PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی - مقدمه اي بر روانشناسي تلقين بنفس



Borna66
03-15-2009, 11:34 PM
بدن انسان تحت كنترل دو سيستم عصبي ارادي و غير ارادي قرار دارد که مركز كنترل اعمال ارادي در منطقه قشري ( کورتکس ) مغز و اعمال غير ارادي ، در منطقه مركزي آن قرار دارد . به مركز كنترل كننده اعمال ارادي مغز ، که قدرت تصمیمگیری و انتخاب دارد ، قسمت خود آگاه يا باشعور مغز گفته مي شود و به مرکز کنترل اعمال غیر ارادی که قدرت اراده و تصمیگیری نداشته ولی اجرای خودبخودی دارد، قسمت ناخودآگاه يا بي شعور گفته مي شود .
بنابراین ، كنترل هر عملي كه در قسمت ناخودآگاه مغز قرار گيرد ، محكوم به اجراء است . پس بايد بدانيم چگونه میتوان كنترل عصبي امور را به اين قسمت مغز منتقل کرد تا توفيقات و تحقق اهداف به امري مسلم در زندگي تبديل گردد :

قانون 1 :
هرگاه عملي به صورت عادت و تكرار درآيد كنترل عصبي آن از قسمتهاي بالايي (خودآگاه ) مغز به پائين ( ناخودآگاه ) مغز منتقل مي شود .
مثال: عمليات تايپ یا رانندگي ، پس از مدتي تكرار ، طوری در ناخودآگاه می نشیند که میتوان بدون هوشیاری کامل و دقت نظر زیاد به رانندگی یا تایپ پرداخت .
جدا تا حالا توجه کرده اید در پیمودن مسافتی با ماشین چند بار دنده عوض کرده اید یا ترمز گرفته اید ! چه بسا در حال رانندگی فکرمان به هزار جای دیگه بوده ، با موبایلمان صحبت میکردیم یا SMS می فرستادیم ولی رانندگی هم میکردیم ! دلیلش خاصیت ضمیر ناخودآگاه است .

قانون 2 :
هرگاه پيامي به صورت عادت و تكرار درآيد ،كنترل عصبي آن از قسمت بالاي مغز به پائين منتقل ميشود و جالبه که بدانیم : پيام بسیار سريعتر از عمل منتقل ميشود ! .
پيام به دو صورت به ناخودآگاه مخابره مي شود :

1- از طريق ذهن : فكر و انديشه ها

2-از طريق زبان : صحبتهاي شبانه روز .
بله !! خوب حدس زدید که چی میخام بگم !!!بسيار مهم است كه چگونه فکر می کنیم ! به چی فکر می کنیم ! و صبح تا شب چی ميگیم ! خر من از كره گي دم نداشت ! به خشكي شانس ! توی دریا پا بزارم خشک میشه ! توی هفت آسمون یک ستاره ندارم .!،من بدشانسم ! قرض دارم ! و... !!!!!
ازش میپرسی چطوری ؟ میگه : ای .... ، زنده ام البته ؛قاچاقی!!!! یا میگه : بچه آدم فقیر بیچاره چطور میتونه باشه !، یا روز می میره یا شب !!!
اینا ، نمونه پيامهاييست كه زندگي بسیاری از ما ها رو برنامه ريزي (program) كرده و مي كند ، خب راه حل و راهکار :!!
ببینید قسمت ناخودآگاه یا بی شعور دقیقا مانند بچه ای است که دستش بمب داره ؛ حالیش نیست که این بمب خطرناکه و ویرانگره ؛ اما بسیار بچه ساده و حرف گوش کنیه !!!
بعبارتی دیگر بسیار هالوست !!
هر چی بگی باور می کنه ! بنابراین باید مواظبش بود !!
باور کنید بسیار مهم است که شما را چی صدا بزنند !! حتما اسامی یا فامیلهایی مثل : محزون ؛ افسرده ؛ غمپرور و .... شنیدین !!! اثر داره !! کلمات معجزه می کنند. بنابراین توصيه ميشود كه از این مروری بر فرهنگ اصطلاحات کاربردی تقویم زندگی خود بکنید : از این به بعد کلماتی که برای ذهن بار منفی داره استفاده نکنید و یا آنها را با عباراتیکه بار منفی کمتری داره جایگزین نمایید.!!مثلا: بجاي واژه سنگین و بی مسمای " مشكل "بگیم " مسئله "و بجاي کلمه سخت " گرفتاري " نیز بگیم " مشغله " !! دنبال کلمات و واژه هایی باشیم که بار ذهني منفي كمتري داشته باشد ، از خسته نباشید استفاده نکنیم ! به جاش بگیم خدا قوت !!
اگر از این به بعد از شما پرسیدند حالت چطور است ؟؟ بگین عالیم ! عالی ! عالی ! از این بهتر نمیشه ! بعد از چند روز خواهید چقدر حالتون فرق میکنه !!!

قانون 3 :
هرگاه واكنشي بين قسمتهاي بالايي مغز و پائيني آن ايجاد بشه ، همواره ناخودآگاه(پایینی ) برنده است . بعنوان مثال اگر خواسته باشيم از روي تخته باريكي كه روي زمين افتاده است رد بشیم ، قسمت خودآگاه ميگه : تو ميتوني ! ناخودآگاه هم ميگه : ميتوني ! يادت هست زمانيكه مدرسه ميرفتي هميشه از روي جدولهاي كنار خيابون ميرفتي ! بنابراين چون هر دو قسمت گفته اند ميتوني ، رد ميشم .
اما اگر همين تخته باريك در ارتفاع 50 متري قرار بگيره !!! ، خودآگاه ميگه : رد ميشي !!ناخودآگاه ميگه : كله شقي نكن ، مي افتي ؟ ! بنابراین نتيجه چیه ؟؟؟بله درست حدس زدین !افتادن حتمی است . برنده ناخودآگاه یا بیشعور است !.
پس بايد بدانيم تك تك واژه هايي كه بر زبان مي آوريم ، سبب ايجاد يك ارتعاش عصبي خاص در مغز میشود و اين ارتعاش در اثر تكرار به لايه هاي عميق تر نفوذ كرده و در ناخودآگاه مي نشيند و آنرا برنامه ريزي کرده و بصورت يك فايل اجرايي در مي آيد .
با عنایت و توجه به سه قانون فوق الذکر پي ميبريم كه :
انسان مي تواند دو نوع تلاش جهت تحقق اهداف داشته باشد :

1-تلاش ذهني 2- تلاش جسمي

در بسياري از امور تلاش ذهني مقدم بر تلاش جسمي است ، براي همين است كه مي گوئيم هر چه فكر چيزي بيشتر شود ، آنهم زياد مي شود .
شكر نعمت ، نعمتت افزون كند ، كفر نعمت از كفت بيرون كند .
واقعا میشه بجای مشكل گفت مساله !!مشکلات را کتمان کرد !كوچك كرد ، حضيض كرد ، تقسيم بر هزار كرد و روزي را زياد کرد ،اما متأسفانه ما ياد گرفته ايم ، تقسيم بر هزار كه نكرده در يك ميليارد هم ضربش میكنيم !!! بعنوان مثال : طرف سرش درد مي كند ، ميگه سرم داره: ميتركه ! ولي آيا شما تا حالا دیدین سر كسي از درد – مثل کپسول پیک نیک !!- بتركـــه ؟؟!!! میتوان بــــا واقع بيني و تــوجه به
جنبه هاي مثبت زندگي ، زمينه تحقق اهداف را مهيا نمود ، ضمناً نبايد واقع بيني را با خوش بيني يا بدبيني قاطي كرد ، بهترين نوع نگاه و بینش دیدن واقعيت و حقیقت است ،و در واقعیت خوب و بد باهم است _ میگن آدمهای خوش بین هواپیما میسازند و آدمهای بدبین چتر نجات ! و ما به هردوی آنها نیازمندیم ! واقع بینی یعنی دیدن مثبت و منفیها باهم اما متمرکز شدن بر مثبتها ! خوب و بد را با هم دیدن اما متمرکز شدن روی خوبیها ،به منظور افزايش خوبيها.
تفكر مثبت : آیا شما هم فکر می کنید تفکر مثبت یعنی خوش بینی ؟! یعنی به منفی نگاه نکردن ؟ نه ! به نظر من ، تفكر مثبت خوش بيني نيست ! بلكه تفكر مثبت یعنی واقع بيني با تمرکز بر مثبتها که برای فراگیری این مهارت مهم باید فرهنگ آنرا مرور کرد

نوشته آقای امیر حسین بامدادی

برگرفته از :


كد - لینک:
بامداد (http://bamdaaad.blogfa.com)
:104:
گردآونده:طه-Borna66