PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تأثیر میتراییسم بر مسیحیت



Borna66
09-08-2009, 03:19 PM
درود



به نام یگانه دادار هستی، آفریننده جان و خرد.


در قرنهای ابتدایی پس از میلاد مسیح، میترائیسم رقیب بسیار جدی مسیحیت بود. چرا که در آن زمان میترا تنها ناجی و نشان دهنده راه و آیین زندگی بود. بی گمان به دلیل حضور موازی دو سیستم قوی دینی در یک زمان و در یک جا، 25 دسامبر، روز تولد میترا، روز تولد «مسیح» شد و درست از همین جا نفوذ ایده های میترائی به مسیحیت آغاز شد.
افسانه تولد میترا و عیسی، چوپانانی که برای ستایش و پرستش نوزاد آمدند، مراسم غسل تعمید، جشن گرفتن عروج، چون روز تقدیم شده به خدا، افسانه نان و شراب، عروج خدا در غالب انسان به آسمان، گواهی رستاخیز و جاودانی روح، برای این دو سیستم مشترک گشت. در آغاز قسمت عمده آیین مسیحیت را میترائیسم تشکیل میداد. ولی به مرور زمان هنگامی که موقعیت دین رسمی امپراتوری روم را پیدا میکند، جریان تصفیه ایده های شرقی شروع میشود. حتی آوازها و سرودهای مذهبی «پارسی» که در آن «اشوزرتشت» تولد ناجی (حضرت عیسی) را پیشگویی کرده و به تعمید او نیز اشاره شده و در انجیل هم آمده، قانونی و مقدس به حساب نیامدند.
از قرن چهارم میلادی، مسیحیت دچار تضادهای داخلی و مبارزات بی رحمانه و سفت و سخت داخلی برای حفظ حقوق آنکام و انجیل میشود و به دلایل سیاسی، دوستی و مذهبی، موضع او به سنتهای «پارسی» برگشت ناپذیر باقی میماند. بدین ترتیب دین مسیحیت با ترش شدید از نابودی روم در مقابل پارس ها با آنکه منشعب از میترائیسم مدفون با ریشه های زرتشتی بود، کوشش میکند خود را مستقل کند.
امپراتوری روم به سبب جنگهای با امپراتوری پارس (ایران) مهد میترائیسم را دشمن همیشگی و جدی خود میدانست و به همین دلیل احساس نیاز به ایدئولوژی مستقل دولتی، برای مقابله با هرگونه تأثیر از سوی ایران و ایده های شرقی رشد میکند و مسیحیت چون پدیده ای تو، پیروزی خود را جشن میگیرد.
در قرن چهارم میلادی، زمانی که ساسانیان به طور کامل ریشه دواندند، نه فقط پیوندهای دولت، بلکه دین جای محکم خود را پیدا میکند. در زمان اردشیر، اوستا به عنوان کتاب مقدس، رسمی میشود. الفبای اوستایی که شامل چهل و هشت حرف است و از جهت بیان گونه های آوا یکی از کاملترین الفبای دنیاست، پایه ای میشود که سرودهای اوستا که در آن زمان شفاها، نسل به نسل، سینه به سینه منتقل شده بود، روی دوازده هزار قطعه پوست آهو نوشته شد.
زروانیسم، اعتلای خود را در زمان ساسانیان کسب میکند و به دنبال آن دوران طلایی ستاره شناسی، ریاضیات، ادبیات و معماری و زندگی روحانی درون ایران، خطر جهانی شدن پیدا میکند که برای امپراتوری روم خطری جدی محسوب میشد. از اینجاست که امپراتوری روم کوشش میکند با ایدئولوژی خود ساخته و کلیسای سازمان یافته خود در برابر دین قوی زرتشتی مقاومت کند.
هر دو امپراتوری به خدای خورشید، میترای شکست ناپذیر، معتقد بودند و خود را بنده خدا، پدر «میترا» میدانستند. که این به معنای پیوند روحانی دو دولت قوی غرب و شرق بود و میتوانست به ایجاد تشکیلات واحد سیاسی - دولتی دو امپراتوری عظیم بیانجامد. که اگر این اتفاق میافتاد، شاید تاریخ جهان سرنوشتی دیگر پیدا میکرد و به تکامل خود میرسید.
کنستانتین اول، امپراتور مسیحی که به تحکیم ایدئولوژی امپراتوری معتقد بود، به خوبی میفهمید که به کمک میترائیسم این کار عملی نیست و خطرناک جلوه میکند. از طرفی میترائیسم به عنوان سازنده ساختار خشک و بسیار منظم، به سلسله مراتب سخت وفادار است و برای رسیدن به پله جدید، نیاز به مردانگی عظیم و قهرمانی شخصی بوده و بدین ترتیب روز به روز از تعداد پیروانش کاسته میشده.
مسیحیت از این نظر بیشتر مردمی بوده و هرکدام از اسقفها میتوانستند پایه گذار جریان نوی مسیحیت باشند. با نتیجه گیری از اساس تئوریک، با توجه به عقاید و نظرهای شخصی و با استفاده از اتوریته خود بین پیروان، برای ارضای منافع شخصی و کلیسا که هیچ ارتباطی با آموزش پاک عیسی نداشته است، تاریخ مسیحیت، انباشته از خرافات متنوع و مسائل من درآوردی رنگارنگ، از ایده های شرقی دور میشود و با هم پیچیدگی مرموز فقهی پیدا میکند و خطر افتادن به دام صوفیسم تهدیدش میکند.
میترائیسم سفت و سخت به بروز مسائل از خود ساخته، گمراهی و کفر امکان نداد و حتی در محیط جنگ که میترائیسم در آن رشد کرده بود، نتوانست صحنه شرط بندی فقهی شود. در صورتی که مسیحیت به عنوان یک ایدئولوژی همه کاره به مردم اجازه داد با اعتقادات و نظرات مطلقا مختلف و متنوع، زیر نشان عیسی مسیح، پیرو و هوادار باقی بمانند. که این شرایط، نقش بسیار عمده ای را در پخش و توسعه کلی دین مسیحیت ایفا کرد.
بدین ترتیب دموکراسی در مسیحیت و بسته بودن میترائیسم، بسیاری از مسائل را مشخص کرد و به دلایل سیاسی، میترائیسم متحمل شکست میشود. میترائیسم با ریشه های ایرانی به عنوان دین رسمی دولتی که روم را از قدرت جهانی محروم کرده، برای رومیها غیر خودی و نامفهوم باقی میماند.
دین زرتشت در زمان ساسانیان، موقعیت ایدئولوژیکی دولتی داشته، در حالی که روم فاقد همچون ایدئولوژی بوده، در صورتی که نیاز با آن در آن زمان بسیار محسوس بوده است. کنستانتین تمام نیرویش را روی مسیحیت گذاشت تنها با یک هدف که روم استقلال ایدئولوژیکی و مذهبی نسبت به ایران پیدا کند.
میترائیسم تأثیر بسیار گسترده ای بر مسیحیت گذاشت. ولی به دلایل تاریخی، ایدئولوژیکی و سیاسی ناپدید شد و جای خود را به مسیحیت داد. نه فاکتورهای تاریخی و نه ایدئولوژیکی نتوانستند مشخص کنند در مبارزه بین دو دین زرتشتی و مسیحیت، بین دو طرف، کدام یک پیروز از میدان به در میآید، اگر فاکتورهای سیاسی پیش نمیآمد. برای پیروزی در جنگهای دائمی با ایران، طبیعی بود که میترائیسم به هیچ عنوان نمیتواند دین رسمی و دولتی امپراتوری روم بشود و خواسته های سیاسی دولت را در این مسیر ارضا کند.
ولی به هر صورت، مسیحیت در بسیاری از مسائل و مراسم مذهبی مدیون میترائیسم باقی میماند و در آیین مذهبی اروپا ریشه های شرقی نفوذ میکند و جای میگیرد. به عنوان نمونه: میترائیست ها در میترا، خدای نور و ناجی بشریت را دیدند. مسیحی ها نیز در مسیح همان را. میترا پسر خداست. مسیح نیز همچنین. میترا از زن آفریده شد. مسیح نیز. داستان تولد عیسی، همان داستان تولد میترا است. میترا در غاری تاریک به دنیا آمد و اولین کسانی که فهمیدند، چوپانها بودند که به عنوان هدیه، طلا و مواد معطر و خوشبو آوردند. آیا این همان داستان انجیل نیست؟ میترا همچون عیسی، واسطه بین خدا و مردم است. میترا و عیسی، هر دو مجری خواسته های پدرند و فرستاده های او هستند روی زمین. با این تفاوت که عیسی پسر «یهوه» و میترا پسر خدا. یهودیها، یهوه را همان خدا میدانستند که در انجیل آمده است. ماموریت میترا، مبارزه با اهریمن، شیطان و بندگان اوست که وقتی در آخرین روز هستی برای داوری بشریت میآید، پیروزی نهایی نور و خوبی بر تاریکی و ظلم است که این وظیفه عیسی است از نظر مسیحیان. عروج میترا به درگاه خدا پس از آخرین ماموریت هایش روی زمین، بسیار شبیه داستان عیسی است. ایفا کننده دستورات پدر روی زمین و بازگشت او به آسمان.
حتی نشانه گرایی میترائیسم در مسیحیت رخنه کرد: صلیب. میترائیستها صلیب را در دایره (سمبول قدیمی خورشید) رسم میکردند و چهار گوشه صلیب، همان نقطه اساسی و بنیادی راه سالانه خورشید است. دو نقطه: اعتدال ایام (روز و شب) و دو نقطه انقلاب خورشیدی. در مسیحیت، صلیب نشانه رنج و مقاومت شد. با اینکه خورشید را در خود حفظ کرد.
جشن مقدس تولد میترا، 21 دسامبر در تاریک ترین شب سال در تاریک ترین غار، نشانه تولد نور و پیدایش امید و نشانه زایش دوباره طبیعت است. جشن مقدس عیسی نیز درست در همین شب در زمان انقلاب خورشیدی زمستانی است. نشانه های خورشید، صلیب در دایره را میتوان در صحنه های غذاخوری مقدس (تغذیه تقدیس) میترا دید.
مراسم نان گرد در کنار میترا که به چهار قسمت تقسیم شد. نان و شراب شیرین، مراسم مقدس میترائیست هاست. نشانه سفره پر برکت میترا و مددیاران اوست. نشانه های خوشبختی در زندگی آینده و جاودانی در پادشاهی میترا، که در مسیحیت نیز دقیقا همانگونه است. با این تفاوت که نان، نشان پاره های تن عیسی است و شراب شیرین نشان خون او و نشانه سفره پر برکت مسیح. بار عاطفی این مراسم، چون خاطره ای است از آخرین شام عیسی با حواریون. غسل تعمید که از نظر بندگان کیش میترا، شست و شوی انسان از گناهان مرتکب شده بود، چون اعتراف به گناهان و بخشش گناهان گناهکاران در میترائیسم با همان شکل به مسیحیت منتقل شده.
مفهوم کلیسای جنگجو و جنگنده نیز از میترائیست هاست. خود سازمانی پیشرفته کلیسای برادران مسیحی در بسیاری از مسائل یادآور سیستم خوش قد و قامت و منظم میترائیست هاست. مقاوم برتر کلیسای کاتولیک چون کپی پله ای برتر و مقدس میترائیسم به همان نام خوانده شد: پدر، پاپا، پاپ، پادر (در واتیکان).
سران مذهبی میترائیسم خواستار نظم سفت و سخت از طرف پیروان بودند. روزه ها، خویشتن داری و ... میترائیسم به عنوان دین مردانه، دین جنگجویان شد و به همین دلیل موفقیتهای بی شماری را در بر داشت. از شمال گرفته تا «اورلیان»، «گالیان» و «دیو کلتیان»
در زندگی غیر جنگی نیز مهمترین وسیله حفظ آرامش در جامعه به عنوان تنه استوار و بنیادی، دولت بود. تا به امروز مقامات ارشد مسیحی (ارخی یری و ارخی مندری تی) کلاهی دارند به عنوان لقب دینی به نام «میترا» که از پارسیان به ارث بردند و «میترا پولیت» که درجه برتر در کلیسای کاتولیک است و واژه متروپولتین شهر «میترا» شهر خورشید، که محل زندگی مردم است به عنوان پایتخت میدانستند که امروز متاسفانه کاربرد لغوی ندارد. تا به امروز اسقفهای اعظم کلاه قرمزی دارند که «میترا» نام دارد که به آنها «متروپولیت» لقب میدادند. این واژه ها و اصطلاحات نشانی دیگر از زنده بودن ایده های میترائی در مسیحیت است.
مسیحیت با این که با توجه به تعصبات مذهبی بین هواداران، با تکیه بر اعتقاد و آمال و افکار مذهبی شخصی صریحا خود را از دیگر ادیان دور کرده و بر خلاف یهودیت سعی نکرده خود را از عناصر بت پرستی و خرافات دیگر ادیان ایزوله کند و با این همه سرشار از تأثیرات میترائیسم باقی مانده است.
دین «میترا» که از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح بین آریایی ها به عنوان خداوند پیمان (در اوستا نیز با نام ایزد پیمان یاد شده) رواج داشته، در سال 66 میلادی در دیدار «تیرداد» شاه به «نرو» معرفی و سال 325 میلادی، دین رسمی امپراتوری روم بود. در قرن یکم میلادی، در زمان امپراتوری اشکانی از طریق ارمنستان و استان پونتش (استانی که در حاشیه دریای سیاه بوده) توسط مهردنیان ایرانی و بازرگانان به اروپا رفته و با اندیشه های افلاطون در هم آمیخت.
اسامی روزهای هفته با تغییرات گویشی و نوشتاری از میترائیسم تا به امروز مشاهده است:
o دوشنبه (مه شید) از خدای ماه یا «مون»، در انگلیسی «ماندی» و در آلمانی «مونتاک».
o سه شنبه (بهرام شید) روز «تی ویس» و در انگلیسی «تیوزدی» و در آلمانی «دینستاک».
o چهارشنبه (تیر شید) روز «وودین» و در انگلیسی «ونزدی» و در آلمانی «میتوخ».
o پنجشنبه (برجیس شید) روز «تور» و در انگلیسی «ترزدی» و در آلمانی «در دونر» یا «دوترستاه».
o آدینه (ناهید شید) روز خدای باروری یا «اریر» و در انگلیسی «فرای دی» و در آلمینی «فرات تاگ».
o شنبه (کیوان شید) روز کیوان یا «ساتورن» و در انگلیسی «ساتردی» و در آلمانی «سام تاگ»
o یکشنبه (مهر شید) روز خورشید و در انگلیسی «سان دی» و در آلمانی «سون تاگ» که توسط کنستانتین در سال 321 میلادی روز خورشید (مهر) تعطیل هفتگی شد.
دوازده نشانه آسمانی از یاران میترا بودندکه به حواریون تبدیل شدند.
مهرابه های بسیاری در آلمان، فرانسه و روسیه، یا اتفاقی به هنگام مرمت کلیساها کشف شده که گویای مهر پرستی در نقاط مختلف گیتی است.
مسیحیت با گرفتن مسائل و سنت ها و مراسم و فلسفه میترائیسم، روح دموکراتیزه شده کومونهای اولیه، سرچشمه فرمانبرداری آنها، شراره های خورشید و نور، افسانه تولد و چوپانها و هدایا، قانون عهد و پیمان و شرافت (عمل به حرف زده شده)، قانون اخلاق و رفتار، استفاده از ناقوس و شام، آب مقدس، غسل تعمید و نوازندگی به هنگام خوردن نان و شراب در مهرابه های میترانی، پیمان داشتن با او که در انجیل به نام «عهد جدید» آمده، تقدیس 25 دسامبر و عروج، خویشتن داری و پرهیز، آیین آسمان و جهان نما، تفکر درباره موجدیت یافتن از ایزدان، قربانی کردن، خدمت به نزدیکان و حمایت از تمامیت جهان مجسم، مبارزه مداول و جاودانی بین خوبی و بدی (با پیروزی اولی بر دومی)، جاودانگی روح، رستاخیز و داوری، نابودی و مرگ آتشین دنیا (هستی)، تعیین کننده راه تمدن اروپا میشود. اروپایی که در آغوش تمدن یونانی - رومی با گرفتن میراث فرهنگی و مذهبی، با ریشه گیری و کمک دین قدرتمند قدیمی پارسی تا به امروز مدیون میترانیسم و علوم مختلف ایرانیان است.