PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شیخ صدوق



Borna66
09-07-2009, 01:42 PM
نابغه‌اي از شهرري


زندگينامه شيخ صدوق




دوران کودکي

شيخ صدوق دوران کودکي و آغاز جواني را در دامان علم و فضيلت و تقواي پدر بزرگوارش علي بن بابويه سپري کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربيت‌هاي عملي و اخلاقي فرا گرفت. پدري که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگي خود و فرزندانش را در نهايت زهد و قناعت مي‌گذرانيد. شيخ صدوق بيش از بيست سال از دوران پربرکت حيات پدر را درک کرد و در سن 22 يا 23 سالگي بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!


نبوغ ذاتي

خانواده اصيل و اهل علم شيخ صدوق و پرورش يافتن در دامان پدري فقيه و وارسته از يک سو، و تيزهوشي، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوي و استعداد ذاتي او از سوي ديگر موجب گرديد در مدتي کوتاه به قله‌هاي بلندي از کمالات انساني دست يابد و در کمتر از بيست سالگي هزاران حديث و روايت با راويان آن‌ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علي الاسود درباره حافظه و اشتياق وافر شيخ صدوق به آموختن مي‌فرمود: «اين ميل و اشتياق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مايه شگفتي نيست زيرا او به دعاي امام زمان متولد شده است» خود شيخ صدوق بارها مي‌فرمود: «من به دعاي صاحب الامر متولد شده‌ام».
صدوق سالها از محضر کليني استفاده نموده اما بر خلاف شخصيت علمي کليني که بيشتر از جهت جمع آوري، بررسي و نقل حديث مشهور است، شيخ صدوق در سه زمينه روايت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.



استادان شيخ صدوق

شايد بتوان گفت يکي از عوامل مؤثر در موفقيت صدوق استادان بسيار زيادي است که ديده و از خرمن علوم آن‌ها خوشه‌ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علي بن بابويه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسي بزرگان علم و ادب حاضر مي‌شد، به گونه‌اي که بعضي از علما گفته‌اند: تعداد استادان صدوق از دويست نفر متجاوز است. از جمله بزرگاني که صدوق از محضر آنها بهره برده مي‌توان به ابوجعفر محمد بن يعقوب کُليني نويسنده كتاب گرانمايه اصول کافي اشاره کرد.
استادان شيخ صدوق را نمي‌تـوان شمرد، ولي دانشمند محقق مرحوم شيخ عبـدالرحيـم ربانـي شيرازي 252 تـن از آنها را نام برده است که گـروهـي از آنها در زمـره مشـاهيـر بـوده و عبـارتند از:
1 ـ پدرش علي بن بابويه قمي
2 ـ محمد بن حسن وليد قمي
3 ـ احمد بن علي بن ابراهيم قمي
4 ـ علي بن محمد قزويني
5 ـ جعفر بن محمد بن شاذان
6 ـ جعفر بن محمد بن قولويه قمي
7 ـ علي بن احمد بن مهريار
8 ـ ابو الحسن خيوطي
9 ـ ابـو جعفـر محمـد بـن علـي بن اسـود
10ـ ابـو جعفـر محمـد بـن يعقـوب کلينـي
11 ـ احمـد بـن زيـاد بـن جعفـر همـداني
12 ـ علـي بن احمد بن عبدالله قرقي
13 ـ محمد بن ابراهيم ليثي
14 ـ ابراهيم بن اسحاق طالقاني
15 ـ محمد بن قاسم جرجاني
16 ـ حسين بن ابراهيم مکتبي


کليني و صدوق

پس از مرحوم کليني نويسنده کتاب ارزشمند اصول کافي، صدوق از بزرگترين محدثان عصر خود به شمار مي‌آيد که علاوه بر ضبط و نقل حديث، در علوم ديگر نيز تبحر داشته و تأليفات بسياري از خود به جاي گذاشته است. صدوق سالها از محضر کليني استفاده نموده و به شنيدن و جمع آوري احاديث ائمه عليهم‌السلام مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصيت علمي کليني که بيشتر از جهت جمع آوري، بررسي و نقل حديث مشهور است، شيخ صدوق در سه زمينه روايت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.


شاگردان شيخ صدوق

صدوق، به خوبي دريافته بود که بهترين شيوه براي حفظ و حراست از سخنان پيشوايان دين که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گيرد، انتقال به سينه دلسوختگان مکتب اهل بيت مي‌باشد؛ از همين رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداري و صيانت از اين ميراث گران بها پرداخت. از ميان مهم‌ترين شاگردان وي مي‌تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شيخ مفيد نام برد که خدمات بسياري به جهان اسلام ارائه کرد و آثار به جاي مانده از وي حکايت از وسعت معلومات او دارد.
1 ـ شيخ مفيد
2 ـ محمد بن محمد بن نعمان
3 ـ حسين بن عبدالله
4 ـ هارون بن موسي تلعکبري
5 ـ بـرادرش حسيـن بـن علـي بـن بـابـويه قمـي
6 ـ بـرادر زاده‌اش حسـن بـن حسيـن بـن بـابـويه قمـي
7 ـ حسـن بـن محمـد قمـي (مـؤلف تـاريخ قـم)
8 ـ علـي بـن احمـد بـن عبـاس نجـاشـي (پـدر نجـاشـي)
9 ـ علم الهدي (سيد مرتضي)
10 ـ سيـد ابـو البـرکـات علـي بـن حسيـن جـوزي
11 ـ ابوالقاسم علي خزاز
12 ـ محمد بن سليمان حمراني

منبع:

علي دواني، كتاب مفاخر الاسلام، جلد 3
__________________

Borna66
09-07-2009, 01:42 PM
سفرهاي علمي شيخ صدوق
شيخ صدوق، سفرهاي فراواني به شهرهاي مختلف داشت، كه با توجه به سختي مسافرت در آن روزگار، اهميت و شخصيت و اهتمام ايشان را به تعليم و تعلم علوم آل محمد عليهم السلام نشان مي‌دهد. در اين مسافرت‌ها به محضر عالمان هر شهر مي‌رسيده و از بركات علمي‌شان بهره مي‌گرفته است. از جمله سفرهاي او كه در كتاب‌هاي خود به آن اشاره مي‌كند، مي‌توان از اين سفرها نام برد:


خراسان

در خاتمه كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام، از سفر خود به زيارت حضرت رضا عليه السلام در ماه رجب سال 352 هجري قمري ياد كرده است كه قبل و بعد از آن به ديدار ركن الدوله وزير آل بويه نيز رفته است.
در ماه ذي الحجه سال 367 هجري قمري نيز به مشهد الرضا عليه السلام سفر كرده است كه مجلس روز غدير سال 367 را در آن شهر، با عظمت فوق العاده‌اي برگزار نموده است. چنانچه در مجلس 26 از امالي خود نيز به آن اشاره دارد.
پس از آن به ري بازگشته است و مجلس 27 امالي را در اول محرم 368 هجري قمري در ري بر پا داشته است.
بار ديگر، در شعبان سال 368 هجري قمري در مسير خود به ماورأالنهر، به زيارت مشهد مقدس رفته و در اين شهر، چهار مجلس بيان حديث داشته است. (مجلس 94 تا 97، شب 17 تا 19 شعبان 368).

استر آباد و گرگان

در اين دو شهر، تفسير امام حسن عسكري عليه السلام را از محمد بن قاسم، مفسر استر آبادي روايت كرده است و با قاسم بن محمد استر آبادي، عبدوس بن علي جرجاني، و محمد بن علي استر آبادي نيز ديدار نموده است.

نيشابور

در شعبان سال 352 هجري قمري يعني در اولين سفر وي به مشهد مقدس، در مسير بازگشت به ري وارد اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت گزيد و مورد مراجعه مردم بود، كه در مقدمه كتاب اكمال الدين از آن خبر مي‌دهد.
سفرهاي فراواني به شهرهاي مختلف داشت، كه اين امر با توجه به سختي مسافرت در آن روزگار، اهميت و شخصيت و اهتمام ايشان را به تعليم و تعلم علوم آل محمد عليهم السلام نشان مي‌دهد.


مرو رود

شهري در نزديكي مرو شاه جهان در خراسان، كه در ضمن سفر خراسان به آن شهر وارد شد.

سرخس

در راه خود به خراسان به اين شهر نيز وارد شد.

سمرقند

از مهمترين شهرهاي ماورأ النهر، كه در سال 368 از آن شهر ديدار كرد.

بلخ

به اين شهر نيز در سال 368 وارد شد.

ايلاق

از شهرهاي ماورأ النهر، كه شيخ صدوق در سال 368 به آن شهر رسيد و مدتي در آنجا اقامت گزيد. در همين شهر، با شريف ابو عبد الله محمد بن حسن موسوي، مشهور به سيد نعمت ملاقات كرد و همين ملاقاتها به تاليف كتاب من لا يحضره الفقيه منتهي شد. شريف نعمت در همين سفر، 245 كتاب از تاليفات صدوق را استنساخ نمود، و از شيخ صدوق اجازه نقل روايات آن را گرفت.
نكته مهم اين است كه در اين سال، تنها چهار سال از وفات محمد بن زكرياي رازي گذشته است (وفات رازي در سال 364 بوده است ). و تاليف من لا يحضره الفقيه در سال 368، نشان مي‌دهد كه شيخ صدوق، تا چه اندازه به نيازهاي شيعيان آن روز وقوف داشته است.

فرغانه

از شهرهاي بلخ، كه در ضمن بلخ به آن رسيد.

همدان

در راه سفر حج به آن وارد شد.

بغداد

اين شهر، كه در قرن چهارم مركز علما و فقها و محدثان بوده است، در سال 352 هجري پذيراي شيخ صدوق گرديد. وي در حالي كه در سنين ميانسالي در اين شهر، در جمع محدثان كهنسال حضور يافت و براي آنان حديث گفت.
يك بار ديگر نيز در سال 355، در راه بازگشت از سفر حج در اين شهر، به افاضه علمي پرداخت.
از جمله كساني كه در اين شهر، از شيخ صدوق بهره علمي بردند، اين افراد هستند:
ابو محمد حسن بن يحيي حسيني علوي، ابوالحسن علي بن ثابت دواليبي.
در اين شهر، همچنين از مشايخ از جمله محمد بن عمر حافظ و ابراهيم بن هارون هيبتي روايت كرد.

كوفه

شيخ صدوق در راه سفر حج وارد كوفه شد.
در مسجد جامع كوفه، از محمد بن بكران نقاش، احمد بن ابراهيم فامي، حسن بن محمد هاشمي، ابوالحسن علي بن عيسي و جمعي ديگر حديث روايت كرد.
در حرم مطهر امير المومنين عليه السلام، از محمد به علي كوفي؛ در خانه ابوالحسن علي بن حسين همداني از او و در مواضع ديگر شهر كوفه از ابوذر يحيي بن زيد بزاز و حسن بن محمد سكوني مزكي حديث شنيد.

مكه و مدينه

به حج مشرف شد.

فيد

مكاني ميان مكه و مدينه است كه پس از بازگشت از مكه، نزد ابوعلي احمد بن ابي جعفر بيهقي رفت و از او حديث شنيد.
اهميت اين سفرها زماني معلوم مي‌شود كه به مشقت مسافرت در آن زمان توجه گردد.

منبع:

مقدمه سيد صادق بحر العلوم بر علل الشرايع / 16 20

Borna66
09-07-2009, 01:42 PM
بخش دوم زندگینامه شیخ صدوق



ابتکارات علمی

فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته‌اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن‌ها تلاش فراوان می‌کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه‌ای باز می‌کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب‌های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن‌ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب‌های جداگانه‌ای گشوده است.


چهار کتاب معتبر شیعه

برای آشنایی با اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می‌سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب‌ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن‌ها را «محمد بن ثلاث» می‌نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابو جعفر بوده است.
1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛
2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛
3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث؛
4_ استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
همه علما و فقها بزرگ اسلام با دیده احترام و تعظیم به شیخ صدوق نگریسته اند. عدالت او را تأیید کرده و مقام شامخ او را با عباراتی بلند تصدیق کرده اند.


عصر حدیث

عصر صدوق را باید عصر حدیث نامید دوره‌ای که با حرکت علمی کُلینی آغاز و با تلاش‌های پیگیر و بی‌وقفه صدوق ادامه یافت. شیخ کُلینی با این حرکت علمی جدید، مکتب حدیث نگاری اهل بیت علیهم‌السلام را آغاز کرد و دیگران از جمله شیخ صدوق بنای مستحکم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیان نهادند. صدوق برای ادامه راهی که کُلینی در آن قدم نهاده بود سفرهای علمی بسیاری انجام داد و کوشش‌های بی‌شماری کرد.


صداقت در گفتار و روایت

از مسایلی که در علم رجال و شناخت راویان حدیث مطرح و سبب پذیرش حدیث محدثان می‌شود تصریح دانشمندان این رشته علمی به اطمینان و صداقت راوی است. عالمان دینی چنان اعتمادی بر شیخ صدوق داشته‌اند که تعبیر به این که ایشان مورد اطمینان است را توهین به او گفته اند. شیخ صدوق را صدوق نامیده‌اند زیرا در نقل حدیث از ائمه علیهم‌السلام خصوصاً امام صادق و امام باقر علیهما‌السلام از راه درست خارج نشده و در فهم آنها به خطا نرفته است.
در کتب فقه و حدیث، شیخ صدوق و پدر بزرگوار ایشان علی بن بابویه را صدوقین می‌گویند اما هرگاه شیخ صدوق گفته می‌شود منظور پسر یعنی محمد بن علی بن بابویه است نه پدر.


شیخ صدوق و غیبت صغری

یکی از رویدادهای بسیار مهم سیاسی و اجتماعی زمان شیخ صدوق که آثار و عواقب آن دامن گیر بشریت گردید، قطع رابطه ظاهری امت اسلام با امام مسلمانان و فاصله افتادن بین مردم و رهبر معصومشان بود. پس از شهادت امام حسن عسگری در سال 260 ه. غیبت صغرای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) آغاز گشت و تا سال 329 ه. ادامه داشت در طی این مدت افرادی بین آن حضرت و مردم به عنوان نائبان خاص، رابطان امام با مردم بودند. نواب امام در طول غیبت صغری چهار نفر بودند که از سوی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) به این سمت منصوب می‌شدند. شیخ صدوق در اوائل نیابت سومین نائب، حسین بن روح در حدود سال 305 دیده به جهان گشود؛ بنابراین تا سن 23 سالگی در زمان غیبت صغری می‌زیسته و دوران نیابت 2 نفر از نواب خاص امام زمان را درک کرده است که این خود از عوامل بسیار موثر در پیشرفت و تکامل علمی و خصوصاً معنوی صدوق بوده و توانسته خود را به بلندترین قله‌های نورانی علم و معنویت برساند.


شیخ صدوق از دیدگاه علما و بزرگان

همه علما و فقها بزرگ اسلام با دیده احترام و تعظیم به شیخ صدوق نگریسته اند. عدالت او را تأیید کرده و مقام شامخ او را با عباراتی بلند تصدیق کرده اند. از آن جمله شیخ طوسی در کتاب الفهرست می‌نویسد: «شیخ صدوق دانشمندی جلیل القدر و حافظ احادیث بود و در علمأ قم از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات مانندی نداشت.»
سید بن طاووس می‌فرماید:«شیخ صدوق کسی است که همه بر علم و عدالت او اتفاق نظر دارند و علامه مجلسی در توصیف صدوق می‌فرماید:«شیخ صدوق از بزرگترین علمای گذشته است».


هجرت به شهرری

شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم علیهم‌السلام به مسافرت‌های بسیار رفته است. در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود نیز به تدریس و بحث می‌پرداخته است. صدوق برخی از کتاب‌های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهرری به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت علیهم السلام مشغول گردید.
یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق روی کارآمدن سلسله ایرانی و شیعه مذهب «آل بویه» بود که بر بخش بزرگی از ایران، عراق و جزیرة العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می‌راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست «رکن الدوله دیلمی» در آنجا رحل اقامت گزید. به نظر می‌رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت، خلایی بوده که پس از هجرت شیخ کلینی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بود و در حقیقت، وجود شیخ صدوق در ری می‌توانست منشا برکات فراوان باشد.


وفات شیخ صدوق

سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پربرکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهرری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهرری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.


منبع:

علی دوانی، كتاب مفاخر الاسلام، جلد 3

Borna66
09-07-2009, 01:42 PM
فلسفه غیبت از منظر شیخ صدوق
http://pnu-club.com/imported/2009/09/171.jpg

در زمان ابن بابویه قمی(شیخ صدوق) علم کلام در میان امامیه مورد بحث بود و خیلی‌ها از جمله خود وی، رد کردن مخالفان را از راه استناد به کلام خدا و حدیث پیامبر و امامان، یا از راه معانی گفته‌های ایشان کافی می‌دانستند. شاید وی، از نخستین متفکران شیعی است که عقل گرایی را به ویژه در بخش‌هایی، پیشه خود ساخت.
شیخ صدوق، فلسفه غیبت امام زمان را، همان فلسفه‌ای می‌داند که در غیبت پیام آوران و پیشوایان الهی پیشین، وجود داشته است.

ایشان در مقدمه کتاب كمال الدین، به اشکالاتی اشاره می‌کند که در عصر وی، بر امامیه در خصوص ضرورت غیبت وارد می‌شد. از جمله می‌نویسد: چرا امام زمان همانند دیگر امامان شیعه با اسم و رسم مشخص نیست؟ اگر تشخص ضرورت ندارد، در آن صورت امامان پیش نیز می‌توانستند غایب باشند و همان دلایلی که برای غیبت امام زمان آورده می‌شود، برای غیبت آنان نیز قابل عرضه بود و اگر دارای فلسفه خاصی نیست، پس چرا امام دوازدهم، از دیده‌ها غایب است؟(1)
شیخ در جواب می‌نویسد: دشمنان ما نسبت به آثار حکمت الهی در جهل مانده‌اند، در مقام‌های حجت‌های الهی غفلت کرده اند. چون ظهور حجت‌های الهی بر طریق امکان و تدبیر اهل زمان است، حال اگر شرایط غیر ممکن باشد، نهان شدن او برابر حکمت خواهد بود و تدبیر اقتضا می‌کند که در پرده باشد و خدا او را از دیده‌ها پنهان بدارد تا وقت ظهور فرا رسد، چنان که برخی از انبیا پیشین نیز در نهان بوده‌اند.
شیخ صدوق با استناد به روایت امام صادق علیه‌السلام می‌نویسد: در عصر ابراهیم، چون امکان ظهور حجت نبود، خداوند او را از دیده‌ها پنهان داشت و نمرود، فرزندان رعایای خود را برای جستن ابراهیم می‌کشت و ابراهیم، ستم دیدگان را با افکار خود آشنا می‌کرد. وقتی شمار آنان به اندازه معین رسید، ابراهیم رسالت الهی خود را آشکار ساخت. پیامبران پس از ابراهیم نیز، بر حسب شرایط زمان خود، پنهان یا آشکار پیام خود را به مردم می‌رساندند، تا این که زمان موسی فرا رسید. فرعون برای یافتن موسی، فرزندان بنی اسراییل را می‌کشت. خداوند، زاده شدن او را پوشیده داشت و موسی را در کنار فرعون پروراند، تا این که زمان مناسب اظهار دعوت فرا رسید.
پس از وفات موسی نیز، این سبک و سیاق ادامه یافت، تا عیسی پیام آسمانی خود را بر مردم عرضه داشت. زمان او زمان مناسبی بود. خداوند او را از دید جامعه دور نداشت. حواریون عیسی نیز، بعضی در پنهان، بعضی آشکارا رسالت خود را ابلاغ کردند، تا محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به رسالت برگزیده شد. پیامبر نیز، اوصیای خود را معین کرد و به آمدن مهدی، خاتم ائمه، خبر داد. رهبری که زمین را پس از آن که از ستم انباشته گردیده، از عدل و داد پر می‌گرداند.(2)
شیخ صدوق، فلسفه غیبت امام زمان را، همان فلسفه‌ای می‌داند که در غیبت پیام آوران و پیشوایان الهی پیشین، وجود داشته است.(3)
شیخ صدوق، در بخشی از کلام خود، این اشکال را مطرح می‌کند: اگر بیم از جان، سبب غیبت امام شده، در این عصر که شیعه از آسایش و امنیت بیشتری نسبت به دوره بنی امیه برخوردار است، چرا ظهور نمی‌کند؟
وی پاسخ می‌دهد كه ظهور حجت‌های الهی و پنهان شدن آنان، بر حسب امکان و تدبیر اهل ایمان و با میزان حکمت سنجیده می‌شود.(4)
در یکی از مجالس امیر سعید رکن الدوله، ملحدی از شیخ صدوق پرسید: در فلان جنگ که چیزی نمانده بود تا روم بر مسلمانان غلبه کند، امام زمان شما کجا بود و چرا خروج نکرد؟ شیخ جواب داد: در روزگار پیامبر نیز، شمار کافران بیشتر و قدرتشان بالا‌تر بود، با این حال، چهل سال پیامبر رسالت خود را ابراز نکرد و مترصد فرصت شد.(5)


پی نوشت:
1- کمال الدین،ج1،ص20
2و3-همان مدرک،ص22
4-همان مدرک،ص32،45،47
5- همان مدرک،ص87،93
منبع:

سایت شمس ولایت www.shamsevelayat.com/html/index.php (http://www.shamsevelayat.com/html/index.php)

Borna66
09-07-2009, 01:43 PM
روز بزرگداشت شیخ صدوق
محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به " ابن بابویه" ، " محمد بن بابویه" و " شیخ صدوق" نامی ترین دانشمند گرانمایه و بزرگوار و فقیه و محدث عالیقدر شیعه در نیمه دوم سده چهارم هجری است.


شیخ صدوق و برادرش حسن با دعای حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف متولد شدند.
بعد از سال 305 ه که نایب دوم امام زمان(ع) از نواب اربعه یعنی ثقه ی جلیل القدر عثمان بن سعید عمری ، پس از حدود پنجاه سال نیابت ، حضرت بدرود حیات گفت، و حسین بن روح نوبختی به عنوان نائب سوم امام زمان(عج) عهده دار وساطت بین شیعیان و حضرت گردید. علی بن بابویه قمی که پیشوای علمای قم بود، وارد بغداد شد. چون تا آن زمان صاحب فرزندی نشده بود و از این نظر رنج می برد، لذا فرصت را غنیمت شمرد و طی نامه ای که به حسین بن روح تسلیم نمود از او خواست تا هنگام تشرف به حضور امام زمان (عج ) به آن وجود مقدس تقدیم دارد.
وی در آن نامه اشتیاق خود را به داشتن پسری ابراز داشته و از حضرت خواسته بود برای او دعا کند تا خداوند پسری به او روزی نماید. جواب امام زمان علیه السلام هم به او رسید که برای تو دعا کردم و به زودی خداوند پسری، و به روایتی، پسرانی فقیه و پاک سرشت به تو روزی خواهد کرد... دورنمائی از شخصیت او

پدر شیخ صدوق، علی بن بابویه قمی سرآمد علماء ، فقهاء و محدثین قم بود، و به نقل ابن ندیم دویست جلد کتاب تالیف کرده است. خاندان بابویه قمی از خاندانهای علمی قم، و از قداست و عفاف و منش والائی برخوردار بوده اند.

محمد بن بابویه در چنین خانواده ای و از چنان پدری در شهر مذهبی قم متولد گشت. قم در آن روزگار مرکز علماء ، فقهاء و محدثین شیعه بوده و هنوز مقام و موقعیت علمی و مذهبی خود را در دنیای شیعه حفظ کرده است.
محمد بن بابویه به روزگار جوانی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی، علم حدیث و فقه بر اساس حدیث را از مفاخر فقهاء و محدثین قم همچون پدرش علی بن بابویه، محمد بن حسن بن ولید پیشوای فقهای قم و دیگران آموخت، آنگاه چون در روزگار سلاطین شیعی آل بویه به سر می برده ، و آنها بر قسمت اعظم دنیای اسلام تسلط داشتند، به منظور دیدار مشایخ دیگر در سایر نقاط شیعه نشین، و سیر وسیاحت در ممالک اسلامی، از ری تا بلخ و بخارا و از آنجا تا بغداد ، کوفه ، مکه ، مدینه ، مناطق میان راه و مراکز دیگر علمی شیعه وسنی و استفاده از علما و دانشمندان مذاهب اسلامی از شیعه ی امامی ، زیدی و سنی و ...، و عرضه احادیث اهل بیت عصمت و طهارت و مکتب فقه و حدیث شیعه که شناخت واقعی اسلام راستین بود، به مسافرت طولانی همت گماشت.
وی در سال 347 ه در ری از ابوالحسن محمد بن احمد بن علی اسدی معروف به ابن جراده بردعی حدیث شنیده، و در سال 352 به نیشابوررفته و از جمعی ازعلمای آنجا استفاده نمود.
در همان سال به مشهد مقدس رفته و به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام نائل آمد. از مشهد به مرو رفته و در آنجا از جمعی ازعلما به اخذ حدیث توفیق یافت.
سپس در همان سال یعنی 352 وارد بغداد شده و از جمعی از مشایخ آنجا استماع حدیث نمود.این عالم کوشا در سال 354 به کوفه وپس از آن به مکه رفت واز محضر علمای آن دیارکسب فیض نمود. شیخ صدوق ازدیدگاه دانشمندان شیعه

- شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی متوفی سال 460 ه . که با یک واسطه شاگرد شیخ صدوق بوده است از وی بدین گونه یاد می کند:" ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، دانشمندی جلیل القدر، بزرگوار، حافظ احادیث ، صاحب نظر در رجال و ناقد اخبار بوده، در میان علما و دانشمندان قم در حفظ و کثرت علم مانند او دیده نشده است، نزدیک به سیصد کتاب داشته و فهرست کتابهای او معروف است.

- دانشمند عالیقدر رجالی ابوالعباس نجاشی متوفی سال 450 که رجال خود را بعد از فهرست شیخ طوسی نوشته است، می نویسد: " ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، ساکن ری، شیخ و فقیه ما، و چهره درخشان طائفه در خراسان بود،در سال 355 ه وارد بغداد شد و در زمانی که جوان بود مشایخِ طائفه از وی استماع حدیث می کردند ، او صاحب کتاب های بسیاری است.
- نابغه بزرگ و فقیه سنت شکن مشهور محمد بن ادریس حلی، متوفی سال 598 در کتاب گرانقدرش " سرائر" می نویسد:" دانشمند موثق بزرگوار، متخصص اخبار، ناقد آثار، عالم به رجال، حافظ بزرگ حدیث بود، او استاد پیشوای ماشیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان است."
- ابن شهر آشوب او را " مبارز قمی ها نامیده" و علامه حلی از وی مانند نجاشی از او نام برده است. و ابن داود او را "شیخ الطائفه و فقیه و چهره درخشان شیعه در خراسان دانسته و تلفیقی از سخن شیخ و نجاشی را آورده است."
از میان فقهای بزرگ متاخر فقط به ذکر گفتار علامه بحر العلوم اکتفا می کنیم که می نویسد:" ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، پیشوائی از پیشوایان شیعه، وستونی از استوانه های شریعت است، او رئیس محدثین، و در آنچه از ائمه صادقین علیهم السلام روایت کرده صدوق و راستگوست. وی با دعای امام زمان علیه السلام متولد شد، و از این راه به فضیلت و افتخاری بزرگ نائل گشت. در توقیع مقدس آمده بود که او فقیه، نیک سرشت، پربرکت و از جانب خداوند سودبخش خواهد بود. از این رو برکت وجود او شامل حال تمام خلائق شد و خاص و عام از وی منتفع گشتند، و آثار و تألیفاتش درگذشتِ روزگار باقی ماند، و عموم فقهای شیعه از فقه و حدیثش نفع بردند." اقامت وی در ری

شیخ صدوق ساکن " ری" شهر بزرگ آن روز ایران و پایتخت رکن الدوله دیلمی بوده است . شیخ صدوق در سال 347 و به هنگامی که در اوج شهرت قرار داشته و از لحاظ نبوغ و مقامات علمی و عملی شخصیت برازنده شیعه بوده است، گویا به دعوت رکن الدوله که شیعه بوده از قم یا خراسان به " ری" رفته و در آنجا ساکن می گردد.

شیخ بزرگوار در قم ، ری ، نیشابور ، مشهد مقدس و سایر نقاطی که اقامت داشته روزهای جمعه و سه شنبه احادیث جالبی در مباحث گوناگون بر شاگردان فاضل و دانشمند خود املاء می نموده و آنها یادداشت می کردند، و پیرامون آن بحث و گفتگو می کرده است. از جمله اینها نود و هفت مجلس است که به نام " امالی" یا" مجالس" چاپ شده و آغاز آن روز جمعه 22 ماه رجب سال367 ه، و آخر آن 19 شعبان سال 368 در مشهد امام رضا علیه السلام بوده است. موقعیتهای حساس زمان شیخ صدوق

یکی از موقعیتهای قابل توجه شیخ صدوق این بود که در زمان سلطه امرای آل بویه می زیست. آل بویه که آنها را دیالمه نیز می گویند دارای نژادی ایرانی و از مردم رودبار گیلان و از لحاظ مذهب شیعه اثنی عشری بوده اند. امرای آل بویه از سال 320 تا 448 هجری قمری در ایران مرکزی ، فارس ، خوزستان ، عراق و سواحل خلیج فارس دولت نیرومندی تشکیل داده و باعث تقویت و رواج مذهب شیعه شده بودند.

موقعیت دیگر شیخ صدوق این بود که شخصیت بلند آوازه شیعه و وزیر دانشمند و با تدبیر رکن الدوله "صاحب بن عباد" متوفی سال 385 در ری اداره امور مملکت را به عهده داشت، و این خود فرصتی مناسب برای طرح کلی شیخ صدوق محدث و فقیه عالیقدر شیعه برای بزرگداشت و ارائه مکتب فقه و حدیث شیعه امامیه بود. شاید شیخ صدوق در میان کلیه دانشمندان ما پس از تقة الاسلام کلینی تنها دانشمندی باشد که بیش از همه دارای استاد بوده و از آنها اخذ فقه و حدیث و علوم دیگر نموده یا به دریافت اجازه نائل گشته است. تألیفات شیخ صدوق

شیخ طوسی نوشته است وی نزدیک به 300 کتاب تألیف کرده است. شیخ ، خود در فهرست 40 کتاب او را نام می برد و شیخ اجل نجاشی که رجال خود را پس از فهرست شیخ نوشته وسعی داشته کمبودهای فهرست شیخ را تکمیل کند، 189 کتاب را نام برده است. این کتابها که عموما سودمند و گرانقدر است در جمیع شئون زندگی انسانی و مبانی اسلامی، و با استادی و مهارت در خور تحسینی تالیف و تصنیف شده و نشانه دانش وسیع و بزرگواری و قداست نفس و صفای باطن رئیس محدثین شیعه است، و هم نماینده وجود ثمربخش و موفقیت های اوست که به گفته علامه بحر العلوم خود نشانه بارز دعای حضرت امام زمان علیه السلام در حق او است.

شیخ بزرگوار در تألیفات خود با نقل احادیث و توضیح مضامین و فتوی بر طبق آنها، روح تعالیم عالیه اسلام و اصول و فروع مذهب شیعه را روشن ساخته است. در میان انبوه کتب مذهبی کمتر کتابی پیدا می کنید که از" شیخ صدوق" یا " محمد بن بابویه قمی" و کتابها و احادیث او ذکری به میان نیامده باشد.
لازم به ذکراست که جمیع کتب شیخ صدوق مانند سایر فقهاء و محدثین آن زمانها به زبان عربی بوده و اسامی آنها نیز عربی است که ما به برخی از آنها اشاره می نماییم:
کتاب توحید، نبوت، اثبات وصیت علی علیه السلام، سه کتاب در غیبت امام زمان، معانی الاخبار، خصال، مختصر تفسیر قرآن، من لایحضره الفقیه، عیون اخبار لرضا، ثواب الاعمال. وفات او

شیح بزگوار ابوجعفر محمد بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق پس ازهفتاد و چند سال زندگانی درخشان و پر افتخار و مسافرت های طولانی در اقصی نقاط بلاد اسلامی و تالیف و تصنیف حدود 300 جلد کتاب پر ارزش در ابعاد مختلف زندگی، سرانجام درسال381 ه در"ری" چشم از جهان فرو بست و به عالم باقی شتافت. آرامگاهش امروز در شهر ری به نام" ابن بابویه" مشهور وزیارتگاه مردم مسلمان است. "قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَضَرِیَحهُ".
منبع:

مفاخر اسلام،علی دوانی،ج3.