PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاه تولیدی لازمه اصلاح در الگوی مصرف



donya88
09-10-2009, 09:38 AM
سر مقا له ي روزنا مه ي دنيا ي اقتصاد

زاويه

نگاه تولیدی لازمه اصلاح در الگوی مصرف


برای اصلاح الگوی مصرف از کجا باید آغاز کرد؟ این سوالی است که جواب‌های مختلفی از سوی کارشناسان به آن داده می‌شود. </b>
عده‌ای می‌گویند باید هرچه سریع‌تر به سراغ قیمت‌های بنزین و آب و برق رفت و با واقعی کردن قیمت آن‌ها، همانند کشورهای پیشرفته جهان، مانع مصرف بی‌رویه مردم شد، عده‌ای هم فرهنگ‌سازی الگوی مصرف را مهم‌تر می‌دانند و گروهی نیز می‌گویند باید آغاز اصلاح الگوی مصرف از دولت شروع شود.
در اينجا بايد توجه كرد كه لزوما تمام هزينه‌هاي مصرفي به ظاهر اضافي منافاتي با الگوي مصرف بهينه و استاندارد ندارد، براي مثال صاحب شركتي كه براي تزئينات داخلي محل كار خود با توجه به توان پرداختي آن اقدام به صرف هزينه‌هاي فراوان مي‌كند، لزوما مرتکب اسراف نشده است، زيرا با اين كار، براي چند نفر کارگر اشتغال ایجاد كرده و نيز به امرارمعاش عده‌اي و گردش اقتصادي پول در جامعه كمك كرده است. بنابراين براي پاسخگويي به سوال فوق ابتدا بايد به شناخت دقيقي از مصاديق و آسيب‌هاي اسراف در جامعه يا علل
برون رفت از ميزان بهينه مصرف دست يافت.
سهم بالایی از تولید ناخالص ملی ایران سهم مصرف بوده و اقتصاد در حال توسعه ایران در شرایطی که نیاز دارد سهم بالایی از تولید ناخالص را صرف سرمایه‌گذاری رشد آن کند، در چرخه مصرف وارد کرده و در کشور به جای اینکه با انتقال منابع به چرخه سرمایه‌گذاری موجبات ارتقای بهره وری فراهم شود، مصرف‌گرایی تشدید می‌شود.
از طرف دیگر دولت در اقتصاد ایران خود بزرگ‌ترین مصرف‌کننده است و کاهش مصرف وی – کاهش مداخله در اقتصاد - که با سیاست اصلاح الگوی مصرف همخوانی دارد، یکی از آن توصیه‌هایی بوده است که اقتصاددانان بارها و بارها به دولت پیشنهاد کرده‌اند.
برای مقایسه مصرف انرژی کشورها از معیار «شدت انرژی» استفاده می‌شود که برابر نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی است. مطابق آمارها، ایران در کل جهان بالاترین میزان «شدت انرژی» را به خود اختصاص داده است. این معیار برای ایران 17 برابر کشوری مثل ژاپن، 5/8 برابر اروپا، 1/2 برابر چین و 8/2 برابر کشورهای آسیای شرقی است.
این آمار میزان مصرف بی‌رویه انرژی را در ایران نشان می‌دهد. در واقع، مصرف انرژی در ایران برابر مصرف انرژی در کشوری با جمعیت 750‌میلیون نفر است. رقمی که تصور آن چندان آسان نیست. در مورد سایر منابع نیز وضعیتی مشابه حاکم است. الگوی مصرف آب آشامیدنی بر اساس اعلام بانک جهانی برای یک نفر در سال، یک مترمکعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، 100 مترمکعب در سال است. بر این اساس، در کشور ما 70‌درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف می‌شود! از نظر مصرف برق، ایران نوزدهمین کشور پرمصرف برق در دنیا است. مصرف گاز ایران به‌اندازه یک کشور 250‌میلیون نفری می‌باشد.
با توجه به اینکه اصلاح از بعد اقتصادی به معنای شناسایی آسیب‌ها و رفع چالش‌ها در مسیر تکامل است، می‌توان این اصلاح را در دو سطح یعنی تولید کالا و مصرف کالا بررسی نمود. در سطح تولید کالا که از مرحله تبدیل مواد خام تا انتقال و توزیع به مصرف‌کننده را شامل می‌شود، نیاز است که سازندگان و تولیدکنندگان هر دو بخش دولتی و خصوصی علاوه بر رعایت ضوابط زیست محیطی، فن‌آوری تولید کالاهای خود را با استانداردهای جهانی و حتی‌الامکان مناسب با اقلیم هر منطقه مطابق کنند.
ما زماني كه سيستم توليدي ناقصي داشته باشيم، هزينه‌هاي توليد بالا مي‌رود و توليداتمان‌گران‌تر مي‌شود، اما چون قيمت‌ها در بيشتر صنايع سقف محدودي دارند، توليد‌كننده ناگزير براي كاهش هزينه‌ها از كيفيت محصول مي‌كاهد.
در اين حالت تنها كمكي كه دولت‌ها مي‌توانند انجام دهند، نه از طريق پرداخت يارانه‌ها است كه هيچ توجيه اقتصادي ندارد، بلکه از طريق كمك به توليدكنندگان جهت كاهش هزينه‌هاي توليد آنها مي‌باشد، که از آن جمله می‌توان به راهسازي ريلي و ساير تسهيلات حمل‌ونقل، معافيت‌هاي مالياتي براي مواد اوليه و... و هر آنچه بر مبناي كاهش هزينه‌هاي توليدي استوار باشد و سبب اصلاح الگوي توليدي شود، اشاره کرد.
در سطحی دیگر نیز کاهش هزینه‌های تولیدی که ارتقای کیفیت محصول را در پی دارد، نهايتا منجر به اصلاح الگوي مصرفی نیز مي‌شود، مثلا هنگامي كه اتومبيلي با 15‌درصد بنزين توليد مي‌شود، مردم مجبور به خريد آن هستند، اما اگر نوع ديگري با 8‌درصد مصرف توليد شود، مسلما گزينه بهتري براي انتخاب وجود دارد.
در مورد مصرف کالا نیز باید به این نکته اشاره کرد که بی‌تردید هر مصرف‌کننده با توجه به تابع مطلوبیت و محدودیت‌های بودجه‌ای خود تصمیم می‌گیرد که چه چیزی را به چه مقدار مصرف کند. در این صورت با فرض عقلانی بودن رفتار مصرف‌کننده و تابع مطلوبیت ثابت، سیاست‌گذار باید با اصلاح قیمت بر قیدهای بودجه‌ای عاملان اقتصاد اثر‌گذارده و در جهت اصلاح الگوی مصرف و عدم تعادل در اقتصاد اقدام کند.
به عبارت دیگر، اگر مثلا در رابطه با میزان مصرف بنزین، برق، گاز و آب معضلی وجود دارد، ایراد بر قیمت‌های غیربازاری است که باعث می‌شود چنان قید بودجه‌ای برای مصرف‌کننده ایجاد شود که بیشینه‌سازی مطلوبیت از راه مصرف بی‌حد و اندازه بگذرد و سرانه مصرف حتی چندین برابر کشورهای توسعه یافته باشد. نمي‌‌‌توان قیمتی پایین‌تر از بازار را به عاملان ارائه داد و از آن سو از آنان خواهش کرد که تابع مطلوبیت خود را با قیمتی دیگر حداکثر کنند که نتیجه آن مصرف کمتر باشد. برهم زدن قیمت‌های تمام شده، منشا اصلی هدر شدن منابع است.
يقينا زماني كه قيمت‌ها اصلاح و سياست‌هاي تعديل اتخاذ شود، الگوهاي مصرف به گونه‌اي ديگر شكل مي‌گيرند. مثلا زماني كه يك بطري آب را به قيمت 300‌تومان خريداري كنيم،‌ تا قطره آخر آن را مصرف مي‌كنيم اما اگر براي يك مترمكعب آب تصفيه‌شده شهري 25‌تومان مي‌پردازيم، مسلم است كه حساسيت زيادي جهت صرفه جويي آن نخواهيم داشت.
در واقع با مقایسه میان تولید و مصرف کالاها این هدف را دنبال می‌کنیم که اسراف بيش از آن كه يك مقوله فرهنگي باشد، يك مقوله اقتصادي است كه بايد با ابزارهاي اقتصادي آن را اصلاح كرد. ما بايد درك خود را در زمينه بهینه‌سازی توليد و مصرف تغيير دهيم، آنچه در اوضاع اقتصادي كشور بيشتر نمودار است، اسراف در بخش توليد است تا مصرف، در واقع محصولاتي كه توليد مي‌شود، كيفيت پايين و بازده مصرفي كمي را دارند كه به سرعت مستهلك مي‌شود و اين امر خود رشد مصرف را تشديد مي‌كند.
برنامه ريزان و رهبران سازماني بايد به رابطه بين اجزاي توليد تا مصرف به دقت توجه كنند تا مشخص شود الگوهاي فعلي در هر زمينه‌اي چگونه شكل گرفته‌اند و چگونه مي‌توان بدون ايجاد آثار جانبي و صدمه به ديگر بخش‌ها، آنها را به شكلي بهينه و پايدار اصلاح نمود. آن نگرش اقتصادی که‌ درصدد تهیه ارزان‌ترین، سریع‌ترین و بهترین محصول برای جلب رضایت مشتری بود، سبب اتلاف منابع طبیعی و اشاعه آلودگی و نابرابری و دیگر پیامدها و تبعات منفی در سطح جامعه و محیط زیست شده است.
ما نیازمند یک تغییر پارادایم و در چارچوب نظری و علمی هستیم و باید مفهوم مشتری‌گرایی را به شهروندگرایی تغییر دهیم و در برنامه‌ریزی‌ها و ساماندهی‌ها، رفاه و بهبود کیفیت زندگی همه شهروندان و افراد جامعه کنونی و آتی را رعایت و لحاظ کنیم. </b>