PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاريخچه‌ي پرچم ايران



Borna66
09-10-2009, 05:32 PM
تاريخچه‌ي پرچم ايران
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام كاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي‌دهاك (ضحاك) برمي‌گردد. در آن هنگام، كاوه براي آن كه مردم را عليه ضحاك بشوراند، پيش‌بند چرمي خود را بر سر چوبي كرد و آن را بالا گرفت؛ تا مردم گرد او جمع شوند. سپس كاخ فرمانرواي خونخوار را در هم كوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنكه فرمان داد تا پاره چرم پيش‌بند كاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان "درفش كاويان " پديد آمد. نخستين رنگ‌هاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنكه نشانه‌اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش كاويان صرفا افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، به‌ويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان، پرچم ملي و نظامي ايران را درفش كاويان مي‌گفتند؛ هرچند اين درفش كاوياني اساطيري نبوده است. </font>

به گزارش بخش ايران‌شناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدبن جرير طبري در كتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوك مي‌نويسد: درفش كاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش كه اگر هر ارش را كه فاصله بين نوك انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريبا پنج متر عرض و هفت متر طول مي‌شود. ابوالحسن مسعودي نيز در مروج اهب به همين موضوع اشاره مي‌كند. </font>

به روايت بيشتر كتاب‌هاي تاريخي، درفش كاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنكه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي كه به قدرت مي رسيد، تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حمله اعراب به ايران، در جنگي كه در اطراف شهر نهاوند درگرفت، درفش كاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور "بهارستان" نزد عمربن خطاب، خليفه مسلمانان، بردند، وي از بسياري گوهرها، درها و جواهراتي كه به درفش آويخته شده بود، دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در كتاب المعجم: "... سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ". </font>

با فتح ايران به دست اعراب، ايرانيان تا 200 سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو نفر از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابك خرم‌دين، داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يك‌سره سياه‌رنگ داشت و بابك سرخ‌رنگ، به همين روي بود كه طرفداران اين دو را سياه‌جامگان و سرخ‌جامگان مي‌خواندند. از آنجايي كه علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام مي‌دانستند تا سال‌هاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش‌ها تصوير نمي‌شد. </font>

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران </font>

در سال 355 خورشيدي (976 ميلادي) كه غزنويان، با شكست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يك ماه را بر روي پرچم خود كه رنگ زمينه آن يك‌سره سياه بود، زردوزي كنند. سپس در سال 410 خورشيدي (1031 ميلادي) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شكار شير دستور داد نقش و نگار يك شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامي در سال (1979 ميلادي). </font>

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير </font>

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سكه هايي زده شد كه بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود؛ رسمي كه به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت شد. در مورد علت استفاده از خورشيد، دو ديدگاه وجود دارد: يكي اينكه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير (برج اسد) با ميانه تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاثير آيين مهرپرستي و ميتراييسم در ايران دلالت و از آن حكايت دارد كه به دليل تقدس خورشيد در اين آيين، ايرانيان كهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سكه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد. </font>

پرچم در دوران صفويان </font>

در ميان شاهان سلسله صفويان كه حدود 230 سال بر ايران حاكم بودند، تنها شاه اسماعيل اول و شاه تهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يك‌سره سبزرنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه تهماسب نيز چون خود زاده ماه فروردين (برج حمل) بود، دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روي پرچمها و هم بر سكه ها ترسيم كنند. پرچم ايران در بقيه دوران حاكميت صفويان سبزرنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي كردند. البته موقعيت و طرز قرار گرفتن شير در همه اين پرچمها يكسان نبوده، شير، گاه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوك تيز و باريك كه بر روي آن آيه‌اي از قرآن و تصوير شمشير دو سر حضرت علي (ع) يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد كه پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش. </font>

پرچم در عهد نادرشاه افشار </font>

نادر كه مردي خودساخته بود، توانست با كوششي عظيم ايران را از حكومت ملوك الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يكپارچه و متحد كند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و كركوك و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي كرد. در همين دوره بود كه تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران به‌وجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت؛ اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته كه خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: "المك الله". سپاهيان نادر در تصويري كه از جنگ وي با محمد گوركاني، پادشاه هند، كشيده شده است، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند كه در گوشه بالايي آن نواري سبزرنگ و در قسمت پاييني آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن باز هم "المك الله" آمده است. بر اين اساس مي‌توان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود كه براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند. </font>

دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه </font>

در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسله قاجاريان، چند تغيير اساسي در شكل و رنگ پرچم داده شد، يكي اين كه شكل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين كه آغامحمدخان به دليل دشمني كه با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود كه در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت، با اين تفاوت بارز كه براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يكي پرچمي يكسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت كه پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نكته شگفتي آور اين كه شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي كه در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود كه استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيك و سياسي مرسوم شد. در تصويري كه يك نقاش روس از ورود سفير ايران "ابوالحسن خان شيرازي" به دربار تزار روس كشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حركت است. سالها بعد، اميركبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانه دوره فتحعلي شاه استفاده كرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشين فتحعلي شاه) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به كار مي رفته است كه بر روي يكي شمشير دو سر حضرت علي (ع) و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت كه پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود. </font>

اميركبير و پرچم ايران </font>

ميرزا تقي خان اميركبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه‌اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود كه پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي كرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميركبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شكل پرچم مستطيل باشد (بر خلاف شكل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمينه پرچم سفيد، با يك نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالايي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پايين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنكه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريبا به شكل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد. </font>

انقلاب مشروطيت و پرچم ايران </font>

با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشكيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به كار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: "الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، كاملا مشخص است كه نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين كه شير و خورشيد بر كدام يك از رنگها قرار گيرد، به ميان نيامده بود. همچنين دربارهًوجود يا نبود شمشير يا جهت روي شير ذكري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجله نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده كه استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به كار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب كه مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام (ص) و رنگ دين است، بنابراين پيشنهاد مي‌شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد كه رنگ سفيد رنگ مورد علاقه زرتشتيان است، اقليت ديني كه هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي كرده اند و اين كه سفيد نماد صلح، آشتي و پاكدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، به‌ويژه امام حسين (ع) و جان باختگان انقلاب مشروطيت، به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره شد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجاب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد كشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه كردند كه انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد (شير). از سوي ديگر چون اكثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي (ع) است، بنابراين شير هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شيعيان. در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانه ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است، پيشنهاد شد خورشيد را نيز بر پشت شير سوار كنند كه اين شير و خورشيد هم نشانه علي (ع) باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد، يعني روز پيروزي مشروطه خواهان، و البته وقتي شير را نشانه پيشواي امام اول (ع) بدانيم، لازم است شمشير ذوالفقار را نيز به دستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاكميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت، به پيشنهاد هياتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش‌نامه‌اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص كرد. بخش‌نامه ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر و طي آن مقرر شد طول پرچم اندكي بيش از يك برابر و نيم عرضش باشد. </font>

پرچم بعد از انقلاب اسلامي </font>

در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است كه پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشكيل مي شود و نشانه جمهوري اسلامي (تشكيل شده با حروف الله اكبر) در وسط آن قرار دارد. </font>

Borna66
09-10-2009, 05:33 PM
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ايرانشناسي


نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام كاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي‌دهاك (ضحاك) برمي‌گردد. در آن هنگام، كاوه براي آن كه مردم را عليه ضحاك بشوراند، پيش‌بند چرمي خود را بر سر چوبي كرد و آن را بالا گرفت؛ تا مردم گرد او جمع شوند. سپس كاخ فرمانرواي خونخوار را در هم كوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.

فريدون نيز پس از آنكه فرمان داد تا پاره چرم پيش‌بند كاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان "درفش كاويان " پديد آمد. نخستين رنگ‌هاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنكه نشانه‌اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش كاويان صرفا افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، به‌ويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان، پرچم ملي و نظامي ايران را درفش كاويان مي‌گفتند؛ هرچند اين درفش كاوياني اساطيري نبوده است.

به گزارش بخش ايران‌شناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدبن جرير طبري در كتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوك مي‌نويسد: درفش كاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش كه اگر هر ارش را كه فاصله بين نوك انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريبا پنج متر عرض و هفت متر طول مي‌شود. ابوالحسن مسعودي نيز در مروج اهب به همين موضوع اشاره مي‌كند.

به روايت بيشتر كتاب‌هاي تاريخي، درفش كاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنكه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي كه به قدرت مي رسيد، تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حمله اعراب به ايران، در جنگي كه در اطراف شهر نهاوند درگرفت، درفش كاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور "بهارستان" نزد عمربن خطاب، خليفه مسلمانان، بردند، وي از بسياري گوهرها، درها و جواهراتي كه به درفش آويخته شده بود، دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در كتاب المعجم: "... سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".

با فتح ايران به دست اعراب، ايرانيان تا 200 سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو نفر از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابك خرم‌دين، داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يك‌سره سياه‌رنگ داشت و بابك سرخ‌رنگ، به همين روي بود كه طرفداران اين دو را سياه‌جامگان و سرخ‌جامگان مي‌خواندند. از آنجايي كه علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام مي‌دانستند تا سال‌هاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش‌ها تصوير نمي‌شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي (976 ميلادي) كه غزنويان، با شكست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يك ماه را بر روي پرچم خود كه رنگ زمينه آن يك‌سره سياه بود، زردوزي كنند. سپس در سال 410 خورشيدي (1031 ميلادي) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شكار شير دستور داد نقش و نگار يك شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامي در سال (1979 ميلادي).

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سكه هايي زده شد كه بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود؛ رسمي كه به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت شد. در مورد علت استفاده از خورشيد، دو ديدگاه وجود دارد: يكي اينكه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير (برج اسد) با ميانه تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاثير آيين مهرپرستي و ميتراييسم در ايران دلالت و از آن حكايت دارد كه به دليل تقدس خورشيد در اين آيين، ايرانيان كهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سكه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.

پرچم در دوران صفويان

در ميان شاهان سلسله صفويان كه حدود 230 سال بر ايران حاكم بودند، تنها شاه اسماعيل اول و شاه تهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يك‌سره سبزرنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه تهماسب نيز چون خود زاده ماه فروردين (برج حمل) بود، دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روي پرچمها و هم بر سكه ها ترسيم كنند. پرچم ايران در بقيه دوران حاكميت صفويان سبزرنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي كردند. البته موقعيت و طرز قرار گرفتن شير در همه اين پرچمها يكسان نبوده، شير، گاه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوك تيز و باريك كه بر روي آن آيه‌اي از قرآن و تصوير شمشير دو سر حضرت علي (ع) يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد كه پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر كه مردي خودساخته بود، توانست با كوششي عظيم ايران را از حكومت ملوك الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يكپارچه و متحد كند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و كركوك و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي كرد. در همين دوره بود كه تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران به‌وجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت؛ اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته كه خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: "المك الله". سپاهيان نادر در تصويري كه از جنگ وي با محمد گوركاني، پادشاه هند، كشيده شده است، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند كه در گوشه بالايي آن نواري سبزرنگ و در قسمت پاييني آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن باز هم "المك الله" آمده است. بر اين اساس مي‌توان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود كه براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه

در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسله قاجاريان، چند تغيير اساسي در شكل و رنگ پرچم داده شد، يكي اين كه شكل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين كه آغامحمدخان به دليل دشمني كه با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود كه در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت، با اين تفاوت بارز كه براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يكي پرچمي يكسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت كه پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نكته شگفتي آور اين كه شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي كه در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود كه استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيك و سياسي مرسوم شد. در تصويري كه يك نقاش روس از ورود سفير ايران "ابوالحسن خان شيرازي" به دربار تزار روس كشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حركت است. سالها بعد، اميركبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانه دوره فتحعلي شاه استفاده كرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشين فتحعلي شاه) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به كار مي رفته است كه بر روي يكي شمشير دو سر حضرت علي (ع) و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت كه پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.

اميركبير و پرچم ايران

ميرزا تقي خان اميركبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه‌اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود كه پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي كرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميركبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شكل پرچم مستطيل باشد (بر خلاف شكل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمينه پرچم سفيد، با يك نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالايي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پايين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنكه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريبا به شكل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.

انقلاب مشروطيت و پرچم ايران

با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشكيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به كار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: "الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، كاملا مشخص است كه نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين كه شير و خورشيد بر كدام يك از رنگها قرار گيرد، به ميان نيامده بود. همچنين دربارهًوجود يا نبود شمشير يا جهت روي شير ذكري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجله نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده كه استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به كار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب كه مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام (ص) و رنگ دين است، بنابراين پيشنهاد مي‌شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد كه رنگ سفيد رنگ مورد علاقه زرتشتيان است، اقليت ديني كه هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي كرده اند و اين كه سفيد نماد صلح، آشتي و پاكدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، به‌ويژه امام حسين (ع) و جان باختگان انقلاب مشروطيت، به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره شد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجاب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد كشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه كردند كه انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد (شير). از سوي ديگر چون اكثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي (ع) است، بنابراين شير هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شيعيان. در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانه ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است، پيشنهاد شد خورشيد را نيز بر پشت شير سوار كنند كه اين شير و خورشيد هم نشانه علي (ع) باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد، يعني روز پيروزي مشروطه خواهان، و البته وقتي شير را نشانه پيشواي امام اول (ع) بدانيم، لازم است شمشير ذوالفقار را نيز به دستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاكميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت، به پيشنهاد هياتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش‌نامه‌اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص كرد. بخش‌نامه ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر و طي آن مقرر شد طول پرچم اندكي بيش از يك برابر و نيم عرضش باشد.

پرچم بعد از انقلاب اسلامي

در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است كه پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشكيل مي شود و نشانه جمهوري اسلامي (تشكيل شده با حروف الله اكبر) در وسط آن قرار دارد

Borna66
09-10-2009, 05:40 PM
درفش كاويان

«درفش كاويان» (Derafsh-e Kavian) نام پرچم افسانه‌اي سلطنتي ساسانيان است. در شاهنامه‌ي فردوسي (ويراسته‌ي خالقي‌مطلق، ص 70-66، بيت 184 به بعد) چنين آمده است كه «كاوه‌ي آهنگر» در زمان شورش عليه «ضحاك» ستمگر، پيش‌بند چرمي‌اش را [به نشانه‌ي قيام و اعتراض] به شكل يك پرچم، بر نيزه‌اي چوبين آويخت. در نتيجه‌ي اين شورش، پادشاهي ايران به «فريدون»، شاهزاده‌اي از خاندان كهن سلطنتي منتقل شد و او نيز پيش‌بند ياد شده را با طلا و زربافه و سنگ‌هاي گران‌بها و شرابه‌هاي سرخ، زرد (يا آبي) و بنفش بياراست و آن را «درفش كاويان» “= پرچم كي(ها)  (يعني: Kaviها = شاهان) يا “= پرچم كاوه  نام نهاد. هر يك از شاهان آينده نيز گوهرهايي بدان افزودند، آن گونه كه درفش، در شب، بسان خورشيدي مي‌درخشيد.
در منابع كهن اسلامي، اين داستان به شيوه‌هاي گوناگوني، مفصلاً شرح داده شده است. برپايه‌ي داده‌هاي مورخان سده‌ي دهم ميلادي، طبري (ج1، ص 5-2174) و مسعودي (مروج الذهب، ويراسته‌ي Pellat، ج3، ص 51)، درفش كاويان از پوست «پلنگ» ساخته شده و ابعاد آن 8 در 12 ذراع، يعني حدود 5 در 5/7 متر بود. «خوارزمي» منابعي را ذكر كرده كه به موجب آن‌ها، درفش ياد شده، از پوست خرس يا شير بود (مفاتيح العلوم، ص 115؛ بسنجيد با: مقدسي، البدء و التاريخ، ج3، ص 142: پوست بز يا شير). در سده‌ي چهاردهم ميلادي «ابن خلدون» (المقدمه، ج3، ص9-168) گزارش داده است كه اين پرچم، «مربعي سحرآميز داشت كه داخل آن با يك‌صد رشته‌ي طلايي بافته شده بود»، بدين باور كه سپاه حامل پرچمي با چنين مربعي، هرگز در جنگ شكست نمي‌خورد.
اين پرچم گاهي نيز «درفش جمشيد»، «درفش فريدون» (شاهنامه، چاپ مسكو، ج1، ص202، بيت 1007؛ ج6، ص113، بيت 704)، و «درفش كي‌اي» “= پرچم شاهانه  (شاهنامه، ويراسته‌ي خالقي‌مطلق، ج1، ص147، بيت 939؛ بسنجيد با: ثعالبي، غررالسير، ص 8-30) خوانده شده است.
برپايه‌ي گزارش شاهنامه، هنگامي كه سپاه فراخوانده و آماده‌ي نبرد مي‌شد، درفش كاويان را پنج موبد از محل نگه‌داري‌اش بيرون مي‌آوردند، و آن را در حين لشكركشي، شاه يا فرمانده سپاه حمل مي‌كرد. از اين پرچم بيش‌تر با صفات «همايون» و «خجسته» ياد شده است (شاهنامه، ج1، ص 118، بيت 656؛ ج5، ص102، بيت 294). در نبردها، درفش كاويان براي نيروبخشي و روحيه‌دهي به سربازان به كار برده مي‌شد (شاهنامه، چاپ مسكو، ج3، ص42، بيت 621؛ بسنجيد با: ج3، ص 173، بيت 2654؛ ج4، ص8-97، بيت 1348 به بعد و 1389، ص140، بيت 386، ص147، بيت 498 به بعد؛ ج5، ص207، بيت 2094 و…؛ طبري، ج1، ص609؛ بسنجيد با: Procopius, Persian Wars 1.15).
از درفش كاويان در اوستا يا منابع هخامنشي و پارتي مستقيماً يادي نشده است، اما چند تن از دانشمندان معتقد بوده‌اند كه اين پرچم در بخش آسيب ديده‌ي موزاييك‌ اسكندر در پمپي (Pompeii) كه موضوع آن چيرگي اسكندر بر داريوش سوم در جنگ ايسوس است، ترسيم شده است. هر چند گزنفون (Anabasis 1.10.12) اشاره كرده است كه پرچم هخامنشيان، عقابي طلايي نقش شده بر سپري بود كه بر بالاي نيزه‌اي حمل مي‌شد. آرتور كريستنسن (A. Christensen) درفش كاويان را به عنوان پرچم سلطنتي ساسانيان پذيرفت و استدلال كرد كه اسطوره‌ي كاوه با توجه به شهرت خاندان «كارن» (Karen) كه تبارش را تا «قارن» (Qaren) پسر «كاوه» پي‌گرفته بود، در دوران ساسانيان تكوين يافته است. استيگ ويكندر (S. Wikander) با اين ديدگاه موافق بود اما استدلال كرد كه اين درفش را نه كوي‌هاي (Kavi) گاهان اوستا، بل كه هشت كوي يشت‌هاي اوستا و Mairyo (= گروه مردان جنگ‌جوي عصر اوستايي؛ به ايراني ميانه: Merag، در ودا: Marya) ها اختيار كرده بودند. وي همچنين استدلال كرد كه درفش كاويان در دوران پارتي (اشكانيان) پرچم ملي ايران شده بود.
در جنگ قادسيه (حدود 16ق/ 637 م.) كه سپاه ساساني در مقابل هجوم اعراب شكست خورد، اين پرچم به دست «ضرار بن خطاب» افتاد. وي آن را در برابر سي هزار دينار فروخت در حالي كه بهاي واقعي آن يك ميليون و دويست هزار يا حتا دو ميليون دينار گفته شده است (طبري، ج1، ص2337؛ ابن اثير، ج2، ص482). پس از برداشتن گوهرهاي درفش كاويان، به فرمان خليفه عمر، آن را سوزاندند (تاريخي بلعمي، ويراسته‌ي بهار، ص148). *

* Dj. Khaleghi-Motlagh, “Derafsh-e Kavian : Encyclopaedia Iranica, vol. 7, Costa Mesa, Calif., 1996

Borna66
09-10-2009, 05:54 PM
اسطوره های ملی ايران زمين





به نام يزدان پاک که همه زيبايي هاي آفرينش از اوست



درود بر همه ايرانيان نيک سرشت . با اندوه بدليل تهمت ها و افترا ها و مخدوش کردن شخصيتهاي اصيل ايراني توسط عده اي نا ايراني و عرب زده در سطح جامعه بر آن شدم تا ليستي از شخصيتهاي تاريخ کهن ايران زمين را براي فرزندان کشورم که شايد ندانند بياورم تا بلکه با دقيقه اي فکر کردن از اصالت خويش آگاه شوند و بدانند که ايران گهواره تمدن است . گفتني است اين ليست تنها قسمتي از اسطوره هاي ملي ما هستند و گسترده بودن تاريخ کشورمان بنده حقير را از نوشتن تمامي افراد بزرگ ايران زمين باز داشته است . ايرانيان نه تنها نيازي به شخصيتهاي عربي ندارند بلکه دهها شخصيت بالاتر از آنان در هزاران سال پيش داشته اند و اگر عده اي از دوستان بگويند ما دين اعراب را پذيرفتيم - اين قضيه هيچ ارتباطي ندارد که ما شخصيتها و اسطوره هاي ملي خود را کنار بگذاريم و به سراغ اعراب و اسطوره هاي آنان برويم . دين بحثي جدا و کاملا شخصي است . که اين قضيه نبايد تاثيري در تاريخ و فرهنک و اصالت ما بگذارد . بر طبق اولين اعلاميه حقوق بشر توسط کورش کبير شاهنشاه بزرگ هر انساني آزاد است که هر ديني را که مايل است بپذيرد و ما همچنان به خود ميباليم که نواده آن بزرگوار هستيم . به شرح ذيل بر حسب حروف الفبا تقديم ميگردد :
آذرباد : يکي از موبدان و دانشمندان ايراني در زمان اردشير بابکان
آذربرزين : پسر فرامرز که با بهمن پسر اسفنديار جنگيد که يکي از پهلوانان ايراني ميباشد و آتشکده اي هم به همين نام وجود دارد
آذر کيوان : حکيمي و عالمي ايراني از سرزمين فارس که در قرن يازدهم هجري حيات داشته است .
آرش : ملقب به کمانگير . پهلوان ايراني در عهد منوچهر شاه که در تير اندازي سر آمد زمان خود بوده است که در جنگ ميان منوچهر و افراسياب قرار بر پرتاب کردن تيري ميگذارند تا مرز ميان ايران و توران را تعين کند آرش از طربستان تيري پرتاب کرد که در مرو فرود آمد و بعد از آن جانش را در راه ايران زمين فدا نمود .
آريه : سردار معروف و بزرگ ايراني که به حمايت از پادشاهي کورش صغير برخواست .
آيين گشسب : سردار بزرگ ايران که در زمان هرمز چهارم فرماندهي لشگر ايران را بر عهده داشت
ابولولو : يا همان فيروز نهاوندي . پس از يورش تازيان به ايران به سرکردگي عمربن خطاب- فيروز نهاوندي و تعداد بيشماري از ايرانيان به غلامي اعراب در آمدند . فيروز غلام مغيره بن شعبه شد و با زيرکي و در جهت انتقام خون نياکانمان عمربن خطاب خليفه دوم را با ضربه هاي کارد کشت و اين جنايتکار تازي را از صحنه روزگار محو کرد .
ابومسلم خراساني : عبدالرحمن بن مسلم خراساني يکي از دليران و آزاديخواهان ايران که در سال 129 هجري در مرو و بر ضد مروان بن حمار خليفه اموي قيام نمود و در صدد بر آمد که نهضتي ايراني و بدور از فرهنگ تازيان در ايران بر پا کند که به همين دليل نامش جاويد گشت .
آريوبرزن : سردار بزرگ ايران که با شهامتي در خور ستايش و ماندگار لشگر ايران را تا آخرين لحظه در برابر ارتش اسکندر نگهداشت و مقاومت نمود و جان سپرد و حماسه اي در تاريخ ايران از خود بر جا گذاشت .
استاذسيس : سردار دلير ايران که در نواحي هرات و بادغيس و سيستان بر ضد منصور خليفه ستمگر عباسي قيام کرد و عاقبت به فرمان منصور در بغداد به دار آويخته شد و يکي از سمبلهاي عرب ستيزي را در ايران به جاي گذاشت و درس وطن پرستي در برابر يورش بيگانگان براي جوانان به جاي گذاشت .
اشک : بنيانگذار سلسله شاهنشاهي اشکانيان که دست حکومت سلکوکيان ( يوناينان ) را که حدود 100 بر کشور ما تسلط پيدا کرده بودند و کشور ما را اشغال نموده بودند کوتاه کرد و حکومتي برخواسته از فرهنگ ايراني بر پا کرد .
انوشيروان : ملقب به نوشيروان دادگر . پادشاه معروف ساساني که با بنيان گذاشتن قوانين حکومتي و دادگستري خود نامش را در تاريخ ايران به ثبت رساند .
بابک خرمدين : سردار دلير و پيشواي نهضت خرمدينيان يا سرخپوشان که بر ضد حکومت عرب قيام کرد و 22 سال دست يورش گران عرب را از کشور ما کوتاه کرد و مبدل به سمبلي از مقاومت ايرانيان در برابر حمله بيگانگان به کشور شد . که در نهايت وحشيگري به دست معتصم تکه تکه شد ولي نامش هميشه جاويد گشت .
برزمهر : پهلوان و دلير مرد ايران در زمان پادشاهي بهرام گور
برزويه : طبيب و انديشمند مخصوص انوشيروان عادل که کتاب کليله و دمنه را از هند به ايران آورد و به زبان پهلوي ترجمه کرد .
بلاش : يکي از پادشاهان اشکاني که به اشک بيست و دوم معروف بود و در سالهاي 51 تا 77 ميلادي پادشاهي ايران را بر عهده داشت و خدمتي بزرگ به ايران زمين نمود . زيرا کتاب ارزشمند ايرانيان ( اوستا ) که در زمان حمله اسکندر به ايران از ميان رفته بود با تلاش و همت او دوباره گردآوري شد .
بوذرجمهر : معروف ترين و انديشمند ترين وزير دربار انوشيروان دادگر که گفتگوي هاي خرد ورزانه او در تاريخ ايران ثبت گشته است .
بهرام چوبين : سردار دلير ايران که در زمان پادشاهي هرمز چهارم ايران را از حمله وحشيانه ترک ها نجات داد و با لشگر کشي و حمله به آنان ارتش آنان را شکست داد . که بعدها در جنگ با روميان شکست خورد .
پيروزان : يکي از سرداران ايراني در زمان يزدگرد سوم . که در جنگهاي ايرانيان با اعراب رشادتهاي از خود بر جاي گذاشت .
تنسر : پيشواي بزرگ ديني (زرتشتي) ايرانيان در زمان پادشاهي اردشير بابکان عنوان هيربدان هيربد را داشته است که گامهاي بزرگ در راه دين بهي برداشته است .
جمشيد : پسر طهمورث - چهارمين پادشاه پيشدادي . که جشن نوروز را بنيان نهاد و رسوم و آيين هايي شادي براي ايرانيان بر جا گذاشت که او را جم يا جمشاسب هم گفته اند .
جاماسب : مردي دانا و خردمند که گفته اند داماد زرتشت اسپيتمان بوده و نيز وزير گشتاسب شاه .
حلاج : حسن ابن منصور حلاج . از عرفاي مشهور قرن سوم هجري که با گفتن عقايد مخالف خود عليه اعراب به شهرت رسيد . او را صاحب کشف و کرامت دانسته اند و چون در زمان المقتدر خليفه عباسي خلاف موازين و عقايد اسلاميان افراطي آن زمان سخن گفته بود به اصرار فقهاي بغداد او را دستگير و مدت هشت سال در زندان سر کرد و سپس وي را از زندان در آوردند و بعد از زدن هزار ضربه شلاق به وي هر دو دست وي را قطع کردند و سپس هر دو پاي وي را بريدند و بعد جسدش را سوزاند واين وحشيگريهاي اعراب که به نام اسلام کردند هزاران بار در تاريخ ما به ثبت رسيده است .
خسرو پرويز : يکي از پادشاهان با شکوه و جلال - تاريخ ايران که در ساخت کاخ تيسوفن و مدائن نقش بزرگي ايفا نمود که اين کاخ بعدها به کاخ سفيد ايرانيان ملقب گشت و يکي از زيبايي هاي تاريخ ( از نظر هنر پارسي و آرکهاي بکار رفته شده در آن ) شمرده ميشود . خسرو پرويز سازنده حماسه بزرگ خسرو و شيرين نيز بود که عشق جاودانه اش به شيرين براي هميشه در تاريخ به ثبت رسيد . که با اندوه بعدها از فره ايزدي دور ميگردد و از آن مقام و ابهت خود ميکاهد .
خشيارشا : فرزند داريوش کبير . او يکي ديگر از جانشيانان بر حق پادشاهي هخمانشيان بود که وي را فاتح سرزمين هاي يونان ميداند . او يونان را که شامل 20 کشور بود به کلي تصرف کرد . دليل لشگر کشي وي عدول کردن يونانيان از قوانين آن روزگار بود زيرا ليدي که جزوي از ايران بود توسط يونان به آتش کشيده شده بود و خشيارشا در صدد بر آمد اين کار زشت را که در آن زمان نزد پارسيان گناه محسوب ميشده است جبران نمايد که موفق نيز شد .




داريوش کبير : در سال 521 بر تخت پادشاهي ايران زمين جلوس کرد و بزرگترين و شکوهمند ترين پادشاهي تاريخ را از خود به جاي گذاشت . او پيرو دين بهي و مزديسنا زرتشت بود و همواره منش و بزرگي کورش را دنبال ميکرد . او ساخت کاخ پرسپوليس را آغاز نمود و بعد از سه سال بررسي و ساختن ماکت از کاخ پرسپوليس با کمک مهندسي مصري که بعدها به موزه هنر تمام کشورها شناخته شد بناي اين کاخ جاودانه را گذاشت و بيش از نمي از آن را در زمان خود ساخت و ادامه ان توسط جانشينش خشيارشا تکميل و بعد از وي فرزند او . داریوش بزرگ کانالی در 2500 سال پیش ساخت که بعدها به کانال سوئز معروف گردید . طول این کانال دریایی به بیش از 161 کیلیومتر میرسیده است و از عرض آن دو کشتی به راحتی عبور میکردند . داریوش بزرگ خطی جدید برای ایرانیان بوجود آورد که بعدها از خطوط رایج دنیا شد . داریوش بزرگ ایران را به بزرگ ترین کشور جهان مبدل کرد ( بیش از 28 کشور ) . داریوش بزرگ آموزش رایگان را برای قشر عوام کشور به صورت اجباری در آورد و طرح سواد آموزی را اجباری نمود . و هزارات اقدام دیگر .



رابعه : نخستين زن ايراني که پس از حمله وحشيانه اعراب به ايران و تسلط کامل به کشورمان به زبان پارسي اصيل شروع به سرودن شعر کرد . زمانش را برابر با رودکي گفته اند . گفته شده است که حارث برادر رابعه غلامي خوبرو به نام بکتاش داشت که بعدها رابعه عاشق بکتاش ميشود که در اثر اين عشق حارث فرمان ميدهد که رابعه را به حمام ببرند و رگهايش را بزنند و بعد از آن درب حمام را گل بگيرند که بعد از آن رابعه با خون خود شعرهايش را بر ديوار حمام نوشت و به ناکامي از جهان بدرود گفت .
رستم : ملقب به تهمتن . پهلوان بزرگ ايران . فرزند زال و رودابه . نواده سام و مهراب کابلي که در عهد کيقباد و کيکاوس و کيخسرو با تورانيان جنگيد و از خود دلاوري ها و رشادتهاي شگفت انگيز بر جاي گذاشت .
رستم فرخزاد : سردار کبير ايران که در جنگ با اعراب کشته شد . او سپهسالار بزرگ ارتش ايران در زمان پادشاهي يزدگرد سوم بود که حماسه اي در جنگ قادسيه بوجود آورد که تاريخ نياکانمان را زيبا تر از هميشه ساخت .
زرتشت اسپيتمان : نخستين پيام آور صلح و خرد و انديشه جهان که تاريخ زيستن او را از حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تا 1735 قبل از ميلاد تخمين زده اند که هنوز هيچ تاريخ شناسي نتواسته است از زمان او آگاهي پيدا کند . او ايرانيان را به پرستش خدا يگانه دعوت کرد . نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو . که گفته اند يکي از دلايل بوجود آمدن بزرگترين امپراتوري تاريخ در زمان شاهنشاهي هخامنشيان گرويدند پادشاهان آن زمان به دين زرتشتي بوده است .
سعدي : يکي از بزرگترين شعرا و فصحاء و سخن سرايان ايران و جهان . که زبان پارسي را پس از ترک تازي هاي مغول دوباره زنده و جاودانه کرد . او سبکي نوين بوجود آورد که هنوز هم سرمشق نويسندگان فارسي زبان است گلستان و بوستان او يکي از شاهکارهاي ادبي ايران است که در نهايت در سال 691 هجري در شيراز فوت ميکند .
سنباد : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه حکوتهاي غارتگر اعراب در ايران که به جان و مال و ناموس ايرانيان تجاوز ميکردند . او اهل نيشابور بود و پس از اينکه منصور خليفه عباسي - ابومسلم خراساني را کشت وي در نيشابور به خونخواهي از ابومسلم که فردي ايراني و وطن پرست بود برخواست و قيام کرد که در نهايت با شصت هزار نفر از يارانش توسط اعراب بيابانگرد و کشتارگرکشته شد .
سورنا : او نه تنها يکي از بزرگترين سردار ايران محسوب ميشود بلکه در زمان پادشاهي اشکانيان بزگترين سردار تاريخ جهان نيز نام گرفته بود . او سپهسالار ارتش ايران بود که در سال 53 قبل از ميلاد کراسوس سردار مشهور روم را با سپاهيان بيشمارش شکست داد و تاريخ ايران زمين را دگرگون نمود .
سياوش : يکي از اسطوره هاي ملي ايرانيان . که زمان هاي مديدي سوگ سياوش را هر ساله گرامي ميداشتند . پسر کيکاوس و پدر کيخسرو . سودابه زن کيکاوس عاشق او شد که سياوش از او امتناع ورزيد . سودابه به همين جهت اورا نزد پدر متهم ساخت و سياوش بتوران نزد افراسياب رفت و دختر وي را به زني گرفت . گرسيو برادر افراسياب به سياوش حسد برد و افراسياب را وادار به کشتن او کرد . که کشته شدن سياوش باعث جنگهاي طولاني و غضب ناکي ميان ايرانيان و تورانيان گشت .
شاپور ذوالاکتاف : شاپور دوم پادشاه مقتدر ساساني که پس از خلع آذر نرسي بر تخت پادشاهي ايران جلوس کرد و هفتاد سال پادشاهي کرد . او يکي ديگر از پادشاهان بزرگ ايران است که چندين بار از حمله اعراب به ايران جلوگيري کرد و با انديشه نيک سرزمين آريايي ما را از هجموم بيگانگان محفوظ داشت . او را به اين جهت ذوالاکتاف ميخوانند که داراي شانه هاي پهن و بزرگ بود . در بعضي از کتب تاريخي گفته است به دليل آنکه پس از اسير کردن مهاجمين ( اعراب ) از کتف آنان طنابي عبور ميداده و همه را به طناب ميکشيده ذوالاکتاف ناميده شده ولي اين باور با ابهت و منش نياکان ما در تضاد است .
شاهين : يکي از بزرگ سرداران و سپهسالاران ايران در زمام پادشاهي خسرو پرويز ساساني .
شيدرنگ : پزشک و فيلسوف ايراني در عهد ضحاک که پزشکي را يکي از مشاغل واجب الوجوب ميدانسته .
عمر خيام : فيلسوف - منجم - رياضيدان و انديشمند ايران زمين . که نه تنها ايران را دگرگون نمود بلکه تاثيري ژرف در جهان از خود برجاي گذاشت . هم اکنون تنديس اين بزرگ مرد در دانشگاه فلورنس ايتاليا نصب است و فلسفه و خصوصيات او تدريس ميشود . او در زمان جلال الدين ملکشاه سلجوقي زيست کرد و از قوانين اعراب بيابانگرد که سايه در کشورمتمدن ما گسترانيده بود به تنگ آمده بود و رباعيات بسياري در شکايت از آنان به روشني گفت .
فردوسي : حکيم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق . شاعر نامي ايران که ايران را پس از 200 سال از دست زبان اعراب نجات داد و دوباره زبان پارسي را به کشور هديه کرد . او در سال 329 در قريه باژ از توابع طوس پا به حيات گذاشت و مدت 35 سال از عمر خود صرف جمع آوري تاريخ ايران به صورت نظم و شعر کرد که منبع گردآوري او از کتاب خداي نامه شاهنشاهي ساسانيان بود . اما حاکم وقت سلطان محمود غزنوي رنج او را ضايع کرد و او را آزرده و رنجيده خاطر نمود . او بزرگترين شاهکار ادبي جهان را بوجود آورد که هم اکنون کشورهاي مختلفي يادواره او را گرامي ميدارند و او در نهايت اندوه در سال 411 هجري در طوس درگذشت . که بدليل سروده هاي جنجالي او عليه اعراب و نکوهش چنيدن باره آنان - مسلمانان بر جشدش نماز نگذاشتند و وي را در گورستان مسلمان خاک نکردند ولي او در تاريخ جاويد ماند .



کاوه آهنگر : آهنگري که چرم پاره خود را بر سر نيزه زد و ضحاک تازي را از تخت پادشاهي ايران به زير افکند و بعدها چرم وي به درفش ملي کاوياني مبدل گشت . کاوه با ياري مردم ضحاک تازي را در کوهها حبس کرد و فريدون را به سمت پادشاه ايران نشاند



کمبوجيه : کامبوزيا يا کامبيز . فرزند کورش کبير . او با اقتداري ستودني و باور نکردني در سال 525 قبل از ميلاد سرزمين هاي مصر را بديلي عمل نکوهيده مصريان در برابر ايرانيان ( تعداي از ايرانيان را در مصر کشتند و به تمسخر پرداختند ) فتح کرد و کل مصر به زير چتر پادشاهي ايران در آورد . او پيرو مزديسنا زرتشت بود و همواره دين بهي را دنبا ميکرد . وي در راه بازگشت خبر دار شد که فردي به نام برديه يا گئومات ادعاي پادشاهي ايران نموده است و به نام برادر او کل پادشاهي را از آن خود کرده و دست به جنايات و کشتار مردم ايران زده . که در نهايت از اندوه اين کار نکوهيده او جان داد .
کورش کبير : يکي از بزرگترين پادشاه تاريخ ايران و جهان که بدليل اخلاق و منش و کردار نيک نامش در تاريخ به ثبت رسيد . او اولين اعلاميه حقوق بشر و آزادي انسانها را در جهان صادر کرد . او نيز پيرو دين بهي زرتشت بود . که همواره تاريخ از او به عنوان يکي از نوابغ بشريت نام ميبرد . او پادشاه ماد را شکست داد . پادشاه ليدي را نيز مغلوب ساخت و بابل را که يکي از بزرگترين مراکز جهان آن روزگار بود به کلي فتح کرد و پس از ورود به بابل به احترام به خداي مردوک آنان تاجگذاري نمود تا حسن نيت خويش را به ملت مغلوب به اثبات برساند به صورتي که آنان وي را فرستاده خدا ميناميدند. پس از آن بناي بزرگترين شاهنشاهي و امپراتوري تاريخ را بنا نهاد که در نهايت در سال 528 قبل از ميلاد در جنگ با سکاهاي خونريز کشته شد . هم اکنون تنديس اين بزرگ مرد در سيدني استراليا و يکي از پارکهاي بزرگ ايالات متحده و سازمان ملل متحد از طلاي خالص نصب ميباشد و اعلاميه او در سازمان ملل نقش سمبل آزادي و دموکراسي را براي نخستين بار در جهان ايفا ميکند .



کيخسرو : سومين پادشاه مقتدر کياني به خونخواهي کشتن سياوش برخواست و مدتهاي زيادي با تورانيان جنگيد و در نهايت آنان را مغلوب ساخت و افراسياب را به دليل کشتن سياوش که نه تنها پدر وي بود بلکه يکي از قهرمانان نامي ايران بود کشت . پدرش سياوش و مادرش فرنگيس بود .
کيومرث : نخستين پادشاه و بنيانگذار سلسله پيشدادي در هزاران سال پيش . نام وي در اوستا گيومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتيان او را نخستين انسان ميدانند . در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست حيوانات مي پوشاندند .
گشتاسب : پنجمين پادشاه از سلسله کياني . پسر لهراسب و پدر اسفتديار روئين تن . گفته شده که زرتشت در زمان وي ظهور نموده است و گشتاسب شاه اولين کسي است که به زرتشت گرويده است و از مبلغان اصلي دين بهي ميبشاد که در گسترش آن نقش مهمي ايفا کرده است .
مازيار : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه حکومت اعراب در ايران . وي در طبرستان بنايي عظيم ساخت و در جهت بازگرداندن عظمت ايران به قبل از يورش تازيان تلاش کرد . وي در زمان معتصم عباسي قيام خود را آغاز کرد و در صدد بر آمد همگام با بابک خرميدن دين بهي زرتشت را رواج دهند که در نهايت با جنگهاي معتصم دستگير و در بغداد کشته شد . او نيز يکي ديگر از تنديس هاي ملي گرايي ايرانيان در برابر تهاجم ديگر کشورها است .
مرداويج : پسر زيار . سردار بزرگ ايراني که او نيز در جهت متلاشي کردن حکومت اعراب در ايران کوشيد و جان داد . وي فرمانده لشگر اسفار پسر شيرويه عامل نصر بن احمد ساساني بود . طبرستان را براي اسفار فتح کرد . پس از کشته شدن اسفار- مرداويج قزوين و همدان و اصفهان و اهواز را گرفت و لشگر المقتدر خليفه جنايتکار عباسي را شکست داد . وي در کمال تاسف در حمام اصفهان به دست غلامان ترک کشته شد .
مهران : يکي ديگر از سرداران بزرگ ايران . وي از سپهسالاران ارتش ايران ( يزدگرد ساساني ) بود و با اعراب بيابانگرد جنگيد و ابوعبيده سردار مشهور عرب را به قتل رسانيد .
نادر شاه : وي يکي از بزرگترين پادشاهان بعد از اسلام و نوابغ زمان خود بود . زماني که افغانها و روسها و عثماني ها از اطراف به ايران هجوم آورده بودند و در جهت متلاشي کردن ايران حمله کرده بودند نادر برخواست و مملکتي را که در نهايت هرج و مرج بود همصدا کرد و لشگر بزرگي آماده کرد و نزد شاه طهماسب رفت و به عنوان فرمانده ارتش ايران به آنان حمله کرد . فتنه ها را خواباند . افغانها را بيرون کرد . عثماني ها و روسها را شکست داد و در سال 1148 هجري بعد از خلع شدن شاه طهماسب بر مسند پادشاهي ايران جلوس کرد . بعد از آن هندوستان را به طور کامل فتح کرد و غنائم بسياري از آنجا به ايران آورد . وي در نهايت تاسف در 1160 هجري توسط چند تن از سران قزلباش در اطراف قوچان کشته شد ولي نامش جاودانه در ايران ماند .
نظامي گنجوي : حکيم ابومحمد الياس بن زکي بن موئد . در سال 535 در شهر گنجه متولد شد وي يکي از بزرگترين شاعران ايران زمين است که به گفته پارسي شناسان بعد از فردوسي او قراردارد . وي حماسه خسرو پرويز پادشاه ايران را با شيرين به شاهکاري ادبي تبديل کرد . مخزن الاسرار - منظومه ليلي و مجنون - هفت پيکر - و اسکندر نامه از ديگر شاهکار هاي او است .
يعقوب ليث : يکي ديگر از قيام کنندگان بر عليه حکومت اعراب در ايران که گامهاي اساسي در جهت بر اندازي تازيان در ايران برداشت و نمونه ديگري از وطن پرستي ايرانيان در برابر هجوم بيگانگان به کشور شان بود . او پسر ليث رويگر بود . بواسطه کفايت و جوانمردي و دليري از رويگري و عياري به امارت سيستان رسيد . سپس هرات و کرمان و شيراز و خراسان را گرفت و در جهت پاکسازي ايران از دست اعراب گام برداشت . وي بر ضد معتمد خليفه کشتارگر عباسي قيام کرد و براي نابود ساختن حکومت عرب - جوانمردانه جنگيد . سپس قصد حمله به بغداد را کرد و در صدد آمد که خليفه عرب را بکشد ليکن عمرش کفاف نداد و در اثر بيماري در گندي شاپور درگذشت .

و . . .

پاينده ايران

Borna66
09-10-2009, 05:56 PM
اول براتون سرود ای ایران رو میزارم تا گوش بدید:

سرود اي ايران (http://www.farhangsara.com/Music/Ei-Iran.rm)

http://pnu-club.com/imported/2009/09/417.jpg

در مورد پرچم و نشان ایرانی ها "

پيشينه
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دفرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
انقلاب مشروطيت و پرچم ايران
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

Borna66
09-10-2009, 06:13 PM
اول براتون سرود ای ایران رو میزارم تا گوش بدید:

سرود اي ايران (http://www.farhangsara.com/Music/Ei-Iran.rm)

http://pnu-club.com/imported/2009/09/417.jpg

در مورد پرچم و نشان ایرانی ها "

پيشينه
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دفرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
انقلاب مشروطيت و پرچم ايران
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

Borna66
09-10-2009, 06:18 PM
اول براتون سرود ای ایران رو میزارم تا گوش بدید:

سرود اي ايران (http://www.farhangsara.com/Music/Ei-Iran.rm)

http://pnu-club.com/imported/2009/09/417.jpg

در مورد پرچم و نشان ایرانی ها "

پيشينه
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دفرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
انقلاب مشروطيت و پرچم ايران
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

Borna66
09-10-2009, 06:31 PM
اول براتون سرود ای ایران رو میزارم تا گوش بدید:

سرود اي ايران (http://www.farhangsara.com/Music/Ei-Iran.rm)

http://pnu-club.com/imported/2009/09/417.jpg

در مورد پرچم و نشان ایرانی ها "

پيشينه
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دفرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
انقلاب مشروطيت و پرچم ايران
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

Borna66
09-10-2009, 06:49 PM
اول براتون سرود ای ایران رو میزارم تا گوش بدید:

سرود اي ايران (http://www.farhangsara.com/Music/Ei-Iran.rm)

http://pnu-club.com/imported/2009/09/417.jpg

در مورد پرچم و نشان ایرانی ها "

پيشينه
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دفرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
انقلاب مشروطيت و پرچم ايران
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

Borna66
09-10-2009, 06:50 PM
خوب به ترتیب براتون نشانه ها و پرچم ایرانی و آریایی پست میکنم امیدوارم مفید باشه

اولین نشان ایرانی ها آریایی گردونه مهر یا همون چلیپا(صلیب پارسی) بوده درسته همون نشان نازی ها که اون رو نشان خودشون کردن خاستگاهش ایران بزرگ خودمونه:
حتی امروزه اگه به مساجد نگاه کنید خواهید دید
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
صلیب پارسی یا صلیب ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7% D9%86%DB%8C) یاصلیب آریایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7% DB%8C%DB%8C) به دیواره عظیم نقش رستم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%B4_%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85) گفته می‌‌شود که در آن 4 عدد صلیب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8) به ارتفاع بیشتر یکصد متر در دل کوه حک و تراشیده شده است. صلیب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8) که عربی شده چلیپا می‌‌باشد سمبل خورشید و میترایئسم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DB% 8C%D8%A6%D8%B3%D9%85&action=edit) بوده است و ایرانیان قدیم و سپس زرتشتی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA%DB%8C)ها برای سالها از آن به عنوان نماد سعادت استفاده می‌‌کرده‌اند بویژه ساخته شده آن از چوب و یا سنگ را بر روی گورها نصب می‌‌کرده‌اند و صلیب مسیحیان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D9%85%D8 %B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86&action=edit) نیز برگرفته از آن است. صلیب آریایی و یا صلیب پارسی اصطلاحی است که برای اولین بار در کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ - محمد عجم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D8 %AC%D9%85&action=edit)، از آن صحبت شده و سپس در ویکیپدیای انگلیسی ترجمه آن آورده شده است. اما بطور خلاصه چون + صلیب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8) از نمادهای میترائیزم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8% A6%DB%8C%D8%B2%D9%85&action=edit) و یا آیین مهر پرستی است و شاید بزرگترین و قدیمی‌ترین صلیب تراشیده شده بر دیواره سنگی، مربوط به دیواره نقش رستم می‌‌باشد نویسنده آن دیواره با 4 صلیب آنرا صلیب آریایی یا پارسی نامیده است. در اوستا ميترا خدای خورشید مقام شامخی دارد و در زمان پيش از اوستا و رستاخيز زرتشتي، بزرگ‌ترين خدا به‌حساب می‌آمد. اين نشانه ׁ که صليب شکسته ناميده شده است، در حقيقت نشانه و نماد خدای خورشید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF) آريائی است، زيرا در ايران و هند هزاران سال پيشينه دارد. اين نشانه ׁ نخستين‌بار در حدود خوزستان يافت شده و مربوط به هفت هزار سال پيش از ميلاد می‌باشد به اين ترتيب پيشينه تاريخی آن در ايران بسی کهن‌تر از پيشينه آن نزد آريائی‌های هند است و هرتسفلد (Herzfeld) آن را گردونه خورشيد ناميده است. در گرمی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C) (Germi) مغان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86&action=edit)آذربايجان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9% 8A%D8%AC%D8%A7%D9%86&action=edit) گورهای خمره‌ای از دوره اشکانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C) به‌دست آمده که در ميان آنها پارچه‌ای بسيار زيبا يافت شده است که دارای اين نقش می‌باشد. همچنين اين نگاره بر دهانه پاره‌ای از خمره‌های سفالين که مرده‌ها را در آن می‌گذاشته‌اند ديده شده است در مواردی ديگری چون جام تپه‌حسنلو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D9%BE%D9%87%E2%80%8C%D8%AD% D8%B3%D9%86%D9%84%D9%88&action=edit)، جام زرکلاردشت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%D8%AA)، گردنبند عقيق مربوط به دوره اشکاني، گردنبند زرينی مربوط به ۷ هزار سال ق م در رودبار گيلان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D9%8A%D9%84%D8%A7%D9%86&action=edit) اين نگاره به چشم می‌خورد. گردونه خورشيد نخست به اين شکل ׁ بوده و کم‌کم خطوط منحنی از بين رفته گاهی به‌صورت + و گاهی با خطوط شکسته ولی با زاويه‌های ۹۰ درجه ترسيم شده و شکل هندسی و ترکيب کامل يافته است. اقوام باستانی بسياری از جانوران را می‌پرستيده‌اند و از همين جا توتميسم (Totemisme) پيدا شده است. يکی از اين حيوانات بز کوهی است که مظهر سودرسان طبيعت، يعنی خورشيد بوده است اين نقش بر ظروف بازمانده از سده‌های پيش از ميلاد ديده شده و مهم‌تر از همه رابطه‌ای است که مردم باستانی ميان هلال ماه و خورشيد و شاخ بز کوهی قرار داده بودند. در بسياری از سفال‌ها در ميان انحنای شاخ اين جانور و نيز بر پشت آن نشانه + يا ׁ ديده می‌شود. مثلاً بر ليوان سفالين مربوط به ۳۱۰۰ سال پيش از ميلاد که در سيلک کاشان به‌دست آمده نگاره + در زير انحنای شاخ گوزن پيدا است. با نگرش به اينکه نشانه گردونه مهر به شاهين و فروهر هم بسيار نزديک است می‌توان پنداشت در زمانی که از اهميت مهر کاسته شده نشانه مقدس ميترائيسم رفته‌رفته به شاهين مبدل شده و اين شاهين و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوی و روحانی اين نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مينوی گرديده است. هم‌اکنون اين نقش را به گونه‌ای ديگر بر کاشی کاری سر درب خاوری آرامگاه بايزيد در بسطام می‌توان ديد. ميترا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%8A%D8%AA%D8%B1%D8%A7)، خداوند آب‌ها و درياها نيز هست و يکی از صفات او اود - دام (Ud-dama) يعنی محاصره‌کننده است و همسر او وارونی (Varuni) الهه شراب است و در اساطير گاهی با نام‌های چون سورا (Sura) يا ماد (Mada) نيز خوانده می‌شود. غسل تعميد مسيحيان، ظرف آب متبرک در کليسا، سقاخانه‌ها و حوضچه‌هائی که در مدخل مساجد و تکيه‌ها برپا می‌کردند همه از يادگارهای کيش ميترا است، زيرا که در مهريشت به‌روشنی از غسل و شستشو در آئين ميترا ياد شده است. آئين مسيحيت از کيش ميترا متولد شد. همان‌طوری که در مهرابه‌ها چشمه‌ آب جاری بود، در نقش‌ها و تابلوهائی که يافت شده، مرشد مهري، يا مغان ميترا،( میثرا)مصرا در حال تعميد مؤمنان مشاهده می‌شود. علت اصلی اهميت فوق‌العاده‌ای که برای شستشو در رم قايل می‌شدند همين اعتقاد به ميترا بود. ماهی نيز يکی از نشانه‌های مسيحی بود که در قرون ابتدائی برای شناسائی هم چون رمزی از آن بهره می‌جستند. اين نيز چون غسل تعميد، نشان و رسمی بوده از کيش ميترا. در يکی از مهرابه‌های اروپا، برابر پای ميترا يک ماهی نقش شده و اين رمز و نشان مسيحيت، نشانه‌ای است از کيش ميترا. بسياری از رموز و اسرار ميترا برخلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنيان ايرانی خود را حفظ کرده است. آنچه امروزه به نام غسل تعميد ميان مسيحيان متداول است مانند بسياری از مراسم و آداب ديگر، از آرياها اقتباس شده است. ناگفته نماند که اين عمل در زمان اقتباس در ميان اقوام آريا بسيار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم، يونان و مصر نيز که بعدها غسل تعميد رايج شد، اين آئين را از ايرانی‌ها گرفته بودند. در تبت، چون چند سالی از تولد کودک می‌گذشت، طی مراسمی در معبد و در برابر آتش به غسل تعميد او اقدام می‌شد. به‌نام نامی خورشيد، کودک را در حالی‌که سرودهای مقدس می‌خواندند سه بار زير آب فرو برده بر او اسمی می‌نهادند و علامت صليب را بر سينه تعميد يافتگان نقش می‌کردند. نکته مشترک آن بود که در اين مراسم به نام خورشيد، به خدای خورشيد متوسل می‌شدند. ميان زرتشتی‌های قديم و ايرانيان پيش از اشوزرتشت نيز غسل تعميد کودکان در مهرابه‌ها و آتشکده‌ها مرسوم بود. در مهرابه‌ها برابر آتش، به نام خدای خورشيد، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نام‌گذاری می‌گرديدند. در اوستا، ميترا و خورشيد به هم بسيار نزديک هستند. در متن اوستائی مهريشت، ميترا خدای شکست‌ناپذير جنگ است و سربازان و جنگاوران در آوردگاه از او ياری می‌جويند و ميترا نيز به‌سرعت به ياری آنها می‌شتابد. جنگاوران مهر آئين، همواره پيروزی را از آن خود می‌دانستند. در بندهای اوليه مهر يشت می‌توان به مقام سرباز و روابط او با ميترا و چگونگی حمايت ميترا از وی پی برد. علامت و نشان سرباز، کوله‌پشتی و کلاه‌خود و نيزه است. سربازان ميترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگ‌های معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت می‌گرفت. آنچه مهم‌تر بود جنگ و ستيز با نيروهای شر و اهريمنی بود. - چهارمين مقام، منصب شير بود. در پرده‌های نقاشی و سنگ برجسته‌های منقوش، نقش شير فراوان است و همين عمل سبب شد که بعد از اسلام، به‌ويژه در زمان سلجوقيان، علامت شير و خورشيد بر پرچم‌ها نقش بست، در اين پرده‌ها کسانی‌که به مقام چهارم رسيده‌اند گاه در حال خدمتگزاری و گاه در حال اهدای هدايا به حضور ميترا نشان داده شده‌اند. اين طبقه نيز ناگزير از گذراندن آزمايش‌هائی بودند که البته ديگر تحمل رياضات و شکنجه‌های بدنی نبود، بلکه بايد به ورزيدگی‌های رواني، شايستگی اخلاقي، وحدت ذهنی و خلاصه فهم اسرار دست می‌يافتند. روايات رمزی ميترائي، حاکی از آن است که در واپسين روز از عمر جهان، آتش‌سوزی بزرگی رخ خواهد داد. در اين آتش‌سوزی ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اينکه در چشمه‌ای شستشو می‌کنند، آسايش خواهند داشت. - پنجمين مقام، مقام پارسی بوده است که گذشته از وجوه رمزي، کنايه‌ای است که با طبيعت و روئيدن گياهان پيوند دارد و ميان پيروان کيش ميترا، نشان آزادی و آزادگی بوده است. - ششمين مقام، منصب خورشيد است، سل خدای خورشيد در ميان روميان و هليوس خدای خورشيد در اساطير يونان باستان است. - مقام هفتم، والاترين و عالی‌ترين مرحله تشرف برای يک سالک ميترائی بوده، اين مقام را مقام پتر يا پدر و پدرپدران می‌ناميدند. پدران در حقيقت عالی‌ترين مناصب را در آئين ميترائی داشتند و همين لقب را عيسويان از مراسم ميترائی اقتباس کردند و به خود نسبت دادند. هفت منصب روحانی و هفت مقام برای تکميل و ارتقاءف مدارج در ميان فرقه باطنيه يا اسماعيليان تقليدی از همين بنيان ميترائی بود. ميان صوفيه نيز هفت وادی سلوک براساس همين هفت مرحله ميترائی بنا شد.
[ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D9%BE%D8 %A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C&action=edit&section=1)]

نمادمهرائی

صلیب نماد میترائسم است همانطور که سرو نیز از نمادهای پارسی و میترایی است . نظر به اینکه تصویر خورشید کار سختی بوده است در آن زمان بجای خورشید دو عدد S را می‌‌کشیده‌اند و سپس آنرا ساده نموده و بصورت + در آوردند بزرگترین نماد مهرپرستی در دیواره نقش رستم قرار دارد که آنرا صلیب پارسی و یا صلیب آریایی و یا ایرانی نام گذاری نموده ایم. مهر، چنانچه گفته شد، خدایف روشنایی و آتش بوده است، چنانچه خود نیز به تعبیری آتش‌گونه است، بدین‌ترتیب روش است که هر آتش و نوری نشانی از مهر تصور می‌شده است. آتشی که زرتشتیان روشن نگاه می‌داشته‌اند به تقلید از مهرپرستان بوده، و به ستایشف او، و نیز خورشید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF) به عنوانف نمادی از مهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%B1) ستایش می‌شده است (توجه کنید که نه آتش را می‌پرستیده‌اند و نه خورشید را، بلکه آن‌ها را به عنوانف نمادهایی ستایش می‌کرده و محترم می‌شمرده اند). هم‌چنین مهرپرستان نمادی داشته‌اند که «چرخف خورشید» نامیده می‌شود، و در واقع نمادی از خورشید بوده است. چرخف خورشید به مانندف علامتف SSف هیتلری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA%D9% 90_SS%D9%90_%D9%87%DB%8C%D8%AA%D9%84%D8%B1%DB%8C&action=edit)‌ست، و معکوسف آن (اگر دو تا S را عمودی رویف هم بکشید SS به دست می‌آید (البته هر S از ۳ خط تشکیل می‌شود)، حال اگر به جایف آن‌که خطوط را به سمتف راست بشکنید (دو سرف S را می‌گویم) به چپ بشکنید نشانف عادی‌یف چرخف خورشید به دست خواهد آمد. این نشان را در بسیاری بناهایف باستانی می‌توان مشاهده کرد (مثلاً چند نمونه‌اش را در تختف سلیمان یافته بودند.




---------------------------------------------------------------


بعدها با پررنگ شدن نقش زرتشت شاهین زرتشت جای چلیپا رو گرفت

در مورد نخستین نشان و پرچم دنیا یا همون درفش کاویانی:

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
درفش کاویانی، درفش کاویان، درفش کابیان، درفش کافیان، درفش کاوان، اختر کاویانی، علم فریدون، درفش معروف ایران از عهد قدیم تا پایانساسانیان (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86) که به گفتهء مورخین هزار هزار (یک میلیون) سکهء طلا ارزش داشته است.
نخستین اشاره در تاریخ اساتیر ایران به وجود پرچم، به قیامکاوه آهنگر (http://www.asrejavan.com/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%88%D9%87_%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF% D8%B1) علیه ظلم و ستمآژی دهاگ (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%A2%DA%98%DB%8C_%D8%AF%D9%87%D8%A7%DA%AF) (ضحاک (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%B6%D8%AD%D8%A7%DA%A9)) بر میگردد. در آن هنگام کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش بند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید
فریدون (http://www.asrejavan.com/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86) نیز پس از آن فرمان داد تا پاره چرم پیش بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و دفر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین ساندرفش کاویان (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%81%D8%B4_%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C% D8%A7%D9%86) پدید آمد.
محمد بن جریر طبری (http://www.asrejavan.com/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AC%D8%B1 %DB%8C%D8%B1_%D8%B7%D8%A8%D8%B1%DB%8C) در کتاب تاریخ خود به نام الامم یران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه‌ای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد. درفش کاویان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاریخ تا پیش از حمله اعراب به ایران، بویژه در زمانساسانیان (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86) وهخامنشیان (http://www.asrejavan.com/wiki/%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D 9%86) پرچم ملی و نظامی ایران را درفش کاویان می گفتند.و الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتی متر به حساب آوریم، تقریباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول میشود.
به روایت اکثر کتب تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می رسید تعدادی جواهر بر آن می افزود. به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهرنهاوند (http://www.asrejavan.com/wiki/%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF) در گرفت درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور «بهارستان (http://www.asrejavan.com/w/index.php?title=%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8% AA%D8%A7%D9%86&action=edit)» نزدعمر بن الخطاب (http://www.asrejavan.com/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%AE %D8%B7%D8%A7%D8%A8) خلیفه مسلمانان، بردند وی از بسیاری گوهرها، دفرها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: « امیر المومنین سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند »


منابع
ایران در زمان ساسانیان نوشته کریستنسن ترجمهء یاسمی
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

Borna66
09-10-2009, 06:54 PM
معنای رنگ‌های پرچم


سبز - سرسبزی و آبادانی
سفید - صلح و دوستی
قرمز - نشان خون از دست رفتگان در جنگ

این سه رنگ از دیر باز در نمادهای ایرانی بکار می رفته اند. برای نمونه در نگاره هایی که از کاخ های شوش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%88%D8%B4) بدست آمده است این سه رنگ را با این ترتیب می توان دید.
http://pnu-club.com/imported/2009/09/8.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1:Frouharflag.png)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1:Frouharflag.png)
قسمتی از یکی از دیوارهای کاخ های هخامنشی در شوش؛ این دیوار هم اکنون در موزه لوور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87_%D9%84%D9%88%D9%88%D8%B1) موجود است.



http://pnu-club.com/imported/2009/09/9.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1:Ahuraflag.png)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1:Ahuraflag.png)
ترتیب سه رنگ سبز، سفید و سرخ در نمادهای ایران باستان



درفش کاویانی

نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام کاوه آهنگر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%88%D9%87_%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF% D8%B1) علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A2%DA%98%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF% D9%87%D8%A7%DA%A9&action=edit) (ضحاک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B6%D8%AD%D8%A7%DA%A9)) برمی‌گردد. در آن هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شوند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید. فریدون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86) نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان درفش کاویانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%81%D8%B4_%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C% D8%A7%D9%86%DB%8C) پدید آمد. نخستین رنگ‌های پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه‌ای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد. درفش کاویان صرفا افسانه نبوده و به استناد تاریخ تا پیش از حمله تازیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86) به ایران، به ‌ویژه در زمان ساسانیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86) و هخامنشیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D 9%86)، پرچم ملی و نظامی ایران را درفش کاویان می‌گفتند؛
محمدبن جریر طبری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A8%D9% 86_%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%B1_%D8%B7%D8%A8%D8%B1%DB% 8C&action=edit) در کتاب تاریخ خود به نام الامم و الملوک می‌نویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، 60 سانتی متر به حساب آوریم، تقریبا پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود. ابوالحسن مسعودی نیز در مروج اهب به همین موضوع اشاره می‌کند.
به روایت بیشتر کتاب‌های تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می رسید، تعدادی جواهر بر آن می افزود. به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهر نهاوند درگرفت، درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور «بهارستان» نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: «… سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند.


پرچم ایران پس از تازش تازیان

پس از تازش تازیان به ایران، ایرانیان تا 200 سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو نفر از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی ابومسلم خراسانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%B3%D9% 84%D9%85_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8 C&action=edit) و بابک خرمدین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9_%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%AF% DB%8C%D9%86)، دارای پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یک ‌سره سیاه ‌رنگ داشت و بابک سرخ‌ رنگ، به همین روی بود که طرفداران این دو را سیاه‌جامگان و سرخ‌جامگان می‌خواندند. از آنجایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام می‌دانستند تا سال‌های مدید هیچ نقش و نگاری از جانداران بر روی درفش‌ها تصویر نمی‌شد.

نخستین تصویر بر روی پرچم ایران

در سال 355 خورشیدی (976 میلادی) که غزنویان، با شکست دادن سامانیان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوی برای نخستین بار دستور داد نقش یک ماه را بر روی پرچم خود که رنگ زمینه آن یک‌سره سیاه بود، زردوزی کنند. سپس در سال 410 خورشیدی (1031 میلادی) سلطان مسعود غزنوی به انگیزه دلبستگی به شکار شیر دستور داد نقش و نگار یک شیر جایگزین ماه شود و از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچم ملی ایران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامی در سال (1979 میلادی).

افزوده شدن نقش خورشید بر پشت شیر

در زمان خوارزمشاهیان یا سلجوقیان سکه هایی زده شد که بر روی آن نقش خورشید بر پشت آمده بود؛ رسمی که به سرعت در مورد پرچمها نیز رعایت شد. در مورد علت استفاده از خورشید، دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه چون شیر گذشته از نماد دلاوری و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشید در ماه مرداد در اوج بلندی و گرمای خود است، به این ترتیب همبستگی میان خانه شیر (برج اسد) با میانه تابستان نشان داده می‌شود. نظریه دیگر بر تاثیر آیین مهرپرستی و میتراییسم در ایران دلالت و از آن حکایت دارد که به دلیل تقدس خورشید در این آیین، ایرانیان کهن ترجیح دادند خورشید بر روی سکه‌ها و پرچم بر پشت شیر قرار گیرد.

پرچم در دوران صفویان

در میان شاهان سلسله صفویان که حدود 230 سال بر ایران حاکم بودند، تنها شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یک‌ سره سبز رنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاه تهماسب نیز چون خود زاده ماه فروردین (برج حمل) بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکه‌ها ترسیم کنند. پرچم ایران در بقیه دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی می کردند. البته موقعیت و طرز قرار گرفتن شیر در همه این پرچمها یکسان نبوده، شیر، گاه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن. به استناد سیاحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوی استفاده او بیرق های نوک تیز و باریک که بر روی آن آیه‌ای از قرآن و تصویر شمشیر دو سر حضرت علی (ع) یا شیر خورشید بوده، در دوران صفویان رسم بوده است. به نظر می آید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر که مردی خودساخته بود، توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوک الطوایفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیش روی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران به‌وجود آمد. درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می شد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت؛ اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود: «المک الله». سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با محمد گورکانی، پادشاه هند، کشیده شده است، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشه بالایی آن نواری سبزرنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن باز هم «المک الله» آمده است. بر این اساس می‌توان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچم های نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه

در دوران آغا محمدخان قاجار، سر سلسله قاجاریان، چند تغییر اساسی در شکل و رنگ پرچم داده شد، یکی این که شکل آن برای نخستین بار از سه گوشه به چهارگوشه تغییر یافت و دوم این که آغامحمدخان به دلیل دشمنی که با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفید و سرخ پرچم نادری را برداشت و تنها رنگ سرخ را روی پرچم گذارد. دایره سفید رنگ بزرگی در میان این پرچم بود که در آن تصویر شیر و خورشید به رسم معمول وجود داشت، با این تفاوت بارز که برای نخستین بار شمشیری در دست شیر قرار داده شده بود. در عهد فتحعلی شاه قاجار، ایران دارای پرچمی دوگانه شد. یکی پرچمی یکسره سرخ با شیری نشسته و خورشید بر پشت که پرتوهای آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتی آور این که شیر پرچم زمان صلح شمشیر بدست داشت در حالی که در پرچم عهد جنگ چنین نبود. در زمان فتحعلی شاه بود که استفاده از پرچم سفید رنگ برای مقاصد دیپلماتیک و سیاسی مرسوم شد. در تصویری که یک نقاش روس از ورود سفیر ایران «ابوالحسن خان شیرازی» به دربار تزار روس کشیده، پرچمی سفید رنگ منقوش به شیر و خورشید و شمشیر، پیشاپیش سفیر در حرکت است. سالها بعد، امیرکبیر از این ویژگی پرچم های سه گانه دوره فتحعلی شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزی را ریخت. برای نخستین بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد. در این دوره هم دو درفش یا پرچم به کار می رفته است که بر روی یکی شمشیر دو سر حضرت علی (ع) و بر دیگری شیر و خورشید قرار داشت که پرچم اول درفش شاهی و دومی درفش ملی و نظامی بود.
[ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%D8%A7%DB %8C%D8%B1%D8%A7%D9%86&action=edit&section=9)]

امیرکبیر و پرچم ایران

میرزا تقی خان امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژه‌ای به نادرشاه داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می کرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگ های پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی 10 سانتی متر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریبا به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.

انقلاب مشروطیت و پرچم ایران

با پیروزی جنبش مشروطه خواهی در ایران و گردن نهادن مظفرالدین شاه به تشکیل مجلس، نمایندگان مردم در مجلس های اول و دوم به کار تدوین قانون اساسی و متمم آن می پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسی آمده بود: «الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است»، کاملا مشخص است که نمایندگان در تصویب این اصل شتابزده بوده اند. زیرا اشاره‌ای به ترتیب قرار گرفتن رنگها، افقی یا عمودی بودن آنها، و این که شیر و خورشید بر کدام یک از رنگها قرار گیرد، به میان نیامده بود. همچنین درباره وجود یا نبود شمشیر یا جهت روی شیر ذکری نشده بود. به نظر می رسد بخشی از عجله نمایندگان به دلیل وجود شماری روحانی در مجلس بوده که استفاده از تصویر را حرام می دانستند. نمایندگان نواندیش در توجیه رنگهای به کار رفته در پرچم به استدلالات دینی متوسل شدند، بدین ترتیب که می گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پیامبر اسلام (ص) و رنگ دین است، بنابراین پیشنهاد می‌شود رنگ سبز در بالای پرچم ملی ایران قرار گیرد. در مورد رنگ سفید نیز به این حقیقت تاریخی استناد شد که رنگ سفید رنگ مورد علاقه زرتشتیان است، اقلیت دینی که هزاران سال در ایران به صلح و صفا زندگی کرده‌اند و این که سفید نماد صلح، آشتی و پاکدامنی است و لازم است در زیر رنگ سبز قرار گیرد. در مورد رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهید در اسلام، به ‌ویژه امام حسین (ع) و جان باختگان انقلاب مشروطیت، به ضرورت پاسداشت خون شهیدان اشاره شد. وقتی نمایندگان روحانی با این استدلالات مجاب شده بودند و زمینه مساعد شده بود، نواندیشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شیر و خورشید کشاندند و این موضوع را این گونه توجیه کردند که انقلاب مشروطیت در مرداد (سال 1285 هجری شمسی 1906 میلادی) به پیروزی رسید یعنی در برج اسد (شیر). از سوی دیگر چون اکثر ایرانیان مسلمان شیعه و پیرو علی هستند و اسدالله از القاب حضرت علی (ع) است، بنابراین شیر هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شیعیان. در مورد خورشید نیز چون انقلاب مشروطه در میانه ماه مرداد به پیروزی رسید و خورشید در این ایام در اوج نیرومندی و گرمای خود است، پیشنهاد شد خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنند که این شیر و خورشید هم نشانه علی (ع) باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد، یعنی روز پیروزی مشروطه خواهان، و البته وقتی شیر را نشانه پیشوای امام اول (ع) بدانیم، لازم است شمشیر ذوالفقار را نیز به دستش بدهیم. بدین ترتیب برای اولین بار پرچم ملی ایران به طور رسمی در قانون اساسی به عنوان نماد استقلال و حاکمیت ملی مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت، به پیشنهاد هیاتی از نمایندگان وزارت خانه‌های خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طی بخش‌نامه‌ای ابعاد و جزئیات دیگر پرچم را مشخص کرد. بخش‌نامه دیگری در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر و طی آن مقرر شد طول پرچم اندکی بیش از یک برابر و نیم عرضش باشد.

پرچم بعد از انقلاب اسلامی

در اصل هجدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1358 (1979 میلادی) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز، سفید و سرخ تشکیل می‌شود و نشانه جمهوری اسلامی (تشکیل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.


شیر و خورشید

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.


Jump to: navigation (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1_%D9%88_%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4 %DB%8C%D8%AF#column-one), search (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1_%D9%88_%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4 %DB%8C%D8%AF#searchInput)
شیر و خورشید نشان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86&action=edit)ی قدیمی است که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DB%B1%DB%B3% DB%B5%DB%B7_%D9%87%D8%AC%D8%B1%DB%8C_%D8%B4%D9%85% D8%B3%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) نماد ملی ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) بود.
هر دو نماد شیر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1) و خورشید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF) در فرهنگ ایرانی سابقه دارند، مثلاً شیر در بسیاری از سنگتراشه‌های کهن و خورشید در گردونه مهر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%88%D9%86%D9% 87_%D9%85%D9%87%D8%B1&action=edit). ولی به نظر می‌رسد که کاربرد شیر و خورشید بر پرچم به دورهٔ تیموریان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%DB%8C%D9%85%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86) باز گردد.
در اولین قانون اساسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7% D8%B3%DB%8C) ایران، پرچم ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7% D9%86) به شکل شیر و خورشید بر روی سه رنگ سرخ و سفید و سبز تعیین شد، تا زمانی پس از انقلاب ۱۳۵۷، علامت جمهوری اسلامی ایران (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8 %AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9% 84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%8 6&action=edit) جایگزین آن شد.

Borna66
09-10-2009, 06:58 PM
پرچم در ایران باستان
درفش کاویانی
زمانی که از پرچم در ایران و مردم ایران نام برده میشود، بی درنگ نام درفش کاویانی از ویرمان(ذهن) گذر میکند. از این پرچم بارها و بارها در افسانه های استوره ای و حماسی و تاریخی ما نام برده شده. پس افزون بر ریخت استوره ای خود، دارای پیشینه ای تاریخی نیز هست. این پرچم در میان ایرانیان نماد رهایی از ستم و ترکتازی حاکمان بیگانه است.
درفش کاویانی پوستی(گاسم پوست گاو یکی از مقدس ترین جانداران نزد ایرانیان) است که کاوه آهنگر از کمر خود باز کرد و در راه گردآوردن مردم به انگیزه ی جنگیدن با ضحاک ماردوش بر سر چوب کرد. فریدون این درفش را به زر وگوهر آراست تا آن را بسان پرچم پیروزی در جنگها بکار برند.(۱)
این درفش در روزگار فریدون و شاهان پس از او مایه ی پیروزی بر دشمنان بود و آن را در جنگها پیشاپیش لشکر میبردند و پس از پایان جنگ آن را به نگهبانی هشیار میسپردند، تا در واژگونی یزدگرد ساسانی در جنگ قادسیه به دست سعد وقاص تازی افتاد و به دستور سران عرب آن را پاره پاره کردند و زر و زیور آن را میان مسلمانان بخش کردند.(۲)
این درفش از روزگار کهن تا ساسانیان پرچم ایرانیان بشمار می آید.
الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است ۶۰ سانتی متر به حساب آوریم، تقریباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود.
به بازگویی بیشتر نسکهای(کتب) تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می‌‌رسید شماری گوهر و زر بر آن می‌‌افزود. به هنگام تاختن اعراب به ایران، در جنگی که در ژیرامون شهر نهاوند در گرفت درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش پرآوازه ی«بهارستان» نزد عمر خلیفه مسلمانان، بردند وی از بسیاری گوهرها، دُرها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: « امیر المومنین سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند »

Borna66
09-10-2009, 07:01 PM
شیر خورشید چگونه به روی پرچم ایران گذاشته و برداشته شد

پيشينه

نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است. محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند. به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند "
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي 976 ميلادي که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد

پرچم در دوران صفويان

در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه

در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.

اميرکبير و پرچم ايران

ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.

انقلاب مشروطيت و پرچم ايران

با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضش باشد .

پرچم بعد از انقلاب

در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي در وسط آن قرار دارد

Borna66
09-10-2009, 07:03 PM
درفش شکوهمند و سرفراز کاویانی چیست؟

درفش کاویانی بیگمان یکی از پرارزشترین پرچمهای جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهریگری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه پرچمهای جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است درهیچیک از دیگر پرچمها در سراسر جهان یافت نمیشود.
۱- این پرچم از دل توده های مردم بیرون آمده و از یک پیشبند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران تازی به پا خواست، فراهم آمده است.
۲- این پرچم مردمی است و بدست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور بشمار آمده و پذیرفته گشته است. ولی همه پرچمهای دیگر جهان پیمانی (قراردادی) میباشند که از سوی گردانندگان کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جایی که من بیاد می آورم هیچ پرچمی در جهان با رأی مردم و همه پرسی برپا نشده است. ازین رو کمتر خواسته مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است.
۳- هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگها و نشانه های آن درونمایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه درونمایه (معنا و محتوا) خود را بهمراه داشت؛ زیرا درپیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.
۴- این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره برآن از دل توده های به خروش آمده برپا گردید.
۵- این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران وایرانی است.
۶- این پرچم کهن ترین پرچم جهانی میباشد که به دست ایرانی برافراشته شده است.پس در جهان هیچ پرچمی را نمیتوان یافت که اینهمه فراداد، بویژه فراداد نبرد با اهریمن و سرکوبی بیدادگری و رهایی کشور ازدست دشمن... همه را با هم داشته باشد.

پس به جا و شایسته است که ما آنرا پرچم سرافراز خویش بدانیم و بر آن سر ستایش فرود آوریم.تاریخ نویسان در باره درفش کاویانی چه مینویسند؟

" تاریخ تبری" مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا " اختر کاویان" نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند.
مسعودی در " مروج الذهب " آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند. او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است (هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست) .
در " برهان قاطع " و " فرهنگ جهانگیری" آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت.
استاد " اسکارمن" مینویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکههای دودمان " فرته کاره " و "شاهنامه فردوسی " چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست. بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم وگوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند.
در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: 4600 سال پیش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا 6600 سالپیش میرود.
درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟

فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم ،منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از " اختر کاویانی" یاد کرده است و در برپا خیزی " کاوه آهنگر" چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است:
" پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه " ضحاک ماردوش "، به بزرگان بیخرد پیرامون ضحاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره" فردوسی بزرگ " چنین میسراید:



بر او انجمن گشت بازارگاه
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
جهان را سراسر سوی داد خواند
همی بر خروشید و فریاد خواند
بپوشند هنگام زخم درای
از آن چرم کاهنگران پشت پای
همانگه ز بازاز برخواست گرد
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد





همانطور که در گفتار پیش گفته شد، کاوه بسوی فریدون میشتابد و او را می یابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین میخوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم بر درفش کاویانی برسر نیزه که به جنبش درآورنده مردم پر خروش بود ارج مینهد و آنرا غوته ور در زر وسیم گوهری تابناک میکند:



سراندر کشید و همی رفت راست
بدانست خود کافریدون کجاست
به دیدنش آنجا و برخاست غو
بیامد به درگاه سالارنو
به نیکی یکی اختر افکند پی
چو آن پوست بر نیزه بردید کی
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم
بیاراست آنرا به دیبای روم
همی خواندش کاویانی درفش
فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش





این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی میگیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند.

از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد:



به شاهی به سر بر نهادی کلاه
از آن پس هرآنکس که بگرفت گاه
برآویختی نو به نو گوهران
برآن بی بها چرم آهنگران
بر آنگونه گشت اختر کاویان
ز دیبای پرمایه و پرنیان
جهان را ازو دل پر امید بود
که اندر شب تیره، خورشید بود
همی بودنی داشت اندر نهان
بگشت اندرین نیز چندی جهان




رنگهای درفش کاویانی

بررسیها و پژوهشهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود.
بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند. رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ وزردو بنفش آراسته بودند.
فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:



همی خواندش کاویانی درفش
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش





فردوسی در جایی دیگر نیز به همین سه رنگ انگشت میگذارد و میسراید:



ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش
هوا شد بسان پرند درفش




درونمایه رنگهای درفش سرفراز کاویانی چیست؟رنگ سرخ
رنگ سرخ رنگ روز " تیر" سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن "چهارشنبه" میگویند. " تیر" نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است.
این رنگ بر روی پرچم کنونی که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه خانواده بنی امیه و بنی هاشم میباشد، دیده میشود.

رنگ زرد
رنگ زرد رنگ روز " مهر" پایان هفته است که امروز به آن " یکشنبه" میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز " مهر تابناک" میباشد. این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است.

رنگبنفش
رنگ بنفش رنگ " اورمزد" چهارمین روز هفته است که امروز به آن " پنجشنبه" میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است .

سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان

درفش کاویانی که نماد فر و شکوه آزادی سربلندی و بزرگی ایران زمین بود بدبختانه در هزار و چهارسد سال پیش در تازشتازیانبه ایران از دست " رستم فرخزاد" سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافاشته نشد و این اندوه بر دل افسرده ایران پرستان همچنان برجا ماند.
امروز بسیاری آنرا به دست فراموشی سپرده اند گروهی از آن یاد نمی آورند، دسته ای آنرا نمیشناسند، برخی بی انگار مانده اند... که همه اینها سخت دردآور و تلخ و رنج دهنده اند. !!
درباره سرنگونی درفش کاویانی و ارزش آن بلعمی (ترجمه تاریخ تبری رویه 30) مینویسد:
"چون مسلمانان خزینه ملوک عجم غارت کردند، آن درفش پیش عمرابن الخطاب بماند. پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست بسوختند."
تبری در " تاریخ تبری" رویه 1600 تا 1603پوشینه چهارم، مینویسد که در جنگ قادسیهضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آنرا به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست هزار درهم بود.
مسعودی (مروج والذهب و معادل الجوهر رویه 82 و 83) مینویسد:
" تا زمان یزدگرد سوم آنرا با رستم فرخزاد به سال ۱۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش بدست ضررین الخطاب فهری افتاد و به در هزار هزار دینار تقویم شد. بقولی تصرف درفش بروز فتح مدائن و بقولی به روز فتح نهاوند در سال 16یا 19 یا 20 هجری بود."
ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس، رویه32 تا۳۹) مینویسد:
درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، علم مقدس ایران بود تا در جگ قادسیه بدست عربی از قبیله نخع افتاد. سعدابن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمرابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آنرا از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان تقسیم کردند.
نیازی به گفتن نیست که تازیان چه کشتاری از ایرانیان کردند و با آوردن دین بیابانی خود به سرزمین مهر و مردمی و نیکی و نیکخواهی، چه زشتی و بدبختی و تبهکاریهایی که نیافریدند و چگونه روزگار ایران و ایرانی را سیاه کردند، به گونه ای که پس از هزارو چهارسد سال هنوز نتوانسته ایم از چنگ این آیین سیاه و از چنگ تازیان و تازی زادگان رهایی یابیم. با فرو افتادن درفش کاویانی و سوزانده شدن آن، گذشته شکوهمند ایران نیز به زیر زبانه های آتش فرو رفت و به خاکستر نشست.
امروز روزی است که این درفش سرفرازی که هزار و چهارسد سال است سرنکون شده و با فرو افتادن خود، بدبختی و سیه روزی برای مرم و کشور ما آفریده شده است، دوباره برپا گردد تا فرخندگی و بزرگی و گران منشی از دست رفته دوباره به چنگ آید.
امیدواریم همه ایران پرستان به یاری برخیزند و برای دوباره زنده کردن دلاوریها و جانباختگان راه ایران زمین نیرو و توانایی مردمی و نیکوخواهانه نیاکان سربلندمان، گذشتها و رادمردیها و مهربانیها و مهرورزیهای بزرگان و بهمنشان نیک نژاد و تباران والاگوهرمان و سرانجام برای سرداران دلیر و سپهسالاران جانباز آریایی که از مرز و بوم مهر و اهورا پاسداری نموده و در این راه گاه جان باخته اند، نماد شکوهمندشان را که به آن سرفراز و خوشبخت بودند و بدست تازیان بدکیش واژگون شده است، از نو برافرازند.
در این راه جوانان باید پیشگام شوند و درفش کاویانی باید بر دوش دختران و پسران جوان برافراشته گردد. به امید این روز بزرگ که چندان هم دور نیست

Borna66
09-10-2009, 08:16 PM
تاريخ فشرده درفش سه رنگ و شير و خورشيد


هخامنشيان و درفش

زنجيره شاهان آريانی بر امپراتوری ايران بزرگ فرمان راندند. سواران پيشاپيش ميتاختند و سپس بار و بنه و سپس پيادگان می آمدند. کورش در پيش سواران ميرفت. هر دسته از سپاه پرچمی داشت. پرچم کورش عبارت بود از پيکره شهابی (عقابی) با بالهای باز که بر روی نيزه ای بلند نصب کرده اند. نشان از اين است که بر روی پارچه ای نقش نبسته است. شهباز نشان توانمندی و بلند پروازی و تيز بينی بوده و در بيشتر برگه ها و سنگ نبشته ها ديده ميشود. درفش کاويان آنان آْنگونه که از برگه ها بر ميايد مستطيل بوده که بر چهار سه گوشه تقسيم شده بود.


ساسانيان و درفش



ساسانيان به پرچم خود درفش کاويان ميگفتند که از يک تکه چرم چهار گوش که بر بالای نيزه ای استوار شده بود که نوک نيزه از پشت آن پيدا بود. روی چرم را ديبا کشيده بودندو گوهر کاره شده بود و نقش ستاره ای چهار پر در ميان آن بود که فردوسی آنرا «اختر کاويانی » ميگويد. درفش ساسانيان همان درفش کاويان فريدون بود منتها بزرگتر و در پائين درفش چهار رشته نوار به رنگ های سرخ، زرد و بنفش آويخته بود که نوک رشته ها را گوهر نشان کرده بودند. اين همان رنگ هائی است که در شاهنامه آمده است



هحجوم تازيان

در نبردی که ميان تازيان و ايرانيان در نزديکی نهاوند رخ داد سپاه ايران شکست خورد و تازيان به درفش کاويان ساسانيان دست يافتند و به همراه فرش بهارستان نزد عمر فرزند خطاب بردند که از گوهر های بسيار پرچم شگفت زده شد و دستور دار فرش را تکه کردند و پرچم را سوزاندن و گهر های آنرا تقسيم نمود.
پس از هجوم تازيان به ايران که نمايش نقش تنديس بر گرده شير که نمادی از خدا ميبوده با اسلام هم آهنگی نداشته را برداشتند و بجای تنديس ميترا فقط نماد خورشيد بر پشت شير سوار کردند و نشان شير و خورشيد از آن هنگام بدون تنديس ميترا نمايان شد.


صفويه و پرچم

تا زمان صفويه نقش شير و خورشيد در تمامی پرچم های ايران بوده است. شير و خورشيد يک نماد ملی بوده و با دگرگون شدن پادشاهان اين نشان ملی دگرگون نميشده. تنها شاه اسماعيل و شاه تهماست بر روی پرچم خود نشان شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز و بر بالای آن نقش ماه ميبوده است. شاه تهماسب که در ماه (حمل) گوسپند بدنيا آمده نقش گوسپند را در روی پرچم نقش کرد. در زمان صفويه آيات قران و کلمات تازی (عربی) بر روی پرچم ظاهر شد.


افشاريه و پرچم

تا زمان نادر شاه افشار پرچم ها در بيشتر موارد نوک تيز است و از همه رنگ ها استفاده شده. نادر شاه اين مرد خودساخته و ميهن پرست که از دل مردم برخاسته و ايران تکه پاره را به زير يک پرچم آورد و تا هندوستان، مرز چين ، خوارزم، موصل، کرکوک، بغداد و دهلی را زير پا گذاشت و تا آن زمان که پرچم يک رنگ بود (سبز يا سرخ يا سياه) دارای سه رنگ سبز و سپيد و سرخ با هم شد. درفش شاهی نادر سرخ و زرد و دارای نقش شير ميبوده. پرچم در زمان نادر چهار گوش است. بنا بر اين پرچم مستطيل و سه رنگ نادر مادر پرچم سه رنگ ايران است که نقش شير و خورشيد بر آن نشسته ولی هنوز شير شمشيری در دست ندارد.


شمشير و قاجار ها

در هيچيک از نگاره ها، سکه ها، نوشته ها، سنگ نبشته هاو قاليچه های ايرانی تا زمان قاجار نقشی از شمشير ديده نميشود وهنوز شير و خورشيد تنها نماد ملی ايران باقی ميماند.
آقا محمد خان قاجار با تمام کينه ای که با افشاری ها داشت از سه رنگ تنها سبز را از پرچم برداشت و سرخ را رها نمود ولی در ميان آن دايره سپيدی را نگاه داشت و هنوز شير و خورشيد را که از پيشينيان رسيده از ميان نبرد. گرچه شاهان و اميران همديگر و قبيله ها را از بين ميبرند ولی شير و خورشيد که نماد ملی است بر جای ميماند.
چون آقا محمد خان بشدت مذهبی بود وبعضی پرچمهای صفويان شير و خورشيد و برخی شمشير دو سر علی را نقش کرده بود را در هم آميخت و شمشير بدست شير داد. شمشير نماد نيرومندی و نشان مردانگی و توانمندی، نيرو و دلاوری ميبوده. نظامی گنجوی ميگويد:
با لشـــــــگر خـــــــود کشـــــيده « شــمشيــــر» افــــتــــاده در آن قــبــيــــلـــــه چـــــون « شـــــــــيــــر»
در زمان فتحعلی شاه دو گونه پرچم ميبوده؛ يکی پرچمی يکسره سرخ رنگ با شيری نشسته (بی شمشـــير) و خورشيد بر پشت آن در ميان پرچم، بالای چوب پرچم دستی از سيم ناب کار گذارده بودند که شايد نمادی از دست امام علی بوده است. اين درفش زمان جنگ بوده است. ديگری درفشی بود يکسره سبز رنگ باز هم شيری نشسته (با شمشير) و خورشيد بر پشت وبر بالای چوب پرچم پيکانی زرين کار گذارده بودند؛ اين پرچم زمان صلح ميبوده. در هر دو پرچم پرتوهای خورشيد سراسر پهنه پرچم را پوشانيده است.
سفير فتحعلی شاه در هنگام ورود به شهر پترو گراد نگاره زيبائی از شير و خورشيد که بر پرچمی يکسره سپيد کشيده شده در جلو حرکت ميداده . با نگرش به پرچم زمان جنگ و صلح و پرچم سپيد زمان دوستی ميتوان انگاشت که در آن زمان سه رنگ پرچم ميبوده سرخ، سبز و سپيد.


تاج ، پرچم و محمد شاه

در زمام محمد شاه قاجار تاج بر بالای نشان شير و خورشيد ظاهر ميشود. سندی از زمان قاجار در دست است که در کتاب «پارس» لوئی دو بو Luis De Beaux نيز به آن اشاره شده:
« پس برای هر دولتی نشانی ترتيب داده اند. دولت عليه ايران را هم نشان «شير و خورشيد» متداول بوده است که قريب سه هزار سال، بل متجاوز، از عهد زرتشت اين علامت بوده. سبب انتشار آن شايد اين باشد که در دين زرتشت، آفتاب را مظهر کل و مربی عالم ميدانستند ...»
سر انجام در يکسد و پنجاه سال پيش دستگاه فرمانروائی ايران ميپذيرد که نشان شير و خورشيد يک نشان فرهنگی، تاريخی و دينی که ريشه در هزاره های کهن ( از زمان زرتشت، بل متجاوز) دارد.


امير کبير و پرچم

امير کبير اين مرد ميهن پرست دستور داد بر روی خرابه های مساجد سرباز خانه ساخته شود، لباس سربازان را يکنواخت و تنها از پارچه بافت ايران استفاده شود وی دستور داد تا دکمه های لباس سربازان نشان شير و خورشيد داشته باشد. اين نشان در روی دکمه لباس ها تا بهمن هزارو سيصدو پنجاه و هفت باقی ماند. با نگرش و دلبستگی که به نادر شاه داشت پرچم های سه گانه زمان فتحعلی شاه را بهانه کرد و دستور داد درفش ايران دارای همان سه رنگ سبز، سپيد و سرخ زمان نادری يکپارچه گردد. همچنين نقش تاج را از بالای نشان شير و خورشيد برداشت ولی در شمشير و شکل پرچم (مستطيل) دگر گونی بوجود نياورد.


شکل درفش

در سال هزارو دويست و هشتادو چهار خورشيدی برابر با هزارو نه سد و شش پارسائی که جنبش مشروطه را مظفر الدين شاه دستينه نهاد در متمم قانون اساسی شکل درفش به اين صورت آمده است:
«الوان رسمی بيرق ايران، سبز، سفید و سرخ و علامت شير و خورشيد است» در اين برگه تاريخی از کنار هم قرار گرفتن و اندازه رنگ ها و پهنای درفش سخن بميان نيامده.
در مجلس يکم شماری روحانی بودند که به پيروی از دين اسلام نگاشتن نگاره ها را نا روا ميدانستند. گروهی نو انديش که شمارشان بسيار بود برآن شدند که نگذارند نازش های فرهنگ گذشته پايمال شود. از جمله اينان شادروان ارباب کيخسرو و شاهرخ نماينده زرتشتيان بودند. با رايزنی برنامه ای حساب شده ريختند و در جلسه مجلس پس از سر آغازی شيوا گفتند:
« همه ميدانيم که نود در سد ايرانيان مسلمانند. و رنگ سبز رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ دين است. پس بر بالای پرچم جای گيرد.
زرتشتيان هزاران سال پشت اندر پشت در اين سرزمين زاده و زندگی کرده اند در قرآن نيز اشاره ای به اين دين شده. رنگ سپيد که رنگ ويژه کيش زرتشتی است و همچنين رنگ آشتی و پاکدلی است بپاس بزگداشت اين مردم آزاده در زير رنگ سبز جايگزين کنيم.
به پاس خون شهيدان راه انديشه و باور بويژه فرزند علی و انقلاب مشروطه رنگ سرخ را در آن جای دهيم.
هنگاميکه مجلس کاملا آماده شده سخن به نشان شير خورشيد ميکشد و گفته ميشود. انقلاب مشروطه در امرداد به پيروزی رسيد، ماه امرداد در برج اسد (شير) جای دارد، از سوی ديگر چون بيشتر مسلمانان ايرانی "شيعه" و پيرو علی هستند و شير همچنين پيشنامی از نام های علی است و او را "اسد الله" می خوانند بر اين پايه شير را هم که نشانه امرداد و هم نشانه پيشوای يکم است بيادگار به پرچم نقش کنيم.
چون مشروطيت در ميانه امرداد به پيروزی رسيد و خورشيد در اين روز در اوج نيرو مندی و گرمای خود است پيشنهاد ميکنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که هم نشانه علی باشد هم نشانه امرداد و هم ياد آور روز چهاردهم امرداد وهم نشانه کهن ايرانيان. (نکته در خور توجه اينکه به «ميترا» وارتباط آن با خورشيد و مهر نشده تا مبادا روحانيان درون مجلس بر آشفته شوند.) زمانيکه ديدند زمينه مساعد است و مخالفی نيست گفتند حال که شير را نشانه علی دانستيم بايد " ذوالفقار" را نيز به دستش بدهيم.
نمايندگان دور انديش با شتاب بر اساس اصل پنجم متمم قانون اساسی پيشنهاد و به تصويب رساندند. در اين برگه تاريخی اشاره ای به تاج در بالای شير و خورشيد نشده است

Borna66
09-10-2009, 09:59 PM
پرچم ایران از کورش تا امروز!

پرچم زمان کورورش کبیر۵۵۹ ) سال پیش از میلاد (
http://pnu-club.com/imported/mising.jpghttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/flag_cyrus.jpg)


درفش کاویانی
http://pnu-club.com/imported/mising.jpghttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/derashe_kaviani.jpg)


پرچم در دوره شاه طهماسب
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/flag_shah%20tahmasb.jpg)


دوره شاه صفی دوم
http://pnu-club.com/imported/mising.jpghttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/flag_shah_safi.jpg)


دوره نادرشاه
http://pnu-club.com/imported/mising.jpghttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/Nader_shah_flag2small.jpg)




دوره علی قلی شاه عادل
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

(http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/flag_ali_qoli.jpg)دوره آغا محمدخان قاجار

http://pnu-club.com/imported/mising.jpghttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/flag_aqa_mohammad_qajar.jpg)



دوره محمد شاه قاجار
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/mahamad_shah.jpg)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/mahamad_shah.jpg)


دوره ناصرالدین شاه
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
(http://groups.yahoo.com/group/toopaddresses/)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag/naseredin_shah.jpg)

دوره رضاخان و پسرش
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag_before.jpg)



دوره فعلی
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://groups.yahoo.com/group/toopaddresses/)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag_after.jpg)
(http://www.parsayan.org/Parsayan/Liens/flag_after.jpg)

Borna66
09-10-2009, 10:05 PM
تاريخچه مصور پرچم ايران عزيز ما

پرچم زمان کوروش کبير 559 سال پيش از ميلاد


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

****************************


درفش کاوياني


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

****************************


پرچم در دوره شاه طهماسب


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)


************************************

دوره شاه صفي دوم


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

*************************************


دوره نادرشاه


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

********************************


دوره علي قلي شاه عادل


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

****************************


دوره آغا محمدخان قاجار


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

********************************8


دوره محمد شاه قاجار


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

**************************


دوره ناصرالدين شاه


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

****************************
دوره پهلوي اول و دوم


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

****************************

دوره حاضر


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.irancdsara.com/)

Borna66
09-10-2009, 10:06 PM
پرچم و درفش در ایران باستان


http://pnu-club.com/imported/2009/09/418.jpg
(http://www.senmerv.com/archives/000129.php)درفش گرشاسب

درفش یا بیرق از روزگاران پیش تا کنون در زندگانی ملتها و نزد حکومتهای جهان نقش ارزنده، پرشکوه و در خور داشته است. چنانکه در کتابهای دینی و حماسه های ملی هر ملت یادمانی از آن را می توان جست و جو کرد …

درفش از باستان تا امروز کاربردی نمادین با رنگها و نگاره های گوناگون داشته و هریک از رنگها با چگونگی نژادی، استوره ها، قهرمانیها و جانبازیهای مردم در راه تراداد ها و دستآوردهای فرهنگی و تاریخی خود و از سوی دیگر با زنده و پویا داشتن یادمانها و فداکاریهای نیاکان پیوندی ناگسستنی دارد و چنان است که نشان نیرومندی، استواری، ماندگاری، پیروزگری و حاکمیت به شمار می آید.

ای زرتشت اگر تو خواستار پیروزی بر دیوها، جادوان، پریها، کاویها و کرپانهای بیدادگر و راهزنان دوپا و گمراه کنندگان دوپا و گرگهای چهارپا و به لشکر دشمن، با سنگر فراخ با درفش بزرگ و درفش بر افراشته و درفش گشوده و درفش خونین به دسته گرفته، باشی، پس در همه روزها و شبها این نامها را نامهای خدواوند زمزمه کن.هرمزدیشت، بند 10 و 11

فروهرهای نیک توانای پاک ورجاوندان را می ستاییم که لشکر بی شمار بیارایند، سلاح به کمر بسته، با درفشهای بر افراشته درخشان، آنانند که پیشتر فرا رسیدند. در هنگامی که خشتاویهای دلیر بر ضد دانوها می جنگیدند.فروردین دیشت، بند 37

پس اهورا مزدا گفت : اگر مردمان بهرام اهورا آفریده را آنچنان که شاید نثار پیش آورند و ستایش و نیایشی که در خور اوست برابر بهترین راستی به جای آورند، هر آینه به ممالکت ایران لشکریان دشمن درون نشوند. نه سیل نه گری، نه زهر، نه گرودنه های لشکر دشمن و نه بیرقهای بر افراشته.مهر دیشت، بند 48
همچنین در گرشاسب نامه اسدی توسی داریم که هنگامی که ضحاک از بابل به زابل آمد، در میهمانی باشکوهی گرشاسب را میبیند و او را دلاوری شایسته و بزرگ می شمارد. از پیرامون هنرهای رزمی و دلیری گرشاسب می شنود و وی را به کشتن اژدهای ستبر و نیرومندی که در شکاف کوه نشیمن گرفته و هراس پدید آورده است گسیل می دارد.
گرشاسب در نبردی سهمگین اژدها را از پای در می آورد و ضحاک او را جهان پهلوان می خواند و برای ارج نهادن به کوششهای وی دستور می دهد که درفش ویژه ای برای جهان پهلوان آماده کنند که نماد دلیری و شیردلی گرشاسب و هم نشان کشتن اژده ها باشد.

بفرمود کامروز دل شاد کام
از آن کاژدها کشت و شیری نمود
به زیر درفش، اژدهای سیاه
جهان پلوانی مر او را سپرد

همه یاد گرشاسب گیرید جام
درفشی چنان ساخت کز هر دو بود
زبر، شیر زرین و برش سر ماه
وز آنجای لشکر سوی هند برد

Borna66
09-10-2009, 10:06 PM
تمام پرچم های ایران باستان +________

سه رنگ اصلی پرچم ایران این سه رنگ است "
سبز - سرسبزی و آبادانی



سفید - صلح و دوستی
قرمز - نشان خون از دست رفتگان در جنگ


http://pnu-club.com/imported/2009/09/10.png

http://pnu-club.com/imported/2009/09/9.png



Great Koorush (559 BC)

پرچمزمان�ورورش�بیر(۵۵۹سا پیشازمیلاد)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Kaviani Awl
درفش�اویانی
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Tahmaseb King Ages
پرچمدردورهشاهطهماسب
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


Safee 2nd King Ages
دورهشاهصفیدوم
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Nader King Ages
دورهنادرشاه
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Ali Gholi King Ages
دورهعلیقلیشاهعادل
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


Agha Mohammadkhan Ghajar Ages
دورهآغامحمدخانقاجار
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Mohammad Ghajar King Ages
دورهمحمدشاهقاجار
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Naser Shah King Ages
دورهناصرالدینشاه
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Rezakhan King Ages
دورهرضاخانوپسرش
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



Now…
دورهفعلی
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

Borna66
09-10-2009, 10:07 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


امیدوارم این دوباره "پرچم ایران بشه "
ولی درکل سه رنگ سفید و " سبز و قرمز نادرسته " 3 رنگ پرچشم ایران " در تخت جمشید و ........

پس سه رنگ اصلی پرچ ایران " باید این سه رنگ باشد:

سبز - سرسبزی و آبادانی
سفید - صلح و دوستی
قرمز - نشان خون از دست رفتگان در جنگ

این سه رنگ از دیر باز در نمادهای ایرانی بکار می رفته اند. برای نمونه در نگاره‌هایی که از کاخ‌های شوش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%88%D8%B4) بدست آمده است این سه رنگ را با این ترتیب می‌توان دید.

قسمتی از یکی از دیوارهای کاخ‌های هخامنشی در شوش؛ این دیوار هم اکنون در موزه لوور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87_%D9%84%D9%88%D9%88%D8%B1) موجود است. به عکس و رنگ های پرچ اصلی ایران نگاه کنید :
http://pnu-club.com/imported/2009/09/10.png




پس از تازش تازیان به ایران:، ا
یرانیان تا 200 سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو نفر از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی ابومسلم خراسانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%B3%D9% 84%D9%85_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8 C&action=edit) و بابک خرمدین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9_%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%AF% DB%8C%D9%86)، دارای پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یک ‌سره سیاه ‌رنگ داشت و بابک سرخ‌ رنگ، به همین روی بود که طرفداران این دو را سیاه‌جامگان و سرخ‌جامگان می‌خواندند. از آنجایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام می‌دانستند تا سال‌های مدید هیچ نقش و نگاری از جانداران بر روی درفش‌ها تصویر نمی‌شد.

http://pnu-club.com/imported/2009/09/9.png

Borna66
09-10-2009, 10:07 PM
شیر خورشید چگونه به روی پرچم ایران

گذاشته و برداشته شد

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

پيشينه

نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد
فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است
محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند
به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند "
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي 976 ميلادي که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد

پرچم در دوران صفويان

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش

پرچم در عهد نادرشاه افشار

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند

Borna66
09-10-2009, 10:08 PM
دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود

اميرکبير و پرچم ايران

ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد

انقلاب مشروطيت و پرچم ايران

با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضش باشد

پرچم بعد از انقلاب اسلامی

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي تشکيل شده با حروف الله اکبر در وسط آن قرار دارد

Borna66
09-10-2009, 10:09 PM
پرچم زمان کورورش کبیر (۵۵۹ سال پیش از میلاد)

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


درفش کاویانی

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


پرچم در دوره شاه طهماسب

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


دوره شاه صفی دوم

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg





دوره علی قلی شاه عادل

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


دوره آغا محمدخان قاجار

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



دوره محمد شاه قاجار


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


دوره ناصرالدین شاه



http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

دوره پهلوي

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



دوره جمهوري اسلامي