي در دنياي بين النهريني ها به شکل مبارزه اي ميان جانوران و هيولاها نمايانده و بيان مي شود . چنين مبارزه اي را به شکل مينياتوري بر روي يک مهر استوانه اي به بلندي تقريبا 4 سانتي متر ( تصوير 43 ) که نقش آن با ظرافتي بيمانند کنده کاري شده است مي بينيم . مهر از يک تکه سنگ استوانه اي معمولا به بلندي 3 يا 4 سانتي متر يا سوراخي براي گذراندن نخي از آن ، ساخته مي شد . مهر که از سنگهاي رنگارنگ متفاوت ، سخت و نرم ، مانند سنگ بلور ، عقيق ، عقيق سرخ و يشم ، سنگ لاجورد ، مرمر ، و مرمر سفيد ساخته مي شد چنان با يک طرح کنده کاري ( نقره شده ) تزيين مي شد که هر گاه آن را روي رس نرم مي غلتاندند نقشي بر جسته از خود برجا مي گذاشت . انسان سومري با استفاده از اين وسيله نامه و اسنادش را که روي الواح گلين نوشته مي شدند مهر مي زد ، امضاء مي کرد و هويت شان را مي شناخت . در تصويري که ما آورده ايم ، خود مهر و نقش برجسته حاصل از غلتاندنش بر روي رس نرم ديده مي شود . پهلواني با يک گاو نر مي جنگند ، و موجودي نيمه انسان نيمه گاو با يک شير دست و پنجه نرم مي کند . نگرشها و دسته بنديهاي اشارتي اين نقش ، بازتابي از روش صوري بازنمايي اند ، ولي حتي در سطح محصور و کوچک اين مهره ، هنرمند ماهر ، شکل جانور را چنان استادانه نشان مي دهد که بيننده گمان مي کند غرش شير و ماغ کشيدن گاو پيکارگر را نيز مي شنود .


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
43- مهر استوانه اي و نقش آن ، اور ، حدود 2700 ق . م سنگ ، بلندي تقريبا 4 سانتي متر . موسسه شرقي دانشگاه شيکاگو

sky_sicret
01-06-2011, 06:14 PM
mamnoon