PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معماری - نگاهی به معماری معاصر غرب



Borna66
03-15-2009, 11:23 PM
در راستای تحقیقی که در باره ی معماری غرب داشتم به کتاب مبانی و مفاهیم معماری معاصر غرب نوشته ی دکتر وحید قبادیان بر خوردم مطالعه ی این کتاب رو به تمام علاقه مندان معماری توصیه میکنم.مقاله ی معماری معاصر غرب با تاثیر از این کتاب نوشته شده است. وحید کمانه

عوامل متعددی مانند خردگرايی, توسعه ی علوم, توسعه ی فلسفه و به ويژه گسترش تکنولوژی موجب تکوين مدرنيسم شد.. استفاده از مظاهر تکنولوژی, از جمله کاربرد فلز که ابتدا در پل سازی و سپس در ساختمان سازی شروع شد, در شکل گيری معماری مدرن موثر بود. نخستين نمايشگاه بين المللی در سال 1851 در هايد پارک لندن موسوم به قصر بلورين که سازه ای فلزی داشت و از شيشه درآن استفاده شده بود موجب توجه به مصاله جديد و زبان جديدی برای معماری شد. نياز به استفاده از سازه های فلز و کاربرد شيشه در ساختمان های شيکاگو و تکوين مکتب شيکاگو در 1871 و نمايشگاه پاريس در1889 و ساخت برنج ايفل زمينهای مناسب برای استفاده از مصالح جديد فراهم کرد.

نهضت هنر نواز1890 در هنرها و از1890 تا 1910 در معماری موجب شکل گيری اصول مدرن در هنرها و معماری؛ از جمله عدم سنگ گرايی, انتقاد از مکتب های تقليدی, توجه به فرم های جديد, رويکرد به هنر و روح زمان و توجه به توليد آثار مدرن شد. برخی نهضت های ملهم از صنعت و تکنولوژی مانند فوتوريسم به موضوع سرعت, تحرک و استفاده از تکنولوژی توجه کردند.

بعد از جنگ جهانی نياز به احداث شمار فراوانی از انواع ساختمان ها و کار آيی اصول معماری مدرن برای ساختن بناهای زياد موجب توسعه ی معماری مدرن شد.

گروپيوس ميس و ندرو و لوکوربوزيه از معماران مشهور دوران مدرن متعالی بودند. لوکوربوزيه اصول پنج گانه ای مانند مرتفع تر ساختن بنا نسبت به زمين به کمک ستون، بام مسطح و باغ روی بام، پلان آزاد، کاربرد پنجره کشيده و افقی و نمای آزاد و استفاده از سقف کنسول را از اصول معماری مدرن دانست.

به تدريج توجه به طبيعت در آثار معماری ارگانيک رايت و نيز توجه به تنديس گرايی در کارهای لوکوربوزيه و رايت موجب تنوع يافتن احجام ساده مدرن شد. بروتاليسم و استفاده از مصالح به صورت عريان در شکل گيری بسياری از آثار تاثير گذاشت . از اواسط قرن بيستم در مورد اصول معماری مدرن شک پديد آمد. عده ای به سادگی و يکنواحتی بسياری از آثار مدرن و عده ای به بی توجهی آن به فرهنگ و تاريخ انتقاد کردند. انتقاد از مدرنيسم در دهه 60 قرن بيستم فزونی يافت و ادامه آن پست مدرنيسم پديد آمد که برخی آن را ادامه ی مدرنيسم می دانند.

ساختار گرايی که در اوايل قرن بيستم شکل گرفته بود و مدتی مورد توجه برخی از هنرمندان و معماران بود، مورد انتقاد قرار گرفت و ديکانستراکشن پديد آمد. دهه 80 آيزنم با طراحی مرکز هنری و کسنر انديشه ديکانستراکشن را به عرصه معماری کشانيد.

گسترش تکنولوژی منجر به شکل گيری مکتب ديگری با عنوان های تک و سپس کاربرد تکنولوژی همراه با ملاحظات زيست محيطی موجب پديد آمدن اکوتک شد. هندسه فراکتال و فولد از ديگر گرايش های پديد آمده در معماری غرب به شمار می آيند. اين روند ادامه خواهد يافت، و می توان انتظار داشت که شکل گيری برخی انديشه های فلسفی روان شناسی يا بعضی از ابداعات تکنولوژيک و مانند آن می توانند بر روی شکل گيری فضاها و سبک های معماری موثر واقع شود . البته بايد توجه داشت که بسياری از سبک ها مکتب ها يا نظريه ها و گرايش ها تنها در برخی از انواع فضا های معماری يا شهری و فقط گاه توسط گروه يا عده ی معدودی از معماران و برای مدتی محدود مورد ملاحظه قرار می گيرد و نبايد پنداشت که همه نظريه ها و گرايش ها لزوماً جنبه ای عام و جهانی می يابند.

آنچه در ايران و برخی از کشورها روی می دهد غالباً به سبب عدم شناخت عميق و تحليلی به شکل نوعی تلقيد است و تجربه نشان داده که از اوايل قرن چهارده شمسی تاکنون در زمينه ی طراحی معماری کمتر موفق به نظريه پردازی و ابداعات اصيلی که به صورت گسترده مورد توجه جامعه حرفه ای قرار گيرد، شده ايم البته اين نکته به اين معنی نيست که در جامعه حرفه ای معماران برجسته و صاحب نظر وجود ندارد.

افزون بر اين اگر به حرفه و دانش معماری به عنوان يک دانش و حرفه ميان رشته ای توجه شود، اين نکته آشکار خواهد شد که نمی توان تصور کرد که معماری بدون توسعه دانش ها و علوم مرتبط با آن به نحو رضايت بخشی توسعه و اعتلا يابد.

با پيدايش مصالح جديد و تحولات علمی ، معماری معاصر در جهان با بيان وسيع تری به جريان افتاد که همراه خود مفاهيم و مباحث بسيار گوناگون و متنوع انديشه بشری را به همراه آورد.

معماری متداول و مرسوم خشت ، آجر و سنگ که نوعی سکون و بيان شناخته شده ای را در قرون متوالی در پرتو تظاهرات خويش از نوعی معماری سنگين و تا حدودی بسته داشت ، تدريجاً به سوی معماری شفاف ، باز و آشکار متمايل گشت و همراه با گونه ای اتفاقات دنيای جديد لايه های ممتازی از دريافت و ادراک تحولات روز را مطرح کرد و عقل و خرد در کنار تلاش های فنی و تکنولوژيک جديد و پيشرفته ، زمانه ای استثنايی را در عرصه ی معماری باز نمود.

اگر ويژگی های گذشته سنت و سنگينی را در پرده اول قرار داد زبان جديد معماری معاصر، درباره حقيقت اجتماعی همه جانبه مردم سالار و شفاف ريشه های بارز خود را گشود عصر شکست سلطه ها حکومت های استعمارگر ، روابط سياسی يک جانبه تبديل به آگاهی های منطقه ای گشت که معماری ديگر نمی توانست در پرتو شکل و تظاهرات خويش حقيقت جهان نوين را ناديده گيرد.

شايد تمام داستان معماری نهضت مدرن يا به گونه ای ديگر معماری عصر نوين منشاء گونه ای رشد بوده که در جريان آن بسياری از حصارها و محدوديت های تاريخی جای خود را به تعمق ، اکتشاف، ميل به پيشرفت و آگاهی داده است.

حضور طبيعت در داخل فضای معماری نعمتی بی همتا بوده است و نگاه در پرتو افقی لايتنایی جستجو گر صورت پنهان موفقيت ها گشته و ميل به ترقی مترادف به ميل به نفوذ نور در معماری شده و کاخ های باوقار حکومت های سياسی و دينی جای خود را به جوامع متعادل تر داده که بستر تمدن آن معماری است که قرن ها از حد و يد مردم خارج بوده و اکنون به عنوان وسيله ابراز انديشه و فرهنگی نوپا خود را بيان و آشکار می سازد.

شگفتی های تکنولوژيک در مبارزه انسان برای پيش بردن مرزهای دانش و به دست آوردن موفقيت های جديد حائز اهميت بسيار است. انفجار آزادی در فضای معماری گونه ای از حکايت انسان است که نگاه خود را به پويايی آينده تنظيم نموده و آشکار بودن مطلبی ديگر متعلق به تک حوزه دانش بشری باقی نمی ماند.

در چند دهه اخير گام های گسترده اطلاع رسانی از طريق شبکه های بين المللی رايانه ای مضمونی جديد از حقيقت ديگری است که در نقطه مقابل آن، سکون و جزم گرايی انديشه و عقايد کاملاً بی مفهوم و فرسوده قرار می گيرد.

اصولاً معماری خارج از تمدن بشری نيست و شايد بهترين تظاهر ، اتفاقات روز آن است و زيبايی شناسی آن يا عدم وجود آن را در نيروهای جوامع و حرکت ها می بايست جست و جو نمود. شايد اگر در رشته معماری اتفاقی نمی افتاد، می بايست در زمينه های روابط انسان، باورهای اجتماعی و آزادی ها و عدالت های ضروری جوامع انسان به طور اساسی بررسی می شد و درباره آن سوالات جديدی مطرح می شد.

آشنايی ما ايرانيان با معماری غرب به حدود صد و پنجاه سال قبل، يعنی اوايل سلطنت ناصرالدين شاه ، می رسد . از اين زمان است که اولين نمونه ساختمان هايی که در آن عناصری از معماری غرب استفاده شده بود در تهران ظاهر شد. و از همين زمان است که فرنگ رفته ها با انواع و اقسام سوغات و آلات جديد و بديع به کشور بازگشتند. عکس های کاخ ها و بناهايی زيبا در غرب از جمله اين سوغاتی ها بود که همواره به کشور آورده می شد و به صورت الگو مورد استفاده معمار باشی ها قرار می گرفت.

بايد اذعان نمود که در طی اين صد و پنجاه سال و درگير شدن هر چه بيشتر ما با معماری غرب ارتباط ما با آن معماری همواره به صورت شکلی بوده و نه مفهومی. هميشه آنچه که عيان و واضح بوده، شکل ها، گراورها و عکس های ساختمان های غربی بوده که به ايران می آمده و آنچه که غايب بوده، مبانی و مفاهيمی بوده که اين بناها براساس آن شکل می گرفته است.

اگر چه ذکر اين نکته ضروری است که مبانی فکری معماری غرب جملگی مباحثی ثابت و قطعی نيستند و در هر دوره ای اصول دوره گذشته نقد و يا نفی شده است، ولی بايد توجه داشت که مزيت آشنايی با آنها آشکار شدن تفکرات در ورای اشکال زيبا است. به علاوه اين آشنايی باعث مطرح شدن سوالات در مورد مبانی معماری معاصر ايران و احتمالاً تبيين اصول فکری آن خواهد شد.


برگرفته از :

كد - لینک:
معماری هنر ایده (http://v3k2.blogfa.com)


:104:
گردآونده:طه-Borna66