PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اقتصاد چقدر آسان است!



donya88
09-12-2009, 03:25 AM
سلام وخسته نباشيد

امروز در ارشيو روزنامه ي سرمايه به مطلب جالبي برخوردم . كه به قلم جبل عا ملي در تاريخ 26 ارديبهشت 85 درج شده بود . اين مطلب را در زير برايتان مي اورم

ماكس پلانك، فيزيكدان به نام، مدتي در اين انديشه شد كه در گستره اقتصاد نيز صاحب نامي شود. مدتي بعد از اين انديشه براي دوست اقتصاددانش نوشت كه اقتصاد آنچنان پيچيده است كه وي بهتر است همان فيزيكدان بماند تا اقتصاددان. دريافت پلانك از اقتصاد نشان از هوشمندي و عالم بودن وي دارد. دريافتي كه براي بسياري از آدميان به خصوص در جهان در حال توسعه امري ناملموس است. از صبح تا شام هماره مردمي را مي‌بينيم كه به راحتي مي‌توانند در مورد اقتصاد نظر دهند و از بحث خود نتيجه‌گيري كنند و حاكميت را مورد مهر يا غضب خود قرار دهند. تفاوت عالم و عامي كه از اقتصاد سر رشته ندارد، همين است و بس. اولي با اندك مطالعه‌اي گستره اين علم را درمي‌يابد و ديگري حتي اندك مطالعه‌اي نمي‌كند و اقتصاد برايش آنچنان سهل است كه طومارها مي‌نويسد و اظهارنظرها مي‌كند. اما تا زماني كه مردم عادي چنين تصوري در مورد اقتصاد داشته باشند، مشكل چنداني وجود ندارد، معضل زماني رخ مي‌نمايد كه سياسيون نيز به اقتصاد چنين بنگرند.
اينجا است كه ديگر نمي‌توان حدي از ضرر و زيان را براي اين تفكر ناپخته متصور بود. اگر سياستمدار بيانگارد كه اقتصاد علم سهلي است، آنگاه بي‌محابا در قلمرو اقتصاد سخن خواهد راند و در هر مجلسي هر سياستي كه به ذهنش خطور كند، بروز خواهد داد و اگر قدرتش فوق مقامات ديگر باشد، ديگر نمي‌توان پيش‌بيني كرد سرانجام اين اقتصاد چه خواهد شد.
بي‌ترديد اين آرزوي هر اقتصادداني است كه همگان از سطح زندگي استانداردي بهره برند، اما آيا اين آرزو به اين معني است كه پول حاصل از رانت نفتي در دهان‌ها ريخته شود؟ اگر اين‌گونه است كه ديگر نياز به علم اقتصاد و عالم اقتصاد نيست. اگر به اين راحتي مي‌توان راه‌حلي يافت، بهتر آن است كه چراغ دانشكده‌هاي اقتصاد براي هميشه خاموش شود و استادان آن در كنج خانه با كتاب‌هايشان خاك بخورند. يعني به راستي رسيدن به سياست اقتصادي اينقدر سهل و راحت است؟ يعني همه اقتصاددانان آدميان بخيلي هستند كه چنين سياست‌هايي را پيشنهاد نمي‌كنند يا تمامي آنها ضد مردم هستند و خواستار نابودي مردمند؟ چرا كساني كه مي‌انگارند سياست اقتصادي به اين سهولت به بار مي‌نشيند، لحظه‌اي به اين پرسش‌ها نمي‌انديشند؟ چگونه است كه نمي‌پرسند چرا اقتصاددانان سياست‌هايي را پي نمي‌گيرند تا يكباره موردپسند مردمان قرار گيرند؟
همين روند است كه موجب آن شده، عالمان اقتصاد آنچنان مورد توجه و تشويق دولتيان قرار نگيرند و اظهارنظر آنها تاثيري در روند اقتصادي كشور نداشته باشد. در ايران عالمان ديني به حق مورد توجه قرار مي‌گيرند و اجماع آنان موردتوجه قرار مي‌گيرد، آنچنان كه در خصوص بحث حضور زنان در ورزشگاه‌ها شاهد بوديم و عالمان فيزيك به خصوص در زمينه انرژي هسته‌اي بيش از حد معمول مورد احترام قرار مي‌گيرند و عالمان اقتصادي كه مردمان امروز بيش از گذشته نيازمند آنان هستند، مورد توجه قرار نمي‌گيرند و اجماع‌نظر آنها در مورد سياست‌هاي اقتصادي دولت به كنار نهاده مي‌شود. چنان كه عليه بالا بودن رقم بودجه و كاهش نرخ بهره اجماع بود، اما هر دو انجام شد و صداي اقتصاددانان در گلو خفت. چگونه است كه عالم فيزيكدان، اقتصاد را علمي فوق فيزيك مي‌بيند و سياسيون ما ارزش چنداني براي آن متصور نيستند؟ آيا در چنين وضعيتي اقتصاد ايران رشد و توسعه را به خود خواهد ديد؟