PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پرديس يا باغهاي كوروش



Borna66
09-12-2009, 12:56 AM
پرديس يا باغهاي كوروش

كوروش اولين كسي بود كه درخت‌كاري رديفي منظم (به سان نظم نظامي) را دستور داد. به دست خود، زيباترين درخت را مدالهايي جواهر نشان بخشيد. جايزه كشاورزي داد. جشن درختكاري معمول داشت.كشور ايران ايجاد يك حكومت مركزي و تشكيل شاهنشاهي را به هخامنشي‌ها مديون است. كوروش و داريوش بزرگ (٥٢١-٤٨٦) براي نخستين‌بار در تاريخ جهان شاهنشاهي وسيعي به وجود آوردند كه با تصرف بين‌النهرين و سوريه و مصر و آسياي كوچك و شهرها وجزاير يوناني و قسمتي ازهندوستان و ضميمه كردن آنها به كشورخودشامل تمام تمدن‌هاي كهن گرديد. مهمترين ابنيه اين دوران كاخ‌هاي شاهنشاهان است. تاريخ ساختمان كاخ‌ها ازابتداي قرن هفتم پيش از ميلاد شروع مي‌شود. ساختمان ابنيه تخت جمشيد در مدت سلطنت داريوش اول، خشايارشاه، واردشير اول به سرعت پيش مي‌رفت. درسطح وسيع مرودشت درشهرشاهي، كاخ منزلگاه خشايار شاه يافت شده است. كاخ مزبور در باغي بزرگ واقع شده كه از جانب جنوب و باختر محدود به باروي شهر بوده است. استخر وسيعي در آن بود كه جدارهاي سنگي آن همانند پايه‌هاي بارو ساخته شده‌اند. تا ساليان اخير هنوز هم اعتقاد بر اين است كه، طرح‌ها و نقوش فرشها با تصوير جشن‌ها در باغ و بوستان‌هاي دوره صفويه در قرن ١٦ درايران بيانگر نمادي كامل از باغ‌هاي ازمنه‌هاي پيشين در اين مرز و بوم مي‌باشد. با بررسي ظواهر موجود در فرش‌هاي مزبور، چنين استنباط مي‌شود كه باغ‌هاي دوران صفويه شامل عناصري از قبيل آبراهه‌هاي آشكار و فراوان، قطعه‌بنديهايش در مسير باغ، و يك عمارت در بخش مركز باغ بوده است. عمارت مركزي در باغ‌هاي دوران صفويه، حاوي خصوصيات بارزي بوده‌اند. از جمله اينكه همواره در مقابل عمارت مركزي استخري مستطيل شكل مي‌‌ساختند كه اين استخر در امتداد محور بلند طرح جاي داشته است. حتي پيچيده‌ترين طرح‌‌ها مربوط به باغ‌هاي آن دوران از شكل پايه، منحصر به فرد تبعيت مي‌كرده است. در حقيقت آن چهارچوب تصويري پايه امروزه به نام(چهارباغ) و يا باغ‌هايي با تقسيمات جهارگانه (مضرب ٤) شناخته مي‌شود. در بيان تحقيقات باستانشناسي در مورد شكل اوليه تركيبات تشكيل‌دهندة باغ‌هاي ايراني، سنديت وجود تصوير پايه‌اي چهارباغ به عنوان ويژگي اصلي باغ‌هاي آن دوران آشكار مي‌شود. در حقيقت براساس فعاليت‌هاي حفاري و باستان‌شناسي صورت گرفته در پاسارگاد (پايتخت كوروش كبير، ٥٥٩-٥٣٠ پيش از ميلاد، مؤسس سلسله هخامنشيان) اين واقعيت محرز گرديد كه ريشه طرح‌هاي باغ‌هاي ايراني پانصد سال پيش نبوده است بلكه سابقه آن به دو هزار و پانصد سال باز مي‌گردد. در طرح‌هاي دوران هخامنشي، روش جانمايي محور مركزي نخستين باغ‌هاي ساخته شده به دستور كوروش بدين نحو بوده كه آن را در امتداد تخت سلطنت كوروش بدين نحو بوده كه آن را درامتداد تخت سلطنت كوروش در ايوان مركزي قرار مي‌دادند . در واقع با اين روش، محور بصري و مركزي معبر اصلي با نيروي بالقوه سلطنت آميخته مي‌شد. با توجه به اراضي بسيار وسيع و خشك در سرزمين ايران، ايرانيان نيازي دائمي به سيستمهاي نگهداري آب (ساخته دست انسان) را تشخيص داده بودند. نخستين سيستمهاي آبياري شناخته شده توسط آبراهه‌ها مربوط به بخشهاي پيرامون كوههاي زاگرس مي‌باشد. حفاري‌هاي انجام شده در چغامامي بيانگر اين واقعيت است كه ايرانيان در نيمه اول هزاره پيش از ميلاد از سيستم آبياري به كمك نيروي باد براي آبياري اراضي واقع دردامنه‌هاي غربي زاگرس استفاده مي‌كردند. در عين حال استفاده از روشهايي چون حفر قنات يا آبراهه‌هاي افقي و يا كانال‌كشي از كنار رودخانه اصلي براي آبياري به حدود٥٠٠٠ سال قبل از ميلاد تخمين زده شده است. البته تاكنون هيچ دليلي مبني بر وجود سيستم‌هاي آبياري مشابه آنچه كه ذكر شد در بخش شرقي كوههاي زاگرس بدست نيامده ولي بروز اين ابداعات بدون شك مربوط به همين خطه و در زماني كه ذكر شد، بوده است. ابداع سيستم‌هاي كنترل آبياري به عنوان شاخص بسيار ارزشمندي در دورة هخامنشيان (٣٣٠-٥٥٠ پيش از ميلاد) قلمداد مي‌شود. (اواخر قرن ٦ تا اواخر قرن ٥ قبل از ميلاد)، هخامنشيان تسلط خويش را بر سيستمهاي آبياري با ساخت آبراهه‌هايي سنگ‌فرش شده و ساير سازه‌هاي آبي و آبرساني پيچيده در مرودشت و دشتهاي وسيع پرسپوليس به‌‌‌‌‌منصه ظهور رساندند.

Borna66
09-12-2009, 12:58 AM
باغ سلطنتي پاسارگاد
بابليان در ١٢٠٠ پيش از ميلاد اقدام به ساخت باغ‌هاي سلطنتي نموده بودند. در عين حال فروامانروايان قدرتمند آسوري در نيمه نخست هزاره پيش از ميلاد مسيح فرمان ساخت باغ‌هاي پر ابهت داده بودند. نقطه اوج ساخت باغ‌هاي يادماني در تمدن بين‌النهرين باستان را بايستي در دورة سلطنت نبوكدنزار دوم يعني در سالهاي ٥٦٢ تا ٦٠٤ پيش از ميلاد، جستجو كرد. نقطه عطف مزبور چيزي نيست جز بناي يادماني و مشهور، باغي‌ كه امروزه به عنوان يكي از عجايب هفت‌گانه تلقي مي‌شود. پديده‌اي بنام (باغ‌هاي معلق بابل).در مقايسه‌ي باغ‌هاي دوره‌ي هخامنشيان با باغ سلطنتي تمدن بين‌النهرين مشخص مي‌شود كه تمركز طراحان با‌غ‌هاي نمايشي تمدن بين‌النهرين در نيمة نخست هزاره پيش از ميلاد بر خلق مناظر كوه مانند به عنوان يك الگوي بصري بوده است درحاليكه تاكيد طراحان باغ‌هاي سلطنتي كوروش كبير بر ضرورت ارائه راه حلي منطقي براي سيستم آبياري كاربردي و مناسب در سطح وسيع و هموار زمين مي‌باشد. بدين ترتيب،دليل انتخاب پاسارگاد به عنوان پايتخت سر سلسله هخامنشيان توسط كوروش در سال ٥٤٦ پيش از ميلاد تا اندازه‌اي محرز مي‌شود. (پارساگاد) منطقه‌اي است با زمين‌هاي حاصلخيز، دشتي وسيع در بخش‌هاي جنوب غربي سرزمين ايران كه در نزديكي درياچه‌اي دائمي متصل به رودخانه پولوار مي‌باشد. برخلاف تمركز جمعيت فراوان در سكونت‌گاههاي مشخص و يا احاطه شدن شهر با انواع ديوارهاي بلند يا خندق‌هاي عميق كه در شهرهاي سلطنتي اهالي نينوا و بابليان كاملاً مرسوم و رايج بود، كوروش كبير دستور داد تا پاسارگاد را بدين شكل بسازد: شهري با بوستانهاي فراوان و مشخصاتي نظير پاركهاي عمومي فعلي بوده‌اند و آنها را پراديسوس يا پرديس مي‌ناميدند كه در مركز آن آرامگاه واقع شده است، پيرامون آرامگاه قصرهاي سلطنتي و در نهايت ساير بناهاي ضروري در اين منطقه منحصر به فرد قرار گرفته بود باغ سلطنتي مهمترين ركن و عنصر پايتخت كوروش بود. بقاياي بجا مانده از اين شهر و فعاليتهاي باستان‌شناسان و نتايج حاصل از باستان‌شناسي مويد وجود يك باغ سلطنتي منحصر به فرد منظم به آبراهه‌هاي سنگي مي‌باشد كه در اطراف اين باغ، تعدادي از بوستانها با شكلي منظم و به هم پيوسته قرار گرفته‌اند. پلان باغ‌ها به صورت فضايي مستطيل شكل با ابعاد ٢٣٠×٢٠٠ متر مربع مي‌باشد. هر يك از گوشه‌هاي اين فضاي باز به نقاط عطف مشخص اشاره دارد كه در واقع فضاي بيروني را به فضاي ساختماني ربط مي‌دهند. از مشخصات ديگر اين بنا مي‌توان به وجود آبراهه‌هاي سنگي آبياري اشاره كرد كه به صورت دوتايي در سه طرف فضاي مركزي واقع شده‌اند و با معابري با عرضهاي متفاوت احاطه گشته‌اند، به طوري كه پهن‌ترين آبراهه سنگي در مقابل قصر واقع شده است. آبراهه‌هاي باريك با پهناي 25 سانتيمتر در هر١٤-١٣ متر فاصله به حوضچه‌هاي چهارگوش با ابعاد ٨٠ × ٨٠ سانتيمتر مربع برخورد مي‌كنند. كانال مشرف به حوضچه چهارگوش اصلي باغ اندروني داراي تعدادي دريچه سنگي كوچك مي‌باشد. دريچه‌هاي مزبور هدايت‌كنندة مسير منظم آب به سمت نهرها تعيين شده‌اند و به همين شكل آب را به سمت آبراهه اصلي سرازير مي‌كنند.درعمليات حفاري اوائل دهة ١٩٦٠ در بازمانده‌هاي شهر پاسارگاد مشخص شد كه ساختار بخش مركزي با‌غ دروني پاسارگاد به عنواني طراحي شده است كه تنها با يك يا حداكثر دو آبراهة سنگي قابليت آبياري شرق را داشته باشد. طراحي كاشت درختان در باغ به شكل كاملاً رديفي در امتداد قصر اصلي بوده است ليساندرنيز الگويي كه در اواخر قرن ١٤ پيش از ميلاد از بوستانهاي كوروش ترسيم كرده است، طراحي كاشت درختان را در خطي مستقيم و به شكلي رديفي نمايش داده است. در پاسارگاد هيچ عنصر و نظمي در قالب نمايش به كار برده نشده و تاكيد بركاربردي بودن تركيب مجموعه است ولا غير. علت وجود معبري در قالب محور مركزي باغ سلطنتي، هماهنگ بودن معبرهاي حركتي با محورهاي آبياري در باغ مي‌باشد. به عبارتي ديگر براي ايجاد سيستم آبياري واقعي و كاربردي در جهت حركت و جريان گرفتن مسير آب در آن لازم است تا محورهاي آبياري در باغ به تقسيمات چهارتايي تبديل شوند. بهترين شكل براي قطعه‌بندي زمين و اتصال و برقراري ارتباط ميان آبراهه‌ها در داخل باغ همين تقسيمات چهارتايي است تا آبياري به شكل عملي صورت پذيرد. در مجموع، تقسيمات چهارتايي در باغ‌هاي سلطنتي هخامنشيان تنها در جهت هماهنگ بودن و تناوب داشتن با فضاي در دسترس بوده است و اين تقسيم‌بندي‌هاي موزون و منظم به عنوان تابعي مستقيم از شرايط موجود در طبيعت منطقه مي‌باشد.

Borna66
09-12-2009, 12:58 AM
طرح چهارباغ
با توجه به مكاني كه به دستور كوروش ساخته شد و نحوه طراحي آن مي‌توان كوروش را به عنوان اولين ابداع‌كننده طرح چهارباغ در جهان پذيرفت. اعتباري كه پاسارگاد بر مبناي طرح چهارباغ پذيرفت به حدي بود كه الگوي بصري چهارباغ تا قرنها پس از وي نيز به عنوان مبناي طرح‌هاي باغ‌هاي ايراني به كار گرفته شد. با توجه به تناسب و توازني كه كوروش كبير با ساخت چهارباغ سلطنتي پارساگاد بوجود آورد، مسير تازه‌اي در طرح باغ ما مطابق با ذوق و سليقه ايرانيان آغاز گرديد. مسيري كه با دستور وي آغاز گرديد و سالها پس از وي نيز به عنوان الگوي باغ ايرانيان مورد قبول نسل‌هاي پس از او قرار گرفت. عليرغم اينكه پس از كوروش، داريوش دستور ساخت بناهاي يادماني با الگوي چهارگوش جديد را داد ولي اين الگوها نيز منطبق با نظم چهارتايي باغ‌ها بوده‌اند. قطعه‌بندي‌هاي چهارتايي در باغ‌ها و طرح‌هاي مربع شكل و كلاً طرح‌هاي (چهارباغ) مدتهاست كه پس از كوروش هم زيستي با يكديگر را ادامه مي‌دهند. با در نظر گرفتن تأكيد ايرانيان بر سازگاري طرح باغ‌هاي خويش با محيط زيست و شرايط پيرامون خويش، به غير از تأمين اهداف كاربردي از احداث باغ‌هاي سلطنتي در همان انديشه نمايش قدرت و شكوه و عظمت خويش از طريق باغ‌هاي سلطنتي بوده‌اند. براي كساني كه قوه ادارك رموز و مسائل را از طريق مشاهدة يادمان‌هاي باشكوه داشته باشند، باغ سلطنتي دروني كوروش، يك مجموعة كامل از طيف وسيعي از پيامهاي سياسي و به نمايش گذاشتن قدرت حاكمه مي‌باشد. خصوصيات و مشخصه‌هاي به جاي مانده از بناي پاسارگاد گوياي ايده‌ها و نظريات كوروش كبير است. در مقابل شهرت بابليان براي ساخت باغ‌هاي معلق بابل كه در حقيقت ابداع‌كننده الگوي بصري سيلندري شكلي جهت بيان قدرت خويش بودند، تمدن ايران با باغ‌هاي سلطنتي چهارگوش خود قرار دارد. شهرت اين چهار باغ‌ها تا حدي است كه غربيان كوروش كبير را (پادشاه چهارباغ) لقب مي‌دهند. پلان چهار قسمتي باغ سلطنتي كوروش چيزي فراتر از يك قطعه‌بندي ساده و جديد‌الشكل در زمين مي‌باشد. شكل قطعه‌بندي باغ در پاسارگاد در حقيقت سمبلي از قدرت و اعتبار ايرانيان و طرح چهارتايي باغ استعاره‌اي از تمدن ايراني مي‌باشد. ايرانيان تقسيم‌بندي چهارتايي را نمادي خوش‌يمن مي‌دانستند. اعتقاد داشتند كه همان‌طور كه جهان به چهار بخش تقسيم شده و چهار عنصر اصلي منشا پيرايش جهان مي‌باشد، پس باغ‌هاي هخامنشي نيز بايستي تقسيم‌بندي چهارتايي داشته باشد. با اين عمل در حقيقت باغ‌هاي سلطنتي هخامنشي نمادي از عالم يا جهان كوچك گشته است. بوستان‌هاي وسيعي كه به دستور پادشاه پاسارگاد ساخته شدند، پاراديسوس داراي تعريف مشخصي از ديدگاه پادشاه بوده‌اند. در حقيقت، پرديسها از نظر كوروش كبير نماد زمينهاي حاصلخيز، دنياي نظم داده شده و جهاني يكدست فارغ از هرگونه گسستگي داخلي يا خارجي مي‌باشد.تأثير الگوي بصري چهارباغ بر جهان پلان باغ سلطنتي پاسارگاد، بر ساختار باغ‌هاي پس از خود در مقياس وسيع اثر گذاشته است. مشخصه‌هاي اساسي ابداع شده در پاسارگاد در باغ‌هاي ايراني و باغ‌هاي اسلامي پس از خود در زمينه‌هاي وسيع و با پيچيدگي‌هاي بيشتر مطرح گشته‌اند. نماد باغ‌هاي چهارتايي هخامنشيان در دورة ساسانيان كاملاً مشخص است. ساسانيان از روي عمد بسياري از ايده‌هاي مختلف هخامنشيان را در باغ‌هاي سلطنتي اخذ كردند. آنان در ساخت باغ‌هاي خود تمايل بسياري را به ايجاد بناهاي چهارگوش و قصر باغ‌هاي محور‌دارواستفاده ازعناصري چون آبراهه‌هاي بلند و يا استخرنشان دادند. در دوره ساسانيان و حتي مدتها پس از آنان در دوره سلجوقيان با تأثيرپذيري از چهارباغ‌هاي دوره هخامنشيان گرايش بسياري به طراحي قصرها، ايوان‌ها و باغ‌ها در كنار و مجاورت و در ارتباط با يكديگر وجود داشت. امتداد و ادامه طرح‌هاي هخامنشيان در دوره ساسانيان به حدي بود كه با توجه به باغ‌هاي چهارگوش و عظيم و كشيده احداث شده در آن دوران مي‌توان ساسانيان را كامل‌كننده طرح باغ‌هاي چهارتايي از طريق پيچيده كردن آنها دانست. در چند سال اول اسلامي، تاثير طرحهاي چهارباغ را بر باغ‌هاي اسلامي ديده مي‌شود. هوگ نمونة آن را در قصر بالكاوارا در سامرا و در قرن نهم بيان كرده است . پلان اصلي هرز فيلد كه مبناي پلان هوگ بوده است مشخص مي‌سازد كه بدون هيچ تصادفي، الگوي بصري طراحي شده در باغ شكل دو برابر شده‌اي از چهارباغ هخامنشيان مي‌باشد. چهارباغ هخامنشي شامل محور طولي مركزي و باغ‌هاي ممتد و منحصر به فرد چهارتايي بر باغ‌هاي دوران ساسانيان و دوره اسلامي، به حدي بوده كه حتي بر باورها و تفكرات اسلامي آن دوران نيز تأثير گذاشته است. به طوريكه سمبل هشت بهشت در حقيقت متأثر از دو برابر شدن تصميم‌بندي‌هاي مي‌باشد. باغ‌هاي سلطنتي كوروش يا همان پرديس‌ها مي‌باشد. در واقع فضاي چهارتايي پرديس‌ها از اواسط هزاره اول پيش از ميلاد بر باغ‌هاي خاور نزديك تأثير گذاشته، مي‌گذارد و خواهد گذاشت. به هنگام ساخت تئوفيلوس(نهادي از تأثير چهارباغ بر تمدن غرب)، نمونه‌هاي بسياري از باغ‌هاي اسلامي كه برگرفته از چهارباغ كوروش بودند در قلمروي سرزمين‌هاي عباسي به ويژه در قصرهاي سلطنتي قسطنطنيه وجود داشت. حكومت بيزانتين (٨٤٣ ميلادي) نزديكي بسياري با قلمروي عثماني در آن زمان داشت. باغ‌هاي ايراني موجب بوجود آمدن باغ‌هاي محوري و متقارن در جنوب ايتاليا در اواسط قرن نهم ميلادي شدند. از سوي ديگر بررسي (حياط شيرها) در الحمراي اسپانيا، بدون بررسي تأثير پاسارگاد بر آن امكان‌پذير نخواهد بود. قصر‌الحمرا در قرن ١٤ در جنوب اسپانيا بنا گرديد و در آن وجوه مشخصي از باغ‌هاي ايراني در طيف وسيع خودنمايي مي‌كند از جمله: طراحي متقارن در طرفين محور مركزي آب، حضور متناوب آبراهه‌هاي سنگي كه در بعضي موارد حوضچه‌هايي با فاصله‌هاي مشخص در مسير آن دوران از تاثير باغ‌هاي سلطنتي هخامنشي يا چهارباغ‌ها بي‌نصيب نماند. در ابتداي راه، حركت اين مسير را در جلگه‌هاي وسيع رود كنگ در شمال هند بايستي جستجو نمود، در باغ‌هاي مشهور به پاتيلاپوترا . طراحان باغ‌هاي پاتيلا پوترا (سلسله مانوري‌ها) قصد داشتند با طرح‌هاي خويش عظمت و شكوه باغ‌هاي ايراني هخامنشيان را تحت تأثير و تحت‌الشعاع هنر خود قرار دهند. ولي حتي در مقام رقابت نيز باغ‌هاي هنري ساخته شده در پيش از اسلام چه از نظر طرح و چه از نظر مصالح سنگي به كار گرفته شده، در مقابل معماري و بناي باغ‌هاي ايراني حرفي براي گفتن نداشتند. بسياري از تعاريف موجود دربارة باغ‌هاي ايراني و بسياري از برداشت‌هاي دقيق معماري و طرح باغ‌هاي هخامنشي مربوط به زمان (بابر) است. در اوائل قرن ١٦ زماني كه بابر فرمانروايي مغول، كابل و سپس جنوب هند را تصرف كرد، انديشه ساخت باغ‌هايي از نوع منحصر به فرد براي استفاده از ميوه‌هاي آنها و لذت بردن، هنوز از ذهن وي بيرون نرفته بود. بابر پس از فتوحات و لشكركشي‌هاي خود، نهايت سعي خويش را در طراحي ساخت باغ‌هايي براساس سنت‌ها و شرايط اراضي منطقه نمود. در اين راستا، بخش آسياي مركزي كه مدت‌ها بخشي از ايران محسوب مي‌شد مورد تأكيد و توجه خاص بابر در اين خصوص قرار گرفت. بابر به‌شكلي پيگير و منظم حوض‌هاي آب چهارگوش و سنگي در عين حال هر يك از اين عناصر به طور برجسته، مشخص و با شكوه در زمينه باغ جلوه‌نمايي مي‌كنند. هريك بيانگر صبر، بردباري و شكوه يك سلسله مي‌باشند.
نوشته شده توسط سید سهیل مهرزاد
از سایت تندیس مهر

__________________