PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ادیان ایرانی



Borna66
09-08-2009, 02:17 PM
آئین میترا


قبل از ظهور زردشت ، يعنى پيش از پادشاهى مادها، بوميان غير آريايى ايران دینى داشتند كه آيين مغان ناميده مى شود. كلمه مغ (مگوش ) در زبان قديم ايران به معناى خادمبوده است . به نظر مى رسد مغان سكنه بومى ايران بوده اند و مانند دراويديان هندوستان ، پس از ورود آرياييان سرزمين خود را تسليم آنان كرده اند. واژه المجوس كه در زبان عربى به زردشتيان اطلاق مى شود، از همين كلمه مگوش مى آيد.
برخى از پژوهشگران معتقدند كه دوگانه پرستى يعنى ايمان به خداى خير و خداى شر در دين زردشتى از مغان قديم ايران آمده است . زيرا در كتاب گاتها كه قديمترين بخش اوستا و داراى صبغه ايرانى است ، چيزى در مورد دو گانگى يافت نمى شود، ولى از كتابهاى تاريخى بر مى آيد كه مغان قديم دو گانه پرست بوده اند. مغان به رستاخيز نيز ايمان داشتند.
آئین میترایی مربوط به دوره های نخستین مهاجرین آریایی تبار به فلات ایران وسرزمین هند است که موجب اشتراکات اعتقادی زیادی در مدت زمان طولانی مابین اقوام ایران وهند شده بود. این پیشینه تاریخی به دوهزار چهارصد سال قبل از میلاد مسیح میرسد.
با گذشت زمان این اشتراکات اعتقادی دچار اختلاف شد. در آثار ودا به وجه مشترک بین دو قوم مهاجر برخورد میکنیم . اشورا در ودا همان اهورای ایرانیان است.
این آئین در سرزمین هند بنام میترا ودر ایران به نام مهر شناخته میشد.
'مهرپرستییامیترائیسم ازدین‌های باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدانایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی پیرامون سده‌های نخستین یا دومین پیش از زایشمسیح در سرزمینهای ایرانی پدید آمد و از سده نخست میلادی به شاهنشاهی رومرخنه کرد. این دین در سده‌های سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید وبویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس در۳۹۱میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهایمهرپرستی نیز در مغرب‌زمین رفته رفته از رواج افتاد.
اساس آئین مهر پرستی اعتقاد به خدای بزرگ بنام مهر است که سایر خدایان کوچکتر در خدمت او هستند.
افسانه پیدایش میترا بدینگونه روایت شده است که وی نخستین بار از سنگی بوجود آمد ودر همان آغاز مورد پرستش شبانان کوهپایه قرار گرفت. میترا با خورشید هماهنگ شد و یک گاو نر وحشی را به دام انداخت و انرا به درون غار کشید. گاو از دست وی گریخت . خورشید به کلاغ فرمان داد تا گاو را بکشد. از درون گاو خوشه گندم و درخت انگور روئید. عقرب وافعی ومورچه مشغول به خوردن اعضاء تناسلی او شدند. میترا به آسمان عروج کرد وبار دیگر به زمین برگشت و به مردگان قدرت رستاخیزی داد. خوبان را از بدان جدا کرد و آنگاه گاوی را قربانی کرد و با شیره مقدس مخلوط نمود و این معجون را به دست عادلان قوم سپرد . هر کس از این مشروب بخورد جاودانه خواهد شد.
از اینرو بیشتر معابد میترایی در درون کوهها ودر دهانه غارها بنا گذاشته میشد. ضمن اینکه اینان در اول مهر گاوی را با عزت واحترام در حالیکه آذین بسته بودند بعد از عزاداری قربانی نموده واز آن می خوردند تا از وجود معبود چیزی در میان وجود آنان باشد.
آئین میترایی تجلی یک دین دامداری بود به اقتضای شغل این اقوام مهاجر. از نظر میترائیان چیزی از نظر او مخفی نبود .او مالک دشتهای سرسبز و رمه های زیاد بود. میترا چشم روز بود و خورشید افول ناپذیر. او نسبت به افراد پلید و بد اندیش بسیار بیرحم وقهار و لی نسبت به افراد نیکوکار مهربان ودلسوز می نمود.در مقابل این خدای روشنایی وملکوت دیو قرار داشت که خدای تاریکی بود.
میترا پرستان معتقد به پاداش وکیفر اخروی بودند وبه حیات جاودان اعتقاد داشتند.از این رو در انجام کارهای نیک رغبت زیادی از خود نشان میدادند.
از نظر میترا پرستان دو فرشته بنامهای راشنو و سرائوشا زیر نظر میترا مجازات گنهکاران را به عهده دارند.
آئین میترا مبتنی بر قداست آتش وسایر قوای طبیعت بود و روحانیان این آئین ، مسلط بر زندگی مردم و حاکم بر مصالح آنان بودند.
آئین مهرپرستی توام با عقاید عجیب به جادوگری بود وروحانیون این آئین معتقد بودند که با این اعمال پیچیده عبادی میتوانند راه نجات پیروان خود را نشان دهند.
عدد هفت در آئین مهر پرستی مقدس است . درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:
1- کلاغ منسوب به عطارد
2- همسر منسوب به زهره
3- سرباز منسوب به مریخ
4- شیر منسوب به مشتری
5- پارسا منسوب به قمر
6- پیک خورشید منسوب به مهرپیما
7- پیر مرشد منسوب به زحل
جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست می یافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند.

Borna66
09-08-2009, 02:18 PM
آئین زرتشت


در بین محققین اتفاق نظر در تاریخ تولد زرتشت ومکانی که وی پا به عرصه حیات گذاشته نیست. بیشتر محققین تولد او را در فاصله زمانی 660 سال قبل از میلاد مسیح ودر قسمت آذربایجان میدانند اگرچه برخی وی را متولد بلخ هم دانسته اند.
او یک دهقان زاده است و نام وی زرواستر و اصل آن زراتشتر است. زرتشتیان وی را بنام سپیتامه میخوانند.
ظهور وی در شرایطی بود که روحانیون آئین میترایی ، عامه مردم کشاورز را تحت سیطره خود داشتند . قیام زرتشت وعقاید وی درست نقطه مقابل آئین میترایی که دامداری بود یک آئین کشاورزی است. اهمیت وی به آب و قنات ،سبزه و درخت گویای این مهم است.
آئین زرتشت سرشار از اصول اخلاقی است و اساسا جمیع محققین بر این عقیده اتفاق نظر دارند هر چند وی به اصلاحات اقتصادی واجتماعی هم توجه ویژه دارد.
از ویژگیهای بارز مذهب زرتشت نزدیک کردن پرستش از تعدد خدایان به توحید یا یگانه پرستی بود. هرچند در این مورد هم دونظر وجود دارد و آن اشاره به اهورا مزدا و اهریمن در آئین زرتشتی است که دوقطب مخالف هم هستند ودائما با یکدیگر در جدال و نبرد میباشند. اما در عصر حاضر تلاش زیادی از سوی معتقدین به وی شده تا دین زرتشت را در ردیف مذهب خدای واحد بسان سایر ادیان الهی قرار دهند که عالی ترین نوع پرستش میباشد.http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
میتوان فعالیتهای انجام گرفته توسط زرتشت را موید این نکته (توحید)دانست. وی با ورود به معابد میترایی همه مجسمه های رب النوع ها را بیرون ریخت ومبارزه با عقاید انحرافی وخرافه پرستی توام با جادوگری روحانیون میترایی را سرلوحه فعالیت خود قرار داد.
اهورا مزدا از نظر زرتشت خدای ابدی وازلی ست و صاحب صفاتی چون بصیر ، علیم، قادر وخردمند است.اهورا مزدا قبل از آفرینش جهان ابتدا روح جاودانی یعنی هومن را خلق کرد وسپس این روح جاودان سایر پدیده ها را آفرید.
در مورد مفهوم خدا در دین زرتشت مولتون می‌‌گوید: «اسورای دانا» بیش از دوران زرتشت وجود داشته است. خدای دانا ایزد خاص آریایی ها بود. و این مسأله خود مؤید این است که زرتشت یک آریازنتو بوده است نه یک مغ که سالها بعد او را به آن محکوم کردند. برای اینان اهورامزدا خدای قبیله بود. و نسبت به ایزدان طبقات دیگر در مقام بالاتری قرار داشت. به نظر می‌‌رسد که اولین قدم زرتشت این بود که از چندگانه پرستی موجود به سوی یگانه پرستی رود و از ایزدی که بزرگترین ایزدان بود به سوی خدای واحد رود.
در نظام اعتقادی زرتشت دو ذات خیر وشر وجود دارند. ذات شر بنام انگر مینیو و ذات خیر بنام سپنتا مینیو هستندو جدال آنان بی وقفه است و برای هر کدام از این دو ذات، فرشته ها یی هست که دستیاران آنها میباشند.
شش فرشته ای که ذات خیر یا سپنتا مینیو را یاری میدهند عبارتند از:
بهمن-اردیبهشت-شهریور-خرتات-اسپندارمند-مرداد(امرتات)که به آنها امشاسپندان گفته میشود.
زرتشت هیچگاه از دو قطب وجودی خیر و شر که از ازل در کنار هم وجود داشته باشند و یکی منبع خیر و دیگری منبع شر باشد سخن نگفت. او بر انتخاب خیر تأکید ورزید.
مسأله انتخاب (ور) آنچنان در اصول اعتقادی زرتشتی دارای اهمیت است که با جرأت می‌‌توان گفت دین زرتشتی دین انتخاب است. عمل فردی که به پیام اهورامزدا گوش فرا می‌‌دهد و قلب خود را بدان می‌‌گشاید در آستانه تصمیم و انتخاب قرار می‌‌گیرد (ویچیت) اگر چه شخصی و خصوصی است اما به عالم و نظام آن هم بستگی دارد. این انتخاب بین نیک و بد، بین نیروی ایزدی و قوای اهریمنی، بین رستگاری ابدی و قهر و محکومیت دائمی است.
زرتشت می‌‌گوید که اهورامزدا خالق همه چیز خوب است وانگره مینیو به وجود آورنده بدی و پلیدی است زیرا او بود که با اختیار و انتخاب خود در آغاز بدی را برگزید.
در کتابهای دین زرتشتی به زبان پهلوی از دو جهان نام برده می‌‌شود: یکی گیتی یعنی جهان خاکی و دیگر مینو دنیایی که فراتر از عالم مادی است و دیده نمی‌شود. در هر دو عالم خوب و بد وجود دارد اما تنها در این جهان است (گیتی) که این دو نیرو کار می‌کنند و در نبرد با یکدیگرند. به عبارت دیگر جهان کنونی جهان مبارزه است و انسان کسی است که باید این نبرد را به پایان برساند. در همان لحظه که انسان به انتخاب بین خوب و بد می‌‌پردازد این نبرد آغاز می‌‌گردد.
پس می‌‌توان گفت هدف زرتشت از بیان این تمثیل یعنی بیان وجود دو روح نیک و بد و طریق و جهتی که هر یک انتخاب نمودند آن بود که وجود بدی و پلیدی را در جهان توجیه نماید و اهمیت مسأله انتخاب را نشان دهد. زیرا نبرد با اهریمن و بدی فقط با انتخاب صحیح انسان ممکن است. شخصی که راه راست را بر می‌‌گزیند. همکار و سرباز اورمزداست.
انسان در میان این دو ذات، صاحب اختیار است تا به صف هر یک از آنها وارد شود. نظام اعتقادی زرتشت معتقد به آزادی انسان در پذیرش مذهب است.
اساساً پایه ثنویت (دوگانگی)، اخلاقی است: دو گوهر متقابل زرتشتی، سپنته مینیو و انگره مینیو فرزندان دو قلوی اهورا مزدا هستند و انتخاب ایشان بین راستی (اشه) و دروغ بین گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک و کردار بد، گفتار بد و پندار بد، ریشه ثنویت در دین زرتشت است این دو به عنوان نخستین نمونه انتخاب هر انسان عمل می‌کنند حال خواه درستی را برگزیند یا نادرستی را. خیر یا شر بودن دو گوهر از انتخاب نشأت می‌‌گیرد و بر خلاف آنچه بعضی دانشمندان می‌‌گویند ذاتی ایشان از پیش تعیین شده نمی‌باشد. مفهوم اهورامزدا به عنوان خالق بهشت و جهنم، نور و تاریکی نشان می‌‌دهد که زرتشت متفکر اصلی و چهره قدرتمند دینی بود و تغییرات اساسی را در محیط فرهنگی و روحانی که در آن تربیت شده بود ایجاد کرد.
زرتشت از حیات عقبی و قیامت سخن گفته و مسئله آخرالزمان را در مفهوم کامل مطرح کرده است.اعتقاد به بهشت و دوزخ در مذهب زرتشت وجود دارد و اینکه نیکوکاران به بهشت وستمکاران به جهنم میروند هرچند بحث شفاعت وبخشش در این دین مطرح نشده است.
از نظر زرتشت روح انسان پس از مرگ تا سه روز در اطراف جسد او چرخ میزند وبه نسبت افعال او ،شاد یا غمگین است. بعد از سه روز در کنار پل چینوت ( پل صراط) حاضر شده که بر دوقله بسته شده است.این پل برای نیکوکاران پهن و وسیع است وبرای بدکاران از مو باریکتر است و دوفرشته بنامهای میترا و چنوه به حساب وکتاب و میزان اعمال وی میپردازند.
اساس تعالیم زرتشت حول سه محور پندار نیک – گفتار نیک – کردارنیک قرار دارد.در باور زرتشت به زندگان اهمیت داده میشود واز قربانی کردنهای خونین بیزاری می جوید.
زرتشت از مصلح آخرالزمان نیز سخن گفته است:
در هزاره گرايى زردشتى (Millennialism Zoroastrean)انتظار ظهور سه منجى از نسل زردشت مطرح است . اين منجيان يكى پس از ديگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند كرد.
1. هوشيدر، 1000 سال پيش زردشت .
2. هوشيدرماه ، 2000 سال پس از زردشت .
3. سوشيانس (يا سوشيانت )، 3000 سال پس از زردشت كه با ظهور او جهان پايان مى يابد.

كتاب آسمانى زردشتيان اوستا نام دارد كه به معناى اساس و بنيان و متن است . اين كتاب به خط و زبان اوستايى نوشته شده است كه به ايران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوى و سانسكريت هم ريشه است . به عقيده بسيارى از محققان ، خط اوستايى در دوره ساسانيان (226 - 641 م .) پديد آمد و اوستا كه قبلا در سينه ها بود، به آن خط كتابت شد و به قولى اين كار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است .
زردشتيان و پژوهشگران بر اين مساله اتفاق دارند كه اوستا در اصل بسيار بزرگتر بوده است كه به عقيده برخى روى 12000 پوست گاو نوشته بود. اوستاى كنونى داراى 83000 كلمه است و احتمالا اصل آن داراى 345700 كلمه (يعنى چهار برابر) بوده است . اوستاى اصلى به 21 نسك (كتاب يا بخش ) تقسيم مى شد و اوستاى كنونى نيز 21 نسك است .
اوستا 5 بخش دارد:
1. يسنا (يعنى جشن و پرستش )؛ قسمتى از اين بخش گاتها ناميده مى شود (به معناى سرود). اين بخش كه مشتمل بر ادعيه و معارف دينى و معروفترين قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود، در حالى كه ساير قسمتهاى اوستا را به پيشوايان دين زردشت نسبت مى دهند
2. ويسپرد (يعنى همه سروران ) مشتمل بر نيايش
3.ونديداد (يعنى قانون ضد ديو) درباره حلال و حرام و نجس و پاك
4. يشتها (يعنى نيايش سرود و تسبيح )
5. خرده اوستا (يعنى اوستاى كوچك ) درباره اعياد و مراسم مذهبى و تعيين سرودهاى آنها زردشتيان ، علاوه بر اوستا، تفسيرى به نام زنداوستا و كتب مقدس ديگرى به زبان پهلوى دارند.
قضاوت ما درباره فکر زرتشت تنها از طریق کاتاهاست. در گاتاها شاهد ترکیب مفاهیم نظری و عملی می‌‌باشیم. در جهان اندیشه، زرتشت در میان کیفیات، صفات و اصولی زندگی می‌‌کند که به اندازه چیزهایی که می‌‌بیند برای او واقعی اند. چنین ذهنی در تأکید بر حقیقت به این استنتاج نظری می‌‌رسد که حقیقت واحد است.
در مجموع می‌‌توان گفت در گاتاهای زرتشت، اهورامزدا خدای واحد و آفریدگار دانا و توانایی است که با نیروها و جلوه‌های ششگانه خود این جهان را می‌‌آفریند و نظام و آیین خویش رادر آن برقرار می‌‌سازد و کسانی را که جانب راستی و آیین بهین او را اختیار کرده اند، به پیکار با دروغ و پلیدی می‌‌گمارد، و زرتشت را رسالت می‌‌دهد تا مردم را به راستی و درستی و به سوی ملکوت بی زوال فردایی رهبری کند.
زرتشت جز اهورامزدا خدایی را نمی‌پرستد و همه و خدایانی را که پیش از او در میان مردم پرستیده می‌‌شدند نادیده می‌‌گیرد، و ریختن خون جانداران را زشت می‌‌شمارد.
آئین زرتشت در دورانهای بعد او دستخوش تغییرات شدیدی شد که از جمله میتوان به بازگشت خدای دوگانه و تقدس آتش در حد پرستش و اعمال حاکمیت دینی توسط روحانیون زرتشی اشاره کرد که بنام مغ شناخته میشدند.

Borna66
09-08-2009, 02:18 PM
آئین مانی


مانی یا مانس، از پدر ومادری ایرانی الاصل زاده شده است.
در مورد محل تولد مانی اختلاف نظر زیاد است اما ابوریحان بیرونی محل تولد وی را دهمردینو (Mardinu) در ناحیه نهر کوتا (Nahr Kuta) در شمال بابل می‌نویسد. خود مانی هم در قطعه شعری می‌گوید: «طلبه‌ای شاکرم، برخاسته از سرزمین بابل.» پدر مانی، پتگ یا پاتگ (که در متون عربی نام وی به صورت «فاتق» ضبط شده است) از تبار شاهان اشکانی و اهل همدان بود که با زنی با نام یهودی _ مسیحی مریم ازدواج کرد. مادر مانی باخانواده کمسرکان از شاخه‌ای از خاندان شاهی اشکانی نسبت داشت.
پتگ از همدان به تیسفون، پایتخت اشکانیان، رفت و در آنجا به فرقه مغتسله (= کسانی که خود را می‌شویند) پیوست که گونه‌ای فرقه گنوسی و تعمید‌گرا بود. او به ادعای خود در پی الهامی از گوشت خوردن و برخی رفتارها دست کشید و به اتفاق فرزند چهار ساله‌اش، مانی، به میان اعضای فرقه رفت.
به این ترتیب، مانی با افکار آیین‌های عرفانی بین‌النهرین (میانرودان) بزرگ شد. مانی به گفته خودش که در گزارش ابن ندیم و بیرونی ضبط است، نخستین بار در دوازده سالگی پیام وحی را دریافت کرد و حامل پیام، روح همزاد او بود که در متون فارسی میانه مانوی «نرجمیک» و در سریانی tauma توام، همزادخوانده می‌شود.
این جامعه را ترک کن، تو از جانبداران آن نیستی، تو باید عادات و رسوم را منظم کنی و لذایذ را تحت تسلط درآوری
این ندائی است که طبق آثارمانوی از جانب "شاه نور بهشت" که نام عالی‌ترین "نیکی" است در سن ۱۲ سالگی به مانی رسیده است.
بار دیگر، در 24 سالگی وحی به وی نازل شد و این بار دستور یافت تا به تعلیم دین بپردازد. او نخست پدر و بعد بزرگان خانواده را به دین خود در آورد.
دین مانی از شاخه های زرتشت است. با این وجود، متاثر از عرفان ترسائیان نیز میباشد. این شباهت بخاطر سیر و سیاحت وی در بلاد هندوستان و مطالعه در دین بودا بوده، ضمن اینکه آئین زرتشت را نیز بخوبی مطالعه نموده است.
وی سپس با الهام از تعالیم مسیح، روشی نوین را به مردمان عصر خود معرفی کرد که تلفیقی از زرتشت وبودا ومسیح بود. آغاز دعوت وی را در سن 26 سالگی ذکر کرده اند.
مانی‌گرایی ترکیبی است از آیین‌های مسیحیت، بودایی وزرتشتی . مانی بر این عقیده است که جهان بر مبنای روشنایی و تاریکی است و از همین رو است که خوبی و بدی وجود دارد.
این آیین در ایران دوران ساسانیان مخصوصا در دوره پادشاهی یکساله هرمز هواخواهان و پیروانی داشته است.
در نظر مانی رستگاری متحد ساختن تعالیم و آداب ورسوم قدیم است.
مانويان ، تحت تاثير آيين زردشت ، سه اصل اخلاقى را رعايت مى كردند و آن ها را سه مهر مى ناميدند؛
1. مهر دهان (پرهيز از گفتار زشت )
2. مهر دست (پرهيز از كردار زشت )
3. مهر دل (پرهيز از پندار زشت ).
پيروان مانى گياهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم حق ازدواج و مال اندوزى نداشتند.
مانی مانند زرتشت، نیکی وبدی را در مقابل هم قرار می دهد ومی گوید نیکی ونور و روح در یکسوی جهان وبدی وتاریکی و جسم در سمت دیگر هستند. روح در زندان جسم به سر میبرد و باید از طریق تعالیم معنوی مانی آن را آزاد ساخت. هنگامی که ارواح پاک شدند و جای طبیعی خود را در آسمان نور به دست آوردند، انقلاب عمومی بوجود می آید.
مانی معتقد است خدا و روان هر دو یکی هستند. زمانیکه انسان خلق شد ، خداوند بخشی از وجود خود را با وی به زمین فرستاد که در نتیجه پلیدی ها به اسارت در آمد.روزی خواهد رسید که این بخش از نور راخدا به سوی خود میخواند و انسان به مرحله اتحاد رسیده ورها خواهد شد.
از دید مانی انسان موظف است بخش روشنایی وجو را که در کالبد تن اسیر است تا میتواند ازاد کند یعنی از گسترش جهان مادی و پلیدی وزشتیهای آن جلوگیری کند.
خدا در آئین مانی دو گونه است :
1- خدای روشنایی 2- خدای تاریکی
که در واقع تعبیری است از اهورامزدا واهریمن در دین زرتشت.
مانویان ازهر گونه آزار واذیت مردم وحیوانات پرهیز میکردند.
موسیقی نزد اینان یک امر ثواب ونیک است وآنرا هدیه ای الهی میدانستند.
مانویان در شبانه روز چهار نوبت نماز میخوانده و برای ادای نماز عملی بنام وضو داشتند و در نبود آب بر خاک تیمم میکردند.
مانویان صدقه را از امور واجب میدانستند.
همچنین اعتقاد به تناسخ داشتند و اعتقادشان بر این باور استوار بود که ارواح پلید برای مکافات عمل مجددا به دنیا بزگشته تا کیفر شوند اما ارواح نیک از این امر معاف بودند.
کتابهای شاپورگان - انجیل زنده - گنجینه زندگی - رازها - دیوها - پراگماتیا از آثار مانی است.
مانی در سال 276 در سن 60 سالگی به تحریک روحانیون متعصب زرتشتی توسط بهرام مصلوب شد وبه قتل رسید.
مانويان جامعه را به پنج طبقه دينى تقسيم مى كردند:
1. فريستگان يا فريشتگان كه دوازده تن بودند و جانشينان مانى شمرده مى شدند.
2. ايسپاساگان يا اسقفان كه هفتاد و دوتن بودند.
3. مهيشتگان يا كشيشان كه سيصد و شصت نفر بودند.
4. ويزيدگان يا گزيدگان كه شمارشان بسيار بود و دين مانى را تبليغ كردند.
5. نغوشاكان يا نيوشندگان كه عامه پيروان مانى بودند و شمارشان از همه بيشتر بود.
پیروان مانی دو دسته اند:
1-برگزیدگان : مردم بسیار نیکوکار بودند که ازدواج نمیکرده و گوشت نمی خوردند و فقط ازماهی استفاده میکردند.
2- شنوندگان : که زندگی معمولی داشتند و ازدواج میکردند واز جمله وظایف آنان پرهیز از دروغگویی ومال پرستی بود.

Borna66
09-08-2009, 02:19 PM
آئین مزدک


در مورد محل تولد وی بین محققین اتفاق نظر وجود ندارد. اما این نظر که وی اهل فسا بوده و نام پدر وی بامدادمیباشد از شهرت و مقبولیت بیشتری برخوردار است.
آئین مزدک شاخه ای از آئین مانی است. روش او را با توجه به دوره ای که وی ظهور کردباید مورد بررسی قرار داد.
آئین مزدک نخستین دینی است که مسائل مربوط به اقتصاد ومذهب عمیقا به هم پیوند خورده اند. این ارتباط مربوط به شرایط زمانی دعوت مزدک است.
دوره ای که وی در آن زندگی میکند از اختلاف شدید طبقاتی رنج میبرد. ثروت در دست اعیان واشراف است که تحت نفوذ روحانیون مذهبی زرتشت برای خود جایگاه ویژه ای را در جامعه ایرانی رقم زده اند وامتیازات فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
تلاش مزدک برای بهبود اوضاع معیشتی مردم است که در این راستا در صدد کاهش اختلاف طبقاتی تا حذف کامل آن از جامعه میباشد.
قیام وی علیه اشرافیگری وپایان دادن به سلطه پلید سرمایه داری در ایران آن زمان است.
عقایدمزدکبردو گانگیمانوی (http://www.moridenur.ir/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C)استوار است:
روشنائیداناوتاریکی نادان، به عبارت دیگر نیکیبا عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناستسرانجام پیروز خواهد شد. وظیفه انسان مبارزه با بدی و کمک به روشنائی در نبرداو با تاریکی است. اهمیت مزدک در تبلیغ این فلسفه نیست، بلکه درخشش و فروغ اودر بکار بستن این فلسفه در زندگی روزانه و اجتماعی مردم است که به آن روحوزندگی می‌‌بخشد.
اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیزاست:
برابریودادگری. این دوشعارمنعکس کننده تمایلات توده‌های مردم آن زمانست که باعث پیشرفت مزدکیت شد.
از ویژگیهای آئین مزدک تساوی حقوق و برابری اجتماعی است. این ویژگی تا دوره ظهور مزدک چندان در صورت آشکاری نداشته و رنگ بوی مذهبی نیز به خود نگرفته بود.
باور مزدک بر آن بود که رزق و روزی در دست خداست و او ست که نعمتها را می آفریند ومردم تنها وظیفه دارند آنرا بصورت مساوی وعادلانه بین هم تقسیم کنند.
وی به صراحت اعلام کرد هر آنچه از دارایی است مربوط به خداست ومردم حق تصرف در آنرا دارند وبدین شیوه سعی در ملغی کردن مالکیت سرمایه داران را داشت که به مردم تنگ گرفته بودند واز بخشش اموال خود به آنان مضایقه میکردند.
این گفته مزدک گویای جهش فکری وانقلابی در روابط حاکم ومحکوم جامعه طبقاتی ان دوره بود.
وی خود وپیروانش را مامور اجرای تقسیم عادلانه ثروت بین مردم عنوان میکرد.
مزدک توسط قباد به قتل رسید اگرچه این پادشاه خود از پیروان مزدک بود اما بعد از زندانی شدن مجددا به سلطنت نشست و این بار به تحریک اقوام وبستگانش که همگی جزو ثروتمندان بودند وهمچنین کینه مغ های زرتشتی که مزدک را خطری برای قدرت ومنافع خود می دیند اقدام به کشتن مزدک و قتل عام مزدکیان نمود.
آنچه که در بعضی از متون تاریخی در شرح اعتقادات مزدک گفته شده است از جمله ازدواج با محارم با در نظر گرفتن قداست وپاکی قیام وی قابل پذیرش نیست. میتوان چنین نتیجه گرفت اتهاماتی چنین در برخورد با آراء واندیشه های وی از سوی مخالفان وی بوده که تبلیغ روحانیون زرتشتی نیز در بین آنان برای منحرف کردن اساس قیام وی بی تاثیر نبوده است.