PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مكانهاي ارزشمند و باستاني ايران زمين



Borna66
09-10-2009, 08:23 PM
به نیاکان بیاندیشیم - به ابنیه های بزرگ و عبرت آموزی که از آنان به جای مانده است
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

تیسپون و طاقهای کسری یا مدائن پایتخت امپراتوری ایران زمین
تیسپون پایتخت بزرگ ایران در سالهای شاهنشاهی اشکانی و ساسانی بوده است که توسط مسلمانان صدر اسلام ویران گشته است . تاریخ نگاران این بنای بی سابقه و هنر معماری بکار رفته شده در این کاخ ایرانی را در جهان بی مانند دانسته اند . این شهر بیشتر اقامتگاه زمستانی شاهنشاهان امپراتوری ایران بوده است . تیسفون در 32 کیلومتری جنوب شرقی بغداد قرار گرفته است . ریشه تیسپون نامی ایرانی است که بعدها به سبب عظمت و بزرگی اش که توسط خسرو نوشیروان آباد گشته بود و مرکز تجاری آن روزگار شده بود تازیان نام مدائن به معنی چندین شهر را به آن دادند . اشکانیان نیز بناهای بزرگی در آن ساختند . اعراب نوشته اند پس از فتح تیسپون به هر سرباز اسلام مبلغ دوازده هزار درهم رسید . خرابه های تیسپون از 1.5 کیلومتری دهکده سلمان پاک آغاز می شود که شهر سلمان فارسی نامیده شده است . در سال 1888 میلادی بسیاری از این کاخ های باستانی ایرانی فروریخت زیرا آنجا را محل عبور و مرور مصالح ساختمانی کرده بودند . در جنوب آن شهر "اسفانبر" قرار دارد که آرامگاه نوشیروان دادگر آنجا واقع شده است . زیرا بنا به پند نامه خود نوشیروان فرمان داده بود جسدش را در آنجا به خاک سپارند . قصر دیگری به نام الابیض از دوره اشکانی نیز آنجا بود که در دوره خلافت ننگین سرکرده های اسلامی ( مکتفی 295 - 289 هجری ) ویران شد . طاق کسری از بنهای باشکوه تاریخ بوده است که طول آن 365 متر و عرض اش 275 تخمین زده شده است . که در وسط ویرانه های مدائن قرار گرفته است . در نامه پهلوی شهرستانهای ایران آمده است ابوجعفر المنصور یکی دیگر از خلیفه های ننگین تازیان بربر در تاریخ ذیحجه 136 هجری پس از روی کار آمدن بسیاری از بناهای تیسپون را با خاک یکسان نمود نا قانون الله را آنجا پیاده کند زیرا در سالهای نخست صدر اسلام آمده است که هر بنا و هر قانونی به جز اسلام مخالف خدا است و بایستی ویران شود زیر در قرآن همه آنها آمده است و هر بنای جز بناهای اسلامی شرک و گناه محسوب میشود . در زمان رهبری صدام ملعون نیز هیچ ایرانی نمی توانست از این مکان باستانی دیدن کند فقط به این دلیل که عراق روزگاری متعلق به ایران بوده و آثارش به جای مانده است

احمد ابن ابی یعقوب در کتاب البلدان می گوید : در روزگار پیش از اسلام در دوران خسروها عجمان شهری بزرگ در میان شهرهای عراق بنا کرده بودند به نام مدائن ( جمع مدینه به معنی شهرها ) که تا بغداد هفت فرسخ راه بود . ایوان خسرو نوشیروان همانجاست . این مکان پس از نوشیروان محل پادشاهان پارس بود

ابواسحق ابراهیم اصطخری در کتاب مشهور مسالک و ممالک نوشته است مدائن امروزه شهری است ویران و کوچک که در گذشته سخت عظیم بود . از بغداد تا آنجا یک مرحله است و هنوز آرامگاه پادشاهان پارس آنجاست . ایوان کسری آنجاست که با سنگ گچ بنا شده است . در گذشته در جهان هچ بنایی عظیم تر از آن نبوده است

در کتاب مشهور مروج الذهب مسعودی اینگونه آمده است : خسرو انوشه روان شاهنشاه ساساني پس از مراجعت به عراق به سوي تيسفون پايتخت امپراتوري ايران رفت

سپس سفرا و وزيران كشورهاي منطقه را به حضور پذيرفت و آنان را دعوت رسمي نمود تا از نخستين كاخ سفيد دنيا و باشكوه ترين ابنيه آن روزگار ديدن كنند . که همگان از این ابنیه باشکوه تاریخ شگفت زده شدند . يكي از آنان فرستاده قيصر روم بود كه مشغول تماشاي تيسپون مدائن بود كه ناگهان به نزد شاهنشاه ايران رفت و چنين گفت

من از اين معماري باشكوه شگفت زده شده ام ولي فقط مشكلي در ميدان اصلي كاخ مي بینم كه اين يك نقص اساسي به حساب می آید چرا آنرا برطرف نکردید ؟

شاهنشاه ايران لبخندي زد و چنين گفت

در آن مكان خانه پير زني بود كه حاضر به فروش خانه خود به دولت نشد و چون شاه نخواست كه به پيرزن ستم روا دارد آن خانه را به همان حال رها كردیم

فرستاده قيصر روم اينگونه پاسخ داد

به خداي كه اين نقص بهتر از هزاران كمال است

تاریخ نگاران از فتح شهر تیسپون اینگونه سخن میگویند : با کشته شدن رستم سپاه ایران به حالت متزلزل در آمد و خود شاهنشاه یزدگرد در راس ارتش قرار گرفت و آماده مقابله با مسلمانان در برابر هجوم آنان به پایتخت ایران گشت . به گفته طبری جنوب عراق بعد از فتح مسلمانان ویران و روستاها و شهرهای آنجا دچار قحطی شد و در سال 17 هجری بخش زیادی از مردم آنجا از گرسنگی تلف شدند . وبا و بیماریهای مرگبار روانه آنجا شد . حدود 9 ماه از رخداد قادسیه سعد ابی وقاص چندین لشگر روانه ماورای فرات کرد . در این هنگام یزدگرد در منطقه بابل عراق بر کرانه فرات مستقر شده بود تا سد راه لشگر مسلمانان از ورود به پایتخت ایران شود مهران - هرمزان - نخویرگان که از سرداران ایران بودن وی را یاری دادند . فیروزان حدود 9 ماه پس از قادسیه از سعد ابی وقاص شکست خورد و لشگرش کشته شدند و بابل به تصرف سعد در آمد . این فتح مسلمانان را نزدیک به تیسفون کرد و خطر حمله جدی شد . "هرمزان" برای جمع آوری لشگری از مردم راهی اهواز گشت . "فیروزان" به همین قصد راهی نهاوند شد . "شهریار درکوتی" به نزدیکی تیسفون رفت و در انجا مستقر شد . "نخویرگان" در غرب تیسفون در ناحیه شرقی بابل مستقر شد . "فرخان و پیهومان" هر کدام در نواحی از جنوب غرب تیسفون مستقر شدند . ولی باز این لشگر آرایی ها ایرانی ها در برابر عربهای جنگجو و قبایل متعدد عربستان ناچیز بود و از طرفی دیگر کشور در مرحله بحران قرار داشت . به گفته طبری شمار لشگر عرب بیش از 100 هزار مرد جنگجو و غیر نظامی وحشی بوده است . لشگر ایران بعد از مقاومت هایی شکسته شد و عربان تیسفون را محاصره کردند . در نتیجه یزدگرد از ناحیه غرب پایتخت به شرق تیسفون منتقل شد . شهر تیسفون یکی از آبادترین - پررونق ترین - زیباترین و متمدن ترین شهرهای خاورمیانه بود . ثروتهای 1200 سال شاهنشاهی ایران در آنجا اندوخته شده بود . مجسمه های طلای پادشاهان گذشته - مجمسه طلای حیوانان - تاج های شاهنشاهی نوشیروان و خسروپرویز - جامهای زرین چندین هزار ساله و . . . از طرف دیگر خبر این منابع ایران به گوش مردمان عربستان رسید و به گفته تاریخ نویسان عرب بیش از نیم میلیون نفر پس از فتح این شهر برای بدست آوردن این جواهرات و طلاها روانه تیسفون شدند . مدافعان ایرانی بیش از دو ماه مقاومت نمودند . در همین حین هیئتی از ایران جهت صلح و پیشنهاد دادن جنوب عراق راهی لشگر عربان شد . ولی مسلمانان آن را رد کردند و محاصره شهر را ادامه دادند . در نتیجه مردمان از گرسنگی گربگان و سگان شهر را خوردند و به تدریج از روی ناچاری شهر را تخلیه کردند . تیسفون غربی در سال 19 سقوط کرد . چند ماه بعد کل پایتخت به تصرف عربها در آمد . طبری در این گزارش مینویسد : مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست . آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند - چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید . طبری گنجینه ایران در تیسفون را بالغ بر 865 میلیون درهم تخمین زده است که در تاریخ بشریت یکی از بی سابقه ترین اموال حکومتی بوده است . وی میگوید - بعد از آنکه خمس این مبلغ برای خلیفه جدا شد - بقیه جواهرات و گنجینه پادشاهان گذشته ایران بین 60 هزار جنگچوی مسلمان تقسیم شد و به هر کدام از آنان 12 هزار درهم رسید . یکی دیگر از فجایع تاریخ ایران پاره شده فرش بهرستان بود . این فرش که در 900 متر مربع ( 60 ذرع در 60 ذرع ) از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود و شاهان را در شکارگاه و بزمهای سالانه و باغهای وسیع نشان میداد مسلمانان فرش بهارستان را روانه مدینه نمودند تا خلیفه از آن بهره برد . عمر با دیدن این هنر شگفت تاریخی بر آن شد تا آنرا به عنوان فتوحات اسلام نگه دارد و نشان از بزرگی اسلام و مبارزات مردمان عرب قرار دهد . لیکن علی ابی ابیطالب ( امام علی ) با نگهداری این کالای پر ارزش مخالت نمود و گفت این کالای با ارزش باید بین همه بزرگان تقسیم شود تا همگان بهره بردند . بدین گونه فرش تکه تکه شد و هر تکه به بزرگی از شهر داده شد و خود علی قسمت خود را با قیمت 20 هزار درهم فروخت . یکی دیگر از افتخارات تاریخ ایران درفش ملی کاویانی بود که از زمان اردشیر بابکان تا آن روز دست به دست چرخیده بود و هر پادشاهی به آن جواهری نصب مینموده و در تمام جنگهای به عنوان پرچم ایران حمل میشده زیرا آنرا یادگار فتح کاوه آهنگر و درفش چرمی او علیه ضحاک میدانستد . مسعودی مینویسد : درفش از پوست پلنگ ساخته شده بود و نگینهای یاقوت و مروارید و جواهرات سلطنتی به آن آویزان بوده . مسعودی قیمت درفش کاویانی را بالغ بر دو میلیون و دویست هزار درهم تخمین زده است . مسعودی اذعان میکند که درفش اصلی در خزانه ملی نگهداری میشده و درفشی مشابه در جنگهای برده میشده است . به گفته وی عربها اورنگ سلطنتی خسرو پرویز و دیگر اشیایی که از طلا ساخته شده بودند مانند مجسمه سر پادشاهان گذشته را ذوب کردند و از آن شمش طلا گرفتند !! پس از این فتوحات سلمان فارسی به آروزی دیرینه خود که همانا پادشاهی بر تیسپون بود رسید و دهها سال حکمران آن شهر بزرگ گشت

Borna66
09-10-2009, 08:24 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


طاق گرا یادگار شاهنشاهان ساسانی
تاق گرا یادگار تمدن ساسانی می باشد که به گفته تاریخ نگاران مقبره یکی از شاهنشاهان آن روزگار است که در اطراف قصر شیرین قرار دارد . عده ای دیگر بر این باور هستند که این مکان یک چاپارخانه مرزی بوده است . این بنا یکی از شگفتی های معماری تاریخی کهن ایران است که شوربختان مانند دیگر آثار باستانی رو به نابودی قرار دارد . باتوجه به ثبت رسیدن این اثر تاریخی ایران در لیست آثار ملی در پیش از انقلاب ولی امروزه بدون محافظ و نگهبان رها شگته است و داخل آن محل آتش روشن کردن مردمان محلی گشته است . این محل به صورت یک قلعه کوچک با کنگره های طراحی شده در حدود 1500 سال پیش بنا گشته است

قلعه بابک خرمدين

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

قلعه بابک در شهر کليبر واقع در صدوپنجاه و پنج کيلومتري شمال شرقي تبريز بر فراز قله اي کوهستاني به ارتفاع 2300 تا 2700 متر بالاتر ز سطح دريا واقع شده است که با نامهاي جمهور و بذ مشهور است
از آثار معماری شگفت انگیز این دژ مستحکم نطامی که در مکانی بسیار بلند قرار گرفته ( به طوری که فتح قله چنیدن ساعت به طول می انجامد ) میتوان اظهار داشت که این بنا در دوره پادشاهی اشکانیان بنا نهاده شد و خصوصا در زمان ساسانیان از آن بهره بردند . ولی در قرن های دوم و سوم توسط ایرانیان اصیل آن زمان بازسازی و مرمت شد و دژ بابک نام گرفت . شهرت اصلی آن برای مبارزات 22 ساله خرمدینیان با خلفای کشتارگرعباسی و پایه گذاری نهضت سرخپوشان یا خرمدینیان می باشد . نهضتی که جاودانه ماند و درس بزرگی به تک تک ایرانیان داد تا زیر یوق هیچ فرهنگی نرودند و تنها ایرانی بمانند و با فرهنگ ایرانی از دنیا بروند . خصوصا مبارزه و ایستادگی در برابرفرهنگ بربریت و غیر متمدن اعراب که ریشه به تیشه این مرز و بوم زده بودند را به ما آموخت . قلعه بابک در سال 1345 با شماره 623 در لیست آثار ملی - تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شد و مرمت آن از سال 1376 توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز گشت
چند سالی است که برای احترام به این سردار بزرگ تاریخ ایران مراسم باشکوهی برگزار میشود . امسال نیز با حضور عده کثیری از هم وطنان با وجود محاصره نظامی سپاه پاسداران و بسیج این مراسم اجرا شد
تنها موردی که باعث تاسف میشد و حتی خود من را تعجب زده کرده و نگران کرد حرکات عده ای از پان ترک های ایران بود که از طرف یک کانال ماهواره ای در ترکیه تحریک می شدند و دم از استقلال - داشتن پرچم مستقل - زبان رسمی ترکی و . . . میزدند . حتی با انگشتان دست خود شکل یک گرگ را به یکدیگر نشان میدادند تا به اصلاح متحد شوند و پلاکاردهایی را با زبان ترکی استانبولی با خود حمل میکردند . واقعا شرم آور بود . در مکانی که سرداری همچون بابک تلاش برای یکپارچگی ایران نمود - تلاش برای نابودی فرهنگ عرب از ایران نمود - تلاش برای بازگرداندن هویت ایرانی نمود و جانش را برای این راه داد حال عده ای از فرصت استفاده نمودند و قدم در راه ضدیت با فرهنگ ایرانی و متلاشی شده اتحاد "کرد و ترک و فارس و خوزستانی" کردند . اگر این گونه بود پس باید مردمان طوس ادعا میکردند که فردوسی متعلق به آنان است و ما نیز باید از ایران جدا شویم . این سخنان واقعا از روی جهالت آن افراد سرچشمه میگرد که البته شک ندارم که راه به جایی نخواهند برد . ولی همین که این جرات را به خود داده اند که دم از پرچم مستقل بزنند خود جای بحث دارد و مسلما پای سیاست های کشورهای فخیمه به میان می آید . تا بار دیگر شهرهایی از ایران جدا شود همچون 17 شهر قفقاز که در اثر بی لیاقتی سلاطین وقت از ایران بزرگ جدا شد . این هشداری است برای حاکمان وقت

Borna66
09-10-2009, 08:25 PM
محوطه باستانی و مقدس پاسارگاد
پاسارگاد 78 کیلومتر مانده به شهر شیراز قرار دارد . متاسفانه این مجوعه ارزشمند هنوز بعضی از راه هايش خاکی میباشد و بدون محافظت جدی قرار گرفته است . پاسارگاد در سال 1383 خورشیدی برابر با سال 2004 ترسایی بر اساس مصوبه سازمان جهانی یونسکو در لیست آثار ارزشمند جهانی قرار گرفت . یونسکو بر اساس چهار بند این مجموعه کم نطیر را به لیست آن سازمان اضافه نمود پاسارگاد نخستین نشانه بارز معماری سلطنتی و پادشاهی هخامنشیان است
پایتخت شاهنشاهی پاسارگاد را - کورش بزرگ با مشارکت مردمان گوناگون امپراطوری خود که با تلاش فراوران کسب کرده بود ساخت . این حرکت را یونسکو به صورت یک حرکت بنیادی در تحول هنر و معماری کلاسیک ایران درآمد میشناسد
محوطه باستانی پاسارگاد دارای کاخهای عظیم - باغهای سلطنتی و آرامگاه کورش بزرگ بنیان گذار سلسله شاهنشاهی هخامنشیان و یادبودی استثنایی از تمدن پارس در ایران است
مجموعه چهارباغی پادشاهی ایران که در پاسارگاد بنیاد گذاشته شد به صورت نماد سمبلیک و مادر تمام این گونه معماری های در آسیای غربی در آمده است نام گرفته است
پاسارگاد نه تنها متعلق به کورش بزرگ است بلکه قدمت آن به دوران مادها باز میگردد و دارای عمری بالغ بر 3000 و اندی سال میباشد که یونسکو آنرا اثری شگفت انگیز جهانی نامیده است

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

آرامگاه ابدی کورش بزرگ
این بنا در بدو يورش اعراب به ایران به دلیل عظمت شگفت انگیز آن که هنوز بعد از گذشت 2500 سال پابرجاست تغییر نام گرفت و به مقبره مادر سلیمان مشهور گشت تا از دست ویرانگر اعراب بدوی و سپاه اسلام نجات یابد . ولی در سال 1820 ترسایی با کمک باستانشناسان خارجی مقبره کورش بزرگ شناخته شد . این بنا به صورت اتاقی با سقف شیب دار ساخته شده است که به روی سکوی سنگی طبقه دار ( شش طبقه ) قرار گرفته است و کالبد کورش بزرگ در طبقه هفتم ( که عدد هفت همیشه نشان از تقدس داشته است ) قرار گرفته است . مساحت قاعده آن 164.2 متر مربع است . اتاق آرامگاه دارای ابعاد 6.4 در 5.25 متر است .کالبد کورش نامدار به روی بالاترین طبقه آن قرار گرفته است که در گذشته داخل تختی زرین گذاشته شده بوده است . قطر دیوار اتاق 1.5 متر و درب وروی آرامگاه به طرف شمال غربی است . سنگهای به کار رفته شده در آن بسیار عظیم است که بعضی از آنان تا 7 متر درازا دارد و ارتفاع آن تا 11 متر می رسد . آرامگاه در گذشته در وسط باغهای سلطنتی محصور بوده است . کالبد کورش پس از کشته شدن در جنگ با سکاها در درون تخت زرین همراه با اشیای مهم سلطنتی وی قرار گرفت که پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران درب آرامگاه شکسته شد و تمام اشیای آن به غارت رفت . به گفته تاریخ شناسان ابن مکان سالهای متمادی مکانی مقدس برای ایرانیان بوده است به طوری که اکثر پادشاهان ایران در آنجا تاجگذاری می نمودند هم اکنون نیز این مکان از مکانهای شگفت انیگز جهان است به طوری که یکی از باستان شناسان فرانسوی پس از بازدید از این مکان گفت خدا را سپاس میگویم که بالاترین افتخار را نصیبم نمود تا آرمگاه ابر مردی که در دوران جهالت و کشتار بشریت حقوق بشر و دموکراسی را پایه گذاشت ببینم


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

برج سنگی در محوطه پاسارگاد
این بنا مربوط به آغاز دوره پادشاهی هخامنشیان است و دارای ساختمانی چهار گوش و برج مانند است که نزدیک به 14 متر ارتفاع دارد . قاعده بنای آن 7.25 در 7.23 متر است . پلکانی 29 پله ای در جبهه شمال غربی به اتاقکی در بالای سکوی هفت متری هدایت میکرده است . این بنا در شکل و اندازه و ویژگی های معماری همانند "کعبه زرتشت" میباشد . نمای آن از سنگ سفید مرمرنما با تزئیناتی از سنگ سیاه به صورت پنجره مشبک است . پس از ورود اسلام به دلیل عظمت بناهای شاهنشاهی ایران اعراب ساخت آنرا خارج از دست بشر می نامیدند و به همین دلیل آنرا به سلیمان نبی نسبت دادند و به زندان سلیمان مشهور گشت . ولی عده ای از باستانشناسان آنرا آرامگاه کمبوجیه فرزند کورش کبیر (فاتح سرزیمن های مصر ) نامیده اند . عده ای آنرا آتشگاه و عده ای دیگر محل نگهداری اسناد مهم سلطنتی نامگذاری کرده اند . ارتفاع این برج 14 متر ميباشد و به صورتی باور نکردنی هنوز پابرجاست

Borna66
09-10-2009, 09:59 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ اختصاصی کورش بزرگ
مجموعه این کاخ 3192 متر مربع وسعت دارد و بخشهای مختلف آن عبارت است از یک تالار مرکزی با 30 عدد ستون تنومند . زیر این ستونهای مکعبهای سفید رنگ همراه با سنگهای مرمر سیاه کار گذاشته شده است . ایوان جنوب شرقی یا ایوان تخت دارای دو ردیف 20 تایی ستون بوده است . اطراف کاخ سکو هایی جهت نشستن تعیبه گشته است . در انتهای جنوب غربی این ایوان تخته سنگی بلند قامت ( بیش از 10 متر ) که هنوز به وضوح دیده میشود کتیبه ای از کورش هخامنشی حک شده است با این مضمون : " من هستم کورش شاه هخامنشی " . ایوان شمال غربی دارای دو ردیف دوازده تایی ستون است که بر درگاهش نقش پادشاه ایران حجاری شده است . این کاخ محل خصوصی کورش نامدار بوده است



http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ دروازه انسان بالدار معروف به کاخ کورش بالدار
این کاخ که یکی از ارزشمند ترین اسناد تاریخی ایران محسوب میشود متاسفانه بدون رسیدگی و حتی بدون آسفالت رها گشته است . توریست های بسیاری برای دیدن از نقش برجسته کورش بزرگ که به صورت فرشتگان آسمانی حک شده است به آنجا میروند . این کاخ 726 متر مربع وسعت دارد . تالار اصلی کاخ دارای هشت ستون به ارتفاع 16 متر است . زیر این ستون ها از سنگهای مرمر سیاه ساخته شده است که هم اکنون برای محافظت از آن از کاهگل پوشیده شده است . سنگ تنومندی که نقش کورش بالدار را در خود دارد- تصویر این پادشاه را با تاجی مصری - متشکل از مخروط با قرص خورشید و در میان دو شاخ دو مار کبری بر سر تاج خود نشان میدهد . این تصویر تمام حدسهای که ذوالقرنین را که در قران فرستاده خدا نامیده است و بعضی ها آنرا به اسکندر گجستک که ویرانگر بزرگ تاریخ بوده است و به او لقب داده بودند - باطل کرد . در بالای این نقش ارزشمند کتیبه ای با این مضمون : " من هستم کورش شاه هخامنشی " نقش بسته بود که متاسفانه در سالهای 1864 تا 1880 میلادی شکسته شد و از ایران خارج گشت . این نقش را دانشمند مشهور هندی به نام "مولانا ابوالکلام آزاد" همان ذوالقرنین قرآن نامید که در آن خداوند کورش را شاهی جهانگیر - دادگستر و صاحب حکمت نامیده است و فرستاده خداوند خطاب کرده است تا صلح را در میان بشریت گسترش دهد . بدون تردید اسکندر گجستک که دست به کشتارهای وسیع و نابودی کتابخانه های و ویرانی شهرها زد را نمیتوان فرستاده خداوند نامید . تورات نیز بارها از بزرگی کورش و عظمت وی نامبرده است . این افتخار من و توی ایرانی است که زرتشت که تنها دین دموکرات بشریت شناخته شده است و کورش بزرگ که اولین بنیانگذار حقوق بشر است از ایران ظهور کردند و یا آئین میترا که روزگاری اروپا را در بر گرفته بوده و یا آئین مزدک و مانی که روزگاری به دنیا راه یافت

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ بار عام کورش بزرگ
کاخ بار عام و مردمی کورش بزرگ برای پذیرایی از مردم عادی ساخته شده است . زیرا در آیین شهریاری ایران باستان مردم هر ماه دیداری با شاهنشاه خود داشتند تا مشکلات و گرفتاری های خود را به شاهنشاه گزارش دهند و وی اقدام به رفع مشکلات آنان نماید . کاخ بار عام کورش بزرگ 2472 متر مربع وسعت دارد و مشتمل است بر یک تالار وسیع هشت ستونه در مرکز و چهار ایوان در چهار سوی کاخ که از ستونهای سنگی سپید مرمر نما تشکیل شده است . که هم اکنون تنها یک ستون به ارتفاع 13.10 متر بر جا مانده است . ستونهای ایوان کوتاه تر بوده و از سنگ مرمر سیاه ساخته شده است . یعنی ارتفاع تالار بسیار بالاتر از ایوان جانبی بوده است . این کاخ از پنچره های که در بالای دیوارها تعبیه شده بود نور میگرفته است . ایوانهای جنوب شرقی و شمال غربی هر یک دارای 16 ستون است . ایوان جنوب غربی دارای 28 ستون و ایوان شمال شرقی دارای 48 ستون بوده است . که به آب نما و باغ بزرگ و مصفای سلطنتی باز میشده است . درگاه ایوانها از سنگ سیاه و هر یک با نقوشی تزئین شده اند . از جرزهای این کاخ سه عدد باقی مانده است که دارای کتیبه بودند . اما تنها یکی از این کتیبه های بر جا مانده است که به سه زبان پارسی باستان - ایلامی و بابلی نوشته است : " ادم کورش خشایثی- هخامنشی" یعنی من کورش شاه هخامنشی هستم . در درب وروی این کاخ نقش پای گاو و پای اسب را میبینیم که هنوز سالم است . در کنار این نقش تصویر پای کورش بزرگ را می بینیم که یک پایش شبیه به انسان و پای دیگرش شبیه به انتهای ماهی است تاریخ شناسان این تصویر را به این شکل معنی کردند که کورش کبیر یک پایش در خشکی ها و پای دیگرش در دریا ها بوده است و او پادشاهی بوده که بر دریا ها و خشکی ها با دادگستری حکم رانی مینموده است . این نقوش نیز به وضوح دیده میشود

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ دروازه ملل در پرسپولیس
امپراتوری ایران که توسط کورش بنا نهاده شد با پادشاهی داریوش کبیر وسعت چشم گیری گرفت . به همین دلیل داریوش تصمیم به ساخت کاخهای عظیمی گرفت که در شان و شخصیت این امپراطوری بزرگ منطقه باشد و جاودانه برای آیندگان بماند . پرسپولیس 55 کیلومتر مانده به شیراز واقع شده است . در بدو ورود به کاخهای پرسپولیس شاهد دروازه ملل می شویم . در منطقه نخست این کاخ شاهده سکوهای سنگی می باشیم که برای انتظار پادشاهان کشورهای دیگر منطقه تعبیه شده است . رهبران و پادشاهان کشورهای گوناگون در انتظار می ماندند تا پس از کسب اجازه برای ملاقات با پادشاه ایران وارد کاخ شوند . پس از ورود به مجموعه پرسپولیس وارد یک درگاه بزرگی میشویم که یک راه منشعب به کاخ صد ستون و دیگری به کاخ آپادانا میشود . سقف کاخ به ارتفاع 16.5 متر بر چهار ستون تنومند استوار بوده است . دو گاو عظیم الجسته به سوی دشت و دو ابوالهول با سر انسان و بال عقاب و بدن گاو در جرزهای درگاه شرقی کاخ قرار گرفته است که به سه زبان عیلامی - فارسی باستان و بابلی در بالای آن به این شرح نوشته شده است : { هستم خشیارشا - شاه شاهان - یگانه شاه بسیاری - یگانه فرمانروای بسیاری - و هر آنچه کردم به یاری اهورامزا بود . که اهورامزدا هر آنچه کردم در اینجا بپاید . این بارگاه همه ملتها را من به خواست اهورامزا ساختم . ساختمانهای خوبی را در پارسه ساختیم که پدرم بنای آن را گذاشت که همه را به تائید اهورامزا ساختیم . }

چاه سنگی پرسپولیس
این چاهها به عمق 26 متر در دل کوه حفر گردیده است . دهانه این چاه با چاهها امروزی بسار متفاوت است زیرا دهانه آن بسیار پهن تر است . دهانه این چاه به صورت مربعی در ابعاد 4.7 متر در 4.7 متر کنده شده است . باستانشناسان هدف از ساختن ان چاهها را به دو منظور یافتن : 1 ) برای آنکه آب باران و سیل آب های کو به داخل کاخ سلطنتی وارد نشود و مسقیم به چاه هدایت گردد . زیرا سنگهای اطراف کوه را هم به شکلی در آورده بودن که به صورت راه گاهی آب را به چاه هدایت کند . 2 ) به منظور آنکه آبهای هدایت شده باران به صورت پشتوانه آب مورد اسفاده قرار میگرفته است و برای مواقع ضروری از آن آِب اسفاده میکرده اند . این کار داریوش را یکی از نبوغ و شاهکارهای زمان خود نامیده اند که باعث شگفتی تاریخ شناسان شده است


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مجموعه مقبره های پادشاهان ایران در نقش رستم
ین مکان یکی از مهمترین و زیبا ترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس است که آثار شگفت انگیزی را از دوران عیلامی - هخامنشی و ساسانی را در خود جای داده است . بر سینه این کوه مقبره های بسیار عظیمی بر جای مانده است که شهریاران ایران در آنجا آرامیده اند . از راست به چپ : مقبره خشیارشا - داریوش کبیر - اردشیر اول و داریوش دوم . به دلیل مقدس بودن و بناهای عظیم الجسته پادشاهان ایران این مکان مورد توجه سلسله ساسانیان قرار گرفت و نقوش تاجگذاری خود را در آنجا برای آیندگان حک کردند . که به این ترتیب از راست به چپ است : نقش اول - تاجگذاری نرسی پسر شاپور اول شاه ساسانی است که حلقه شهریاری ایران را از آناهیتا مظهر آب دریافت میکند . نقش دوم که د رزیر آرامگاه داریوش کبیر حک شده است مشتمل بر دو نقش است : که نشان از پیروزی بهرام دوم بر دشمن ایران است . نقش سوم که زیباترین - مجلل ترین و پرافتخارترین نقش ساسانی است نشانگر شکوه و عظمت شاپور اول است . که والرین امپراطور روم در مقابل او زانو زده و بر زمین افتاده است . این نقش نشانگر روحیه وطن پرستی و میهن دوستی پادشاهان برای دفاع از سرزمین ایران را نشان میدهد . نقش چهارم نشانگر پیروزی هرمزد دوم بر دشمن ایران است . نقوش دیگری نیز حک شده که شبیه به یکدیگر هستند . آخرین نقش - نقش تاجگذاری اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی را نشان میدهد که حلقه شاهي را يا همان فر ايزدي را از فره وشي (فروهر) به نمايندگي از خداوند دريافت ميدارد . حلقه در نزد آرياييها نشانه عهد وپيمان است و رد وبدل کردن حلقه در هنگام ازدواج که امروزه در تمام جهان رواج دارد بازمانده اين سنت ديرينه ايرانيان است. اين حلقه خود نشان عهدي است ميان خدا و شاه که شاه هرگز از مسير خدايي خارج نشود


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نقش شاپور اول پادشاه ساسانی که والرین امپراطور روم بر پای او زانو زده است
در زمان شاپور اول ( 239 تا 270 میلادی ) پادشاه ساسانی سه امپراطور روم به ایران حمله ور شدند . یکی گردیانوس جوان بود که در سال 242 میلادی کشته شد . دیگری فیلیپ عرب بود که در برابر شاپور ناچار به تسلیم شد و قبول کرد که سالیانه به ایران برای حملاتی مکرری که به آنجا نموده بود و خساراتی که وارد کرده بود باج بدهد . سوم والرین بود که در سال 242 میلادی با 70 هزار سرباز و امیر و سناتور رومی اسیر ایرانیان شد . شاپور این پیروزی بزرگ را در چندین مکان حجاری نمود تا درس عبرتی برای آیندگان گردد . شاپور در کتیبه ای که در کعبه زرتشت به سه زبان نوشته است میگوید : " والرین با سپاهی که مشتمل بر 29 گروه جنگی اروپایی بود و به 70 هزار نفر سرباز بالغ بود به جنگ ایران آمد . در اطراف الرها و ادسا جنگ بزرگی بین ما و امپراطور والرین در گرفت . ما با دستهای خویش والرین را اسیر کردیم ! فرماندهان - استانداران - سناتورها و افسران رومی را به اسارت گرفتیم و همگی آنان را به ایالات ایران منتقل نمودیم . " این صحنه پیروزی شاپور از زیباترین نقش های برجسته ایران است که از حادثه ای غرور آفرین حکایت میکند و مایه سرافرازی ایرانیان میباشد شاپور با تاج پادشاهی که به صورت کنگره ای است و جامه ای آراسته سوار بر اسب تنومدی است که جلوی او فلیپ عرب امپراطور باج گذار رومی زانو زده و خم شده است . پادشاه ایران یک دست خود را به طرف او دراز کرده تا نشان از قبوا باج او شود . فلیپ در این نقش با تاج رومی و بالاپوشی که بروی دوشش قرار دارد چنان نمایش داده شده که گویی با شتاب به سوی اسب پادشاه ایران دویده و زانو زده است . والرین هر دو دست خود را به نشانه بخشش به جلو دراز کرده . عظمت پادشاه ایران و بزرگی او در تاج - دستبند و طرز آرایش مویش که چین دار است و بر شانه های افتاده است و همین طور از زین و لگام اسب مغرورش به وضوح دیده میشود . کنار دیگر شاپور امپراطور دیگری دیده میشود . که پادشاه ایران مچ دست او را به نشانه اسارت گرفته . پشت سر اسب پادشاه ایران تصویر موبد بزرگ کرتیر دیده میشود که کلاهی بیضی شکل مزین به نشان قیچی به سر دارد و انگشت سبابه دست راست اش را به نشانه احترام به سوی شاپور دراز کرده است و گردن بندی مرواریدی آراسته شده به گردن دارد و بالاپوشی با سنجاقی در جلوی سینه می باشد . این کتیبه نقش دار ساسانی یکی از هنرمندانه ترین نقوش باستانی ایران است که وضح و سادگی و زیبایی آن به راحتی نشانگر عظمت و افتخاری پادشاهان گذشته است

Borna66
09-10-2009, 10:05 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ اختصاصی کورش بزرگ
مجموعه این کاخ 3192 متر مربع وسعت دارد و بخشهای مختلف آن عبارت است از یک تالار مرکزی با 30 عدد ستون تنومند . زیر این ستونهای مکعبهای سفید رنگ همراه با سنگهای مرمر سیاه کار گذاشته شده است . ایوان جنوب شرقی یا ایوان تخت دارای دو ردیف 20 تایی ستون بوده است . اطراف کاخ سکو هایی جهت نشستن تعیبه گشته است . در انتهای جنوب غربی این ایوان تخته سنگی بلند قامت ( بیش از 10 متر ) که هنوز به وضوح دیده میشود کتیبه ای از کورش هخامنشی حک شده است با این مضمون : " من هستم کورش شاه هخامنشی " . ایوان شمال غربی دارای دو ردیف دوازده تایی ستون است که بر درگاهش نقش پادشاه ایران حجاری شده است . این کاخ محل خصوصی کورش نامدار بوده است



http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ دروازه انسان بالدار معروف به کاخ کورش بالدار
این کاخ که یکی از ارزشمند ترین اسناد تاریخی ایران محسوب میشود متاسفانه بدون رسیدگی و حتی بدون آسفالت رها گشته است . توریست های بسیاری برای دیدن از نقش برجسته کورش بزرگ که به صورت فرشتگان آسمانی حک شده است به آنجا میروند . این کاخ 726 متر مربع وسعت دارد . تالار اصلی کاخ دارای هشت ستون به ارتفاع 16 متر است . زیر این ستون ها از سنگهای مرمر سیاه ساخته شده است که هم اکنون برای محافظت از آن از کاهگل پوشیده شده است . سنگ تنومندی که نقش کورش بالدار را در خود دارد- تصویر این پادشاه را با تاجی مصری - متشکل از مخروط با قرص خورشید و در میان دو شاخ دو مار کبری بر سر تاج خود نشان میدهد . این تصویر تمام حدسهای که ذوالقرنین را که در قران فرستاده خدا نامیده است و بعضی ها آنرا به اسکندر گجستک که ویرانگر بزرگ تاریخ بوده است و به او لقب داده بودند - باطل کرد . در بالای این نقش ارزشمند کتیبه ای با این مضمون : " من هستم کورش شاه هخامنشی " نقش بسته بود که متاسفانه در سالهای 1864 تا 1880 میلادی شکسته شد و از ایران خارج گشت . این نقش را دانشمند مشهور هندی به نام "مولانا ابوالکلام آزاد" همان ذوالقرنین قرآن نامید که در آن خداوند کورش را شاهی جهانگیر - دادگستر و صاحب حکمت نامیده است و فرستاده خداوند خطاب کرده است تا صلح را در میان بشریت گسترش دهد . بدون تردید اسکندر گجستک که دست به کشتارهای وسیع و نابودی کتابخانه های و ویرانی شهرها زد را نمیتوان فرستاده خداوند نامید . تورات نیز بارها از بزرگی کورش و عظمت وی نامبرده است . این افتخار من و توی ایرانی است که زرتشت که تنها دین دموکرات بشریت شناخته شده است و کورش بزرگ که اولین بنیانگذار حقوق بشر است از ایران ظهور کردند و یا آئین میترا که روزگاری اروپا را در بر گرفته بوده و یا آئین مزدک و مانی که روزگاری به دنیا راه یافت

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ بار عام کورش بزرگ
کاخ بار عام و مردمی کورش بزرگ برای پذیرایی از مردم عادی ساخته شده است . زیرا در آیین شهریاری ایران باستان مردم هر ماه دیداری با شاهنشاه خود داشتند تا مشکلات و گرفتاری های خود را به شاهنشاه گزارش دهند و وی اقدام به رفع مشکلات آنان نماید . کاخ بار عام کورش بزرگ 2472 متر مربع وسعت دارد و مشتمل است بر یک تالار وسیع هشت ستونه در مرکز و چهار ایوان در چهار سوی کاخ که از ستونهای سنگی سپید مرمر نما تشکیل شده است . که هم اکنون تنها یک ستون به ارتفاع 13.10 متر بر جا مانده است . ستونهای ایوان کوتاه تر بوده و از سنگ مرمر سیاه ساخته شده است . یعنی ارتفاع تالار بسیار بالاتر از ایوان جانبی بوده است . این کاخ از پنچره های که در بالای دیوارها تعبیه شده بود نور میگرفته است . ایوانهای جنوب شرقی و شمال غربی هر یک دارای 16 ستون است . ایوان جنوب غربی دارای 28 ستون و ایوان شمال شرقی دارای 48 ستون بوده است . که به آب نما و باغ بزرگ و مصفای سلطنتی باز میشده است . درگاه ایوانها از سنگ سیاه و هر یک با نقوشی تزئین شده اند . از جرزهای این کاخ سه عدد باقی مانده است که دارای کتیبه بودند . اما تنها یکی از این کتیبه های بر جا مانده است که به سه زبان پارسی باستان - ایلامی و بابلی نوشته است : " ادم کورش خشایثی- هخامنشی" یعنی من کورش شاه هخامنشی هستم . در درب وروی این کاخ نقش پای گاو و پای اسب را میبینیم که هنوز سالم است . در کنار این نقش تصویر پای کورش بزرگ را می بینیم که یک پایش شبیه به انسان و پای دیگرش شبیه به انتهای ماهی است تاریخ شناسان این تصویر را به این شکل معنی کردند که کورش کبیر یک پایش در خشکی ها و پای دیگرش در دریا ها بوده است و او پادشاهی بوده که بر دریا ها و خشکی ها با دادگستری حکم رانی مینموده است . این نقوش نیز به وضوح دیده میشود

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ دروازه ملل در پرسپولیس
امپراتوری ایران که توسط کورش بنا نهاده شد با پادشاهی داریوش کبیر وسعت چشم گیری گرفت . به همین دلیل داریوش تصمیم به ساخت کاخهای عظیمی گرفت که در شان و شخصیت این امپراطوری بزرگ منطقه باشد و جاودانه برای آیندگان بماند . پرسپولیس 55 کیلومتر مانده به شیراز واقع شده است . در بدو ورود به کاخهای پرسپولیس شاهد دروازه ملل می شویم . در منطقه نخست این کاخ شاهده سکوهای سنگی می باشیم که برای انتظار پادشاهان کشورهای دیگر منطقه تعبیه شده است . رهبران و پادشاهان کشورهای گوناگون در انتظار می ماندند تا پس از کسب اجازه برای ملاقات با پادشاه ایران وارد کاخ شوند . پس از ورود به مجموعه پرسپولیس وارد یک درگاه بزرگی میشویم که یک راه منشعب به کاخ صد ستون و دیگری به کاخ آپادانا میشود . سقف کاخ به ارتفاع 16.5 متر بر چهار ستون تنومند استوار بوده است . دو گاو عظیم الجسته به سوی دشت و دو ابوالهول با سر انسان و بال عقاب و بدن گاو در جرزهای درگاه شرقی کاخ قرار گرفته است که به سه زبان عیلامی - فارسی باستان و بابلی در بالای آن به این شرح نوشته شده است : { هستم خشیارشا - شاه شاهان - یگانه شاه بسیاری - یگانه فرمانروای بسیاری - و هر آنچه کردم به یاری اهورامزا بود . که اهورامزدا هر آنچه کردم در اینجا بپاید . این بارگاه همه ملتها را من به خواست اهورامزا ساختم . ساختمانهای خوبی را در پارسه ساختیم که پدرم بنای آن را گذاشت که همه را به تائید اهورامزا ساختیم . }

چاه سنگی پرسپولیس
این چاهها به عمق 26 متر در دل کوه حفر گردیده است . دهانه این چاه با چاهها امروزی بسار متفاوت است زیرا دهانه آن بسیار پهن تر است . دهانه این چاه به صورت مربعی در ابعاد 4.7 متر در 4.7 متر کنده شده است . باستانشناسان هدف از ساختن ان چاهها را به دو منظور یافتن : 1 ) برای آنکه آب باران و سیل آب های کو به داخل کاخ سلطنتی وارد نشود و مسقیم به چاه هدایت گردد . زیرا سنگهای اطراف کوه را هم به شکلی در آورده بودن که به صورت راه گاهی آب را به چاه هدایت کند . 2 ) به منظور آنکه آبهای هدایت شده باران به صورت پشتوانه آب مورد اسفاده قرار میگرفته است و برای مواقع ضروری از آن آِب اسفاده میکرده اند . این کار داریوش را یکی از نبوغ و شاهکارهای زمان خود نامیده اند که باعث شگفتی تاریخ شناسان شده است


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مجموعه مقبره های پادشاهان ایران در نقش رستم
ین مکان یکی از مهمترین و زیبا ترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس است که آثار شگفت انگیزی را از دوران عیلامی - هخامنشی و ساسانی را در خود جای داده است . بر سینه این کوه مقبره های بسیار عظیمی بر جای مانده است که شهریاران ایران در آنجا آرامیده اند . از راست به چپ : مقبره خشیارشا - داریوش کبیر - اردشیر اول و داریوش دوم . به دلیل مقدس بودن و بناهای عظیم الجسته پادشاهان ایران این مکان مورد توجه سلسله ساسانیان قرار گرفت و نقوش تاجگذاری خود را در آنجا برای آیندگان حک کردند . که به این ترتیب از راست به چپ است : نقش اول - تاجگذاری نرسی پسر شاپور اول شاه ساسانی است که حلقه شهریاری ایران را از آناهیتا مظهر آب دریافت میکند . نقش دوم که د رزیر آرامگاه داریوش کبیر حک شده است مشتمل بر دو نقش است : که نشان از پیروزی بهرام دوم بر دشمن ایران است . نقش سوم که زیباترین - مجلل ترین و پرافتخارترین نقش ساسانی است نشانگر شکوه و عظمت شاپور اول است . که والرین امپراطور روم در مقابل او زانو زده و بر زمین افتاده است . این نقش نشانگر روحیه وطن پرستی و میهن دوستی پادشاهان برای دفاع از سرزمین ایران را نشان میدهد . نقش چهارم نشانگر پیروزی هرمزد دوم بر دشمن ایران است . نقوش دیگری نیز حک شده که شبیه به یکدیگر هستند . آخرین نقش - نقش تاجگذاری اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی را نشان میدهد که حلقه شاهي را يا همان فر ايزدي را از فره وشي (فروهر) به نمايندگي از خداوند دريافت ميدارد . حلقه در نزد آرياييها نشانه عهد وپيمان است و رد وبدل کردن حلقه در هنگام ازدواج که امروزه در تمام جهان رواج دارد بازمانده اين سنت ديرينه ايرانيان است. اين حلقه خود نشان عهدي است ميان خدا و شاه که شاه هرگز از مسير خدايي خارج نشود


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نقش شاپور اول پادشاه ساسانی که والرین امپراطور روم بر پای او زانو زده است
در زمان شاپور اول ( 239 تا 270 میلادی ) پادشاه ساسانی سه امپراطور روم به ایران حمله ور شدند . یکی گردیانوس جوان بود که در سال 242 میلادی کشته شد . دیگری فیلیپ عرب بود که در برابر شاپور ناچار به تسلیم شد و قبول کرد که سالیانه به ایران برای حملاتی مکرری که به آنجا نموده بود و خساراتی که وارد کرده بود باج بدهد . سوم والرین بود که در سال 242 میلادی با 70 هزار سرباز و امیر و سناتور رومی اسیر ایرانیان شد . شاپور این پیروزی بزرگ را در چندین مکان حجاری نمود تا درس عبرتی برای آیندگان گردد . شاپور در کتیبه ای که در کعبه زرتشت به سه زبان نوشته است میگوید : " والرین با سپاهی که مشتمل بر 29 گروه جنگی اروپایی بود و به 70 هزار نفر سرباز بالغ بود به جنگ ایران آمد . در اطراف الرها و ادسا جنگ بزرگی بین ما و امپراطور والرین در گرفت . ما با دستهای خویش والرین را اسیر کردیم ! فرماندهان - استانداران - سناتورها و افسران رومی را به اسارت گرفتیم و همگی آنان را به ایالات ایران منتقل نمودیم . " این صحنه پیروزی شاپور از زیباترین نقش های برجسته ایران است که از حادثه ای غرور آفرین حکایت میکند و مایه سرافرازی ایرانیان میباشد شاپور با تاج پادشاهی که به صورت کنگره ای است و جامه ای آراسته سوار بر اسب تنومدی است که جلوی او فلیپ عرب امپراطور باج گذار رومی زانو زده و خم شده است . پادشاه ایران یک دست خود را به طرف او دراز کرده تا نشان از قبوا باج او شود . فلیپ در این نقش با تاج رومی و بالاپوشی که بروی دوشش قرار دارد چنان نمایش داده شده که گویی با شتاب به سوی اسب پادشاه ایران دویده و زانو زده است . والرین هر دو دست خود را به نشانه بخشش به جلو دراز کرده . عظمت پادشاه ایران و بزرگی او در تاج - دستبند و طرز آرایش مویش که چین دار است و بر شانه های افتاده است و همین طور از زین و لگام اسب مغرورش به وضوح دیده میشود . کنار دیگر شاپور امپراطور دیگری دیده میشود . که پادشاه ایران مچ دست او را به نشانه اسارت گرفته . پشت سر اسب پادشاه ایران تصویر موبد بزرگ کرتیر دیده میشود که کلاهی بیضی شکل مزین به نشان قیچی به سر دارد و انگشت سبابه دست راست اش را به نشانه احترام به سوی شاپور دراز کرده است و گردن بندی مرواریدی آراسته شده به گردن دارد و بالاپوشی با سنجاقی در جلوی سینه می باشد . این کتیبه نقش دار ساسانی یکی از هنرمندانه ترین نقوش باستانی ایران است که وضح و سادگی و زیبایی آن به راحتی نشانگر عظمت و افتخاری پادشاهان گذشته است

Borna66
09-11-2009, 02:01 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

قلعه دختر یادگار اردشیر ساسانی
در 88 کیلومتری شهر شیراز و 10 کیلومتر مانده به شهر فیروز آباد قرار دارد . چون اردشیر ساسانی به برکت پروزی بر اردوان پادشاه اشکانی شهر گور را ساخت - همزمان آتشکده بزرگ کاریان یا به قولی کاخ اردشیر در فیروز آباد نیز پایان پذیرفت . شهر گورآباد مرکز ایالت اردشیر بود . از آنجایی که بیم آن میرفت که دشمنان ایران پس از گذراندن از دره ها ناگهانی به شهر گور حمله ور شوند - لذا اردشیر فرمان داد پایگاهی بر فراز قله های آنجا بنا کنند تا از چندین کیلومتری اطراف شهر دیده شود و تحت کنترل قرار گیرد و در صورت حمله به شهر این پایگاه مقاومتی از خود نشان دهد تا ارتش ایران آماده نبرد با نیروهای متخاصم شود . فرمانده این پایگاه که مسیر عبور آن به صورتی غیر قابل نفوذ ساخته شده است با علائم آتش خبر حمله را به شهر مخابره مینموده . این قلعه بر فراز کوههای منطقه ساخته شده و هم اکنون دارای اسانسوری است به بالای کوه برای بازدید کنندگان از این مکان

Borna66
09-11-2009, 02:01 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کاخ شاهنشاه اردشير پاپکان
در 104 کیلومتری از شهر شیراز و جنوب غربی آن شهر و 20 کیلومتر بعد از فیروز آباد قرار دارد کاخ اردشیر یا همان آتشکده نام دارد . استخری جغرافی نویس سده چهارم قمری مینویسد آتشکده برزگ کاریان نزدیک برکه ی جور و آن را بارین خوانند . ایرانشناسان این مکان را کاخ اردشیر دانستند . این آتشکده ( کاریان ) یا همان آذرفنبغ یکی از آتشکده های بزرگ دوره ساسانی و ویژه موبدان بزرگ بوده است . این بنا شامل سه تالار گنبد دار بسیار بلند که دو تالار آن تقریبا سالم و سومی نیمه ویران است . این کاخ دارای حیاط و شمار زیادی اتاق و ایوان است . مصالح بکار رفته شده در آن سنگ لاشه و ملات گچ است . که بعد از گذشت بیش از 1800 سال هنوز پابرجاست . ارتفاع و ابعاد این کاخ و تالارهای آن به گفته تاریخ شناسان در زمان خود بی نظیر و برای نخستین بار در جهان بوده است . برکه ای جوشان جلوی بنا بوده است که با پلکانی به داخل آن راه میافتند
اردشير پس از گسترش فرمانروائي خود در خاك پارس و كرمان و نواحي كرانه درياي پارس، پيش از شكست اردوان پنجم واپسين شهريار اشكاني، در فيروزآباد كاخ و آتشكده‌اي بساخت. كاخ فيروزآباد نخستين بناي طاقدار سبك ايراني و كار معماران و مهندسان ايراني است كه از دوره‌هاي باستاني بجا مانده است و در اين شهر بهتر از هر جاي ديگر معماري عالي زمان ساسانيان را مي‌توان بخوبي ديد و شناخت. پس از آن در سروستان و بيشاپور كازرون، البته پس از ايوان و طاق مدائن

اردشير شهرهاي ديگري در حوزه شاهنشاهي ايران ساساني ساخته است، كه در تاريخ بلعمي چند تائي از آنها را باين شرح نام برده است: «به پارس شهر جور و آنرا «اردشير خوره» نام كرد، و شهري ديگر بنام «رام اردشير» و ديگر هم آنجا نام وي «ريواردشير»، و بناحيت اهواز شهري بنا كرد نام او «هرمز اردشير» و آنرا «سوق‌الاهواز» خوانند، و به سواد شهري بنا كرد نام آن «به اردشير» و آن به عربي «مدائن» است و «ايساباد اردشير» و آنرا «كرخ ميسان» خوانند و به بحرين شهري بنا كرد نام آن «بوذر اردشير» و امروز آنرا خّره خوانند». فردوسي شهرهاي اردشير را اينطور بيان كرده است

هوا خوشگوار و بر از آب كش
به گيتي مرا شارسان است‌شش

هوا مشكبوي و به جوي آب‌شير
يكي خوانده‌ام خّره اردشير

گر آن بر سوي پارس كردم‌گذر
چو رام‌اردشير است شهري‌دگر

كه گردد زيادش ، جوانمرد پير
دگر شارسان اورمزد اردشير

پر از مردم و آب و سود و زيان
كزو تازه شد كشور خوزيان

پر از باغ و پر گلشن و آبگير
دگر شارسان بركه اردشير

پر از چشمه و چارپا و نبات
دود ربوم بغداد و آب فرات

چو از من سخن بشنوي يادگير
كه خواني بنا پادشاه اردشير

Borna66
09-11-2009, 02:01 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

بيستون يادگار شاهنشاه داريوش بزرگ هخامنشي
محوطه باستانی و مقدس بیستون در طول 5 کیلومتر و عرض 3 کیلومتر در شرق استان کرمانشاهان قرار دارد و یکی از معتبرترین آثار باستانی جهان میباشد . که متاسفانه بر اثر بی توجهی مسئولان هنوز به عضویت سازمان یونسکو پذیرفته نشده است . این محوطه آثاری از پیش از تاریخ تا حکومتهای اسلامی در خود جای داده . آثاری همچون : غارشکاچیان - مر خریل - مر تاریک - مر آفتاب - مر دودر - تپه نادری - سراب بیستون - جاده حاشیه سراب - بقایای گورستان قدیمی - دژ تاریخی مدفون - نیایشگاه شانشاهان ماد - نقش برجسته داریوش بزرگ - مجسمه هرکول - نقش برجسته میتریدات دوم شاهنشاه اشکانی - نقش برجسته گودرز - سنگ بلاش - پرستشگاه شاهنشاهان پارتی - بقایای شهر باستانی هخامنشیان و پارتیان - بقایای بناهای ساسانی - کتیبه فرهاد کوه کن - بقایای پل ساسانی - بقایای سد ساسانی - سنگهای تراشیده ساسانیان - کاروانسرای ایلخانی - بناهای ایلخانی - کاروانسراهای صفوی - وقف نامه شیخ علیخان زنگنه - پل بیستون و آثار پراکنده دیگری در بیستون قرار دارد
دلیل آن که همه این آثار در یک جای قرار داشته این بوده که این محل بدون تردید از مکانهای مقدس ایرانی شناخته میشده زیرا آب مظهر پاکی و روشنانی فراوان از دل کوه بیستون به بیرون روان است و داریوش بزرگ به همین دلیل راه همچون شاههان مادی این مکان را برای کتیبه ارزشمند بیستون انتخاب نموده است

کتیبه داریوش بزرگ ( 486 - 521 قبل از میلاد ) در سه زبان پارسی باستان - عیلامی و بابلی در ارتفاع هفتاد متر بالاتر از سطح زمین بر دامنه کوه بیستون نقر ( حک ) گردیده است . داریوش بزرگ وقایع اولین سالهای سلطنت خود را و فتوحاتی را که در نوزده جنگ نصیب او گردیده بود مفصلا ذکر مینماید . طبق گفته دیودور مورخ یونانی نام اصلی بیستون بگستان ( به معنای جای خدا ) نام داشته است . متن پارسی باستان در 414 سطر و پنج ستون است . در زیر نقش داریوش بزرگ شاهده 9 نفر نافرمان که علیه شاه قیام کرده بودند و همگی آنها مغلوب شدند قرار گرفته است . در این کتبه که یکی از برزگترین اسناد تاریخی ایران زمین و جهان محسوب میشود داریوش خود را نهمین پادشاه هخامنشی مینامد . که اسامی نه شاه قبلی به شرح زیر میباشد . 1) هخامنش - 2) چیش پیش - 3 ) آریارمن - 4 ) ارشام شاه - 5) کورش کوچک جد کورش بزرگ - 6) کمبوجیه - 7 ) کورش دوم که به شاهنشاه بزرگ ملقب است - 8) کمبوجیه دوم ( فاتح سرزمینهای مصر ) - 9 ) و بالاخره داریوش بزرگ
ترجمه کتيبه داريوش شاه شاهان در قسمت گفتار شاهنشاهان آمده است

Borna66
09-11-2009, 02:02 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

کتیبه فرهاد کوهکن در بیستون
کتيبه فرهاد کوه کن که براي معشوقه خود شيرين که همسر برگزيده شاهنشاه خسروپرويز ساساني بود توسط فرهاد کنده شد زيرا اين فرمان شاهنشاه بود تا فرهاد را وادار کند اگر کوهاي قصر شيرين و بيستون را بکني و راه را بين دو کوه باز کني ميتواني با همسر برگزيده شاهنشاه ازدواج کني و به همين دليل فرهاد سالهاي سال کوههاي قصر شيرين و بيستون را کند ولي نتوانست راهي بين دو کوه بازکند و به همين دليل کتيبه اي از خود به جاي گذاشت که عشق اش را به شيرين نشان ميدهد . در حالي که شيرين شاهزاده ارمني بود که ارمنستان جزوي از ايران بود و شاه ارمنستان از شاهنشاه ايران دستور ميگرفت و شيرين نخستين بار از خسروپرويز درخواست ازدواج را گرفت و هر دو عاشق يکديگر بودند تا اينکه فرهاد کوهکن نيز عاشق شيرين شد


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نقش برجسته شاهنشاه اشکانی میتریدات دوم در بیستون
نقش برجسته شاهنشاه امپراتوری اشکانی در بیستون قدیمی ترین اثر به جای مانده از دوره اشکانیان است که در حدود سال 100 قبل از میلاد در بیستون حکاکی شده است . دلیل اینکه چرا شاهنشاهان اشکانی بیستون را برای اثر خود انتخاب کرده اند آن است که بیستون محلی مقدس از نظر ایرانیان بوده است زیرا چشمه جوشان آن علت اصلی انتخاب داریوش بزرگ برای کتیبه خود بود . میتریدات دوم هم به آن دلیل که کتیبه ارزشمند داریوش بزرگ در آنجا نقر شده است و چشمه مقدس بیستون کتیبه خود را در آنجا حکاکی کرده است با انوده فراوان این کتیبه توسط شیخ علیخان زنگنه ( صدر اعظم شاه سلیمان صفوی 1101 - 1186 هجری قمری ) از بین رفت زیرا ولی نقش خود را بروی آن کند و قسمتهای بیشتر میتریدات دوم از بین رفته است . میدانیم که سلسله حکومت سلاطین صفوی یکی از منحرف ترین دوره های ایران بود و تمام خرافاتهای مذهبی اسلامی که امروزه در ایران رواج دارد از این سلسله به جای مانده است . ولی با اینحال دو نفر سمت راست کتیبه دیده می شوند گوتارزس و سران بزرگ ارتش را نشان میدهد و خود میتریدات دوم در سمت راست ایستاده است ترجمه کتیبه یونانی به این مفهموم است : " گوفاساتیس - میتراتیس ناظر و گوتارزس ساتراپ ساتراپها بزرگ میترادیس است ". شاهنشاه میتریدات دوم در سالهای 87 - 122 پیش از میلاد مسیح شاهنشاه امپراتوری قدرتمند ایران بود .

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مجسمه هرکول که به نظر می آید تندیسی از تجاوز اسکندر گجستک و حکومت سلوکیان به ایران باشد در بیستون در سال 1327 هجری هنگام احداث جاده آسفالته همدان به کرمانشاه در دامنه کوه کشف شد . این اثر شخص نیرومندی را نشان میدهد که به پهلوی چپ به روی نقش شیری در سایه درختی لمیده است و در دست چپ پیاله ای از شراب در دست دارد و دست چپش را بروی پای راستش قرار داده است . سر این مجسمه در سال 1380 کنده و دزدیده شده بود که پس از چند سال کشف و دوباره به جایگاه اصلی خودش برگشت . درازای این تندیس 147 سانتی متر است . پشت این تندیس کتیبه ای از زمان سلوکیان وجود دارد که مفهوم آن به این شرح است : " به سال 164 ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان هیاکینتوس پسر پانیاغوس به سبب نجات کل امن- فرمانده کل - این مراسم برپا شد . " که خوشبختانه این سلسه توسط مهرداد و تیرداد پارتی در هم کوبیده شد و سلسله شاهنشاهی ایرانی اشکانیان جایگزین آن شد و دوباره ایران رو به فرهنگ کهن خود رفت و دست متجاوزان را کوتاه نمود

Borna66
09-11-2009, 02:02 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

معبد آناهیتا - از شاهنشاهی اشکانیان
امپراتوری اشکانی که دست متجاوزان یونانی را از ایران کوتاه کرده بودند دست به ساخت معابد پرستش اهورامزدا که آتش نماد او بود پرداخته بودند . ابنیه هایی که تراش سنگهای آن انسان را به شگفت وا میدارد . ستونها معبد آناهیتا قطری در حدود 1.5 متر و بلندای 2 تا 3 متر که به صورت یک تکه تراشیده شده است شکوه و بزرگ خواصی به این مجموعه داده است معبد آناهیتا به صورت کاخهای بزرگ پرسپولیس دارای ستونهای بلند و قطوری است . این آتشکده با پلکانی همچون پلکان مرتب و حساب شده پرسپولیس که از دو طرف انسان را به طرف کاخ هدایت میکند ساخته شده است و دقیقا همچون تخت جمشید بنا گشته است پلکانی کوتاه - مرتب - سنگهای تراشیده سیاه رنگ با زیبایی خاص هنر ایرانی . این معبد مقدس در شهر کنگاور میان راه همدان به کرمانشاه قرار دارد که در گذشته در مسیر راه هگمتانه به تیسفون نام داشته است . مجموعه کاخهای معبد که به صورت چند طبقه روی هم قرار داشته هم اکنون ویران گشته است و تنها آثار کمی از آن به جای مانده است . در بدو یورش سپاه اسلام به ایران به بهانه گسترش اسلام همه ابنیه های باستانی و با شکوه ایرانی در هم کوبیده شد و به جای آن مساجد و امامزاده های عربی ساخته شد . آناهیتا در 4.6 هکتار وسعت توسط موبدان در زمان شاهنشاهی اشکانی بنا گشت تا خداوند بزرگ اهورامزدا را پرستش کنند آتش تنها نماد قدرت اهورامزدا بود . آناهیتا یا انهیت که ساخته شده از دو واژه ان + هیت است به معنای پاک و بی آلایش است . اروپاییان همین کلمه را با تغیراتی به نام آنیتا تغیر دادند که از آیین میترایی باستانی ایران گرفته شده است . آناهیتا در پهلوی به نام "اردویسور اناهیتا" میباشد در ادبیات مزدیسنا ایرانی به نام فرشته ( ایزد ) نگهبان آب - فراوانی - زیبایی - باروری نام دارد و در نزد ایرانیان کهن بسیار مقدس و نماد پاکی و بی آلایشی اهورامزدا بوده است . بنای این معبد در طول 220 متر و عرض 210 متر بنا شده است و در محوطه آن مسیر آتشکده توسط ستونهای بلند به درون معبد هدایت شده است . این معبد مقدس هم در زمان اشکانیان و هم در زمان ساسانیان مورد احترام و ارزش خواصی بود و میتوان گفت که پس از آتشکده بزرگ آذرگشنسب معبد آناهیتا بزرگترین بنای مذهبی ایران بوده است . سنگ تراشی ستونهای این معبد زیبایی شگفت انگیزی دارد که هنوز سالم مانده است


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

گنجنامه در همدان


بر دامنه کوه الوند چند کیلومتر بطرف مغرب همدان نزدیک راه قدیم که هخامنشیان از آنجا عبور میکردند و هنوز قافله ها به نهاوند از همان راه عبور میکند دو لوح هر کدام بیست سطر به سه خط میخی پارسی - عیلامی و بابلی نقر(حک ) گردیده است . لوح طرف چپ به نام داریوش کبیر است و آن دیگری به نام خشیارشا بزرگ فرزند بر حق داریوش بزرگ . مطلب هر دو شبیه به هم میباشد . متن پارسی در طرف چپ لوح و متن عیلامی در کنار آن قرار گرفته است . این لوحها در سنگ سماق کنده شده است و از شواهد اطراف کتیبه معلوم است که در اوایل حک شدن آنهاو تا چند سال بعد از آن دارای درپوشی بوده که آن را از گزند باد و باران و دست ویران گر آدمیان بدور نگه میداشته است . که هنوز در اطراف کتیبه ها سوراخهای درپوش آن دیده میشود مانند همیشه در سطر نخست به ستایش پروردگار بزرگ میپردازند و بعد از آن به شادی که از طرف دین زرتشت به ایرانیان هدیه شده بود و عذاداریی که منع گردید بود اشاره میکند . این کتیبه در اواسط قرن نوزدهم میلادی توسط اوژن فلاندن نقاش و جهانگرد فرانسوی پاسکال کست مورد بررسی قرار گرفت . سپس سرهنری راولینسن انگلیسی با از استفاده از سنگ نبشته های مزبور شروع به رمز گشایی کتیبه نمود . این شروع آغازی برای ترجمه کتیبه بیستون و دیگر کتیبه های ایران شد . گنجنامه خشیارشاه بزرگ در مسیر یکی از شعبات راه شاهی که داریوش بزرگ در 2200 کیلومتر آنرا ساخت نقر شده است . راه شاهی هگمتانه پایتخت تابستانی شاهنشاهان را به غرب و جنوب کشور ربط میداد و از راههای بین المللی و پر رفت و آمد جهان باستان بوده است . خشایارشاه برای آینده گاه که از این مسیر عبور میکنند دو کتیبه حک کرده است تا نوادگانشان که از آنجا میگذرند شاهد شکوه و عظمت و بزرگی سلسله شاهنشاهی هخامنشی شوند تا درس عبرتی برای آنان باشد که همیشه در اندیشه حفظ این میراث کهن باشند و آنان را الگوی خود کنند . کتیبه داریوش بزرگ ( 521-486 پیش از میلاد ) در سمت چپ و کمی بالاتر به معنی احترام و بزرگی داریوش بر خشیارشا قرار دارد و کتیبه خشیارشا ( 486 - 465 پیش از میلاد ) در سمت راست و کمی پایین تر به معنی احترام به پدر قرار دارد . به سه زبان نوشته شدن این کتیبه برای ان بوده است که مسیر بین المللی بوده و مردمان کشورهای دیگر که جزوی از ایران بودند هم از آنجا عبور میکردند و نشان از دور اندیشی و احترام به دیگر فرهنگهای جهان باستان است در زمان هخامنشیان میباشد . بلندی حروف میخی بین 6 تا 7 سانتی متر است . هردو کتیبه شبیه به هم هستند با این تفاوت که در اولی نام داریوش است و در دومی نام خشیارشا . این مکان در گذشته ها با نامهای نبشتهای خدایان - دادمهان - دادبهان - جنگنامه - گنجنامه خطاب میشده است . گنجنامه به این دلیل نام گرفت که افراد عام ایران پس از یورش سپاه اسلام به ایران دیگر خطوط میخی - پهلوی - اوستایی - یونانی و . . . را حق فراگیری نداشتند و تنها باید عربی یاد میگرفتند تا آنکه فردوسی بزرگ دست این متجاوزان عرب را کوتاه کرد و زبان پارسی را گسترش داد . در هر صورت دیگر همچون زمان هخامنشی و اشکانی و ساسانی مردمان زبانهای نیاکان خود را نمیدانستند . به همین دلیل نبشته های خشیارشا را نوشته های مسیر گنج نامیدند . گنجنامه در سال هزار و سیصد و ده جزوی از آثار شکوهمند باستانی شکوهمند ایران شناخته شد
متن کتیبه ها

خدای بزرگ است اهورامزدا . که این زمین را آفرید . که آن آسمان را آفرید . که مردم را آفرید . که شادی را برای مردمان آفرید . که داریوش را شاه کرد . یک شاه از بسیاری یک فرماندار از بسیاری . من هستم داریوش شاه . شاه بزرگ شاه شاهان . شاه کشورهای دارای مردم زیاد . شاه در این سرزمین دور و دراز . پسر ویشتاسپ هخامنشی .

خدای بزرگ است اهورامزدا . که این زمین را آفرید . که آن آسمان را آفرید . که مردم را آفرید . که شادی را برای مردمان آفرید . که خشیار را شاه کرد . یک شاه از بسیاری یک فرماندار از بسیاری . من هستم خشیارشا . شاه بزرگ شاه شاهان . شاه کشورهای دارای مردم زیاد . شاه در این سرزمین دور و دراز . پسر داریوش هخامنشی

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

گنجنامه در همدان

بر دامنه کوه الوند چند کیلومتر بطرف مغرب همدان نزدیک راه قدیم که هخامنشیان از آنجا عبور میکردند و هنوز قافله ها به نهاوند از همان راه عبور میکند دو لوح هر کدام بیست سطر به سه خط میخی پارسی - عیلامی و بابلی نقر(حک ) گردیده است . لوح طرف چپ به نام داریوش کبیر است و آن دیگری به نام خشیارشا بزرگ فرزند بر حق داریوش بزرگ . مطلب هر دو شبیه به هم میباشد . متن پارسی در طرف چپ لوح و متن عیلامی در کنار آن قرار گرفته است . این لوحها در سنگ سماق کنده شده است و از شواهد اطراف کتیبه معلوم است که در اوایل حک شدن آنهاو تا چند سال بعد از آن دارای درپوشی بوده که آن را از گزند باد و باران و دست ویران گر آدمیان بدور نگه میداشته است . که هنوز در اطراف کتیبه ها سوراخهای درپوش آن دیده میشود مانند همیشه در سطر نخست به ستایش پروردگار بزرگ میپردازند و بعد از آن به شادی که از طرف دین زرتشت به ایرانیان هدیه شده بود و عذاداریی که منع گردید بود اشاره میکند . این کتیبه در اواسط قرن نوزدهم میلادی توسط اوژن فلاندن نقاش و جهانگرد فرانسوی پاسکال کست مورد بررسی قرار گرفت . سپس سرهنری راولینسن انگلیسی با از استفاده از سنگ نبشته های مزبور شروع به رمز گشایی کتیبه نمود . این شروع آغازی برای ترجمه کتیبه بیستون و دیگر کتیبه های ایران شد . گنجنامه خشیارشاه بزرگ در مسیر یکی از شعبات راه شاهی که داریوش بزرگ در 2200 کیلومتر آنرا ساخت نقر شده است . راه شاهی هگمتانه پایتخت تابستانی شاهنشاهان را به غرب و جنوب کشور ربط میداد و از راههای بین المللی و پر رفت و آمد جهان باستان بوده است . خشایارشاه برای آینده گاه که از این مسیر عبور میکنند دو کتیبه حک کرده است تا نوادگانشان که از آنجا میگذرند شاهد شکوه و عظمت و بزرگی سلسله شاهنشاهی هخامنشی شوند تا درس عبرتی برای آنان باشد که همیشه در اندیشه حفظ این میراث کهن باشند و آنان را الگوی خود کنند . کتیبه داریوش بزرگ ( 521-486 پیش از میلاد ) در سمت چپ و کمی بالاتر به معنی احترام و بزرگی داریوش بر خشیارشا قرار دارد و کتیبه خشیارشا ( 486 - 465 پیش از میلاد ) در سمت راست و کمی پایین تر به معنی احترام به پدر قرار دارد . به سه زبان نوشته شدن این کتیبه برای ان بوده است که مسیر بین المللی بوده و مردمان کشورهای دیگر که جزوی از ایران بودند هم از آنجا عبور میکردند و نشان از دور اندیشی و احترام به دیگر فرهنگهای جهان باستان است در زمان هخامنشیان میباشد . بلندی حروف میخی بین 6 تا 7 سانتی متر است . هردو کتیبه شبیه به هم هستند با این تفاوت که در اولی نام داریوش است و در دومی نام خشیارشا . این مکان در گذشته ها با نامهای نبشتهای خدایان - دادمهان - دادبهان - جنگنامه - گنجنامه خطاب میشده است . گنجنامه به این دلیل نام گرفت که افراد عام ایران پس از یورش سپاه اسلام به ایران دیگر خطوط میخی - پهلوی - اوستایی - یونانی و . . . را حق فراگیری نداشتند و تنها باید عربی یاد میگرفتند تا آنکه فردوسی بزرگ دست این متجاوزان عرب را کوتاه کرد و زبان پارسی را گسترش داد . در هر صورت دیگر همچون زمان هخامنشی و اشکانی و ساسانی مردمان زبانهای نیاکان خود را نمیدانستند . به همین دلیل نبشته های خشیارشا را نوشته های مسیر گنج نامیدند . گنجنامه در سال هزار و سیصد و ده جزوی از آثار شکوهمند باستانی شکوهمند ایران شناخته شد

متن کتیبه ها




خدای بزرگ است اهورامزدا . که این زمین را آفرید . که آن آسمان را آفرید . که مردم را آفرید . که شادی را برای مردمان آفرید . که داریوش را شاه کرد . یک شاه از بسیاری یک فرماندار از بسیاری . من هستم داریوش شاه . شاه بزرگ شاه شاهان . شاه کشورهای دارای مردم زیاد . شاه در این سرزمین دور و دراز . پسر ویشتاسپ هخامنشی .



خدای بزرگ است اهورامزدا . که این زمین را آفرید . که آن آسمان را آفرید . که مردم را آفرید . که شادی را برای مردمان آفرید . که خشیار را شاه کرد . یک شاه از بسیاری یک فرماندار از بسیاری . من هستم خشیارشا . شاه بزرگ شاه شاهان . شاه کشورهای دارای مردم زیاد . شاه در این سرزمین دور و دراز . پسر داریوش هخامنشی

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
شهر سلطنتی و تاريخی شوش

اين شهر در ردیف اولين شهرهای متمدن دنيا شناخته شده است . متاسفانه مردم ما حتی اسم اين شهر رو هم نشنيده اند . جای بسی تاسف دارد . این شهر متجاوز از نیم قرن است که خاورشناسان و باستان شناسان فرانسوی و آلمانی را در خود راه داده است و آنان مشغول بررسی و کشف واقعیت های ایران هستند . این کاوش نیم قرنه در جهان بی سابقه و مهم شناخته شده است . خرابه های شوش در میان دشت وسیع و باشکوهی از نظز جغرافیایی قرار دارد . که ادامه دشت بین النهرین است و بر فراز چهار تپه مرتفع میباشد ( در جنوب غربی ایران ) . این دشت در حدود چهار کیلومتر وسعت دارد . 4000 هزار سال پیش از میلاد مسیح مردم فلات ایران از خشک شدن تدریجی دشت شوش استفاده کرده و از دره های مرتفع مشرف بر آن برای سکونت در دشت شوش استفاده نمودند . از آن پس 5000 سال متمادی شوش نامزد ایفای نقش مهمی در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران بوده است . میسیون فرانسوی که پیشرفت تمدن از ابتدا تا کنون را قدم به قدم دنبال نموده است میگوید : در حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح امر تجارت و پیدایش خط و نوشتن کتاب یعنی شگفت انگیز ترین اختراعات بشری در جنوب ایران تحقق یافته است . در شوش زندگی شهر نشینی جالبی شکفته و این شهر به صورت پایتخت نیرومند امپراطوری های عیلام که تمدن آن مخلوطی از تمدن دولتهای سومر و آکاد بود و همچنین امپراطوری هخامنشیان قرار گرفت . در دل خاکهای شوش دهها کتیبه و نبشته های تاریخی توسط فرانسویان بدست آمد که در مورد مذهب و جنگهای تاریخی و تمدن بشری سخن گفته است و امپراطوری عیلامی ها را در هزاران سال پیش اثبات نمود . تمدن شوش در کنار اولین تمدنهای بشری بابلی و آشوری قرار دارد . ارتش پیروزمند عیلامیان فتوحات بسیاری را در غرب و شمال انجام دادند . عیلام رقیب سرسخت آشور بود و سرانجام در اثر ضربات سهمگین پادشاه آشور " آسوربانی پال " در هم کوبیده شد و کل شهر طعمه حریق ارتش آشوریان گشت آشوریان که به منتهی قدرت و جلال رسیده بودند 30 سال پس از شکست عیلامیان از هم پاشیده شد ند و نینوا پایتخت آن به سرنوشت شوش دچار گشت . بعد از عیلامیان داریوش کبیر که از جان و دل پایتخت جدیدش در شوش را دوست میداشت کاخهای باشکوهی در خرابه های عیلام بنا نهاد . در حال حاضر در موزه لوور فرانسه سرستونهای زیبایی به شکل گاومیش و همچنین صفحات گلین مینا کاری شده و همچنین نقش سربازان گارد شاهنشاهی ایران ( گارد جاوید ) که از شوش بدست آمده است قرار دارد . پس از شاهنشاهی پر افتخار هخامشیان اسکندر شوش را از اهداف مهم خود قرار داد و تصمیم به فتح آن گرفت . وی شوش را کاملا تصرف کرد و غنائم بسیاری از آنجا بدست آورد . وی پس از بازگشت از هند با ارتشی نیرومند به شوش رفت و مدتی در آنجا بسر برد . همانجا دختر داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی را به همسری برگزید و در شوش مراسم باشکوهی از عروسی خود بر پاکرد . در شوش عده زیادی از سربازان یونانی دختران ایرانی را به همسری برداشتند و در آنجا اتحادی بین دو دنیای غرب و شرق رقم خورد . "مرگان" و جانشینش "کنت دومکنم"متونی شگفت اور به زبانهای عیلامی – بابلی – فرس قدیم یونانی و پهلوی از شوش بدست آوردند همراه با ابزارها و اثاثیه های بسیاری کهن در کتابخانه های باستانی فرانسه بیش از 30 کتاب در مورد شوش و تمدن شوش وجود دارد

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

معبد چغازنبيل (زيگورات - قلعه آتش ) :

نام باستانی آن دور اونتاش می باشد . نام شهری که در پايان هزاره دوم قبل از ميلاد توسط اونتاش نپيريشا پادشاه ايلامی ساخته شد است . اين پادشاه در قسمت مرکزی شهر معبدی مطبق که در آن زمان ذيقورات ناميده ميشده بنا می کند . . اين معبد رفيع و سه طبقه به اينشوشيناک و نپيريشا که از خدايان بزرگ ايلامی بودند اهدا گشته بود. محوطه صحن ذيقورات توسط ديواری احاطه گشته است

خارج از محوطه اين معبد بزرگ کاخها و آرامگاهها خانواده شاهی در منتهی اليه زاويه شرقی شهر بنا گشته است . به غير از دو ديوار نامبرده حصاری قطور تمامی شهر را محصور کرده است که مجموع طول آن حدود ۴ کيلومتر ميباشد . دور تا دور معبد با آجرهای پخته شده پوشيده شده است که اين آجرهای با خط ميخی زندگی پادشاه را توصيف کرده است . درهای چوبی معبد و کاخها با قطعات شيشه ای تزئين می شده اند

يکی ديگر از شگفتی های اين معبد آن است که در پشت معبد در روی زمين جای پای انسان ( کودکی ) نقش بسته است که بعد از گذشت بيش از ۳۵۰۰ سال هنوز پابرجاست . محققين گفته اند در هنگام ساخت و آن زمانی که آجرهای نرم بوده است انسانی پا گذاشته است . اين جای پا واقعا ديدنی است

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

تصفيه خانه آب چغازنبيل

اين محل بعنوان اولين و قديمی ترين تصفيه خانه آب دنيا شناخته شده است که جهت آب شرب شهر دورانتاش با توجه به قابل شرب نبودن آب دز در اين محل ايلاميان با استفاده از يک کانال ۴۵ کيلومتری آب را از رودخانه دز به آنجا منتقل ميکردند . اين کار با استفاده از قانون ظروف مرتبط و ملاط قير طبيعی که بعنوان ملاط ديوارهای آجری در جداره کار گذاشته شده آب را تصفيه می نموده است

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


هفت تپه

مجموعه تاريخی هفت تپه يکی ديگر از شگفتی های تمدن ايران ميباشد . اين مجموعه مربوط بدوره ايلامی ها ميباشد که بين سالهای ۱۵۰۵ تا ۱۳۵۰ قبل از ميلاد ساخته شده است . به اعتقاد کارشناسان نام ايلامی اين منطقه کاپی ناک بوده است . اين مجموعه شامل آرامگاه تپتی آهار پادشاه ايلامی - آرامگاه دسته جمعی ۲۳ نفری - حياط معبد - سکوی قربانگاه حيوانات به خدای خود و پرستشگاهها ميباشد . اين مکان ( آرامگاه تپتی آهار ) به عنوان اولين و قديمی ترين طاق هلالی جهان معرفی شد

Borna66
09-11-2009, 02:03 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مجموعه کاخهای داريوش کبير شاهنشاه بزرگ
مجموعه کاخهای هخامنشی شوش توسط داريوش کبير در سال ۵۲۱ قبل از ميلاد ( ۲۵۲۶ سال پيش ) بر پا گشت . اين مجموعه شامل کاخ آپادانا - دروازه - ديوارخانه و بخشهای ديگر است آپادانا ( تالار ستوندار ) سه ايوان ۱۲ ستونی و يک تالار ۳۶ ستونی با ارتفاع ۲۲ متر می باشد . ديوارها از خشت و ايوانها با آجر مينايی ( لعابدار منقوش ) مزين شده بود . در زمان اردشير اول دچار حريق گشت و اردشير دوم آنرا بازسازی کرد . مدت ۲۰۰ سال شوش ( در جنوب غربی ايران ) مرکز سياسی ايران و سرزمينهای تحت فرمانروايی هخامشيان بود که اين کشورها شامل بيش از ۲۵ کشور بوده است . سرانجام در سال ۳۲۳ قبل از ميلاد در يورش اسکندر مقدونی ويران شد . در اين مکان کتيبه های به زبان بابلی - ميخی و

Borna66
09-11-2009, 02:04 AM
کاخ شبيه سازی شده خشايار شاه
اين کاخ با الهام از اقتدار و عظمت شاهان پارس و سيستم بنا کردن کاخها يشان
توسط فرانسويان در حدود ۱۰۰ سال پيش در کنار کاخ داريوش بر فراز تپه ای که از چند کيلومتری به واضح مشخص ميباشد بنا گشت . اين مکان با عظمتی باور نکردنی و معماری فوق العاده ساخته شده که کاملا سالم و زيبا پا برجا می باشد

Borna66
09-11-2009, 02:04 AM
بیشاپور شهری به جای مانده از ایران باستان
در فاصله 25 کیلومتری شهر کازرون و ایران شهری باستانی به چشم می خورد .این شهر در کنار جاده ای ساخته شده بودکه در زمان هخامنشیان تخت جمشید را به شوش و در روزگار ساسانی به تیسفون متصل می کرد.
این شهر که منسوب به شاپوراول ,دومین پادشاه ساسانی است بر طبق اصول مهندسی غربی که توسط هیپوداموس معمول گردید , ساخته شده است
معمار این شهر "آپاسای " بوده , در سال 266 میلادی به شکل مستطیل ساخته شده است به طوری که چهار دروازه و دو خیابان آن یکدیگر را قطع می کرده اند.
از انجا که در زمان ساسانیان دین رسمی کشور دین زرتشتی بودکه اردشیر بابکان برای اولین بار آنرا داد,بزرگترین آتشکده زمان ساسانیان در شهر بیشاپور ساخته شد . این آتشکده , شامل تالار مرکزی مرکزی مربع شکل بوده که توسط چهار دالان محصور شده است و از این لحاظ به آن بزرگترین آتشکده زمان گفته می شود که شامل دیوار هایی با ارتفاع 14 متر بوده است

Borna66
09-11-2009, 02:04 AM
معبد آناهیتا
اگر چه دین رسمی کشور در زمان ساسانیان زرتشتی بود, اما آیین قدیم مزدایی بر پایه پرستش ناهید (آناهیتا) نیز در زمان اردشیر دوم داشته است

به نظر میرسد که اردشیر دوم می خواسته آیینی پدید آورد که بین همه اقوام شاهنشاهی مشترک باشد.بنابراین به تقلید ادیان بابلی و یونانی که خدایان خود را مجسم می ساختند , مجسمه این بغ را پدید آورد .این بدعت را میتوان با کوششی که پیروان بودا در زمان توسعه آیین بودایی تحت تاثیر جهان یونانی –رومی برای ایجاد مجسمه بودا به کار بردند مقایسه کرد

بنابراین در زمان پیدایش سلسله شاهنشاهی ساسانی , فارس یا مهد آنان با داشتن آیین زرتشتی , برای ایزد ناهید و آناهیتا,نیز احترام قائل بوده و علاوه بر معبد مهم آناهیتا در این شهر ,در زمان شاهپور اول هم به احترام ایزد نگهبان آب و آناهیتا , معبدی در بیشاپور ساخته شد که در آن مراسم مذهبی اجرا می شد که این معبد بعد از معبد آناهیتا موجود در کنگاور کرمانشاه که در زمان اشکانیان ساخته شده بود بنا گردید

معبد آناهیتا سردابه ای مکعب شکل است و از سنگهای حجاری شده , بدون ملات و دو جداره (مانند بناهای دوره هخامنشی ) ساخته شده است

این معبد چهار ورودی دارد و بالای هر ورودی تندیس دو سویه گاو (به شکل سر ستونهای تخت جمشید) قرار گرفته است.در راهروهای معبد جویهای باریکی وجود دارد که در گذشته در آن آب جریان داشته است و از جهت وسایلی که برای جریان آب در اطراف تالار مرکزی تهیه شده بود , جزء شگفتیهای معماری به شمار می رود

Borna66
09-11-2009, 02:04 AM
تالار تشریفات
تالار شاپور یکی از بزرگترین آثار معماری دوره ساسانی است كه به شكل چليپا ساخته شده است . تالار چهار ورودي دارد و در هر ضلع ان 4 تاقچه گچ بري شده وجود دارد كه در گذشته روى آن نقاشي و رنگ آميزى شده بود. اطراف تالار را دالانهايى احاطه كرده است

Borna66
09-11-2009, 02:04 AM
ايوان موزاييك
در انتهاي دالانهاي شرقي مغربي تالار تشريفات دو ايوان وجود دارد كه كف آن با نقش و نگارهاي موزاييكي چهره انسان و گل و گياه پوشانده شده بود . اين تخته هاي موزاييك معرف تصاوير است به طوري كه بر روي بيست و دو تا از اينها دو تصوير مشابه يافت نمي شود اين ثابت ميكند كه هنرمندان ساساني در صدد بودندكه در تجسم تصوير شباهت را مراعات كنند. بر روي تخته هاي ديگر كه بزرگترند يك در ميان تصاوير زنان و مردان كشيده شده است. در اين ميان تصوير يكي از زنان دربار ديده مي شود كه خود را باد مي زند. درباريان با جامه هاي طويل ساكهاي گل بر سر و دسته گلي در دست نشان داده شده اندو مطربه اي برهنه يك ألت موسيقي را با سيم مينوازد. يكي ازقطعه هاي موزاييك در موزه ايران باستان و ديگري در موزه لوور فرانسه وجود دارند

Borna66
09-11-2009, 02:05 AM
ستون ياد بود
در حاشيه شمالي و جنوبي شهر بيشاپور دو ستون سنگي سر از خاك بيرون آورده است كه ارتفاع آنها 4 متر بوده و سر ستونهاي زيبا و حجاري شده دارد

Borna66
09-11-2009, 02:05 AM
ستودان سنگى

در عصر ساسانيان اموات را در "برجهاى خاموشان " مي نهادند و پس از ريزش كامل گوشته استخوانها را در مسوجى مي پيچيدند و در ستوندانها در آرامگاههايي كه در كمره كوه حفر مي كردند و يا در اتاقهاي مخصوص تدفين جاي مي دادند.در ايران تنها 2 ستوىان سنگي شناخته شده است كه يكي از انها ستودان بيشاپور است كه به نقوش برجسته مزين مي باشد.حجاري آن بسيار ساييده شده و تقريبا فاقد طرح است . نيمرخ اشخاص بوسيله توده اي يكنواخت بر زمينه اى گود ترسيم شده است اگر اين نقوش برجسته را از لحاظ شباهت با ستوندانهاى ساخته از گل پخته مقايسه كنيم در ميابيم كه آنها عبارتند از ميترا و مهر در حالى كه بر گردونه خود –كه اسبان بالدار آنها را مى كشيدند – سوار است .خداى آتش و ربة النوع ناهيد (آناهيتا) در آن به چشم می خورد

Borna66
09-11-2009, 02:05 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


آرامگاه ابدي فردوسي بزرگ و چگونگي ساخته شدن آن
در حدود سالهای ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ گروهی از فرهنگ دوستان و دانشمندان انجمنی را بنام انجمن آثار ملی پايه گذاری كردند. اين گروه برنامه های زيادی برای بزرگداشت مفاخر ملی و ميراث فرهنگی مادی و معنوی برگزار كردند. نخستين اقدام مهم و اساسی اين انجمن ساخت بنای آرامگاه حكيم ابوالقاسم فردوسی و تشكيل كنگره بين المللی هزارمين سالروز تولد فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشيدی بود. دكتر عيسی صديق اعلم يكی از اعضای انجمن آثار ملی كه يكی از كسانی كه در شناسايی و ساخت بنای آرامگاه و جشن بزرگداشت فردوسی در جريان امر بود در سال ۱۳۵۴ در مقاله ای بنام چگونه آرامگاه فردوسی بوجود آمد؟ در مورد روند طی شده می نويسد: انجمن با جمع آوری اعانه از مردم كارهای آماده سازی برای ساخت بنايی در خور حكيم توس را آماده كرد. به گفته صديق اعلم در سال ۱۳۰۳ از مجلس درخواست كمك كرد. اما چون اين برنامه همزمان با غوغای جمهوری خواهی و تغيير سلطنت شد به تعويق افتاد. در بهمن سال ۱۳۰۴ لايحه ای در مجلس به تصويب رسيد كه به موجب آن تمبری بنام فردوسی چاپ و درآمد آن مستقيما به ساختن آرامگاه اختصاص داشت. در ۲۹ تير ۱۳۰۶ قانونی به تصويب مجلس رسيد كه ماده واحده آن اين بود: مجلس شورای ملی به اداره مباشرت مجلس اجازه می دهد كه از صرفه جويی های ۱۳۰۶ مجلس شورا مبلغ بيست هزار تومان برای ساخت مقبره فردوسی اختصاص دهد تا علاوه بر وجوه اعانه كه توسط انجمن آثار ملی برای همين منظور جمع آوری شده است با نظارت اداره مباشرت مجلس صرف شود. با اين مبلغ و مبلغ جمع شده توسط انجمن كه حدود ۶۰ هزار تومان بود كار ساخت آرامگاه آغاز شد و در سال ۱۳۰۹ به پايان رسيد

تعيين مدفن فردوسی
برای آغاز ساختمان بايد محل دقيق مدفن فردوسی مشخص می شد. نخستين منبعی كه از مدفن حكيم توس نام برده بود نظامی عروضی در چهار مقاله بود كه آن را جايی نزديك دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگی او ذكر كرده بود. در ارديبهشت ۱۳۰۵ ارباب كيخسرو شاهرخ برای تعيين مكان دقيق مدفن فردوسی راهی توس شد. با تحقيقات به عمل آمده مشخص شد باغ حاج ميرزا علی قائم مقام نايب التوليه است. با همكاری مقامات استان سراسر باغ كاوش شد و در باغ تختگاهی يافتند كه طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و مدفن حكيم توس بودحاج ميرزا علی قائم مقام باغ را كه بيست و سه هزار متر وسعت داشت به همراه هفت هزار متر فرزندانش به انجمن اهدا كرد و ساخت آرامگاه در مساحتی حدود سی هزار متر آغاز شد. نقشه بنا را كه به اصرار انجمن شبيه آرامگاه كورش بود آندره گدار و پرفسور هرتسفلد دادند و مهندس كريم طاهرزاده برآن نظارت كرد. معمار ساختمان نيز حسين لرزاده بود. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترين حجاران تصاويری از شاهنامه را بر ديوارهايش حك كردند. بنای آرامگاه در مهر ۱۳۱۳ به مناسبت جشن هزاره فردوسی افتتاح شد. اين بنا در سال ۱۳۴۸ گسترش يافت و باغ اطراف آن به همراه موزه كنارش ساخته شد

Borna66
09-11-2009, 02:05 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

طاق بستان در کرمانشاه
اردشير دوم شاهنشاه ساساني پس از نشستن بر تخت پادشاهي ايران فرمان نقش بستان را ميدهد تا براي آيندگان باقي بماند او در اين نقش حلقه شهرياري را از دست فره وشي نماينده اهورامزدا دريافت ميکند و تصوير ميترا الهه آب و نيکويي در اين نقش وجود دارد که يک گل نيلوفر بر دست خود دارد و اين نقش مهم نشان از پيروزي شاهنشاه ايران بر ديگر فرمانروايان دارد که زير پاي اسب شاهنشاه ايران افتاده و سم اسب شاهنشاه روي وي قرار گرفته است و در طرف روبروي او در زير پاي اسب فره وشي نقش اهريمن قرار دارد که نشان از نابودي بدي در برابر نيکي است در تصوير هاي ديگر نقش خسرو پرويز شاهنشاه ايران قرار دارد که نشان از ابهت و جاه و جبلوت پادشاه ايران در ميان ديگر اقوام دارد

.....شکارگاه شاهان ساساني
محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام و در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه كنوني شهر كرمانشاه واقع شده است دراين محوطه ، آثاري از دوره ساساني وجود دارد كه شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان كوچك و بزرگ است . ايوان كوچك د رسمت چپ سنگ نگاره ادشير دوم و ايوان بزرگ در سمت راست ايوان كوچك قرار دارد .ياحان ، مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي ضمن توصيف سنگ نگاره هاي طاق بستان ، از اين محوطه با نام هاي متفاوتي ياد كرده اند ، بطوريكه ابن فقيه و ابن رسته اين مكان را « شبديز » و ياقوت آن را « قصرشيرين » ناميده است ، همچنين حمدالله مستوفي آنجا را « طاق وسطام » عده اي ديگر آن را « طاق بهستون » ، « طاق بيستون » و « تخت بستان » ناميده اند . اهالي محل نيز محوطه را با نام « طاق وسان » و « طاق بسان » مي شناسند زيرا « سان » در لفظ محلي به معني سنگ است و به اين ترتيب « طاق وسان » يعني طاقي كه در سنگ كنده شده است . امروزه نيز در اكثر محافل ايران شناسي از اين مكان با نام « طاق بستان » ياد مي شود . شامل دو طاق است
( سنگ نگاره اردشير دوم )

در سمت راست ايوان كوچك ، سنگ نگاره اي وجود دارد كه صحنه تاج ستاني اردشير دوم ( 383 – 379 م ) نهمين شاه ساساني را نشان مي دهد . در اين صحنه ، شاه ساساني به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ در مركز صحنه نقش شده كه دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را از اهورا مزدا مي گيرد . شاه ساساني چشماني درشت و ابرواني برجسته دارد . ريش او مجعد و موهاي سرش به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . وي گوشواره‌‌اي بر گوش و گردنبندي در گردن و دستبندي در مچ دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او نيز شامل يك رديف مهره هاي مرواريدي درشت است

شاه تاجي برسر دارد كه در قسمت پائين آن به صورت نوار ساده اي است و قسمت بالاي تاج به شكل كوريمبوسي است كه بخشي از موهاي سر به صورت انبوه در آن قرار گرفته و به وسيله دو رشته روبان بسته شده است ، همچنين به تاج شاه در قسمت پشت ، روباني آويخته شده است

لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و قسمت پائين آن مدور مي باشد . شلوار نيز بلند و چين دار است كه به وسيله نوار روبان داري به كف پا بسته شده است . كمربند او باريك و به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريدي تزئين شده است ، همچنين در قسمت جلو پاپيوني به كمربند آويخته شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري به آن آويخته است

در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده كه دست چپ را به كمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . او داراي صورتي كشيده و ريش بلندي است ، موهاي سرش مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . او نيز گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . تاج اهورا مزدا از نوع تاج هاي كنگره دار است ، به طوريكه پايه تاج به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريد تزئين شده و در بالاي تاج نيز بخشي از موهاي سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است

لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و شلوارش چين دار و شبيه به شلوار شاه مي باشد ، همچنين كمربند او شبيه به كمربند اردشير دوم است

در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است . متأسفانه جزئيات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه كه باقي مانده ، ريش او كوتاه و مجعد است ، همچنين جزئيات تاج او از بين رفته و تنها روبان هاي آويخته شده در پشت تاج ديده مي شود . بر دو سر اين ايزد هاله اي از نور ديده مي شود ، در دست هاي او دسته اي از شاخ هاي نباتي مخصوص اعمال مذهبي كه برسم ناميده مي شود ، قرار دارد . لباس ايزد مهر شبيه لباس اهورا مزدا است . در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم ، پيكره دشمن شكست خورده اي نقش شده كه متأسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است . جزئيات صورت او آسيب ديده ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده ريش او ساده و با خطوط مواج عمودي نشان داده شده است ، همچنين موهاي سر او ساده است . تاج او به شكل سربندي است كه به وسيله سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك مدوري در مركز تزئين شده است .اين شخص گردن بندي بر گردن دارد كه شامل يك رديف مهره هاي مدور است ، لباس او شامل پيراهن بلندي است كه تا قوزك پا ادامه دارد . اين شخص چكمه هاي ساقه كوتاهي پوشيده و شمشيري بر كمرش بسته است

درباره هويت واقعي اين شخصيت ، اختلاف نظرهايي وجود دارد برخي از محققين اين پيكره را متعلق به يكي از شاهان شكست خورده كوشان مي دانند ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند كه در سال 362 م به دست اردشير دوم كشته شده است . اين تفسير تازه به سرعت راه خويش را در محافل ايران شناسي باز كرده است

(ايوان كوچك )
اين ايوان به صورت فضاي مستطيل شكلي به عرض 96/5 متر ، عمق 80/3 متر و ارتفاع 30/5 متر است . در دوطرف ورودي اين ايوان ، دو جرز چهار گوش به پهناي 9 سانتي متر و بلندي 37/2 متر وجود دارد . بر بالاي اين جرزها اتاقي با قوس نيم دايره اي قرار گرفته كه 10 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقبتر رفته است . ديوار انتهاي اين ايوان به دو بخش تقسيم شده است . در بخش فوقاني ، طاقچه اي به عمق 30 سانتي متر و بلندي 93 /2 متر ايجاد شده است . در داخل اين طاقچه ، پيكره هاي شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم و همراه با كتيبه هايي به خط پهلوي و به زبان فارسي ميانه حجاري كرده اند

در اين صحنه هر دو شخصيت به حالت ايستاده با صورتي نيم رخ و بدني تمام رخ نقش شده اند . هر دو ،‌دست راست را بر قبضه شمشير و دست چپ را بر قسمت فوقاني غلاف قرار داده اند

پيكره شاپور دوم ، داراي چشماني درشت ، ابرواني كماني و ريش بلندي است كه انتهاي آن در حلقه اي فرو رفته است موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است كه پايه آن به وسيله مهره هاي مرواريدي تزئين شده و در بالاي تاج نيز گوي بزرگي قرار گرفته است . به پشت تاج نيز روبان بلندي آويزان است . شاپور دوم گوشواره اي بر گوش و گردن بندي د رگردن دارد كه شامل يك رديف دانه هاي مرواريد درشت است

لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و در قسمت پائين مدور مي‌باشد . به كمر او نيز كمربندي بسته شده كه در قسمت جلو پاپيوني به آن آويخته است ، همچنين شلوار او بلند و چين دار مي باشد

پيكره شاپور سوم نيز شبيه پيكره پدرش است تنها تفاوت اين پيكره ها در شكل تاج آن ها مي باشد كه متأسفانه جزئيات تاج شاپور سوم آسيب ديده است

مطابق با نوشته هاي كنار اين پيكره ها ، مي توان هويت واقعي آنها را شناسايي كرد

سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم شامل 9 سطر است كه ترجمه آن چنين است

اين پيكري است از بغ مزدا پرست . خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد . فرزند بغ مزدا پرست ، خدايگان هرمز ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان نرسه شاه شاهان

سنگ نوشته مربوط به شاهپور سوم شامل 13 سطر است كه ترجمه آن چنين است


اين پيكري است از بغ مزدا پرست ، خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد ، فرزند بغ مزدا پرست خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان هرمز و شاهنشاه

Borna66
09-11-2009, 02:06 AM
(ايوان بزرگ )
مهمترين اثر در طاق بستان ، ايوان بزرگ است كه از نظر معماري اطلاعات بيشتري را در اختيار ما قرار مي دهد . اين ايوان به شكل فضاي مستطيلي به عرض 85 /7 متر و عمق 65/7 متر است كه ارتفاع آن 90/11 متر مي باشد . در دو طرف ورودي اين ايوان دو جرز چهار گوش به ارتفاع 27/4 متر ايجاد شده است . پهناي جرز سمت راست 41/1 متر و جرز سمت چپ 46/1 متر است . بر روي اين جرزها ، طاقي با قوس نعل اسبي قرار دارد كه 24 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقب تر رفته و رفي را ايجاد كرده است . ارتفاع اين طاق از كف ايوان تا لبه قوس در قسمت جلو 80/8 متر و در قسمت عقب ايوان 25/9 متر است . قوس طاق نيز در قسمت جلو ايوان بازتر از قوس انتهاي ايوان است ، به طوريكه در قسمت جلو به شكل نيم دايره اي بوده ولي در قسمت عقب به شكل نيم بيضي است . بر روي لبه بام ايوان ، هفت جان پناه چهار پله اي با زاويه قائم وجود دارد كه ارتفاع هر كدام از آنها 129 سانتي متر است . در انتهاي ايوان ، سكويي به طول 40/7 متر و عرض 80 تا 90 سانتي متر و بلندي 17 سانتي متر وجود دارد . بر روي اين سكو و در دوطرف انتهايي اين ايوان ، دو نيم ستون حجاري شده است . اين نيم ستون ها فاقد پايه ستون بوده و مركب از ساقه ستون و سر ستون مي باشند كه در مجموع ارتفاع هركدام از آنها 4 متر و قطر آنها 32 سانتي متر است . ساقه هركدام از اين نيم ستون ها به شكل استوانه اي بوده و به وسيله شيارهاي قاشقي تزئين شده است . سرستون اين نيم ستون ها به شكل هرم مربع القائده معكوسي است كه تقليدي از سرستون هاي بيزانسي است

(تزئينات )
يوارهاي داخلي ايوان بزرگ به دو بخش تقسيم و هر بخش به گونه اي استادانه تزيئن شده است كه هنوزتمام تزئينات آن پابرجا مانده است . در زير به توصيف تزيئنات بخش هاي مختلف اين ايوان مي پردازيم

(نما)

بر روي جرزهاي دو طرف مدخل ورودي ايوان ، درخت تخيلي نقش شده است ؛ همچنين روي قوس اين ايوان به وسيله دو رديف نقوش گياهي تزيئن شده است ؛ رديف پايئن شامل گل هاي سه برگي است كه انتهاي اين گلها به هم وصل شده اند . در مركز قوس ايوان هلالي نقش شده كه به آن دو رشته روبان افراشته شده است . در لچكي هاي ايوان نيز نقش دو الهه بال دار ( نيكه ) ديده مي شود كه هر كدام از اين الهه ها در يك دسته حلقه روبان دار و در دست ديگر ، جامي پر از مرواريد دارند

(انتهاي ايوان )

ديوار انتهاي ايوان به دو بخش تقسيم شده است . بخش بالايي صحنه تاج ستاني شاه ساساني را نشان مي دهد و در بخش پائين نيز سواركاري نقش شده است
در صحنه تاج ستاني پادشاه ساساني با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ بر روي سكويي ايستاده است . ولي دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و دست راست را به طرف اهورا مزدا دراز كرده است . جزئيات صورت شاه آسيب ديده است ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده صورت او فربه ، گونه ها گوشتالو ، چشم ها درشت و ابروها برجسته است . ريش او به وسيله خطوط مواج عمودي نشان داده شده است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته . اين شخص گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد ؛ گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد كه به مركز آن سه دانه مرواريد درشت آويخته است

شاه ،‌ تاج كنگره داري بر سر دارد كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع شكل تزئين شده است ؛ در جلو تاج ، هلالي قرار دارد ، بر فراز تاج ، دو بال عقاب وجود دارد كه نوك آنها به طرف داخل خم شده است . در حدفاصل اين دو بال ، ميله عمودي وجود دارد كه بر روي آن هلالي ديده مي شود ؛ در داخل هلال ، نيز گوي بزرگي قرار دارد

اين شخص پيراهن مرواريد دوزي شده اي پوشيده است . در قسمت بالاتنه ، بر روي پيراهن ، تسمه هايي بسته شده كه شامل سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مستطيلي مي باشد

كمربند او پهن و با چهار رديف دانه هاي مرواريدي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري در جلو به آن آويخته است
در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . او دست چپ را بر روي سينه گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . اهورا مزدا داراي صورتي كشيده ، ريشي بلند و مخروطي است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه هايش آويخته است
تاج او كنگره دار است كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع تزئين شده است . موهاي بالاي سر او انبوه و بدون پوشش رها شده است . او نيز پيراهن مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه به روي آن شنل جلو بازي پوشيده است
در سمت چپ شاه ، پيكره آناهيتا ، با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . در دست چپ او سبوي آب و در دست راستش حلقه روبان داري ديده مي شود كه به طرف شاه دراز كرده است او داراي صورتي گرد و چانه اي كوتاه است . بخشي از موهاي سر او به صورت گيسوي بافته در دو طرف صورت آويخته است . همچنين بخش ديگري از آن به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته است
آناهيتا گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است
همچنين گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد . تاج او نيز شامل دو بخش است . اين تاج در قسمت پايه به وسيله دو رشته مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مربع تزئين شده است . در بخش فوقاني تاج نيز به وسيله رديفي از پالمت هاي شش لبه اي رها شده به وسيله يك پاپيون و روباني افراشته بسته شده است . اين شخص پيراهن چين‌دار مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه بر روي آن شنل جلو باز بلندي پوشيده است . حاشيه اين شنل به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريد و قسمت هاي ديگر آن به وسيله گل‌هاي رز تزئين شده است

( نقش سوار كار )
در بخش پائين ديوار انتهاي ايوان ، نقش مرد سواره اي حجاري شده كه حريفي پيش روي ندارد . اين سوار با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ سوار بر اسب قوي هيكلي است . اين شخص كلاه خودي بر سر دارد كه تمام صورت و گردن او را مي پوشاند ؛ به طوري كه فقط چشمان او مشخص است ؛ همچنين بر روي كلاه خود تاجي قرار دارد . بر روي پايه اين تاج ، نواري وجود دارد كه به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريدي تزئين شده است . اين نوار در پشت سر به وسيله پاپيوني بسته شده است . همچنين دو رشته روبان افراشته به آن متصل است . حاشيه فوقاني تاج نيز به وسيله شيارهاي عمودي تزئين شده است . در بالاي تاج موهاي سر او به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده كه به وسيله يك پاپيون و دو روبان بسته شده است


اين شخص پيراهن بلندي بر تن دارد كه به وسيله نقش مرغ و ارغن تزئين شده است . بر روي پيراهن زره اي زنجير باف پوشيده كه تا روي زانو ادامه دارد . به دور كمر او كمر بندي بسته شده كه به وسيله طرح هاي دايره اي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي بسته كه به وسيله طرح هاي هندسي به شكل لوزي و دايره تزئين شده به اين حمايل تيرداني آويخته است

اين شخص نيزه بلندي در دست دارد و سپر مدوري براي دفاع در پيش رو گرفته است . صورت و سينه اسب به وسيله زره اي تيغه اي پوشيده شده است . بر روي اين زره نيز منگوله هايي آويخته است . همچنين بر روي كپل اسب منگوله اي آويخته است كه بر روي آن نقش انسان سه سر ديده مي شود

بسياري از مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي چون ابن فقيه ، ابن رسته ، ابودلف ، مسعودي و ياقوت حموي نقش اين اسب سوار را خسرو پرويز معرفي كرده اند كه سوار بر اسب معروفش شبديز است

Borna66
09-11-2009, 02:07 AM
(ديوارهاي جانبي ايوان )
ديوارهاي جانبي ايوان بزرگ به وسيله نقوشي تزئين شده كه صحنه شكار شاهي را نشان مي دهد . به طوريكه در ديوار سمت راست ، صحنه شكار گوزن و در ديوار سمت چپ صحنه شكار گراز نقش شده است
(صحنه شكار گوزن )

اين صحنه در قابي به طول 80/5 متر و عرض 90/3 متر حجاري شده است . در اين صحنه فيل باناني در سه رديف ، گوزن ها را از طريق دروازه اي كه در سمت راست حصار تعبيه شده به داخل شكارگاه رم مي دهند . اين گوزن ها به دنبال چند گوزن دست آموز كه روباني در گردن دارند ، در حال فرار مي باشند . در درون شكارگاه شاه سوار بر اسب در سه قسمت نمايش داده شده است . در قسمت بالا ، شاه سوار بر اسب ، آماده براي شكار مي باشد . او شمشيري مرصع به كمر آويخته و كماني بر گردن دارد . در پشت سر او زني ديده مي شود كه چتري در بالاي سر شاه گرفته است . در پشت سر شاه ، سه رديف زن نقش شده است دو رديف اول به حالت احترام ايستاده اند و رديف سوم نيز در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . در مقابل شاه عده اي از رامشگران بر روي سكويي نشسته اند . برخي از اين رامشگران در حال كف زدن و برخي نيز چنگ مي نوازند . در مقابل اين رامشگران چهار نفر به حالت ايستاده در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . صحنه بعدي ، شاه را در حال شكار نشان مي دهد ، در اين صحنه شاه سوار بر اسبي است كه چهار نعل به دنبال گوزن ها مي تازد . در پشت سر شاه نيز شش اسب سوار در حال تاخت مي باشند . در پائين اين صحنه شاه كمان را بر گردن انداخته كه اين نشان مي‌دهد ، شكار پايان يافته است . در سمت چپ حصار ، چند نفر شتر سوار ، گوزن هاي كشته را حمل مي كنند

( صحنه شكار گراز )

اين صحنه در قابي به طول 70/5 متر و عرض 13/4 متر حجاري شده است . در سمت چپ اين قاب ، 12 فيل در 5 رديف عمودي نقش شده كه بر روي هر كدام از اين فيل‌ها، دو نفر سوار شده است . اين فيل با نان در حال رم دادن گرازها از مخفي گاه باطلاقي خود به درون نيزارها مي باشند . در قسمت بالاي صحنه شكار ، قايق پارويي ديده مي شود كه در داخل آن پنج نفر در حال كف زدن مي باشند ؛ همچنين دو پارو زن در داخل اين قايق وجود دارد . در مركز صحنه ، شاه در داخل قايقي ايستاده كه در اطراف او نوازندگان زن قرار دارند . شاه با تير و كمان در حال تيراندازي به طرف دو گرازي است كه به سوي او جهيده اند . در داخل اين قايق ، چهار نفر قرار دارد . نفر اول و پنجم ، پاروزن هستند و نفر دوم خدمه شاه است كه تيري در دست دارد . نفر چهارم نيز چنگ نوازي است كه در حال نواختن چنگ مي باشد . در اطراف اين قايق ، پرندگان و ماهيان در ميان گياهان آبزي در حركتند . در عقب قايق شاه ، قايق ديگري ديده مي شود كه چهار نوازنده زن ، در حال نواختن چنگ مي باشند . در سمت راست قاب ، صحنه پايان شكار نشان داده شده است ، در اين صحنه شاه در داخل قايقي ايستاده و كماني كه زه آن باز مي‌باشد به نشانه خاتمه شكار در دست چپ گرفته است ، همچنين برخلاف صحنه قبل ، در كمر شاه شمشيري ديده نمي شود . بر دور سر او نيز هاله اي قرار دارد . در عقب اين قايق ، قايق ديگري وجود دارد كه در داخل آن ، زنان نوازنده در حال نواختن چنگ مي‌باشند . در قسمت پائين صحنه پنج فيل سوار ، در حال جمع آوري گرازهاي شكار شده ، نقش شده است . اين عمل جمع آوري گرازها ، به وسيله خرطوم فيل صورت مي گيرد و خدمه فيل ها با گرزهايي كه در دست دارند ضربه آخر را بر گرازها وارد مي كنند . در داخل قاب ، در قسمت بالا ، گرازهاي شكار شده بر روي فيل ها نشان داده شده و در قسمت پائين ، گرازها از روي فيل ها بر زمين گذاشته شده و خدمه ها در حال قطعه قطعه كردن آنها مي باشند

Borna66
09-11-2009, 02:07 AM
بزرگترين آتشکده جهان در آذربايجان غربي آتشکده آذرگشنسب
در شمال غرب كشور حد مرز استانهاي آذربايجان غربي و شرقي و زنجان و كردستان ما بين شهرهاي تكاب، زنجان، مياندوآب و ميانه كه منطقه كوهستاني نزديك به شهرهاي دندي از استان زنجان و تكاب آذربايجان غربي با مجموعه اي از آثار تاريخي مواجهيم كه مجموعه تخت سليمان با ويژگيهاي خاص در ميان اين آثار جلوه نمايي ميكند
مجموعه آثار باستاني تخت سليمان كه در 45 كيلومتري شمال شرقي شهر ستان تكاب در استان آذربايجان غربي قرار گرفته، با وسعتي معادل 5/12 هكتار به عنوان يكي از محوطه هاي تاريخي مهم كشور محسوب مي گردد. در اين منطقه نشانه ها و بقاياي استقرار از هزاره اول قم تا قرن 11 ه.ق ملاحظه مي شود. اما اوج شكوه و آباداني تخت سليمان مربوط به دوره ساساني مي باشد. كه ساختمان آتشكده آذر گشنسب در آنجا احداث و به عنوان مهمترين معبد مورد احترام حكومت مذكور ايفا مي نمايد و آتش جاودان آن به مدت 7 قرن نماد اقتدار آئين زردتشت محسوب مي شده و آتشكده ساساني آذر گشنسب از زمان حكومت ايلخانيان به بعد « تخت سليمان » نام گرفت
وسيع ترين تاسيسات مذهبي و اجتماعي مجموعه مربوط به دوره ساساني است كه تاكنون شناسايي و از زير خاك بيرون آورده شده است. بقاياي آثار معماري اين مجموعه متعلق به يكي از بزرگترين نمادهاي مذهبي، سياسي و فرهنگي اواخره دوره ساساني در قرن 6 م به شمار مي آيد
اين مجموعه ارزشمند از دوره شاهنشاهي هخامنشي بجا مانده که در آن زمان شيز نام داشته است سپس در دوره اشکاني ادامه داشت ولي در زمان ساسانيان اوج شکوه و عظمت خود را گرفت و به مهمترين اثر ديني کشور تبديل شد زيرا مکاني مقدس و داراي آبهاي معدني گرم نيز ميباشد گفته شده است عده اي از شاهنشاهان ايران در اين مکان مهم تاجگذاري کرده اند و سوگند وفاداري خورده اند

از ديگر مکانهاي ديدني آن اژدهاي سليمان است که بعد از اسلام چنين نامي گرفته است و به صورت ديواري بلند و باستاني همچنان باقي است که 300 متر طول و 2 متر ارتفاع آن است

Borna66
09-11-2009, 02:08 AM
تخت بلقيس در آذرگشنسب

ويرانه هاي تخت بلقيس در سال 1959 بوسيله " فون دراوستن " بصورت علمي و دقيق مورد بازديد قرار گرفته و در سال هاي 1966 و 1969 ميلادي به وسيله " ديتريش هوف " بررسي و مستند سازي اوليه گرديد


حصار استحكامات دژ بلقيس، فضايي در حدود 50*60 متر را در برمي گيرد. با توجه به نقشه مقدماتي تهيه شده اين حصار داراي 9 برج است كه احتمالا" 4 برج ديگر نيز بايد وجود داشته باشد كه در حال حاضر بعلت عدم انجام كاوش علمي مشخصات دقيق آنها معلوم نيستند
دروازه هاي اين اثر مي توانند در سمت جنوب شرقي يا نزديك زاويه جنوبي واقع شده باشند
در درون حصار، تالاري تقريبا" مربع شكل و ايواني در جلوي آن وجود دارد. در جلوي بنا يك تراس چند طبقه قرار دارد كه اتاقهاي پناهگاه مانند طويلي را با سقف گنبدي در خود جاي داده است


نوع معماري بنا و آجرهايي كه در ابعاد آجرهاي ساساني هستند همچنين قطعات سنگ ماسه اي زرد رنگ و علائم حجاري سنگتراشان ساساني، تاريخگذاري بنا را به اين دوره محتمل مي سازد
اين استحكامات در طرح كلي خود با ايوان، تالار و رواق پيرامون، نه تنها مي تواند معرف كاخ سازي ايراني باشد، بلكه به عنوان تاسيسات يك آتشكده نيز محسوب مي شود، از نظر طرح
معماري و هندسي، جهت دادن استحكامات به سمت مجموعه باستاني تخت سليمان، هر دو بنا را طوري در ارتباط نزديك با هم قرار مي دهد كه تعبير استحكامات به عنوان يك آتشكده ساساني بسيار محتمل است
بهر صورت صرفنظر از جنبه تاريخي و معماري، بلحاظ باور و اعتقادات عامه ارتباطي اساطيري بين آثار تخت سليمان و دژ بلقيس نزد مردم نيز مطرح مي گردد، محل مذكور براي هر بازديدكننده از مجموعه تخت سليمان جذابيت خاصي دارد اما بعلت صعوبت راه دسترسي و سرد سيري منطقه، فقط در مواقع محدودي از سال امكان دسترسي به آن براي افرادي كه داراي تجهيزات لازم باشند مقدور است
مكان يادشده به علت اينكه بلندترين قله منطقه مي باشد داراي زمستانهاي طولاني و تابستاني دلپذير مي باشد چنانكه در ميان دو قله اين كوه، بر اثر آب برفها در اواخر بهار و اوايل تابستان، علاوه بر سرسبزي و وجود جويبارها، گلهاي رنگارنگ، درياچه اي فصلي نيز تشكيل مي شود كه بر جذابيت محل مي افزايد

راه دسترسي به اين مكان در حال حاضر از طريق راه ارتباطي تخت سليمان - دندي به زنجان در سه راهي معدن انگوران با جاده اي خاكي و فرعي كه فقط ماشين هاي شاسي بلند كمك دار قادر به عبور از آن هستند و تا نزديكي دامنه كوه مي توان به آن نزديك شد و بقيه مسافت را با حدود نيم ساعت پياده روي مي توان به آثار دژ رسيد

معبد آناهيتا از ديگر آثار ارزشمند آذرگشنسب است که نشان از پرستش خداي بزرگ اهورامزدا است که شاهنشاهان ديني ساساني احترام زيادي براي آن قائل بودند زيرا در اين مکان آب و آتش و خاک که از بزرگترين معجزات يزدان پاک است گردهم آمده بودند و سپاس از اين نعمات الهي وظيفه پادشاهان بزرگ ايران بوده است

Borna66
09-11-2009, 02:09 AM
تخت بلقيس در آذرگشنسب

ويرانه هاي تخت بلقيس در سال 1959 بوسيله " فون دراوستن " بصورت علمي و دقيق مورد بازديد قرار گرفته و در سال هاي 1966 و 1969 ميلادي به وسيله " ديتريش هوف " بررسي و مستند سازي اوليه گرديد


حصار استحكامات دژ بلقيس، فضايي در حدود 50*60 متر را در برمي گيرد. با توجه به نقشه مقدماتي تهيه شده اين حصار داراي 9 برج است كه احتمالا" 4 برج ديگر نيز بايد وجود داشته باشد كه در حال حاضر بعلت عدم انجام كاوش علمي مشخصات دقيق آنها معلوم نيستند
دروازه هاي اين اثر مي توانند در سمت جنوب شرقي يا نزديك زاويه جنوبي واقع شده باشند
در درون حصار، تالاري تقريبا" مربع شكل و ايواني در جلوي آن وجود دارد. در جلوي بنا يك تراس چند طبقه قرار دارد كه اتاقهاي پناهگاه مانند طويلي را با سقف گنبدي در خود جاي داده است


نوع معماري بنا و آجرهايي كه در ابعاد آجرهاي ساساني هستند همچنين قطعات سنگ ماسه اي زرد رنگ و علائم حجاري سنگتراشان ساساني، تاريخگذاري بنا را به اين دوره محتمل مي سازد
اين استحكامات در طرح كلي خود با ايوان، تالار و رواق پيرامون، نه تنها مي تواند معرف كاخ سازي ايراني باشد، بلكه به عنوان تاسيسات يك آتشكده نيز محسوب مي شود، از نظر طرح
معماري و هندسي، جهت دادن استحكامات به سمت مجموعه باستاني تخت سليمان، هر دو بنا را طوري در ارتباط نزديك با هم قرار مي دهد كه تعبير استحكامات به عنوان يك آتشكده ساساني بسيار محتمل است
بهر صورت صرفنظر از جنبه تاريخي و معماري، بلحاظ باور و اعتقادات عامه ارتباطي اساطيري بين آثار تخت سليمان و دژ بلقيس نزد مردم نيز مطرح مي گردد، محل مذكور براي هر بازديدكننده از مجموعه تخت سليمان جذابيت خاصي دارد اما بعلت صعوبت راه دسترسي و سرد سيري منطقه، فقط در مواقع محدودي از سال امكان دسترسي به آن براي افرادي كه داراي تجهيزات لازم باشند مقدور است
مكان يادشده به علت اينكه بلندترين قله منطقه مي باشد داراي زمستانهاي طولاني و تابستاني دلپذير مي باشد چنانكه در ميان دو قله اين كوه، بر اثر آب برفها در اواخر بهار و اوايل تابستان، علاوه بر سرسبزي و وجود جويبارها، گلهاي رنگارنگ، درياچه اي فصلي نيز تشكيل مي شود كه بر جذابيت محل مي افزايد

راه دسترسي به اين مكان در حال حاضر از طريق راه ارتباطي تخت سليمان - دندي به زنجان در سه راهي معدن انگوران با جاده اي خاكي و فرعي كه فقط ماشين هاي شاسي بلند كمك دار قادر به عبور از آن هستند و تا نزديكي دامنه كوه مي توان به آن نزديك شد و بقيه مسافت را با حدود نيم ساعت پياده روي مي توان به آثار دژ رسيد

آتشكده تشوير
در مسير راه جاده سرخه ديزج به گيلوان ( در طارم عليا ) روستاي تشوير قرار دارد
در سمت چپ جاده با فاصله 50 متري بقاياي پايه هاي دو بنا ديده مي شود و اطراف آن گورستان قرار گرفته است . پلان يكي از آنها به صورت چهار ضلعي و ديگري به صورت هشت ضلعي مي باشد . مصالح بكار رفته در بنا عبارتست از سنگ و گچ و ساروج . عده اي از محققين كلمه تشوير را به معناي جايگاه آتش معرفي كرده و وجود اين دو بنا را از دوران قبل از ورود اسلام به اين منطقه و زمان ساسانيان ذكر مي كنند . از اين دو بنا نيز فقط چهار جرزهاي آن باقي مانده است

اين اثر در فهرست آثار ملي كشور به شماره 53/7/1/983 به ثبت رسيده است

Borna66
09-11-2009, 02:13 AM
آتشگاه سراب ذهاب
در شمال خاوري تپه ي سراب در 300 متري ازراه کنوني بازماند هاي آتشکده يي ديده ميشود به اندازه هاي 4.77 در 5.95 متر از قـلوه سنگ ولابندوديواري به پهـناي 0.6 متر .در دوبر خاور .شمال بخشي از گنبد آتشکده به چشم ميخورد .ورودي تشکده با تاقي گهـواره يي به پهـناي 0.6 وبلندي 1 متر است .بلندي کنوني آتشگه 2.5 متر است
نهـر وبرج ولاش
اين نهـر درروستاي نوشيروان است وعـبارت است از بازمانده ي سنگ چين رود . اين نهـر 36 کـيلومتر است واز روستاي پيران در شمال نوشيروان سرچشمه داردو با گذر از نوشيروان به سوي دره ي سرخ ( دله شير) ميرود ودر ميان قـوپي پايان ميگيرد وآثاري از اين سنگ چيني ساساني در جاهايي به چشم ميخورد. ودر شمال روستاي نوشيروان در150 متري نهـر برروي تپه يي برجي به اندازه هاي 25 در 25 متر ديده ميشود وديواري 1.1 متري دارد

آتشکده ي کويک
درگورستان کويک ميل صفي است . ازروستاي نوشيروان به موازات نهتر ولاش راهي است که با گذر از ده مويک حسن به کويک ميل صفي رسيده وبه سبب بودن گور صفي نياي بزرگ اهالي اين روستا اين آتشکده هـم دوام آورده است.اين آتشکده 5 در 5.15 متر است ودر بلندي 1.6 آن چهار لچکي ست که برآن گنبدي زده شود .ورودي اين آتشکده تاقي گهـواره يي دارد با پهـناي 0.85 وبلندي 1.23 متر

آتشدان بردعاشقان
در روستاي کويک مجيد در 1 کـيلومتري ميل صفي است .پس از کويک مجيد ، کويک شمشيره است ونرسيده بروستاي حواس گلپري دردامنه ي کوه چشمه ي کاني امجيرکه هـست و50 متر بالاترظاز آن مهـسنگي بدرازي 10.8 در پهـناي 4.7 وبلندي 6.2 متر است .درروي اين مهـسنگ گودالي به پهـناي 0.95 در 1.55 کنده شده است .بالاي آن اريب کنده شده که نشان ميدهـد آتشگاه بوده است

Borna66
09-11-2009, 02:13 AM
سنگ نوشته ي مردوک آپال ايدين
اي اثر درسال 1345 خ در شمال سرپل ذهاب يافـته شد . اين اثر بخط ميخي بابلي بوده وبه ادراه ي کل فـرهـنگ کرمانشاه منتقـل شده واز آنجا به تهـران برده شد .کشف اين سنگ نگاره روشنگر ارتباط اين ناحيه با بابل دوره ي کاسيها بود.سنگي نارتب وچهارپهـلو بوده وبالا آن از پايين باريکتر است . جنس آهـکي وازسنگهاي رودخانه يي يا آبشست است.اندازه ي آن 0.36 در 0.6 بود.ه وناهـمواريها را تا حدي صاف کرده وکنده کاري کرده اند.اين سنگ چون هـمانندگان کودورو است ودر سه بخش است.1- بخش يکم در 17 شکل برجسته است ودر 4 سوي آن کنده شده است.هـريک از اين نشانه ها رمز يکي از خدايان است که به صورتي تخيلي مجسم شده است .اين اشکال عـبارتند از : 1- ستاره ي چارپر با چارپرتومحاط دردايره خداي آفـتاب يا " شمس " 2- هـلال ماه خداي ماه يا " سين" 3- ستاره ي 8پر محاط در دايره يا خداي" ايشتار " 4- ساغـري مانند کـفـش دهان باريک نشانه ي خداي آتش يا " نسکو " 5- سرقـوچ برسکويي که داخل تاق ذوزنقه يي است نشانه ي خداي آبها يا " اِآ يا آنکي " 6- پرنده يي شبيه کلاغ نشسته بر چوبدست نشان خداي عالم پايين يا "ببسوگال" يا نشان خداي جنگ " اورورو" 7- حيوان نشسته مانند سگ نشان خداي عالم بالا يا " گوله " 8 نقـش نيزه ي ايستاده يا آتشدان نشان خداي بابل " مردوک " 9- دوشاخ منحني برپشت گوسپند نشان خداي آذرخش يا اداد" 10- دوسکوي مربعي نشانه ي خداي ؟ 11- سربزکوهي گردن بلند برسکو نشان خداي ؟ 12- نيم تنه ي دوشير که پشت بهـم برسکويي نشسته اند نشان خداي ؟ 13- غـرالي که نيمياز بدنش ماهي گون است نشان خداي آبهاي زيرزميني "اپ سو" 14- چيوان نشسته بادوشاخ بلند شبيه " مشخسو" نشان خداي دانش يا " نبو" 15- حيواني باسرشير وبدن مرغ نشان خداي عالم پايين " نرگال" 16- ماري بلند که سرش را بلند کرده است نشان عالم پايين " سييرو " است
دربخش دوم درپايين اين سنگ وشته يي کوتاه بخط بابلي است که در اصل در6 ستون است که دو پلمه ي آن بدلايلي پاک شده است .ازاين سنگ 4 پلمه به جاست که64 سطر ميشود. بيگمان ازميان رفـتن اين دوسطر کيود پراکندگي اين ستون ميشود.اين سنگها که "کودورو" نامدارد حدود زمينهاي کشتزار ومراتع رانشان ميدهـد معـمولا دردو نسخه آماده ميشد که يکي در زمين مربوطه وديگري درمعـبد نگهـداري ميشد. نام کليه ي خدايان يادشده در کتيبه گواهي بر انتقام از صاحب آن بود درصورتيکه از قانون تخطيميکرد.در برخي از اين سنگها نام کسان وشهـرها يي بدست آمده که ما شناختي از آن نداريم.در اين سنگ نگاره ي يادشده افـزون بر مرزهاي زمينها ونامهاي کسان بسيارنام مردوک آپال ايدين " (1129- 1117پ م) پادشاه بابل کاسي آمده است : « براي شاه مردوک آپال ايدين شاه اين سرزمين پسرملي شي ياک » اين سنگ نگاره در ناحيه ي لولوبي يافـته شده وبدوران کاسيها که 6 سده بربابل فـرمانروايي کرده اند وبه زمان مردوک از آخرين شاهان کاسي مربوط است.ازدوران کاسيها کودرو هاي بسياري به جامانده است که براي ثبت املاک وزمينها نوشته ميشد وبسياري ازاينها در موزه هاي کشورها نگهداري ميشود.در شوش هـم نمونه هاي ديگري ازاين سنگها بدست آمده است از جمله سنگ نگاره يديگرياز مردوک آپال که ارتباط نزديکي با اين سنگ نگاره ي ذهاب دارد اينکه اين سنگ نگاره درلولوبي بدست آمده نشان از دلبستگي کاسيها به زادگاه اصليشان زاگروس بوده است.ميتوان گمان کرد که سنگ نگاره ي ماننده يي که در شوش يافـته شده است وهـردو درزمان يک شاه نوشته شده است ، در جنگ هاي بابل وعـيلام در هـزاره ي يک پ م اين سنگ نگاره از معـبدي در بابل بدست فاتحان عـيلامي افـتاده وبه شوش يرده شده است. بخش سوم اين سنگ نگاره بدون هـيچ نوشته ي است که بايد در دل خاک مينشست واز ديده دور مي بود آنرا به حال خود رها کرده بودند

Borna66
09-11-2009, 02:13 AM
چهارطاق كازرون
بناي كازرون چهارطاقي است كوچك و ويران كه در حدود ده كيلومتر قبل از ورود به كازرون سمت چپ جاده شيراز به خليج فارس و در مدخل دشتي كه از كازرون - و از طريق جره – به فراشبند مي‌رود واقع شده است،‌همان جايي كه مي‌دانيم مهرنارسه وزير بهرام پنجم،‌مشهور به گور، چهارآتشكده بنا كرد. بدون شك چهارطاق كازرون يكي از آن چهار آتشگاه است
اين آتشگاه كه در اعماق دشت و در ميان تپه‌هاي كوچكي كه حصاري به شكل نيم‌دايره اطراف آن كشيده‌اند، بنا شده است از دور قابل رؤيت نبوده و بنابراين يك علامت نمي‌باشد و همانطور كه آقاي ماكسيم سيرو پيشنهاد كرده بايد آن را به عنوان چهارطاق آتشگاه يك دهكده در نظر گرفت. از طرفي قسمتي از ديواري كه منطقه را محصور مي‌كرده بازمانده است. در داخل حصار هنوز چاهي وسيع كه به طرزي زيبا با سنگ ساخته شده ديده مي‌شود و در نزديكي اين چاه يك گودي بر زمين وجود دارد كه بدون شك محل استخري است كه از ميان رفته است

دراين بنا تكاملي در كاربرد سنگهاي تراشيده به چشم مي‌خورد واين احساس عجيب را به انسان مي‌دهد كه گويي يكپارچه ساخته شده‌است، نه قطعه قطعه