PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هنر در عصر دیرینه سنگی



Borna66
09-16-2009, 12:46 AM
عصر ديرينه سنگي عليا
(هنر غار نشينان،ابزار شکارگر و هنرمند غارنشين،نقش جادويي )
■ هنر غار نشينان
اين کهن ترين فرهنگ در ميان فرهنگ هاي بشر، ديرتر از بقيه، آن هم به وسيله تفنن کاران و به طور تصادفي کشف شد. در سال 1879 حوالي سانتاندر در اسپانياي شمالي، يکي از اهالي محل که به زندگي گذشته انسان علاقه مند بود به کاوش در غارهاي آلتاميرا در ملک خودش پرداخت، زيرا سابقاً نيز نمونه هايي از سنگ چخماغ و استخوان حکاکي شده در اين ملک پيدا کرده بود. او در اين کار از ياري هاي دختر کوچکش برخوردار بود، چون سقف غار پر از زباله فقط چند سانتي متر از سر پدر دخترک بالاتر بود و دخترک بهتر از او سقف را مي ديد. بيش از او مي توانست شکل هاي سايه مانند، جانوران نقاشي شده بر سقف غار را ببيند. دساتوتولا نخستين انسان معاصر بود که به کاوش در اين غار دست زد و اطمينان داشت که نقاشي هايي را که در غار ديده است، به روزگاران کهن تعلق دارند. يکي از باستان شناسان نسبت به اعتبار آنها شديداً ترديد داشت و در کنگره باستان شناسي پيش از تاريخ که در سال 1880 در ليبسون تشکيل شده بود، نقاشي هاي درون غار آلتاميرا رسماً به عنوان نقاشي هايي بدلي از بحث کنار گزارده شدند. ولي در سال 1896 در پر- نو- پر ژيروند فرانسه، نقاشي هايي کشف شد که بخش هايي از سطحشان را ته نشست هاي آهکي پوشانده بود و لازمه تشکيل اين ته نشست ها نيز سپري شدن چندين هزار سال از آفرينش نقاشي هاي مزبور بوده است. اين نقاشي ها نخستين نقاشي هايي بودند که از سوي کارشناسان به عنوان نقاشي هاي معتبر شناخته شدند. در سال 1901 آببروي رئيس باستان شناسان پيش از تاريخ، هنر درون غار فون – دو – گوم در دوردوني فرانسه را کشف و تأييد کرد. شکاکان سرانجام متقاعد شدند. غارهاي لاسکو، نزديک مونتينياک – در منطقه دوردوني فرانسه – بر حسب تصادف در سال 1941 توسط دو پسر بچه که سرگرم توپ بازي در قطعه زميني بودند کشف شد. سگ متعلق به اين دو که به دنبال توپشان مي رفت ناگهان در سوراخي افتاد و ناپديد شد و پسرها که پارس هاي سگ ته سوراخ به گوششان مي رسيد آن قدر به دنبالش رفتند تا به درون غار رسيدند، وقتي کبريت روشن کردند متوجه نقاشي هاي با شکوهي از پيکره هاي جانوران بر روي ديوارها شدند؛ اين نقاشي ها امروزه عموماً شگفت انگيزترين هنر متعلق به دوران پيش از تاريخ تلقي مي شود.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
تالار گاوها, ديوار سمت چپ غار لاسكو, 10000-15000 ق.م . دوردوني فرانسه
غارهاي لاسکو مانند بقيه غارها، آبروهايي زيرزميني بودند که طولشان از چند صد متر به چند هزار متر مي رسيده است. اغلب غارهاي مزبور، تقريباً به شکل غير قابل عبور توسط گسل هايي متعدد يا ته نشين هايي چون استلا کتيتها و استلا گميتها مسدود شده اند، انسان شکارگر و هنرمند در اعماق اين غارها و در نقاطي بس دورتر از دهانه هاي آنها که براي سکونتش بر مي گزيد تصاوير جانوراني چون ماموت، گاو وحشي، گوزن شمالي، اسب، گراز نر و گرگ را بر روي ديوارها نقاشي يا حکاکي مي کرد

Borna66
09-16-2009, 12:46 AM
■ ابزار شکارگر و هنرمند غارنشين
براي روشنايي حتماً از چراغ هاي کوچک سنگي که داخل آن چربي حيوانات يا مغز استخوان مي ريخته اند و فيتيله آن را خزه تشکيل مي داده است و براي طراحي از گل اخراي زرد يا قرمز استفاده مي کرده اند. براي رنگ آميزي همين اخراها را مي ساييدند و به صورت خاکه اي نرم در مي آوردند. و آن را فوت کنان به ديوارها مي پاشيدند و يا پيش از رنگ آميزي آن را با موادي ديگر احتمالاً با چربي حيواني مخلوط مي کردند. به جاي تخته رنگ از يک تکه استخوان پهن استفاده مي کرده اند. از انواع ني يا موهاي زبر جانوران قلمو مي ساختند و با استفاده از يک نيچه مي توانستند خطوط کناري پيکره ها را ترسيم کنند و رنگدانه ها را به سطوح دور از دسترس خويش بپاشند. براي صاف و آماده کردن ديوارها از ليسه هاي سنگي و براي کنده کاري از سنگ چخماق نوک تيز استفاده مي کردند. اين ابزارها با آنکه خام بودند، براي آفرينش هنري که امروز باعث شگفتي ما مي شوند کفايت مي کردند.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
سه گاو و يك اسب , سقف دالان محوري , غار لاسكو , حدود 10000-15000 پيش از ميلاد . تقريباً به اندازه طبيعي. دور دوني فرانسه .
برخورد هنرمند غارنشين با پيکره ها -همچنان که در غار لاسکو و غارهاي ديگر ديده مي شود- برخوردي ناتوراليستي است. هنر نقاشي بازتابي از مشاهده کنجکاوانه و حافظه خارق العاده اين شکارگر و هنرمندي است که دقتش در ضبط حالت هاي گذرا و لحظه اي به سختي ممکن است، چيزي از دوربين عکاسي امروز کم تر باشد، ولي اين مشاهده از نوع مشاهده گزينشي بود. بدون ترديد هر تفسيري که امروزه درباره اين هنر غاري به عمل آيد، چيزي جز نظر پردازي صرف نخواهد بود. ليکن خواص مشترک تمام اين نقاشي ها، سر نخ هاي نسبتاً مطمئني از معنايي که براي آفرينندگان خود داشته اند به دست پژوهندگان مي دهد. مثلاً همين که مي بينيم اين نقاشي ها هرگز در بخش هاي مسکوني غارها يا در مجاورت دهانه روشن غارها يافت نمي شوند، جنبه تزئيني داشتن آنها را يکسره منتفي مي کنند. در فون – دو – گوم، نخستين نقاشي ها تقريباً در نقطه اي واقع در پشت دهانه غار، و در غار نيو تصاوير جانوران نقاشي شده در « تالار سياه » پس از پيمودن مسافت صعب العبوري نزديک به 800 متر به چشم مي خورند. دوري محل اين نقاشي ها و دشواري دستيابي به بسياري از آنها و همين که به نظر مي آيد صدها سال مورد استفاده بوده اند، حکايت از آن دارد که انسان شکارگر پيش از تاريخ خواصي جادويي براي آنها قايل بوده است و به همين دليل تک تک تصاوير مزبور نيز به احتمال بسيار قوي براي آفرينندگان خود معنايي جادويي داشته اند. همچنان که آبه برو گفته است: « انسان پيش از تاريخ با محدود کردن جانور به چارچوب يک تصوير، او را تابع قلمرو شکار خويش مي گردانيد. » اين تصوير ها با آنکه في النفسه بازنماهايي تقريباً شگفت آور از لحاظ واقعيت بصري به شمار مي روند، ترتيب قرار گرفتنشان بر روي ديوارهاي غار، نشان مي دهد که آفرينندگانشان چندان توجهي به جاگذاري منطقي آنها نسبت به يکديگر يا نسبت به فضاي ديوار نداشته اند؛ بدون ترديد در اينجا اثري از سازگاري ترکيبي ديده نمي شود که نشانه اي از تأثير گذاري سه بعدي تلقي شود و تصويرها در هيچ موردي از يکديگر جدا نشده اند و در قاب يا چارچوب جداگانه اي قرار داده نشده اند. تصويرها نه فقط هيچ تناسبي با يکديگر ندارند بلکه غالباً به طور تصادفي روي هم کشيده شده اند و اندازه هاي متفاوتي دارند. چندين نسل پياپي از هنرمندان، که در پناهگاه هاي ثابتي کار مي کردند، ديوارهاي پر از تصوير را بارها و بارها نقاشي مي کردند. هرچند تلاش فراوان به خرج مي داده اند که از خطوط کناري تصويرهاي پيشين فراتر نروند. چنين به نظر مي رسد که توجه به يک تصوير خاص و نماياندن پيکره خاص في النفسه هدف هنرمند بوده است. شکارگر هنرمند آن روزگار غالباً از سطوح نامنظم و طبيعي ديوارهاي غارها، برجستگي ها، فرورفتگي ها، شکاف ها و لبه هاي تيز آنها براي ايجاد تصور حضور واقعي شکل هاي خود در آنجا به طرز ماهرانه اي استفاده مي کرده است. از برآمدگي ديوارها مي توانسته است در چارچوب خطوط کناري يک گاو وحشي مهاجم براي نشان دادن بزرگي بدن اين جانور استفاده کند. اسب خالدار غار پش – مرل فرانسه را مي توان نتيجه الهامي دانست که از تشابه برجستگي سنگ کوه با سر و گردن اسب به هنرمند دست داده است؛ هر چند اندازه نهايي سر اسب به مراتب از برجستگي سنگ کوچک تر شده و به صورتي فوق العاده انتزاعي در آمده است. شکل هاي طبيعي مانند شاخ و برگ و ابرها، نيمرخ يک کوه يا شکل هاي زمين و کوه مي توانند در نظر بسياري از ما – گاهي بسيار ناگهاني – نشانه يا جلوه اي از صورت انسان، جانوران يا اشياء باشند.

Borna66
09-16-2009, 12:47 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اسبهاي خالدار ونقشهاي منفي دست . پش - مرل , حدود 10000-15000 پيش از ميلاد , 340 سانتي متر طول . ولايت لوت , فرانسه
بدين ترتيب، نخستين تصويرهاي آفريده ممکن است از احساس تجربه گونه اي تشابه ميان ترکيب تصادفي ديوار غار و جانوري بوده باشد که او در همان لحظه دست اندر کار شکارش بوده است. در نتيجه اين کار، احتمالاً منظره ترس آوري از آن جانور در ذهن تشکيل و زندگي محو شده اش به طرز معجزه آسا و جادويي ظاهر مي شده است. او با انگيزه هرچه عيني ترِ نماياندنِ اين منظره، مي توانست شکل را با کشيدن خطي کناري به گرداگرد محل برجستگي و ادامه آن تا ظاهر شدن يک نيمرخ سياه کم و بيش کامل و آشنا « به پايان برساند ». افزودن رنگ، دامنه واقع نمايي تصوير را بيشتر مي کرد. نشين هايي چون استلا کتيتها و استلا گميتها مسدود شده اند، انسان شکارگر و هنرمند در اعماق اين غارها و در نقاطي بس دورتر از دهانه هاي آنها که براي سکونتش بر مي گزيد تصاوير جانوراني چون ماموت، گاو وحشي، گوزن شمالي، اسب، گراز نر و گرگ را بر روي ديوارها نقاشي يا حکاکي مي کرد.
■ نقش جادويي
به احتمال زياد هنرمند غارنشين، تفاوت ميان خيال و واقعيت را به درستي تشخيص نمي داده است و در نظر او گاو وحشي شکار شده توسط خودش با گاوي که روي ديوار بازآفريني مي کرد فقط از لحاظ حالت وجودي اش فرق مي کرد. شکارگران هنرمند نه فقط قطعه سنگ را به صورتي سوراخ شده با تيرهاي خود نقاشي مي کردند -همچنان که در اسب چيني غار لاسکو ديده مي شود- بلکه احتمالاً گاهي چند نيزه به سوي پيکره هاي مزبور پرتاب مي کرده اند. همچنان که از تيرهاي نوک تيز کنار گاو وحشي در غار نيو بر مي آيد – و بدين تريتب مرگ جانوران را از خويش مقدر مي کرده اند و تسلطي جادويي بر آنها مي يافته اند. اين کار مشابه آن جادوي همانندي است که هنوز در بخش هايي از جهان رواج دارد و شالوده اش اين اعتقاد است که مي گويد اگر با تصوير بد رفتاري کني مي تواني به او صدمه برساني.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گاو وحشي با تيرهايي در رويش , نيو , حدود15000 -10000 ق. م . 185 سانتي متر . آريژ . فرانسه.
معجزه انتزاع – آفريدن تصوير و نما – الزاماً درست در اين گونه غارهاي پنهاني و جادويي وقوع يافته است. زيرا انتظار همان بازنمايي و تدبيري انساني با نيرويي بنيادي است که به اتکايش نه فقط هنر بلکه علم نيز پا به عرصه هستي مي نهد و علم و هنر، هر دو روش هايي براي نظارت بر تجربه انسان و تسلط بر محيط وي هستند و هدف نهايي انسان شکارگر جادوگر نيز مسلط شدن بر دنياي جانوراني بود که خودش شکار مي کرد. آفريدن تصوير، في النفسه شکلي از جادو بود؛ شکارگر با ترسيم و رنگ آميزي تصوير يک جانور، روح او را در چهارچوب محبس يک خط کناري تثبت و مهار مي کرد و تمام جادوهاي ديگر نيز از همين جادوي اوليه سرچشمه مي گرفتند. مراسمي که در مقابل تصاوير نقاشي شده اجرا مي شد، احتمالاً براي مصاعد کردن وقت شکارگر با وي بوده است. در همان حال، انسان دوران پيش از تاريخ، نگران نگهداري از ذخيره غذايي خويش بوده است و نقاشي هاي بسياري از جانوران حامله برجا مانده نشان مي دهد که اين ستون هاي جانوران نقاشي شده مي توانند به طور جادويي موجب تضمين بقاي رمه هاي جانوران واقعي باشند.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اسب چيني . جزئي از تصوير سه گاو و يك اسب سقف دالان محوري غار لاسكو
غارهاي مزبور، تقريباً به شکل غير قابل عبور توسط گسل هايي متعدد يا ته نشين هايي چون استلا کتيتها و استلا گميتها مسدود شده اند، انسان شکارگر و هنرمند در اعماق اين غارها و در نقاطي بس دورتر از دهانه هاي آنها که براي سکونتش بر مي گزيد تصاوير جانوراني چون ماموت، گاو وحشي، گوزن شمالي، اسب، گراز نر و گرگ را بر روي ديوارها نقاشي يا حکاکي مي کرد.

Borna66
09-16-2009, 12:47 AM
شبيه سازي از انسان
پيکره انسان در ميان انبوه جانوران نقاشي شده بر ديوارها، تقريباً يکسره از قلم افتاده است؛ در اينجا دست کم دو مورد استثنايي قابل ذکر وجود دارد. در يک نقاشي بسيار شگفت آور در غار لاسکو مردي لاغر اندام نشان داده شده که در برابر يک گاو وحشي عظيم الجثه و شکم دريده دراز کشيده يا احتمالاً به وسيله کرگدن سمت چپ که از صحنه خارج مي شود نقش زمين شده است. هر دو جانور با همان دقت ماهرانه اي نمايانده شده اند که ما معمولاً از طريق غارنشينان انتظار داريم؛ کرگدن سنگين و کند مي رود، گاو وحشي از خشم برآشفته و موهاي بدنش سيخ شده است و روده هايش به صورت کلافي سنگين از بدنش آويخته اند. ليکن مردي که چهره اش به پرنده اي مي ماند ( احتمالاً نقاب زده ) با دست هنرمند تازه کار و ناماهر در هر مکان و زماني کشيده شده است؛ وضعش گنگ است.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
منظره چاه, غار لاسكو, 10000-15000 ق.م بلندي گاو وحشي 140 سانتي متر . دوردوني فرانسه در غار سه برادر واقع در کوه هاي پيرنه، موجود انسان گونه عجيبي ديده مي شود که بر چهره اش نقاب و بر سرش شاخ گوزن شمالي زده است و اين چهره احتمالي يک جادوگر است. آيا اين تصوير طرح خيالي يک جادوگر بزرگ يا پزشک ساحر است؟ اگر چنين باشد مي توان در تصوير آورد که اين تصوير ترسناک – با پنجه هاي خرس، دم گرگ، ريش انسان، تنه شير – چه هراسي در دل بينندگانش مي افکنده است. دالاني که اين تصوير در آن ديده مي شود پر از تصاوير جانوران وحشي است و آبه برو حدس زده است دو تصوير مزبور احتمالاً خداي آن جانوران بوده است که به غالب پزشک ساحر در آمده است و کاربردش را با نيروي حيواني خويش انباشته است. همچنين حدس زده اند که اين فقط تصوير شکارگري است که براي دنبال کردن گوزن شمالي، خود را استتار کرده است ولي باز چنين به نظر مي رسد که انسان عصر ديرينه سنگي، نوع بشر را صرفاً در رده جانوران قرار نمي دهد؛ دست کم بايد پيکره وي دگرگون نمايانده شود – براي اجتناب از درگير شدن با جادو تا به عنوان يک انسان غير قابل شناخت باشد.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
جادوگر غار سه برادر , حدود 10000-15000 ق. م. بلندي 60 سانتي متر. آريژ. فرانسه.

Borna66
09-16-2009, 12:47 AM
■ کيفيت
در تبيين دست آورد بزرگ انسان عصر سنگ – که جهان را با تصوير مجسم مي ساخت تا بر آن تسلط يابد – نبايد از ياد ببريم که هنر وي معني واقعي واژه هنر بوده است. آنچه اهميت دارد اين نيست که او تصوير آفريني مي کرده است، بلکه اين است که تصاوير مزبور را ماهرانه و زيبا مي آفريد. هنر غارنشينان، از سطح کيفي فوق العاده اي برخوردار است. اسب نقاشي شده بر سقف دالان محوري غار لاسکو را به اين علت اسب چيني ناميدند که سبکش به طرز شگفت آوري به نقاشي چيني در بهترين دوره هاي تکاملش شباهت دارد و نه فقط خطوط کناري اين نقاشي از قدرت رواني انعطاف پذير خطاطي و نقاشي چيني برخوردارند، بلکه شدت رنگ نيز چنان پرداخت شده است که چرخش زير شکم و تغيير رنگ پوست آن به بيننده الغا کند. در غار فون - دو- گوم يک گوزن شمالي نقاشي شده که خطوط کناريش با زيبايي کم نظيري مشخص شده و در به کارگيري رنگ هايش ظرافتي چشمگير ديده مي شود. ظرافت شاخ هاي جانور، خيلي ساده به خط بالا رونده اي تبديل مي شود که نمايش شکل هاي طبيعي را با قدرت و زيبايي توأم مي گرداند. آبه برو ضمن نسخه برداري از آفريده هاي دست اول هنري به برخي روش هاي بسيار بهرنج به تصوير پي برد که آدمي انتظار دارد فقط در هنر دوره هاي اخير با آن روبرو شود؛ مانند تيره تر نماياندن بخش پيشين پاي چپ بدين منظور که آن را از پاي راست به بيننده نزديک تر گردانند. تصوير هاي گاو و گوسفند در غار لاسکو و غارهاي ديگر حکايت از وجود سنتي در نمايش شاخ هاي اين جانور دارد که پرسپکتيو پيچيده ناميده شده است، زيرا سرهاي آنها به طور نيمرخ ولي شاخ هايشان را از زاويه اي ديگر مي بينيم. بدين ترتيب، هنرمند نگرشي دقيقاً يا مستمراً بصري يعني سازمان يافته بر اساس يک پرسپکتيو ديدگاه ثابت – ندارد بلکه نگرش و روش وي گوياي اين واقعيت است که گاو و گوسفند دو شاخ دارند. دو شاخ، بخشي از مفاهيم ( گاو ماده ) و ( گاو نر ) محسوب مي شود. در نيمرخ مبتني بر پرسپکتيو بصري دقيق، فقط يک شاخ ديده مي شود ولي نقاشي کردن جانور بدين سان، به توصيف ناقصي از آن خواهد انجاميد و اين در نظر هنرمند غارنشين تصويري ناقص و فاقد جادو به شمار مي رود. هنگام بحث درباره هنر خاور نزديک باستاني و مصر کهن، مجدداً به اين ويژگي و اهميتش اشاره خواهيم کرد.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گوزن شمالي غار فون-دو-گوم, حدود 10000-15000 ق.م . دور دوني, فرانسه ( از روي نسخه متعلق به آبه بروي)



■ كنده كاري ها و پيكره ها
به با ارزش ترين ميراث هاي هنرمندان شكارگر که مي توان عنوان هنر ظريف يا زيبا داد، نقاشي هاي ايشان است. ليكن گذشته از نقاشي ها، پيكره ها و كنده كاري هاي با شكوهي بر روي سنگ، عاج، و شاخ و سطوح صاف و منحني نيز از خود به يادگار نهاده اند. با مشاهده كنده كاري موسوم به گاو وحشي با سر برگشته كه روي شاخ گوزن شمالي انجام گرفته است آدمي تحت تأثير نيروي حياتي چشم گير و سادگي جاري در طرز بيان زيبايي صوري – سادگي و صرفه جويي در استفاده از وسايل كه مختص نقاشي هاي بزرگ است – قرار مي گيرد. سر گاو چنان پيچيده است كه تماماً در زمينه تنه بزرگ جانور قرار گرفته است، و به طرز زيبايي از منحني و ضد منحني استفاده شده است و با هاشور زني تزييني براي مشخص کردن يال، اختلاف سطح نمايان شده است.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گاو وحشي با سز برگشته, غار لامادالين , حدود 10000-15000 ق.م . شاخ گوزن شمالي بلندي 11سانتي متر . دوردوني فرانسه. موزه عتيقه‌هاي ملي. سن ژرمن آن له.
اين هنرمند به احتمال قوي، به خوبي با روش نقر کردن سطوح آشنا بوده است؛ نقر کردن خطوط کناري پيکره بيش از رنگ آميزي آن، روش معمول نقاشي بود. ولي هنرمندان غارنشين پا را از نقر کردن سطوح نيز فراتر گذاشتند و مجسمه هايي با نقش برجسته گود و تمام نما آفريدند. نمونه اي از مورد نخست، اسبي است با نقش برجسته گود که در پناهگاه سنگي کاپ بلان نزديک غار لاسکو يافت شد. اين پيکره بخشي از حاشيه تزييني پيکره هاي چندين اسب و گاو وحشي است، و گودي برخي از آنها تقريباً به سي سانتي متر مي رسد و در نوع خود از شاهکاري هاي قالب گيري برجسته به شمار مي روند. اين پيکره ها با آنکه در معرض فرسايش طبيعي آب و هوا قرار داشته اند ويژگي هاي مشخص کننده هر کدام را به راحتي مي توان تشخيص داد. در اينجا ديگر صرفاً با خطوط کناري طبيعي و « پرشده » سنگ ها سر و کار نداريم بلکه در بعضي جاها هنرممند شديداً به قالب گيري و برجسته نمايي دست زده است. چشم ها را با شياري تند مشخص کرده است، و همچنان که در مورد گاو وحشي نقر شده بر شاخ گوزن شمالي گفته شد، يال ها و کاکل ها و بخش هايي از سر و پوزه جانور به طرز ماهرانه اي با هاشور زني مشخص شده اند. مجسمه هاي کوچک نقش برجسته اي از پيکر زنان يافت شده ( در نزد باستان شناسان به پيکره هاي ونوس شهرت دارند )، که استثنايي در قاعده حذف پيکر انساني از واژگان شکل هاي هنرمند غارنشين به شمار مي روند.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
ونوس ويندولف, اصل حدود 10000-15000 ق.م . بلندي 11سانتي متر . موزه تارخ طبيعي وين، ( ريختگري از روي اصل .)
شايد مشهورترين مجسمه از ميان ونوس و يلندورف باشد که پيکره کوچک اندام زني است که از چندين شکل تقريباً گوي مانند ساخته شده است. مبالغه در نمايش اندام ها حکايت از اين دارد که اين پيکره کوچک اندام و بسياري از پيکره هاي کوچک اندام ديگر به عنوان بت هاي حاصلخيزي و بارآوري مورد استفاده بوده اند؛ نيازهاي انسان به نسل تازه اي از احشام و کودکان در زندگي بر مخاطره شکارگران، از اهميتي يکنواخت برخوردار بود. ليکن در اينجا نيز نگرشش به پيکره جانوران فرق دارد. ترديدي نيست که در اين مورد او به دنبال رئاليسم درخشاني که مختص نمايش پيکره هاي جانوران بود نمي رود؛ مثلاً در اين پيکره کوچک اندام خطوط چهره به ندرت نشان داده مي شوند و در برخي از نمونه ها حتي سرهاي آنها نشان داده نشده اند. ظاهراً چنين به نظر مي رسد که هنرمند غارنشين نمي خواسته است جنس مؤنث نوع خود را به نمايش بگذارد بلکه در صدد نشان دادن باروري زنانه بوده است؛ آنچه او مجسم مي کرد زن نبود، باروري بود.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
نقش برجسته اسب , كاپ بلان , حدود 10000-15000 ق.م . طول 210سانتي متر . دوردوني فرانسه.

برگرفته از سایت آزمون