PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گزارش تحقیق کاوشها در شهر ساساني گور و محوطه باستاني سنگ تراشان لرستان و گذري بر نقش شاهزادگان ساساني



Borna66
09-12-2009, 01:39 AM
گذري بر نقش شاهزادگان ساساني


سال 1384 دو اتفاق مهم در باستان شناسي ايران رخ داد که تقريبا هم زمان بودند. يکي حفاري هيات ايران و آلمان به سرپرستي دکتر هوف در شهر ساساني گور و ديگري کاوش هاي باستان شناسي در محوطه باستاني سنگ تراشان لرستان که سرپرستي آن را "مهرداد ملکزاده" بر عهده گرفته بود.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


نقاشي کشف شده در شهر باستاني گور



سال 1384 دو اتفاق مهم در باستان شناسي ايران رخ داد که تقريبا هم زمان بودند.

يکي حفاري هيات ايران و آلمان به سرپرستي دکتر هوف در شهر ساساني گور و ديگري کاوش هاي باستان شناسي در محوطه باستاني سنگ تراشان لرستان که سرپرستي آن را "مهرداد ملکزاده" بر عهده گرفته بود.

يافته هاي باستان شناسي از اين دو کاوش بسيار با اهميت بود و پژوهشکده باستان شناسي نيز در آن زمان به ميمنت اين يافته ها مصاحبه هاي زيادي با مطبوعات کرد.

در آن زمان به لطف حضور "ليلي نياکان"، معاون هيات ايران و آلمان که بعداز رفتن دکتر هوف از ايران سرپرستي هيات را بر عهده گرفت، اخبار اکتشافات باستان شناسي در شهر گور مرتبا گزارش داده مي شد را به همراه عکس هاي مستند از کاوش منتشر کرد.

کشف نقاشي‌هاي ساساني و نمايان شدن شمايل شاهزدگان ساساني در يک مقبره سلطنتي و خانوادگي مهمترين يافته هيات باستان شناسي در شهر گور بود که پس از 70 سال در ايران رخ داد.

پيش از اين "ارنست هرتسفلد" با کاوش در کوه خواجه نقاشي هاي اشکاني را يافته بود که البته سرنوشت خوشايندي نداشتند و غير از يک نقاشي که به موزه ملي رفت، از سرنوشت ديگر نقاشي هاي کشف شده خبري در دست نيست وگويي در ماجراي بمباران شهر لندن توسط ارتش نازي از بين رفته اند.

کشف اين نقاشي‌ها به سرعت يکي از پر خواننده‌ترين خبرهاي حوزه ميراث فرهنگي شد و تقريبا اکثر مطبوعات کشور و راديو و تلويزيون دراين باره گفتند و نوشتند. اما آنچه در اين ميان ناگفته ماند نام کاشف اين نقاشي ها و چگونگي کشف بود.

اواخر سال گذشته بر اساس يک برنامه خبري راهي استان فارس شدم تا از دو کاوش باستان شناسي سد و نورآباد ممسني گزارشي تهيه کنم.

ابتدا به ديدن "عليرضا جعفري زند" که سرپرستي کاوش در پشت سد و محوطه اي 370 هکتاري از دوره ساساني را بر عهده داشت رفتم.

در خلال مصاحبه و بحث در خصوص ساختارهاي شهرسازي دوره ساساني، با آمدن نام شهر گور به عنوان يکي از مهمترين شهرهاي ساساني متوجه شدم که وي در اين شهر باستاني نيز کاوش کرده و همراه هيات دکتر هوف بوده است و بعد متوجه شدم جعفري زند همان کاشف اصلي نقاشي‌هاي ساساني و مقبره شاهزادگان است.

Borna66
09-12-2009, 01:39 AM
روايت او از چگونگي کشف اين مقبره بسيار جالب بود .

جعفري زند در سال 1352 در شيراز به دنيا آمده ولي بيشتر در تهران و اصفهان زندگي کرده است.

دو سال پيش با ارائه پايان نامه دکتري خود با موضوع "معابد آناهيتاي استخر بر اساس کتيبه موبد کرتير و شاپور يکم" از دانشگاه علوم و تحقيقات دانشگاه تهران فارغ و التحصيل شده و از سال 1374 تا کنون در کاوش هاي باستان شناسي حضوري فعال داشته است.

تل سفيدک حاجي آباد به سرپرستي دکتر مسعود آذرنوش، چغا بنوت به سرپرستي دکتر عليزاده، دشت قزوين به سرپرستي دکتر فاضلي، طلايي، مستوفي، بنديان درگز به سرپرستي دکتر رهبر، مرودشت به سرپرستي دکتر عليزاده و شهر گور به سرپرستي دکتر هوف از جمله کاوش هاي باستان شناسي بود که جعفري زند در آن ها شرکت داشته است.

وي حدود 2 سال است که به عنوان سرپرست هيات باستان شناسي به فعاليت مي پردازد و سرپرستي بررسي و شناسايي منطقه قير و کارزين و کاوش در پشت سد سلمان فارسي حاصل تلاش دو ساله اوست.

از جعفري زند کتاب اصفهان پيش از اسلام در سال 1380 منتشر شده که همان سال به عنوان کتاب برگزيده سال انتخاب شد و وي جايزه خود را از عطاالله مهاجراني، وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت کرد.

آنچه مي خوانيد روايت وي از کشف نقاشي هاي ساساني و مشقت‌هاي اين کشف در شهر گور است .


***
عليرضا جعفري زند:
پايان نامه دکتري من درباره معماري مذهبي ساسانيان بود و بر همين اساس به شهر گور رفتم تا در آنجا کاوش کنم.

پيش از آن روي معماري مذهبي شهر استخر کار مي‌کردم و زماني که شنيدم پروفسور هوف به ايران آمده تا شهر گور را کاوش کند، فرصت را مناسب دانستم و با دکتر مسعود آذرنوش که در آن زمان رئيس پژوهشکده باستان شناسي بود صحبت کردم تا به عنوان معاون هيات همراه پروفسور هوف به شهر گور بروم. اما دکتر آذرنوش گفتند که من چون عضو پژوهشکده باستان شناسي نيستم امکان معاونت گروه را ندارم و به همين علت از دکتر ليلي نياکان که کاوش هاي دشت قزوين را انجام مي دادند خواستم تا اين ماموريت را قبول کنند و به اين ترتيب من به همراه هيات پروفسور هوف راهي شهر گور شدم.

باروي شهر گور كه ابتدا قرار بود در آنجا كار كنم ، لجن زاري از فضولات حيواني از قبيل گاو و گوسفند و در نهايت نيز به باطلاقي متعفن تبديل شده بود.

سپس من منطقه سلطنتي شهر گور را که همان دايره معروف 400 متري است را انتخاب کردم و روي نقطه‌اي در بخش غربي دست گذاشتم.

محل کاوش را به دکتر هوف نشان دادم و قرار شد به دلايلي كه معتقد بودم اين نقطه بايد يک محوطه سلطنتي مذهبي باشد،کارم را شروع کردم.

بعد از مدتي دکتر هوف براي عمل جراحي راهي آلمان شدند و من پس از اجازه خانم نياکان چاهي را که در بخشي از محوطه بود خالي كردم.

به اين ترتيب دو نفر کارگر گرفتم و شروع به برداشت از چاه کرديم.

حدود يک متر و 40 سانت پايين رفتيم که ناگهان يک تکه نقاشي قرمز رنگ همراه خاک هاي لايه روبي بالا آمد و پس از آن نيز يک تکه سبز و زرد رنگ نيز بيرون آمد که تکه ها را جمع کردم و به کمپ آوردم.

برخي کارگرها که با من کار مي‌کردند اين موضوع را به دکتر هوف اطلاع دادند و شب خانم نياکان با هيجان به من زنگ زد و گفت که شنيدم آنجا قبر پيدا کردي.

وقتي که گفتم احتمالا همين طور است از من خواست که شبانه براي محل نگهبان بگذارم و مي‌گفت که شنيده است کساني به قصد خراب کردن و حفاري غير مجاز به آنجا خواهند آمد.

من دو تا نگهبان گذاشتم تا از محل کاوش محفاظت شود و زماني که خانم نياکان به شهر گور برگشت، از ايشان خواستم که حفاري ادامه داشته باشد و به اين ترتيب کار به مدت 15 روز تمديد شد.

من کارم را در ادامه لايه روبي از چاه ادامه دادم و به کف منقوش رسيدم که عکس‌هاي آن در خبرگزاري ميراث فرهنگي منتشر شد.

در ادامه حفاري به يک اثر هلالي شکل برخورديم که بعد از کاوش مشخص شد که تابوت است.

در آن زمان مردم زيادي به شهر رفت و آمد مي کردند و براي آنکه کسي حساس نشود گفتيم که اين يک وان حمام است.

وقتي کاوش ادامه پيدا کرد کم کم تصوير شاهزادگان ساساني که نقش سه نفر بود نيز ظاهر شد که کشف منحصر به فردي بود.

يکي از شاهزادگان صورت نداشت و لباس سبز رنگي پوشيده بود.

يک زن و کودک هم در تصوير ديده مي شد که در دست کودک حيواني مثل خرگوش بود. البته تصوير کسي که رباني روي موهايش بسته بود نيز ديده مي‌شد.

در ادامه به دو تابوت رسيديم که به صورت غربي و شرقي بودند.

تابوت شرقي کاملا از بين رفته بود و تابوت غربي در کنار ديوار منقوش واقع شده بود.

با ادامه کاوش‌ها متوجه شديم اين محوطه در دوره اسلامي مورد استفاده قرار گرفته است و پس از پر شدن تابوت ها از سنگ و گچ، اين محل به عنوان انباري مورد استفاده بوده است.

تصاوير کشف شده نشان مي‌داد که کساني که در اين محل تدفين شده‌اند تصاويرشان نيز روي ديوار کشيده شده است.

اين کشف به سرعت در سال 1384 به يکي از مهمترين اکتشافات باستان شناسي ايران بدل شد و خيلي خوشحالم که توانستم اين کار را به خوبي انجام دهم.