PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هوش مصنوعي و روبوتيك قسمت دوم



Y@SiN
09-13-2009, 08:28 PM
هوش مصنوعي و روبوتيك قسمت دوم ( هوش مصنوعی )
طرف‌داران اين ديدگاه تا بدانجا پيش رفته‌اند كه حتي مادّه ايجاد كننده هوش‌مندي را مورد پرسش قرار داده‌اند؛ كامپيوتر از سيليكون استفاده مي‌كند، در حالي كه طبيعت همه جا از كربن سود برده است. مهم‌تر از همه، اين نكته است كه در كامپيوتر يك واحد كاملاً پيچيده مسئوليت انجام كليّه اعمال هوش‌مندانه را به عهده دارد، در حالي كه طبيعت در سمت و سويي كاملاً مخالف حركت كرده است. تعداد بسيار زيادي از واحدهاي كاملاً ساده با عمل‌كرد هم‌زمان خود رفتار هوش‌مند را سبب مي‌شوند. بنابراين تقابل هوش‌مندي مصنوعي و هوش‌مندي طبيعي حدّاقل در حال حاضر تقابل پيچيدگي فوق‌العاده و سادگي فوق‌العاده است. اين مسأله هم اكنون كاملاً به صورت يك جنجال علمي در جريان است. مدل‌سازي نحوه تفكّر انسان، تنها راه توليد ماشين‌هاي هوش‌مند نيست. هم اكنون دو هدف براي توليد ماشين‌هاي هوش‌مند، متصور است كه تنها يكي از آن دو از الگوي انساني جهت فكر كردن بهره مي‌برد: 1. سيستمي كه مانند انسان فكر كند. اين سيستم با مدل كردن مغز انسان و نحوه انديشيدن انسان توليد خواهد شد و لذا از آزمون تورينگ سر بلند بيرون مي‌آيد. از اين سيستم ممكن است اعمال انساني سر بزند. 2. سيستمي كه عاقلانه فكر كند. سيستمي عاقل است كه بتواند كارها را درست انجام دهد. در توليد اين سيستم‌ها نحوه انديشيدن انسان مدّ نظر نيست. اين سيستم‌ها متّكي به قوانين و منطقي هستند كه پايه تفكّر آن‌ها را تشكيل داده و آن‌ها را قادر به استنتاج و تصميم‌گيري مي‌نمايد. آن‌ها با وجودي كه مانند انسان نمي‌انديشند، تصميماتي عاقلانه گرفته و اشتباه نمي‌كنند. اين ماشين‌ها لزوماً دركي از احساسات ندارند. هم اكنون از اين سيستم‌ها در توليدAgent ها در نرم‌افزارهاي كامپيوتري، بهره‌گيري مي‌شود Agent .تنها مشاهده كرده و سپس عمل مي كند. Agent قادر به شناسايي الگوها و تصميم‌گيري بر اساس قوانين فكر كردن خود است. قوانين و چگونگي فكر كردن هر Agent در راستاي دست‌يابي به هدفش، تعريف مي‌شود. اين سيستم‌ها بر اساس قوانين خاصّ خود فكر كرده و كار خود را به درستي انجام مي‌دهند؛ پس عاقلانه رفتار مي‌كنند، هر چند الزاماً مانند انسان فكر نمي‌كنند. با وجودي كه برآورده‌سازي نيازهاي صنايع نظامي، مهم‌ترين عامل توسعه و رشد هوش مصنوعي بوده است، هم اكنون از محصولات اين شاخه از علوم در صنايع پزشكي، روبوتيك، پيش‌بيني وضع هوا، نقشه‌برداري و شناسايي عوارض، تشخيص صدا و دست‌خط و بازي‌ها و نرم افزارهاي كامپيوتري استفاده مي‌شود. نظر محققان پيرامون هوش مصنوعي سرعت و حافظه كامپيوتر نسبت به انسان خيلي بيش‌تر است، امّا ميزان توانايي‌هاي آن بستگي به كارآيي مكانيزم‌هاي هوش‌مندي دارد كه طراحان برنامه در طراحي به كار گرفته‌اند. اگر طراحان مكانيزم‌هاي مورد نظرشان را كاملاً دريافته باشند و به خوبي بتوانند آن‌ها را در برنامه‌هايي به زبان ماشين بيان كنند، ميزان توانايي ماشين مطلوب خواهد بود و اگر چنين نباشد، ماشين كارايي خوبي نخواهد داشت. بنابراين هوش‌مندي ماشين‌ها نيز مانند انسان، انواع و درجات مختلفي دارد. بعضي از مردم فكر مي‌كنند با نوشتن تعداد زيادي برنامه و با استفاده از زبان‌هايي كه هم اكنون براي بيان اطلاعات به كامپيوتر استفاده مي‌شوند، كامپيوترها مي‌توانند به هوش‌مندي نوع انسان برسند. امّا محققان هوش مصنوعي معتقدند براي اين منظور، ايده‌هاي اساسي جديدي لازم است و بنابراين نمي‌توان پيش‌بيني كرد كه چه زماني كامپيوترها به اين هدف مي‌رسند. گروهي از محققان در پي اين انديشه بوده‌اند كه ماشيني غير از كامپيوتر را براي هوش‌مند شدن به وجود آورده و به كار گيرند. اين گروه ماشين‌هايي ساختند و اميدوار بودند كه بتوانند اين ماشين‌ها را به همان صورتي كه برنامه‌هاي كامپيوتري را هوش‌مند مي‌سازند، هوش‌مند كنند. با وجود اين، آن‌ها معمولاً ماشين‌هاي اختراعي خود را روي كامپيوتر مدل‌سازي مي‌كردند. آن‌ها به اين گمان مي‌رسيدند كه ساخت ماشين‌هاي جديد بسيار گران تمام مي‌شود، چون براي افزايش سرعت كامپيوترها هزينه بسيار زيادي صرف مي‌شود و بنابراين نوع ديگر ماشين بايد خيلي سريع باشد كه در مدل‌سازي، بهتر از كامپيوتر عمل كند. گاهي اين سؤال پيش مي‌آيد كه آيا هدف از هوش مصنوعي، گذاردن انديشه انسان در كامپيوتر است. بعضي از محققان همين هدف را دنبال مي‌كنند؛ امّا انديشه انسان مشخصّه‌هاي بسيار زيادي دارد و تاكنون كسي به طور جدّي از تقليد همه آن‌ها در كامپيوتر صحبتي نكرده است. محققان معتقدند زماني كه انسان در انجام بعضي از امور بهتر از ماشين عمل كند و يا آن‌گاه كه كامپيوترها براي داشتن كاركردي مشابه انسان، ناچار به استفاده از تعداد بسيار زيادي محاسبه باشند، در آن صورت طراحان برنامه‌هاي هوش‌مندي ماشين در درك مكانيزم‌هاي هوش‌مندي و بيان آن‌ها به زبان ماشين موفّق نبوده‌اند، بنابراين لازم است برنامه‌هايي با كارآيي بيش‌تر طراحي شود. بعضي از مردم فكر مي‌كنند براي هوش‌مند شدن كامپيوترها، سرعت بيش‌تري لازم است؛ امّا از نظر محققان اگر تسلط كاملي بر طراحي برنامه‌هاي هوش‌مندي وجود داشت، كامپيوترهاي سي سال قبل نيز براي هوش‌مند شدن سرعت كافي داشتند! نحوه شكل‌گيري هوش مصنوعي بعد از جنگ جهاني دوم، افرادي بدون ارتباط با يك‌ديگر شروع به كار در زمينه ماشين‌هاي هوش‌مند كردند. در سال 1947، تورينگ يك سخن‌راني در همين زمينه ارائه كرد، او احتمالاً اوّلين كسي است كه ادّعا كرد بهترين تحقيقات در اين زمينه بر اساس برنامه‌نويسي كامپيوتر انجام مي‌شود و نه ساخت ماشين. پس از شكل‌گيري هوش مصنوعي، مك كارتي يك كارگاه دو ماهه در كالج Dart Mouth تشكيل داد. اين كارگاه هيچ چيز تازه‌اي به دنبال نداشت؛ امّا همه بنيان‌گذاران هوش مصنوعي را گرد هم آورد و باعث شد پايه‌اي براي تحقيقات بعدي گذارده شود. به دنبال آن موج شديدي از تحقيقات در اين زمينه پديد آمد و مراكز تحقيقات هوش مصنوعي در دانشگاه‌هايي مثل MIT و Carnegie Mellon شكل گرفت. مك كارتي فعاليت‌هاي زيادي در اين زمينه انجام داد. او در سال 1958 يك زبان برنامه‌نويسي سطح بالا به نام ليسپ را نوشت كه هنوز يكي از برجسته‌ترين زبان‌هاي برنامه‌نويسي هوش مصنوعي است. در آن زمان محققان MIT نشان دادند كه اگر كار به يك موضوع اصلي محدود و منحصر شود، برنامه‌هاي كامپيوتري مي‌توانند مسائل فضايي و هم‌چنين مسائل منطقي را نيز حل كنند. در دهه 70 ميلادي، حوزه‌هاي كاري هوش مصنوعي تخصّصي‌تر شد. حوزه‌هايي مثل سيستم‌هاي هوش‌مند، بررسي تكلّم و بينايي كامپيوتر و ... به وجود آمد كه اين امر باعث تحكيم بيش‌تر تئوري‌هاي مربوطه شد. در دهه 80 ميلادي، هوش مصنوعي با گام‌هاي سريع‌تري به پيش رفت. هم‌چنان كه كامپيوترهاي شخصي جاي بيش‌تري بين مردم پيدا كردند و فروش سخت‌افزار در اين زمينه افزايش يافت، مردم با علم و تكنيك مأنوس‌تر شدند. در ابتداي دهه 90 ميلادي، در جنگ خليج فارس هوش مصنوعي مورد آزمايش قرار گرفت. اين آزمايش هم در كارهاي ساده‌اي مثل تجهيز هواپيماهاي باربري و هم در كارهاي پيچيده‌تر مثل زمان‌بندي و هماهنگي عمليات طوفان صحرا انجام گرفت. هم‌چنين سلاح‌هاي پيشرفته‌تر مثل موشك كروز به فن‌آوري‌هايي در زمينه هوش مصنوعي مثل روبوتيك يا بينايي ماشين، مجهز شدند. اكنون در قرن 21 شاهد ورود تدريجي هوش مصنوعي به زندگي مردم هستيم؛ به خصوص كه علاقه به كامپيوتر و بازي‌هاي كامپيوتري روز به ‌روز بيش‌تر مي‌شود. پيشرفت‌هاي نوين در اين زمينه به طور روز افزون در دسترس مردم قرار مي‌گيرد و چه كسي مي‌داند آينده به همراه خود چه به ارمغان خواهد آورد. هوش مصنوعي به خودي خود علمي است كاملاً جوان. در واقع بسياري شروع هوش مصنوعي را 1950 مي‌‌دانند زماني كه آلن تورينگ مقاله دوران‌ساز خود را در باب چگونگي ساخت ماشين هوش‌مند نوشت. تورينگ در آن مقاله يك روش را براي تشخيص هوش‌مندي پيشنهاد مي‌كرد كه اين روش بيش‌تر به يك بازي شبيه بود. فرض كنيد شما در يك سمت يك ديوار هستيد و به صورت تله تايپ با آن سوي ديوار ارتباط داريد و شخصي از آن سوي ديوار از اين طريق با شما در تماس است. طبيعتاً يك مكالمه بين شما و شخص آن سوي ديوار مي‌تواند صورت پذيرد. حال اگر پس از پايان اين مكالمه، به شما گفته شود كه آن سوي ديوار نه يك شخص بلكه يك ماشين بوده كه پاسخ شما را مي‌داده است، آن ماشين يك ماشين هوش‌مند خواهد بود؛ در غير اين صورت ماشين آن سوي ديوار هوش‌مند نيست و موفّق به گذراندن تست تورينگ نشده است. بايد دقت كرد كه تورينگ به دو دليل كاملاً مهم اين نوع از ارتباط را انتخاب كرد. اوّل اين كه موضوع ادراكي صوت را كاملاً از صورت مسأله حذف كند و اين تست هوش‌مندي را درگير مباحث مربوط به دريافت و پردازش صوت نكند و دوم اين كه بر جهت ديگري هوش مصنوعي به سمت نوعي از پردازش زبان طبيعي تأكيد كند. در هر حال هر چند تاكنون تلاش‌هاي متعددي در جهت پياده‌سازي تست تورينگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza ياAIML امّا هنوز هيچ ماشيني موفق به گذر از چنين تستي نشده است. همان‌گونه كه مشخص است، اين تست نيز كماكان دو پيش فرض اساسي را در بردارد: 1. نمونه كامل هوش‌مندي انسان است. 2. مهم‌ترين مشخّصه هوش‌مندي توانايي پردازش و درك زبان طبيعي است. درباره نكته اوّل به تفصيل تا بدين‌جا سخن گفته‌ايم؛ امّا نكته دوم نيز به خودي خود بايد مورد بررسي قرار گيرد. اين كه توانايي درك زبان نشانه هوش‌مندي است، تاريخي به قدمت تاريخ فلسفه دارد. از نخستين روزهايي كه به فلسفه پرداخته شده زبان هميشه در جاي‌گاه نخست فعاليت‌هاي شناختي قرار داشته است. از يونانيان باستان كه لوگوس را به عنوان زبان و حقيقت يك‌جا به كار مي‌بردند تا فيلسوفان امروزين كه يا زبان را خانه وجود مي‌دانند، يا آن را ريشه مسائل فلسفي مي‌خوانند؛ زبان هم‌واره شأن خود را به عنوان ممتازترين تواناييِ هوش‌مندترين موجودات حفظ كرده است. با اين ملاحظات مي‌توان درك كرد كه چرا آلن تورينگ تنها گذر از اين تست متظاهرانه زباني را شرط دست‌يابي به هوش‌مندي مي‌داند. تست تورينگ اندكي كمتر از نيم قرن هوش مصنوعي را تحت تأثير قرار داد؛ امّا شايد تنها در اواخر قرن گذشته بود كه اين مسأله بيش از هر زمان ديگري آشكار شد كه متخصّصين هوش مصنوعي به جاي حلّ اين مسأله با شكوه ابتدا بايد مسائل كم‌اهميّت‌تري هم‌چون درك تصوير ، درك صوت و ... را حل كنند. به اين ترتيب با به محاق رفتن آن هدف اوّليه، اينك گرايش‌هاي جديدتري در هوش مصنوعي ايجاد شده‌اند. در سال‌هاي آغازين .A.I تمركز، كاملاً بر روي توسعه سيستم‌هايي بود كه بتوانند فعاليت‌هاي هوش‌مندانه انسان را مدل كنند و چون چنين فعاليت‌هايي را در زمينه‌هاي كاملاً خاصّي مانند بازي‌هاي فكري، درك زبان طبيعي و... مي‌دانستند طبيعتاً به چنين زمينه‌هايي بيش‌تر پرداخته شد. در زمينه توسعه بازي‌ها، تا حدّي به بازي شطرنج پرداخته شد كه غالباً عدّه‌اي هوش مصنوعي را با شطرنج هم‌زمان به خاطر مي‌آورند. مك‌كارتي كه پيش‌تر اشاره شد، از بنيان‌گذاران هوش مصنوعي است اين روند را آن قدر اغراق‌آميز مي‌داند كه مي‌گويد: محدود كردن هوش مصنوعي به شطرنج مانند اين است كه علم ژنتيك را از زمان داروين تاكنون تنها محدود به پرورش لوبيا كنيم. به هر حال دست‌آورد تلاش مهندسين و دانش‌مندان در طي دهه‌هاي نخست را مي‌توان توسعه تعداد بسيار زيادي سيستم‌هاي خبره در زمينه‌هاي مختلف مانند پزشكي عمومي، اورژانس، دندان‌پزشكي، تعميرات ماشين و ...، توسعه بازي‌هاي هوش‌مند، ايجاد مدل‌هاي شناختي ذهن انسان، توسعه سيستم‌هاي يادگيري و ... دانست. دست‌آوردي كه به نظر مي‌رسد براي علمي با كم‌تر از نيم قرن سابقه قابل قبول به نظر مي‌رسد.